اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

مرد نوشابه‌ای ایرانی



اخبار,اخباراجتماعی ,مرد نوشابه‌ای ایرانی

مرد نوشابه‌ای در شبانه روزتنها ۴ ساعت می‌خوابد و در سن ۵۴ سالگی وارد دانشگاه شد.

7 سالی می‌شود كه خورد و خوراكش شده نوشابه. وقتی خسته می‌شود تنها چیزی كه به او انرژی می‌دهد نوشابه آن هم از نوع گازدارش است.

صبحانه، ناهار و شام هم فقط نوشابه است. «غلامرضا اردشیری» مدت‌هاست كه مزه هیچ غذایی را نچشیده است، می‌گوید نه تنها در زندگی‌اش احساس گرسنگی نمی‌كند بلكه اگر كسی را در حال خوردن غذا ببیند، حالش بد می‌شود.

خودش نمی‌داند چرا و به چه دلیل این مشكل برایش رخ داده است، اما از وضعیت موجود زیاد هم ناراحت نیست.

اما اینكه اولین بار چرا و به چه دلیل، مرد میانسال به سراغ نوشابه رفت و چه شد كه روز و شبش با نوشابه عجین شد را در گزارش سرنخ بخوانید:‌ كار اصلی‌اش تعمیرات فایبرگلاس است، زندگی آبرومندی دارد و دو دخترش را راهی دانشگاه كرده است، اما اتفاقی كه برای او رخ داده نه به كارش مربوط است و نه به زندگی‌اش.

غلامرضا اردشیری می‌گوید: «زندگی‌ام عادی بود مثل تمام مردم دیگر، هرگز هم تصورش را نمی‌كردم كه چنین بلایی سرم بیاید. نه تصادفی رخ داد كه اثرات ناشی از آن باشد و نه شوكی به من وارد شد. واقعا هنوز هم پی به علت این اتفاق نبرده‌ام و این مهمترین سئوالی است كه در زندگی‌ام همیشه با آن مواجه هستم، اینكه چرا فقط می‌توانم نوشابه بخورم.»‌

او ادامه می‌دهد: «یكی از روزهای خرداد 86 بود، آن شب، مثل همه شب‌ها به خواب رفتم و نیمه‌های شب بیدار شدم. حس عجیبی داشتم، احساس می‌كردم شی‌ای مثل مو داخل دهانم است، حس می‌كردم كه سر این مو داخل دهانم است و انتهایش داخل معده‌ام، هر كاری می‌كردم این مو را خارج كنم امكان‌پذیر نبود.

مو مثل یك سیم بكسل داخل گلویم قرار داشت و حس خفگی به من دست داده بود، آنقدر محكم و سفت بود كه نمی‌دانستم چه‌كار باید انجام دهم. نمی‌توانم آن را واقعا توصیف كنم اما حسش دیوانه كننده بود. فردای آن روز، راهی دكتر شدم، به سراغ هر دكتری كه فكرش را بكنید رفتم. هر كسی یك دكتری را معرفی می‌كرد و دكترها هم كه نمی‌توانستند بیماری‌ام را تشخیص دهند مرا به همكار دیگرشان معرفی می‌كردند، صبح تا شب یا در مطب دكتر بودم یا بیمارستان، اما هیچ كسی نمی‌توانست بیماری‌ام را تشخیص دهد. مویی داخل دهانم نبود، اما حس بودن این مو، دیوانه كننده بود. برای رهایی از این حس، به سراغ هر دكتری كه فكرش را بكنید رفتم تا اینكه یك متخصص كلیه و خون گفت بهتر است پیش روانپزشك بروی و دكتری را به من معرفی كرد.»

قرص‌های سكته‌آور
مرد میانسال كه از حسی كه به او دست داده بود به تنگ آمده بود، آدرس دكتر روانپزشك را گرفت و راهی مطب او شد.

او می‌گوید: «دكتر قرص‌هایی به من داد كه هر شب باید آن‌ها را استفاده می‌كردم و به من گفت اگر قرص‌ها سازگار با بدنت نبود، آنها را مصرف نكن، خوردن این قرص‌ها حالم را خیلی بد كرد و مثل افرادی بودم كه سكته كرده‌اند. نصف صورتم فلج شده بود و آب دهانم می‌ریخت، حس مو از بین رفت اما حالم به طرز وحشتناكی بد شده بود.»‌

آقای اردشیری چاره‌ای نداشت جز ترك قرص‌هایی كه دكتر متخصص آنها را تجویز كرده بود. در همان زمان بود كه احساس تشنگی زیاد باعث شد تا برای رفع عطش به سراغ نوشابه برود.

می‌گوید: «تیر ماه همان سال، وقتی قرص‌ها را كنار گذاشتم، احساس تشنگی شدیدی داشتم و دلم نوشابه می‌خواست، وقتی اولین لیوان نوشابه را خوردم، حس می‌كردم كه این اولین باری است كه چنین خوراكی خوشمزه‌ای را خورده‌ام. حس آرامش و انرژی به من دست داد، بعد از آن زندگی‌ام با خوردن نوشابه ادامه یافت.»

  غذا ممنوع!!!!
مرد نوشابه‌ای می‌گوید: «از تیر سال 86 تا الان هیچ غذایی نخورده‌ام جز نوشابه. روزی 3 بطری بزرگ نوشابه مصرف می‌كنم. برای من غذا معنایی ندارد و اصلا احساس گرسنگی به من دست نمی‌دهد. وقتی می‌بینم كه یك نفر در حال خوردن غذاست احساس تهوع به من دست می‌دهد و حالم بد می‌شود. خانواده‌ام خیلی مراعات مرا می‌كنند و مدت‌هاست كه دیگر جلوی من غذا نمی‌خورند.»

بعد از آن، نوشابه با زندگی مرد میانسال همراه شد، حالا دیگر هیچ چیز هوس نمی‌كند و تنها چیزی كه او را شارژ و سر حال نگه می‌دارد مصرف نوشابه آن هم از نوع گازدارش است.

می‌گوید: «مصرف نوشابه هیچ تاثیر بدی در زندگی‌ام نگذاشته است، البته از زمانی كه شروع به خوردن نوشابه كردم 32 كیلو وزن كم كرده‌ام، سال 86 وزنم 105 كیلو بود و الان 73 كیلو هستم. اما یك سالی است كه وزنم هیچ تغییری نكرده است.

اما این تغییر وزن هم هیچ اثری بر سلامتی‌ام نگذاشته و من مشكلی ندارم. همانطور كه می‌دانید خوردن نوشابه مضرات زیادی دارد، حتی باعث پوكی استخوان یا زخم معده می‌شود، اما من آزمایشات كامل داده‌ام، از آندوسكوپی گرفته تا آزمایشات خیلی جزئی ولی در حال حاضر كه خوشبختانه هیچ مشكلی ندارم و مصرف نوشابه تاثیر منفی بر روی من نگذاشته است.»

مرد نوشابه‌ای ادامه می‌دهد: «البته یك سری مزایا هم برای من داشته است، مثلا وقتی یك ساعت كار می‌كنم احساس خستگی زیادی به من دست می‌دهد و نمی‌توانم به كارم ادامه دهم، ولی نوشیدن یك لیون نوشابه گازدار آنچنان خستگی‌ام را بر طرف می‌كند كه انگار بهترین غذا‌ها را خورده‌ام، بعد از آن چنان شارژ می‌شوم كه می‌توانم كلی كار كنم.»

مرد نوشابه‌ای 7 سالی است كه لب به هیچ غذایی نزده است. از زمانی كه نوشابه وارد زندگی‌اش شده، دور آشامیدنی‌ها و نوشیدنی‌های دیگر خط قرمز كشیده است.

می‌گوید: «در طول زندگی‌ام تنها چیزی كه می‌خورم نوشابه است، در طول یك هفته، شاید یك سوم استكان آب بخورم. چای هم خیلی كم و اگر هم مصرف كنم هفته‌ای یك استكان آن هم خیلی غلیظ.»

رگی كه خشك شده
از زمانی كه غلامرضا با این مشكل مواجه شد به سراغ دكترهای زیادی رفت، اما هیچ كدام از آنها نتوانستند علت این بیماری را تشخیص دهند و تنها یك پزشك گفت رگی از مغز به بدن متصل است كه حس گرسنگی را اعلام می‌كند. این رگ در بدن شما خشك شده است، به همین دلیل احساس گرسنگی ندارید.

اما اعتیاد به نوشابه و فرار از غذا، تنها مشكلی نیست كه مرد 58 ساله با آن مواجه است، اواخر سال 89 بود كه متوجه شد كلیه سمت راستش از كار افتاده و بدنش كلیه را پس می‌زند.

مرد میانسال مجددا راهی دكتر شد و در رابطه با علت بیماری كلیوی‌اش سئوالاتی كرد « آزمایشات زیادی دادم و در نهایت دكترها كه علت این بیماری را متوجه نشده بودند، تشخیص عجیبی دادند. آنها گفتند كلیه‌ات پودر شده! و پودر شدن كلیه سه علت دارد، هپاتیت، ایدز یا سرطان مغز استخوان. با این حساب من باید یكی از سه بیماری را داشته باشم، برای مشخص شدن این موضوع آزمایشات مربوطه را دادم اما پاسخ تمامی آزمایشات منفی بود. كلیه‌ام بدون آنكه هیچ بیماری خاصی داشته باشم از بین رفت و در حال حاضر كلیه سمت راستم را به طور كل از دست داده‌ام و دارم با كلیه چپم زندگی می‌كنم. البته این را هم بگویم كه از دو سال پیش سنگ كلیه داشتم كه همان زمان این بیماری را درمان كردم و الان هم نمی‌دانم كه بیماری كلیوی من اصلا ربطی به خوردن نوشابه دارد یا نه.

    4 ساعت خواب
غلامرضا اردشیری یك مشكل بزرگ دیگر هم دارد و آن هم كم خوابی است. از زمانی كه به نوشابه اعتیاد پیدا كرد، خوابش هم كم شد و در شبانه روز، تنها 4 ساعت می‌خوابد، از 3 شب تا 7 صبح. می‌گوید:« شب‌ها وقتی همه خواب هستند من بیدارم و اصلا خواب به چشم‌هایم نمی‌آید، حس بی‌خوابی من درست مثل حس بی‌خوابی در روز است.

خانواده‌ام با این موضوع كنار آمده‌اند و من هم مشكلی با آن ندارم. شب‌ها تلویزیون نگاه می‌كنم و جدول حل می‌كنم. استاد حل جدول شده‌ام و یك مجله جدول را یك روز و نیمه، تمام می‌كنم آن هم به صورت كامل و صحیح.

البته باز هم نمی‌دانم كه این كم خوابی‌ام به خوردن نوشابه ربط دارد یا نه. مرد میانسال زمانی كه دید ساعت‌های عمرش به بطالت می‌گذرد و بیشتر از افراد دیگر زمان دارد، تصمیم جدیدی گرفت « بعد از مدتی، زمانی كه دیدم وقتم به بطالت می‌گذرد تصمیم جدیدی گرفتم، به پیشنهاد بچه‌هایم تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم. من دیپلم داشتم و به خاطر علاقه بسیاری كه به رشته حقوق داشتم در دانشگاه علمی -كاربردی شماره دو گچساران مشغول به تحصیل شدم و چند ماه قبل، با مدرك لیسانس فارغ‌التحصیل شدم.

او ادامه می‌دهد: «زمانی كه وارد دانشگاه شدم می‌دانستم كه از مدركم نمی‌توانم استفاده كنم، سن من خیلی زیاد است و كسی به آدمی در این سن كار نمی‌دهد، آن هم بدون تجربه كاری! اما چون درس خواندن را خیلی دوست داشتم، این تصمیم را گرفتم. الان هم خیلی خوشحالم كه این اتفاق افتاده است، بعضی اوقات از من می‌پرسند كه خوردن نوشابه یا بی‌خوابی روی ذهنت تاثیر نگذاشته و حافظه‌ات را كم نكرده كه پاسخ من منفی است. نوشابه نه بر روی ذهن و حافظه‌ام و نه بر روی جسم من اثر منفی نداشته و هنوز هم نمی‌دانم كه چرا چنین اتفاقی رخ داده است.

زندگی غلامرضا اردشیری این روزها در حالی ادامه دارد كه او همچنان به خوردن غذا هیچ علاقه‌ای ندارد و همه خوراكی‌اش را نوشابه تشكیل می‌دهد. می‌گوید همه آرزویم این است كه بفهمم چرا این اتفاق برایم افتاد و جز نوشابه، خوراكی دیگری نمی‌توانم بخورم.


اخباراجتماعی  -  همشهری 


ویدیو مرتبط :
خوردن یک لیوان نوشابه با دماغ توسط یک مرد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دستگیری مرد سوئدی به اتهام قتل جوان ایرانی



 

 

 

دستگیری مرد سوئدی به اتهام قتل جوان ایرانی

 

جوان ایرانی که «اکبر» نام داشت و در سوئد به نام الکس شناخته می‌شد، سال‌ها قبل همراه پدر، برادر و خواهرش از رشت به شهر مالمو سوئد که سومین شهر بزرگ این کشور محسوب می‌شود، مهاجرت کرد. اکبر در سوئد زندگی آرامی نداشت و از همان نوجوانی تبهکاری‌هایش را آغاز و بالاخره گروهی را به نام «برودر اشکاپت» تاسیس کرد. این شبکه در زمینه اخاذی و تهدید فعالیت می‌کرد و سابقه سیاهی را از خودش به جا گذاشته بود.

کشف جسد

ساعت 11 صبح پنجشنبه هفته گذشته ماموران پلیس شهر مالمو به منطقه صنعتی «امیلز تورپ» که در خارج از شهر قرار دارد، رفتند تا درباره قتل یک مرد جوان تحقیق کنند. آنها بعد از دیدن جسد که در نزدیکی یک شرکت تاکسیرانی موسوم به «تاکسی 23» رها شده بود، فهمیدند مقتول سردسته باند «برودر اشکاپت» است. اکبر با شلیک گلوله به قتل رسیده بود و افرادی شاهد این جنایت بودند. تک‌تک شاهدان تحت بازجویی قرار گرفتند و مشخصات قاتل را توصیف کردند. به این ترتیب نخستین سرنخ‌ها از قاتل به دست آمد، اما انگیزه این جنایت هنوز معلوم نبود.

تجسس‌های پلیسی فاش کرد، اکبر و اعضای باندش به تازگی برای محافظت از مدیر شرکت «تاکسی 23» به استخدام او درآمده بودند و همچنین فاش شد این شرکت با یکی از شرکت‌های رقیب به شدت اختلاف داشت به گونه‌ای که آنها در جنگ با یکدیگر بودند. تحقیقات فاش کرد، شرکت رقیب مدتی قبل باندی خلافکاری را به استخدام درآورده و از طریق آنها رییس «تاکسی 23» را چند بار به مرگ تهدید کرده و یک مرتبه نیز او را به شدت مورد ضرب و جرح قرار داده بود به همین سبب نیز اکبر و همدستانش برای محافظت از این مرد به کار گمارده شدند. در حالی که همه شواهد نشان می‌داد اکبر به دست عاملان شرکت رقیب از پا درآمده است، پلیس مردی 40 ساله را در این خصوص دستگیر کرد و با توجه به اظهارات شهود ثابت شد او زمان قتل در محل جنایت حضور داشت.

سابقه درگیری

اکبر و متهم به قتل که نامش فاش نشده است علاوه بر «جنگ‌تاکسی‌ها» قبلا نیز با هم اختلاف داشتند به گونه‌ای که دو نفر از زیرشاخه‌های جوان ایرانی یک‌بار زیر خودروی او بمب کار گذاشته بودند تا وی و پسرش را به کام مرگ بکشانند. اما این بمب ساعتی کشف و خنثی شده و سپس از طریق ردیابی‌های تلفنی دو متهم پرونده شناسایی و دستگیر شدند. اکبر بعد از بازداشت همدستانش برای اینکه بتواند آنها را از زندان برهاند، افرادی را مامور کرد تا مقابل خانه دادستان این پرونده که زنی به نام «باربرو یونسون» بود بمب کار بگذارند. وقتی این بمب منفجر شد، اکبر امید پیدا کرد دادستان بترسد و از پیگیری پرونده همدستانش صرف‌نظر کند. این‌گونه تهدید برای نخستین بار بود که در سوئد رخ می‌داد، اما نتیجه‌بخش نبود و دو متهم در نهایت به زندان محکوم شدند. کارآگاهان جنایی در ادامه تجسس‌هایی که درباره زندگی اکبر انجام دادند فهمیدند او به قتل یک کولی صربستانی به نام «زیکی بوره‌وا» متهم بود. زیکی در یک باشگاه شبانه غیرقانونی به قتل رسیده و پلیس مطمئن بود اکبر و شش دوستش این قتل را انجام داده‌اند، اما هرگز مدرکی برای اثبات این فرضیه به دست نیامد. اکبر علاوه بر این متهم بود اواخر اکتبر سال گذشته میلادی به همراه جوانی 24 ساله که از اعضای باندش بود در خیابان به سوی یک خودرو تیراندازی کرده است. این دو مدتی را به همین اتهام در بازداشت به سر بردند اما به دلیل کافی نبودن مدارک آزاد شدند. سوابق سیاه جوان ایرانی و به ویژه اختلافاتی که با متهم 40 ساله داشت، در رسانه‌های سوئد بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد و گزارش‌هایی نیز درباره خانواده او منتشر شد، چراکه پدر اکبر نیز در اداره پلیس سابقه داشت. او در شب عروسی دخترش ناگهان با چاقو به سمت پسر دیگرش -برادر اکبر- حمله و او را زخمی کرده بود. پدر اکبر بعد از دستگیری به مراقبت‌های روانی محکوم شد. بنابراین گزارش متهم 40 ساله همچنان در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات از او در حالی ادامه دارد که وی هنوز اتهام قتل را گردن نگرفته است.... / sharghnewspaper.ir