اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
قلب «نگار کوچولو» برای همیشه ماندگار شد
اعضای بدن دختربچه ۲.۵ سالهای که بهدلیل ضرب و شتم پدر دچار مرگ مغزی شده بود به ۳ بیمار نیازمند اهدا شد.
روز سهشنبه وقتی بدن نیمه جان دختربچه 2.5 سالهای به نام نگار به بیمارستان 15خرداد ورامین منتقل شد، کسی از حادثهای که برای او رخ داده بود، خبر نداشت. آثار ضرب و شتم روی سر و صورت نگار به چشم میخورد و معاینات اولیه نشان میداد که او بهخاطر اصابت ضربه به سرش به کما رفته است.
دختربچه خردسال به بخش مراقبتهای ویژه انتقال یافت و تلاش برای نجات وی شروع شد اما سطح هوشیاری او هر لحظه کاهش مییافت تا اینکه پزشکان تشخیص دادند وی دچار مرگ مغزی شده است. وقتی ماجرا به سیدقاسم هاشمیان، پزشک هماهنگکننده پیوند اعضای دانشگاه شهید بهشتی تهران گزارش شد، وی چهارشنبهشب راهی بیمارستان 15خرداد شد و بعد از انجام معاینات نهایی، مرگ مغزی نگار تأیید شد. به این ترتیب مذاکره با خانواده دختربچه خردسال آغاز شد تا شاید با رضایت آنها اعضای بدن نگار به بیماران نیازمند اهدا شود.
دکتر هاشمیان میگوید: طبق اظهارات مادر نگار، دختربچه 2.5 ساله توسط پدرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود که پس از این ماجرا پدر کودک از سوی پلیس بازداشت شد. پس از آن ما از مادر، عمو و پدربزرگ نگار دعوت کردیم در بیمارستان حاضر شوند و با آنها برای اهدای اعضای بدن دختربچه وارد مذاکره شدیم.
خوشبختانه پس از چند دقیقه گفتوگو، آنها رضایت دادند که اعضای بدن دخترشان اهدا شود و پس از آن بود که ما راهی دادگاه شدیم تا با توجه به اینکه پدر نگار در زندان بود، حکم عمل پیوند صادر شود. از آنجا که پدربزرگ نگار راضی به عمل پیوند بود، دادگاه رأی به انجام عمل داد و به این ترتیب پیکر بیجان دختربچه به بیمارستان مسیح دانشوری انتقال یافت و روز پنجشنبه، پس از آخرین دیدار خانواده دختربچه با او، عمل پیوند انجام شد و کبد و 2کلیه او بهطور مستقیم و قلب او نیز برای انجام پیوند دریچه به بیماران نیازمند اهدا شد. پس از انجام عمل پیوند، پیکر نگار در اختیار خانوادهاش قرار گرفت و به خاک سپرده شد.
مادر نگار نیز روز گذشته در گفتوگوی کوتاه تلفنی درخصوص علت حادثه گفت: زمانی که این اتفاق رخ داد، من در خانه نبودم. سهشنبه بود که یکی از همسایهها با من تماس گرفت و گفت که دخترم حالش بد شده و او را به بیمارستان بردهاند.
وقتی خودم را به بیمارستان رساندم، فهمیدم که پدرش او را طوری کتک زده که باعث شده سرش بهشدت آسیب ببیند و دچار مرگ مغزی شود. با شنیدن این خبر شوکه شدم و دنیا روی سرم خراب شد. ابتدا باورم نمیشد که نگار را برای همیشه از دست دادهام اما وقتی پزشکان گفتند که او دیگر برنمیگردد، رضایت دادم که اعضای بدنش اهدا شود.
ویدیو مرتبط :
نگار کوچولو
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اصلاح طلبی همیشه ماندگار خواهد بود
محمدصادق کوشکی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران با بیان اینکه مردم تهران نشان دادند نه به چهرههای اصلاحطلبی، بلکه به «جریان» اصلاحات رأی دادند؛ بنابراین باید دستاندرکاران این گروه تمام هم و غم خود را بهکار بگیرند و توان خود را برای برآوردهشدن انتظارات عمومی برآورده کنند تا از این طریق بتوانند در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و مجلس یازدهم، توفیق قابل توجه خود را تمدید کنند. وی همچنین معتقد است جریان اصلاحطلبی وارد دوره مهم و حساسی شده است. گفتوگوی «وقایع اتفاقیه» با این تحلیلگر با تفکر اصولگرایی را در ادامه میخوانید:
اصلاحطلبانِ ردصلاحیتشده، در کشور ۵۰ درصد و در تهران هم صد درصد صندلیهای مجلس را در اختیار گرفتند؛ این اتفاق چه پیامی برای فضای سیاسی دارد؟
بافت انتخابات مجلس بهویژه در تهران انتخاباتی لیستمحور است و اینکه جریانهای سیاسی با چهرههای شاخص یا گمنام خود وارد رقابت شوند، اهمیت زیادی ندارد.
بههرحال مردم باید کاندیداها را بشناسند، چراکه اگر نشناسند، ممکن است دچار خطا شوند.
در شهر تهران اسمها اهمیتی ندارند و لیستها مهم هستند. ما از مجلس چهارم تا امروز شاهد پیروزی لیستها در انتخابات مختلف بودهایم؛ مجلس چهارم راستها، چپهای سرشناس را شکست دادند یا در مجلس ششم هم عدهای گمنام با مُهر اصلاحطلبی وارد بهارستان شدند. اگر در این دوره هم اصلاحات برنده شده است، مردم به فهرست رأی دادهاند و اگر چهرههای شاخصشان هم بود، اتفاق دیگری رخ نمیداد. حالا شاید این سؤال برای شما مطرح شود که چرا اصلاحطبان برنده شدند و اصولگرایان باختند؟ جواب این سؤال، این است، دولتی که بنا را برای رابطه و همکاری گذاشته است و به نوعی تلاش شد مجلسی همنظر با دولت تشکیل شود تا بتواند برنامههایش را با دغدغه کمتری پیگیری کند و بههمیندلیل مطالبهای که دولت از مردم برای تشکیل مجلس، همراه داشت، موجب شد تهرانیها در تهران به فهرستی رأی بدهند که وابسته به جریان اصلاحطلبی بود.
در انتخابات مجالس هشتم و نهم به لیست رأی داده شد اما آمار، اختلاف فاحشی داشت!
اشتباه نکنید! اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم با چند لیست به انتخابات ورود کردند. یک لیست با نام جبهه متحد اصولگرایان، لیست جبهه پایداری و صدای ملت که توسط آقای علی مطهری اداره میشد و چون هر سه لیست متشکل از اصولگرایان بود، دلیلی نداشت به «لیست» رأی داده شود. حتی در مجلس هشتم فضا، فضایی رقابتی نبود و جناح اصلاحطلب با پتانسیل حداقلی در انتخابات شرکت کرده بود اما در این دوره تصمیمگیران اصلاحات، شرایط را بهگونهای رقم زدند که هم، همه مهرههای موجود در جریان خودشان را وارد بازی کرده و هم اینکه سه نفر از جبهه اصولگرایی را به لیست خود اضافه کردند. درحالحاضر حتی آنها به علی لاریجانی هم نزدیک شدهاند و برهمیناساس، چهرههایی همچون کاظم جلالی و بهروز نعمتی وارد لیست شدند و اتفاقا با رأی بالایی هم در مجلس ماندگار شدند.
«جذب اصولگرایان» برای اصلاحطلبان که تا حدودی در حال دورشدن از عرصه قدرت بودند، نکتهای مثبت است یا منفی ؟
مهم این است که نیروهای اصلاحطلب از این فرصت چطور استفاده کنند! بههرحال مردم تهران نشان دادند نه به چهرههای اصلاحطلبی، بلکه به «جریان» اصلاحات رأی دادند؛ بنابراین باید دستاندرکاران این گروه، تمام هم و غم خود را بهکار بگیرند و توان خود را برای برآوردهشدن انتظارات عمومی برآورده کنند تا از این طریق بتوانند در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و مجلس یازدهم، توفیق قابل توجه خود را تمدید کنند اما اگر اینطور نباشد، سرمایه اجتماعیشان را ازدسترفته خواهند دید؛ همانطور که بعد از دوران اوج آقای خاتمی و همچنین مجلس ششم، هم مجلس و هم دولت را از دست دادند و اینطور شد که پدیدهای به نام احمدینژاد ظهور کرد و قدرت را در دست گرفت.
نظرتان درباره رد صلاحیتها چیست؟
من یک ماه پیش هم که در میزگردی با شما درباره نظارت استصوابی همکلام شده بودیم، گفتم هیچکس و هیچ نهادی نمیتواند یک جناح فعال سیاسی را حذف و حاشیهنشین کند، چون یک گروه، وابسته به ۱۰ یا ۲۰ نفر نیست، بلکه یک طرز تفکر است که به بخشهایی از جامعه تزریق شده است و حالا اگر تعدادی چهره هم از این گروه کنار گذاشته شوند، فکر باقی میماند و این مهم است؛ بنابراین تا مردم هستند، تفکر هم وجود خواهد داشت و دقیقا بههمیندلیل تأکید میکنم اصلاحطلبی همیشه ماندگار خواهد بود و فقط دچار افتوخیزهایی مقطعی میشود، حتی اگر چهرههای بسیار شاخص هم هر کدام به دلیلی کنار بروند.
شما میگویید رد صلاحیت، مزاحمت چندانی برای گروهها بهوجود نمیآورد اما با تمام این تفاسیر، جریانهای سیاسی به چهرههای شاخص احتیاج دارند و در همین انتخابات هم نمیتوان از تأثیرگذاری عارف و حتی مطهری در لیست به سادگی گذشت!
مردم مشکل اصلیشان معیشت است و هرگاه احساس کنند، گروهی برای رفع این مشکل برنامه دارد، اعتماد میکنند.
به بحث اصولگرایان بپردازیم؛ آنها در مجالس هفتم تا نهم و دولتهای نهم و دهم را با قاطعیت از آنِ خود کردند اما چطور میشود که دولت یازدهم و مجلس دهم را به راحتی هرچه تمامتر در اختیار رقیب گذاشتند، بهطوریکه سرلیستشان با چهار دوره سابقه مجلسنشینی و یک دوره ریاست بر قوه مقننه سیویکم میشود!
بههرحال حتما مشکلات و عیبهایی داشتند که به چنین سرنوشتی دچار شدند.
گروهی اصرار میکنند همه مشکلات جناح راست را به محمود احمدینژاد و کارهای او ربط بدهند؛ این کار به نوعی پنهانکردن مشکل بزرگتری که جریان اصولگرایی به آن گرفتار شده، نیست؟
احمدینژاد بارها گفته است خودش را اصولگرا نمیداند، همچنین او نقدهایی جدی به رفتار اصولگرایان داشت. او واقعا هم اصولگرا نبود و اصل جناحبندیهای سیاسی را قبول ندارد و هیچگاه هم اصولگرایان را به بازی نگرفت، بلکه این چهرههای اصولگرایی بودند که اصرار میکردند او را جزئی از خودشان بدانند که بعدا به این نتیجه رسیدند نمیتوانند او را خودی بدانند!
پس کجای کارشان ایراد داشت که بعد از توفیق در چند انتخابات، ناگهان قافیه را باختند؟
شما نباید برندهشدن در انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم را به حساب اصولگرایان بگذارید. البته آنها اصرار میکردند خودشان را برنده معرفی کنند اما برای جوابدادن به سؤال شما باید بگویم شدتگرفتن اختلاف سلیقه و افراطیگری از دلیلهای اصلی شکست اصولگرایان به شمار میرود. البته طبیعی هم است که یک جناح برای همیشه نتواند قدرت را در دست داشته باشد و به ناچار باید قدرت را به گروه دیگر بسپارد.
ترکیب مجلس دهم را چطور تحلیل میکنید؟
امیدوارم مجلس دهمیها تصمیم بگیرند تا در نهایت، خروجی خوبی از خود برجای بگذارند و این را هم باید در نظر داشت که توافق هستهای بعد از سالها، حاصل شد و مردم انتظار دارند موقعیت جدید ایران در نظام بینالملل، به کاهش مشکلاتشان بینجامد و بههمیندلیل آقای روحانی بهصراحت اعلام کردند «میخواهند مجلس متعادل باشد» که مردم هم افراد فعلی را انتخاب کردند؛ بنابراین مجلس دهمیها وظیفه و رسالتی مهم را روی دوش خود دارند و باید مراقب باشند.
اخبار سیاسی - وقایع اتفاقیه