ضمانتی که به قیمت جان 2 نفر تمام شد!

پسر جوان وقتی با ضمانت برادرش از زندان آزاد شد، او و پسرعمویش را با چاقو کشت.

ویدیو مرتبط :
مردی جان 259 نفر رانجات داد

---

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شجاعت یك بسیجی جان ۲۰ نفر را نجات داد

 

 

 

هنگام برگزاری یك مانور آموزشی در شهرستان خمین در استان مركزی، رشادت و ازخودگذشتگی یك افسر بسیجی، جان بیش از ۲۰ نفر را نجات داد.

چندی پیش بسیجیان گردان امام حسین(ع)‌ به سرپرستی سرهنگ دوم پاسدار رضا سیاهپوش برای شركت در یك دوره آموزشی به یكی از ارتفاعات شهرستان خمین رفته بودند. این گروه دوره آموزشی خود را در حالی كه بیش از ۲۰ نفر بودند، آغاز كردند. زمان بسرعت سپری می‌شد و آنها به روزهای پایانی دوره آموزشی نزدیك می‌شدند.

ساعت ۱۳/۱۵ روز شنبه گذشته وقتی اعضای گروه در آخرین روزهای دوره آموزشی بودند، ناگهان نارنجكی كه ضامن آن كشیده شده و در دست یكی از افراد جوان گروه بود، یكباره مقابل اعضای گروه آموزشی به زمین افتاد.

در پی این ماجرا، جان همه اعضای گروه به خطر افتاد و آنها فرصتی برای فرار و نجات جان خود نداشتند.

سرهنگ سیاهپوش، سرپرست گردان بلافاصله متوجه موضوع شد، جان دیگران را بر خود مقدم شمرد و با شیرجه رفتن روی نارنجك، یكباره حاضران صدای انفجار شنیدند.

● نجات جان بیش از ۲۰ نفر

دود غلیظی فضا را پر كرده بود. افراد آموزشی هراسان به سمت سرهنگ سیاهپوش رفتند، او بشدت زخمی شده بود.

با حضور مركز اورژانس در محل حادثه، سرهنگ مجروح و بیهوش به یكی از مراكز درمانی انتقال یافت و تلاش پزشكان برای نجات وی آغاز شد. در حالی كه وضعیت جسمانی وی نامناسب بود، او برای ادامه درمان به بیمارستان بقیه‌الله تهران انتقال یافت و تلاش پزشكان برای نجات وی از مرگ آغاز شد و سرانجام وی در جدال با مرگ نجات یافت.

با رشادت و دلیری این مرد، همگی اعضای گروه نجات یافتند و او با فداكاری خود، جان دوباره‌ای به آنها هدیه كرد.

● به دنبال وقوع حادثه به ملاقات این مرد فداكار رفتیم و با او گفتگویی انجام دادیم:

▪ چطور شد كه دست به چنین اقدام فداكارانه‌ای زدید؟

من سال‌ها در جبهه بوده و رشادت‌های دلیرمردان را دیده‌ام. لحظه وقوع حادثه دیگر به خودم فكر نكردم. فقط نجات جان آنها، برایم مهم بود.

خوشحالم كه همگی نجات پیدا كردند. هیچ‌كدام در زمان حادثه فرصتی برای فرار نداشتیم. تنها از خدا می‌خواستم كمكم كند تا آنها را نجات دهم و شرمنده خانواده‌هایشان نشوم.

▪ اولین جمله‌ای كه پس از به هوش آمدن به زبان آوردید، چه بود؟

وقتی چشمانم را باز كردم، برادرم كنار تختم بود. از این كه او را دوباره می‌دیدم خوشحال بودم. اول از او سوال كردم، همگی همراهانم سلامت هستند یا نه؟ وقتی از سلامت آنها باخبر شدم، اشك شوقم جاری شد و هزاران مرتبه خدا را شكر كردم.

گزارش خبرنگار ما حاكی است، این مرد فداكار در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بقیه‌‌الله تهران بستری است و پزشكان وضعیت عمومی او را رضایتبخش اعلام كرده‌اند.