اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
ماجرای پیام صدام برای مذاکره با امام
سیدمحمود دعایی میگوید: در یک ملاقات، پیامی از طرف صدام به من داده شد و پیام جالبی بود. صدام پیشنهاد داده بود که من به ایران بیایم و رأساً از امام خمینی نمایندهای را درخواست کنم که تامالاختیار بیاید و در عراق با صدام حسین مذاکره کند.
این بخشی از گفتوگو با حجتالاسلام سیدمحمود دعایی است که گزیدههایی از آن را در زیر میخوانید:
* علت انتخاب من به عنوان سفیر ایران در عراق به نگاه امام درباره حسن همجواری با همسایگان بازمیگشت. وقتی که مرحوم حاج احمد آقا آمد و این پیشنهاد امام را به من داد من به ایشان گفتم که مصلحت نمیدانم که سفیر شوم چراکه به هر حال من سابقه کار دیپلماتیک ندارم و یکسری آموزشهایی لازم دارد و من که طلبهای بودم که هرچند در فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی بودم اما کار دیپلماتیک نکرده بودم و سابقه این کار را نداشتم و روحانی هم هستم. اگر از ناحیه ما به دلیل ناآشنایی با سیستم و اصول دیپلماتیک خطایی سر بزند دامن روحانیت را میگیرد و من ترجیح میدهم که سفیر نشوم.
* ایشان پیغام را خدمت امام بردند و امام در ابتدا نوعی تحسین کرده بودند که به هر حال پیشنهادی به کسی شده اما او به دلایلی که منطقی هم هست نمیپذیرد. به بیان دیگر این عدم پذیرش را امام حمل بر تقوا کردند منتها فرمودند که استدلال دیگری دارند. امام فرمودند که در دوران اقامتشان در عراق فلانی یعنی من که واسطه ما با مسئولان امنیتی و سیاسی عراق بوده، اگر سفیر شود، نشاندهنده نوعی حسننیت از طرف ما است. یعنی ما میخواهیم به عراقیها بگوییم که عنصری را اعزام میکنیم که او را شما به زیبایی میشناسید و از او سابقه ارتباطی دارید. به دلیل اهمیتی که برای این ارتباط داریم میخواهیم کسی انتخاب شود که این سوابق و صلاحیت را داشته باشد و من از ایشان میخواهم که پیشنهاد را بپذیرند.
* در ملاقاتی که با رییسجمهور وقت عراق، حسن البکر، داشتم او با یک صمیمت و صفایی با من برخورد کرد و تحسین کرد انتخاب من را. برای امام سلام و درود فرستاد و از برخی تعدیهای مرزی که در آن ایام شده بود عذرخواهی کرد و توجیه کرد و گفت که طبیعتا وقتی هواپیمایی در مرز میخواهد برای شناسایی و کنترل عناصر ناراضی داخلی حرکتی کند ممکن است در یک حرکت چند کیلومتر آنطرفتر برود که این موضوع نباید تجاوز تلقی شود.
* کودتای حزبی در حزب بعث صورت گرفت، حسن البکر استعفا داد و صدام رسما رییسجمهور شد. او در نطقهای تعیینکنندهاش نسبت به ایران موضع گرفت و عمده فعالیتهایی که داشتن تحریک اعراب منطقه و هموطنان خوزستانی ما و حتی کُردهای ایرانی ما بود. من اعتراضاتی را به این ادعاها و مطالبی که در روزنامههایشان بود با مراجعه به وزارت خارجه ابلاغ میکردم. آنها هم متقابلا اعتراضاتی داشتند نسبت به آنچه یا در روزنامههای ما مطرح میشد یا آنکه مسئولان سیاسی ما عرضه میکردند.
* در یک مقطع جدی که من ملاقاتی با وزیر خارجهشان داشتم، گفتم که شما میدانید که من علاوه بر اینکه نماینده دیپلماتیک هستم و از طرف وزارت خارجه به عنوان سفیر انتخاب شدهام سوابق نزدیکی و آشنایی با رهبر انقلاب را هم دارم. خب شما چه مشکلی دارید و چرا مطرح نمیکنید؟ در ملاقات بعد که من پذیرفته شدم پیامی از طرف صدام به من داده شد و پیام جالبی بود. صدام پیشنهاد داده بود که من به ایران بیایم و رأساً از امام خمینی نمایندهای را درخواست کنم که تامالاختیار بیاید و در عراق با صدام حسین مذاکره کند.
* من به ایران و خدمت امام آمدم و شرایط را توضیح دادم که برنامههای عراق چیست و پیشنهاد اعزام نماینده برای مذاکره را هم دادهاند. من به دلیل آشناییای که داشتم پیشنهادم به امام این بود که در شرایط فعلی بهترین نمایندهای که میتواند از طرف امام برای مذاکره برود آقای هاشمیرفسنجانی است. امام فرمودند که باید فکر کنند. روز بعد که من رفتم امام فرمودند که من به حسننیت عراقیها اعتقاد ندارم. اینها ما را در شرایط ویژهای تصور کرده و میخواهند در مذاکره ما را تسلیم یکسری از خواستههایشان بکنند که آن خواستهها عملی نیست و ما نمیتوانیم نسبت به تمامیت ارضی کشورمان تصمیمی بگیریم و ادعاهای واهی آنها را بپذیریم. امام تاکید داشتند که آنها را صادق نمیبینند و مذاکره با آنها را بیفایده میدیدند. امام اما توجیه زیبایی در عدم پذیرش کردند. گفتند که من از طرف ایشان بگویم که فلانی ضمن تشکر از حسن نیت شما ترجیح میدهد که مذاکرهکننده رسمی با شما نماینده واقعی مردم باشد. ما در آینده نزدیک، انتخابات ریاستجمهوری داریم. مردم نماینده رسمی خود به عنوان رییسجمهور کشور را انتخاب خواهند کرد. در آینده نزدیک ما انتخابات مجلس شورا داریم و نمایندگان واقعی مردم انتخاب خواهند شد. من ترجیح میدهم نمایندهای اعزام شود که از طرف منتخب مردم ایران باشد. من هم آمدم و عینا همین مسائل را نقل کردم. خب طبیعتا آنها در ترفندشان شکست خوردند.
* من اخیراً شیطنتی را احساس کردهام که برخی رسانههای مجازی به آن دامن میزنند و ادعایی را مطرح میکردند که صدام برای مذاکره اعلام آمادگی کرده بوده است یا خودش به ایران بیاید و من به اتفاق مرحوم بهشتی و مرحوم بازرگان خدمت امام رفتیم و امام بدون مطالعه این پیشنهاد را رد کردند و من گریه کردم، که این موضوع صحت ندارد.
* تلاش کردند جلوه دهند که من و مرحوم بهشتی و مرحوم بازرگان علاقهمند به مذاکره بودیم تا جنگ نشود ولی امام با خشونت و خشکی مخالفت کردند، در صورتی که اصلا اینگونه نیست و امام کاملاً با ماهیت آنها آشنا بودند. بعد از آغاز جنگ هم امام با دریادلیای که داشتند شرایط را طوری جلو بردند که عراقیها محکوم شدند و صدام در نهایت سقوط کرد.
ویدیو مرتبط :
پیام امام به ملت و ارتش ایران و عراق پس از تجاوز صدام
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
البرادعی: حامل پیام احمدی نژاد برای مذاکره مستقیم ایران و آمریکا بودم
براساس خاطرات محمد البرادعی، وی آمادگی احمدی نژاد برای مذاکره مستقیم با آمریکا را به اوباما منتقل کرده بود.
به نقل از رویترز، محمد البرادعی مدیرکل سابق آژانس بین المللی انرژی هسته ای در کتاب خاطرات خود نوشته است: محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در سال 2009 میلادی از طریق وی، پیامی را برای باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا ارسال کرد. در این پیام، احمدی نژاد ابراز تمایل کرده بود مذاکرات مستقیمی را با آمریکا اجرا کند.
در سپتامبر سال 2009 دفتر اوباما به البرادعی اطلاع داد که رئیس جمهور آمریکا قصد دارد با وی صحبت کند. البرادعی نیز بلافاصله با ایرانی ها تماس گرفت و به آنها گفت که آیا پیامی دارند تا وی آن را به اوباما منتقل کند یا خیر؟
البرادعی ادامه داد: پیامی از سوی احمدی نژاد به دست من رسید مبنی بر اینکه ایران آماده ورود به مذاکرات دوجانبه ، بدون پیش شرط و براساس احترام متبادل با آمریکاست. این موضوع با جزئیات بیشتری درباره اعلام آمادگی ایران برای کمک به آمریکا در افغانستان و مکان های دیگر همراه بود.
هنگامی که اوباما تماس گرفت؛ البرادعی پیام احمدی نژاد را به رئیس جمهور آمریکا منتقل کرد و در کنار آن، نظر شخصی خود را نیز اینگونه گفت: به جای مذاکرات هسته ای با ایران در قالب 1+5 ، در سریعترین زمان ممکن آمریکا می بایست بر مذاکرات دوجانبه با ایران متمرکز شود. اوباما سخنان مرا شنید و از نصیحت من تشکر کرد.
انتقال پیام احمدی نژاد به اوباما اندکی قبل از نشست مهم گروه 1+5 در ژنو صورت گرفت. در این نشست اعضای 1+5 به ایران پیشنهاد دادند که می توان با مشارکت در توافقنامه مبادله سوخت هسته ای با میانجیگری آژانس بین المللی انرژی هسته ای، میان ایران و قدرت های غربی اعتماد سازی کرد. اوباما نیز با این طرح و پیشنهاد موافقت کرده بود.
البرادعی اضافه کرد: علی اکبر صالحی رئیس وقت آژانس بین المللی انرژی توانست احمدی نژاد را به اجرای طرح مبادله سوخت هسته ای قانع کند اما احمدی نژاد در اقناع دیگران در تهران برای تایید این طرح، با سختی روبه رو شد. سران کشورهای غربی باعث شدند تا مواضع احمدی نژاد با مشکلات و سختی بیشتری همراه شود. مقامات غربی به ویژه از طرف نیکولا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه احمدی نژاد را در شرایط سختی قرار داده بودند. احمدی نژاد همچنین از اینکه نامه تبریکش به اوباما برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 2008 توسط وی نادیده گرفته شده بود، احساس توهین می کرد.
همچنین مواضع شدید هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در انتقاد از وضعیت حقوق بشر ایران شرایط را سخت تر کرد.
البرادعی اضافه کرد: احمدی نژاد که قبلا دیگر مقامات ایرانی را از تعلیق غنی سازی اورانیوم برای حل بحران با غرب منع کرده بود خود را قربانی مانورهای داخلی می دید و برای توافقنامه مبادله سوخت هسته ای، مورد پشتیبانی قرار نگرفت.
البرادعی این سئوال را مطرح می کند آیا اظهارات شدید کلینتون علیه ایران ، نتیجه پیش بینی اشتباه یا اقدامی علیه مذاکره اوباما با ایرانی هاست. او به این سئوال پاسخ نداد.
کتاب خاطرات البرادعی قرار است در ماه آوریل آینده وارد بازار شود ولی رویترز توانسته است به نسخه ای از آن دست یابد....../تحلیل:عصرایران