اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تقویم تاریخ -17 بهمن



1321ش:مروری بر رویدادهای سیاسی نیمه دوم بهمن ماه 1321 (فوریه 1943 ) ایران، یك تغییر نظر 180 درجه ای مجلس شورای ملی را نشان می دهد كه در كشورهای دیگر كمتر سابقه دارد.

پارلمان ایران در پی كنارگیری ده وزیر كابینه قوام السلطنه نخست وزیر وقت، هفدهم بهمن ماه 1321 در یك رای گیری وی را در سمت نخست وزیری تثبیت كرد تا کابینه تازه تشکیل دهد. همین مجلس یك هفته بعد، در حالی كه قوام هنوز نخست وزیر بود، در یك رای گیری دیگر ابراز تمایل به نخست وزیری علی سهیلی كرد كه جای قوام را گرفت و سه روز بعد وزیران خود را معرفی كرد!. در هر دو كابینه الهیار صالح وزیر دارایی بود كه دو ماه بعد بر اثر اختلاف با دكتر میلسپو مستشار آمریكایی مالیه كناره گیری كرد.

در زمان دولت علی سهیلی بود كه لایحه مهم آموزش و پرورش عمومی، یكسان و رایگان به صورت قانون در آمد.

 

علی سهیلی


1878م:اواخر ژانویه در سال 1878 دانشگاه آمریكایی «ییل» نخستین نشریه دانشگاهی به نام «ییل نیوز» را منتشر ساخت و دانشگاههای دیگر از آن اقتباس كردند. دیوان عالی آمریكا حكم داده است: از آنجا كه نشریات دانشگاهی با كمك هزینه دولت انتشار می یابند، حق گرفتن اگهی تجاری و تكفروشی ندارند.


1922م:مجله جیبی «ریدرز دایجست» كه ناشر آن مدعی است تیراژی بالای 15 میلیون نسخه دارد و عمدتا با پست توزیع می شود پنجم فوریه سال 1922 انتشار خود را آغاز كرد.

«دویت والاس» و همسرش «لیلا» در آن سال با یك وام پنج هزاردلاری این مجله را راه اندازی كردند زیرا روزنامه ای كه در آنجا كار می كردند عذرشان را خواسته بود و نمی خواستند كه پس از آن «كارفرما» داشته باشند. نخستین شماره این مجله 1500 نسخه فروش داشت.

انتشار مجله به قطع جیبی ابتكار تازه ای بود، زیرا كه خواننده می توانست آن را در جیب و یا كیف دستی خود ببرد و با هر فرصتی كه به دست آید آن را بخواند.

این مجله با قطعی كوچك رقیب بزرگی برای كتاب شد، مخصوصا كه درهر شماره اش چند داستان كوتاه، خلاصه چند كتاب، مطالب دانستنی، مطالب بهداشتی و آخرین گزارشهای پزشكی، خبرهای جنایی، مطالب خواندنی. آخرین پیشرفتهای علمی و موضوعهای اجتماعی ــ فرهنگی را چاپ می كرد و هنوز این روش را ترك نگفته است.

این مجله در طول عمر خود به ندرت به مسائل سیاسی ــ اقتصادی روز پرداخته و اعلام داشته است كه تا قطعیت پیدا نكنند (تاریخ نشوند) به این مطالب نخواهد پرداخت، زیرا كه از حرف تا عمل فاصله ای طولانی وجود دارد و نمی خواهد خواننده گمراه شود. سیاست این مجله براین پایه است كه تا می تواند از چاپ مطالبی كه خواننده را اغفال كند خودداری ورزد.


1922م:ششم فوریه سال 1922 دولتهای آمریكا، ایتالیا، انگلستان، ژاپن و فرانسه با توجه به این حقیقت تاریخی كه «قدرت دریایی» دولت صاحب آن را به قلدری و خیال تجاوز برمی انگیزاند عهدنامه قطع رقابت دریایی و محدود كردن ابزار های جنگ دریایی را میان خود امضاء كردند. اوضاع روسیه در پی انقلاب بولشویكی هنوز تثبیت نشده بود كه در این پیمان شركت داده شود و آلمان كه در جنگ جهانی اول شكست خورده بود به موجب عهدنامه ورسای ناوگان خود را از دست داده و حق داشتن كشتی جنگی سنگین از آن سلب شده بود.

گذشت زمان نشان داد كه از سه ـ چهار سال بعد، دولتهایی كه این معاهده را امضاء كرده بودند برای تقلب كردن درمفاد آن باهم مسابقه گذاشتند و ... تا جائی كه از این عهدنامه تنها نامی باقی ماند.


1933م:«فرانکلین دی. روزولت» كه در اوج ركود اقتصادی آمریكا به ریاست این كشور انتخاب شده بود بانكهای آمریكارا از ششم فوریه سال 1933 به مدت ده روز تعطیل كرد؛ زیراکه قبل از آن مردم برای بیرون كشیدن پس اندازهای خود كه تورّم را شدیدا بالا می برد به بانكها هجوم برده بودند. به علاوه، موجودی بانكها برای پرداخت ها كافی نبود و مقابل بانكها صفهای طولانی به وجود آمده بود و بیم آن می رفت که همین صفوف تبدیل به شورش و عصیان شود. آمریکا از سال 2008 نیز وارد یک بحران اقتصادی شده است که علت عمده آن افزایش بدهی دولت این کشور و كسر بودجه آن در سالهای اخیر است.

 

روزی كه «روزولت» مجبور شد بانكهای آمریكا را ببندد


1944م:دور تازه بمباران شدید و روزانه شهر برلن توسط هواپیماهای نظامی متفقین از ششم فوریه 1944 آغاز شد كه تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه داشت. ارتش آلمان به حد كافی هواپیما برای دفاع از آسمان برلن در اختیار داشت ولی این هواپیماها سوخت لازم را برای به پرواز در آمدن نداشتند و از شهر، تنها با سلاحهای زمینی ضدهوایی دفاع می شد كه از آنها هم به دلیل شبانه بودن این حملات و پرواز در ارتفاع زیاد كار چندانی ساخته نبود و ژنرالهای هیتلر تنها به این اصل دلخوش بودند كه با حمله هوایی نمی شود جنگ را برد و كشوری را تسخیر كرد.


1913م:بانو «رزا لی پاركز» كه یك اقدام دلیرانه او باعث تشدید فعالیت جنبش حقوق مدنی آمریكا و پیروزی آن شد چهارم فوریه سال 1913 در یك خانواده سیاهپوست در شهر «تاسكجی» واقع در ایالت جنوبی آلاباما به دنیا آمد. پدرش نجار و مادرش آموزگار بود و خود او بعدا به کار دوزندگی سرگرم شده بود. او در محیطی زندگی می كرد كه میان سیاهپوستان و سفید پوستان تبعیض و جدایی بود و رنگ پوست ملاك برتری انسان بود.

برای مثال؛ سیاهپوستان حق نشستن روی صندلیهای ردیفهای جلوی اتوبوسهای شهری را نداشتند و تازه اگر صندلی برای نشستن وجود نداشت و یك سفید پوست وارد اتوبوس می شد، سیاهپوست باید صندلی اش را به او می داد. رزا از این وضعیت و نیز جدا بودن مدارس سیاه و سفید ازهم خسته شده بود. وی روز اول دسامبر سال 1955 كه عازم محل كار خود (یك كارگاه لباسدوزی) در شهر مونتگمری بود ، نه تنها از در جلو اتوبوس وارد آن شد بلكه روی یك صندلی در ردیفهای جلوتر هم نشست و به اعتراض راننده توجه نكرد و از جای خود تكان نخورد. راننده اتوبوس را متوقف ساخت و به پلیس تلفن كرد، زیرا كه نشستن سیاهپوستان روی صندلیهای ردیفهای جلو اتوبوس در آن ایالت جریمه نقدی داشت.

تا آمدن پلیس، بسیاری از مسافران اتوبوس كه برای رسیدن به محل كار عجله داشتند پیاده شدند و یكی از آنان به روزنامه شهر تلفن كرد و عكاس از این صحنه عكس گرفت.

پلیس رزا را به دادگاه برد و جریمه شد. انتشار عكس و گزارش كار او واظهاراتش دربازجویی پلیس در روزنامه شهر، در جهان چون توپ صدا كرد و این عكس دربیشتر روزنامه های جهان به چاپ رسید و جنبش مدنی آمریكا برشدت فعالیت خود افزود.

دكتر مارتین لوتر كینك رهبر جنبش راهپیمایی های چند صد هزاره نفری برپا كرد و با این كه جان خود را برسر آن گذارد، جنبش در دهه بعد به پیروزی رسید و قانون «حقوق مدنی» به تصویب كنگره رسید و ....

رزا و خانواده اش چند سال بعد به شهر دیترویت آمریكا نقل مكان كردند، اما کار آن روز وی فراموش نشد هرجا و هروقت كه از جنبش حقوق مدنی آمریكا نام برده می شود ، وی نیز مطرح می گردد و روزنامه ها به مناسبت سالروز تولد و سالروز اقدام شجاعانه اش با او مصاحبه می كنند و نامش در تاریخ آمریكا ماندگار خواهد ماند. رزا در سال 2005 درگذشت و با احترام تمام و رعایت تشریفات رسمی مدفون شد.

 

« رزا » در سالهای كهولت

 

1992م:چهارم فوریه سالروز دو رویداد مهم در ونزوئلاست. در این روز در سال 1992 سرهنگ كماندو، هوگو چاوز با پنج واحد نظامی بر ضد كارلوس پرز رئیس جمهوری وقت ونزوئلا كه دستگاه حكومتی وی شهرت به آلوده شدن به فساد داشت كودتا كرد و با این كه بسیاری از نقاط پایتخت را تصرف كرده بود در این كار موفق نشد و به زندان افتاد. چاوز هفت سال بعد - دوم فوریه سال 1999 با رای اکثریت مردم به رهبری این کشور انتخاب شد و دو روز بعد دوران ریاست جمهوری خود را آغاز كرد. وی دوم فوریه 2009 دهمین سال انتخاب خود و زمامداری بر ونزوئلا را برگزار کرد که به پیشنهاد انبوه مردم، این روز یک روز ملی خوانده شد که تعطیل عمومی است. چاوز در طول زمامداری خود با توجه به تجربه حاصل از نظام های سوسیالیستی در قرن 20 و با تفسیر فرضیه های سوسیالیستی مطرح و عقاید سیمون بولیوار و - قهرمان ملی آمریکای لاتین فرضیه سوسیالیسم قرن 21 را بنا نهاد که دارای چهار ستون اصلی است: توزیع عادلانه درآمد، رفاه و فرصت ها - دمکراسی خلق - استقلال اقتصادی - بازگشت به انسانیت و پایان هرگونه فساد. به این ترتیب؛ سوسیالیسم چاوز نوعی سوسیالیسم ملی است. در آمریکای لاتین، مردم منطقه خودرا اعضای یک ملت واحد می دانند.

چاوز (تلفظ این اسم در آمریکای لاتین، چاوس است) پس از رهایی از زندان (به جرم کودتای فوریه 1992) كه در آنجا دچار آسیب چشم شده بود به فعالیت سیاسی برضد طبقه برتری جو و آزمند (حاکمان و ثروتمندان) ادامه داده بود و در انتخابات دسامبر 1998 پیروز شده بود.

چهارم فوریه 2006 به مناسبت دو رویداد مورد بحث، صدها هزار تن از هواداران چاوز از سراسر ونزوئلا به كاراكاس آمده و در حالیكه به سبك او كلاه (بره) و پیراهن سرخ برتن داشتند در خیابانهای كاراكاس به حركت درآمده بودند و این منظره (عكس بالا)، خیابانهای كاركاس را به صورت رودخانه های سرخ درآورده بود. علاوه بر هواداران چاوز در كاراكاس، بقیه جمعیت با چهار هزار و ششصد اتوبوس خود را به كاراكاس رسانده بودند و شعارهای آنان عبارت بود از: دولت واشنگتن، نه ـ انقلاب، بله. در انتخابات دسامبر امسال، ده میلیون رای برای چاوز (تجدید انتخاب او) و ....

چاوز در مراسم سال 2006 که به مناسبت این دو سالروز برگزار شده بود خطاب به هوادارانش گفت كه برای مسلح كردن مردم جهت دفاع از انقلاب [سوسیالیسم قرن 21] یك میلیون تفنگ در اختیار آنان قرار خواهد گرفت و صد هزار تفنگی كه از روسیه خریداری شده است مقدمه این كار است.

چاوز پیش از شركت در مراسم چهارم فوریه 2006، به هاوانا رفته بود تا از دست فیدل كاسترو - آموزگار و مراد خود - تقدیر نامه یونسكو معروف به مدال «خوزه مارتی» را دریافت دارد .

 

فوریه 2006 - رودخانه سرخ در خیابانهای كاراكاس - اصول سوسیالیسم قرن 21 هوگو چاوس

 

2003م:«انتونی زینی» ژنرال بازنشسته و فرمانده سابق نیروهای آمریكا در خاور میانه (مستقر در خلیج فارس) چهارم فوریه 2003 و 43 روز پیش از آغاز حمله نظامی آمریکا به عراق، در اجتماع انجمن زنان رای دهنده آمریکایی در تالار كتابخانه عمومی شهر ویلیامزبورگ در اظهار نظر خود در این باره گفته بود: مصلحت نیست كه آمریكا به تنهایی با عراق وارد جنگ شود، زیرا كه اگر هم این جنگ را ببرد، صلح را نخواهد برد. وی اضافه كرده بود كه اگر آمریكا بدون كسب مجوز از سازمان ملل كه به حمله نظامی آن كشور مشروعیت خواهد داد وارد جنگ شود؛ در سالهای بعد با درگیری های بیشتری رو به رو خواهد شد. با وجود این، ژنرال زینی که به اوضاع سیاسی ــ نظامی خاور میانه آشناست اشاره كرده بود كه اینك برای جلوگیری از جنگ دیر شده است و با انتقال این همه نیرو، آمریكا به نقطه بی بازگشت نزدیك شده است.

ژنرال شوارتسكف فرمانده سابق نیروهای آمریكا در جنگ با عراق (که نوجوانی اش را در تهران گذارنیده است) نیز چند روز پیش از ژنرال زینی همان عقیده را بیان کرده و دولت آمریكا را از جنگ با عراق بدون مجوّز سازمان ملل برحذر داشته بود.

 

ژنرال زینی

 

2005م:پنجم فوریه 2005 كاندولیزا رایس وزیر امور خارجه وقت کابینه آمریكا (دولت جورج دبلیو بوش) در جریان دیدار برق آسای هفت روزه اش از اروپا و خاورمیانه به ملاقات نخست وزیر لهستان - متحد آمریكا در اشغال نظامی عراق شتافته بود. در این سفر، رایس دولت لهستان را درباره دیدارهای خود در ردیف انگلستان، آلمان و فرانسه قرار داده بود.

مشاهده این عكس كه «مارك بلكا» نخست وزیر لهستان را هنگام ملاقات با رایس در كنار پرچم آمریكا نشان می دهد در بیننده، تاریخ لهستان را تداعی می كند كه دست كم در سه قرن اخیر، هر چند دهه خود را زیر پرچم یك قدرت قرار داده است؛ پیش از دهه 1990 زیر پرچم شوروی، پیش از شوروی - در دست هیتلر، قبلا از آن تزار روسیه و پیش از تزار ، فرانسه ناپلئون و پیشتر از ناپلئون - امپراتور اتریش و .... زمانی پادشاهی، گاهی جمهوری و 45 سال كمونیست بود و حالا .... در دهه یکم قرن 21 به اتكاء آمریكا با ارباب قدیمی اش روسیه به دشمنی پرداخته به آمریکا اجازه استقرار شبکه موشکی داده و به تحریک غرب با مسکو بر سر اوكراین رقابت می كند. باید منتظر شد و دید قدرت بعدی كه لهستان در برابرش كرنش خواهد كرد كدام خواهد بود؟. با روند جاری، عمر نظام یک قطبی را پایان یافته تلقی باید کرد. نظام یک قطبی بر شانه زبان و قلم (شبکه های تلویزیونی آمریکا و انگلستان، نطق و تهدید و ارعاب مقامات مربوط و مقالات روزنامه های بلوک غرب و محتوای کتاب ها) نشسته و بنابراین پایه هایش حرف و كاغذ، كه زیاد مستحكم نبوده اند. چند دهه است كه خبر و نظر رسانی شده است ابزار قدرت ـ جنگ افزاری كه روزانه بكار می رود و همانند سلاح اتمی و موشك نیست كه در انبارها بپوسد، ولی باید دید كه این حربه كاغذی و حرف تا چه زمان و برای چه مدت برنده خواهد بود. واضح است تا روزی كه جهانیان آگاهتر شوند و بدانند كه با كاغذ كنترل می شوند و در چنگال حرف (سخن پراكنی های رادیو تلویزیون) قرار دارند و راه خنثی كردن و نادیده گرفتن این حربه را یاد بگیرند. درست است كه سلاح اتمی وسیله قدرت نمایی است ولی نفوذ و اقتدار در جهان قرن 20 و دهه یکم قرن 21 ظاهرا ناشی از قلم و كلام بوده است.

 

لهستان: هر برهه زیر پرچم یك قدرت

 

2005م:ژنرال سه ستاره سپاه تفنگداران دریایی آمریكا «جیمز ماتیس» یکم فوریه 2005 در نشستی در سن دیاگو كالیفرنیا گفت: تیر زدن به برخی افراد یك سرگرمی است. واقعا تفریح است با این افراد بجنگید، فریاد بزنید و به گلوله بندید. شما می روید به افغانستان افرادی را به چنگ می آورید كه پنج سال زنان را به خاطر این كه چادر به سر نداشتند كتك زده بودند. شلیك به این افراد و ساختن جهنمی برای آنان یك سرگرمی است!.

روزنامه های مخالف سیاستهای آمریكا در سراسر جهان اظهارات صریح ژنرال ماتیس را سوژه انتقاد از عملیات نظامی آمریكا در افغانستان و عراق و كشتار ناشی از آن قرار داده بودند و ....

در پی انتشار این سخنان در رسانه ها، مقامات نظامی آمریكا در پاسخ به پرسشهای روزنامه نگاران که واکنش دولت چیست گفته بودند كه ژنرال ماتیس كه از ماموریت افغانستان و عراق به آمریكا بازگشته به خاطر بیان این مطلب توبیخ نخواهد شد!. در این زمینه، فرمانده كل سپاه تفنگداران گفته بود كه می داند از حرفهای ژنرال ماتیس برداشت های گوناگون خواهند كرد ولی ماتیس افسری با تجربه، شجاع و رك گو است. خود او پس از انعكاس حرفهایش در رسانه ها متوجه شده است كه باید در بكار بردن كلمات دقت می كرد.

ژنرال ماتیاس از اواخر سال 2001 تا مدتی در جنوب افغانستان با طالبان درگیر بود و سال 2003 به عراق منتقل شد و در عملیات نظامی این كشور شركت كرد.

 

ژنرال ماتیس

 

2006م:وزارت دفاع آمریكا دوم فوریه 2006 گزارش بررسی اوضاع نظامی جهان در رابطه با استراتژی آن كشور را منتشر ساخت كه هر چهار سال یك بار انتشار می یابد و سندی قابل ملاحظه تلقی می شود. در گزارش تازه، چین به عنوان كشوری اعلام شده است كه معارض بالقوه ردیف اول آمریكاست!.

در این گزارش [که برکنار از تاثیر سیاست های روز نبوده است] آمده بود: "دولت چین از سال 1996 به گونه ای «اعلام نشده» در حال تقویت بنیه نظامی این كشور است. چین اینك به صورت یك قدرت عظیم نظامی به خودنمایی پرداخته و هماورد ردیف اول آمریكا در سطح جهان شده است و به این مسابقه ادامه می دهد. چین تكنولوژی نظامی خود را لاینقطع تكمیل می كند، حال آن كه در این سالها، آمریكا به دلیل نبودن یك معارض در صحنه، مسابقه تسلیحاتی را متوقف ساخته است. آهنگ و مسیر تقویت نظامی چین به گونه ای است كه تعادل نظامی منطقه (خاور دور) را برهم زده و می رود تا یك ریسك بزرگ به وجود آورد. چین با اجرای برنامه های از پیش تنظیم شده خود، دارای ابزارهای جنگ الكترونینك و سایبر (اینترنتی)، مقابله در فضا (جنگ فضایی و اصطلاحا جنگ ستارگان)، نبرد با موشكهای بالستیك و كروز زمینی و دریایی، شبكه دفاع ضدهوایی، زیردریایی های اتمی ویژه حمله، اژدرهای اتمی از نسل نوین آنها، موشكهای اتمی چند كلاهكی دریایی و زمینی، هواپیماهای بدون خلبان (اكتشافی و حمله) و ماهواره های نظامی شده است كه بر آنها باید نیروی زمینی چند میلیونی آن را اضافه كرد. با این توان، چین خواهد توانست نه تنها در آسیا، بلكه در هر نقطه از كره زمین وارد عملیات نظامی شود.".

در این گزارش كه در آستانه دیدار «هو جینتائو» رهبر چین از آمریكا انتشار یافته بود و جمعه شب (سوم فوریه) از شبكه های تلویزیونی همراه با تصویر پخش شد، اضافه شده بود: "جهان خارج هنوز از انگیزه چین به این تقویت و بسیج نظامی اطلاع كامل ندارد و نمی داند كه چین با این نیروی نظامی عظیم چه می خواهد بكند. دولت آمریكا می خواهد كه چین مقاصد خود را از این صف آرایی محرمانه روشن سازد. دولت آمریكا مایل است كه چین به جای تبدیل شدن به یك منبع ارعاب و تهدید نظامی به گسترش اقتصاد خود ادامه دهد و قدرت بزرگ اقتصادی اش را حفظ كند.".

در این گزارش سپس به روسیه اشاره شده و چنین آورده شده: "روسیه كشوری در حال انتقال است كه گمان نمی رود در این حالت یك تهدید نظامی در حد شوروی سابق باشد. با وجود این، آمریكا همچنان از ناحیه روسیه نگرانی دارد. دولت مسكو اخیرا سه گام نگرانی آور برداشته از جمله محدود كردن اختیارات فرمانداران كه ما را نسبت به گامهای احتمالی بعدی دلواپس كرده است. دولت آمریكا از مشاركت [؟!] با روسیه استقبال می كند، ولی این دولت به فروش اسلحه و تكنولوژی پیشرفته به برخی از كشورهای مورد سوء ظن آمریکا ادامه می دهد كه موجب تردید و نگرانی ماست. فروش این سلاحها، در گوشه و کنار جهان موازنه منطقه ای را برهم خواهد زد.".

درباره هند در این گزارش آمده بود: "هند در حال بر آمدن (طلوع) است و می رود كه به یك قدرت بزرگ مبدل شود و كوشش ما این است كه این قدرت، شریك استراتژیك آمریكا باشد. ما به همكاری استراتژیك خود با هند ادامه می دهیم.".

در پی انتشار این گزارش كه یك بررسی رسمی استراتژیك وزارت دفاع آمریكا از اوضاع نظامی جهان است، «ریان هنری» دستیار وزیر دفاع آن كشور درباره قدرت نظامی چین گفته بود: "دولت آمریكا همچنان مایل است كه در طلوع و ارتقاء صلح آمیز چین شریك باشد. با وجود این، دولت آمریكا وسائل لازم را در اختیار دارد كه مانع از آن شود كه چین در راه خصومت گام بردارد. ما معتقدیم كه چین در تقویت نظامی خود [فقط] تا آن حد پیش برود كه برای حفظ امنیت آن كشور لازم است [!].".

رسانه هایی كه این گزارش مفصل را منتشر ساخته بودند به نطق سالانه 31 ژانویه 2006 جورج دبلیو بوش در جلسه مشترك كنگره اشاره كرده بودند كه چندبار گفته بود كه دولت آمریكا می كوشد كه رهبری بر جهان را حفظ كند، در عراق تا هروقت كه لازم باشد بماند و مانع دسترسی ایران به سلاحهای اتمی شود.

اظهارات جورج بوش در اواخر ژانویه 2009 از زبان هیلری کلینتون وزریر امورخارجه کابینه "باراک اوباما" عینا تکرار شد.

مرور زمان نشان داد که روسیه در طول سه سال پس از انتشار گزارش پنتاگون به راهی قدم گذارده است که روسیه امپراتوری و شوروی سوسیالیست می رفتند و روسیه ناسیونالیست ـ پاتریوتیست قرن 21 هر دو راه قدیمی مسکو را یکی ساخته و دارد در آن گام بر می دارد؛ با کوبا تجدید عهد کرده و می خواهد قراردادهای سابق دوستی را با دولتهای مربوط تجدید کند، قدرت اوراسیا (از بالتیک تا دریای ژاپن) را احیاء و تقویت کند، به فساد داخلی پس از فروپاشی که گسترش آن خواست غرب بود پایان دهد، شعارهای دمکراسی[دمکراسی که در غرب هم تنها نامی برای سوء استفاده از آن باقی مانده است] رسانه های غرب را نشنیده بگیرد،انبوه تسلیحات خودرا نوسازی کند، نفوذ غرب در قلمرو شوروی سابق را پایان دهد، با توسل به همان بهانه های واهی غرب وارد مسئله افغانستان شود تا غرب یکه تاز میدان آنجا نباشد که به فساد ادارای کشانیده شده است و ....

 

2004م:بالاخره مرگ «زوراب ژوانیا» نخست وزیر گرجستان را به گردن بخاری گاز سوز ساخت ایران انداختند. وی كه از متحدان «سا كاشویلی» رئیس جمهور و از سران انقلاب نارنجی سال 2004 گرجستان بشمار می رفت و متمایل به اتحاد گرجستان با بلوک غرب بود دوم فوریه 2005 برای دیدار دوست خود «رائول یوسوپوف» به آپارتمان او رفت و چون دیر كرد، "بادی گارد" به سلفون او زنگ زد كه جواب نشنید. خواست با شكستن در وارد آپارتمان شود كه موفق نشد. پلیس محل را خبر كرد و از پنجره وارد آپارتمان شدند و جسد زوراب را در اطاق نشیمن و رائول را در آشپزخانه یافتند. نخست، احتمال سوء قصد داده شد و حتی گفته شد كه كار جاسوسان خارجی[روسیه] بوده ولی پس از معاینه اجساد معلوم شد كه مرگ بر اثر استنشاق گاز طبیعی (مورد مصرف در خانه) بوده كه از بخاری آپارتمان نشت كرده و بخاری ساخت ایران و وارداتی بوده است. با وجود این، احتمال سوء قصد و توطئه كاملا منتفی نشده است.

 

زوراب

 

2006م:یكم فوریه 2006 یك كشتی مسافربر مصری كه میان كشور سعودی و مصر در رفت و آمد منظم بود براثر هوای توفانی دریای سرخ در این دریا غرق شد. این كشتی حامل 1300 تا 1400 مسافر و عمدتا مصری بود كه تنها چهارصد نفرشان زنده از دریا گرفته شده بودند. بیشتر مسافران را مصریانی تشكیل می دادند كه در كشور سعودی كار می كردند و یا به زیارت حج رفته بودند كه باز می گشتند.

گفته شده بود كه كشتی غرق شده بیش از عمر مجاز كار كرده بود و قبلا در حراج از یك شركت اروپایی خریداری شده بود. بستگان مقتولان حادثه برضد مقامات مصری كه اجازه كار به این كشتی فرسوده داده بودند دست به تظاهرات و اعتراض زده بودند!.


743: هشام ابن عبدالملك حكمران اموی خاور میانه در گذشت.

1917: برغم مخالفت رئیس جمهوری وقت آمریكا ، پارلمان این كشور (كنگره) با بیش از دوسوم آراء مهاجرت زردها را به آمریكا محدود ساخت. مخالفت با مهاجرت زردها عمدتا به این جهت بود كه نه تنها به فرهنگ ملی خود پایبند بودند و قاطی مهاجران دیگر نمی شدند، بلكه در ایالات غربی آمریكا با مزد كم كار می كردند و باعث بیكاری دیگران و كاهش دستمزد ها شده بودند.

1957: كشور غنا كه اروپائیان آن را ساحل طلا می نامیدند از یوغ استعمار انگلستان خلاص شد و استقلال خود را به دست آورد.

منبع:iranianshistoryonthisday.com


ویدیو مرتبط :
رضا عطاران و تقویم تاریخ :))

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تقویم تاریخ -2 بهمن



 

 

210پیش از میلاد:«شی هوانگدی» امپراتور چین از دودمان چین (كین ـ شین ـ هسین) متولد سال 259 و متوفا در سال 210 پیش از میلاد كه موفق شد برای نخستین بار چینیان را زیر یك پرچم یكپارچه كند و نوسازی دیوار چین را به انجام برساند و همانند كوروش ما، عنوان پدر چین را به خود اختصاص دهد درصدد جلب دوستی ایران برآمد و در زمستان سال 213 پیش از میلاد (طبق برخی محاسبات تازه تقویمی ژانویه 214) سفیری به ایران فرستاد كه در شهر «آپاوارتا (كلات نادری امروز)» با تیرداد یكم شاه اشكانی ایران ملاقات كرد و تیرداد از او خواست كه به اقامت در ایران به عنوان سفیر دائمی ادامه دهد و وسیله ارتباط دو امپراتوری باشد. این سفیر پس از درگذشت تیرداد در سال 215 پیش از میلاد، همچنان به اقامت در ایران ادامه داد و رابط اردوان جانشین تیرداد یكم و امپراتور چین بود. دفتر ثابت او در دامغان (شهر صد دروازه) قرارداشت. ایرانیان از همان زمان كشوری را كه دودمان چین (شین) بر آن حكومت داشتند كشور «چین» خواندند كه این نام از طریق ایران به قلمرو امپراتوری روم و غرب منتقل شد و باقی مانده است و جز چینی ها، سایر كشورها آن را چین و چاینا می خوانند.

امپراتور «شی هوانگدی» بود كه یكنواخت نوشتن واژه های زبان چینی را (صرف نظر از لهجه های محلی) اجباری كرد. او با این باور، كه سیستم های سنجش، قوانین، نظامات و پول واحد، موجب پایداری وحدت ملت می شود، قوانین چین را كه برپایه سنت، رسوم و عادات این ملت تدوین كرده بود سراسری ساخت و سكه واحد ضرب كرد.

«شی» همانند ساسانیان ما شدیدا با ورود اقوام با تمدنی پایین به قلمرو خود مخالف بود و نوسازی دیوار چین (متصل ساختن قطعات دیوار قدیمی تر كه دارای رخنه بود به هم) كه از آن زمان به همان صورت باقی مانده است به تصمیم او صورت گرفت. در سال 1974 در چین و در نزدیكی پایتخت آن دودمان كه بعدا بر اثر زلزله ویران شده بود، تاسیساتی در زیر زمین كشف شد كه در آنجا مجسمه های سفالی هشت هزار نظامی و برخی از آنان سوار بر اسب قرار داده شده بود. «شی» همچنین در منطقه «شیان» چین قصر های زیبا ساخته بود.

 

مجسمه «شی هوانگدی»


1623م: 22ژانویه سال 1623 میلادی (1001 خورشیدی) شاه عباس یكم نامه پاپ پل پنجم را كه با یك پیك ویژه ارسال شده بود دریافت كرد كه در آن پاپ با هدف تشدید خصومت میان ایران و عثمانی، وعده هرگونه كمك از جمله كمك نظامی به شاه عباس داده بود. دولت عثمانی در اروپا برای كشورهای مسیحی یك خطر بزرگ بود. پاسخ شاه عباس به پیام پاپ، به دست گریگوری پانزدهم رسید زیرا كه هنگام بازگشت فرستاده واتیكان به رم، پاپ پل پنجم فوت شده بود.

فرستاده ویژه در گزارش خود به پاپ از این ماموریت، كه در آرشیو واتیكان محفوط است نوشته است كه شاه عباس پس از دریافت پیام و اطلاع از مفاد آن گفته بود كه از پاپ انتظار دارد كه كشورهای مسیحی را از ورود خودسرانه و با نیّت بد به خلیج فارس نهی كند. فرستاده پاپ در گزارش خود اضافه كرده است كه در ضدیت شاه عباس با دولت عثمانی (به ویژه بر سر بین النهرین كه زیارتگاههای شیعیان در آنجا هستند) تردید ندارد، ولی گمان نمی رود كه به خاطر ما، مسیحیان، و هر زمان كه ما بخواهیم با عثمانی وارد جنگ شود. او مردی باهوش و آگاه، و از اوضاع اروپا كاملا باخبر است و می داند كه در قبال مسائل خلیج فارس، چگونه از یك دولت اروپایی بر ضد دولت دیگر استفاده كند.

 

 پاپ پل پنجم


1324ش:دوم بهمن 1324 (22 ژانویه 1946) قاضی محمد (رئیس كومله) با اطمینان از حمایت نیروهای شوروی كه (برغم پایان جنگ جهانی دوم و تعهدی كه استالین سپرده بود) هنوز شمال غربی ایران را در اشغال نظامی داشتند و كمك های مالی و سازمانی آن دولت، در شهر مهاباد جمهوری اعلام و نخست وزیر تعیین كرد. مصطفی بارزانی كه با صدها فرد مسلح از طایفه خود از عراق آمده بود عملا فرمانده نیروهای قاضی محمد بود. قاضی محمد كه قبلا یك سردفتر اسناد رسمی بود پس از دیدار با كنسول شوروی در تبریز و یك مقام ارشد آن كشور در باكو، در 24 آذر1324 (15 دسامبر 1945) خواهان خودمختاری و ایجاد ساویت در مهاباد شده بود. سران طوایف منطقه از اقدام قاضی محمد حمایت نكردند و به نوشته مورخان، حامی و محرك او تنها شوروی بود كه برای خاورمیانه صاحب نفت و اخراج غرب از این منطقه مهم و حساس جهان نقشه ها درسرداشت.

درپی خروج نیروهای شوروی از شمال غربی ایران (تحت فشار بین المللی ـ ایران برضد شوروی به شورای امنیت متوسل شده بود)، واحدهای ارتش ایران كه نیروهای شوروی در قزوین مانع حركت آنها به سوی شمال غربی وطن خود بودند پس از پایان دادن به غائله گروه جعفر پیشه وری در تبریز، 15 دسامبر 1946 (24 آذر 1325) وارد مهاباد شدند، مصطفی بارزانی با جمعی از افرادش در امتداد مرز به سوی شوروی عقب نشینی كرد، قاضی محمد و تنی چند از همدستانش (ازجمله سیف قاضی و صدر قاضی) كه حمایت محلی نداشتند دستگیر شدند و بعدا پس از محاكمه در دادگاه سیّار نظامی، در23 دی ماه به جرم شورش مسلحانه و تجزیه گوشه ای از كشور محكوم به اعدام و سی ام مارس 1947 (دهم فروردین 1326) در میدان اصلی شهر مهاباد اعدام شدند. قاضی محمد هنگام اعدام پنجاه ساله بود. سران آن دسته از عراقی هایی هم كه پس از ورود ارتش به مهاباد به كشور خود بازگشته بودند در آنجا اعدام شدند. مصطفی بارزانی پس از عقب نشینی به شوروی بیش از یك دهه در این كشور بود و سپس به میان طایفه خود در عراق بازگشت. او سالها بعد پس از درگیر شدن مسلحانه با دولت حزب بعث عراق به ایران پناهنده شد و مدتها در كرج سكونت داشت. مصطفی بارزانی پس از انتقال به آمریكا جهت درمان بیماری، در واشنگتن درگذشت و جنازه اش جهت تدفین به خاورمیانه انتقال یافت.

 

قاضی محمد

 

1331ش:دوم بهمن 1331 (22 ژانویه 1953) دكترمصدق رئیس دولت وقت در اعلامیه تاریخی دستور تاسیس فوری سازمان بیمه های اجتماعی كارگران را در ایران كه از ابتكارهای وی به منظور تامین رفاه عمومی بشمار می رود صادر كرد. با این حساب، بیمه های اجتماعی كارگران ایران در سال 1388 پنجاه و هفت ساله شده است. چنین سازمانی در ایالات متحده سوشل سکیوریتی (تامین اجتماعی) نام دارد که از ابتکارات اف. دی. روزولت است. فرق «تامین اجتماعی» ایران و کشورهای دیگر دراین است که در آنجا همه کارکنان را شامل می شود و در ایران قانون دیگری شامل کارکنان دولت است. در آمریکا و کشورهای دیگر تامین بازنشستگی عمومی از وظایف سازمان تامین اجتماعی است و درنتیجه آحاد ملت دغدغه دوران پیری را نخواهد داشت.


1331ش:دوم بهمن ماه سال 1331 دكتر مصدق در یك پیام مهم رادیویی، اوضاع حساس میهن را كه از همه سوی تحت فشار دشمن قرار گرفته بود برای ایرانیان تشریح، و تاكید كرد كه در این شرایط، تنها اتفاق ملی است كه می تواند ایران را در مبارزاتش پیروز گرداند. وی در وطندوستی چند نفری كه در صدد ایجاد تفرقه هستند و از این طریق آب را به آسیاب دشمن می ریزند تردید كرد و از آنان خواست كه به «فقر میهندوستی» در میان خود پایان دهند، و بدانند كه شهرت و هرچه را كه دارند از همین میهن به دست آورده اند و بدون ایران «هیچ» خواهند بود.

 

دكتر مصدق در جوانی

 

1981م:52 آمریكایی كه به مدت 444 روز در ایران به صورت گروگان بودند 21 ژانویه 1981 (یكم بهمن1359) وارد فرودگاه ویسبادن آلمان شدند. دولت ایران یك روز پیش از آن، و درست در روزی كه دوره ریاست جمهوری جیمی كارتر پایان یافت این گروگانها را كه در آبان 1358 در سفارت آمریكا در تهران دستگیر شده بودند رهاساخت. كارتر كه دیگر رئیس جمهور نبود از گروگانهای رها شده در آلمان دیدار كرد. این گروگانگیری به شكست كارتر در انتخابات انجامیده بود. جوانانی كه در آبان 1358در تهران دست به این گروگانگیری زده بودند خواستار استرداد شاه جهت محاكمه او در تهران و نیز تعهد آمریكا به قطع مداخلات خود در ایران بودند. در آن زمان شاه ظاهرا جهت درمان بیماری سرطان به آمریكا رفته بود. بلوكه كردن دارایی ها ایران و نیز اعلام دكترین كارتر در 23 ژانویه 1980 این گروگانگیری را پیچیده تر ساخته بود. طبق این دكترین كه همچنان نصب العین مقامات ارشد واشنگتن است، دولت آمریكا خود را مجاز به استقرار در خلیج فارس كرده است. در دكترین كارتر آمده است: دولت آمریكا هرگونه تلاش برای كنترل منطقه خلیج فارس را تهدیدی برای منافع حیاتی خود تلقی خواهد كرد و برای عقب زدن و خنثی ساختن این تلاش به هر وسیله و اقدام متوسل خواهد شد. بهانه صدور این اعلامیه، مداخله مسكو در افغانستان (كه از خلیج فارس، فاصله زیاد دارد) بود!. این دكترین، با وجود فروپاشی شوروی، پابرجا مانده و آمریكا اینك نه تنها در عراق، افغانستان، اردن، سعودی، كویت، بحرین، قطر و امارات حضور نظامی دارد و پاكستان متحد آن است بلكه جای پایش در برخی كشورهای آسیای میانه و قفقاز هم دیده می شود كه خطرآفرین و عامل معارضه و برخورد است.

 

2008م:22 ژانویه 2008 (دوم بهمن 1386 خورشیدی) در تهران، به نقل از نایب رئیس كمیسیون عرایض مجلس (كمیسیون اصل 90) اعلام شده بود كه در هفتمین دوره تقنینیه مجلس شورای اسلامی ایران 25 هزار شكایت به آن كمیسیون ارسال شده بود. حال آنكه شكایات وارده به كمیسیون در دوره ششم تقنینیه كه چهار سال پیش منقضی شد 33 هزار مورد بود. در این نقل قول آمده بود كه از شكایات وارده به كمیسیون اصل 90 در دوره تقنینیه هفتم تنها رسیدگی به 13 هزار و پانصد شكایت در صلاحیت كمیسیون تشخیص داده شده بود و این كمیسیون برای رسیدگی به این شكایات، پنج هزار و 273 مكاتبه انجام داده بود. رسانه های تهران كه این مطلب را منتشر كرده بودند روشن نساخته بودند كه (اگر مكاتبه ای صورت نگرفته) به سایر شكایات 13 هزارگانه چگونه رسیدگی شده است.

اصل 90 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: هركس شكایتی از طرز كار مجلس یا قوه مجریه یا قوه قضائیه داشته باشد، می تواند شكایت خودرا كتبا به مجلس شورای اسلامی عرضه كند. مجلس موظف است به این شكایات رسیدگی كند و پاسخ كافی بدهد و در مواردی كه شكایت به قوه مجریه و یا قوه قضائیه مربوط است (باشد) رسیدگی و پاسخ كافی از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتیجه را اعلام نماید و در موردی كه مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه برساند.

با توجه به اصل 90 كه متن آن در بالا آمد، كمیسیون مكّلف به اعلام نتیجه شكایات مربوط به عموم (دارای موضوع عمومی) جهت اطلاع عامه بود، كه نایب رئیس كمیسیون روشن نساخته بود چند مورد از شكایات عمومی بوده و آیا نتیجه رسیدگی به آنها، جهت اطلاع عامه (در رسانه ها) اعلام شده است و یا نه؟.

پارلمان های کشورهایی که دارای کمیسیون عرایض هستند، نامه و شکایت های واصله را که فرستندگان مهر«محرمانه» بر آنها نزده باشند (درصورت مراجعه) در اختیار روزنامه نگاران قرار می دهند تا درصورتی مفادشان برای عامه مفید باشد منتشر کنند.

 

1561م:22 ژانویه زادروز «فرانسیس بیكن Francis Bacon» دولتمرد، رساله نگار و فیلسوف انگلیسی قرون شانزدهم و هفدهم میلادی است كه در سال 1561 به دنیا آمده بود. وی كه روش تحقیقات علمی را به دست داده است در نهم آوریل سال 1626 فوت شد. روش تحقیق این فیلسوف به «بیكنیان مثد» معروف است. بیكن كشف حقایق را خدمت به جامعه اعلام داشته است.

 

Francis Bacon

 

1891م:«آنتونیو گرامشیGramsci» فیلسوفی كه تجربه های نیمه دوم قرن 20 تا حدی زیاد درستی اندیشه های او را تایید كرده است 22 ژانویه سال 1891در تورینو - ایتالیا - دیده به جهان گشود و در آوریل 1937 در زندان موسولینی در گذشت.

گرامشی كه برضد نظم طبقاتی كهن بود از جوانی به جنبشهای سوسیالیستی ایتالیا پیوست. وی سپس به منظور بررسی و مشاهده روند بنای سوسیالیسم در جامعه روسیه به مسكو رفت، دو سال در آنجا بود و در همانجا ازدواج كرد. در بازگشت به وطن، گرامشی برای ایجاد یك حزب كمونیست از بطن جنبش های سوسیالیستی ایتالیا، دست به كوشش زد و موفق به تاسیس چنین حزبی شد و رهبری آن را به دست گرفت.

موسولینی رهبر وقت ایتالیا كه «گرامشی» را بزرگترین مانع بر سر راه پیشرفت افكار خود می پنداشت درصدد خنثی كردنش برآمد و با به دست آوردن نخستین بهانه، او را در سال 1926 به اردوگاه (كمپ) ویژه نگهداری مخالفان سیاسی خود فرستاد . چون موفق نشد كه تماس گرامشی را با كمونیستها قطع كند و به اصطلاح خودش مغز او را از فكر كردن باز دارد، وی را به زندان فرستاد ــ زندانی كه از آن رهایی نیافت.

«گرامشی» كه در مطالعات تاریخ و تاریخنگاری كار شناس بود در طول زندان 33 كتاب نوشت كه خواهر زنش «تاتیانا» دستنویس های او را باتردستی از زندان بیرون برد و بعدا منتشر ساخت كه معروفترین آنها «یادداشتهای زندان» است و محتوای این كتابها، فلسفه سوسیالیستی تازه ای را به دست داده است كه بسیاری از هواداران «جامعه سالاری» آن را سوسیالیسم تازه و « گرامشییسم» عنوان داده و تا كنون دهها كتاب در تفسیر آن انتشار یافته است. «دوبچك» کمونیست معروف و «تجدید نظر طلب» چك اسلواكی از پیروان افكار گرامشی بود.

در دهه 1980 پاره ای از تحلیلگران، تحولات عملی در چین که این کشور را در دهه اول قرن 21 به صورت یک قدرت اقتصادی بسیار بزرگ درآورد، چرخشی به سوی گرامشییسم تعبیر كرده بودند.

پس از عقب نشینی ماركسیسم در روسیه، كشورهای اروپای شرقی و آسیای میانه بسیاری از سوسیالیستها متوجه اصالت افكار گرامشی شده و راه خود را به این سوی تغییر داده اند.

گرامشی برای تامین سعادت بشر تاكید بر به حد اقل رساندن روابط فرد با «پول» دارد و می گوید: نظام های حاکم هزاران ساله بر جوامع بشری، همه جنبه های زندگی را به پول ارتباط داده اند. روابط فرد با افراد (در درون جامعه) را مقدار پولی كه در اختیار دارد بنا می كند. پول به دنیای فرهنگ و هنر هم رخنه كرده، و حتی بر كار تالیف و تصنیف حاكم شده است. «پول» استقلال عمل و آزادی را از فرد گرفته است. هر عملی تحت تاثیر پول است تا اراده فرد، بنابراین یك فرد در جوامع امروز برده پول است و آزاد نیست. قدرت، ناشی از پول است نه هنر، دانش، اندیشه و مهارت؛ و چون چنین است، قدرتمند استثمارگر، زورگو و سلطه گر می شود و حتی عملا بر دستگاه حاكمه جامعه مسلط می گردد و تصمیمگیری ها بر پایه منافع او صورت می گیرد و وضع قوانین و ضوابط از خواست او خارج نیست و جامعه زمانی به نقطه بحران می رسد كه اصحاب پول در دستگاه قضاء هم رخنه كنند و در این صورت احتكار و هر گونه فساد دیگر گسترش می یابد.

گرامشی فرضیه های دمكراسی پارلمانی را رد می كند و آن را راه و روش واقعی رسیدن به «حكومت مردم بر مردم» و یا «قدرت ناشی از مردم و برای مردم» نمی داند و می گوید كه در انتخابات سراسری و یا در یك شهر بزرگ شناخت کامل نامزدها که لازمه یک انتخاب درست است، دشوار است. بنابراین رای دادن سرسری است و بسیاری هم نسبت به آن بی تفاوت می شوند و در آن مشارکت نمی كنند و فلسفه دمکراسی عملا بی اثر می شود.

گرامشی پیش بینی کرده است که اگر تمرین دمکراسی به همین صورت (وضعیت دهه 1930) ادامه یابد تبلیغات انتخاباتی (مبارزات مربوط) بر پایه پول و ساخت و پاختهای پس پرده صاحبان منافع قرار خواهد گرفت و با این ترتیب بسیاری از افراد شایسته حذف می شوند و تكرار انتخاب افراد معین، به تدریج یك طبقه حاكمه به وجود می آورد كه تفاوتی با نظامهای تزاری (سلطنتی ـ موروثی) نخواهد داشت.

 

Gramsci

 

2008م:با این كه به چهارم نوامبر 2008 و دور بعدی رای گیری برای انتخاب چهل و چهارمی رئیس جمهوری ایالات متحد آمریكا 21 ماه و ده روز فاصله بود، تا 22 ژانویه 2007 چهار سیاستمدار این كشور وابسته به حزب دمكرات خود را نامزد احراز این مقام كرده بودند. نامزدهای دمكرات ممکن بود که به تدریج بازهم بیشتر هم بشوند. در آن روز قرار شده بود که كنوانسیون سراسری هر حزب آمریكا در اواسط سال 2008 نامزد حزب را كه یك تن خواهد بود از میان داوطلبان برحسب آراء و الکتورهایی که در طول انتخابات مقدماتی میان حزبی به دست آورند تعیین کند و قاعدتا (!) این نامزد، فردی را كه باید معاون او باشد معرفی خواهد کرد و این دو که نامشان در یک تیکت خواهد بود از مردم برای روز انتخابات عمومی تقاضای رای خواهند كرد.

چهار سیاستمداری كه در ژانویه 2007 باشتاب زیاد خود را به عنوان «دمكرات» نامزد كرده بودند عبارتن بودند از:

-- هیلری كلینتون (سناتور نیویورك و بانوی اول آمریكا در هشت سالی كه در بیستم ژانویه 2001 پایان یافت، فردی سنتریست، تا حدی زودرنج، دارای اندکی حالت خشونت و حامی همگانی كردن بیمه درمانی آمریكاییان).

-- «باراك حسین اوباما» میانسال و سیاهپوست دورگه (مادرش سفیدپوست آمریكایی و پدرش سیاهپوست كنیایی)، سناتور جونیور (نخستین بار) ایالت ایلی نوی، ناشناخته برای جامعه سراسری آمریکا، مشاور قضایی و ظاهرالیبرال.

-- جان ادواردز میانسال، سناتور سابق ایالت كارولینای شمالی كه در انتخابات نوامبر 2004 نامزد معاونت جان كری بود، متنفر از بوروکراسی و سیاستبازی و فعالیت لابی ییستها در دستگاههای مقننه و اجرایی، ناسیونالیست - لیبرال جنوبی (ملی گرای چپ) و هوادار پرداختن دولت به امور داخلی (اولویت قائل شدن برای امور داخلی کشور).

-- بیل ریچاردسون: هیسپانیك (دو رگه سرخپوست و سفید پوست)، فرماندار ایالت نیومكزیكو. وزیر انرژی در كابینه كلینتون و یك دوره نماینده آمریكا در سازمان ملل، لیبرال چپ و هوادار سازش آمریکا با ملل دیگر و خودداری از تهدید و بکار بردن زور.

نظر سنجی هایی انجام شده تا 22 ژانویه 2007، «درصد» هواداران بانو كلینتون را بیش از سه نامزد دیگر نشان می داد.

این تفاوت نژادی نامزدها كه حزب دمکرات آمریکا از آن حمایت می کرد حكایت از توجه این حزب به تحول تفكر آمریكاییان در پی اشغال نظامی عراق و تغییر تركیب جمعیت بر اثر مهاجرت های تازه دارد. چهار نامزد از فرصتی كه كاهش محبوبیت حزب جمهوریخواه به دست داده استفاده كرده و در نامزد شدن پیشدستی كرده بودند. با این كه تا انتخابات نوامبر 2008 ممكن بود تحولات دیگری در سطح جهان در رابطه با آمریكا روی دهد و نظر آمریكاییان تغییر یابد، ولی نتایج انتخابات پارلمانی نوامبر سال 2006 نشان داده بود كه بعید است رئیس جمهوری آینده آمریكا از حزب جمهوریخواه باشد.

در هر حال قرارگرفتن یك بانو، یا یك سیاهپوست دورگه، و یا یك هیسپانیك در صدر كشور 300 میلیونی آمریكا و یا معاونت آن (هرچند با کمک مالی و اعمال نفوذ کمپانی های بزرگ، اصحاب منافع و صاحبان شبکه های تلویزیونی و ...)، یك رویداد تاریخی خواهد بود. عادت براین است كه در كنوانسیون سراسری احزاب، یكی از نامزدها را راضی به قبول معاونت نامزد پرطرفدار در كنوانسیون كنند و به نامزدهای دیگر وعده وزارت و مقاماتی از این دست بدهند.

در فاصله ای که تا کنوانسیون نمایندگان دو حزب وجود داشت (از ژانویه 2007 تا آگوست 2008) و در این دوره، این فاصله بیش از هر دوره دیگر در طول تاریخ ایالات متحده بود!، کاکس های ایالتی احزاب (کمیته ها) نظر خود را نسبت به نامزدها ابراز داشتند و برپایه این رای گیری های مقدماتی داخلی حزب، نمایندگان هر حزب برای کنواسیون تعیین شدند و نامزدی که نمایندگان (الکتورهای) بیشتری در کنوانسیون داشت نامزد حزب شد.

تا 22 ژانویه 2008 شمار داوطلبان نامزدی هریک از دو حزب اصلی آمریکا به هشت تن رسیده بود و جو بایدن سناتور خندان و جوک گوی ایالت خیلی کوچک و کف دستی دلیور هم خودرا نامزد کرد. ریچاردسون با اینکه در کاکس های ایالتی حزب دمکرات چهارم شده بود (احتمالا به صلاحدید حزب) داوطلبی خود را برای نامزدی پس گرفته بود. نامزدهای پیشتاز از حزب دمکرات تا 22 ژانویه 2008 همچنان هیلری کلینتون، اوباما و ادواردز بودند. در میان داوطلبان پیشرو نامزدی حزب جمهوریخواه یک واعظ پروتستان و یک مورمن دیده می شدند. این نخستین بار بود که یک واعظ (پستور کلیسا) در کشوری که قانون اساسی اش کلیسا را از سیاست (دولت) جدا کرده است نامزد مقام ریاست جمهوری شده بود.

در کنوانسیون حزب دمکرات "باراک اوبا" که شبکه های تلویزیونی آمریکا اورا بزرگ و مطرح ساخته بودند (!) با اندک تفاوت در شمار الکتورها، نامزد حزب شد و "جو بایدن" نامزد دیگر را نامزد معاونت خود کرد. کنوانسیون حزب جمهوریخواه نیز سناتور 72 ساله و اسیر جنگی سابق جان مک کین را نامزد این حزب کرد و او بانو "سارا پیلن" فرماندار آلاسکا را نامزد معاونت اعلام داشت که در انتخابات نوامبر 2008 همچنانکه پیش بینی شده بود حزب دمکرات برنده قوه مجریه و اکثریت دو مجلس کنگره شد و باراک اوباما از نیمروز بیستم ژانویه 2009 به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا کار خودرا آغاز کرد.

 

هیلری کلینتون

 

2009م:بیسنم ژانویه 2009 و یک روز پیش از آغاز کار چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده، بانو «جیلJill J. Biden» زن «جو بایدن» در یک برنامه تلویزیونی که از شبکه «ای. بی. سی» پخش شد گفت که قبلا به شوهر او گفته بودند که کدام شغل را می خواهد؛ معاونت ریاست جمهوری و یا وزارت امور خارجه؟، و معاونت را به او دادند!.

این اعتراف که شاید از زبان بانو «جیل بایدن» پریده باشد گوشه ای از ساخت و پاخت های قبل از انتخابات آمریکا را عیان ساخت. تعیین نامزدهای معاونت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هفته ها پیش از انجام انتخابات صورت می گیرد و نام نامزد هر حزب برای ریاست جمهوری و معاونت او در یک تیکت قرار می گیرد.

اعتراف بانو جیل که یکبار دیگر ترتیبات دمکراسی ایالات متحده را زیر سئوال برده است بازتاب جهانی داشته و مورد تفسیر قرارگرفته بود زیرا که نشان می دهد قبل از کنوانسیون حزب دمکرات (جهت تعیین نامزد حزب برای ریاست جمهوری)، سمت های دولتی تعیین شده بودند و قرار بوده که سمت های معاونت ریاست جمهوری و دو وزارت کلیدی به سه نامزد دیگر انتخابات مقدماتی (درون حزب و هواداران آن) داده شود و نامزد دیگر (جان ادواردز) که اندیشه «توجه به امور داخلی» را در سر داشت (بازگشت به وضعیت پیش از دو جنگ جهانی قرن بیستم) و مخالف مداخله کورپوریشن های بزرگ در تعیین سیاست های دولت بود قبلا متهم به داشتن رابطه سکس با فیلمبردار دفتر تبلیغات خود شده و صحنه را کاملا ترک کرده بود. شاید هم در این زمینه به دام طرح و نقشه ای (به سبک دستگاههای اطلاعاتی غرب) افتاده و قربانی شده بود!.

اشاره صریح بانو جیل، این اظهار نظرها را تقویت کرده است که باید فردی نظیر «باراک اوباما» روی کار می آمد تا نظر جهانیان و ظاهر قضایا تغییر کند و بنابراین، محصول مشترک پالیسی سازها و شبکه های تلویزیونی آمریکاست. «اوباما» فردی عادی نظیر میلیونها آمریکایی دیگر بود، نه تجربه سیاسی داشت و نه اداری که ناگهان به هوس نامزد کردن خود افتاد و پالیسی سازها و مغزهای مربوط او را مناسب برنامه های خود در این برهه یافتند و به اصحاب اعانه (کمپانی های بزرگ) و شبکه های تلویزیونی سراسری ندا دادند. تخصص «اوباما» حقوقی و مشاور قضایی است و در کارنامه اش وکالت چند بساز و بفروش و مستغلاتی مشاهده می شود. اسمی نامانوس برای آمریکائیان دارد و تنها یک دوره سناتور بود بیش از 47 سال نداشت. در این دوره بیش از همیشه، میدیای آمریکا و بویزه شبکه های تلویزیونی جریان انتخابات را به دست گرفته بودند که عملی مغایر دمکراسی اصیل است.

به باور این اصحاب نظر، همین برنامه های پشت پرده بود که شبکه های تلویزیونی بگونه ای بی سابقه به تبلیغ و بزرگ کردن "اوباما" دست زدند و از ژانویه 2007 برایش به صورت خبر و «تاک شو» تبلیغ کردند که برای هر فرد دیگر از 130 میلون بزرگسال آمریکایی هم که چنین تبلیغی صورت گرفته بود انتخاب می شد. «اوباما» از سیاهپوستان «مین استریم» آمریکا هم نیست که اسلافش را در آفریقا شکار کرده، در آمریکا فروخته و تا چند نسل بردگی کرده باشند. پدر وی از «کنیا» برای ادامه تحصیل به آمریکا آمده بود و در اینجا ازدواج و «باراک» در هاوایی (که دو سال پیش از تولد او ایالت پنجاهم آمریکا شده بود) به دنیا آمده و نوجوانی را در اندونزی بسر برده بود.

اصحاب نظر همچنین گفته اند که «جو بایدن» برای تصدی وزارت امور خارجه مناسب نبود زیرا که در طول دوران سناتوری درباره مسائل حرف بسیار زده بود (اظهار نظر سیاسی بدون تعهد و مسئولیت، و هرزمان به مناسبتی برپایه نفع شخصی و یا خوشایند دیگران) که اگر وزیر امور خارجه می شد ممکن بود دولت های دیگر بعضا در مذاکرات دیپلماتیک به آنها استناد می کردند. بعلاوه فردی جوک گو است و زیاد جدی بنظر نمی رسد و اگر وزیر امورخارجه می شد سوژه ای برای کاریکاتوریست های سایر کشورها می توانست باشد زیرا که تنها سناتوری بوده است که متوسل به کشت موی بر فرق سر خود شده است تا جالب بنظر برسد و .... همچنین او نمی توانست از پس «لاوروف» وزیر امورخارجه روسیه که قبلا افسر اطلاعاتی بود و بازی هارا خوب بلد است برآید، ایستادگی ایران را تحمل کند و با هوگو چاوس که از 21 ژانویه 2009 بمانند فیدل کاسترو مقاله نگار هم شده است بحث و جدل کند و ....

 

Jill J. Biden


1934م:22 ژانویه سال 1934 (2 بهمن 1312) عارف قزوینی شاعر و روشنفكر معروف وطن فوت شد. وی كه هنگام مرگ 52 سال داشت در همدان مدفون شده است. او درهمین شهر درگذشته بود.

 

عارف

 

1386ش:دوم بهمن ماه 1386 (22 ژانویه2008) 56 سال از زمان ورود هواپیمای جت به خطوط هوایی بازرگانی گذشت. در این روز در سال 1952 (1330 هجری خورشیدی) نخستین جت مسافربر «دهاویلند كومت» در انگلستان وارد خطوط هوایی شد. جت مسافربر كومت نخستین پرواز خود را در 27 ژوئیه 1949 انجام داده بود و در این فاصله در دست تكمیل و رفع نقائص بود. ساخت این جت مسافربر از 1946 برنامه ریزی شده بود. مسافران ژوهانسبورك نخستین كسانی بودند كه با جت مسافرت كردند. «دهاویلند كومت» پس از چند سانحه بعدا اختصاص به نیروی هوایی انگستان داده شد و انواع دیگر جت مسافربر جای آن را در خطوط هوایی گرفت.


1666م: 22ژانویه 1666 «شاهجهان» پنجمین امپراتور تیموری (گوركانی) هند درگذشت. وی در سال 1592 متولد شده بود. شاهجهان بود كه عمارت «تاج محل» را به یادبود همسرش ارجمندبانو (ممتاز محل) ساخت. شاهجهان دوبار تلاش به تصرف قندهار كرده بود كه از ارتش ایران شكست خورد. شكست سال 1653 او آن چنان سخت بود كه اندیشه تعرض به قلمرو ایران را از سر بیرون كرد. وی پس از جهانگیر، اكبر، همایون و بابر امپراتور هند شده بود. حكومت تیموریان بر هند از 1526 تا 1857 طول كشید و از این سال، پادشاه انگلستان امپراتور هند (هندوستان = همه شبه قاره هند از میانمار تا مرز ایران) اعلام شده بود (بریتیش راج) كه از جانب خود تا سال 1947 نایب السلطنه به دهلی می فرستاد. بابر از اعقاب امیر تیمور گوركان و نخستین پادشاه هند با تایید و كمك دولت وقت ایران امپراتور هند شده بود. وی قبلا با حكم شاه صفوی ایران حكمران كابل شده بود. همایون نیز با كمك ارتش شاه طهماسب صفوی تخت و تاج خود را به دست آورده بود. در دوران گوركانیان، پارسی زبان رسمی دربار هند بود و پارسیان هند كه این كشور را صنعتی و تكنولوژیك كرده اند در آن زمان مدیریت ها را برعهده داشتند.

طراح عمارت تاج محل كه در ژانویه سال 1653 میلادی تكمیل شد استاد عیسی معمار بزرگ ایرانی بود. استاد عیسی برای ساختن این عمارت باشكوه دهها معمار و تزیین كار را از ایران (عمدتا از شهرهای اصفهان، كرمان و شیراز) به هند برده بود. بیشتر تزیین كاران از شیراز بودند. قسمتی از سنگهای مرمر این عمارت از ایران (معادن كوه هزار واقع در شهرك «راین» استان كرمان) و ایران خاوری (سرزمینی كه انگلیسی ها بعدا نامش را افغانستان گذارده اند و در آن زمان قطعه خاوری ایران بود) به محل حمل شده بود.


1824م:22 ژانویه 1824مردان قبیله «اشانته Ashanti» سرزمین غنا نیروهای استعمارگر انگلیسی را در یك نقطه ساحلی این سرزمین شكست دادند. انگلیسی ها از «غنا» كه در آفریقای غربی واقع شده است به نام «ساحل طل» یاد می كردند. قبیله «اشانته» در قرن سیزدهم میلادی در غرب آقریقا (عمدتا غنا و سرزمین های مجاور) یك امپراتوری بزرگ و نیرومند تشكیل داده بود.

 

1901م:ویكتوریا، ملكه انگلستان 22 ژانویه 1901 در 82 سالگی درگذشت و با مرگ او یك دوره تاریخی این كشور پایان گرفت. در پی درگذشت ویكتوریا، پسرش ادوارد هفتم برجای او نشست و از 22 ژانویه 1901 پادشاه انگلستان شد.

ویكتوریا از سال 1837 بر انگلستان سلطنت كرده بود. در زمان او بود كه گفته شد آفتاب بر پرچم انگلستان ــ به دلیل كثرت مستعمرات در گوشه و کنار جهان ــ غروب نمی كند. در زمان وی بود كه واژه «امپراتور هند» را برعنوان پادشاه انگلستان اضافه كرد. مردم مستعمرات (به ظن خود) گمان می كردند كه این ویكتوریاست كه حكومت می كند، زیرا از نظام حكومت پارلمانی انگلستان بی اطلاع بودند.

شوهر ملكه ویكتوریا در دهه 1860 در گذشته بود و او چهار دهه در مرگ شوهر عزا دار بود.

 

Victoria


1997م:22 ژانویه 1997 بانو «مادلین آلبرایت Madeleine Albright» وزیر امور خارجه دولت واشنگتن شد. وی كه پانزدهم ماه مه 1937 در شهر پراك (جمهوری چك) و در یك خانواده یهودی به دنیا آمده است نخستین زنی بوده است كه وزیر امور خارجه ایالات متحده شده است. خانواده آلبرایت پس از قدرت یافتن هیتلر و عمدتا از ترس او به یوگوسلاوی، انگلستان و سپس آمریكا فرار كردند. «یوسف كوربل» پدر مادلین نام دخترش را «ماری یانا» گذارده بود. این خانواده پس از فرار از پراگ و شنیدن این خبر كه بسیاری از بستگانشان به دست عوامل هیتلر كشته شدند دین خود را تغییر داد و كاتولیك شد. باید دانست که یهودی بودن یعنی از نژاد این مردم بودن و نیز پیروی کردن از دین موسی است و یک فرد با تغییر دین، از کسوت یهودی بودن کاملا خارج نمی شود. مادلین بعدا به انگلیكن (مسیحیت انگلستان) تغییر مذهب داد و نام خود را هم از «ماری یانا كوربلووا» به مادلین تغییر داد!. «آلبرایت» نام خانوادگی شوهر سابق و پدر فرزندان اوست. وی یك بانوی مطلقه است كه در رشته علوم سیاسی دكترا دارد. مادلین تنها وزیر امور خارجه آمریكا بوده است كه صریحا اذعان کرد كه این دولت در براندازی 28 امرداد 1332 دست داشت و دولت دكتر مصدق را كه برگزیده ایرانیان بود حذف کرد. با وجود این اعتراف، وی به خاطر این عمل دولت واشنگتن، از ایرانیان عذرخواهی نکرد. مادلین در طول رقابت های انتخاباتی سال 2008 آمریکا و تا زمان حذف بانو هیلری كلینتون از این مسابقات؛ از مشاوران وی بود. انتصاب بانو کلینتون به سمت وزیر امورخارجه کابینه "اوباما" 21 ژانویه 2009 با 94 رای موافق در برابر 2 رای مخالف در سنای آمریکا تصویب شد و ساعتی بعد سوگند خورد و رئیس دیپلماسی آمریکا شد. هیلری سومین بانویی است که وزیر امور خارجه آمریکا شده است. وی برجای بانو کاندو لیزا رایس نشسته است که در دور دوم ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش وزیر امور خارجه آمریکا بود. بانو رایس یک سیاهپوست با تمامی خصلت های سیاهپوستان آمریکایی بود که خشونت و یکدندگی در برابر طرف ضعیفتر را در آستین دارند. "اوباما" از سیاهپوستانی نیست که پیشینیانش در آمریکای شمالی بردگی کرده باشند و احتمالا آن خصلت های ناشی از روانشناسی بردگی را ندارد.

 

 Madeleine Albright

 

2003م:ژاك شیراك رئیس جمهور وقت فرانسه و گرهارد شرودر صدر اعظم وقت آلمان در دیدار 22 ژانویه سال 2003 خود به مناسبت چهل ساله شدن پیمان دوستی و همکاری دو كشور اعلام كردند كه معتقد به حل مسئله خلع عراق از سلاحهای ممنوعه از راههای صلح آمیز هستند و تاكید بر رعایت اصول نظم جهانی و اجتناب پذیر بودن جنگ كردند.

سران دو دولت به مناسبت چهلمین سالروز انعقاد این پیمان در اجلاس مشترك پارلمانهای فرانسه و آلمان شركت كرده بودند و عكس مقابل، آنان را پیش ازشركت در این جلسه در كاخ الیزه پاریس نشان می دهد. شیراك در حالی كه در كنار شرودر ایستاده بود گفت كه حل مسئله عراق تنها در چارچوب سازمان ملل قانونی و مشروع خواهد بود. ولی دو ماه بعد دولت آمریکا (جورج بوش پسر) در اجرای تصمیم از پیش گرفته شده خود، حمله نظامی به عراق را آغاز و این کشور را اشغال کرد و ....

 

ژاك شیراك رئیس جمهور وقت فرانسه و گرهارد شرودر صدر اعظم وقت آلمان

 

2006م:در پی اعتراف لورنس فرانكلین (لاری) سرهنگ هوایی 59 ساله آمریكا، تحلیلگر و كارشناس سابق امور ایران در وزارت دفاع آن كشور به سه مورد از اتهامات وارده به خود، قاضی مربوط 19 ژانویه 2006 او را به دوازده سال و هفت ماه زندان محكوم كرد.

وی متهم شده بود كه اسرار و اطلاعات طبقه بندی شده وزارت دفاع آمریكا درباره ایران را از طریق یك دیپلمات و دو «لابی ییست» به اسرائیل داده است.

سرهنگ فرانكلین كه 83 پرونده محرمانه و 38 پرونده فوق محرمانه وزارت دفاع آمریكا را به خانه خود برده بود بیش از ده سال در قسمت «دی.او.دی» پنتاگون، تحلیلگر گزارشهای مربوط به ایران و منطقه شمالی خلیج فارس بود. وی زیر نظر «فیث» معاون وزارت دفاع آمریكا كار می كرد كه بهانه های لازم برای حمله به عراق را به دست دولت جورج بوش داده بود.

سابقه كار سرهنگ فرانكلین در وزارت دفاع آمریكا بالغ بر 27 سال گزارش شده است.

 

لاری فرانکلین

 

2006م:از تفسیر های 20 ژانویه سال 2006 رسانه ها چنین بر می آمد كه بانو «آنجلا مركل» رئیس دولت آلمان پذیرفته بود كه واسطه دولتهای غرب (آمریكا و اتحادیه اروپا) با سران روسیه باشد. این مفسران، دلیل این كار را تسلط پوتین بر زبان آلمانی و آشنایی او با فرهنگ آلمانی ها و نزدیك بودن دو كشور به یكدیگر از لحاظ مسافت دانسته اند. پوتین قبلا یك افسر اطلاعاتی روسیه در آلمان شرقی بود كه مركل نیز از شرق آلمان است.

مركل پس از دیدار با جورج بوش در واشنگتن، به مسكو رفته و با پوتین مذاكره كرده بود. نخستین ماموریت مركل در سمت رابط میان غرب و روسیه، مسئله پژوهش های اتمی ایران با پوتین بود.

در ژانویه 2007 نیز مرکل با پوتین مذاکره کرد و این بار ماموریت مرکل، گرفتن اطمینان از پوتین بود که باید حمل نفت و گاز روسیه به اروپای مرکزی خلل ناپذیر باشد و اشکالی از نوع قطع موقت و تعلل در آن پیش نیاید. در ژانویه 2009 دیدیم که پوتین راه خودش را رفت و تا با اوکراین به توافق نرسید ارسال گاز به اروپا از راه اوکراین را برقرار نکرد.

 

پوتین و مركل در مذاكرات سال 2006


1517: شهر قاهره به تصرق نیروهای عثمانی در آمد و از آن پس، مصر قرنها وابسته به دولت اسلامبول ( استانبول ) بود.

1552: دوك سامرست ( لرد اول انگلستان ) كه سالها مشاور پادشاه وقت انگلستان بود به جرم خیانت گردن زده شد.

1760: درجنگی كه در هند میان انگلیسی ها و فرانسویها در گرفت فرانسویان شكست خوردند. هر دو دولت می خواستند هند رامستعمره خود كنند و بر سر آن باهم رقابت می كردند.

1836: «آندره آمپر» فیزیكدان فرانسوی كه واحد سنجش جریان برق به نام او (آمپر) گذارده شده است درگذشت. وی در زمینه برق و آهن ربا و حوزه های مغناطیسی تجربه بسیار كرده بود و قواعد متعدد به دست داده است.

1879: درجریان جنگ انگلیسی ها با افراد قبیله زولو ها در جنوب آفریقا، در نبردی كه در این روز صورت گرفت، زولوها پیروز شدند.

1905: نیروهای تزار روسیه، نیكلای دوم، به سوی مردمی كه دست به اعتصاب و اعتراض زده بودند آتش گشودند و بیش از 500 تن ار آنان را كشتند.

1946: سازمان اطلاعات مركزی آمریكا (سیا .C.I.A) تاسیس شد.

1962: سازمان كشورهای قاره آمریكا، براثر فشار دولت واشنگتن عضویت كوبا در آن سازمان را به حالت تعلیق درآورد. دولت كوبا نظام این كشور را سوسیالیستی اعلام داشته و به ملی كردن موسسات متعلق به آمریكاییان دست زده بود.

1963: شارل دوگل رئیس جمهور وقت فرانسه با هدف برطرف ساختن كدورت دو ملت از یكدیگر، با آدنائر صدراعظم وقت آلمان (در آن زمان؛ آلمان غربی) پیمان همكاری دوجانبه امضاء كرد.

1957: اسرائیل، در پی تهدید شوروی، به خواست دولت آمریكا نیروهای خود را از صحرای سینا بازگردانید. این نیروها در سال 1956 و درجریان حمله نظامی مشترك انگلستان، فرانسه و اسرائیل به مصر (در پی اعلام ملی شدن آبراه سوئز) وارد صحرای سینای مصر شده بودند.

1973: دیوان عالی آمریكا سقط جنین (كوتاژ) را عملی كه مغایر قانون اساسی آن كشور باشد ندانست.

1991: ارتش عراق در جریان جنگ با آمریكا بر سر كویت به شهر تل اویو در اسراییل حمله موشكی برد و تلفات و زیانهایی وارد كرد.

1992: علی امینی سیاستمدار قدیمی و نخست وزیر پیشین ایران در فرانسه درگذشت.

منبع:iranianshistoryonthisday.com