اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
قتل فجیع دختر 7 ساله به دست برادر بیمار
پسر نوجوان كه در انتقامی كور خواهر خردسالش را به طرز هولناكی از پا درآورده بود، در دادگاه كیفری استان البرز پای میز محاكمه ایستاد.
عصر 9 بهمن 89 نگهبان یك كارخانه در گرگ و میش هوا صدای دختر كوچولویی را شنید كه با ناله و التماس كمك میخواست. مرد نگهبان بلافاصله با دیدن پسر جوان جنایتكاربه كارخانه آمد و دقایقی بعد با چند تن از همكارانش چوب به دست خود را به محل حادثه رساندند. اما با پیكر خونین و بیجان دختر خردسال روبهرو شدند كه به طرز هولناكی از پا درآمده بود. از ضارب هم خبری نبود.
در پی اعلام موضوع به كلانتری مشكیندشت و حضور تیم جنایی و تحقیقات مقدماتی ،جسد به پزشكی قانونی منتقل شد.
در حالی كه تحقیقات ویژه برای شناسایی هویت مقتول و كشف راز جنایت آغاز شده بود، زن و مردی آشفته و هراسان به كلانتری رفته و از ربوده شدن دختر 7 سالهشان خبر دادند. پدر دخترك با ناراحتی گفت: «امروز همسرم همراه دختر 7 سالهمان – عسل- به خانه برادرش در مشكیندشت رفته بود كه دقایقی قبل مضطرب و تنها به خانه برگشت و اعلام كرد دخترمان هنگام بازی در كوچه، از سوی یك پسر ناشناس ربوده شده است.
سپس پدر دخترك با ارائه عكسهای دخترش به مأموران از آنها كمك خواست. در ادامه نیز جسد «عسل» از سوی خانوادهاش شناسایی شد و بدینترتیب تحقیقات وارد مرحله تازهای شد.
در حالی كه هیچ سرنخی از متهم فراری در دست نبود، با كمك نگهبان كارخانه، چهره فرضی قاتل «عسل» طراحی شد. خانواده دخترك پس از مشاهده تصاویر با تعجب و ناباوری اعلام كردند این چهره شباهت زیادی به پسر 17 سالهشان دارد. در همین حال با وجود مخالفتهای پدر و مادر، ناصر به عنوان نخستین مظنون تحت بازجویی قرار گرفت. وی سرانجام در بازجوییهای فنی، تخصصی به قتل خواهرش اعتراف كرد و گفت:
«بارها به پدرم گفته بودم میخواهم برای دختر مورد علاقهام تلفن همراه بخرم تا هر وقت كه دوست دارم بتوانم با او حرف بزنم. اما وقتی به خواستههایم توجهی نكرد كینه شدیدی از آنها و خواهرم «عسل» به دل گرفتم. چرا كه پدر و مادرم بین من و خواهرم فرق میگذاشتند و ...
آن روز هم وقتی مادر و خواهرم به مهمانی رفتند از شدت ناراحتی و كینه تعقیبشان كردم. وقتی «عسل» در كوچه سرگرم بازی با بچهها شد او را همراه خودم به بیابانهای اطراف بردم تا دور از چشم پدر و مادرم طلاهایش را بردارم. اما به دلیل اینكه نمیخواستم موضوع فاش شود او را با سنگ كشتم. بعد هم طلاهایش را به بازار كرج برده و فروختم. پولها را نیز در تنه یك درخت پنهان كردم.» پسر جنایتكار در حالی كه بشدت اشك میریخت، با ابراز ندامت و پشیمانی صحنه قتل را بازسازی كرد و سپس با قرار بازداشت موقت به كانون اصلاح و تربیت انتقال یافت.
از سوی دیگر با توجه به ادعای پدر و مادرش مبنی بر ابتلای وی به بیماری روانی، تیمی از كارشناسان پزشكی قانونی مسئول بررسی وضعیت روانی عامل جنایت شد. 2 ماه بعد نیز كمیسیون روانپزشكی اعلام كرد: «ناصر» مبتلا به اختلال شخصیتی ضد اجتماعی است اما هنگام ارتكاب جرم، دارای عقل، اراده و اختیار بوده است. با این وجود اولیای دم با اعلام گذشت، از خونخواهی دختر كوچكشان و مجازات پسر خود صرفنظر كردند. مادر قربانی به بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی كرج گفت:
«ناصر» 6 ماهه بود كه از دستم افتاد و از گوش و بینی پسرم خون آمد به طوری كه فكر نمیكردم زنده بماند. پس از این ماجرا، پسرم رفتارهای عصبی داشت و پزشك به من اخطار كرده بود كه ممكن است این قبیل بیماران در آینده مرتكب جنایت شوند. او از 7 تا 12 سالگی هم قرص اعصاب مصرف میكرد و بعد هم نتوانست ادامه تحصیل دهد.
به خاطر فقر مالی نتوانستیم درمان پسرمان را ادامه دهیم، ضمن اینكه هر وقت دارو مصرف میكرد آرام میشد. حالا هم زندگیمان تباه شده و نمیخواهیم پسرمان مجازات شود.
اواخر هفته گذشته «ناصر» از سوی قاضی هدایت « هدایت رنجبر» و 4 قاضی مستشار از شعبه اول دادگاه كیفری استان البرز پای میز محاكمه ایستاد و با توجه به اعلام رضایت پدر و مادرش، از مجازات مرگ رهایی یافت. اما به سه سال اقامت اجباری در یكی از مراكز بهزیستی و تحت نظر تیم روانپزشكی محكوم شد.
منبع: ایران
ویدیو مرتبط :
قتل فجیع دختر 14 ساله....
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
قتل فجیع دختر ۷ ساله به دست برادر بیمار
پسر نوجوان که در انتقامی کور خواهر خردسالش را به طرز هولناکی از پا درآورده بود، در دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه ایستاد.
عصر ۹ بهمن ۸۹ نگهبان یک کارخانه در گرگ و میش هوا صدای دختر کوچولویی را شنید که با ناله و التماس کمک می خواست. مرد نگهبان بلافاصله با دیدن پسر جوان جنایتکاربه کارخانه آمد و دقایقی بعد با چند تن از همکارانش چوب به دست خود را به محل حادثه رساندند. اما با پیکر خونین و بی جان دختر خردسال روبه رو شدند که به طرز هولناکی از پا درآمده بود. از ضارب هم خبری نبود.
در پی اعلام موضوع به کلانتری مشکین دشت و حضور تیم جنایی و تحقیقات مقدماتی ، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد.
در حالی که تحقیقات ویژه برای شناسایی هویت مقتول و کشف راز جنایت آغاز شده بود، زن و مردی آشفته و هراسان به کلانتری رفته و از ربوده شدن دختر ۷ ساله شان خبر دادند. پدر دخترک با ناراحتی گفت: «امروز همسرم همراه دختر ۷ ساله مان – عسل به خانه برادرش در مشکین دشت رفته بود که دقایقی قبل مضطرب و تنها به خانه برگشت و اعلام کرد دخترمان هنگام بازی در کوچه، از سوی یک پسر ناشناس ربوده شده است.
سپس پدر دخترک با ارائه عکس های دخترش به مأموران از آنها کمک خواست. در ادامه نیز جسد «عسل» از سوی خانواده اش شناسایی شد و بدین ترتیب تحقیقات وارد مرحله تازه ای شد.
در حالی که هیچ سرنخی از متهم فراری در دست نبود، با کمک نگهبان کارخانه، چهره فرضی قاتل «عسل» طراحی شد. خانواده دخترک پس از مشاهده تصاویر با تعجب و ناباوری اعلام کردند این چهره شباهت زیادی به پسر ۱۷ ساله شان دارد. در همین حال با وجود مخالفت های پدر و مادر، ناصر به عنوان نخستین مظنون تحت بازجویی قرار گرفت. وی سرانجام در بازجویی های فنی، تخصصی به قتل خواهرش اعتراف کرد و گفت:
«بارها به پدرم گفته بودم می خواهم برای دختر مورد علاقه ام تلفن همراه بخرم تا هر وقت که دوست دارم بتوانم با او حرف بزنم. اما وقتی به خواسته هایم توجهی نکرد کینه شدیدی از آنها و خواهرم «عسل» به دل گرفتم. چرا که پدر و مادرم بین من و خواهرم فرق می گذاشتند و ...
آن روز هم وقتی مادر و خواهرم به مهمانی رفتند از شدت ناراحتی و کینه تعقیب شان کردم. وقتی «عسل» در کوچه سرگرم بازی با بچه ها شد او را همراه خودم به بیابان های اطراف بردم تا دور از چشم پدر و مادرم طلاهایش را بردارم. اما به دلیل این که نمی خواستم موضوع فاش شود او را با سنگ کشتم. بعد هم طلاهایش را به بازار کرج برده و فروختم. پول ها را نیز در تنه یک درخت پنهان کردم.» پسر جنایتکار در حالی که بشدت اشک می ریخت، با ابراز ندامت و پشیمانی صحنه قتل را بازسازی کرد و سپس با قرار بازداشت موقت به کانون اصلاح و تربیت انتقال یافت.
از سوی دیگر با توجه به ادعای پدر و مادرش مبنی بر ابتلای وی به بیماری روانی، تیمی از کارشناسان پزشکی قانونی مسئول بررسی وضعیت روانی عامل جنایت شد. ۲ ماه بعد نیز کمیسیون روانپزشکی اعلام کرد: «ناصر» مبتلا به اختلال شخصیتی ضد اجتماعی است اما هنگام ارتکاب جرم، دارای عقل، اراده و اختیار بوده است. با این وجود اولیای دم با اعلام گذشت، از خونخواهی دختر کوچک شان و مجازات پسر خود صرفنظر کردند. مادر قربانی به بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی کرج گفت:
«ناصر» ۶ ماهه بود که از دستم افتاد و از گوش و بینی پسرم خون آمد به طوری که فکر نمی کردم زنده بماند. پس از این ماجرا، پسرم رفتارهای عصبی داشت و پزشک به من اخطار کرده بود که ممکن است این قبیل بیماران در آینده مرتکب جنایت شوند. او از ۷ تا ۱۲ سالگی هم قرص اعصاب مصرف می کرد و بعد هم نتوانست ادامه تحصیل دهد.
به خاطر فقر مالی نتوانستیم درمان پسرمان را ادامه دهیم، ضمن این که هر وقت دارو مصرف می کرد آرام می شد. حالا هم زندگی مان تباه شده و نمی خواهیم پسرمان مجازات شود.
اواخر هفته گذشته «ناصر» از سوی قاضی هدایت « هدایت رنجبر» و ۴ قاضی مستشار از شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه ایستاد و با توجه به اعلام رضایت پدر و مادرش، از مجازات مرگ رهایی یافت. اما به سه سال اقامت اجباری در یکی از مراکز بهزیستی و تحت نظر تیم روانپزشکی محکوم شد.../ روزنامه شرق