اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

ماه عسل صدساله به پایان رسید


دوران تنبلی دولتی و ملی به پایان رسیده است. "نفت را می فروشیم و با پولش زندگی می کنیم"، در حال تبدیل شدن به یک خاطره است. دیگر نفتی برای خوشگذرانی نداریم، باید سخت کار کنیم و با صادر کردن تولیدات مان و با رونق دادن به گردشگری، روزگار بگذرانیم.

جعفر محمدی در عصر ایران نوشت: ماه عسل "ایرانی ها و نفت" که بیش از یک قرن به طول انجامید، به پایان خود نزدیک می شود و در همین یکی دو سال آینده، برای همیشه به تاریخ خواهد پیوست.

نفت، را بی تردید می توان یکی از مهم ترین بازیگران و مؤلفه های تاریخ معاصر ایران دانست که نه فقط در حیات سیاسی و اجتماعی ما ایرانیان، که در زندگی فرد فرد ما، آثار مثبت و منفی اش را به یادگار گذاشته است که در این مقال، مجال پرداختن به آن نیست؛ سخن این است که هر چه بوده تمام شده و عصر "ایران بدون نفت" در حال آغاز شدن است.

ایران در طول حدود یک قرن گذشته، 1200 میلیارد دلار نفت فروخت و اقتصادش مانند معتادی بدان وابسته شد بی آن که در تمام این سال های طولانی، فکری به حال روزگار بدون نفت شود، گو این که شراب نفت، چنان مستی فزوده بود که کسی به بیداری بعدش اندیشه نمی کرد

هر چه بوده گذشته و نفت به پایان رسیده است. البته هنوز استخراج می کنیم ولی قرار نیست مانند صد سال گذشته، نفت ما را پولدار کند؛ از این به بعد، حداکثر خواهد توانست نقش پول تو جیبی را بازی کند و کم رنگ تر و کم رنگ تر شود.

زمانی با درآمد نفتی ، می شد هزاران پروژه عمرانی را کلید زد و کشور را ساخت اما اینک درآمد نفتی ایران سالانه حدود 70 هزار میلیارد تومان است و میزان حقوقی که دولت به مستمری بگیرانش می دهد، بالغ بر 80 هزار میلیارد تومان است. یعنی پول نفت، کفاف حقوق کارمندان و بازنشستگانش را هم نمی دهد.(+)

این در حالی است که دستمزدها سال به سال بالا می رود و قیمت نفت مدام در حال سقوط است و کارشناسان معتقدند که این سقوط بسیار طولانی خواهد بود. حتی پیش بینی می شود نفت به 35 دلار هم برسد و در این بها، ثابت بماند. نگاهی به برنامه های کاهش عملیات و بودجه شرکت های بزرگ نفتی دنیا مانند بی پی و شل، نشان می دهد که آنها هم آینده خود را بر مبنای قیمت پایین نفت تدارک دیده اند.

در دورانی که نفت به بالای صد دلار رسید و چند سالی هم در آنجا خوش نشینی کرد، سرمایه گذاری در عرصه انرژی های غیر نفتی، توجیه اقتصادی یافت و به شدت رشد کرد. به عنوان مثال، تولید پنل های خورشیدی که بسیار گران تمام می شد، با پژوهش های یک دهه اخیر به کاهش قیمت تولید رسید به طوری که در شش سال اخیر، دو بار قیمت شان نصف شد و این روند، همچنان ادامه دارد.

بنابر این، درست است که قیمت نفت کاهش یافته ولی چون سرمایه گذاری های کلانی انجام شده، توقف شان به صرفه نیست و ادامه خواهند یافت و از سوی دیگر، دستاوردهای علمی جدید، هزینه انرژی سازی های غیرنفتی را نیز کاهش داده و می دهد.

بزرگ ترین تولید کننده نفت جهان، یعنی عربستان نیز برای این که با اقتصادی شدن انرژی های غیرنفتی مقابله کند، مدام تولید نفت را افزایش می دهد تا قیمت کاهش یابد.

مصرف کنندگان بزرگ انرژی جهان نیز به طور جدی و هدفمند، گذر از نفت را برنامه ریزی کرده اند. به عنوان مثال، آلمان با توسعه نیروگاه های خورشیدی و بادی خود در صدد است نیمی از انرژی مورد نیاز خود را از آسمان تأمین کند و در همین راستا، چندی پیش یک نیروگاه که با سوخت فسیلی کار می کرد را تعطیل کرده است.

مجموع این شرایط نشان می دهد که آینده دیگر از آن نفت نیست. در ایران هم ، تا چند سال آینده، درآمد حاصله از فروش نفت، تنها کفاف بخشی از دستمزدها را خواهد داد، سپس میزان تولید نفت با مصرف داخلی برابر خواهد شد و ایران از فهرست صادر کنندگان نفت خارج می شود و حتی یک دلار درآمد نفتی هم نخواهد داشت. این اتفاق، در آینده ای بسیار نزدیک رخ خواهد داد.

بنابراین، دولت ها و مردم ایران باید بدانند که ایران دیگر یک کشور نفتی ، همانند یکصد سال گذشته نیست. همین الان نیز درآمد نفتی، کمتر از میزان دستمزدی است که دولت موظف به پرداخت آن است و سال به سال، اوضاع بدتر خواهد شد، نه فقط وضعیت ایران که اوضاع همه کشورهای نفتی جهان.
 
دوران تنبلی دولتی و ملی به پایان رسیده است. "نفت را می فروشیم و با پولش زندگی می کنیم"، در حال تبدیل شدن به یک خاطره است.

دیگر نفتی برای خوشگذرانی نداریم، باید سخت کار کنیم و با صادر کردن تولیدات مان و با رونق دادن به گردشگری، روزگار بگذرانیم... ماه عسل صد ساله به پایان رسیده است!


ویدیو مرتبط :
ماه عسل پایان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

هدفمندی یارانه ها ؛ پایان ماه عسل طولانی اسراف



 

 

 

هدفمندی یارانه ها ؛ پایان ماه عسل طولانی اسرافهدفمندی یارانه ها ؛ پایان ماه عسل طولانی اسراف

 

مصطفی بدرالسادات - طرح هدفمندی یارانه ها اگر درست اجرا شود، عدالت مدارانه ترین پروژه ای است که در سال های اخیر شاهدش بوده ایم. تا پیش از این، منطق حاکم بر توزیع ثروت عمومی بین مردم این بود: "اگر ثروت بیشتری داری، پس مصرف بیشتری هم داری و بنابراین سهم بیشتری از یارانه ها، به تو می رسد. هر چه فقیرتر باشی، به همان نسبت، سهم کمتری از ثروت عمومی نصیب تو خواهد شد".

بدین سان، کسی که در خانه اش، انواع لوازم برقی و ده ها چراغ و لوستر روشن بود، یا به عنوان مثال سه دستگاه خودرو داشت، به مراتب بیشتر از آن روستایی که با یک یخچال و یک تلویزیون و یک لامپ روزگار می گذراند و البته خودرو هم نداشت، از یارانه ها یا همان ثروت عمومی سهم داشت.

اما خلاصه ی اتفاقی که اکنون رخ داده این است که همه مردم -که در همه ثروت های عمومی این سرزمین به طور مشاع شریک اند- سهم یکسانی از یارانه ها دریافت می کنند و این، خود آنها خواهند بود که درباره نحوه هزینه کرد یارانه هایشان تصمیم می گیرند.

یارانه های نقدی برای اقشار کم درآمد جامعه، ایجاد ثروت -ولو اندک- می کند. هم اکنون بسیاری از مردم ایران در روستاها و شهرهای کوچک، با حداقل امکانات زندگی می کنند و اساسا مصرف چندانی در حوزه برق، آب، گاز و بنزین ندارند.

خانواده ای 7 نفره را در نظر بگیرید که در یک منطقه محروم در خانه ای با 2 اتاق کوچک روزگار می گذراند. این خانواده در حالی ماهانه 283 هزار و 500 تومان یارانه نقدی می گیرد که حتی یک پنجم آن را هزینه قبوض آب و برق و گاز نمی کند. چه آنکه بسیاری از خانواده های فقیر و کم درآمد، با حداقل ها زندگی می کنند: نه اتاق جداگانه ای برای بچه ها، نه مسافرتی، نه خریدهای غیرضروری، نه مدرسه غیرانتفاعی و نه هیچ چیز دیگری جز ضروریات و نیازهای نخستین.

برای اغلب این خانواده ها که تاکنون در تنگدستی بوده اند و عمدتا هم پرجمعیت هستند، یارانه های نقدی گشایشی در زندگی شان محسوب می شود و حتی بعضا با احتساب یارانه های دریافتی درآمد ماهیانه شان دو برابر می شود که برای آنها، یک تحول است.

بنابراین، دهک های کم درآمد جامعه که کم مصرف و پرجمعیت هستند، با اجرای طرح هدفمندی یارانه ها، تراز اقتصادی زندگی شان مثبت می شود.چه آنکه اگر تا دیروز در قالب کمک های مردمی و کمیته امداد و بهزیستی به آنها امدادرسانی می شد، این بار در قالب طرح هدفمندی، نه امدادرسانی که به آنان "حق رسانی" می شود.

درباره قشر مقابل اینان، یعنی دهک های پردرآمد و برخوردار نیز، هر چند یارانه 40 هزار و 500 تومانی، اساسا پولی برایشان محسوب نمی شود اما از آن طرف هم این دهک ها به حدی از تمکن مالی برخوردارند که با افزایش بهای آب و برق و گاز و بنزین و اقلام دیگر در مضیقه قرار نگیرند ولذا در این قشر هم مشکلی ایجاد نمی کند.

در این میان، می ماند قشر متوسط جامعه که نگرانی هایی از بابت اجرای طرح دارد اما سطح آگاهی های عمومی در حدی بالاست که متوجه این معنا باشند که هر چند ممکن است برخی مشقات اولیه در اجرای طرح به وجود آید ولی به هر حال نمی توان از مزایای راهبردی آن برای اقتصاد ملی چشم پوشید.

بسیاری از مردم، برغم برخی انتقادها و گرانی ها، در اعماق وجود خود، باور دارند که طرح هدفمندی، پروژه ای است که دیر یا زود باید اجرا شود و تاخیر بیشتر در آن، به معنای تحمیل زیان های بیشتر بر کشور است.هم از این روست که ایرانی ها، صبورانه و نجیبانه با این طرح همراهی کرده اند.

نکته قابل توجه دیگر آنکه، با اجرای طرح هدفمندی ، هدف تمام توصیه های اخلاقی و فرهنگ سازی  های مبتنی بر "صرفه جویی" محقق شده است.

اگر تا دیروز می گفتند یک لامپ اضافی را خاموش کنید تا بقیه هموطنان هم از نعمت برق بهره مند باشند، شعله گاز بخاری را 5 درجه کاهش دهید و کمتر کسی به این پندها و توصیه ها توجه می کرد، امروز شاهد آن هستیم که "عقل معاش" به میان آمده و صرفه جویی را به عنوان یک راهبرد در میان مردم مطرح کرده است.

بنابراین، شهروندی که برای برداشتن یک بطری آب از یخچال، مثلا هر دو لامپ آشپزخانه را روشن می کرد و بعد هم آنها را خاموش نمی کرد، اینک به یک لامپ بسنده می کند و ای بسا در آشپزخانه های اوپن به نور هال اکتفا می نماید و فورا هم لامپ را خاموش می کند.

در کشورهای اروپایی که مردم به مصرف درست عادت کرده اند، علتش فرهنگ ذاتی خاص آنها نیست بلکه به علت هزینه های واقعی مصرف، آنها یاد گرفته اند که چگونه صرفه جویی کنند تا هم هزینه هایشان زیاد نشود و هم روند زندگی شان لطمه نخورد و آسیب نبیند. در واقع، الزامات اقتصادی، در گذر زمان، تبدیل به یک فرهنگ شده است.

همین چند سال پیش بود که در ژاپن به علت گرمای بیش از حد هوا در تابستان، دولت از کارمندانش خواست موقعی که در اداره هستند، کراوات نزنند. علتش این بود که بررسی کرده بودند با باز کردن کراوات ها ، کارمندان کمتر احساس گرما می کنند و در نتیجه کار کمتری از کولرها می کشند و با یک درجه صرفه جویی در این خصوص، میلیاردها ین به اقتصاد ملی کمک می شود.

چنین ریزنگری هایی در جامعه ما هم باید نهادینه شود نه اینکه بخاری و شوفاژهای خانه را در درجه اعلایش روشن نگه داریم و هوا که گرم شد گوشه پنجره را باز نماییم!

امسال به عنوان خبرنگار سفری کوتاه به بلژیک داشتم. هنگام غروب از محل هتل به سمت محل ضیافت ویژه ایرانیان در یکی از مناطق به  به اصطلاح بالای شهر بروکسل حرکت کردیم ؛ در طول مسیر آنچه توجه من و سایر خبرنگاران را به خود جلب کرده بود، این بود که در هر خانه ای حداکثر یک اتاق با چراغ روشن می دیدیم و خبری از نورافشانی های دم در، حیاط و بالکن و هال و اتاق های دیگر نبود.

دوستی که مقیم بلژیک بود تعریف می کرد که اینجا خیلی ها حتی موقع تماشای تلویزیون، لامپ روشن نمی کنند یا به یک آباژور کوچک یا لامپ کم مصرف بسنده می نمایند.

خلاصه آنکه به محل ضیافت ایرانی ها رسیدیم که پر بود از لامپ و لوسترهای پرنور. در آنجا یکی از دوستان به نکته جالبی اشاره کرد و گفت: از هتل تا اینجا در طول این مسیر چند کیلومتری، این همه لامپ روشن ندیدیم که اینجا دیدیم.

آن دوست ما که مقیم بلژیک بود می گفت: در اینجا، آنقدر بارندگی زیاد است که در شهرداری خیلی از مناطق، واحدی به نام آبیاری درختان و فضای سبز شهری وجود ندارد و باران فراوان، این مهم را برعهده دارد.

با این حال، در سرزمینی بدان پرآبی، مردم حتی در حمام رفتن نیز حساب دقیقه هایی که زیر دوش آب هستند را دارند تا مبادا آب بیشتر از آنچه باید، مصرف کنند و البته سر برج هم تاوانش را بدهند. همه اینها نیز به خاطر بهای بالای آب و برق است. جالب اینجاست که درآمد مردم در آنجا نیز به همان نسبتی که آب و برق گران است، بالاست اما مردم ترجیح می دهند درآمدشان را به جای آنکه صرف هزینه مصرف آب و برق کنند، در جاهای دیگر مصرف کنند یا مثلا پس انداز کنند و به مسافرت بروند.

به هر حال، این راهی است که ما نیز باید بدان سو برویم و طرح هدفمندی یارانه ها با تمام کم و کاست هایش دروازه راه است...../تحلیل:عصرایران