اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
ناگفته هایی از زلزله بم پس از یک دهه
صدور مجوز ورود به آسمان ایران از هر نقطه جهان به بم و شایعات رسیدن تیمهای امدادی خارجی پیش از حضور نیروهای امدادی ایران، گوشههای از ناگفتههای زلزله بم است که از زبان فرمانده امدادی زلزله بم پس از یک دهه عنوان میشود.
خبرگزاری تسنیم: صدور مجوز ورود به آسمان ایران از هر نقطه جهان به بم و شایعات رسیدن تیمهای امدادی خارجی پیش از حضور نیروهای امدادی ایران، گوشههای از ناگفتههای زلزله بم است که از زبان فرمانده امدادی زلزله بم پس از یک دهه عنوان میشود.
بیژن دفتری به عنوان فرمانده امدادی زلزله بم ناگفتههای این زلزله بزرگ در ایران را اینگونه تشریح میکند. حوالی اذان صبح 1382/10/5 زنگ تلفن من به صدا درآمد. آن سوی خط مدیرعامل استان کرمان بود. وی وقوع زمینلرزهای را در استان گزارش میکرد. در استان اعلام آمادهباش کردند. با ستاد حوادث غیرمترقبه استان و سپس با آقای جزایری در ستاد حوادث کشور تماس گرفتم. وی نیز این خبر را از طریق استانداری استان کرمان دریافت کرده بودند. به سرعت مراتب را به کشیک سازمان امداد و نجات اطلاع دادم تا تمهیدات لازم صورت گیرد.
در این زمان مدیرعامل استان سیستان و بلوچستان هم وقوع زمینلرزهای را در قسمت شمالی استان سیستان و بلوچستان اطلاع دادند. گزارشهایی تلفنی نیز از زمین لرزههایی در شمال استان هرمزگان، جنوب استان یزد و شرق استان فارس رسید. این گزارشها خبر از وقوع زمینلرزهای در مقیاس بسیار وسیع را میداد که چندین استان با آن مواجه شده بودند. به مدیران عامل استانهای مذکور اعلام شد ضمن جستوجو در استان خود، به حالت آمادهباش باشند.
معمولاً موسسه ژئوفیزیک دو یا سه ساعت بعد از حادثه محل زلزله را اعلام میکرد. آقای جزایری با موسسه ژئوفیزیک تماس گرفتند و با دریافت اطلاعات غیررسمی گفتند که زمینلرزه در حوالی جازموریان بوده است.
چون این ناحیه سکنه زیادی ندارد به نظر نمیبایست زلزله مخربی باشد. لیکن تجربه نشان میداد با این لرزش وسیع یک جای کار مشکل داشت.
من به سرعت عازم سازمان امداد و نجات شدم. با تلفن به آقای دکتر نوربالا ریاست جمعیت هلالاحمر وقت اطلاع داده شد تا تمهیدات لازم پیشبینی شود.
مدیرعامل استان کرمان تماس گرفتند و اظهار داشتند که به دلیل قطع برق قادر به تماس با سه شهر کهنوج، جیرفت و بم نمیباشند. این امر نشاندهنده این مساله بود که زلزله در یکی از این سه شهر واقع شده بود. به جمعیت کرمان گفته شد تا عوامل امدادی خود را به سمت بم اعزام کنند. مرحوم آقای ملااکبری معاونت امداد نجات وقت استان کرمان عازم بم شدند. به مدیرعامل استان سیستان و بلوچستان اعلام شد که نیروهای امدادی خود را به سمت بم اعزام کند. به مدیرعامل استان هرمزگان نیز اعلام شد که با نیروهای امدادی خود ابتدا به کهنوج و اگر اتفاق خاصی نبود به سمت جیرفت و سپس به سمت بم بروند. همزمان با اعلام آمادگی به ستاد مرکزی تهران به استانهای همجوار برای اعزام نیرو دستورات لازم صادر شد.
من با کسب اجازه از ریاست جمعیت هلالاحمر آقای دکتر نوربالا، به فرودگاه رفتم تا هرچه سریعتر به منطقه بروم. در فرودگاه بودم که مرحوم آقای ملااکبری اطلاع دادند که اتومبیلهایی که از بم به سمت کرمان در حرکتند مجروحان زیادی همراه دارند. این خبر ما را مطمئن کرد که مرکز زلزله میبایست شهر بم باشد.
بعداً موسسه ژئوفیزیک نیز مرکزیت زلزله در شهر بم را تایید کرد. زمان پرواز هواپیما به کرمان ساعت هفت و سی دقیقه صبح بود. با معرفی خودم سوار هواپیما شدم و بعد معلوم شد این پرواز در اصفهان نیز توقف دارد، لیکن چارهای نبود. هنگام توقف هواپیما در فرودگاه اصفهان مطلع شدم که از طریق بیسیم به کرمان اطلاع دادهاند تخریب بسیار زیاد و میزان کشتهشدگان بالا میباشد و حتی بیمارستان بم نیز تخریب شده است. این پیام به طور کامل مشخص کرد که وقتی بیمارستان تخریب شده تکلیف ساختمانهای خشت و گلی روشن است.
فرمانده امدادی زلزله بم ادامه میدهد در این جا 2 سوال مهم مطرح میباشد:
آیا در شهر بم سیستمهای معمولی مخابرات نظیر تلفن، موبایل وجود نداشت؟
اگر به علت حادثه سیستمهای تلفن و موبایل از کار افتاد، پس بیسیمها چرا از کار افتادهاند؟
در شهر استراتژیک بم بسیاری از سازمانها مجهز به بیسیم بودند، لیکن این تجهیزات یا با قطع برق از کار افتادند یا دکل آنها روی ساختمانهایی که تخریب شدهاند قرار داشتند. به این دلیل ما به روشهای صنتی و پیگیریهایی که کردیم در جریان وقوع زلزله قرار گرفتیم که اگر جز این بود کار با سرعت بیشتری انجام میگرفت.
یکی دیگر از مواردی که برای نخستین در زلزله بم رخ داد صدور مجوز ورود به آسمان ایران از هر کشور و هر جایی برای کمک به آسیبدیدگان بود. اعلام فضای باز برای مشتاقانی که میخواستند به هر دلیل از جمله کمکرسانی بیایند خوب بود، ولی برای ما مشکلات بسیاری را به وجود آورد. زیرا بیشتر این تیمها وسایل کافی و کارآمدی لازم را نداشتند.
البته این موارد به حل یک مساله بینالمللی نیز کمک کرد. سازمان ملل در تلاش بود مجوزی به دولتها بدهد که نیروهای امدادی اجازه داشته باشند در مسائل امدادرسانی مربوط به حوادث و سوانح بدون مجوز کشور آسیب دیده وارد عمل شوند و بسیاری از کشورهای بزرگ مخالف این نظر بودند. تجربه زلزله بم نشان داد که این روش مناسبی نیست و از این تصمیم منصرف شدند.
درسهایی را که در زلزله گیلان و زنجان آموختیم در امدادرسانی زلزله بم بسیار مفید واقع شد. برای اولین بار در تاریخ حوادث جهان فدراسیون بینالمللی صلیب سرخ و هلال احمر و بخش بشردوستانه سازمان ملل استمداد مشترک بینالمللی انجام دادند و یک مرکز هماهنگی مشترک در منطقه و با همکاری اداره کل بینالمللی جمعیت هلالاحمر ایران تشکیل دادند.
از مشکلات بزرگ دیگری که با آن مواجه بودیم ارسال بیرویه کمکهای اهدایی داخلی بود. ما مرتباً اعلام میکردیم که برای ارسال این کمکها با جمعیت هلالاحمر هماهنگ شود، ولی این اتفاق به ندرت میافتاد و کمکها بدون تفکیک و هماهنگی با هلالاحمر به منطقه ارسال میگردید.
تعداد کامیونهایی که کمکهای اهدایی را به بم میآوردند به قدری زیاد بود که صفهای طویلی را برای تخلیه بار به وجود میآورد. گاهی رانندگان کامیونها سهواً یا عمداً این وسایل را روی خاکها تخلیه میکردند. از این موارد عکس و فیلم تهیه و منتشر شد و اعلام شد که جمعیت هلالاحمر در خصوص کمکهای مردمی، کوتاهی کرده است. این مساله دردسرهایی را برای ما فراهم کرد و جمعیت را مجبور کرد تا توضیحاتی بدهد که ثابت کند مسبب این اتفاق نبوده است، که خوشبختانه پذیرفته شد. در تمام این موارد اینجانب به عنوان مسئول سازمان امداد و نجات جمعیت میبایست پاسخگو میبودم.
البته ما مجبور به استفاده از سیصد امدادگر برای خارج کردن این وسایل از خاک شدیم. در تمام این مدت من نگرانی بزرگی داشتم و آن آسیب دیدن این امدادگران بود. تعدادی از امدادگران از جمله یکی از همکارانمان در بخش پشتیبانی عملیات سازمان امداد و نجات بیماری سالک گرفته بود.
ایستگاه راهآهن هر چند که هنوز بهرهبرداری نشده بود، لیکن در زلزله بم مورد استفاده قرار گرفت و خیلی از کمکها از این طریق به بم وارد شد. اما ما باز هم با مواردی مواجه شدیم که بسیار جای تامل دارد. اجناسی که بار واگنهای قطار میشدند تفکیک نشده بود و برخی کمکها دچار فساد شده بودند و از برخی واگنها بوی تعفن به مشام میرسید.
با وجود اینکه بم در یک منطقه کویری و گرمسیری قرار دارد، ولی در زمان وقوع سانحه درجه حرارت به 9 درجه زیر صفر رسید و این برای بازماندگان مشکلات عدیدهای را به وجود آورد. تیمهای خارجی در مکانهای خاصی که مشخص کردیم استقرار یافتند و یک رابط ویژه به کارهای آنها رسیدگی میکرد.
وجود مراکزی مثل فرودگاه، راهآهن و راههای ارتباطی دیگر نشان داد که وجود امکانات چقدر میتوانند در امداد رسانی موثر واقع شوند. یکی از نقاط قوت این عملیات تعداد زیادی هواپیماهایی بودند که در این امر به کار گرفته شدند. با توجه به اینکه تعداد این هواپیماها از ظرفیت فرودگاه بم خیلی بیشتر بود، ولی با تمهیدات خاصی که صورت گرفت خوشبختانه مشکلی پیش نیامد.
بم به عنوان یک شهر تاریخی خیلی مورد توجه رسانههای جهانی بود. مرتبا اخبار و اطلاعات در سراسر دنیا پخش میشد. آقای دکتر محقق مدیرکل اسبق امور بینالملل جمعیت هلالاحمر توانست با درایت ارتباط گسترده سازمانهای بینالمللی را به نحو شایسته و مطلوبی ساماندهی کند.
در بین کمکهای غیرسازمان یافته دولتها، اجناسی که از نظر فرهنگی، مذهبی و سنتی مغایر با فرهنگ مردم ما بود بسیار به چشم میخورد. سه هواپیما از کشوری که نامش را ذکر نمیکنم در فرودگاه مهرآباد به زمین نشستند که محموله آنها البسههای دسته دوم و غیرقابل استفاده بود. عدم تخلیه این اجناس نیز موضوع را سیاسی میکرد. لذا ما مجبور به تحویل این محموله شدیم.
در کنفرانسی که به همین منظور (اهدای کمک) از طریق سازمان های بینالمللی در ژنو تشکیل گردید من معایب و محاسن کمکهای بینالمللی را گوشزد کردم.
به دلیل سرمای شدید مردم آتش روشن میکردند و آتشسوزیهایی صورت گرفت و ما مجبور به توزیع مجدد چادر و دادن امکانات جدید بودیم.
مدتی که در بم بودم بر اثر استنشاق گرد و غبار فراوان و تعریق حاصل از فعالیتهای فیزیکی ریههایم آسیب دید و مدتی در محل تحت درمان قرار گرفت ولی آقای دکتر نوربالا رئیس اسبق جمعیت هلال احمر وقت دستور دادند به تهران بروم و معالجه کنم و من پس از 4 روز بستری شدن در تهران، به منطقه برگشتم زیرا در زمان نبود من درگیریهایی پدید آمد که پس از بازگشت به سرعت به رفع آنها پرداختم.
علیرغم اینکه معایب و نواقصی در طول عملیات وجود داشت اما یک همت عمومی در تامین و ارسال نیازها باعث شد امدادرسانی با تمام کاستیها، مشکلات و مسائل حاشیهای به خوبی انجام شود و همین امر مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفت.
فرمانده امدادی زلزله بم در جمعبندی کلی عنوان کرد
* اشتباه اولیه در اعلام منطقه زلزله (جازموریان) که بعد در اطلاعیه رسمی اصلاح شد.
* آغاز عملیات جستوجو و نجات و امدادرسانی توسط اهالی بم، روستاهای اطراف و بازماندگان نیروهای هلال احمر و ارگانهای دیگر که این مسئله به خودی خود نشاندهنده میزان بالای اهمیت ترویج فرهنگ ایمنی و خودامدادی برای آموزش به اقشار مختلف مردم میباشد.
* اعزام مصدومان و مجروحان با وسایط نقلیه شخصی و در ادامه با وسائط نقلیه دولتی و برقراری پل هوایی.
* حضور نیروهای امدادی سه ساعت پس از حادثه از شهرها و استانهای همچوار که این اعزام نیرو تا روزهای بعد ادامه داشت.
برخی شایعات مبنی بر رسیدن تیمهای امدادی خارجی پیش از حضور نیروهای امدادی ایران وجود داشت که من این مسئله را شدیداً تکذیب میکنم. به طور قطع تا بیست و چهار ساعت اول هیچ نیروی خارجی وار دبم نشد از روز دوم، سوم و چهارم نیروهای خارجی وارد شدند.
* آغاز دفن اجساد از بعد از ظهر روز اول که تا روزهای بعد ادامه داشت
بر طبق آمار ارائه شده تعداد 72 نفر زنده و 725 نفر مرده به وسیله سگهای جستوجوی ایران پیدا شدند و تعداد یک نفر زنده و 6 مرده توسط سگهای جستوجوی خارجی کشف شد.
این مسئله به این دلیل بود که سگهایی که از نقاط دور میآیند برای مدتی کارایی خود را از دست میدهند به همین دلیل، پیشنهاد تشکیل تیمهای سگهای تجسس را برای هر استان دادیم.
* حضور تیمهای امدادی جستوجو و نجات بینالمللی از روز دوم به بعد.
اسکان اضطراری در منطقه به صورت زیر صورت گرفت.
* توزیع اقلام بعد از یک هفته با دفترچههای امدادی در سه نوبت و به صورت بستههای مواد غذایی
بعدها اهالی درخواست کردند که به جای بستههای غذایی به آنها پول پرداخت شود که از آن پس به جای توزیع غیرنقدی، توزیع به صورت نقدی انجام شد که این خود در رونق کسب و کار و بازگشت شهر به حالت اول کمک میکرد.
فرمانده امدادی در جمعبندی مسائل و مشکلات زلزله بم نیز عنوان کرد
* مشکلات در خبر و اطلاعرسانی به موقع از حادثه.
* نقص در ارزیابی اولیه.
* مشکلات هماهنگی در ابعاد گسترده.
* آسیبدیدگی نیروها و ساختارهای محلی.
* حجم و ابعاد بالای فاجعه.
* حضور نیروهای مردمی غیرسازمان یافته.
* حضور تعداد کثیری نیروهای رسمی سازمان یافته با امکانات کم و ناکافی به طوری که صف این نیروهای برای دریافت حواله اقلام در برخی از موارد از صف مردم آسیبدیده طولانیتر بود.
* مشکلات در اطلاعرسانی و قطع سیستمهای اطلاعرسانی، رایج و حتی بیسیمهای موجود در منطقه.
* قطع شریانهای حیاتی.
یکی از تجربیات ارزشمند این بود که ما اولین موتور برقی را که پیدا کردیم در پمپ بنزین قرار دادیم تا سیستم حمل و نقل ادامه یابد.
* سرمای شدید.
* ازدحام و بینظمی، به ویژه در روزهای اول.
* تداخل و دوبارهکاری.
* مشکلات ناشی از اعلام آسمان بازی و حضور بیرویه نیروهای خارجی.
* افزایش تعداد دریافتکنندگان کمکهای امدادی بر اثر هجوم اهالی مناطق اطراف و غیر بومی.
نقاط قوت:
* توجه و سفارش موکد مسئولان عالیرتبه در رسیدگی به مردم، به ویژه رهبر معظم انقلاب، ریاست جمهوری و سایرین و حضور چندین باره آنها در منطقه.
* استفاده از تجربیات حوادث گذشته کشور به طوری که آقای تونی فریش هماهنگ کننده اتحادیه اروپا بعد از 14 روز که منطقه را ترک کرد و وارد ژنو شد در مصاحبه خود عنوان کرد: جمهوری اسلامی ایران با استفاده از تجربیات دفاع مقدس و حوادث دیگر توانست به صورت شایسته کار عملیات امداد و نجات را انجام دهد.
در نهایت تجربه عملیات پاسخگویی و امدادرسانی زلزله بم با وجود همه کاستیها و نارساییها به دلیل حمایت و حضور همه جانبه و در سطح ملی، تاکید و توجه مسئولان نظام و بسیج منابع و مشارکت قوی نهادهای دولتی، نظامی، بخش خصوصی و غیر دولتی به عنوان یک عملیات بسیار موفق جهانی ثبت شد و درسهای آموخته شده از آن سالهای متمادی در کنفرانسها و کارگاههای آموزشی جهانی و بینالمللی مورد توجه بوده است.
قابل ذکر است که بیژن دفتری فرمانده امدادی زلزله بم در روز 13 آذر سال جاری در تهران درگذشت.
بیژن دفتری به عنوان فرمانده امدادی زلزله بم ناگفتههای این زلزله بزرگ در ایران را اینگونه تشریح میکند. حوالی اذان صبح 1382/10/5 زنگ تلفن من به صدا درآمد. آن سوی خط مدیرعامل استان کرمان بود. وی وقوع زمینلرزهای را در استان گزارش میکرد. در استان اعلام آمادهباش کردند. با ستاد حوادث غیرمترقبه استان و سپس با آقای جزایری در ستاد حوادث کشور تماس گرفتم. وی نیز این خبر را از طریق استانداری استان کرمان دریافت کرده بودند. به سرعت مراتب را به کشیک سازمان امداد و نجات اطلاع دادم تا تمهیدات لازم صورت گیرد.
در این زمان مدیرعامل استان سیستان و بلوچستان هم وقوع زمینلرزهای را در قسمت شمالی استان سیستان و بلوچستان اطلاع دادند. گزارشهایی تلفنی نیز از زمین لرزههایی در شمال استان هرمزگان، جنوب استان یزد و شرق استان فارس رسید. این گزارشها خبر از وقوع زمینلرزهای در مقیاس بسیار وسیع را میداد که چندین استان با آن مواجه شده بودند. به مدیران عامل استانهای مذکور اعلام شد ضمن جستوجو در استان خود، به حالت آمادهباش باشند.
معمولاً موسسه ژئوفیزیک دو یا سه ساعت بعد از حادثه محل زلزله را اعلام میکرد. آقای جزایری با موسسه ژئوفیزیک تماس گرفتند و با دریافت اطلاعات غیررسمی گفتند که زمینلرزه در حوالی جازموریان بوده است.
چون این ناحیه سکنه زیادی ندارد به نظر نمیبایست زلزله مخربی باشد. لیکن تجربه نشان میداد با این لرزش وسیع یک جای کار مشکل داشت.
من به سرعت عازم سازمان امداد و نجات شدم. با تلفن به آقای دکتر نوربالا ریاست جمعیت هلالاحمر وقت اطلاع داده شد تا تمهیدات لازم پیشبینی شود.
مدیرعامل استان کرمان تماس گرفتند و اظهار داشتند که به دلیل قطع برق قادر به تماس با سه شهر کهنوج، جیرفت و بم نمیباشند. این امر نشاندهنده این مساله بود که زلزله در یکی از این سه شهر واقع شده بود. به جمعیت کرمان گفته شد تا عوامل امدادی خود را به سمت بم اعزام کنند. مرحوم آقای ملااکبری معاونت امداد نجات وقت استان کرمان عازم بم شدند. به مدیرعامل استان سیستان و بلوچستان اعلام شد که نیروهای امدادی خود را به سمت بم اعزام کند. به مدیرعامل استان هرمزگان نیز اعلام شد که با نیروهای امدادی خود ابتدا به کهنوج و اگر اتفاق خاصی نبود به سمت جیرفت و سپس به سمت بم بروند. همزمان با اعلام آمادگی به ستاد مرکزی تهران به استانهای همجوار برای اعزام نیرو دستورات لازم صادر شد.
من با کسب اجازه از ریاست جمعیت هلالاحمر آقای دکتر نوربالا، به فرودگاه رفتم تا هرچه سریعتر به منطقه بروم. در فرودگاه بودم که مرحوم آقای ملااکبری اطلاع دادند که اتومبیلهایی که از بم به سمت کرمان در حرکتند مجروحان زیادی همراه دارند. این خبر ما را مطمئن کرد که مرکز زلزله میبایست شهر بم باشد.
بعداً موسسه ژئوفیزیک نیز مرکزیت زلزله در شهر بم را تایید کرد. زمان پرواز هواپیما به کرمان ساعت هفت و سی دقیقه صبح بود. با معرفی خودم سوار هواپیما شدم و بعد معلوم شد این پرواز در اصفهان نیز توقف دارد، لیکن چارهای نبود. هنگام توقف هواپیما در فرودگاه اصفهان مطلع شدم که از طریق بیسیم به کرمان اطلاع دادهاند تخریب بسیار زیاد و میزان کشتهشدگان بالا میباشد و حتی بیمارستان بم نیز تخریب شده است. این پیام به طور کامل مشخص کرد که وقتی بیمارستان تخریب شده تکلیف ساختمانهای خشت و گلی روشن است.
فرمانده امدادی زلزله بم ادامه میدهد در این جا 2 سوال مهم مطرح میباشد:
آیا در شهر بم سیستمهای معمولی مخابرات نظیر تلفن، موبایل وجود نداشت؟
اگر به علت حادثه سیستمهای تلفن و موبایل از کار افتاد، پس بیسیمها چرا از کار افتادهاند؟
در شهر استراتژیک بم بسیاری از سازمانها مجهز به بیسیم بودند، لیکن این تجهیزات یا با قطع برق از کار افتادند یا دکل آنها روی ساختمانهایی که تخریب شدهاند قرار داشتند. به این دلیل ما به روشهای صنتی و پیگیریهایی که کردیم در جریان وقوع زلزله قرار گرفتیم که اگر جز این بود کار با سرعت بیشتری انجام میگرفت.
یکی دیگر از مواردی که برای نخستین در زلزله بم رخ داد صدور مجوز ورود به آسمان ایران از هر کشور و هر جایی برای کمک به آسیبدیدگان بود. اعلام فضای باز برای مشتاقانی که میخواستند به هر دلیل از جمله کمکرسانی بیایند خوب بود، ولی برای ما مشکلات بسیاری را به وجود آورد. زیرا بیشتر این تیمها وسایل کافی و کارآمدی لازم را نداشتند.
البته این موارد به حل یک مساله بینالمللی نیز کمک کرد. سازمان ملل در تلاش بود مجوزی به دولتها بدهد که نیروهای امدادی اجازه داشته باشند در مسائل امدادرسانی مربوط به حوادث و سوانح بدون مجوز کشور آسیب دیده وارد عمل شوند و بسیاری از کشورهای بزرگ مخالف این نظر بودند. تجربه زلزله بم نشان داد که این روش مناسبی نیست و از این تصمیم منصرف شدند.
درسهایی را که در زلزله گیلان و زنجان آموختیم در امدادرسانی زلزله بم بسیار مفید واقع شد. برای اولین بار در تاریخ حوادث جهان فدراسیون بینالمللی صلیب سرخ و هلال احمر و بخش بشردوستانه سازمان ملل استمداد مشترک بینالمللی انجام دادند و یک مرکز هماهنگی مشترک در منطقه و با همکاری اداره کل بینالمللی جمعیت هلالاحمر ایران تشکیل دادند.
از مشکلات بزرگ دیگری که با آن مواجه بودیم ارسال بیرویه کمکهای اهدایی داخلی بود. ما مرتباً اعلام میکردیم که برای ارسال این کمکها با جمعیت هلالاحمر هماهنگ شود، ولی این اتفاق به ندرت میافتاد و کمکها بدون تفکیک و هماهنگی با هلالاحمر به منطقه ارسال میگردید.
تعداد کامیونهایی که کمکهای اهدایی را به بم میآوردند به قدری زیاد بود که صفهای طویلی را برای تخلیه بار به وجود میآورد. گاهی رانندگان کامیونها سهواً یا عمداً این وسایل را روی خاکها تخلیه میکردند. از این موارد عکس و فیلم تهیه و منتشر شد و اعلام شد که جمعیت هلالاحمر در خصوص کمکهای مردمی، کوتاهی کرده است. این مساله دردسرهایی را برای ما فراهم کرد و جمعیت را مجبور کرد تا توضیحاتی بدهد که ثابت کند مسبب این اتفاق نبوده است، که خوشبختانه پذیرفته شد. در تمام این موارد اینجانب به عنوان مسئول سازمان امداد و نجات جمعیت میبایست پاسخگو میبودم.
البته ما مجبور به استفاده از سیصد امدادگر برای خارج کردن این وسایل از خاک شدیم. در تمام این مدت من نگرانی بزرگی داشتم و آن آسیب دیدن این امدادگران بود. تعدادی از امدادگران از جمله یکی از همکارانمان در بخش پشتیبانی عملیات سازمان امداد و نجات بیماری سالک گرفته بود.
ایستگاه راهآهن هر چند که هنوز بهرهبرداری نشده بود، لیکن در زلزله بم مورد استفاده قرار گرفت و خیلی از کمکها از این طریق به بم وارد شد. اما ما باز هم با مواردی مواجه شدیم که بسیار جای تامل دارد. اجناسی که بار واگنهای قطار میشدند تفکیک نشده بود و برخی کمکها دچار فساد شده بودند و از برخی واگنها بوی تعفن به مشام میرسید.
با وجود اینکه بم در یک منطقه کویری و گرمسیری قرار دارد، ولی در زمان وقوع سانحه درجه حرارت به 9 درجه زیر صفر رسید و این برای بازماندگان مشکلات عدیدهای را به وجود آورد. تیمهای خارجی در مکانهای خاصی که مشخص کردیم استقرار یافتند و یک رابط ویژه به کارهای آنها رسیدگی میکرد.
وجود مراکزی مثل فرودگاه، راهآهن و راههای ارتباطی دیگر نشان داد که وجود امکانات چقدر میتوانند در امداد رسانی موثر واقع شوند. یکی از نقاط قوت این عملیات تعداد زیادی هواپیماهایی بودند که در این امر به کار گرفته شدند. با توجه به اینکه تعداد این هواپیماها از ظرفیت فرودگاه بم خیلی بیشتر بود، ولی با تمهیدات خاصی که صورت گرفت خوشبختانه مشکلی پیش نیامد.
بم به عنوان یک شهر تاریخی خیلی مورد توجه رسانههای جهانی بود. مرتبا اخبار و اطلاعات در سراسر دنیا پخش میشد. آقای دکتر محقق مدیرکل اسبق امور بینالملل جمعیت هلالاحمر توانست با درایت ارتباط گسترده سازمانهای بینالمللی را به نحو شایسته و مطلوبی ساماندهی کند.
در بین کمکهای غیرسازمان یافته دولتها، اجناسی که از نظر فرهنگی، مذهبی و سنتی مغایر با فرهنگ مردم ما بود بسیار به چشم میخورد. سه هواپیما از کشوری که نامش را ذکر نمیکنم در فرودگاه مهرآباد به زمین نشستند که محموله آنها البسههای دسته دوم و غیرقابل استفاده بود. عدم تخلیه این اجناس نیز موضوع را سیاسی میکرد. لذا ما مجبور به تحویل این محموله شدیم.
در کنفرانسی که به همین منظور (اهدای کمک) از طریق سازمان های بینالمللی در ژنو تشکیل گردید من معایب و محاسن کمکهای بینالمللی را گوشزد کردم.
به دلیل سرمای شدید مردم آتش روشن میکردند و آتشسوزیهایی صورت گرفت و ما مجبور به توزیع مجدد چادر و دادن امکانات جدید بودیم.
مدتی که در بم بودم بر اثر استنشاق گرد و غبار فراوان و تعریق حاصل از فعالیتهای فیزیکی ریههایم آسیب دید و مدتی در محل تحت درمان قرار گرفت ولی آقای دکتر نوربالا رئیس اسبق جمعیت هلال احمر وقت دستور دادند به تهران بروم و معالجه کنم و من پس از 4 روز بستری شدن در تهران، به منطقه برگشتم زیرا در زمان نبود من درگیریهایی پدید آمد که پس از بازگشت به سرعت به رفع آنها پرداختم.
علیرغم اینکه معایب و نواقصی در طول عملیات وجود داشت اما یک همت عمومی در تامین و ارسال نیازها باعث شد امدادرسانی با تمام کاستیها، مشکلات و مسائل حاشیهای به خوبی انجام شود و همین امر مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفت.
فرمانده امدادی زلزله بم در جمعبندی کلی عنوان کرد
* اشتباه اولیه در اعلام منطقه زلزله (جازموریان) که بعد در اطلاعیه رسمی اصلاح شد.
* آغاز عملیات جستوجو و نجات و امدادرسانی توسط اهالی بم، روستاهای اطراف و بازماندگان نیروهای هلال احمر و ارگانهای دیگر که این مسئله به خودی خود نشاندهنده میزان بالای اهمیت ترویج فرهنگ ایمنی و خودامدادی برای آموزش به اقشار مختلف مردم میباشد.
* اعزام مصدومان و مجروحان با وسایط نقلیه شخصی و در ادامه با وسائط نقلیه دولتی و برقراری پل هوایی.
* حضور نیروهای امدادی سه ساعت پس از حادثه از شهرها و استانهای همچوار که این اعزام نیرو تا روزهای بعد ادامه داشت.
برخی شایعات مبنی بر رسیدن تیمهای امدادی خارجی پیش از حضور نیروهای امدادی ایران وجود داشت که من این مسئله را شدیداً تکذیب میکنم. به طور قطع تا بیست و چهار ساعت اول هیچ نیروی خارجی وار دبم نشد از روز دوم، سوم و چهارم نیروهای خارجی وارد شدند.
* آغاز دفن اجساد از بعد از ظهر روز اول که تا روزهای بعد ادامه داشت
بر طبق آمار ارائه شده تعداد 72 نفر زنده و 725 نفر مرده به وسیله سگهای جستوجوی ایران پیدا شدند و تعداد یک نفر زنده و 6 مرده توسط سگهای جستوجوی خارجی کشف شد.
این مسئله به این دلیل بود که سگهایی که از نقاط دور میآیند برای مدتی کارایی خود را از دست میدهند به همین دلیل، پیشنهاد تشکیل تیمهای سگهای تجسس را برای هر استان دادیم.
* حضور تیمهای امدادی جستوجو و نجات بینالمللی از روز دوم به بعد.
اسکان اضطراری در منطقه به صورت زیر صورت گرفت.
* توزیع اقلام بعد از یک هفته با دفترچههای امدادی در سه نوبت و به صورت بستههای مواد غذایی
بعدها اهالی درخواست کردند که به جای بستههای غذایی به آنها پول پرداخت شود که از آن پس به جای توزیع غیرنقدی، توزیع به صورت نقدی انجام شد که این خود در رونق کسب و کار و بازگشت شهر به حالت اول کمک میکرد.
فرمانده امدادی در جمعبندی مسائل و مشکلات زلزله بم نیز عنوان کرد
* مشکلات در خبر و اطلاعرسانی به موقع از حادثه.
* نقص در ارزیابی اولیه.
* مشکلات هماهنگی در ابعاد گسترده.
* آسیبدیدگی نیروها و ساختارهای محلی.
* حجم و ابعاد بالای فاجعه.
* حضور نیروهای مردمی غیرسازمان یافته.
* حضور تعداد کثیری نیروهای رسمی سازمان یافته با امکانات کم و ناکافی به طوری که صف این نیروهای برای دریافت حواله اقلام در برخی از موارد از صف مردم آسیبدیده طولانیتر بود.
* مشکلات در اطلاعرسانی و قطع سیستمهای اطلاعرسانی، رایج و حتی بیسیمهای موجود در منطقه.
* قطع شریانهای حیاتی.
یکی از تجربیات ارزشمند این بود که ما اولین موتور برقی را که پیدا کردیم در پمپ بنزین قرار دادیم تا سیستم حمل و نقل ادامه یابد.
* سرمای شدید.
* ازدحام و بینظمی، به ویژه در روزهای اول.
* تداخل و دوبارهکاری.
* مشکلات ناشی از اعلام آسمان بازی و حضور بیرویه نیروهای خارجی.
* افزایش تعداد دریافتکنندگان کمکهای امدادی بر اثر هجوم اهالی مناطق اطراف و غیر بومی.
نقاط قوت:
* توجه و سفارش موکد مسئولان عالیرتبه در رسیدگی به مردم، به ویژه رهبر معظم انقلاب، ریاست جمهوری و سایرین و حضور چندین باره آنها در منطقه.
* استفاده از تجربیات حوادث گذشته کشور به طوری که آقای تونی فریش هماهنگ کننده اتحادیه اروپا بعد از 14 روز که منطقه را ترک کرد و وارد ژنو شد در مصاحبه خود عنوان کرد: جمهوری اسلامی ایران با استفاده از تجربیات دفاع مقدس و حوادث دیگر توانست به صورت شایسته کار عملیات امداد و نجات را انجام دهد.
در نهایت تجربه عملیات پاسخگویی و امدادرسانی زلزله بم با وجود همه کاستیها و نارساییها به دلیل حمایت و حضور همه جانبه و در سطح ملی، تاکید و توجه مسئولان نظام و بسیج منابع و مشارکت قوی نهادهای دولتی، نظامی، بخش خصوصی و غیر دولتی به عنوان یک عملیات بسیار موفق جهانی ثبت شد و درسهای آموخته شده از آن سالهای متمادی در کنفرانسها و کارگاههای آموزشی جهانی و بینالمللی مورد توجه بوده است.
قابل ذکر است که بیژن دفتری فرمانده امدادی زلزله بم در روز 13 آذر سال جاری در تهران درگذشت.
ویدیو مرتبط :
بم زنده است - 1383 - اولین سالگرد زلزله بم- بخش 1
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
ناگفته هایی از 6 روز اول زلزله مرگبار «بم»
مرحوم «بیژن دفتری» را «پدر امداد و نجات ایران» میدانند؛ مردی که در زمان وقوع زمینلرزه 11 سال پیش بم، رئیس وقت سازمان امداد و نجات بود و به مدت 40 روز در بم مشغول امدادرسانی؛ اما مرحوم دفتری که از اخلاق و کردارش خاطرات زیادی وجود دارد در مورد زلزله بم تنها به نوشتن هشت صفحه در کتابش اکتفا کرده که در این نوشتار بخشهایی از آنها را مرور میکنیم.
خبرگزاری ایسنا: مرحوم «بیژن دفتری» را «پدر امداد و نجات ایران» میدانند؛ مردی که در زمان وقوع زمینلرزه 11 سال پیش بم، رئیس وقت سازمان امداد و نجات بود و به مدت 40 روز در بم مشغول امدادرسانی؛ اما مرحوم دفتری که از اخلاق و کردارش خاطرات زیادی وجود دارد در مورد زلزله بم تنها به نوشتن هشت صفحه در کتابش اکتفا کرده که در این نوشتار بخشهایی از آنها را مرور میکنیم.
بیژن دفتری پیش از مرگش کتابی تحت عنوان «مدیریت بحران از نگاه بیژن دفتری» را با همکاری موسسه آموزش عالی علمی کاربردی هلال احمر منتشر کرد.
وی در فصل «تجارب کلان عملیاتی» خود به زلزله بم اشاره کرده است و مینویسد: زلزله بم به سرعت توسط کشیک سازمان امداد و نجات به همگان اطلاع داده شد اما در این زمان مدیرعامل هلال احمر استان سیستان و بلوچستان هم وقوع زمینلرزهای را در قسمت شمالی این استان اطلاع داد و گزارشهای تلفنی نیز از زمینلرزههایی در شمال استان هرمزگان، جنوب استان یزد و شرق استان فارس میرسید که وقوع زمینلرزهای در مقیاس بسیار وسیع را نشان میداد؛ چرا که چندین استان با آن مواجه شده بودند. به مدیران عامل استانهای مذکور اعلام شد ضمن جستوجو در استانهای خود به حالت آمادهباش باشند.
معمولا موسسه ژئوفیزیک دو یا سه ساعت پس از حادثه محل زلزله را در آن زمان اعلام میکرد؛ بر همین اساس با موسسه ژئوفیزیک تماس گرفته و به صورت غیررسمی اعلام کردند که زمینلرزه در حوالی جازموریان بوده است اما از آنجا که اطلاع داشتم این ناحیه سکنه زیادی ندارد به نظر میرسید نمیبایست زلزله مخربی باشد اما تجربه نشان میداد با این لرزش وسیع حتما یک جای کار مشکل دارد. به همین دلیل به دکتر نوربالا، رئیس وقت جمعیت هلال احمر تماس گرفتم تا تمهیدات لازم پیشبینی شود. در همین زمان مدیرعامل یکی از استانها تماس گرفت و گفت که به دلیل قطع برق نمیتواند با شهرستانهای کهنوج و بم تماس حاصل کند که این امر نشان میداد زلزله در یکی از این دو شهر واقع شده است.
به همین دلیل به مدیرعامل جمعیت هلال احمر کرمان اطلاع دادم تا عوامل امدادی خود را به سمت بم اعزام کند و همین طور به مدیرعامل سیستان و بلوچستان و کهنوج نیز اعلام شد که بلافاصله نیروهای خود را به سمت کهنوج، جیرفت و بم اعزام کنند.
مرحوم دفتری در ادامه خاطرات خود مینویسد: در فرودگاه مرحوم ملااکبری، معاون امداد و نجات وقت استان کرمان اطلاع داد که اتومبیلهایی که از بم به سمت کرمان در حرکتاند مجروحان زیادی همراه دارند و این خبر ما را مطمئن کرد که حادثه بزرگی را پیش رو خواهیم داشت! وارد شهر بم که شدم حوالی ظهر بود. از همان بدو ورود تخریب شهر قابل مشاهده بود. ساختمان جمعیت هلال احمر بم ویران شده بود و امدادگران باقیمانده در مرکز جوانان جمعیت که تقریبا ساختمانش سالم بود جمع شده و مشغول امدادرسانی بودند. اما ساختمان مملو از مجروحان بود و ما نیز شروع به شناسایی افراد جانباخته و انتقال اجساد به محل دفن کردیم.
دفتری با بیان اینکه آغاز عملیات جستوجو و نجات از همان لحظات اولیه به وسیله بازماندگان و تعدادی از کارکنان هلال احمر و سایر ارگانها آغاز شد و اعزام مجروحان با وسیله نقلیه تا پایان روز نخست ادامه داشت، نوشته است: پس از انتشار خبر از طریق رسانهها هجوم افراد به بم به قدری افزایش یافت که سبب ایجاد ترافیکی سنگین شد که راه دو ساعت و نیمه را باید 10 ساعته میپیمودیم.
طی دو روز 14 هزار مصدوم از منطقه خارج شدند
دفتری در ادامه خاطراتش، وجود فرودگاه را نقطه قوت امدادرسانی در بم دانسته و افزوده است: هر چند فرودگاه در ابتدا دچار خساراتی شده بود ولی به سرعت ترمیم و قابل بهرهبرداری شد؛ به گونهای که از روز دوم مصدومان از طریق هواپیما جابه جا میشدند. اما در شب نخست برای مجروحان و مصدومانی که تعدادشان به حدود 14 هزار نفر میرسید هیچ دارویی وجود نداشت و ما مجبور بودیم با همکاری استانداری برای تامین دارو به روشهای سنتی عمل کنیم اما از صبح روز دوم با مساعدت نیروهای امدادی حمل مصدودمان به وسیله بالگردهای هلال احمر و هواپیماهای ارتش، سپاه و سازمان هواپیمایی کشور آغاز شد، طی دو روز 14 هزار مسدوم از منطقه خارج شدند.
اما خروج حجم زیاد مجروحان و انتقال آنها به مراکز درمانی شهرهای دیگر مشکلات جدیدی به وجود آورد که قابل پیشبینی نبود؛ چرا که انتقال مجروحان بدون هماهنگی با بیمارستانهای شهرهای دیگر بود و مسئولان بیمارستانها دچار غافلگیری و بحران شدند! حتی خیلی از مجروحان که زخمهای سطحی داشتند پس از بهبودی برای بازگشت دچار مشکل میشدند! بازماندگانی هم که عزیزانشان انتقال یافتند نگران شده و مرتب سوال میکردند. باید عنوان کرد اگر نیروهای درمانی به سرعت در منطقه مستقر میشدند احتیاج به خروج این تعداد از مسئولان و مجروحان نبود و بررسیهای بعدی نشان داد که فقط حدود دو هزار نفر از این مصدومان نیاز به خروج از منطقه داشتهاند.
دفتری همچنین با بیان اینکه در روز دوم سالن ورزشگاه هلال احمر تجهیز و به یک مرکز درمانی تبدیل شد گفته است: از روز چهارم نیروهای درمانی خارجی در بم مستقر شدند که عملا نقش مهمی در کمکرسانی به مصدومان پس از حادثه نداشتند! اما بعدها که یک بیمارستان صحرایی توسط فدراسیون بینالمللی صلیب سرخ و هلال احمر در منطقه ایجاد شد توانست تا مدتها به مصدومان و بازماندگان خدمات پزشکی ارائه کند.
دفتری با اشاره به حضور معاون اول رئیس جمهوری وقت در منطقه گفته است: این حضور به اتخاذ یک تصمیم ضروری ولی نابهنگام منجر شد؛ چرا که بر اساس این تصمیم مقرر شد ادامه عملیات بحران در منطقه توسط سپاه پاسداران و در منطقه بروات توسط ارتش مدیریت شود. نظر به اینکه نهادهای مذکور ساختار و برنامه از پیش تعریفشدهای برای چنین مواردی نداشتند و تمرینی نیز با سایر سازمانها در این رابطه انجام نشده بود این تصمیم تا مدتی روند عملیات پاسخگویی را با مشکل مواجه کرد؛ چرا که گرفتن تصمیمات اقتضایی در شرایط بحرانی، مستلزم وجود سناریوی جایگزین از پیش طراحی شده و تمرینشده است؛ در غیر این صورت بحران تشدید و بعضا غیرقابل کنترل میشود. در آن شرایط ضرورت باز هم مساله مهندسی طرحهای مدیریت و مقابله با بحرانهای ناشی از حوادث موجود برای تصمیمسازان و تصمیمگیران کشور کاملا محسوس شد.
ربودهشدن کامیون حامل لباسهای امدادگران
دفتری در بخش دیگری از کتاب خود با اشاره به برخی مشکلات حاشیهای که در صحنه فجایع اینچنینی رخ میدهد نوشته است: تا نیروهای کمکی به بم رسیدند آشفتگیهای زیادی به وجود آمد. ازدحام و شلوغی در جادههای اطراف بم به حدی بود که بسیاری از کمکها به بم نمیرسید و به وسیله (برخی) افراد متفرقه غارت میشد! در این میان یک کامیون حامل البسه امدادی در بین راه ربوده شد و بعدها از این لباسها سوءاستفادههای فراوانی به عمل آمد؛ چرا که با همین لباسها اجناس اهدایی را از بالای کامیونها به سمت مردم پرتاب میکردند و این عمل موجب رنجش افراد آسیبدیده شد. به همین دلیل سریعا کارتهای شناسایی برای نیروهای هلال احمر صادر شد تا قابل شناسایی باشند.
وی همچنین نوشته است: هجوم بیرویه و غیرضروری نیروهای امدادی از ارگانهای مختلف مشکلات زیادی را به وجود آورد و این در حالی بود که نهادهای دولتی نیز با اوجگرفتن احساسات انساندوستانه مردم شروع به دعوت از آنها برای کمکرسانی میکردند.
در پنج روز اول پس از زمینلرزه وجود آشفتگیها، کار جستوجو و نجات با دستگاههای ظریف زندهیاب و سگهای تجسس را با مشکلاتی رو به رو کرد. همچنین نبود نقشه جامع شهر نیز این کار را با تاخیر مواجه کرد.
در روز ششم، شناسایی خانوادههای آسیبدیده و توزیع دفترچه خواربار آغاز شد. طبق آمار در بم 110 هزار نفر تحت تاثیر زلزله قرار گرفته بودند که حدود 35 هزار نفر کشته و 14 هزار نفر مجروح شده بودند و 15 هزار نفر از منطقه کوچ کرده و تحت حمایت جمعیتهای هلال احمر شهرهای اطراف قرار گرفتند که با این حساب و با کسر تعداد کشتگان زلزله، ما باید با 50 هزار نفر مواجه میبودیم اما متاسفانه با هجوم افراد از مناطق دیگر که خود را بومی معرفی میکردند ناچار به توزیع 248 هزار دفترچه شدیم که این رقم یک رقم واقعی برای کمکرسانی نبود.
هرچند تلاش زیادی انجام شد که آسیبدیدگان پالایش شوند اما این عمل بسیار سخت بود و نهایتا از مقامات بالا دستور داده شد که به این افراد نیز کمک کنید که کار ما را بسیار مشکلتر کرد.
معضل شناسایی اجساد
پدر امداد و نجات ایران که در زمان وقوع زمینلرزه ریاست سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر بود در ادامه خاطرات خود با اشاره به مشکل شناسایی اجساد افزوده است: شناسایی اجساد به علت اینکه در بیشتر موارد کل خانواده فوت شده بودند ما را با مشکلاتی مواجه کرد؛ بنابراین مسئولان ذیربط مجبور بودند با رعایت حداقل تشریفات مذهبی افراد را پس از ثبت مشخصات و عکسبرداری در گورهای جمعی دفن کنند.
ورود تیمهای خارجی ناکارآمد به بم
وی همچنین به دیگر مشکلات اشاره کرده و نوشته است: یکی دیگر از مواردی که برای اولین بار در زلزله بم رخ داد صدور مجوز ورود به آسمان ایران از هر کشور و هر جایی برای کمک به آسیبدیدگان بود. اعلام فضای باز برای مشتاقانی که میخواستند به هر دلیل از جمله کمکرسانی بیایند خوب بود ولی برای ما مشکلات بسیاری را به وجود آورد؛ زیرا بیشتر این تیمها وسایل کافی و کارآمدی لازم را نداشتند! البته این موارد به حل یک مساله بینالمللی نیز کمک کرد؛ چرا که سازمان ملل در تلاش بود مجوزی به دولتها بدهد که نیروهای امدادی اجازه داشته باشند در امدادرسانیها بدون مجوز کشور آسیبدیده وارد شوند که بسیاری از کشورهای بزرگ مخالف بودند. تجربه زلزله بم نشان داد که این روش مناسبی نیست و از این تصمیم منصرف شدند.
وی ارسال بیرویه کمکهای اهدایی داخلی را یکی از مشکلات دیگر بزرگ در زلزله بم عنوان کرده و گفته است: مرتبا اعلام کردیم که برای ارسال این کمکها با جمعیت هلال احمر هماهنگ شوند اما کمکها بدون تفکیک به منطقه ارسال میشد؛ به گونهای که تعداد کامیونهایی که کمکهای اهدایی را به بم میآوردند به قدری بود که صفهای طویلی برای تخلیه بار ایجاد و گاهی رانندگان کامیونها سهوا یا عمدا این وسایل را روی خاکها تخلیه میکردند که از این موارد عکس و فیلم تهیه و منتشر شد و بعدها نیز گلایه کردند که چرا جمعیت هلال احمر در خصوص کمکهای مردمی کوتاهی کرده است! این مساله دردسرهایی را نیز به وجود آورد؛ چرا که عدم تخلیه این اجناس نیز موضوع را سیاسی میکرد و ما مجبور به تحویل این محمولهها شدیم. حتی در کنفرانسی که به منظور اهدای کمک از طریق سازمانهای بین المللی در ژنو تشکیل شد من معایب و محاسن کمکهای بینالمللی را گوشزد کردم.
مرحوم دفتری در بخش دیگری از کتاب خود با برشمردن نقاط ضعف و قوت امدادرسانی در بم افزوده است: تونی فریش هماهنگ کننده اتحادیه اروپا بعد از 14 روز که منطقه را ترک کرد در مصاحبه خود گفت جمهوری اسلامی ایران با استفاده از تجربیات دفاع مقدس و حوادث دیگر توانست به صورت شایسته کار عملیات امداد و نجات را انجام دهد.
دفتری همچنین ارائه الگوی بازسازی توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی را یکی دیگر از نقاط روشن امدادرسانی آسیبدیدگان بم برشمرده و افزوده است: جمعیت هلال احمر و سازمان امداد و نجات با تکیه بر تجربیات امدادرسانی در زمان جنگ توانستند از پس امدادرسانی بزرگترین زمینلرزه ایران برآیند.
مرحوم دفتری سال گذشته به دلیل کهولت سن و بیماری دعوت حق را لبیک گفت؛ قطعا او به عنوان سرتیم عملیات زلزله بم ناگفتههای بسیار زیادی داشته که تنها بخشی از آنها در کتابش ذکر شده اما در سراسر کتاب خود تاکید کرده است که علاوه بر افزایش آگاهیهای مردم در زمینه خودامدادی باید بسترهای لازم برای استحکام خانهها نیز فراهم شود تا از بروز حوادثی مانند بم جلوگیری شود. حالا در یازدهمین سالروز زلزله بم باید بار دیگر گوشزد شود که مرگ همیشه برای همسایه نیست!
بیژن دفتری پیش از مرگش کتابی تحت عنوان «مدیریت بحران از نگاه بیژن دفتری» را با همکاری موسسه آموزش عالی علمی کاربردی هلال احمر منتشر کرد.
وی در فصل «تجارب کلان عملیاتی» خود به زلزله بم اشاره کرده است و مینویسد: زلزله بم به سرعت توسط کشیک سازمان امداد و نجات به همگان اطلاع داده شد اما در این زمان مدیرعامل هلال احمر استان سیستان و بلوچستان هم وقوع زمینلرزهای را در قسمت شمالی این استان اطلاع داد و گزارشهای تلفنی نیز از زمینلرزههایی در شمال استان هرمزگان، جنوب استان یزد و شرق استان فارس میرسید که وقوع زمینلرزهای در مقیاس بسیار وسیع را نشان میداد؛ چرا که چندین استان با آن مواجه شده بودند. به مدیران عامل استانهای مذکور اعلام شد ضمن جستوجو در استانهای خود به حالت آمادهباش باشند.
معمولا موسسه ژئوفیزیک دو یا سه ساعت پس از حادثه محل زلزله را در آن زمان اعلام میکرد؛ بر همین اساس با موسسه ژئوفیزیک تماس گرفته و به صورت غیررسمی اعلام کردند که زمینلرزه در حوالی جازموریان بوده است اما از آنجا که اطلاع داشتم این ناحیه سکنه زیادی ندارد به نظر میرسید نمیبایست زلزله مخربی باشد اما تجربه نشان میداد با این لرزش وسیع حتما یک جای کار مشکل دارد. به همین دلیل به دکتر نوربالا، رئیس وقت جمعیت هلال احمر تماس گرفتم تا تمهیدات لازم پیشبینی شود. در همین زمان مدیرعامل یکی از استانها تماس گرفت و گفت که به دلیل قطع برق نمیتواند با شهرستانهای کهنوج و بم تماس حاصل کند که این امر نشان میداد زلزله در یکی از این دو شهر واقع شده است.
به همین دلیل به مدیرعامل جمعیت هلال احمر کرمان اطلاع دادم تا عوامل امدادی خود را به سمت بم اعزام کند و همین طور به مدیرعامل سیستان و بلوچستان و کهنوج نیز اعلام شد که بلافاصله نیروهای خود را به سمت کهنوج، جیرفت و بم اعزام کنند.
مرحوم دفتری در ادامه خاطرات خود مینویسد: در فرودگاه مرحوم ملااکبری، معاون امداد و نجات وقت استان کرمان اطلاع داد که اتومبیلهایی که از بم به سمت کرمان در حرکتاند مجروحان زیادی همراه دارند و این خبر ما را مطمئن کرد که حادثه بزرگی را پیش رو خواهیم داشت! وارد شهر بم که شدم حوالی ظهر بود. از همان بدو ورود تخریب شهر قابل مشاهده بود. ساختمان جمعیت هلال احمر بم ویران شده بود و امدادگران باقیمانده در مرکز جوانان جمعیت که تقریبا ساختمانش سالم بود جمع شده و مشغول امدادرسانی بودند. اما ساختمان مملو از مجروحان بود و ما نیز شروع به شناسایی افراد جانباخته و انتقال اجساد به محل دفن کردیم.
دفتری با بیان اینکه آغاز عملیات جستوجو و نجات از همان لحظات اولیه به وسیله بازماندگان و تعدادی از کارکنان هلال احمر و سایر ارگانها آغاز شد و اعزام مجروحان با وسیله نقلیه تا پایان روز نخست ادامه داشت، نوشته است: پس از انتشار خبر از طریق رسانهها هجوم افراد به بم به قدری افزایش یافت که سبب ایجاد ترافیکی سنگین شد که راه دو ساعت و نیمه را باید 10 ساعته میپیمودیم.
طی دو روز 14 هزار مصدوم از منطقه خارج شدند
دفتری در ادامه خاطراتش، وجود فرودگاه را نقطه قوت امدادرسانی در بم دانسته و افزوده است: هر چند فرودگاه در ابتدا دچار خساراتی شده بود ولی به سرعت ترمیم و قابل بهرهبرداری شد؛ به گونهای که از روز دوم مصدومان از طریق هواپیما جابه جا میشدند. اما در شب نخست برای مجروحان و مصدومانی که تعدادشان به حدود 14 هزار نفر میرسید هیچ دارویی وجود نداشت و ما مجبور بودیم با همکاری استانداری برای تامین دارو به روشهای سنتی عمل کنیم اما از صبح روز دوم با مساعدت نیروهای امدادی حمل مصدودمان به وسیله بالگردهای هلال احمر و هواپیماهای ارتش، سپاه و سازمان هواپیمایی کشور آغاز شد، طی دو روز 14 هزار مسدوم از منطقه خارج شدند.
اما خروج حجم زیاد مجروحان و انتقال آنها به مراکز درمانی شهرهای دیگر مشکلات جدیدی به وجود آورد که قابل پیشبینی نبود؛ چرا که انتقال مجروحان بدون هماهنگی با بیمارستانهای شهرهای دیگر بود و مسئولان بیمارستانها دچار غافلگیری و بحران شدند! حتی خیلی از مجروحان که زخمهای سطحی داشتند پس از بهبودی برای بازگشت دچار مشکل میشدند! بازماندگانی هم که عزیزانشان انتقال یافتند نگران شده و مرتب سوال میکردند. باید عنوان کرد اگر نیروهای درمانی به سرعت در منطقه مستقر میشدند احتیاج به خروج این تعداد از مسئولان و مجروحان نبود و بررسیهای بعدی نشان داد که فقط حدود دو هزار نفر از این مصدومان نیاز به خروج از منطقه داشتهاند.
دفتری همچنین با بیان اینکه در روز دوم سالن ورزشگاه هلال احمر تجهیز و به یک مرکز درمانی تبدیل شد گفته است: از روز چهارم نیروهای درمانی خارجی در بم مستقر شدند که عملا نقش مهمی در کمکرسانی به مصدومان پس از حادثه نداشتند! اما بعدها که یک بیمارستان صحرایی توسط فدراسیون بینالمللی صلیب سرخ و هلال احمر در منطقه ایجاد شد توانست تا مدتها به مصدومان و بازماندگان خدمات پزشکی ارائه کند.
دفتری با اشاره به حضور معاون اول رئیس جمهوری وقت در منطقه گفته است: این حضور به اتخاذ یک تصمیم ضروری ولی نابهنگام منجر شد؛ چرا که بر اساس این تصمیم مقرر شد ادامه عملیات بحران در منطقه توسط سپاه پاسداران و در منطقه بروات توسط ارتش مدیریت شود. نظر به اینکه نهادهای مذکور ساختار و برنامه از پیش تعریفشدهای برای چنین مواردی نداشتند و تمرینی نیز با سایر سازمانها در این رابطه انجام نشده بود این تصمیم تا مدتی روند عملیات پاسخگویی را با مشکل مواجه کرد؛ چرا که گرفتن تصمیمات اقتضایی در شرایط بحرانی، مستلزم وجود سناریوی جایگزین از پیش طراحی شده و تمرینشده است؛ در غیر این صورت بحران تشدید و بعضا غیرقابل کنترل میشود. در آن شرایط ضرورت باز هم مساله مهندسی طرحهای مدیریت و مقابله با بحرانهای ناشی از حوادث موجود برای تصمیمسازان و تصمیمگیران کشور کاملا محسوس شد.
ربودهشدن کامیون حامل لباسهای امدادگران
دفتری در بخش دیگری از کتاب خود با اشاره به برخی مشکلات حاشیهای که در صحنه فجایع اینچنینی رخ میدهد نوشته است: تا نیروهای کمکی به بم رسیدند آشفتگیهای زیادی به وجود آمد. ازدحام و شلوغی در جادههای اطراف بم به حدی بود که بسیاری از کمکها به بم نمیرسید و به وسیله (برخی) افراد متفرقه غارت میشد! در این میان یک کامیون حامل البسه امدادی در بین راه ربوده شد و بعدها از این لباسها سوءاستفادههای فراوانی به عمل آمد؛ چرا که با همین لباسها اجناس اهدایی را از بالای کامیونها به سمت مردم پرتاب میکردند و این عمل موجب رنجش افراد آسیبدیده شد. به همین دلیل سریعا کارتهای شناسایی برای نیروهای هلال احمر صادر شد تا قابل شناسایی باشند.
وی همچنین نوشته است: هجوم بیرویه و غیرضروری نیروهای امدادی از ارگانهای مختلف مشکلات زیادی را به وجود آورد و این در حالی بود که نهادهای دولتی نیز با اوجگرفتن احساسات انساندوستانه مردم شروع به دعوت از آنها برای کمکرسانی میکردند.
در پنج روز اول پس از زمینلرزه وجود آشفتگیها، کار جستوجو و نجات با دستگاههای ظریف زندهیاب و سگهای تجسس را با مشکلاتی رو به رو کرد. همچنین نبود نقشه جامع شهر نیز این کار را با تاخیر مواجه کرد.
در روز ششم، شناسایی خانوادههای آسیبدیده و توزیع دفترچه خواربار آغاز شد. طبق آمار در بم 110 هزار نفر تحت تاثیر زلزله قرار گرفته بودند که حدود 35 هزار نفر کشته و 14 هزار نفر مجروح شده بودند و 15 هزار نفر از منطقه کوچ کرده و تحت حمایت جمعیتهای هلال احمر شهرهای اطراف قرار گرفتند که با این حساب و با کسر تعداد کشتگان زلزله، ما باید با 50 هزار نفر مواجه میبودیم اما متاسفانه با هجوم افراد از مناطق دیگر که خود را بومی معرفی میکردند ناچار به توزیع 248 هزار دفترچه شدیم که این رقم یک رقم واقعی برای کمکرسانی نبود.
هرچند تلاش زیادی انجام شد که آسیبدیدگان پالایش شوند اما این عمل بسیار سخت بود و نهایتا از مقامات بالا دستور داده شد که به این افراد نیز کمک کنید که کار ما را بسیار مشکلتر کرد.
معضل شناسایی اجساد
پدر امداد و نجات ایران که در زمان وقوع زمینلرزه ریاست سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر بود در ادامه خاطرات خود با اشاره به مشکل شناسایی اجساد افزوده است: شناسایی اجساد به علت اینکه در بیشتر موارد کل خانواده فوت شده بودند ما را با مشکلاتی مواجه کرد؛ بنابراین مسئولان ذیربط مجبور بودند با رعایت حداقل تشریفات مذهبی افراد را پس از ثبت مشخصات و عکسبرداری در گورهای جمعی دفن کنند.
ورود تیمهای خارجی ناکارآمد به بم
وی همچنین به دیگر مشکلات اشاره کرده و نوشته است: یکی دیگر از مواردی که برای اولین بار در زلزله بم رخ داد صدور مجوز ورود به آسمان ایران از هر کشور و هر جایی برای کمک به آسیبدیدگان بود. اعلام فضای باز برای مشتاقانی که میخواستند به هر دلیل از جمله کمکرسانی بیایند خوب بود ولی برای ما مشکلات بسیاری را به وجود آورد؛ زیرا بیشتر این تیمها وسایل کافی و کارآمدی لازم را نداشتند! البته این موارد به حل یک مساله بینالمللی نیز کمک کرد؛ چرا که سازمان ملل در تلاش بود مجوزی به دولتها بدهد که نیروهای امدادی اجازه داشته باشند در امدادرسانیها بدون مجوز کشور آسیبدیده وارد شوند که بسیاری از کشورهای بزرگ مخالف بودند. تجربه زلزله بم نشان داد که این روش مناسبی نیست و از این تصمیم منصرف شدند.
وی ارسال بیرویه کمکهای اهدایی داخلی را یکی از مشکلات دیگر بزرگ در زلزله بم عنوان کرده و گفته است: مرتبا اعلام کردیم که برای ارسال این کمکها با جمعیت هلال احمر هماهنگ شوند اما کمکها بدون تفکیک به منطقه ارسال میشد؛ به گونهای که تعداد کامیونهایی که کمکهای اهدایی را به بم میآوردند به قدری بود که صفهای طویلی برای تخلیه بار ایجاد و گاهی رانندگان کامیونها سهوا یا عمدا این وسایل را روی خاکها تخلیه میکردند که از این موارد عکس و فیلم تهیه و منتشر شد و بعدها نیز گلایه کردند که چرا جمعیت هلال احمر در خصوص کمکهای مردمی کوتاهی کرده است! این مساله دردسرهایی را نیز به وجود آورد؛ چرا که عدم تخلیه این اجناس نیز موضوع را سیاسی میکرد و ما مجبور به تحویل این محمولهها شدیم. حتی در کنفرانسی که به منظور اهدای کمک از طریق سازمانهای بین المللی در ژنو تشکیل شد من معایب و محاسن کمکهای بینالمللی را گوشزد کردم.
مرحوم دفتری در بخش دیگری از کتاب خود با برشمردن نقاط ضعف و قوت امدادرسانی در بم افزوده است: تونی فریش هماهنگ کننده اتحادیه اروپا بعد از 14 روز که منطقه را ترک کرد در مصاحبه خود گفت جمهوری اسلامی ایران با استفاده از تجربیات دفاع مقدس و حوادث دیگر توانست به صورت شایسته کار عملیات امداد و نجات را انجام دهد.
دفتری همچنین ارائه الگوی بازسازی توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی را یکی دیگر از نقاط روشن امدادرسانی آسیبدیدگان بم برشمرده و افزوده است: جمعیت هلال احمر و سازمان امداد و نجات با تکیه بر تجربیات امدادرسانی در زمان جنگ توانستند از پس امدادرسانی بزرگترین زمینلرزه ایران برآیند.
مرحوم دفتری سال گذشته به دلیل کهولت سن و بیماری دعوت حق را لبیک گفت؛ قطعا او به عنوان سرتیم عملیات زلزله بم ناگفتههای بسیار زیادی داشته که تنها بخشی از آنها در کتابش ذکر شده اما در سراسر کتاب خود تاکید کرده است که علاوه بر افزایش آگاهیهای مردم در زمینه خودامدادی باید بسترهای لازم برای استحکام خانهها نیز فراهم شود تا از بروز حوادثی مانند بم جلوگیری شود. حالا در یازدهمین سالروز زلزله بم باید بار دیگر گوشزد شود که مرگ همیشه برای همسایه نیست!