اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
بوی کباب از صداوسیما میآید!
بوی کباب از صداوسیما میآید!
از محاسن فصل سرما این است که میشود درها و پنجرههای منزل را به بهانه فصل پاییز محکم بست اینطوری هم خود راحتی هم در برابر همسر و فرزند شرمسار نمیگردی پس استراتژی مناسبی به شمار میرود زیرا در تابستان هر کاری میکردی کولر بیرحم و بیجان یک راست دود کباب برخاسته از خانه همسایه را میبلعید و درون خانه جمع میکرد خلاصه اینکه با همسایه هماهنگ بودیم الحمدلله هر جمعه آنها کباب میخوردند و ما بوی کباب.
این روزها دیگر منتکش همسایه نیستیم زیرا تلویزیون مابین سریالهای تکراری که تمام صحنهها و دیالوگهایش را مانند شعر باز باران حفظ کردهایم برنامه خود را قطع میکند و برای کبابپزی مجهز به شش سیخ کوبیده و شش سیخ مخصوص جوجه که با باطری هم میگردد تبلیغ میکند؛ به بهانه اینکه ببینیم شبکههای دیگر چه دارند کانال تلویزیون را عوض می کنم اما آنجا هم میگوید با ماهیتابه دو طرفه می توانید چند جور غذا بپزید و مرغ و ماهی سوخاری را نشان میدهد پس وضع اقتصادی ما بهتر شده زیرا میتوانیم بگوییم از بوی غذا به رنگ غذا ارتقاء یافتهایم.
مطلب بالا طنز نبود و با این کار میانهای ندارم اما همیشه برایم این سئوال بوده که شورای سیاستگزاری صدا و سیما درآمدزایی را با چه قیمتی میخواهد که کودکی یتیم و زنی بیسرپرست یا خانوادهای مستمند را به بهانه کسب درآمد لگدکوب میکند و کسانی که جای طعام سیلی خوردهاند در برنامهریزی رسانه ملی جام زهر و خون دل میخورند و مینوشند.
این اهل سیاست چه میزان کیاست دارند تا بفهمند تبلیغ انواع اطعمه و اشربه در برابر دیدگان کسانی که محتاج شام شب هستند و کارگران و کارمندانی که حقوق ۳۰ روزه خود را ۳ روزه خرج میکنند رنجی مضاعف به شمار میرود.
سخن دلم را ساده و بدون کلمات پرطمطراق نوشتم تا نگویند جان کلام در لابلای واژههای ادبی و پیچیده گم گردید ؛ من یک ایرانی و یک معلم هستم و میدانم دانش آموزی که با کفشهای تابستانی به کلاس میآید و لباس مندرس سال قبل را میپوشد در مقابل تلویزیون ذره ذره زرد شدن رنگ رخسار والدینش را بسان برگهای پاییزی دیده است.
برادر گرامی جناب آقای ضرغامی بدانید و آگاه باشید در جامعه ما کسانی که فقط میخواهند زنده بمانند در مقابل کسانی که زندگی میکنند را نباید با یک مقیاس سنجید زیرا دو طیف مختلف هستند، آنانکه میخواهند زنده بمانند همه ساله کاشتند و داشتند اما در نهایت کسانی که زندگی میکنند محصول را برداشتند پس شما باید تفاوت را از همین جا درک نمایید.
نمیخواهم بگویم تبلیغات تلویزیونی که در تمام دنیا مرسوم است را شما منسوخ کنید اما این استنباط هم که برای ساختن خانهای بزرگ باید آشیانهای را ویران کرد معقول نمیباشد. کسی منکر این نیست که تبلیغات هم به نفع خریدار است هم فروشنده به شرطی که متناسب باشد البته آن هم نه به سبک کرم حلزون که اول تبلیغ شد بعد دنبال مجوز گشتید و معلوم نشد درآمد ۳۰ میلیاردی آن کجا رفت.
/ الف
ویدیو مرتبط :
طرز تهیه چلو کباب قالبی به سبک رستوران(چلو کباب حرفه ای با طعم و بوی عالی)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
داستان جالب بوی کباب
فقیری از کنار دکان کباب فروشی میگذشت. مرد کباب فروش گوشتها را روی آتش نهاد و باد میزد طوری كه بوی خوش گوشت سرخ شده در فضا پراکنده شده بود. بیچاره مرد فقیر چون گرسنه بود و پولی هم نداشت تا از کباب بخورد تکه نان خشکی را که در توبره داشت خارج کرده و روی دود کباب گرفته به دهان گذاشت. او به همین ترتیب چند تکه نان خشک خورد و سپس به راه افتاد تا از آنجا برود ولی مرد کباب فروش به سرعت از دکان خارج شده دست او را گرفت و گفت: کجا میروی؟ پول دود کباب را که خوردهای بده! از قضا شیخی از آنجا میگذشت جریان را دید و متوجه شد که مرد فقیر التماس و زاری میکند که او را رها کند.
ولی مرد کباب فروش میخواست پول دودی را که او خورده است بگیرد. شیخ دلش برای مرد فقیر سوخت و جلو رفته به کباب فروش گفت: این مرد را آزاد کن تا برود من پول دود کبابی را که او خورده است میدهم. کباب فروش قبول کرد و مرد فقیر را رها کرد. شیخ پس از رفتن فقیر چند سکه از جیبش خارج کرده و در حالی که آنها را یکی پس از دیگری روی زمین میانداخت به مرد کباب فروش گفت: بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده، بشمار و تحویل بگیر.
منبع:bartarinha.ir