اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

مجکوم به قصاص، خانواده مقتول را پیدا نمی کند که از آنها رضایت بگیرد



 مأموران پلیس دو سال قبل با تماس تلفنی شهروندان مطلع شدند پسر جوانی که به‌تازگی به محله‌ای در جنوب تهران نقل مکان کرده بود، کشته ‌شده ‌است. وقتی پلیس به محل رسید جسد غرق در خون مرد جوان را دید که در ورودی درِ خانه افتاده‌ است.

به دستور بازپرس جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات برای مشخص‌شدن ماجرا آغاز شد. اهالی ساختمان به مأموران گفتند: مقتول که احمد نام‌ دارد، مدتی بود که با جوان دیگری به نام سعید در یکی از واحدهای ساختمان زندگی می‌کرد. آنها همشهری بودند و از زمانی که برای اقامت به آن خانه آمده‌ بودند بدرفتاری یا درگیری نداشتند و کسی از آنها چیزی ندیده بود تا اینکه روز حادثه یکی از همسایه‌ها سعید را دید که با ترس و بسیار عجولانه از درِ خانه بیرون رفت و بعد هم احمد را دید که روی زمین افتاده و غرق در خون است.

درحالی‌که تحقیقات برای بازداشت سعید آغاز شده‌ بود پزشکی‌قانونی اعلام کرد احمد به دلیل واردآمدن ضربه‌ای با جسم نوک‌تیز به پهلوی چپش که باعث پاره‌شدن یکی از شریان‌های اصلی بدن او شده، جان باخته است. ضمن اینکه چندین ضربه چاقو نیز به قسمت‌های مختلف بدنش وارد شده‌ که نوع زخم‌ها نشان می‌دهد این ضربات قبل از مرگ مقتول زده شده ‌است.

وقتی علت دقیق مرگ مشخص شد مأموران اداره آگاهی نیز به بازپرس خبر دادند که موفق شدند سعید را شناسایی و بازداشت کنند. او در اولین اعتراف نزد مأموران گفت ضارب دوستش احمد ‌است. سعید به مأموران گفت: من و احمد مدتی بود که با هم زندگی می‌کردیم. همشهری بودیم و برای کار به تهران آمده‌ بودیم و خانواده‌هایمان هم همدیگر را به‌خوبی می‌شناختند. مدتی بود احمد با پدرم مشکل مالی داشت و آنها اختلافاتی با هم داشتند. بااین‌حال، سعی می‌کردم این اختلاف به رابطه دوستانه من و احمد صدمه‌ای نزند اما او به خاطر عصبانیتی که از پدرم داشت، مرتب من را اذیت می‌کرد تا اینکه روز حادثه وقتی داشتم با پدرم صحبت می‌کردم، احمد عصبانی شد و فحش داد.

صحبت من و پدرم تلفنی بود اما او صدای احمد را می‌شنید که فحاشی می‌کند. به احمد گفتم حق نداری این‌کار را بکنی اما او صدایش را بلندتر کرد من هم گوشی را قطع کردم و با احمد درگیر شدم. چاقو برداشتم که او را بترسانم و دیگر به پدرم فحش ندهد، اما در حال کشمکش نمی‌دانم چطور شد که ضربه‌ای با چاقو وارد بدنش شد. زخم سطحی بود به همین دلیل هم احمد توانست بلند شود.

 

او به سمت من حمله کرد و کتکم زد و یک‌بار دیگر فحاشی کرد و درحالی‌که دستش را روی زخمش گذاشته بود و داشت می‌رفت، من هم چاقو را برداشتم و چند ضربه دیگر از پشت به او زدم بعد هم از خانه فرار کردم. با توجه به اعترافات متهم، کیفرخواست علیه او صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران رفت.

در جلسه رسیدگی ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار صدور حکم قصاص با توجه به مدارک موجود در پرونده شد و بیان کرد با توجه به اینکه اولیای‌دم شناسایی نشده‌اند، رئیس قوه قضائیه به‌عنوان حاکم شرع خواستار مجازات متهم شده ‌است.

همچنین عنوان شد با توجه به اینکه متهم در زمان حیات مقتول ضرباتی هم بر بدن او وارد کرده‌ بود، درخواست دیه به خاطر آن ضربات را هم دارد. وقتی نوبت به متهم رسید او یک‌بار دیگر اتهام قتل را قبول کرد و گفت: قبول دارم این‌کار را کردم اما باید بگویم قصدی برای کشتن نداشتم. من و احمد با هم دوست بودیم و رابطه خوبی داشتیم، اما او به خاطر اختلاف مالی‌ای که با پدرم داشت مرتب فحاشی می‌کرد و روز حادثه هم من نتوانستم جلو خشم خودم را بگیرم.

متهم درباره اینکه آیا اولیای‌دم را می‌شناسد یا نه، گفت: بله ما آنها را می‌شناسیم و خانواده‌ام برای جلب رضایت رفته‌اند. آنها شکایت نکردند و پرونده پسرشان را پیگیری نکردند البته نمی‌دانم چرا اما گفته‌اند که رضایت می‌دهند و خانواده‌ام هم در تلاش هستند آنها را راضی کنند که خودشان را به دادگاه معرفی کنند.

با توجه به اینکه اولیای‌دم همچنان شناسایی نشده ‌بودند و متهم نیز نتوانست آنها را به دادگاه معرفی کند تا درخواست خود را مطرح کنند، هیأت قضات شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و متهم را به پرداخت دیه به خاطر ضربات عمدی‌ای که منجر به جرح شده‌ بود محکوم کردند همچنین در اتهام قتل نیز مجرم شناخته شده و او را به قصاص محکوم کردند.
 

اخبار حوادث - شرق


ویدیو مرتبط :
لحظه ی اعدام مادر مقتول رضایت داد

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

"دهلیز" به روایت بازیگران نقش‌هایی در خانواده مقتول/ قصاص بهترست یا بخشش



دهلیز به روایت بازیگران نقش‌هایی در خانواده مقتول

در بخش دوم نشست با عوامل فیلم "دهلیز" بیشتر دو بازیگر این فیلم که هر کدام نقش یکی از اعضای خانواده مقتول را بازی کرده‌اند درباره نقششان و مساله قصاص و بخشش صحبت کردند و البته کارگردان نیز توضیحاتی درباره این اثر ارائه کرد.

یكی از فیلم‌هایی كه این روزها در سینماهای كشور روی پرده رفته و توانسته نظر مثبت مردم را به خود جلب كند "دهلیز" است كه اولین تجربه سینمایی بلند بهروز شعیبی در مقام كارگردان محسوب می‌شود. این فیلم كه موضوع قصاص و دیه و در نهایت گذشت را محور موضوعی خود قرار داده است، گرچه فیلم پربازیگری نیست ولی بازیگران آن به ویژه ایفاگران نقش‌های اصلی آن حضوری متفاوت از كارهای قبلیشان را رقم زده‌اند.

به بهانه نمایش فیلم سینمایی "دهلیز" با حضور بهروز شعیبی کارگردان، سید محمود رضوی تهیه کننده، سعید چنگیزیان و نگار عابدی بازیگران این فیلم سینمایی نشستی در خبرگزاری مهر برگزار كردیم كه در بخش اول نشست بیشتر به مساله اکران، تبلیغات و موضوع داستان که بررسی قصاص و عواقب آن در جامعه است، پرداخته شد.

در بخش نخست این نشست بیشتر درباره اکران و تبلیغات برای بهتر دیده شدن فیلم، انتخاب سوژه قصاص و مساله بخشش و اینکه شعیبی و رضوی چگونه به همکاری در این پروژه رسیدند صحبت کردیم. در بخش دوم نشست مهر با عوامل فیلم "دهلیز" درباره انتخاب بازیگران و حضور بازیگردان با بهروز شعیبی و بازیگران صحبت کردیم. همچنین در بخش های دیگر این نشست نگار عابدی و سعید چنگیزیان نیز درباره دلایل حضور خود در این پروژه توضیح دادند.

با ما در بخش دوم و پایانی این نشست همراه می‌شوید:

*آقای چنگیزیان نمونه پرداخت به قصاص در سینما و تلویزیون بسیار بوده اما نمی‌توان همه آنها را آثاری موفق دانست. چگونه با فیلمنامه "دهلیز" ارتباط برقرار کردید و چطور توانستید به کارگردان برای پرداخت درست این سوژه اعتماد کنید؟
چنگیزیان: اعتماد به شعیبی زمانی ایجاد شد که من با نگاه وی به موضوع قصاص آشنا شدم، نگاهی که شاید بارها به آن پرداخته شده باشد اما اینکه کارگردان تلاش کند در فیلم قضاوت نکند و امکان درست فکر کردن را به مخاطب بدهد، برایم بسیار جالب بود. این رویکرد در فیلمنامه به خوبی دیده می‌شد. این نگاه برای من به عنوان بازیگر خوشایند بود. کارگردان هیچ تلاشی نکرده تا قصه را بپیچاند و آن را خیلی راحت و روان بیان کرده است.

و اما اعتماد من به کارگردان از جایی شکل گرفت که با دیدگاه بهروز شعیبی نسبت به سوژه فیلم آشنا شدم. به اعتقاد من این نگاه به سوژه فیلم کمک می‌کرد. شعیبی تلاش داشته از زاویه جدیدی به این سوژه بپردازد؛ نگاهی که دو وجهه موضوع را دربرمی‌گیرد از یک طرف قضاوت را مطرح می‌کند تا امکان درست نگاه کردن و فکر کردن را به وجود آورد. این از همان ابتدا برای من مشخص شد.

البته ما در یک تله‌فیلم هم قبل از "دهلیز" با هم همکاری داشتیم. از این رو با رویکرد وی آشنا بودم. در قصه "دهلیز" قرار نبود مسئله پیچیده شود یا ما اوج بدبختی یک کاراکتر را نمایش دهیم. همین روایت ساده و بدون پیچیدگی برگ برنده کار بود.

* حق با شماست. ویژگی بارز فیلمنامه "دهلیز" این است که تلاش می کند قصه را خیلی ساده بیان کند از این رو هر قشری از مخاطب را با خود همراه می‌کند. همانطور هم که آقای رضوی تهیه‌کننده کار در بخش اول صحبت‌هایمان گفتند فیلم به دنبال بازی کردن با احساسات مخاطب نیست تا از این مسیر برای خود تماشاچی دست و پا کند.
چنگیزیان: من در زمان دیدن فیلم بارها بغض کردم. این بغض به دلیل این نبود که شخصیت اصلی داستان مرتکب قتلی شده است و حالا باید قصاص و یا بخشیده شود بلکه من با دیدن ارتباط بین پدر و پسر قصه دچار این بغض می شوم. این سکانس‌ها خیلی روی من تاثیر گذاشت.

حتی کارگردان تلاش نمی کند که مخاطب را به اجبار وارد این حس کند. از این رو وقتی فیلم را دیدم خوشحالم بودم. معتقدم "دهلیز" فیلم شریفی است. فیلم به هیچ وجه یقه مخاطب را نمی‌گیرد تا با خود همراهش کند. حتی در بحث روابط اجتماعی و یا موضوع قصاص و بخشش به شدت تعادل را رعایت می‌کند.

این در مقوله بازیگری هم صدق می‌کرد. شخصا اعتقاد ندارم که بازیگر باید یک کار عجیبی انجام دهد تا شخصیت خلق شود. خوشبختانه شعیبی هم از بازیگران خود چنین توقعی نداشت و نمی‌خواست با پیچیدگی سوژه خود را مطرح کند. کارگردان در این کار به شدت راحت و روان با بازیگران و سوژه خود برخورد می کند.

* خانم عابدی شما نیز به عنوان بازیگر تئاتر سالها است که انتخاب‌هایتان در حوزه سینما و تلویزیون به شدت با حساسیت و وسواس بوده است. شما هم لطفا درباره رویارویی خود با فیلمنامه "دهلیز"  و دلایل انتخاب این نقش توضیح دهید.
عابدی: وقتی شعیبی درباره نقشم در "دهلیز" با من صحبت کرد به من گفت این نقش با اینکه چند سکانس بیشتر نیست ولی برایم خیلی اهمیت دارد. وقتی هم من فیلمنامه را خواندم خودم هم احساس کردم با وجود اینکه نقش کوتاهی است ولی سخت است. بازی در چنین نقش‌هایی همچون راه رفتن بر لبه تیغ است چراکه خیلی زود می‌توانند به شخصیت‌های کلیشه ای تبدیل یا یک وجهی شوند.

به عقیده من شخصیت خواهر مقتول که من آن را بازی کردم همه چیز در درون خودش داشت. پنج سال از مرگ برادرش گذشته است. در درون این شخصیت (سهیلا) عشق، نفرت، روان‌پریشی و احساسات مختلفی جمع شده و به نوعی او را تبدیل به یک پکیج احساساتی و عاطفی کرده است.

 

دهلیز به روایت بازیگران نقش‌هایی در خانواده مقتول

 

حضور در چنین نقش هایی همیشه برایم لذت بخش است و مدام در قبال آن استرس دارم چون که چنین شخصیت‌های کامل هستند و برای من اندازه آنها مهم نیست. حضور در چنین نقش‌هایی هم کار ساده ای نیست.

من پیش از "دهلیز" در تله فیلم "زندگی بهتر" با شعیبی همکاری داشتم و دیدگاه وی را می‌شناختم. وی علاقمند است همه چیز ساده و مستندگونه به نمایش گذاشته شود. از  طرف دیگر ترکیب بازیگران و عوامل فیلم نیز یکی از دلایل دیگر برای حضورم بود. حتی ممکن بود من همزمان با این فیلم برای پروژه دیگری نیز پیشنهاد نقش اصلی داشتم که شاید اصلا من را وسوسه نمی کرد و باز هم حضور در "دهلیز" را می‌پذیرفتم.

*همانطور که اشاره کردیم یکی از نقاط قوت این فیلم ارتباط خوبی است که بین شخصیت پدر (رضا عطاران) و محمدرضا شیرخانلو (پسر) در فیلم برقرار شده است. در ایجاد این ارتباط چقدر شما به عنوان کارگردان و یا علی سرابی به عنوان بازیگردان تاثیر داشتید. البته عطاران در کارهای قبلی خود ثابت کرده است که استاد ارتباط برقرار کردن با کودکان است.
شعیبی: رضا عطاران به خوبی می داند که چگونه باید با بازیگر مقابل خود ارتباط برقرار کند. از طرف دیگر شیرخانلو هم بچه بسیار باهوشی است. عطاران جزو بازیگران بسیار خوش اخلاق و در عین حال بسیار منضبط است.

من و سرابی هم برای ایجاد این رابطه تلاش کردیم. من خودم کار بازیگری انجام دادم و با خیلی از بازیگران از نزدیک آشنا هستم. ما بازیگران توانایی در ایران داریم ولی در حد توانایی‌شان از آنها در سینما استفاده نمی‌شود. به طور نمونه اگر ما عطاران را در نقش‌های کمدی دیده‌ایم پس همیشه نیز باید از وی توقع داشته باشیم که فقط در چنین نقش هایی ظاهر شود در صورتی که این توقع کم سینمای ایران از این بازیگران است.

در صورتی که ما بازیگران مختلفی همچون پرویز پرستویی، علیرضا خمسه و... را در سالهای دور دیده ایم که تا کنون در نقش های مختلف ظاهر شده اند. ما باید تلاش کنیم که دوباره چنین اتفاقاتی در سینمای ایران تکرار شود زیرا یکی از مهترین بخش‌ها و جذابیت های سینما بازیگران هستند. در مورد رضا عطاران نیز با این حضور متفاوت در "دهلیز" باید این رویه ادامه پیدا کند. البته وی در فیلم های عبدالرضا کاهانی نیز نقش های متفاوتی بازی کرده است.

ما در انتخاب دیگر بازیگران هم افرادی را که در چنین نقش‌هایی کلیشه بودند، کنار گذاشتیم و به سراغ بازیگرانی رفتیم که تا کنون در چنین نقشهایی یا حضور نداشتند و یا کلیشه نشده اند. به طور نمونه هانیه توسلی تا کنون در نقش یک مادر ظاهر نشده است. آن هم مادر زجر کشیده ای که خود به تنهایی بار زندگی را به دوش می کشد. همانطور که دیدید اتفاقا خیلی به خوبی هم درخشید. در مورد سعید چنگیزیان و نگار عابدی نیز این موضوع صدق می کرد. درباره آنها ما با نقش هایی روبرو بودیم که فرصت کوتاهی برای ارائه داشتند ولی باید در خاطر مخاطب حک می‌شدند. به همین دلیل ما باید به سراغ بازیگران حرفه‌ای می رفتیم.

* علی سرابی به عنوان بازیگردان پروژه از چه زمانی به گروه اضافه شدند؟
شعیبی: سرابی از آغاز پیش‌تولید با ما همراه شد. ما البته تا زمان فیلمبرداری روی فیلمنامه و شخصیت ها بحث می کردیم. به همین دلیل وی در این بخش هم دخیل بود. البته تغییرات با شروع فیلمبرداری بسته شد و ما با متنی که آماده بود فیلمبرداری را شروع کردیم.

* البته در مقوله بازیگردانی حضور بازیگران تئاتر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری دارد. خوشبختانه طی چند سال اخیر این موضوع در سینمای ایران باب شده است.
شعیبی: قبل از انقلاب بازیگران خوب تئاتر وارد سینما شدند و به خوبی هم درخشیدند و کیفیت بازیگری را در سینما بالا بردند. به طوریکه بازیگران ستاره سینما حتی دوست داشتند نقش مقابل آنها بازیگران تئاتر باشند.

اما بعد از مدتی یک فاصله‌ای در این روند ایجاد شد زیرا برخی بازیگران تئاتر در آن زمان فکر کردند که سینماگران این حس را دارند که به بازیگران تئاتر لطف می‌کنند که در سینما به آنها نقش می‌دهند. از طرف دیگر هم در سینما یک موج ناخوشایندی با عنوان بازی‌های تئاتری به وجود آمد. این اتفاق اما حالا با حضور نسل جدید بازیگران تئاتر شکل درستی به خود گرفته است.

 

دهلیز به روایت بازیگران نقش‌هایی در خانواده مقتول

 

این نسلی که در حال حاضر از تئاتر وارد سینما شده‌اند شناخت خوبی از این حوزه دارند. فکر می‌کنم باید این راه ادامه پیدا کند تا کیفیت بازیگری حفظ شود و رابطه خوبی بین سینما و تئاتر ایجاد شود.

* علی سرابی به عنوان بازیگردان چقدر در انتخاب ترکیب فعلی بازیگران "دهلیز" دخیل بوده است؟
شعیبی: سرابی خیلی در انتخاب بازیگران با این پروژه همکاری نداشت البته مشاوره هایی در این ارتباط می داد. من خیلی به انتخاب بازیگران در پروژه اهمیت می دهم و بازیگرانی که انتخاب کردم پیش از این با آنها همکاری داشتم و به خوبی آنها را می شناختم.

* جناب چنگیزیان شما در این فیلم عضوی از خانواده مقتول بودید که پل ارتباطی با خانواده قاتل نیز بود. چقدر برای حضور در این نقش در معرض قضاوت قرار گرفتید؟
چنگیزیان: من اگر خودم را در شرایط خانواده مقتول تصور کنم تحمل از دست دادن یک عزیز برایم خیلی سخت است و حتی اینکه بخواهم طرف مقابل را ببخشم کار ساده‌ای نیست. اما مهم این است که فرد این امکان را برای خود به وجود آورد تا حرف طرف مقابل را گوش و شرایط او را درک کند. این موضوع می تواند در تصمیم گیری ما تاثیرگذار باشد. فیلم هم تاکید می کند که بهتر است حرفهای یکدیگر را گوش کنیم تا پی به دلایل هر واکنشی ببریم. شاید برای خودم خیلی سخت باشد اگر در چنین شرایطی قرار بگیرم. اما می‌توانم به حرف‌های طرف مقابل گوش دهیم تا در جریان وضعیت وی قرار بگیریم.

* سوالم درباره دو وجهی بودن نقشتان بود. چطور توانستید این تعادل را حفظ کنید؟
چنگیزیان: دوستی به من گفت چرا در این فیلم شما من را شگفت‌زده نکردید. پاسخش این بود که من دلیلی برای شگفت‌زده کردن مخاطب در این نقش نمی بینم. از طرف دیگر باید شخصیت این امکان را در اختیار بازیگر قرار دهد. اگر من قرار بود برای این نقش کارهای عجیب و غریب انجام بدهم دیگر این دو وجهی بودن نمایان نمی شد و حتی چیزهایی را از دست می دادیم. شاید حتی یک اکت اضافه باعث می شد این توازن از بین برود.

 

دهلیز به روایت بازیگران نقش‌هایی در خانواده مقتول

 

من اعتقادی به این موضوع ندارم که بازیگر در یک نقش هر کاری دوست دارد انجام دهد و تابع ویژگی‌های شخصیت نباشد. برخی معتقدند که اگر بازیگر کار عجیب و غریب جلوی دوربین نکند، پس بازیگر نیست. من با این تصور کاملا مخالفم. اینگونه بازیگران شخصیت را به گونه ای به تصویر می کشند که اضافه تر از فیلمنامه است. این نتیجه کار را خراب می کند.

* خانم عابدی شخصیت شما در " دهلیز" یک دیالوگ به یادماندنی دارد که باعث می شود که مخاطب با حس این خواهر که بردار خود را از دست داده است کاملا همراه شود و حتی همذات پنداری کند. شما به خانواده قاتل می گوید برادر من صبح از خانه رفته بیرون و دیگه برنگشته است.
عابدی: در ابتدا به نظر می رسد که این شخصیت بی‌رحم است و قاطع و سرسختانه ایستاده است تا شاهد قصاص باشد. گویا هیچ چیز برای او اهمیت ندارد ولی به مرور متوجه می‌شویم که اینطور نیست.

از نظر من این سکانس که شما اشاره کردید خیلی سخت بود. این شخصیت یک بیرون‌ریزی دارد و بالای سر مادر مریضش رفتار روان‌پریشانه می‌کند که این رفتار ناشی از سختی هایی است که کشیده و باری که پس از فوت برادر به دوش او افتاده است. او تمام این غم و ناراحتی و حالت روان پریشی که دارد کاملا با همان تک دیالوگ بیان می کند.

درباره شخصیت خواهر مقتول حتی صحبت کردن و تحلیل کردن هم سخت است. حتی در همان لحظه است که با بیان این دیالوگ و آن بیرون ریزی پس از 5 سال فکر می کند که شاید بتوان گذشت کرد باز هم پیچیده است. زمانی که فرد مشکل را می شناسد و آن را بیان می کند، قطعا 50 درصد راه را رفته است، این موضوع در روانشانسی نیز بیان شده است. شخصیت خواهر قصه نیز پس از این اتفاق تلاش می کند دیگر دخالتی نکند. حتی زمانی که فرزند خانواده صحبت می کند به نوعی تلاش می کند که خود را سرگرم کار دیگری کند تا شاهد این صحنه نباشد.

* شما چقدر در معرض قضاوت قرار گرفتید و آیا برای لحظه ای احساس کردید که ممکن است جای این شخصیت باشید و حالا باید تصمیم بگیرید؟
عابدی: من سعی کردم با همان روندی که این شخصیت را بازی می‌کردم او را باور کنم. در مرحله اول قضاوتم این بود که نوع برخورد وی کاملا درست است و سعی می کردم تحت تاثیر پاکی و معصومیت بچه قرار نگیرم. کم کم با این شخصیت جلو رفتم تا دچار همان برون‌ریزی شد و از همان لحظه به بعد فکر کردم که می شود به موضوع به شکل دیگری هم نگاه کرد. در نهایت قضاوتم این بود که بخشش به عفو کمک بیشتری می کند چرا که حال وی بهتر خواهد شد.

 

دهلیز به روایت بازیگران نقش‌هایی در خانواده مقتول

 

* چطور به این پایان‌بندی رسیدید که بار احساسی بسیار بالایی دارد. البته می‌شد پایان‌بندی بهتری داشت و انقدر شعاری نبود.
شعیبی : حقیقتا ما به پایان‌بندی‌های مختلفی فکر کردیم. اتود هم زدیم. اما در حال حاضر فکر می‌کنم بهترین پایان بندی از نظر فیلمنامه برای "دهلیز" همین پایان است که شما می بینید. اما در بخش اجرا قضاوت را برعهده مخاطبان می گذارم. من معتقدم که پایان بندی باید با احترام به مخاطب بسته شود.

* با توجه به کارنامه ای که شما در حوزه دستیاری در سینمای ایران دارید آیا فیلمنامه را کارگردانانی که شما تا کنون با آنها فعالیت کرده اید، خواندند؟
شعیبی: بله. کارگردانانی بودند که در مرحله فیلمنامه و تدوین من را کمک کردند. خانم رخشان بنی اعتماد و همایون اسعدیان.

* شما با کارگردانان شاخص سینمای ایران پیش از این همکاری داشتید. جای پای کدام یک از آنها در فیلم اولتان پررنگ تر دیده می شود؟
شعیبی: فریدون جیرانی، فرزاد موتمن و فردین صاحب الزمانی روی من تاثیر زیادی داشتند. البته همیشه مدیون سعید ابراهیمی‌فر هستم چراکه وی من را دستیار کرد.

منبع:خبرگزاری مهر