اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

دلارفروش‌ها کدام رئیس‌جمهور را دوست دارند؟


اینجا پول را با پول معامله می‌كنند. از كار و كاسبی راضی‌اند. بعضی‌های‌شان سابقه ٣٠ ساله دارند. می‌گفت از سال ١٣٦٠ تا به حال اینجا می‌ایستم. روزی ١٢ ساعت كار می‌كنم اما این سال‌ها، سال‌های اخیر كارم كمی زیادتر شده است.

روزنامه اعتماد: اینجا پول را با پول معامله می‌كنند. از كار و كاسبی راضی‌اند. بعضی‌های‌شان سابقه ٣٠ ساله دارند. می‌گفت از سال ١٣٦٠ تا به حال اینجا می‌ایستم. روزی ١٢ ساعت كار می‌كنم اما این سال‌ها، سال‌های اخیر كارم كمی زیادتر شده است. بعضی وقت‌ها پنج صبح هم می‌آمدیم و بعضی وقت‌ها روزهای تعطیل. اگر نبودیم از قیمت عقب می‌افتادیم. اسمش را نمی‌گوید.

 نه او و نه همكارانش. وقتی از نام‌شان می‌پرسی رو برمی‌گردانند و دیگر سوالی را جواب نمی‌دهند. می‌گویند ماموری؟ چكار به كار ما داری؟

آنهایی كه اسم گفته‌اند هم وقتی می‌فهمند سوژه تهیه گزارش شده‌اند قول اخلاقی می‌گیرند برای عدم ذكر نام‌شان. به قول خودشان قول «زنانه».

٦٢ سالی دارد. همین جا كنار خیابان می‌ایستد. بساطی ندارد. توی جیبش ابزار كارش را جا داده است. اگر دلار بیشتری بخواهید باید چند كوچه‌یی با او پایین‌تر بروید.

بین راه زنگ می‌زند و در منطقه‌یی خلوت پول را از كسی دیگر می‌گیرد و پول می‌دهد.

 می‌گوید از سال ٦٠ كنار خیابان می‌ایستد. از زمانی كه نوسان قیمت ارز بالا رفت. از درآمدش راضی است. می‌گوید بعد از ٣٠ سال كار، خانه سه طبقه‌یی دارد با دو مستاجر و یك خودرو كه زیر پای پسرش است. از بیكاری پسرش می‌نالد و در حالی كه سر تكان می‌دهد می‌گوید كاش كاری بود، نه حاضر است با خودم كار كند و نه كاری برایش پیدا می‌شود. صبح تا شب بنزین لیتری هزار تومان می‌سوزاند و در خیابان جولان می‌دهد.

 درباره سال‌های خاطره‌انگیز كارش می‌پرسم می‌گوید: سال ٩٠ رویایی بود كه تمام شد. بهترین سال عمرم بود.  از احمدی‌نژاد با عنوان «شاه محمود» یاد می‌كند. می‌گوید اگر دوباره برگردد، خود ما، همه اینهایی كه اینجا صبح تا شب مثل بید می‌لرزیم و تابستان عرق می‌ریزیم هزینه ستادش را می‌دهیم، معتقد است دوران احمدی‌نژاد بهترین دوران كاری‌اش بوده است.

مخصوصا سال ١٣٩٠. مردی كه كمی آن طرف‌تر ایستاده وقتی مكالمه را می‌شنود بالا می‌آید و می‌گوید تازه از سال ٨٨ یاد گرفت چطور كار كند. قبل از آن زیاد خوب نبود. بروید ببینند، صادرات غیرنفتی را رونق داد. وقتی درباره چرایی افزایش قیمت دلار می‌پرسم مكثی می‌كند و می‌گوید: دلار را به قیمت واقعی‌اش رساند تا صادرات ضربه نبیند. اطلاعی از كالاهای صادراتی ایران ندارد و وقتی می‌خواهد نام كالاهای صادراتی را ببرد كمی فكر می‌كند، می‌گوید: پسته و زعفران و فرش. همین‌ها سالی ٥٠ میلیارد دلار پول توی این مملكت می‌آورد!

یك دلار چقدر می‌ارزد؟

 هر چند در هفته‌های اخیر قیمت دلار اندكی افزایش را در بازار تجربه كرده و بازار غیررسمی ارز جمعیت بیشتری را به خود دیده است اما دلالان ناراضی‌اند. می‌گویند همه فقط قیمت می‌پرسند كسی دلار نمی‌خرد. مرد ٤٠ ساله‌یی كه به قول خودش قدیمی بازار است می‌گوید: این روزها كسی پول خارج رفتن ندارد. همه مانده‌اند همین جا و دلار خریدار ندارد. وقتی قیمت نفت پایین می‌رود، قیمت دلار بالا می‌رود و هر وقت این طور احساس شود كه اسكناس در بازار كم نیست، قیمت‌ها كمی تعدیل می‌شود.

روزنامه می‌خواند و در جریان تحلیل‌هاست. از روند مذاكرات ١+٥ خبردار است و می‌گوید: اگر ما اینجا نبودیم معلوم نبود مردم از كجا می‌توانستند دلار مورد نیازشان را تهیه كنند. اصلا خودشان سیاستی می‌چینند كه ما باشیم اما تا اتفاقی می‌افتد با دستگیری ما مانور می‌دهند كه دلالان را جمع كردیم. خوب اصلا چه اتفاقی افتاد كه دلال آمد میدان فردوسی و استانبول و ٣٠ سال ایستاد؟ چرا به این سوال جواب نمی‌دهید؟ او هم روی اسمش حساسیت دارد. می‌گوید چه فرق دارد ؟ كارت ملی كه نمی‌گیرید؟ بنویسید حمید، سعید، علی اما اسمم را نمی‌گویم چون فردا وقت می‌آیند و من را به جرم اخلال در بازار ارز می‌گیرند.

 ١٥سالی است كه شغلش ایستادن كنار خیابان است. قبلا در یك شركت خصوصی چك نقد می‌كرد اما از زمانی كه چك خود مدیران شركت برگشت خورد و شركت جمع شد، با سرمایه ١٠٠ هزار تومانی وارد بازار خرید و فروش ارز شده است. می‌گوید روزی كه وارد بازار شد، دلار ٨٥٠ تومان بود و وقتی به سوالات من جواب می‌داد ٣٤٩٥ تومان است. هر چند قبلا از درآمدم راضی بودم اما ركودی كه این دو ساله به جان بازار افتاده پدرمان را درآورده است. در پاسخ به این سوال كه كدام رییس‌جمهور را دوست دارید؟ می‌گوید: بهترین رییس‌جمهور احمدی‌نژاد است و بدترین رییس‌جمهور خاتمی، چون كار و بار ما در دوره خاتمی اصلا رونقی نداشت.

 رییس‌جمهور خوب یعنی. . .

 راحت صحبت می‌كنند. سوال اصلی این است: كدام رییس‌جمهور را دوست دارید؟ سریع می‌گویند هر رییس‌جمهوری كه به فكر ما باشد. از ركود حاكم بر بازار ارز می‌نالند و می‌گویند در سال‌های اخیر هر چه رشته بودم پنبه شده است.

 قیمت ارز از ابتدای انقلاب تاكنون افزایش قابل توجهی را تجربه كرده است.

سال ١٣٥٧، هر دلار به ١٠ تومان معاوضه می‌شد. قیمت دلار در سه دهه گذشته روندی افزایشی داشته است تنها در دو مقطع زمانی، در سال‌های ١٣٦٧ و سال ١٣٧٩ قیمت دلار نسبت به سال قبل از آن كاهش یافته است.

قیمت دلار در سال ١٣٦٧ حدود سه تومان ارزان‌تر از سال ١٣٦٦ شد و در سال ١٣٧٩، دلار ٥٠ تومانی ارزان‌تر از سال قبل از بود.

افزایش نرخ دلار در این دوره سبب شده است، این پول امریكایی به منبعی برای سرمایه‌گذاری جهت حفظ ارزش پول تبدیل شود. نوسانات شدید نرخ ارز در فاصله سال‌های ١٣٩٠ تا ١٣٩٢ سبب شد بازار ارز با استقبال ویژه سرمایه‌گذاران خرد روبه‌رو شود. آنها كه از تغییرات لحظه‌یی قیمت‌ها به دلار پناه می‌بردند تا بتوانند ارزش پول خود را حفظ كنند.

 دلال ٥٣ ساله‌یی كه به گفته خودش پنج كاركن را در منطقه فردوسی و استانبول دارد، درباره اینكه عملكرد كدام رییس‌جمهور بهتر از دیگران بود؟ می‌گوید: دوره احمدی‌نژاد خوب بود چرا كه ارز قیمت‌دار شد. مردم تا قبل از آن برای خارج رفتن دلار می‌خریدند اما از سال ٨٩ به بعد مردم برای پس‌انداز دلار خریدند و همین كار ما را سكه كرد.

 می‌گوید در فاصله سال‌های ١٣٩٠ تا ١٣٩٢ توانسته است پول خرید یك خانه ٥٠ متری را در خیابان ویلا جور كند. صاحب خانه است و می‌گوید اگر دوباره به روزهای قبل برگردیم می‌توانم زندگی‌ام را روبه‌راه كنم.

 در پاسخ به این سوال كه آیا تورم آن سال‌ها اذیت‌تان نكرد، می‌گوید: تورم چه كسی را اذیت نمی‌كند؟ ما را هم اذیت كرد اما كالای ما آن دوره پرفروش بود نه مثل امروز كه تورم هست اما كسی از ما دلار نمی‌خرد.  او از سال‌های ١٣٧٦ تا ١٣٨٤ به عنوان بدترین سال‌های عمرش یاد می‌كند و می‌گوید: نه دلاری می‌فروختیم و نه سكه خریدار داشت. بازار اصلا رشد نكرد. همین باعث شد هشت سال از زندگی‌مان عقب بیفتیم.

زیر سایه سیاست

 قیمت دلار در دهه اول انقلاب ١٠ برابر شده است. از ١٠ تومان در سال ١٣٥٧ به ١٠٠ تومان در سال ١٣٦٨ رسیده است اما این ١٠ برابر شدن قیمت مصادف با خاطرات خوشی برای دلالان ارز نیست. می‌گویند آن سال‌ها آنقدر برخوردها پلیسی بود كه كار تحت تاثیر قرار می‌گرفت. كسی به سادگی نمی‌توانست در خیابان دلارهایش را نشان بدهد چرا كه ممكن بود مشتری‌اش مامور از آب دربیاید. این احتیاط‌ها سبب می‌شد درآمدشان آب برود. دوره هاشمی نیز با همین مشكل مواجه بودند.

یكی از دلالانی كه به گفته خود ٢٥ سال است در میدان فردوسی مستقر است، می‌گوید: دوره داداش محمود روزهای خوبی داشتیم. ما صدر خبر رفتیم اما امروز كسادی همه سود آن سال‌ها را بر باد داده است.

 او در پاسخ به این سوال كه آیا افزایش نرخ دلار در روزهای اخیر سبب افزایش خرید نشد، گفت: مردم فقط سوال می‌پرسند، كسی دست به جیب نمی‌شود. همه می‌ترسند قیمت‌ها بعد از توافق پایین بیاید.

 او در جواب این پرسش كه آیا افزایش قیمت در سال‌های تصدی دولت هاشمی برای‌تان عایدی بیشتری نداشت، گفت: آن سال‌ها قیمت خوب بالا می‌رفت اما خرید و فروش عادی نبود. هر روز به بهانه‌یی به ما گیر می‌دادند اما واقعا سال‌های ٨٩ تا ٩٢ نفس تازه كردیم.

 مردی میانسال كنار خیابان ایستاده است. چهره‌اش چندان با فروشندگان خیابانی دلار همخوانی ندارد. وقتی كسی از كنارش عبور می‌كند، زیر لب تكرار می‌كند: دلار، ارز، یورو.  به راحتی سر صحبت را باز می‌كند. می‌گوید بعد از بازنشستگی، برای گذران زندگی به اینجا آمده است.  در پاسخ به این سوال كه كدام رییس‌جمهور را دوست دارد، می‌گوید: هر رییس‌جمهوری به یك صنفی خدمت می‌كند. من سرمایه چندانی ندارم كه با صحبت‌های یك رییس‌جمهور بالا برود و با صحبت‌های یك رییس‌جمهور پایین بیاید اما فكر می‌كنم خیلی از دور و بری‌هایم دوره احمدی‌نژاد و طی همین سه چهار سال گذشته پولدار شدند.

 او می‌گوید دوره خاتمی خیلی از كسانی كه اینجا می‌آمدند، دنبال كار دیگری بودند. كسی سراغ بازار ارز نمی‌آمد. همین كاری كه دلال‌ها می‌كردند از پس صراف‌ها هم برمی‌آمد و تازه اطمینان به آنها بیشتر بود اما در دوره احمدی‌نژاد اوضاع عوض شد.  معتقد است اگر پول داشت می‌توانست بهره بالایی ببرد. روزهایی كه بازار پر از مردمی بود كه حاضر بودند یك دلار را ٤٥٠٠ تومان هم بخرند و قیمت ربع سكه به ٣٥٠ هزار تومان هم رسیده بود. به گفته وی در دوره‌یی مردم دلار مسافرتی می‌گرفتند و در بازار آزاد می‌فروختند. پاسپورت و كارت ملی برای دریافت دلار اعتباری داشت اما حالا وضعیت تغییر كرده است.


ویدیو مرتبط :
شوت ترین رئیس جمهور دنیا(فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دوست دارید عربستان جای تیم ملی را بگیرد؟/ دوست دارید رئیس جمهور باز هم بگوید اشتباه از مسئول ورزش بود؟



علی کفاشیان , فتح الله زاده  , تیم های ملی

 

 

مدیریت ورزش - برای علی کفاشیان و آنها که می خواهند برکنارش کنند.

فرهاد عشوندی: سقف رویاهای مان شده علی کفاشیان و همین اندک دلخوشی مان را هم می خواهند بگیرند. یک سال قبل ، همین روزها بود که علی کفاشیان رودرروی مان نشسته بود. آن روز فتح الله زاده هم بود و البته همین حاج هادی آیت اللهی که حالا شده صاحب اتاق مهدی تاج. آن موقع خود کفاشیان هم بعد از باخت همه تیم های ملی از این می گفت که یکسال برای رفتنش دندان روی جگر بگذاریم.

اما حالا روزگارمان طوری ست که همه ، همه 60 خبرنگار حاضر در مجمع با هر تیکی که روی تخته جلوی نام کفاشیان کشیده می شد با شادی روی هوا می پریدیم و در پوست مان نمی گنجیدیم که او شده بود در مجمع فوتبال ، مرد رویاهای مان. رئیس خوش خنده که شوخی ، شوخی بی انکه لیوانی در دست داشته باشد سر سفره فوتبال مان نشست و به حکم تکلیف  یک به یک تیم های ملی مان را لب تیغ برد اما روز مجمع مردی دیگر بود. نه از جنس آنکه به تکلیف علی آبادی به فوتبالی آمده که می دانست توان گرداندنش را ندارد . نه حتی از جنس روزی که حسب امر علی سعیدلو از انتخابات کنفدراسیون انصراف داد تا کرسی حساس هیات رئیسه مان را از دست بدهیم. او علی کفاشیان بود این بار از جنس یک مبارز . مبارزی که پای رای مجمعش ایستاد و دست به خطر زد. ایستاد چون این بار تکلیفش سنگین تر از همیشه بود. دعوت از کفاشیان را این بار نه دولتی ها که خانواده فوتبال انجام داده بودند. او نفس حق دوست داشتنی هایی چون ناصر نوآموز ، امیر عابدینی و محد دادکان را پشت خود می دید که پا به عرصه رقابت گذاشت و تا آخر ایستاد.

او ماند و به رغم همه ناکامی هایش به پاس این ایستادگی ، محبوب شد حداقل حالا برای ما ورزشی نویسان چون ایستاد تا یکبار برای همیشه مجمعی ها باور کنند می توانند خودشان تصمیم ساز باشند. اینکه آنها صاحب حقند نه تلفن به دستان در سایه. اینکه فوتبال خودش توئان ایستادن روی پاهایش را دارد و می تواند بی نیاز از همه اعمال فشارهایی باشد که در این چند سال سیاست زده اش کرده و برده اش لب پرتگاه نابودی.

علی کفاشیان ، گزینه ای ایده آل نبوده شاید حالا هم نباشد اما کارش ستودنی ست. اینکه یکتنه ایستاد تا همه باور کنیم حتی او می تواند الگوی ایستادگی باشد برابر سیاستزدگی در فوتبال مان. او ایستاد و این باور را در مجمع هوشیار فوتبال ایجاد کرد که می شود اگر بخواهیم.

حالا اما باید بترسیم از اینکه انتخابات باطل شود ، از اینکه رئیس بازداشت شود و بدتر از همه اینکه فوتبال ملی مان تعلیق شود. فوتبال مان تعلیق شود تا احتمالا یکی از بین بحرین یا سعودی را بگذارند جای مان چون رئیس بازنشسته فوتبال ما بر اساس اساسنامه تائیدی هیات وزیران ، از مجمع رای گرفته و کارش را آغاز کرده. از اینکه فوتبال می خواهد بر اساس بند یک اساسنامه اش عمل کند و نشان دهد غیر دولتی است. برای اینکه دیگر قرار نباشد سرمربی تیم ملی را بالاترین مقامات اجرایی کشور با یک تماس یا پیامک جا به جا کنند.

باید بترسیم از آنان که نمایندگان ملت رد شان کردند و حالا می خواهند تلافی اش را بر سر فوتبال در آورند. آنها که یادشان رفته ته این قصه را می شود در یکی از جلسات عصر یکشنبه یا صبح چهارشنبه دولت هم آورد و چند امضای زیبا از وزرای دولت را پای برگه مجوز فعالیت علی کفاشیان بیاندازند تا نه فوتبال ملی تعلیق شود و نه باری دیگر نیاز باشد رئیس جمهور در برنامه ای زنده به مردم بگوید مسئول ورزش کشور اشتباه کرد.