اعتراف سارقان افغان به جنایت

اعتراف سارقان افغان به جنایت

او روز هفتم اسفند با من تماس گرفت و گفت مقداری ضایعات دارد و به این بهانه از من خواست برای فروش ضایعات به منطقه خلازیر بروم و یکی از دوستانش به نام «سخی» را که او هم از افاغنه ساکن منطقه شورآباد است به‌عنوان کارگر به محل ضایعات آهن ببرم.»

 مالباخته در ادامه اظهاراتش، درخصوص نحوه زورگیری توضیح داد: «پس از سوارکردن سخی با راهنمایی او به منطقه‌ای متروکه در حوالی بهشت‌زهرا رفتیم و در آنجا ناگهان سخی چاقوی بلندی را از زیر لباسش بیرون کشید و با من درگیر شد.

 

در حالی‌که از ماشین پیاده و با سخی درگیر شده بودم، قاسم نیز با یک سلاح کمری به ما نزدیک شد. با دیدن اسلحه تسلیم شدم. آنها مرا به عقب ماشین بردند و در آنجا قاسم با چکش آهنی چند ضربه محکم به سرم کوبید که بیهوش شدم و زمانی که به هوش آمدم، خود را در بیمارستان دیدم.»

بررسی‌های پلیسی درخصوص این زورگیری همچنان ادامه داشت تا اینکه بعد از حدود چهارماه پرونده‌ای با موضوع آدم‌ربایی تشکیل شد و به دستور بازپرس دادسرای شهرری برای انجام تحقیقات در اختیار پایگاه نهم پلیس آگاهی قرار گرفت. شاکی پرونده آدم‌ربایی به‌کارآگاهان گفت: «فردی به نام قاسم روز چهارم تیر با من تماس گرفت و در قبال آزادی برادر 26ساله‌ام به نام هادی مبلغ 40‌میلیون‌تومان وجه نقد خواست.»

 

  کارآگاهان در بدو امر اطلاع پیدا کردند متهم پرونده آدم‌ربایی همان متهم اصلی پرونده زورگیری خودرو است. آنها با تجمیع اطلاعات به‌دست آمده درباره «قاسم» و «سخی» به تحقیقات گسترده در منطقه شورآباد پرداختند و سرانجام روز 12تیر سال‌جاری موفق به دستگیری «سخی» شدند.

 این مرد 25ساله در اظهاراتش به زورگیری از مالباخته و مشارکت در آدم‌ربایی اعتراف کرد و گفت پس از آنکه با همدستی قاسم، هادی را ربودند او را کشتند و جسد وی را در داخل چاه مجتمعی در حال ساخت واقع در منطقه شهرری پنهان کردند. به این ترتیب پرونده ابعاد تازه‌ای پیدا کرد و کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند. آنها پی بردند هادی بر اثر اصابت جسم سخت به سرش جان باخته است.

 

ماموران همچنین در بررسی‌های مقدماتی اطلاع پیدا کردند قاسم پس از باخبر شدن از دستگیری سخی، تهران را به سمت مقصد نامشخصی در مناطق مرزی شرق کشور ترک کرده است.  کارآگاهان در تلاش بودند تا ردی از این مرد افغان به دست بیاورند که با پرونده جدیدی روبه‌رو و از وقوع جنایتی مشابه در منطقه حسن‌آباد باخبر شدند که البته پیش از کشته‌شدن هادی به وقوع پیوسته بود.

در آن جنایت زنی 60ساله که از تبعه افغانستان بود مورد اصابت جسم سخت از ناحیه پشت سر قرار گرفته و کشته شده بود. اطلاعات موجود حکایت از آن داشت که این امر داخل یک گاوداری انجام شده است. 

 

برابر اطلاعات پرونده جنایت دوم، در ساعت 21:30 روز چهارم بهمن سال گذشته وقوع قتلی از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی به‌کلانتری حسن‌آباد اعلام و با حضور ماموران در محل و انجام بررسی‌های اولیه مشخص شده بود زن 60ساله از ناحیه سر مصدوم و پس از انتقال به بیمارستان فوت شده است.

خانواده این زن در همان زمان به پلیس گفته بودند مبلغ هشت‌میلیون‌تومان نیز از محل سکونت مقتول که سرایدار گاوداری بود، سرقت شده است.  با توجه به شباهت در نوع جنایت‌ها احتمال دست داشتن قاسم در آن قتل نیز قوت گرفت و با انجام تحقیقات میدانی از همسایگان و پسر مقتول به نام مجتبی مشخص شد

 

ساعتی قبل از وقوع جنایت، فردی به نام «قاسم» که به فرزند مقتول بدهکار بود، برای پرداخت بدهی‌اش به محل جنایت رفته بود. مجتبی درباره قاسم به‌کارآگاهان گفت: «قاسم از دوستان صمیمی من است و طی تماس تلفنی مادرم متوجه شدم پس از پرداخت بدهی‌اش منزل ما را ترک کرده است.» یکی از همسایگان مقتول نیز به‌کارآگاهان گفت: «زمان قتل جوانی ناشناس را دیدم که از منزل مقتول خارج شد.

 چهره او را به‌خوبی مشاهده کردم و اگر دوباره وی را ببینم، می‌توانم شناسایی‌اش کنم.» همسایه مقتول وقتی تصویر قاسم را دید بلافاصله او را شناخت و تایید کرد

 

این فرد همان جوان مشکوک است. این اطلاعات در حالی به‌دست آمد که در شاخه دیگری از تحقیقات مشخص شد قاسم پس از چندین ماه متواری شدن به کشور افغانستان، به‌تازگی به‌صورت غیرقانونی به ایران بازگشته و در حال حاضر در شهرستان تیران از توابع استان اصفهان، در کارخانه سنگ‌بری مشغول به‌کار است.  کارآگاهان پس از شناسایی مخفیگاه متهم 25ساله با اخذ نیابت قضایی به شهرستان تیران رفتند و سرانجام قاسم را هفته پیش دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل کردند.

  قاسم که پس از مواجهه حضوری با شاکی پرونده زورگیری و «سخی» چاره‌ای جز اعتراف نداشت، به قتل هادی و زورگیری خودرو سواری اقرار کرد. او همچنین درباره کشتن زن میانسال نیز به‌کارآگاهان گفت: «مجتبی یکی از دوستان نزدیک من است و حتی شب پیش از جنایت به‌عنوان میهمان در خانه او و مادرش بودم. از حدود یک‌سال پیش، من مبلغ پنج‌میلیون‌تومان به مجتبی بدهکار بودم تا اینکه در روز جنایت طلب مجتبی را به مادرش دادم و از گاوداری خارج شدم.

 

در زمان خروج از گاوداری متوجه شدم غیر از مادر مجتبی شخص دیگری در گاوداری حضور ندارد، به همین علت مجددا به گاوداری برگشتم و پس از پوشاندن صورت خود ابتدا مادر مجتبی را با زدن ضربه‌ای به پشت سر بیهوش کردم اما او حین سرقت به هوش آمد به همین دلیل تصمیم به کشتن وی گرفتم و چند ضربه محکم به پشت سرش زدم که باعث مرگ وی شد. /شرق

 

ویدیو مرتبط :
حمله به کشاورزان افغان ، جنایت دموکراسی وحشی آمریکایی

---

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

جنایت باغ انار به روایت مرد افغان

 

پس از گذشت بیش از یكسال، مرد افغانی كه دختر جوانی را به وسیله روسری در باغ انار خفه كرده بود، لب به اعتراف گشود و پرده از راز قتل این دختر برداشت.

به گزارش خبرنگار «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، شامگاه ۲۳ اردیبهشت ماه سال گذشته ماموران كلانتری ۲۵ محمدشهر در تماس با بازپرس كشیك قتل، وی را در جریان كشف جسد زنی در یكی از باغات اطراف كرج قراردادند.

با حضور بازپرس ویژه قتل و گروه تشخیص هویت پلیس آگاهی در محل كشف جسد، آنان با جسد دخترجوانی روبرو شدند كه هیچ گونه آثار ضرب و شتم یا خفگی كه دال بر جنایت باشد را كشف نشد.

در بررسی های اولیه و با توجه به وضعیت مقتول، مهمترین فرضیه در مورد انگیزه عامل یا عاملان جنایت، تجاوز و سرقت بود.

با كشف جسد دختر جوان پرونده ای تحت عنوان فوت مشكوك پیش روی بازپرس ویژه قتل باز شد و پرونده برای بررسی بیشتر به اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی استان تهران ارجاع داده شد.

كارآگاهان در گام نخست، مشخصات ظاهری مقتول را با مشخصات افراد فقدانی در سامانه مفقودان نیروی انتظامی تطبیق داده كه مشخص شد تصویر مقتول با تصویر یكی از فقدانی های گزارش شده در شهر تهران به نام «زینب» مطابقت دارد.

به گزارش ایسنا، با به دست آمدن این سرنخ، كارآگاهان پلیس آگاهی استان تهران با اخذ نیابت قضایی از بازپرس ویژه و هماهنگی های صورت گرفته با فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، خانواده فقدانی را به كرج دعوت كردند.

خانواده «زینب» پس از مراجعه به كرج توسط ماموران پلیس به بهشت سكینه معرفی شده كه آنان پس از رویت جسد تایید كردند كه این جسد متعلق به فرزندشان «زینب» است.

با شناسایی هویت جسد بازپرس ویژه قتل خانواده مقتول را به دادسرا فراخواند و آنان به بازپرس گفتند كه «زینب» ۲۲ اردیبهشت ماه به قصد خرید از منزل خارج شده و به منزل مراجعه نكرده است.

بازپرس ویژه قتل با بررسی اطلاعات اعلامی خانواده «زینب» دریافت كه وی هنگام ترك منزل، گوشی همراه خود را به همراه برده بود در حالی كه این گوشی در صحنه جنایت یافت نشد كه این مسئله فرضیه سرقت را ایجاد كرد.

به گزارش ایسنا، با دریافت سریال گوشی تلفن مقتول، پرونده وارد فاز جدیدی شد و كارآگاهان پلیس آگاهی با بررسی فنی و پلیسی، افرادی كه از این گوشی استفاده كرده بودند را شناسایی كردند.

كارآگاهان با انجام تحقیقات به یكی از افاغنه مستقر در كرج به نام «آصف» مظنون شدند كه به دستگیری وی اقدام كردند اما متهم دستگیر شده در بازجویی ها هرگونه ارتباط با «زینب» را رد كرد. در پی انكار جنایت توسط این متهم، قرار قانونی برای وی صادر شد و پرونده برای تكمیل تحقیقات در اختیار ماموران آگاهی قرار گرفت.

در حالی كه این متهم به قتل «زینب» در بازداشت به سر می برد، پزشكی قانونی فشار بر عناصر حیاتی گردن (خفگی) را علت مرگ «زینب» عنوان كرد كه این مساله سبب شد، متهم مجددا برای انجام تحقیقات بیشتر به پلیس آگاهی ارجاع داده شود.

تحقیقات ادامه داشت تا اینكه نهایتا در سوم بهمن ماه سال جاری، «آصف» در دام تناقض گویی های خود گرفتار شد و با اعتراف خود پرده از جنایت هولناك یكسال و ۱۰ ماهه قتل «زینب» برداشت.

«آصف» در اعترافات خود با تاكید بر اینكه كارگر گاوداری است، ادامه داد: چندی پیش مقتول با وی تماس گرفته و از وی درخواست دوستی كرده است.

وی در ادامه اعترافاتش به اولین ملاقاتشان در محله اتابك تهران اشاره كرد، گفت: «زینب» پس از این دیدار و در حالی كه برای اولین بار یكدیگر را ملاقات می كردیم؛ گفت كه دیگر قصد ندارد به منزل مراجعت كنند به همین دلیل از من خواست كه وی را به منزل خود ببرم.

بنابر اظهارات «آصف» آنان یك شب را در منزل یكی از دوستان متهم و به همراه چند تبعه دیگر افغان گذرانده بودند.

متهم در حضور بازپرس ویژه قتل یادآور شد كه شب حادثه به همراه «زینب» به محمد شهر كرج رفته كه در نیمه های شب پس از این كه با «زینب» ارتباط برقرار كرده متوجه اشتباه خود مبنی بر به همراه بردن زینب شده به گونه ایی كه از مقتول می خواهد به منزل مراجعه كند كه این مسئله باعث اختلاف شده و به این دلیل «آصف» به وسیله روسری «زینب» را خفه كرده است.

متهم ادامه داد: برای گمراه كردن ماموران، طلا و جواهرت «زینب» را به سرقت بردم، اما از آنجایی كه قصدم سرقت نبود، طلاهای مسروقه را در داخل جوی آب در كرج انداختم.

پس از مدتی كه به تصور این كه آب از آسیاب افتاده، گوشی زینب را روشن كردم تا از آن استفاده كنم.

این متهم در تشریح علت سكوت یك ساله اش بعد از ارتكاب قتل، توضیح داد: سعی داشتم تا با عدم قبول قتل اتهام قتل را رفع كنم، تا ماموران تصور كنند كه من قتل را انجام نداده و به دنبال متهم به قتل دیگری باشند.

به گزارش ایسنا، متهم پس از سیر مراحل قانونی روانه زندان شد.... /گزارش : خبرگزارى ایسنا