اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
قتل تازهعروس پس از کتککاری
اخبار حوادث - قتل تازهعروس پس از کتککاری
به گزارش شرق، زن تازهعروس که موژان نام داشت در هفتماه زندگی مشترک با شوهرش بارها توسط او مورد ضربوجرح قرار گرفته و چاقو خورده بود.
نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغرزاده برگزار شد در دفاع از کیفرخواست گفت: متهم که سبحان نام دارد 19آذر سال گذشته درپی اعلام مرگ موژان توسط مسوولان بیمارستان بازداشت شد.
مطابق تحقیقاتی که توسط ماموران پلیس شهرری انجام گرفته مشخص شده است متهم بعد از اینکه با همسرش درگیر شد، او را از پنجره خانه به پایین پرت کرد. دوربینهای مداربسته موجود در منطقه پرتشدن شیئی از داخل خانه به بیرون را ضبط کردند. سر موژان بعد از پرت شدن به بیرون به جدول برخورد کرد و او پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد.
علاوه بر فیلم دوربینهای مداربسته و عکسهایی که از محل جنایت گرفته شد، گزارش ماموران مبنی بر به هم ریختگی وسایل خانه که از درگیری قبل از قتل حکایت دارد و اعترافات صریح متهم که با دست خط خود در بازجوییها نوشته و به قتل همسرش و درگیری با او اعتراف کرده نیز در پرونده موجود است. البته باید خاطرنشان کنم این اعترافات کاملا با واقعیت منطبق است. با توجه به مدارک موجود در پرونده درخواست صدور حکم قانونی در این خصوص را دارم.
در ادامه پدرومادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و درخواست کردند برای متهم حکم قصاص صادر شود. مادر مقتول درباره زندگی دخترش گفت: موژان و سبحان همدانشگاهی بودند. آنها هفتماه بود که با هم ازدواج کرده بودند اما سبحان مرتب دخترم را کتک میزد. دخترم یک روز خوش هم در زندگیاش با سبحان ندید او خرجی نمیداد و نسبت به دخترم بیتفاوت بود. سر هر مساله کوچکی به جانش میافتاد و او را کتک میزد.
قبل از این هم یکبار دخترم را با چاقو زده بود. یک روز قبل از حادثه بود که موژان به من تلفن زد و گفت سبحان دوباره او را کتک زده است. من و دختر کوچکم به خانه موژان رفتیم و دیدیم سبحان موهای دخترم را کشید و او را روی پلهها انداخت او مرتب سر موژان را به پله میکوبید سعی کردم جلوی سبحان را بگیرم اما نتوانستم به او گفتم الان دخترم را میکشی چرا این کار را میکنی ولش کن به خانه خودم بیاید.
سبحان من و دختر کوچکم را هم به زمین کوبید و ما مجبور شدیم با پلیس 110 تماس بگیریم، ماموری که آمد نمیتوانست موژان را از دست سبحان بگیرد و سبحان حمله میکرد تا دخترم را بزند. در کلانتری هم چندبار حمله کرد تا او را بزند ما درخواست بازداشت او را کردیم اما برادرش آمد و او را با سند آزاد کرد. سبحان وقتی با دخترم دعوا میکرد و او را کتک میزد دخترم را ول میکرد و چند روز به خانه نمیآمد حتی به ما هم اطلاع نمیداد که بدانیم چه بلایی سر بچهمان آمده است. ما درخواست قصاص داریم و به هیچوجه هم گذشت نمیکنیم.
در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل همسرش را رد کرد و گفت: موژان خودکشی کرده است. شب قبل از حادثه من و همسرم با هم جروبحث کرده بودیم. موژان چند روزی قهر کرده و به خانه مادرش رفته بود وقتی با من تماس گرفت، گفتم باید با هم تنها صحبت کنیم و اصلا نمیخواهم شخص دیگری حضور داشته باشد اما وقتی به خانه رفتم مادرزنم را دیدم که با خواهرزنم آنجا بودند.
درگیری ما به همین دلیل رخ داد، روز بعد ساعت شش بود که از سرکار برگشتم ماشین را که پارک کردم دیدم دو زن سوار ماشین شدند و رفتند متوجه شدم مادر وخواهرزنم هستند وقتی بالا رفتم زنم خواب بود زنگ زدم در را که باز کرد وارد خانه شدم او رفت و دوباره دراز کشید پرسیدم مادرت به خانه ما آمده بود؟
گفت نه. گفتم ولی زنی را دیدم که خیلی شبیه مادرت بود جواب داد اگر او بود چرا تعارفش نکردی بالا بیاید یا چرا او را به خانهاش نرساندی و چرا به مادرم بیاحترامی کردی؟ گفتم اگر مشکلت این است زنگ میزنم و عذرخواهی میکنم فلاسک چای را برداشت و به سرخودش کوبید. خیلی عصبانی بود. سعی کردم او را آرام کنم
بعد گفت باید بگذاری من سرکار بروم نباید جلوی مرا بگیری. گفتم من این حق را به تو دادهام و با اینکه راضی نیستم سرکار بروی اما اگر میخواهی کار کنی اشکالی ندارد البته من قبلش به تو گفته بودم که اگر میخواهی کار کنی بیا پیش خودم اما خودت گفتی دوست نداری.
زنم جواب داد من میخواهم سرکارم باشم اما چون تو با من دعوا کردی عذرم را خواستهاند قرار شد من با محل کار او تماس بگیرم و بگویم با کارکردن زنم مشکلی ندارم. او به من گفت قول دیگری هم باید بدهی اینکه وقتی دعوا کردیم دیگر کتکم نزنی. گفتم نمیشود وقتی تو میزنی من هم میزنم. این قول را به او ندادم. بلند شد و رفت تعجب کردم که اینبار کار به درگیری نکشید. یکدفعه صدای جیغ خفیفی شنیدم و وقتی جلو رفتم دیدم زنم خودش را از پنجره اتاق خواب به بیرون پرت کرده است.
متهم درباره اظهارات مادرزنش گفت: قبول دارم زنم را کتک میزدم البته فقط یکبار دماغش را شکستم اما ضربه چاقویی که روی شکمش بود کار من نبود زنم سابقه خودکشی دارد و چندینبار خودزنی کرده است.
در این هنگام قاضی اصغرزاده به متهم گفت: تو در بازجوییها گفتهای هربار که عصبانی میشدی زنت را کتک میزدی و کسی جلودارت نبود و گفتهای روز حادثه با او درگیر شدی و بعد از پنجره به پایین پرتش کردی ضمن اینکه جراحات وارده بر بدن مقتول نشان میدهد
او توسط شخص دیگری پرت شده نه اینکه دست به خودکشی زده باشد علاوه بر این در مدت ششماه دوبار خانه عوض کردی که یکبارش به خاطر گزارش همسایهها درباره آزارهایت علیه موژان بود، صاحبخانه قبلیات هم گفته یکبار تو را دیده که قصد داشتی زنت را از پنجره به بیرون پرت کنی در اینباره چه میگویی؟
متهم گفت: اقرارهای من در این خصوص تحت فشار بود. من زنم را نکشتم هرچند قبول دارم او را کتک میزدم. خانهام را هم عوض کردم به این دلیل که میخواستیم خانهای بزرگتر اجاره کنیم. گفتههای صاحبخانه قبلیام هم درست نیست. هیات قضات بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافع او برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
اخبارحوادث - روزنامه شرق
ویدیو مرتبط :
طنز: به این میگن کتک کاری بدون کتک زدن!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
کتک کاری عروس و مادرشوهر به زندانی شدن هردو انجامید
تیم پلیسی وقتی رفتارهای عجیب یک زن سن و سالدار را دیدند وی را تا داخل ساختمان همراهی کردند و در تحقیقات میدانی پی بردند این زن از سوی عروسش کتک خورده و خواستار ورود پلیس به ماجرا است.
مادرشوهر که خیلی عصبانی بود وقتی همراه مأموران به کلانتری رفت ادعا کرد عروس و خواهر وی به خاطر اختلافاتی که داشتهاند به خانه وی رفته و این زن را کتک زدهاند.
با اصرار مادرشوهر به شکایت از این دو خواهر خشمگین، دادیار مهدی صفریان از دادسرای ناحیه 2 تهران به تحقیق از مادرشوهر ناراحت پرداخت که این زن گفت: من یک پسر دارم که 9 سال پیش وقتی 18 ساله بود خواست با زنی ازدواج کند، با وجود مخالفتهای ما او تصمیم خودش را گرفت و ما نیز برای ازدواج پیشقدم شدیم. به امید خوشبختی پسر و عروسم به حمایت از آنها پرداخته و هر دو را به خانه بخت فرستادیم. وی درحالی که بغض داشت، ادامه داد: چند سال بعد از ازدواجشان طبقه بالای خانه خودمان را در اختیارشان گذاشتیم تا هم ما تنها نباشیم و هم اینکه آنها پول اجارهخانهشان را خرج زندگیشان کنند.دو سال نخست هیچ مشکلی نداشتیم تا اینکه متوجه اختلافهای شدید بین پسر و عروسم شدیم، سعی کردیم با مشاوره و میانجیگری مشکلات را حل کنیم اما نشد تا اینکه بعد از مدتی عروسم به حالت قهر خانه را ترک کرد و پسرم نیز تصمیم گرفت به صورت مجردی زندگی کند.
این مادرشوهر افزود: پس از مدتی عروسم که انگار میدید پسرم قصد ندارد سراغش برود به خانه بازگشت و شروع به داد و بیداد کرد و بعد رفت.
تصور میکردم این رفتار طبیعی است تا اینکه عروسم چند روز بعد به همراه خواهرش به در خانه من آمدند و شروع به ناسزاگویی کردند. وقتی خواستم آرام باشند آنها به من حمله کردند، خواهرش دستهایم را گرفت و عروسم پشت سر هم مرا کتک زد هرچه التماس میکردم که دستهایم را رها کنید هیچ کس توجهی نمیکرد تا اینکه مرا کشان کشان به داخل حیاط خانه بردند و وقتی دیدم چارهای ندارم شروع به داد و فریاد کردم و از همسایهها خواستم به پلیس 110 زنگ بزنند که همزمان عروسم داخل ساختمان دوید و بعد خواهرش را صدا زد. سریع به پلیس زنگ زدم و ماجرا را به آنها اطلاع دادم خودم نیز از ترسم تا زمانی که مأموران بیایند جلوی در حیاط ماندم تا بعد از رسیدن مأموران به همراه آنها به داخل خانه بروم، با همسر و پسرم تماس گرفتم و بعد به کلانتری رفته و شکایت کردم.
بعد از ادعاهای این مادرشوهر با درخواست دادیار صفریان عروس خشمگین نیز پای در اتاق بازجویی گذاشت تا از خود دفاع کند.عروس جوان گفت: مادرشوهرم چند سالی میشود که زندگی مرا نابود کرده است تا جایی که به بهانه خرید، مرا از خانه بیرون فرستاد و قفلهای در را عوض کرد تا من نتوانم وارد خانه شوم، وقتی دیدم اجازه ندارم به خانه خودم بروم به کلانتری ستارخان رفته و شکایت کردم و توانستم همراه مأموران پلیس داخل خانهام بروم.
وی افزود: شوهرم مدتی است نسبت به زندگی با من سرد شده و رفتارهای پنهانیای دارد. مادرش هم میداند، آنها زمانی که قفل درها را عوض کردند و مرا از خانه بیرون کردند به دادگاه خانواده رفتند و عدم تمکین گرفتند که البته من ثابت کردم که شوهرم و مادرش مرا به خانه راه ندادهاند، در این مدت همسرم هرچه داشت به نام مادرش کرد تا مهریهام را هم نپردازد.
این عروس جوان درخصوص روز درگیری گفت: روز حادثه به پشتبام رفتم که دیدم قفل در باز هم عوض شده است بعد به در خانه مادرشوهرم رفتم و خواستم قفل را باز کند او شروع به ناسزاگویی کرد که تو در این خانه جایی نداری باید بروی و مرا هل داد که با صدای بلندش خواهرم که در خانه من مهمان بود به طبقه پایین آمد و در همین موقع مادرشوهرم موهایم را چنگ زد و مرا کتک زد وقتی خواهرم برای جدا کردن من و او آمد مادرشوهرم ناگهان خودش را کتک زد و فریادزنان به داخل حیاط دوید و از همسایهها کمک خواست در همین موقع من با پلیس 110 تماس گرفتم و خودم هم شکایت کردم.
دادیار صفریان پس از شنیدن حرفهای این عروس و مادرشوهر خواست که هردوی آنها رضایت بدهند تا پرونده این درگیری فامیلی بسته شود، اما ناگهان با رفتار عجیب عروس و مادرشوهر مواجه شد و آنها در محوطه دادسرا نیز دست از اختلاف و دعوا برنداشتند تا اینکه دستور بازداشت هر دو صادر شد و این دو زن به بازداشتگاه انتقال یافتند تا یا با دادن رضایت یا سپردن قرار کفالت تا زمان رسیدگی به پروندهشان آزاد شوند.
اخبار حوادث - ایران