اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
با معنی "خدمت به مردم" بیشتر آشنا شوید / 25 قطار مترو در گمرک بندرعباس خاک می خورند!
در حالی که با افزایش قیمت بنزین و گسترده شدن محدوده طرح ترافیک در تهران ، تعداد مسافران مترو با افزایش چشمگیری مواجه بوده ، عدم افزایش واگن های جدید به خطوط متروی پایتخت ، مردم را با فشارهای مضاعف مواجه کرده است به طوری که تراکم جمعیت در واگن ها به حد انفجار رسیده و مخصوصاً خانواده ها از این موضوع بسیار آزرده اند.
در این وضعیت اسفناک ، آنچه شرم آور است این که تعداد قابل توجهی واگن که با صرف هزینه میلیاردی از پول مردم ، از خارج خریداری و وارد کشور شده اند ، ماه هاست که در بندرعباس خاک می خورند و به جای آن که در خطوط مترو ، مردم را جابجا کنند ، بی هیچ استفاده ای در انبارهای گمرک در حال فرسوده شدن هستند!
علت این وضعیت بی سابقه هم آن است دولت می گوید تا عوارض گمرکی واگن ها را نگیرد ، اجازه نمی دهد حتی یک واگن هم وارد خطوط مترو شود!
شهرداری تهران هم که این واگن ها را وارد کرده ، اعلام می دارد که آماده است هزینه گمرک را بپردازد. این هزینه هم در بودجه مصوب مجلس برای مترو دیده شده است ولی دولت به دستور شخص رئیس جمهور ، بودجه تصویب شده را نمی دهد!
خلاصه اش این است که دولت باید بودجه مترو را به شهرداری بدهد و شهرداری هم آن را دوباره به دولت (گمرک) برگرداند تا واگن ها را از گمرک بندرعباس به تهران ببرند و مردم را از عذابی که در واگن های متراکم مترو می کشند نجات دهند؛ اما رئیس جمهور مردمی ، امضا نمی کند!
چند واگن در گمرک خاک می خورند؟
سوال اینجاست که چقدر واگن در گمرک ، متروک مانده و آیا با آمدن آنها به مترو ، واقعاً گشایشی در کار مردم ایجاد می شود یا تعداد واگن های موجود در گمرک به حدی نیست که گره گشا باشد و آنچه مطرح می شود صرفاً هیاهوی سیاسی است؟
برای پاسخ به این سوال ، ابتدا مروری بر وضعیت موجود می کنیم:
*حدود 80 قطار در روز در خطوط مترو كار سرویس دهی به مسافران را انجام می دهند.
*بطور میانگین در روز هر رام قطار(7 واگن) 15 بار سرویس می دهد.
*بطورمیانگین هر رام قطار(7 واگن) در روز 25 هزار مسافر جابجا می كند.
(در خط یك ، 29 قطار در خط دو 27 قطار در خط چهار، 10 قطار و در خط پنج، 14 قطار كه در مجموع 80 قطار در خطوط مترو سرویس دهی می كنند.)
* بطور میانگین، مجموع قطارها در روز حدود 1200 بار سرویس دهی انجام می دهند.
* بطور میانگین مجموع قطار ها در ماه 36 هزار بار سرویس دهی می كنند.
* با این حساب در روز بیش از 2 میلیون مسافر توسط قطارها جابجا می شود.
در این لحظه که شما این مطلب را می خوانید167 واگن (حدود 25 قطار) در گمرگ كشور خاك می خورند.
با این حساب اگر این تعداد قطار كه در گمرگ است، در خطوط مترو مشغول فعالیت بودند در روز حدود 375 بار سرویس دهی انجام می دادند و حدود 750 هزار مسافر را جابجا می كردند كه این رقم برای سرویس دهی در ماه می شود:11000 بار سرویس دهی و جابجایی حدود 22 میلیون مسافر در ماه.
پس با عدم ترخیص این قطارها از گمرك حدود 750 هزار مسافری كه باید با این قطارها جابجا می شدند در روز با همین تعداد قطار موجود در خطوط جابجا می شوند.
به عبارت دیگر اگر دولت قطارها را ترخیص کند ، تعداد قطارها 30 درصد افزایش می یابد که رقم فوق العاده ای است و می تواند ازدحام جمعیت را بلافاصله یک سوم کاهش دهد.
هر قطار 7 واگنی هم 5.5 میلیون یورو قیمت دارد که با احتساب همه قطارها ، بیش از 137 میلیون یورو از پول مردم بلااستفاده در گوشه گمرک افتاده است!
حال آیا رواست بخشی از پول مردم در کمرگ خاک بخورد و بپوسد و بخش دیگرش نیز توسط دولت بلوکه گردد و ملت هم در فشارهای روزانه و رو به تزاید مترو ، در عذاب دائمی باشند؟! جالب این جاست دولت در حالی بودجه مترو را نمی دهد که اگر هم آن را پرداخت کند ، باز هم به عنوان عوارض گمرکی به خودش باز می گردد. دولت حتی می تواند اجازه ترخیص قطارها را بدهد و به میزان عوارض کمرگی اش ، از بودجه مترو را نزد خود نگه دارد.
واقعاً جای تأسف دارد که از یک سو ، تحریم های خارجی مانع از ورود برخی اقلام به کشور می شود و از سوی دیگر هم وقتی کالایی وارد می شود ، داخلی ها - آن هم از نوع دولتی - نمی گذارند به دست مردم برسد!
به راستی کجای این رویکرد با شعار خدمت به مردم می خواند؟! آیا خدمت به مردم این است که بگویند ما "نوکر مردم" هستیم و در همان حال ، با مردم این گونه رفتار کنند؟!../عصرایران
ویدیو مرتبط :
amp در سئو چیست
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اگر می خواهید با رفتار کودکتان آشنا شوید.
رابطه کودک با مادر بهترین روابطی است که بین دو انسان برقرار میشود و این روابط میتواند برای سالهای بعد، آموزنده باشد و یا الگویی برای شخصیت بعدی کودک و رابطه او با سایرین باشد. تقریبا همه مادران کوشش دارند که رابطه آنان با فرزندانشان تا حد امکان مطلوب باشد. در این رابطه فقط مادر دخالت ندارد، بلکه کودک نیز در این امر سهیم است.
بنابراین لازم است بعضی از خصوصیات اخلاقی کودک را در سنین مختلف مورد مطالعه قرار دهیم. و هر قدر مادر در این خصوصیات آگاهی کاملتری داشته باشد، بهتر میتواند با او کنار بیاید، اگر بداند که با وجود همه کوششهای او ، باز هم همه چیز آرام و بی دردسر نخواهد بود، در این صورت با مشکلات ، رابطه صحیحی برقرار خواهد ساخت.
هر قدر مادر ، ماهر ، با استعداد و مهربان باشد، رابطه او با کودکش آرامتر و بی دردسرتر خواهد بود. و در نتیجه مشکلات آیندهاش ، برای مادر قابل پیش بینی خواهد بود. تغییرات اخلاق و رفتار کودک حتی در قسمتهای پیچیده و بغرنجی از آن ، مانند رابطه او با مادرش هم ، دارای نظم و ترتیب و قابل پیش بینی است.
میزان سازگاری و همکاری کودک با شما ، تنها بستگی به طرز رفتار و مهارت شما در تربیت کودک ندارد، بلکه به نحوه قابل ملاحظهای با تغییرات خود کودک در حال رشد و نمو نیز دارد. در ضمن باید بدانید، وقتی کودک شما در مقابلتان مقاومت به خرح میدهد، اغلب کودکان در این سن ، چنین نیستند. در این صورت عکس العمل شما با این موضوع فرق خواهد داشت.
کودکان شیرخوار
هر کودک شیرخواری حسب تفاوتهای فردی در برخورد با مادر برای ارضای نیازهای فیزیولوژیکی ، رفتار خاصی دارد. در این خصوص مادران باید بگذارند تاکودک خود برنامه غذایش را تنظیم کند و تقاضای طبیعیاش معین کند که چه موقعی باید بخورد و بخوابد. اما در حقیقت این مساله تمام هدف نیست، بلکه نیمی از آنست. روش بزرگ کردن کودک، بنا به عکس العمل او در برابر احتیاجات طبیعی و فطری کودک و بر حسب نظم و ترتیب آن ، توسط مادر تنظیم میگردد. در این صورت هر نوع نیاز کودک برآورده میشود.
بعضی از کودکان ، تابع نظم مادرند و بعضی در این قالب نمیگنجند. آنچه ما در جستجوی آن هستیم، ترکیبی از این دو حالت است. یعنی تنظیم شخصی و خود به خود کودک که شامل نیروهای داخلی و خارجی هر دو است. گاهی تقاضای کودک، مافوق توانایی مادر است، در این صورت مادر باید خود را در برابر تقاضاهای زیاد طفل ، محافظت کند.
البته هدف اصلی سازش و تطابقی است که بین طرفین برقرار میشود، ولی اگر کودک نسبت به تعدیل تقاضاهای خود ، استعداد و توانایی نشان ندهد، این وظیفه مادر است که اقدام نماید و در مقابل تقاضاهای کودک ، خودداری نشان دهد. چنین حالتی فقط تملق به زمان شیرخوارگی ندارد، بلکه متعلق به تمام سالهای برخورد است.
کودکان 18 ماهه
کودک هیجده ماهه در حالیکه ظاهرا «بزرگ شده است و کاملا» جست و خیز دارد ولی از نظر روابطش با مادر خیلی شبیه بچه ی شیر خوار است او دوست دارد بیشتر بگیرد تا بدهد. او از چیزهایی که میداند و میتواند، استفاده کافی میکند و نیازها و احتیاجهای خود را به سایرین میفهماند. او بوسیله اشاره و تلفظ کلماتی مانند «آه ـ آه» به سرعت منظور خود را میفهماند. جواب «نه» را از دیگران به راحتی قبول نمیکند. میداند که کلمه «نه» راحتترین و متداولترین کلمهای است که بکار میرود.
کودک هیجده ماهه وقتی راه میرود، ب حرکت پاها فکر میکند و دوست دارد هر چه به دستش میرسد، بگیرد. احساس او نسبت به زمان بسیار کم است. او هر چه را که میخواهد، همین الان میخواهد. مدتی نخواهد گذشت که کودک هیجده ماهه بر اثر رشد، این مراحل را پشت سر میگذارد و در سن دو سالگی مادر میبیند که او اخلاق خوشی دارد و آدم مطیعی است.
کودک بیست و یک ماهه
کودک در این سن دوست دارد. هر چه که مورد علاقهاش است، همراهش باشد. از تغییر وضعیت ناراحت است و چون گنجینهای لغات او کامل نیست، نمیتواند منظورش را بفهماند بنابراین به گریه و ناسازگاری کردن، متوسل میشود.
مادر خوب و والدین آگاه ، سعی دارند منظور کودک را به سرعت درک و عملی کنند چون در غیر این صورت با لجبازی و ناسازگاری کودک روبه رو خواهند شد. امنیت کودک وقتی عادی است که همه چیز مثل سابق باشد. از تغییر جا یا تغییر لباس و غذا متنفر است.خوشا به حال کودک بیست و یک ماهه ای که والدینش ، واقعی بودن نیازهای او را تشخیص دهند.
کودک دو ساله
برای یک کودک دو ساله ، برعکس کودک هیجده ماهه ، اطاعت ، کاری دلپذیر و آسان است. گذشت شش ماه به کودک این را میدهد که در مقابل والدینش فرمانبردار خوبی باشد. کودک در دو سالگی بیشتر اوقات ، شنونده و اجرا کننده بسیار خوبی است. این حالتها جزء ذات کودک است، و اگر والدین بدانند که در چه مدت این تغییرات صورت میگیرد تقاضاها و انتظارهای خود را از کودک ، با امکانات و قدرت او تطبیق میدهند و در نتیجه ، در امر تربیت او توفیقهای بیشتری عایدشان میشود.
کودک دو سال و نیمه
کودک در این سن ، منفی باف ، لجوج و سرسخت است. اگر مادر بخواهد با عجله لباس او را تنش کند، کودک فریاد میزند: «خودم میخواهم بپوشم» و اگر پدر به او بگوید: «لباست را بپوش» خواهد شنید که میگوید: «میخواهم مامان لباس تنم کند.» کودک دو و نیم ساله متلون است. اگر مادر به طرف او رود. بابا را میطلبد و به عکس اگر بابا به طرفش برود، مامانش را میخواهد. او در دنیایی از تضاد سیر میکند. و این کلمات بر زبان او جاری است: «میکنم .. نمیکنم .. میخواهم .. نمیخواهم .. میتوانم .. نمیتوانم .. بله .. نه»
انتخابهای او چند تایی است و در هر دقیقه ، نوعی را میپسندد، اگر انواع باشد همه را طالب است اگر جلوی او را نگیرند، ممکن است مدتها از یک سمت به سمت دیگر حرکت کند. اگر مادر به او بگوید: «مربا میخواهی» میگوید «نمیخواهم» اما به محض اینکه مربا کنار گذاشته شود، او مربا میخواهد.
مشکل مادر برای تربیت او ، این است که باید حتی الامکان او را در مسیر یک طرفه قرار دهد. کارهای روزانه را خودتان انتخاب کنید و فرصت انتخاب به او ندهید. وقتی میخواهید او را با خود به بیرون ببرید، در حالیکه از تفریح در بیرون برایش سخنرانی میکنید لباس تنش کنید. اگر از او برای بیرون رفتن ، اجازه بخواهید، کلاهتان پس معرکه است. به هر قیمت که میدانید از پرسشهایی که او باید چواب «نه» را ادا کند، پرهیز نمایید. به او زیاد فرصت انتخاب ندهید. اگر این فرصت را داشته باشد، مطمئن باشید که از فرصت خود راضی نیست.
در تمام دستورها، خواهش و تقاضاهایش تکبر و غرور زیاده از حدی دیده میشود. لذا مادر باید به جای نشستن و غصه خوردن ، راه و روش تسلط بر فرزند را بیاموزد و این مطلب را همواره در نظر داشته باشد، سعی کند کودک حرفهای او را بدون چون و چرا بشنود و به عکس در مقابل کارهای بیاهمیت تسلیم شود. مثلا «بگوید: البته ... بله قربان ... حتما»
مادران باید به خاطر داشته باشند که کودک 5/2 ساله ممکن است. رفتارش با شما بسیار خوب یا بد باشد، اما او شما را بسیار دوست دارد و تمناهای زیادی از شما دارد. جالبترین استعدادهای خود را می خواهد به شما نشان دهد، و دوست ندارد آنها را حتی پدرش ببیند. اگر گاهی وقتها که شما را خیلی ناراحت و خسته کرده، فرصتی بدست آورده و قدری استراحت کنید تا ب صبر و حوصله بیشتری به سوی او بازگردید.
کودک دو و نیم تا سه ساله
بسیاری از کودکان در این سن ، در مرحله عجیبی قرار میگیرند، آنها میل دارند به زمان شیرخوارگی برگردند، از نظر احساسی میتوانند این مرحله را با مادر تجدید کنند. دوست دارند دوباره از پستان مادر شیر بخورند، خود را در آغوش مادر جای دهد، برایش بسیار دلپذیر خواهد بود. کودک 5/2 سالهای به مادرش میگفت: «من کوچولو هستم» نمی توانم حرف بزنم. دندان ندارم غذا بخورم. دوست دارم شیر بخورم.»
آنها دوست دارند در کالسکه بخوابند و از شیشه بوسیله پستانک شیر بخورند. وقتی مادری این نیاز کودک خود را بداند، سعی در برطرف کردن آن کرده و به موقع او را از این تخیل بی جا نجات میدهد. اغلب مادران ، کودک در این سن را مسخره کرده و با توجه به کودکان دیگر خود ، حس حسادت آنانرا تحریک و حسود بار میآورند. اما اگر کودک از زنده کردن دوران شیرخوارگی خود به اندازه کافی تجربه بدست آورد، خواهد توانست رشد کند و مستقل تر و بالغ تر بشود و سپس همواره به جلو نگاه کند نه به عقب.
کودک سه ساله
این سن برای مادر و فرزند دوره آرام و رضایت بخشی است. کودک از کلمه «ما» بسیار استفاده میکند. اغلب وجود مادر را بر خود ترجیح میدهد. کودک در ابتدای مرحله 5/2 سالگی روی کلمه «من» و احتیاجات شخصی خودش متمرکز است، بعد روی کلمه «شما» و تقاضای او بر «شما» تکیه دارد و بالاخره به مرحله دوستانه و مشترک میرسد.
او در جهت متضاد گم نمیشود و سعی ندارد که هر دو جهت را انتخاب کند بلکه یک جهت را انتخاب کرده و روی آن میایستد. گاهی والدین میتوانند با فرزند سه ساله ی خود چانه نزنند. او را متقاعد کرده و به امید پاداش به انجام کاری مجبور سازند.
در سه سالگی قدرت بکارگیری کلمات به نحو قابل ملاحظه ای افزایش مییابد. او میتواند در جواب سخن سایرین حرف بزند. میل فراوان دارد در اموری که جنبه امر و بهره در آینده دارد، شرکت کند. کودک سه ساله گاهی که با دلیل و منطق صحبت میکنید، بخوبی گوش میدهد، و حتی گاهی اوقات ممکن است اگر دلیل خوبی برایش بیاورید. کارهایی را که انجامش را دوست ندارد، به راحتی انجام دهد. تقاضای او از بزرگترها خیلی کمتر از سابق و کنار آمدن با او آسانتر است.