اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

اظهارات سید محمد خاتمی در جمع کاندیداهای احتمالی انتخابات



اظهارات سید محمد خاتمی در جمع کاندیداهای احتمالی انتخابات

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب :روز گذشته جشن عید سعید غدیر به سنت هر سال با حضور حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی و جمعی از چهره‌های فرهنگی هنری و سیاسی برگزار شد و علاوه بر برخی نامزدهای بالقوه انتخابات، برخی زندانیان آزادشده هم حضور داشتند.

 



اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

رئیس جمهور سابق کشورمان در این مراسم با تبریک عید سعید غدیر به حاضران گفت:« البته این عید برای ما شادی بخش تر و با نشاط تر بود؛ اگر در کنار انبوهی از عزیزانی بودیم که اکنون در کنار ما نیستند .... و امیدوارم به برکت مولا امیرالمومنین علی(ع) شاهد گشایش در امور ... باشیم.»

وی با بیان اینکه « امام علی (ع) مظهر همه زیبائی ها ؛محاسن و خوبی ها است که برای یک انسان ممکن است و به معنی تمام کلمه باید بگوئیم علی زیبا است»، افزود:« خداوند متعال در قرآن از جمله جاهائی که به خود آفرین گفته است آنجاست که انسان را خلقت کرده است بعد از خلقت انسان می فرماید: "فتبارک الله احسن الخالقین"آفرین بر خدائی که زیبا ترین و نیکو ترین آفرینندگان است.یعنی خلق انسانی که هویت او زیبائی است ؛البته زیبائی که باید پرورده شود و در وجود او به فعلیت برسد و این زیبائی و این حسن بعد از پیامبر اکرم(ص) در وجود علی (ع) به اوج خود می رسد.»

رئیس بنیاد باران تصریح کرد:«حسن در برابر قبح است و شاید مناسب ترین تعبیری که در فارسی برای حسن داریم،زیبائی است.البته ذهن ها متوجه ظواهر امر که خیلی زیباست نشود که آن هم مهم است زیبائی از زیبائی ظاهر مهم تر است.»

وی با بیان اینکه در ادبیات فارسی از حسن به عنوان زیبائی و نیکوئی نام برده می‌شود به ابیاتی چون :«حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت / آری به اتفاق جهان می توان گرفت» و « در ازل پرتوی حسنت به تجلی دم زد/عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد/جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت/  عین آتش شد از این عشق و به همه عالم زد» اشاره کرد.

رئیس دولت اصلاحات همچنین یادآور شد:« در کلام اسلامی ما سخن از حسن و قبح ذاتی امور و افعال داریم. حسن در مقابل قبح است .قبح زشتی است بنابراین حسن زیبائی است و خداوند وقتی می فرماید "فتبارک الله احسن الخالقین" یعنی نیکوترین و زیبا ترین آفریننده هاست . چرا؟ چون زیباترین و نیکوترین موجود را آفریده است که امام امیرالمومنین مظهر آن زیبائی، حسن و نیکوئی است.»

خاتمی تصریح کرد:« نکته دیگر اینکه عشق با حسن مناسبت دارد، زیبائی است که عشق را بوجود می آورد.عشق متوجه زیبائی است هدف عشق که عبارتست از انگیزه ای برای رسیدن به هدف همان زیبائی و حسن است اگر حسن و زیبائی نباشد عشق نیست و عشق جوهر آدمی است.»

وی تاکید کرد:« عشق فراتر از عقل است البته عشق داشتن به معنی فرونهادن عقل نیست بلکه از عقل فراتر رفتن است و فقط از طریق عشق می توان به حقیقت و زیبائی مطلق رسید، بنابراین باید به مولا که خود راهی به آن زیبائی مطلق دارد ؛ عشق ورزید و همزبان با حافظ شیراز گفت:خیال روی تو در هر طریق همره ماست/  نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست/به رغم مدعیانی که منع عشق کنند/ جمال چهره تو حجت موجه ماست.»

رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با طرح این سئوال که « اما این زیبائی و حسن چیست که اینقدر اهمیت دارد؟»، اظهار داشت:« زیبائی مثل وجود است که تن به تعریف نمی دهد. درباره "وجود" گفته اند ؛ مفهومش آشناترین و شناخته ترین مفاهیم است ولی حقیقت و کنه او از پوشیده ترین اموری است که در عالم هست.»

رئیس جمهور سابق کشورمان یادآور شد:« امور لطیفی مثل زیبائی و حسن نیز همین خصوصیت را دارند اما جان انسان با زیبائی آشناست ، از هر کس بپرسید زیبائی چیست دهها مورد زیبائی را به شما نشان خواهد داد.یک گل؛یک آبشار،ترنم مرغان خوشخوان در بامداد و شامگاهان بهاری،محبت آسمانی مادر به فرزند ،ایثار برای نجات دادن انسان،دغدغه و درد انسان محروم را داشتن، اینها همه زیبائی است.مصادیق بی نهایت زیبائی مادی و معنوی در دنیا وجود دارد که جان هر انسانی با او آشناست اما اگر از هر کس بپرسید زیبائی چیست از تعریف آن در می ماند مثل خود "وجود".

وی افزود:« در قرآن کریم اموری لطیف نظیر خیر،ایمان ،جمال،زیبائی و نیکوئی بیشتر به "موارد" اشاره شده است  نه به تعریف حکمی و منطقی این امور.اگر از قرآن بپرسید ایمان چیست می گوید آنکه مومن دارد.مومن چه دارد؟ آن کس که در نماز خود خاشع است، آنکس که درد محرومیت جامعه دارد و از دانائی خود برای رفع آن تلاش می کند.آنکه اگر عهدی است به عهد خود پایبند است،آنکه اگر امانتی به او دادیم آن امانت را ادا می کند موارد مشخص خارج ،یا سلسله ای از افعال و صفات و مشخصاتی را ذکر می کند و در پایان می فرماید "والله یحب المقسطین""والله یحب العالمین"یا "والله لا یحب الظالمین"یا"والله یحب المقسطین" مواردی را ذکر میکند می گوید این ظلم است، این زیبائی است، این خوبی و خیر و کمال است. چرا؟ چون تعریف اموری نظیر زیبائی و حسن و خیروعدالت اگر ناممکن نباشد بسیار دشوار است، اما موارد را می توان نشان داد.قرآن کریم نیز از این سبک و سیاق استفاده می کند.»

خاتمی با بیان اینکه «علاوه بر این ادیان الهی و بخصوص اسلام یک مصداق عینی ملموس محسوس را برای زیبائی وخوبی و نیکی و عدل در اختیار بشر قرار داده است»، گفت:« وقتی قرآن می فرماید :"لقد کان رسول الله اسوه حسنه"به پیامبر نگاه کنید گفتار وپندارو رفتار و سلوک و راه و روش پیامبر را برای خود الگو قرار دهید،یعنی همان خوبی ها؛زیبائی ها ،همان محاسن بشر شایسته آن است در وجود نبی اکرم متجلی است و شما با دیدن این مصداق شخصیت خود و وجود خود را بسازید و اینکه پیامبر می فرماید: هر که مولایش منم علی مولای او است.یعنی اگر من الگو و رهبر و پیشوا و سر مشق و اسوه مردمم ؛ علی نیز اسوه و پیشوا و الگوی این مردم است چرا که او جامع محاسن و زیبائی ها و نیکوئی هایی است که می توان تصور کرد.»

رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:«البته الگو بودن امیرالمومنین برای ما بیشتر در دسترس است چرا که پیامبر به منبع وحی متصل بود و علی (ع) در زمانیکه انسان با منبع وحی منقطع شده است، انسان کاملی است .انسانی که باید باشد؛انسانی که پیامبر برای خلق و ایجاد و تربیت او آمده بود.انسانی که در زمانیکه پیامبری منقطع شده است برای همه انسانها الگوست.از این جهت دسترسی ما به این الگو بیشتر و بهتر است و الگو بودن برای ما که در دوران انقطاع وحی هستیم علی و فرزندان او بیشتر الگو هستند.»

وی با اشاره به مفصل بودن این بحث گفت:« در این مجال کوتاه می خواهم نکته ای را از مولا امیرالمومنین که جان زیبای او را نشان می دهد و برای ما الگو است بخصوص در این زمان و زمانیکه ما حکومتی داریم که منتسب به امیرالمومنین است عرض کنم.می دانید که بزرگترین آفت زندگی اجتماعی انسان، استبداد و خودکامگی بوده است.استبداد و خودکامگی علاوه بر اینکه همه سرمایه های مادی و معنوی را در طول زمان نابود می کند بزرگترین فاجعه ای که می آفریند "تحقیر انسان" است.»

خاتمی با تاکید بر اینکه «انسان در نظام استبدادی بیچاره و ذلیل است»، ادامه داد:« آنکه عزت دارد و مهم است و بالاست و بی مسئولیت است و همه چیز داند، مستبد است و انسان چاره ای جز اطاعت مطلق، جز تملق ، جزخاکساری وجز تواضع در برابر او ندارد شاید بزرگترین زیان استبداد همین تحقیری است که نصیب انسانی که در متن استبداد زندگی می کند، می‌شود. »رئیس جمهور سابق کشورمان با اشاره به حاکم بودن نظام های استبدادی بر همه دنیا طی قرون متمادی تا همین اواخر گفت:« در دوران جدید انسان با هزینه های بزرگ به این نتیجه رسید که استبداد شیوه مناسبی نیست، گرچه با کمال تاثر کسانیکه نظام های دموکراتیک را برای خودشان ایجاد کرده‌اند در عرصه بین المللی بزرگترین استبداد ها و زورها و تحقیر ها و فشارها و سرکوب ها را برای بخش زیادی از دنیا ایجاد کرده اند.»

وی استبداد را آفت خانمان سوزی  دانست که وجود داشته و هنوز هم وجود دارد و سپس به کلامی از امیرالمومنین در 1400 سال قبل نه به عنوان یک خیرخواه مصلح صالح که در خانه  خود بنشیند و نصیحت ونظریه پردازی کند، بلکه به عنوان حاکم مقتدری که امور در دست اوست ؛بر بزرگترین معموره عالم حکومت می کند اشاره کرد و تاکید کرد که در این کلام علی زیبائی را دراوج آن می بینید.خاتمی سپس به قرائت فرازهایی از کلام مولا علی(ع) درخطبه صفین پرداخت و ادامه داد :« امام علی (ع) خلیفه رسول الله و حاکم فرمانروای بر بزرگترین خطه عالم چنین می گوید" إِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالاَتِ اَلْوُلاَةِ عِنْدَ صَالِحِ اَلنَّاسِ أَنْ یُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ اَلْفَخْرِ وَ یُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى اَلْکِبْرِ وَ قَدْ کَرِهْتُ أَنْ یَکُونَ جَالَ فِی ظَنِّکُمْ أَنِّی أُحِبُّ اَلْإِطْرَاءَ وَ اِسْتِمَاعَ اَلثَّنَاءِ وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اَللَّهِ کَذَلِکَ وَ لَوْ کُنْتُ أُحِبُّ أَنْ یُقَالَ ذَلِکَ لَتَرَکْتُهُ اِنْحِطَاطاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ عَنْ تَنَاوُلِ مَا هُوَ أَحَقُّ بِهِ مِنَ اَلْعَظَمَةِ وَ اَلْکِبْرِیَاءِ وَ رُبَّمَا اِسْتَحْلَى اَلنَّاسُ اَلثَّنَاءَ بَعْدَ اَلْبَلاَءِ فَلاَ تُثْنُوا عَلَیَّ بِجَمِیلِ ثَنَاءٍ لِإِخْرَاجِی نَفْسِی إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِلَیْکُمْ مِنَ اَلتَّقِیَّةِ فِی حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لاَ بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا فَلاَ تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ اَلْجَبَابِرَةُ وَ لاَ تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ اَلْبَادِرَةِ وَ لاَ تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَةِ وَ لاَ تَظُنُّوا بِی اِسْتِثْقَالاً فِی حَقٍّ قِیلَ لِی وَ لاَ اِلْتِمَاسَ إِعْظَامٍ لِنَفْسِی فَإِنَّهُ مَنِ اِسْتَثْقَلَ اَلْحَقَّ أَنْ یُقَالَ لَهُ أَوِ اَلْعَدْلَ أَنْ یُعْرَضَ عَلَیْهِ کَانَ اَلْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَیْهِ فَلاَ تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لاَ آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی إِلاَّ أَنْ یَکْفِیَ اَللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی فَإِنَّمَا أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِیدٌ مَمْلُوکُونَ لِرَبٍّ لاَ رَبَّ غَیْرُهُ ...."

"سخیف ترین حالات والیان وحکمروایان نزد مردمان صالح این است که به آنها این گمان برود که فخر فروشی و سرگرانی دارند و بدترین حالت این است که والیان کار خود را بر پایه ی کبرو خود برتربینی بنا نهند .- این صفاتی است که به طور کلی استبداد دارد- و من کراهت دارم که در پندار شما این تصور پیدا شود که من چاپلوسی را دوست دارم و حتی این تصور را داشته باشید که مرا بالا ببرید و صفات عجیب و غریب به من بدهید که من از آن خوشم آید و خدا را سپاسگزارم که من چنین نیستم و اگر هم خدای ناکرده چنین چیزی در ذهن من بود به خاطر خاکساری در برابر خدا من آن را ترک می کردم. هرگز مرا ستایش نکنید- امیر مومنان در زمان حکومتش می گوید-  با من آن طور که با جباران و زورگویان مکالمه می کنند و سخن می گویند سخن نگوئید و نیز با من چنانچه با انسانهای دژم خوی و زورگو پروا میکنید ،پروا نکنید.به ظاهر سازی با من در نیامیزید و گمان نکنید اگر با صراحت و شجاعت در مقابل من بیاستید وحق را بیان کنید بر من سنگین است و خیال نکنید من فقط از شما توقع دارم که مرا بزرگ بدارید و از من تعریف و ستایش کنید، این طور نیست .کسی که فقط از اینکه کلمه حق را بشنود و از اینکه او را گوشزد کنند به اینکه به عدل رفتار بکند، برنمی تابد، معلوم است که عمل به حق و عدل برای او ساده تر است.باز نایستید و خودداری نکنید از اینکه سخن حق به من بگوئید و در زمینه عدالت؛ پیشرفت ،بهبود وضع اجتماعی با من مشورت کنید. من کسی نیستم که از اینکه خطا کنم  در امان باشم ،من هم ممکن است خطا کنم و از نفسم ایمن نیستم از اینکه اشتباه نکنم مگر اینکه خدا انسان را حفظ کند.- همه انسانها در معرض خطا هستیم و با مشورت با انتقاد؛با آزادی بیان با گفتن حرف ها می شود جلوی این خطاها را گرفت-. و بدانید ما حاکمان و شما مردم همه بندگان پروردگاری هستیم که غیر از او پروردگاری نیست.»

رئیس جمهور سابق کشورمان سخنان خود را با این دعا به پایان برد:« خدایا دل ما را به عشق مولا امیرالمومنین و فرزندان او روشن کن و توفیق پیروی از راه آنها در عرصه های فردی و اجتماعی به ما عنایت کن.»

گفتنی است،این مراسم با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید با قرائت زیبای قاری برجسته آقای موسوی آغاز شد . اجرای این مراسم را شاعر و ادب پژوه معاصر "سهیل محمودی " بر عهده داشت.

سهیل محمودی در آغاز مراسم با تبریک عید سعید غدیر و سابقه برگزاری این نشست طی ده سال گذشته گفت: جمعی از شاعرانی که هر ساله در این مراسم حضور داشتند به سبب حضور در سالگرد درگذشت دکتر قیصر امین پور به دزفول سفر کرده اند و در این مراسم حضور ندارند. وی در ادامه گفت : احمد مسجد جامعی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات که بانی این جشن و گردهمایی هرساله است نیز به سبب تشرف به نجف اشرف در این مراسم حضور ندارد.

یادآور می‌شود شعر خوانی در مدح و منقبت حضرت علی(ع) از دیگر برنامه‌های این جشن بود.نکته قابل توجه اما حضور انبوه جمعیت از اقشار مختلف بود به گونه‌ای که علاوه بر سالن اصلی، سالن مجاور و حیاط هم مملو از جمعیت بود.

حضور محمدرضاعارف، عبدالواحد موسوی لاری، سیدمحمود دعایی، مجید انصاری ،محسن مهرعلیزاده، اسحاق جهانگیری، محمد نوری زاد، هادی خانیکی، محمد صدوقی، سید محمد رضا خاتمی، سیدعلی خاتمی، محمد ستاری فر، سراج الدین موسوی، علی یونسی ، علی ربیعی، سید عبدالحسین مختاباد ،لاله اسکندری، فخرالسادات محتشمی پور، ووزرا،استانداران ،سفرا و دیپلمات های دولت اصلاحات ، روزنامه‌نگاران،هنرمندان و شاعران،جوانان اصلاح‌طلب و خانواده های زندانیان سیاسی، از دیگر نکات قابل توجه این مراسم بود./سایت انتخاب

 


ویدیو مرتبط :
‫اظهارات جنجالی رییسی درباره تخلفات دولت روحانی در انتخابات 96/ اولین بار در جمع مردم مشهد‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سید محمد خاتمی:بیش از اینکه به انتخابات بیندیشم به تغییر فضا می‏اندیشم



سید محمد خاتمی:بیش از اینکه به انتخابات بیندیشم به تغییر فضا می‏اندیشم/حس قهرمان‏پروری نشان از بیماری روانی تاریخی دارد/ باید خط کشی هایی بین جریان اصلاحات و برخی جریانات خطرناک صورت گیرد

خاتمی گفت: حس قهرمان‏گرایی و قهرمان‏پروری نشان از بیماری روانی تاریخی دارد..متاسفانه بعد از ۲ خرداد ما دچار هیجاناتی شدیم و در این بین شعارها و مسائلی مطرح شد که باعث ایجاد بدبینی‏هایی در جامعه و تقابل شد که این تقابل به نفع کسانی تمام شد که چندان به حق و حرمت مردم اعتقادی ندارند.

 

  اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

انتخاب : سید محمد خاتمی گفت: نمی‏خواهم بگویم بین اصلاحات و جنبش سبز باید خط بکشیم اما باید خط‏ کشی‏هایی برای برخی جریانات که منحرف و خطرناک هستند، داشته باشیم.

به گزارش  «انتخاب» ؛ وی که در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران سخن می گفت، تصریح کرد: شخص من بیش از اینکه به انتخابات بیندیشم به تغییر فضا می‏اندیشم.

او در مورد شرکتش در انتخابات اخیر می گوید: اما مورد شرکت من در انتخابات سال پیش چون احساس کردم جریانی بخصوص در خارج از کشور رسما هدف خود را براندازی می داند و تحریم انتخابات را در دستور کار قرار داده است از سوی دیگر ما و اصلاح طلبان هم با این که به صراحت بر عدم تحریم تأکید کرده ایم و عدم شرکت در انتخابات را به معنی ندادن لیست و نداشتن نامزد دانسته ایم از هر دو طرف می کوشیدند اصلاحات و همه منتقدان را تحریمی به حساب آورند و جزء براندازان محسوب کنند که به نظرم می بایست با آن مقابله کرد که شرکت در انتخابات از جمله برای همین بود.

خاتمی در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: حس قهرمان‏گرایی و قهرمان‏پروری نشان از بیماری روانی تاریخی دارد..متاسفانه بعد از ۲ خرداد ما دچار هیجاناتی شدیم و در این بین شعارها و مسائلی مطرح شد که باعث ایجاد بدبینی‏هایی در جامعه و تقابل شد که این تقابل به نفع کسانی تمام شد که چندان به حق و حرمت مردم اعتقادی ندارند.

متن پاسخ رییس جمهور سابق کشورمان به دانشجویان در پی می آید:

در آغاز من هم از مرحوم مهندس بازرگان و همه بزرگانی که در طول این نیم قرن، بلکه یک قرن گذشته در عرصه پیشرفت جامعه، اعتلای کشور و آزادی مملکت و نیز عرضه اسلامی که واقعا جوابگوی نیازهای انسان و روزگار ماست، تلاش کردند ذکر خیر می کنم. البته بحث درباره شخصیت افرادی نظیر جناب مرحوم مهندس بازرگان نیاز به مجالی دیگر دارد. با آرزوی علو درجات برای ایشان و همه بزرگان گذشته و با تشکر از شما به خاطر مطالبی که مطرح کردید.

با توجه به اینکه زمان محدود است فرصتی نیست مفصلا به همه سؤالات پاسخ بدهم از جمله این که بگویم خاتمی کیست و چیست و خیلی هم مهم نیست که وقت خود را صرف آن کنیم. به جای آن بیاییم و به عنوان کسانی که در این عصر و زمان زندگی می‏کنیم و با مختصات تاریخی جامعه ایرانی که در آن به سر می بریم بیشتر آشنا شویم، دردها و درمان ها را بشناسیم. این امر خیلی مفیدتر است. درواقع اگر ما به جای تجزیه و تحلیل افراد و شخصیت‏ها، بتوانیم جامعه و تاریخ کشور را بشناسیم و راهکاری منطقی در مورد مدیریت آن پیدا کنیم آن وقت می‏توانیم در مورد انسان‏ها نیز قضاوت کنیم. به تعبیر امیرالمومنین «نیایید امور و جریانات را با افراد بسنجید شما حق را بشناسید سپس افراد را با ملاک حق بسنجید»

ولی به هر حال سؤالتان را به اجمال پاسخ می گویم: در سال آخر ریاست‏جمهوری یا سال ۸۳، نامه‏ای برای «فردا» نوشتم که ناظر بر همین جریان بود. آن «فردا» امروز است و شما آن را مجددا بخوانید. شاید در مورد خودم و جامعه و مشکلات و راه حل های آن چیزی دستگیرتان شود. نمی‏خواهم بگویم آنچه در آن نامه آمده درست است، اما دیدگاهی که داشتیم و مشکلات حاضر در جامعه و این که چه چیزی قابل پیاده شدن در جامعه هست یا نیست و چرا؟ مطالبی آمده است. بالاخره جامعه محیط آزمایشگاهی علوم طبیعی نیست که بتوانید مواد را دفعتا ترکیب یا تجزیه کنید و خیلی فوری محصولی را به دست آورید. در جوامع، امور به صورت تدریجی حاصل می شود و آگاهان خیرخواه می توانند با تأمل و شناخت راه و داشتن استراتژی و تاکتیک و به صورت جمعی نه فردی و پیداکردن راه‏حلی درست و رهبری استراتژیک البته نه فردی، امور قابل پیاده شدن را بیابند و اندک اندک پیاده کنند.

* برای گرفتن پاسخ کاملتان بهتر است شما «نامه ‏ای برای فردا» را بخوانید تا حدود زیادی به این مساله پاسخ داده‏ام البته خیلی به خود نپرداخته‏ام اما به اینکه چرا جامعه ما احساس می‏کند به قهرمان نیاز دارد و این چه درد تاریخی است، پرداخته شده. واقعا در این جامعه و فرهنگ بسیار غنی و تاریخ پرفراز و نشیب و طوفان‏های عظیم که پشت سر گذاشته شد جا دارد بپرسم، چرا با همه این عظمت‏ها و بزرگی ها مردمش به دنبال این هستند که کسی آنها را نجات دهد و با پیداکردن این فرد همه کارها را متوجه او کنند. اگر هم اتفاقی نیفتاد، دلسرد شوند؟

این طرز تفکر، مشکل و بیماری تاریخی است که عمدة ریشه شکل‏گیری آن در تاریخ استبدادزده ماست، به خصوص در طول ۱۵۰ - ۲۰۰ سال گذشته که ملت تحقیر شد و به نوعی اعتمادبه‏نفس از او گرفته شد درنتیجه در پی این بود که دستی از غیب برون آید و کاری بکند. یکی از علل استقرار دیکتاتوری‏ها همین است، با اینکه انقلاب مشروطیت در جامعه ما بسیار مهم بود اما بسیاری از مردم از استبداد رضاشاه استقبال کردند. واقعا چرا؟

برای اینکه در آن زمان هرج و مرج شد و نتوانستند آزادی را پایدار کنند و به جان هم افتادند، از سوی دیگر فساد قاجاری همه را بی زار کرده بود و در این بین دروغگویانی با شعار آبادکردن و قوی کردن مملکت ایران و ایجاد امنیت، مردم را به سمت خود کشیدند و رضا خان به روی کار آمد. و بعد مردم دیدند که این قهرمان نما چه به سرشان آورد.

حس قهرمان‏گرایی و قهرمان‏پروری نشان از بیماری روانی تاریخی دارد و این که می گویم جامعه ما بیمار است خدای ناکرده در صدد تحقیر ملت بزرگمان نیستم. این ملت عزیز و قوی است ولی یک انسان نیرومند را هم بیماری و میکروب از پای می اندازد و زمین گیر می کند و برای به پا ایستادن آن باید سیستم ایمنی و دفاعی او تقویت و میکروب را از تن بیرون کرد و این ملت این ظرفیت را دارد. همان‏طور که بارها گفتم اگر می‏خواهید بدانید روحیه این ملت چیست، همان روحیه مشروطیت، نهضت ملی، انقلاب اسلامی و اصلاحات و... است و امر مشترک همه آنها این است که این مملکت، استبداد نه، آزادی می‏خواهد، استقلال می‏خواهد، وابستگی به بیگانه نمی‏خواهد و پیشرفت می‏خواهد. البته فرهنگ غالب مملکت ما اسلامی است و همه آن را قبول داریم. و اسلامی نیز که در انقلاب ما بود ادعا داشت که آزادی، استقلال و پیشرفت را به مردمانش هدیه می‏دهد. 

حال اگر اسلام به گونه ای دیگر تعبیر می شود و تلاش برای تحمیل آن صورت می گیرد آن انحراف از انقلاب و خواست تاریخی ملت است. اما ملت این است ولی اینکه چرا در کشور ما آزادی، پایدار و نهادینه نمی‏شود و چرا مشکلات پیش می‏آید و چرا از دل هر جریانی چون مشروطیت رضاخان یا بعد از آزادی هرج و مرج‏گونه شهریور ۲۰ و نهضت ملی و استقرار حکومت ملی مصدق و کودتای ۲۸ مرداد و دیکتاتوری نفس گیر بیرون می‏آید، جای سوال است؟ یا با آنکه انقلاب اسلامی ما که با شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی آمد و مردم را بر سرنوشت خود حاکم کرد و آزادی را به ارمغان آورد چه شد که در جامعه باز سخت گیری و مشکلات پدید آمد؟

جنگ تحمیلی، تهدیدها، ترور و … طبیعی بود که جامعه انقلابی را از وضع طبیعی خود خارج کند و بعضی مسائل فوق العاده مقتضای انقلاب ما نبود و امام هم در سال‏های آخر عمر گفتند در جاهایی ما از قانون تخطی کردیم، اما بناست که همه به قانون برگردیم ولی متاسفانه بعد از آن به جای اینکه استثناهایی که امام گفته بود رفع شود و قاعده سرجایش بیاید استثناها قاعده شد و قاعده هم که همان قانون اساسی بود خیلی مورد توجه قرار نگرفت.

شما بنشینید و این مساله را از نظر جامعه‏شناسی و روانشناسی اجتماعی بررسی کنید که چرا جامعه ما این چنین است. باید بگویم کشور ما ظرفیت فراوان دارد و باید این ظرفیت پرورش داده شود. اتفاقا یکی از مسائل مهمی که می تواند کمک کند ایجاد حکومت‏های ملی و آزادی خواه است. اگر بخواهیم آزادی به معنای واقعی شکل بگیرد باید بدانیم بسیاری از معیارهای آزادی را در کشورهای دیگر ممکن است قبول نداشته باشیم در ثانی با ظرفیت‏های تاریخی کشورمان نباید انتظار داشته باشیم که فردا ایران مانند سوئیس شود نه می‏خواهیم و نه می‏تواند آن گونه شود. این مسائل باید به تدریج پیش رود. اتفاقا یکی از نقش‏های حکومت‏های واسطه این است که به حق و آزادی مردم اعتقاد داشته باشند و در عین حال واقعیت‏ها را در نظر بگیرند.

متاسفانه بعد از ۲ خرداد ما دچار هیجاناتی شدیم و در این بین شعارها و مسائلی مطرح شد که باعث ایجاد بدبینی‏هایی در جامعه و تقابل شد که این تقابل به نفع کسانی تمام شد که چندان به حق و حرمت مردم اعتقادی ندارند یا آن را دارای اولویت نمی دانند.

میدانید که ما می‏توانستیم و می بایست با تدبیر بهتر خواسته‏ ها و اولویت‏هایمان را بیان کنیم. البته من معتقدم که واقعا باید اصلاحات نقد شود. برخی در این بین معتقد بودند کوتاهی شد بنده این را قبول دارم اما در بسیاری مواقع میل به تغییر بیش از ظرفیت کشور بود و همین مساله باعث بروز توقعاتی در جامعه شد و به جای اینکه پایه‏ها را درست بنا کنیم به اینجا رسیدم. از این رو نقد درست اصلاحات جایگاه خود دارد و باید به این مساله بپردازیم.

در پاسخ به نسبت حاکمیت با ما و اینکه حاکمیت با ما چه می‏کند بهتر است بگوییم ما با حاکمیت چه نسبتی داریم و این که ما کیستیم؟

در اینکه وضعیت فعلی قابل قبول نیست و مشکلات فراوانی در زمینه اقتصادی فرهنگی و قضایی و سیاسی وجود دارد شکی نیست و خطر و تهدید از خارج هم بیشتر شده است. ولی راهکار چیست و ما که منتقد هستیم چه باید بکنیم؟ آیا توقع داریم که وقتی صبح بلند می‏شویم همه این اوضاع حل شده باشد یعنی قانون اساسی جای خود باشد و کسانی که مدعی نگهبانی از قانونی اساسی هستند خود را ولی و متولی مردم ندانند و حتی تفسیرهایی که در مورد قانون اساسی می‏شود با دیدگاه خاص نباشد و دیدگاه‏های غلطی که در برخی جاها رواج یافته حل شود؟ خوب این خیال پردازی است. دل ما می خواهد انقلاب به مسیر اصلی خود برگردد، حقوق مردم در کنار ارزش های اسلامی و انقلاب محفوظ باشد و محکم تر شود و … ولی واقعیت ها را هم باید مورد توجه قرار داد.

ممکن است ایده ‏آلی فکر کنیم و واقعیت‏ها را نبینیم ناکام بمانیم یا ایده‏ال‏ها را نبینیم و فقط واقعیت را ببینیم و از مسیر خود منحرف شویم. جمع بین این دو کار مهمی است.

اما ما کیستیم؟‌ بنده به عنوان فردی که جزء کوچکی از جریان اصلاحات است معتقدم به سادگی نمی‏شود بگوییم این انقلاب را رها کن و سراغ انقلاب دیگر برو. این انقلاب بسیار مهم بود و خون‏های بسیاری برای آن ریخته شده است.

اتفاقا در تداوم حرکت ۱۵۰ ساله کشور که به سوی آزادی و استقلال و پیشرفت بوده است انقلاب ما این خواست ها را با هویت تاریخی فرهنگی کشور عجین کرده است.دیدگاه خاصی از اسلام را عرضه کرده و بسیار هزینه برای آن پرداخته شده است. اینکه بگوییم آن را نمی‏خواهیم نه معقول و درست است نه عملی. ما انقلاب و اصول و چارچوب‏ها را قبول داریم و اصل ما این است که همین نظام را با انتقادهایی که به آن داریم قبول داشته باشیم و خواستار از بین رفتن آن نباشیم و توانایی این کار را هم نداریم. کسانی که مدعی براندازی اند دچار توهمند. برفرض هم که خدای ناخواسته این اتفاق بیفتد چه خواهد شد؟ و جامعه با چه وضع مصیبت باری مواجه خواهد شد؟

جنبش اخیر حرکتی برآمده از متن اصلاحات و توجهش به حادثه انتخابات بود. گرچه کسانی با گرایش های مختلف در آن شرکت داشتند، ولی جهت حرکت انتخابات بود و اعتراضی که نسبت به آن وجود داشت. خوب با این حرکت مقابله شد و آن چه باعث جنبش بود تمام شد؟‌ بعد چه؟جامعه انتظار این را داشت که هدف و جهت دیگری معرفی شود و شد: آزادی زندانیان سیاسی و تبدیل وضعیت امنیتی به وضعیت آزادی  سیاسی، انتخابات سالم و آزاد و تأکید بر این که همه باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کنند و این که نظام را قبول داریم. ولی نتوانستیم جامعه ملتهب را درست توجیه و به سوی هدف مقبول هدایت کنیم و با کمال تأسف اعتراض به اصل نظام و حتی براندازی بخصوص در خارج تبلیغ و تقویت شد و جنبش با مشکل روبرو شد.

البته اصلاحات و رهبران اصلی جنبش آقایان موسوی و کروبی تاکید داشتند که در چارچوب قانون اساسی حرکت خواهند کرد و باید قانون اساسی کامل اجرا شود و و سیاست ها و رفتارها اصلاح شود. حتی گذشت‏هایی هم انجام شد که اینکه طرفین به آینده نگاه کنند و با هم در کنار هم به فکر مملکت باشند. اما به این پیشنهاد جوابی داده نشد و از سوی دیگر نتوانستیم جامعه را قانع کنیم که حرکت در درون نظام مطلوب است. اگر افول و انحراف و مشکلی می بینیم باید آن را حمل بر کم کاری یا اشتباه کرد. گرچه انصافا برخوردی که با مردم و شخصیت ها از سوی حکومت شد برخوردی نادرست و بحران زا بود.

علاوه بر این من معتقد هستم جنبش سبز لیدر نداشت همان طور که اصلاحات به آن معنا لیدر نداشت. البته چهره های شاخص داشت. اما واقعا ما نیامدیم اصلاحات را تعریف کنیم یا تعریف درست خود را در جامعه جا بیاندازیم و به مردم بگوییم حضور داشته باشند. آنها خودشان آمدند و مسائلی را مطرح کردند و در این مورد بحث و گفتگو شد.

این جریان اجتماعی بود که وجود داشت که می‏تواند هم حسن و هم عیب باشد. در جنبش سبز هم مگر آقای موسوی به مردم دستور داد به خیابان‏ها بیایند این خود آنها بودند که برای راهپیمایی حضور داشتند. اگر خاطرتان باشد آقایان موسوی و کروبی و مجمع روحانیون مبارز اعلام کردند که چون اجازه صادر نشده راهپیمایی نیست اما مردم همچنان حضور پیدا کردند.

اما در مورد شرکت من در انتخابات سال پیش چون احساس کردم جریانی بخصوص در خارج از کشور رسما هدف خود را براندازی می داند و تحریم انتخابات را در دستور کار قرار داده است از سوی دیگر ما و اصلاح طلبان هم با این که به صراحت بر عدم تحریم تأکید کرده ایم و عدم شرکت در انتخابات را به معنی ندادن لیست و نداشتن نامزد دانسته ایم از هر دو طرف می کوشیدند اصلاحات و همه منتقدان را تحریمی به حساب آورند و جزء براندازان محسوب کنند که به نظرم می بایست با آن مقابله کرد که شرکت در انتخابات از جمله برای همین بود.

اما در مورد اصل حکومت: ما باید در درون خود برای حکومت دینی تعریفی داشته باشیم تا همه افراد خود را شهروند آن بدانند و نظام حاکم بر آن اسلامی باشد نه به بخش کوچکی از جامعه اختصاص داشته باشد.

با این دیدگاه که ما رسالت جهالتی داریم و همه باید مطابق اعتقادات ما باشند، قطعا با مشکلاتی مواجه خواهیم شد.

اما در مورد اصلاح طلبان و انتخابات نیز باید بگویم انتخابات مساله بسیار مهمی است و حق تعیین سرنوشت از جمله در انتخابات محقق می شود. .... برای شرکت در انتخابات و رسیدن به نتیجه باید یکسری مسائل را در نظر گرفت. اینکه آیا این مسائل را نادیده می‏گیریم و وارد انتخابات جدید می‏شویم؟ یا باید توجه داشته باشیم که انتخابات را از سر گذرانده‏ ایم و به اینجا رسیدیم اگر این باشد باید تامل بیشتری کرد و با توجه به حوادثی که شکل گرفته بدانیم شرکت در این انتخابات چه معنایی پیدا می‏کند. در ثانی آیا اجازه شرکت در انتخابات داده می شود و آیا تضمین‏هایی وجود دارد که همه جریان‏ها کاندیدا داشته باشند؟

هر چند انتخابات حق ماست ما باید در این زمینه سعی و تلاش کنیم که این حق از هیچ کس سلب نشود. در عین حال جناح منتقد و اصلاحات می‏گویند داخل نظام هستیم و این امیدواری را دارند که در عرصه باشند. آیا شرکت کردن یا نکردن در انتخابات تا چه حد می تواند این امر را تحقق بخشد؟‌ در عین حال که ما از اصول و معیارهایی که داریم و به خاطر آن هزینه پرداخته ایم منحرف نشویم.

آنچه مهم است این است که در این بین باید جریانات همسو به اجماع برسند.

من نمی‏خواهم بگویم بین اصلاحات و جنبش سبز باید خط بکشیم اما باید خط‏ کشی‏هایی برای برخی از جریانات که منحرف و خطرناک هستند، داشته باشیم.شخص من بیش از اینکه به انتخابات بیندیشم به تغییر فضا می‏اندیشم. اگر حاکمیت هم خواهان انتخابات پرشوری است باید بپذیرد که با این فضا به دست نمی آید. (.................) و تلطیف فضا نه تنها در برگزاری انتخابات پرشور مؤثر است بلکه سبب نزدیکی دلها و آمادگی همگی برای مقابله با تهدیدها و نیز خدمت به کشور خواهد شد. باید همه تلاشمان را بکنیم تا به تفاهم برسیم که فضای موجود به زیان .

جامعه، مردم، اصلاح‏طبان و بیش از همه به زیان نظام و حتی حاکمیت و به نفع دشمنان است/انتخاب