اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

سرنوشت دامادی که برای فراری دادن پدرهمسرش،مامور زندان را کشت



دامادی که در صحنه فراری دادن پدر زن اعدامی‌اش از خودروی زندان دست به قتل زده است در یک قدمی چوبه‌دار قرار گرفت.

«علیرضا مرادخانی»‌ مأمور بدرقه زندانیان 22 آذرماه سال 90 هنگام انتقال زندانیان به دادسرا با شلیک گلوله گروهی مهاجم به قتل رسید.

 

عامل این جنایت در حالی که تصور می‌شد به لحاظ حمله مسلحانه به مأمور دولت محاکمه و در قالب افساد فی‌الارض با محکومیت مرگ مواجه شود به خاطر قتل با قصاص نفس روبه‌رو شد. ساعت 9 صبح 22 آذرماه خودروی حامل زندانیان از ندامتگاه مرکزی کرج به سمت دادگاه انقلاب می‌رفت که در پل محمدشهر کرج با یک تصادف ساختگی دچار حادثه‌ای مرگبار شد. راننده پیکان که قصد داشت پدر زن خود را فراری دهد با تفنگ کلاشنیکف به خودروی زندان نفوذ کرد و به تیراندازی پرداخت. مرد خطرناک وقتی مقاومت علیرضا مرادخانی مأمور بدرقه زندان را دید بی‌رحمانه به سوی وی تیراندازی کرد و پس از ناکامی در اجرای نقشه‌اش با گذاشتن خودروی پیکان با کمک همدستانش از صحنه گریخت.


با مخابره این حادثه مرگبار تیمی از مأموران کلانتری 21 مهرشهر خود را به محل جنایت رساندند. وقتی عمق فاجعه پیش روی مقامات قضایی و پلیسی قرار گرفت اقدامات اطلاعاتی ویژه‌ای کلید خورد و کارآگاهان پی بردند مهاجمان سه مرد بودند که سوار بر خودروی تندرویی پا به فرار گذاشته‌اند.


وقتی مشخص شد عاملان جنایت اهل یکی از استان‌های غربی کشور بوده و در سرآسیاب ملارد زندگی می‌کردند مأموران دریافتند آنان بعد از تیراندازی مرگبار خانه‌هایشان را ترک کرده و پنهانی زندگی می‌کنند. ردیابی‌های تخصصی ادامه داشت تا اینکه روز 29 آذرماه سال 90 مخفیگاه جنایتکاران در جاجرود ردیابی شد و همه‌شان به دام افتادند.


«فرود» 29 ساله که از مجرمان قدیمی است و تیرانداز صحنه حمله مرگبار به خودروی زندان بود، در بازجویی‌ها گفت: عبدالحمید پدرزنم است که به خاطر قاچاق موادمخدر به اعدام محکوم شده است و آن روز در خودروی حامل زندانیان بود. برای فراری دادن وی با همدستی برادر زن 20 ساله‌ام به نام یونس و دوستش که میثم نام دارد نقشه کشیدیم. صبح همان روز تصمیم گرفتم با تفنگی که از چند ماه پیش با پرداخت یک میلیون و 200 هزار تومان خریده بودم به خودروی زندان حمله کنم به همین خاطر با یک تصادف ساختگی سد راه آنان شدم، تصور می‌کردم کارم راحت است اما یکی از زندانبانان مقاومت کرد و  به ناچار او را هدف گلوله قرار دادم و با خودروی دیگرم فرار کردیم.


وی در ادامه گفت: می‌خواستم پدرزنم را نجات دهم اما خودم گرفتار شدم و حالا نگران دختر 5 ساله‌ام هستم. یونس نیز در بازجویی‌ها گفت: پدرم یک‌بار به خاطر قاچاق مواد مخدر دستگیر شده بود و در حالی که محکومیتش رو به پایان بود در مرخصی از زندان وقتی خودرویش را به دوستش امانت داد در زمان پس گرفتن مأموران پدرم را دستگیر کردند و در بازرسی از خودرویش دو کیلو هرویین کشف کردند، چون نمی‌توانستیم ثابت کنیم پدرم بیگناه است او به اعدام محکوم شد و من و دامادمان تصمیم گرفتیم او را فراری بدهیم.


میثم که راننده خودروی زانتیا بود و در زمان حادثه مرد جنایتکار را فراری داد نیز در بازجویی‌ها گفت: من به خاطر بیگناهی پدر دوستم خواستم به آنها کمک کنم و هرگز فکر نمی‌کردم جنایتی رخ دهد.


وی ادامه داد: پس از فرار با شناسنامه مادرم در جاجرود خانه‌ای اجاره کردیم و همان‌جا مخفی شدیم اما یک هفته بعد ویلایمان محاصره شد و به دام افتادیم.


اعدام در ملأعام
با اعترافات داماد جنایتکار، 5 قاضی شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز 5 اردیبهشت سال 91 «فرود» را به خاطر قتل مأمور بدرقه زندان به قصاص نفس – اعدام – در ملأعام و در محل وقوع جنایت محکوم کردند. همچنین از آنجایی که وی تفنگ جنگی نگهداری کرده بود براساس ماده 6 و 8 قانون مجازات اسلامی این تیرانداز به دو سال زندان محکوم شد.


یونس نیز با سه سال زندان و اما میثم نیز بیگناه شناخته شد.


دل‌گویه‌های پدر مقتول
غلامرضا مرادخانی هنوز بغض دارد، وی به شوک گفت: با وجود گذشت سه سال از قتل پسرم عامل جنایت هنوز اعدام نشده است و نمی‌دانم چرا این مرد که به خودروی دولت حمله مسلحانه کرده نباید مفسدفی‌الارض شناخته شود، خصوصاً اینکه پسرم مأمور دولت بود و به خاطر جلوگیری از فرار زندانیان کشته شده است.
وی افزود: خانواده قاتل به جای التماس برای بخشش دائم ما را تهدید می‌کنند، با اینکه پسرم علیرضا پاسیار بود و به همراه 9 سرباز در حال انجام وظیفه برای تأمین امنیت جان مردم شهید شد و حالا باید چشم‌انتظار مجازات قاتل باشم در حالی که تصورم این بود قاتل یک مأمور دولت خیلی زودتر مجازات شود تا درس عبرتی برای دیگران باشد.


پدر قربانی جنایت گفت: مرتب تهدید می‌شوم و دست و دلم می‌لرزد، اگر قاتل مسلح محارب شناخته می‌شد دیگر هدف تهدید خانواده‌اش قرار نمی‌گرفتم و امیدوارم هرچه سریعتر وی را به مجازت برسانند تا از این کابوس نجات پیدا کنم.


اخبار  حوادث  -  ایران 


ویدیو مرتبط :
تیراندازی یک سرباز در زندان آباده و مرگ ۵ مامور

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زندان برای دامادی که خواهرزنش را کشت



 زن جوان زمانی که با شوهرخواهرش درگیر شد، نمی‌دانست که درگیری پایان زندگی‌اش را رقم می‌زند. این زن، به دست شوهرخواهر خود با آجر کشته شد و جسدش نیز سوزانده شد. مرد قاتل، پس از گرفتن رضایت از خانواده همسرش، در دادگاه به جزییات ماجرای این جنایت پرداخت.

 اخبارحوادث ,خبرهای  حوادث,حوادث روز

  روز ١٩ دی‌ماه ‌سال ٩٢ بود که جسد نیمه‌سوخته زن جوانی داخل چاهی در اطراف کهریزک پیدا شد. ماموران پلیس بلافاصله برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند. جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تلاش برای شناسایی هویت وی آغاز شد تا این‌که کارآگاهان پلیس دریافتند، هویت این زن نازنین ٢٦ساله بوده که ٢روز پیش از حادثه ناپدید شده است. همچنین پزشکی قانونی نیز اعلام کرد که این زن پس از ضربه به سرش کشته شده و جسدش پس از قتل به این محل منتقل و سوزانده شده است. بنابراین خانواده وی نیز شناسایی و همه آنها هویت جسد را تأیید کردند.

 

پس از آن مرحله بعدی تحقیقات کارآگاهان، شناسایی عامل یا عاملان این جنایت بود. درحالی‌ که هیچ سرنخی در دست کارآگاهان پلیس قرار نداشت، آنها توانستند دوپسر جوانی را که با مقتول در ارتباط بودند، شناسایی و به‌عنوان مظنون دستگیر کنند اما تحقیق از این دو مظنون نیز سرنخی به دست ماموران پلیس نداد و درنهایت به دلیل اثبات بی‌گناهی آنها، هر دو آزاد شدند ولی در ادامه صحبت‌ها، یکی از آنها باعث شد که تحقیقات ماموران به مرحله‌ای تازه برسد.  این پسر در تجسس‌ها به کارآگاهان گفت: «چند وقتی می‌شد که نازنین را می‌شناختم. او همیشه از شوهرخواهرش گله‌مند بود و هربار می‌دیدمش از درگیری با دامادشان می‌گفت. اختلافات او با دامادشان زیاد بود و تنها کسی که احساس می‌کنم با نازنین مشکل داشت، همین مرد است.»

 

بنابراین با این اظهارات پلیس پس از گذشت حدود یک‌سال از وقوع جنایت، روز ١٧ شهریور ‌سال ٩٣، داماد خانواده را به‌عنوان مظنون دستگیر کرد و همین دستگیری کافی بود تا مرد جوان به قتل خواهرزنش اعتراف کند. او در بازجویی‌ها درباره انگیزه خود از این جنایت گفت:   «خواهرزنم، مطلقه بود و پدرش او را به دست من سپرده بود اما این زن همیشه باعث بی‌آبرویی ما می‌شد و هرچه به او تذکر می‌دادم، فایده‌ای نداشت تا این‌که روز حادثه باز هم با هم درگیر شدیم و درنهایت او را با ضربه آجر به سرش کشتم. پس از آن به همراه پسرعمویم جسدش را در بیابان‌های کهریزک سوزاندم و داخل چاهی انداختم.» با اعترافات این مرد، وی صحنه قتل را هم بازسازی کرد و پرونده‌اش پس از صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این درحالی بود که خانواده مقتول و شوهر سابقش که قیم دختر کوچک مقتول است، در همان مراحل نخست، رضایت بدون قید و شرط خود را اعلام کردند.  بنابراین صبح دیروز این مرد در مقابل هیأت قضائی شعبه هشتم دادگاه کیفری ایستاد و از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. 

 

در ابتدای این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای متهم از جنبه عمومی جرم درخواست مجازات کرد. پس از آن مرد در جایگاه ایستاد و در مورد این قتل به قاضی اصغرزاده گفت: «باور کنید من قصد کشتن خواهرزنم را نداشتم. او مدتی می‌شد که از شوهرش جدا شده بود و در خانه پدر و مادرش زندگی می‌کرد. حتی دختر کوچکش نیز پیش پدرش بود و گاهی اوقات نزد مادرش می‌آمد. نازنین پس از طلاقش همیشه کارهایی می‌کرد که باعث می‌شد همه ما عصبانی شویم. از آنجایی هم که پدرش او را به من سپرده بود، احساس مسئولیت می‌کردم و دلم نمی‌خواست او باعث شرمندگی کل خانواده شود.

 

برای همین سعی می‌کردم همیشه رفت‌وآمدهایش را کنترل کنم اما این موضوع باعث درگیری ما می‌شد تا این‌که روز حادثه او قصد داشت از خانه ما بیرون برود. نازنین ادعا می‌کرد که می‌خواهد به خانه پدرش برود، برای همین از او خواستم کمی صبر کند تا برایش آژانس بگیرم اما او شروع کرد به داد و فریاد و با من درگیر شد. حتی گاز اشک‌آور از کیفش بیرون آورد و می‌خواست روی صورتش بزند، برای همین من هم عصبانی شدم و یک آجر به سرش زدم. او روی زمین افتاد و من هم به باشگاه ورزشی‌ام رفتم. وقتی برگشتم دیدم مرده است.

 

برای همین با پسرعمویم تماس گرفتم و با هم جسدش را به اطراف کهریزک بردیم. در آن‌جا جسد را سوزاندم و درحالی‌ که داشت، می‌سوخت بلافاصله آن را خاموش کردم. بعد هم داخل چاهی انداختم اما باور کنید همه چیز کاملا اتفاقی رخ داد و من قصد کشتن نداشتم.» پس از اظهارات متهم، وکیل وی از او دفاع کرد. درپایان نیز هیأت قضائی وارد شور شدند و متهم را به دو‌سال زندان محکوم کردند.

 

 اخبار  حوادث  -  شهروند