اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تغییر مواضع شریعتمداری/ اولین حمایت های شریعتمداری از حسن روحانی در سرمقاله کیهان



اخبار,حمایت های شریعتمداری از حسن روحانی

اولین حمایت های شریعتمداری از حسن روحانی در سرمقاله کیهان

حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان با عنوان«همراهان ناهمراه!» نوشت:

پیروزی آقای دکتر حسن روحانی در انتخابات پرشور و حماسی اخیر، بلافاصله بعد از اعلام نتیجه انتخابات با تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌های فراوان و متفاوتی در داخل و خارج کشور روبرو شد.

بیشترین حجم این تفسیرها به دو موضوع؛ «احتمال تغییرات جدی در سیاست‌های کلان نظام» و «نقش و تاثیر این انتخاب بر آرایش سیاسی احزاب و جریانات داخلی» اختصاص داشت که هنوز هم ادامه دارد.

یادداشت پیش روی اشاره‌ای گذرا به نکات یاد شده دارد.

1- آقای روحانی که در انتخابات حماسی 24 خرداد با کسب اکثریت آرای مردم به ریاست جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده‌اند، اگرچه اعلام کرده‌اند در اداره امور اجرایی کشور سلیقه‌ای متفاوت با اصولگرایان و سایر نامزدها دارند ولی این سلیقه سیاسی متفاوت در چارچوب سلیقه‌های درون نظام تعریف شده و احراز صلاحیت ایشان از سوی شورای نگهبان را در پی داشته است بنابراین، تنها رخداد تازه‌ای که این روزها، با انتخاب آقای روحانی اتفاق افتاده- و اتفاق مهمی نیز هست- جابه‌جایی مسئولیت امور اجرایی کشور از یک سلیقه سیاسی به سلیقه سیاسی دیگری در چارچوب و بستر تعریف شده نظام است. 

رخدادی که در عمر سی‌و چند ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بارها اتفاق افتاده است.

این جابه‌جایی نشان می‌دهد که اولا؛ نگاه مردم برای حل مشکلات و از جمله مشکلات اقتصادی به درون نظام است و به قول حضرت آقا؛ «نظر دشمنان برای ملت ایران اهمیتی ندارد» و ثانیا؛ برخلاف آنچه دشمنان بیرونی ادعا می‌کنند، «حلقه‌مدیریت» در نظام اسلامی بسته نیست و مسئولیت‌ها می‌تواند با انتخاب مردم در میان سلیقه‌های مختلف درون نظام جابه‌جا شود.

 

2- تعیین سیاست‌های کلی و کلان نظام مطابق اصل 110 قانون اساسی از اختیارات رهبری است. بنابراین برخلاف هیاهوی دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها، با انتخاب آقای دکتر روحانی، سیاست‌های کلان نظام تغییری نکرده و نخواهد کرد.

آقای روحانی سال‌های متمادی دبیر شورای عالی امنیت ملی و یکی از نمایندگان رهبر معظم انقلاب در این شورا بوده- و هنوز هم هستند- و می‌دانند که علاوه بر اختیار قانونی رهبری در تعیین سیاست‌های کلی نظام- ولایت مطلقه فقیه- بسیاری از سیاست‌های کلان با ارجاع رهبر انقلاب، در این شورا مورد بحث و بررسی قرار گرفته و نهایتاً در صورت تأیید ایشان به اجرا درمی‌آید.

اعضای این شورا مطابق اصل 176 قانون اساسی عبارتند از؛ رؤسای سه قوه، رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح، مسئول امور برنامه و بودجه، دو نماینده به انتخاب مقام‌رهبری، وزرای امور خارجه، کشور و اطلاعات و برحسب موضوع، وزیر مربوطه و عالی‌ترین مقام‌های ارتش و سپاه. با توجه به نکته یاد شده، با حضور آقای دکتر روحانی در رأس قوه اجرایی کشور، هم نگرانی بعضی‌ها و هم انتظار برخی دیگر درباره تغییر سیاست‌های کلان نظام بی‌اساس و نشدنی است و البته ایشان نیز تاکنون چنین ادعایی را مطرح نکرده‌اند.

 

3- همزمان با انتخاب آقای روحانی، سه جریان جبهه اصلاحات، اطرافیان آقای هاشمی رفسنجانی و اصحاب فتنه تلاش گسترده و از قبل پیش‌بینی شده‌ای را برای مصادره آرای ایشان به نفع خود آغاز کردند. این تلاش با استناد به حمایت آقایان هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی از آقای روحانی صورت گرفته و ادامه دارد.

جریانات یاد شده در تبلیغات و اظهارنظرهای خود به طور زیرکانه‌ای موقعیت آقای دکتر روحانی را تضعیف کرده و ادعا می‌کنند چنانچه هاشمی و خاتمی از وی حمایت نکرده بودند نمی‌توانست اکثریت آراء مردم را به دست آورد! این عملیات روانی گسترده و پرحجم برای مصادره آرای آقای دکتر روحانی در حالی است که؛

الف: مدعیان اصلاحات در همان اوایل کار متوجه شدند نامزد اختصاصی آنها، آقای عارف کمترین شانسی برای پیروزی ندارد و تمامی نظرسنجی‌ها از پایین‌ترین رده مقبولیت ایشان در میان 8 نامزد ریاست جمهوری یازدهم حکایت می‌کند.

اصرار آقای عارف که نامزد اصلاح‌طلبان است آراء ایشان را کمتر و کمتر می‌کرد و نهایتا تصمیم به حذف ایشان گرفته شد و با وجود مخالفت‌ها و مقاومت‌های فراوان آقای عارف، او را وادار به انصراف کردند و این در حالی بود که حلقه‌های دوم و سوم جبهه اصلاحات- که معمولاً در جریان تصمیم‌های اصلی نیستند- به شدت اعتراض می‌کردند که چرا نامزد اصلاح‌طلبان را حذف می‌کنید و از روحانی که هیچ قرابتی با اصلاحات ندارد حمایت می‌شود؟!

ب: درباره حمایت گروه‌ها و جریانات اپوزیسیون از کاندیداتوری آقای دکتر روحانی، قبل از همه باید از هوشمندی ایشان قدردانی کرد که برخلاف خاتمی و موسوی و کروبی، نه فقط روی خوشی به این جرثومه‌های فساد و تباهی نشان نداد بلکه با اظهارات خود در مناظره‌های تلویزیونی و تأکید بر آموزه‌های نظام و انقلاب- ولو با سلیقه و بیانی متفاوت- راه سوءاستفاده آنها را در مقیاس قابل توجهی سد کرد.

 

4- اگرچه مدعیان اصلاحات با سر و صدا و هیاهو و تیترهای اول روزنامه‌ها و نشریات تحت مدیریت خود اصرار داشته و دارند که انتخاب آقای دکتر روحانی را پیروزی اصلاح‌طلبان قلمداد کنند و ایشان را وامدار و مدیون خود بدانند! ولی با توجه به نکته یاد شده؛

الف: آقای روحانی نه فقط مدیون آنها نیست، بلکه مدعیان اصلاحات به ایشان بدهکار هستند، چرا که آنان در پوشش حمایت از نامزدی آقای روحانی فرصت حضور و خودنمایی در عرصه سیاسی کشور را یافته بودند.

ب: اصحاب فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات- تاکید می‌شود که برخی و نه همه آنها- بعد از وطن‌فروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که با ادعای تقلب در انتخابات کلید خورده بود، در پی آن بودند که از یکسو پشیمانی خود از جنایاتی که مرتکب شده بودند را نشان بدهند و از سوی دیگر برای این شرمندگی و رسوایی پوششی دست و پا کنند.

اعلام حمایت آنان از نامزدی آقای روحانی اگرچه نمی‌تواند مانع مجازات آنها باشد ولی پوشش مورد اشاره را در اختیارشان گذارده است. از این روی با جرأت می‌توان گفت که نه فقط آقای روحانی وامدار مدعیان اصلاحات نیست، بلکه آنها به آقای دکتر روحانی بدهکار هستند، اگرچه پُز طلبکارانه گرفته‌اند.

 

5- به اعتقاد نگارنده که با شواهد قابل ارائه فراوانی نیز همراه است، آرای آقای دکتر روحانی قبل از آن که خاستگاه گروهی و حزبی داشته باشد، خاستگاه مردمی داشته است و عوامل زیر را می‌توان در کسب آرای ایشان موثر دانست.

الف: روحانی بودن که در میان مردم از اعتبار و اعتماد ویژه برخوردار است. این ویژگی از قضا در میان حلقه‌های اول و دوم جبهه اصلاحات منفی تلقی می‌شود! یکی از همین طیف طی مصاحبه‌ای درباره آقای خاتمی- مصاحبه وی موجود است- گفته بود «گروه خونی ایشان به علت آن که روحانی است، با اصلاحات سازگار نیست!»

ب: تعدد نامزدهای اصولگرا که نهایتا هیچکدام از آنها حاضر نشدند به نفع یکی از میان خود انصراف بدهند. ممکن است گفته شود مجموعه آراء آنها نیز کمتر از آراء آقای روحانی بود که در پاسخ باید گفت؛ مردم با مشاهده تعدد آنها و مخصوصا موضع‌گیری برخی از آنان علیه یکدیگر در مناظره‌های تلویزیونی، بیم آن داشتند که این تفاوت نظرها و کنار نرفتن به نفع دیگری رویه و روشی باشد که هنگام ریاست بر قوه مجریه نیز ادامه یابد و همانند آنچه در دولت دهم شاهد بودند برخی از تنش‌های آسیب‌رسان را در پی داشته باشد.

ج: شرایط ناهنجار اقتصادی کشور و مخصوصا گرانی‌های لگام‌گسیخته و افزایش جهشی قیمت‌ها، همراه با سیاه‌نمایی‌های گسترده علیه دولت کنونی و نادیده گرفتن خدمات برجسته و بعضا کم‌نظیر آن از یکسو و پرداختن دولت به مسائل حاشیه‌ای و بی‌توجهی غیرقابل توجیه به مشکلات معیشتی مردم از سوی دیگر نقش فراوانی در جلب آراء به سمت آقای روحانی داشت. از این روی جناب دکتر روحانی قبل از آن که از حمایت کارگزاران و مدعیان اصلاحات تشکر کنند بایستی خود را مدیون حلقه انحرافی نفوذی در دولت بدانند!

د: تاکید آقای روحانی بر پیروی از رهبر معظم انقلاب، دو دهه نمایندگی حضرت آقا در شورای عالی امنیت ملی و... از جمله عوامل دیگری است که در همپوشانی با سایر عوامل یاد شده در کسب اکثریت آرای مردم نقش داشته است.

 

6- این روزها مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه در هماهنگی با رسانه‌ها و مراکز بیرونی، اصرار دارند انتخاب آقای روحانی را با مشخصاتی که خود برای ایشان ترسیم نموده‌اند، نشانه تضعیف اصولگرایی و تفکر بسیجی در این مرز و بوم قلمداد کرده و سرخوردگی آنان را دنبال کنند، و حال آن که اقتدار نظام و جایگاه برجسته کنونی آن در منطقه و جهان مدیون فداکاری بسیجیان و حزب‌الله پاکباخته است و این جریان الهی و انقلابی در همه عرصه‌های داخلی و خارجی کشور حرف اول را می‌زند... و شرح بیشتر در این باره را به زمان دیگری موکول می‌کنیم.

7- و بالاخره، اکنون آقای روحانی رئیس جمهور همه ملت هستند و به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب، باید رقابت‌ها تبدیل به رفاقت شود و همگان برای تحقق آنچه رئیس جمهور منتخب وعده داده است به کمک ایشان بشتابند./خبرآنلاین

 

 


ویدیو مرتبط :
پاسخ قاطع روحانی به دروغ کیهان شریعتمداری

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شریعتمداری: کیهان از مواضع هسته‌ای خود دست نمی‌کشد/ گل به خودی تندروها در توافق بزرگ



مواضع هسته‌ای کیهان

اخبار سیاسی - شریعتمداری: کیهان از مواضع هسته‌ای خود دست نمی‌کشد

حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز خود نوشت:
*با وجود آن که رخدادهای نزدیک به دو ماهه اخیر در جریان مذاکرات تیم هسته‌ای کشورمان از نیویورک تا ژنو و نیز ادعاهای بی‌اساس مقامات آمریکایی درباره توافق هسته‌ای ایران و 5+1 در ژنو 3، به وضوح نشان داده است که دیدگاه و نظرات از قبل اعلام شده کیهان درباره غیرقابل اعتماد بودن آمریکا صحت داشته است، جریان مرموزی در داخل کشور که ننگ وطن‌فروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را بر پیشانی خود دارد و در آن ماجرا نقش ستون پنجم مثلث آمریکا، انگلیس و اسرائیل را بازی کرده بود، اصرار دارد، رونمایی مستند کیهان از هویت باج‌خواهانه آمریکا و متحدانش را به حساب مخالفت با تیم هسته‌ای کشورمان و نادیده گرفتن تلاش بی‌وقفه آنان بنویسد!

*آیا رونمایی مستند کیهان از ترفندهای آمریکا که می‌تواند و توانسته در چالش با دشمن به یاری تیم مذاکره کننده کشورمان بیاید، اقدام بدخواهانه علیه دولت محترم است؟! یا حرکت منافقانه فتنه‌گران که اصرار دارند پیوند ارگانیک و بارها برملا شده خود با دشمنان بیرونی را به دولت و تیم هسته‌ای نسبت بدهند؟!

در این باره و برای پرده‌برداری بیشتر از حرکت اخیر خط نفاق جدید اشاره به یک نمونه -فقط یک نمونه- از این دست که اخیرا اتفاق افتاده و به یقین در خاطر‌ها مانده است، ضروری به نظر می‌رسد.

*آیا هشدارهای کیهان به موقع و قبل از امضای توافقنامه، حمایت از تیم مذاکره‌کننده کشورمان و یاری رساندن به آنها نبود؟ اگر بود- که دیدیم بود- چرا اصحاب فتنه در پوشش دروغین حمایت از دولت و در اقدامی هماهنگ و مشترک با رسانه‌های بیگانه- و مخصوصا صهیونیست‌ها- علیه این هشدار کیهان دست به جنجال و هیاهو زده و تلاش کردند مبادا این هشدار مورد توجه تیم هسته‌ای کشورمان قرار گرفته و ترفند باج‌خواهانه آمریکا را ناکام بگذارد؟! آیا غیر از این است که اصحاب فتنه در این حرکت خیانت‌آمیز خود نیز، مانند فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 با ساز دشمنان بیرونی به رقص آمده بودند؟!

* آقای دکتر ظریف بلافاصله بعد از اظهارات پیمان‌شکنانه وزیرخارجه آمریکا، پاسخ منطقی و حقوقی محکمی به اظهارات وی داده و از جمله گفته بود؛ «تفسیر آمریکا از ماده 4 مورد قبول اغلب کشورها نیست. در این سند، برنامه غنی‌سازی به عنوان جزیی از هر راه‌حل به رسمیت شناخته شده است» و آقای روحانی، رئیس‌جمهور محترم نیز در کنفرانس خبری خود با اعلام اینکه «هر که هر تفسیری می‌خواهد داشته باشد ولی حق غنی‌سازی ایران در توافقنامه به رسمیت شناخته شده است» به اظهارات جان کری و سخنان مشابه اوباما، پاسخی منطقی و حقوقی داد.

* اصحاب فتنه ایستادگی کیهان بر مواضع اصولی و ضداستکباری خود را بارها و مخصوصا طی دو دهه اخیر آزموده‌اند و به خوبی می‌دانند که کیهان با هیاهو و جنجال و ناسزاگویی پادوهای مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس، از مواضع خود دست نمی‌کشد.

----------------------------------

 
گل به خودی تندروها در توافق بزرگ

 

رسم انصاف و اعتدال حکم می‌کند که هر عملی را به فراخور شأن و جایگاهش قدر دانسته و مورد التفات قرار دهیم. برخی از متفکرین غربی معتقدند قیود اخلاقی جایی در سیاست‌ورزی ندارد اما بی‌گمان این گزاره در میان سیاست‌ورزانی که اسلام را بن‌مایه منش و روش خود می‌دانند، نمی تواند محلی داشته باشد. مضاف بر آن فرهنگ ایرانی با آن سوابق گرانسنگ، الزامات عرفی مشخص و مالوفی در رعایت رسم جوانمردی و انصاف دارد، ایرانیان همواره شهره به این شاخصه‌های اخلاقی بوده اند.

 

درست است که میدان سیاست، عرصه تعارف‌ها و ملاحظات پرشمار اخلاقی نیست اما سیاست ورزی به عنوان امر عامی که با تمامی شقوق زندگی مردم در ارتباط وثیق است نمی تواند چندان بدور از الزامات اولیه و بدیهی رفتار اخلاق‌مندانه باشد.

 

این روزها پس از امضای توافقنامه حساس و راهبردی میان ایران و شش قدرت جهانی در خصوص پرونده هسته ای، در حالی که اکثریت قریب به اتفاق مقامات عالیرتبه خارجی و همچنین بسیاری از مردم نسبت به آن ابراز خشنودی کرده و درایت و ظرافت فرزندان انقلاب در مذاکرات سخت و طاقت فرسا با غول‌های اقتصادی و سیاسی جهان را ستوده اند و کارنامه عملکردی آنان را بدون هیچ کم و بیشی، موفقیت‌آمیز قلمداد می‌کنند؛ عده‌ای در داخل کما فی السابق بدون لحاظ کوچکترین واقعیت میدانی و نگرش معقولانه به اهمیت راهبردی چنین فتح نمایانی؛ یکبار دیگر در رسانه‌ها و از تریبون‌های مختلف هجمه را آغاز کرده و به جای آنکه به سخنان صریح مقامات رسمی کشورمان و از آن بالاتر متن صریح توافق به عمل آمده توجه کنند؛ بدترین الفاظ و واژگان را پیرامون توافقنامه رج کرده و فرآیند طی شده را یک عقب نشینی ذلت بار یا دریافت آبنبات تلخ می‌خوانند! البته منتقدین کمی منصف تر این طیف مرحمت کرده و می‌گویند ابهاماتی در طرح وجود داشته و امتیازات داده شده منطبق بر تعهدات توافق شده نیست.

انتقاد به موضوع حق غنی‌سازی و طرح شبهه
انتقادات طیفی که طی 2 روز گذشته با گفتارهای منفی و سلبی نسبت به امضای توافقنامه واکنش نشان داده اند، شامل چند سرفصل می‌شود. برخی منتقدین با استناد به سخنان کری و اوباما پیرامون تفسیرشان از مفاد توافقنامه در فرافکنی آشکار، اصل نکات مندرج در متن توافقنامه امضا شده را هیچ می‌گیرند و در حالی که همواره منتقد عملکردها و رفتارهای مقامات آمریکایی بوده اند گویی اکنون آنان معتبرترین منبع هستند و مستند به این تفاسیری که تنها مصرف داخلی داشته و برای برون رفت از فشارهای اسرائیلی‌ها عنوان شده، توافق هسته‌ای را فاقد ارزش افزوده و پذیرش حق غنی‌سازی هسته‌ای ایران از سوی غربی‌ها عنوان می‌کنند.

 

این در حالیست که دوبار در متن توافقنامه به مفهوم حق غنی‌سازی اشاره مستقیم شده است، ترکیب واژگان به کار رفته در متن «حق غنی‌سازی» نیست اما با صراحت در متن از «حق بهره‌برداری از انرژی هسته‌ای برای اهداف صلح‌آمیز» یاد شده که چه خارجی‌ها و تندروهای داخلی بپسندند و نپسندند معنی و مفهوم آن « حق غنی سازی» است. مضاف بر آنکه در چند جای متن توافقنامه نیز به تعهد بر عدم افزایش غنی‌سازی 5 درصدی اشاره شده و این بدان معنی است که به طریق اولی اصل غنی‌سازی مورد اذعان قرار گرفته است.

 

نکته‌ای که همواره بزرگترین دغدغه تمامی تیم‌های مذاکره کننده هسته‌ای در تمامی ادوار بوده و حال که در این فرصت اندک تیم تازه دیپلماسی کشورمان موفق به تحقق آن شده مشخص نیست چرا برخی این فتح نمایان و پیروزی آشکار را نادیده گرفته و بر آن شرح ناموزون می‌زنند.

طرح شبهه در راستای عدم تطابق امتیاز گیری و امتیازدهی
دسته‌ای دیگر از منتقدین این نکته را مورد اشاره قرار می‌دهند که ایران در مذاکرات بیشتر از آنکه امتیاز بگیرد امتیاز داده است.

 

آنان به تعهدات اعتمادساز در خصوص عدم افزایش سانتریفیوژها یا اکسید نیمی از اورانیوم با غنای بالای 20درصد و عدم افزایش فعالیت‌ها در تاسیسات هسته‌ای در طول بازه زمانی شش ماهه استناد می‌کنند و می‌گویند که در ازای آن غنیمت قابل توجهی گرفته نشده و متناسب با اعتماد‌سازی ایران، تحریم‌ها کاهش نیافته است.

 

این نکته نیز از چند سو محل ایراد جدی است. از یکطرف ایران نگفته است که فعالیت‌های کلیدی حال حاضر خود را متوقف می‌کند بلکه اعلام داشته که به افزایش آن نخواهد پرداخت، ضمن آنکه اورانیوم غنی‌سازی شده با عیار بالا که چندان کارایی در برنامه هسته‌ای صلح آمیز ما نداشته و تنها برای سوخت راکتورها به کار می‌آید را آنهم به میزان نیمی از آن اکسید می‌کند و بدیهی است با ذخایر فعلی در موضوع سوخت هسته‌ای راکتورها به مشکلی بر نخواهیم خورد.

 

از سوی دیگر ایران ضمن حفظ ساختار برنامه هسته‌ای خود ساختارهای تحریم را با خدشه جدی روبرو ساخته وغربی‌ها اجازه ندارند بر سطح تحریم‌ها بیفزایند، بخش عمده‌ای از دارایی‌های کشور که بواسطه تحریم‌ها دپو شده بود به خزانه کشور واریز خواهد شد و در زمینه دارو و بسیاری از اقلام بشر دوستانه که تحریم‌ها مضایق و کاستی‌هایی ایجاد کرده بود، تحریم کاملا لغو شد. حال با این اوصاف ما امتیاز بیشتری داده ایم یا غربی ها؟

موفقیت مذاکره با کدام معیار سنجیده می‌شود؟
نکته جالب توجه در بیان انتقاداتی که یک‌سوی آن به برخی نمایندگان مجلس باز می‌گردد و سوی دیگر آن به یادداشت‌نویسان رسانه‌های تندرو، این نکته است که آنان به واقعیات بدیهی امر مذاکره گری و همچنین دستاوردهای عینی و نیز عملکردهای پیشین توجه نمی‌کنند.

 

در هر مذاکره‌ای در هر سطح و میزانی، طرفین برای رسیدن به توافق ملزم به دادن امتیازات و دادو ستد در این خصوص هستند. بدان معنی که برای رسیدن به توافق بر اساس منافع هیات‌های دو سوی میز مذاکره، طرفین مجازند و البته ملزمند که برای پیشبرد مذاکرات، ضمن حفظ اصول از خود انعطاف نشان داده و در نقطه‌ای امتیاز بدهند و در نقطه‌ای امتیاز بگیرند.

 

مذاکره کننده‌ای در این میان موفق است که با کمترین داده بیشترین آورده را داشته باشد و از اساس این پیش فرض که هر گونه امتیاز دهی به معنای تزلزل و ذلت پذیری بوده نگرشی در تضاد با روح مذاکره است. هیات ایرانی نیز بدیهی است که برای اعتماد‌سازی و تعامل برخی امتیازات را به طرف مقابل داده اما مهم آن است که از یک‌سو از اصول اساسی و خطوط قرمز عدول نکرده و از سوی دیگر توانسته امتیاز بزرگی چون پذیرش غنی‌سازی و کاستن تحریم‌ها را به طرف مقابل بقبولاند.

 

از طرف دیگر این طیف فکری در طول هشت سال گذشته هیچ دستاورد ملموسی را در پرونده هسته‌ای رقم نزده و نه حقوق ایران را به طرف مقابل پذیرانده و نه آنکه توانسته از حجم فشارها بکاهد. حال مشخص نیست که چرا از یک‌سو عملکرد ملموس و موفقیت آمیز تیم هسته‌ای انکار می‌شود و از سوی دیگر با بالا بردن مطالبات، رفع کل تحریم‌ها از سوی برخی تنها نشانه موفقیت قلمداد می‌شود!

 

حال تنها این سوال باقی می‌ماند که این اظهارات با واقعیت‌های موجود انطباقی داشته و یا با انصاف ورزی تطابقی دارد؟ کاش لااقل بواسطه حفظ منافع ملی آن هم در این برهه حساس و خطیر، ضرورت انعکاس صدای واحد در برابر دشمنان از سوی برخی مورد امعان نظر قرار می‌گرفت.
اخبار سیاسی - کیهان،آرمان