اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
مخالفت مرگبار پدرخوانده با خواستگار دختر 14 ساله
اخبار حوادث - مخالفت مرگبار پدرخوانده با خواستگار دختر 14 ساله
به گزارش ایران، صبح 19 مهرماه سال جاری مأموران پلیس در جریان حادثه هولناک در خانهای ویلایی واقع در حسنآباد قرار گرفتند.
مأموران وقتی خود را به این ویلای پررمز و راز رساندند با پیکر خونین مردی 56 ساله به نام «علی» روبهرو شدند که با ضربه چاقو زخمی شده بود.
بررسیهای میدانی نشان داد که پسر 20 سالهای به نام «عباس» پس از حمله به «علی» گریخته است.
پیکر نیمه جان علی به بیمارستان فیاض بخش انتقال یافت و با وجود تلاش پزشکان پس از 15 روز تسلیم مرگ شد.
در این مرحله ماجرای این جنایت به بازپرس «جمشیدی» از دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد.
وقتی دستور بازداشت عامل این قتل صادر شد «مهدیه» دختر 14 سالهای که شاهد درگیری خونین بین علی و عباس بود تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: یکسال پیش مادرم به عقد موقت علی درآمد.
از آنجا که علی زن و بچه داشت، هر از گاهی به خانه ما میآمد، خواهرم نیز چون دامادمان در زندان بود گاهی در خانه میماند تا اینکه ساعت 11 صبح 19 مهرماه عباس که برادر شوهر خواهرم است برای سرکشی به وی به خانهمان آمد.
وی افزود: عباس چند باری از من خواستگاری کرده بود که مادرم و پدر ناتنیام مخالفت کرده بودند. روز جنایت عباس در خانه بود که قربانی جنایت سر رسید، در را قفل کرد و با میله آهنی که در دست داشت از مادرم خواست با پلیس تماس بگیرد تا بیایند و عباس را دستگیر کنند.
ناگهان عباس چاقویی را که در جیبش بود، درآورد و با علی درگیر شد و ضربهای به پهلوی وی زد و سپس پا به فرار گذاشت.
این دختر نوجوان گفت: باور کنید من از مخفیگاه عباس بیخبرم و هیچ ارتباطی با وی ندارم، او تنها خواستگارم بود.
با این ادعاها، بازپرس جمشیدی از آنجا که محل وقوع درگیری در حسنآباد بوده پرونده را با صدور رأی عدم صلاحیت به دادسرای احمدآباد مستوفی ارجاع داد.
اخبار حوادث - ایران
ویدیو مرتبط :
تجاوز به دختر 14 ساله توسط داعش
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
حسادت مرگبار مادر به دختر 14 سالهاش
هیچ وقت شادی آن دوران را فراموش نمیکنم؛ زندگیام رنگ و بوی تازه به خود گرفته بود اما این شادیها با بزرگتر شدن جوزفین روزبهروز رنگ میباخت. دختر خودخواهی بود هرچه میخواست باید به دست میآورد. به من و پدرش بیمحلی میکرد و خودش را برتر از دیگران میدانست، خسته شده بودم
این زن اروپایی دوست نداشت شوهرش تنها دخترشان را بیشتر از او دوست داشته باشد.
هفتم ژوئن 2011 میلادی (17 خردادماه سالجاری) پلیس آمستردام در جریان یک جنایت عجیب قرار گرفت که ابتدا به نظر میرسید دختر 14 ساله خودکشی کرده است چرا که درها و قفلهای ورودی سالم بودند و هیچ به همریختگی یا شکستگیای در اثاثیه منزل وجود نداشت و مهمتر اینکه سرقت نیز در خانه صورت نگرفته بود.
در بررسیهای نخست بازرسان پلیس احتمال دادند دختر 14 ساله در غیاب دیگر اعضای خانوادهاش با انگیزه مرموزی در حالت روانی خاص خودکشی کرده است اما تجسسهای پزشکیقانونی از وجود ضرباتی به سر دختر 14 ساله خبر داد که فرضیه مرگ خودخواسته را حذف کرد و تیم پلیسی خود را در برابر قتلی خاموش دید.
بازپرس پرونده به دنبال ردپایی از عاملان این جنایت تحقیقات خود را از پدر و مادر «جوزفین» آغاز کرد. مادر جوزفین در بازجوییها به ماموران گفت: وقتی صبح میخواستم برای خرید بیرون بروم هرچه دخترم را صدا کردم تا همراه من بیاید، نپذیرفت و نیامد.
زمانی که خرید کردم همزمان با همسرم که از سرکار بازگشته بود به خانه رسیدم و هرچه به دنبال جوزفین گشتم پیدایش نکردم تا اینکه جسد وی را داخل حیاط خانهمان پیدا کردیم. او خود را از پشتبام به پایین پرتاب کرده بود.
با ادعاهای این زن، پلیس دست به تحقیق از پدر جوزفین زد.
مرد 40 ساله به ماموران گفت: مدتی بود که جوزفین دچار رفتارهای عصبی شده بود، نصیحت هم کارساز نبود تا اینکه شب پیش از حادثه به اتفاق هم به میهمانی رفتیم. ابتدا خستگی را بهانه کرد تا زودتر به خانه بازگردیم ولی با گذشت زمان با بهانهگیریهای بچگانه مادرش را عصبانی کرد.
جوزفین تنها بچه خانواده بود به همین خاطر از هر محبتی بینیاز بود و هرچه میخواست بلافاصله فراهم میشد.
من و مادرش خیلی دوستش داشتیم ولی مادرش از رفتارهای وی به تنگ آمده بود و مدام از من میخواست او را تنبیه کنم ولی من این کار را نمیکردم.
با ادعای این مرد، کارآگاهان بازجویی از مادر جوزفین را در دستور کار خود قرار دادند.
این زن وقتی همسرش را در بازجوییها دید اتهام قتل را پذیرفت و گفت: وقتی ازدواج کردم از آنجایی که همسرم خیلی بچه دوست داشت تصمیم گرفتیم خیلی سریع بچهدار شویم ولی من نازا بودم و مانند موش آزمایشگاهی خود را به پزشکان سپردم تا درمانی برایم بیندیشند. سرانجام پس از 10 سال صاحب دختری شدم. هیچ وقت شادی آن دوران را فراموش نمیکنم؛ زندگیام رنگ و بوی تازه به خود گرفته بود اما این شادیها با بزرگتر شدن جوزفین روزبهروز رنگ میباخت. دختر خودخواهی بود هرچه میخواست باید به دست میآورد. به من و پدرش بیمحلی میکرد و خودش را برتر از دیگران میدانست، خسته شده بودم، رفتارهایش برایم غیرقابل تحمل بود، پدرش مرا از یاد برده بود، دیگر زن رویاهایش نبودم، بیمحلیهای او هم به این جنون افزوده بود.
منبع: تابناک