اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

احمدی‌نژاد و ضرغامی هم پیمان بودند



اخبار,اخبار سیاسی,احمدی‌نژاد و ضرغامی

«همیشه برای حق سخن میگویم و آنچه را که میفهمم، میگویم. اگر بفهمم چیزی را اشتباه کردم، همان موقع میگویم که اشتباه شده و اینگونه است. بعضی مطالب مربوط به زمان است و زمان با هم فرق کرده است.

 این اظهارات، بخشی از مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با «طلوع صبح» است كه در زیر می‌خوانید:


*  اگر اجازه بدهید به انتخابات سال 88 برگردیم. آیا حضرت‌عالی مناظره مشهور سال 88 آقای احمدی‌نژاد و مهندس موسوی را به صورت زنده مشاهده کردید؟
● بالاخره دیدم. اینکه همه را به صورت زنده» دیدم یا نه، نمی‌دانم.

*  سؤال ما این است که پس از ایراد اتهامات متعدد به شما، آن لحظه واکنش شما چه بود؟
● من دیدم که حرف بی‌سندی را می‌زند. ایشان رقیب‌های خودش را ندیده می‌گرفت و می‌گفت که رقیب من فلانی(هاشمی رفسنجانی) است و مسأله را به این طرف آورده بود که حرف ناحقی بود. من در آن انتخابات از کسی حمایت نکرده بودم که ایشان این‌گونه می‌گفت.

 

بعد هم حرف‌هایی زد که من در مراسم امام(ره) که ایشان را دیدم، گفتم که شما خیلی حرف‌های خلاف گفتید. خودتان اصلاح کنید و اگر اصلاح نکنید، من باید جواب بدهم.

*  کاغذی هم به او دادید.
● همان بود که می‌خواستم تذکر بدهم که این‌ها را اشتباه کردید. خیلی دوستانه گفتم. اما ایشان اصلاح نکرد و من هم نامه‌‌ای به رهبری نوشتم و آن را منتشر کردم. 

*  همان نامه ای که پیش از آقای احمدی‌نژاد و مهندس موسوی نوشتید؟
بله، همان نامه‌ای که هر کس می‌خواست، آن را دید و بارها منتشر شده است. همان موقع من نمی‌خواستم بدون خواندن رهبری منتشر کنم، عصر که نامه تمام شد، برای ایشان فرستادم و آخرین فرصتی بود که پیش از انتخابات می‌توانستم، چون ظاهراً عصر سه‌شنبه بود، درست یادم نیست، جمعه هم انتخابات بود.

 

می‌خواستم قبل از انتخابات منتشر شود. برای رهبری فرستادم که اگر نظری دارند، بدهند. عصر هم با ایشان ملاقات داشتم.

 

وقتی به ملاقات رفتم، به ایشان گفتم که شما جواب مرا ندادید. ایشان گفتند: الان که آمدی، داشتم از روی کامپیوتر می‌خواندم.

 

گفتم: روی آن نظری دارید؟ گفتند: روی محتوا هیچ نظری ندارم، ولی روی زمان آن نظر دارم و اگر از من می‌پرسیدی، می‌گفتم که بعد از انتخابات باشد.

 

گفتم: من که پرسیدم و شما جواب ندادید و وقت هم تمام شد و رسانه‌ها فردا نمی‌توانند بنویسند و باید همین امشب بدهم که جوابم را چاپ کنند.

 

ایشان گفتند: که اگر بعد از انتخابات منتشر می‌کردید، چه می‌شد؟ گفتم: اگر احمدی‌نژاد پیروز شود، خوب نیست که با انتشار این جواب دوباره دعوایی را شروع کنم.

 

چون تمام شده بود و اگر هم شکست، بخورد که این دیگر شبیه چوب زدن به مرده است و بهتر این است که همین حالا که ایشان با هدف انتخاباتی گفته، من هم با همان هدف جوابش را بدهم.

 

ایشان گفتند: حق شما بود و من باید دفاع می‌کردم که برای بعد از انتخابات گذاشتم. البته این کار را هم کردند و به نماز جمعه رفتند و به آن صورت مفصل گفتند.

*  فکر می‌کنید چرا تلویزیون و صداوسیما حاضر نشد جوابیه شما را پخش کند؟
● صداوسیما پیش از انتخابات و حتی یک سال قبل از انتخابات 84 دربست در اختیار آن جریان بود.

 

به هر حال تمام دستاوردهای انقلاب را با آوردن بعضی از آدم‌هایی که بعدها مشخص شد به کدام جریان وابسته هستند، زیر سؤال می‌بردند که در همان ایام و حتی قبل از انتخابات 84 من گفته بودم که صداوسیما به خاطر دستمالی قیصریه را به آتش نکشد.

 

احمدی‌نژاد از گروه ایثارگران بیرون آمد و عضو آنجا بود. رئیس صداوسیما هم عضو آنجا بود. اینها با هم پیمان داشتند و در صداوسیما هم هر چه می‌خواستند، انجام می‌دادند.

*   آیا آقای احمدی‌‌نژاد قبل از 84 برای جلسات مرتبط، ایشان را می دیدید؟
● همیشه ایشان را می‌دیدیم. شهردار تهران بود که برای بازدید از تونل رسالت از من دعوت کرده بود و من به اتفاق ایشان از آن پروژه بازدید کردم و همچنین برای مراسم افتتاح پارک پلیس در شرق تهران از من دعوت کرده بود که با هم رفتیم و آن پارک را افتتاح کردیم و موارد این‌گونه زیاد بود.

*  شایعه شد که قبل از 84 از شما برای حضور در انتخابات کسب تکلیف کردند.
● پیش من نیامد، اما به محسن گفته بود. وقتی که من اسم نوشتم، به محسن گفته بود که اگر ایشان مایل باشند که من نباشم، من کنار می‌روم. این را محسن به من گفت و می‌توانید از محسن بپرسید.

*  واکنش شما چه بود؟
● من گفتم: نه، در انتخابات شرکت کند.
 
*  اگر اجازه بدهید وارد انتخابات 92 شویم. شما چقدر احتمال می‌دادید که رد صلاحیت شوید؟
● همیشه انسان احتمال می‌‌دهد

* عده‌ای حضرت‌عالی را پیروز اصلی انتخابات می‌دانستند. چون مشایی را حذف کرده و شخص مورد نظر شما رأی آورد. این را قبول دارید؟
● مردم به دکتر روحانی رأی دادند، یک واقعیت سیاسی است. البته در خصوص ردّ صلاحیت بله. من می‌دانم چه شد. آنها قبل از اینکه تصمیم بگیرند که من نباشم، آقای مصلحی وزیر وقت اطلاعات با معاونانش به آنجا رفته بودند.

 

آیین‌نامه آنها اجازه نمی‌دهد که در بحث‌های انتخاباتی کسی از خارج باشد. با حضور مصلحی مخالفت شده بود که نباید او باشد. خیلی اصرار شده بود که گفتند پس معاونان نباشند و خود مصلحی باشد.

 

یکی از اعضای خبرگان به من خبر داد که مصلحی در جلسه آنها گفته که ما صبح و ظهر و شب به طور مرتب آرای آقای هاشمی را رصد می‌کنیم که ساعت به ساعت بالا می‌رود و الان به هفتاد درصد رسیده است و در این چند روز تا انتخابات اگر همین‌طور بالا برود، ایشان از 90 درصد بالاتر می‌رود و ما مصلحت نمی‌دانیم. چون اگر ایشان بیاید، همه‌ی رشته‌های دوره‌های ما را پنبه می‌کند.

*  چقدر قبول دارید که جنابعالی نسبت به سالیان پیشین یا دهه های قبل، تغییرات فکری داشته اید؟ الان برخی منتقدان شما مکرراً  ادعا می کنند شما نسبت به گذشته تغییرات جدی کرده اید
نه، خیلی قبل از انقلاب از زمانی که مبارزه شروع شد، تفکراتم از لحاظ سیاسی شکل گرفته است.

 

نه تصادفی و نه تقلیدی، بلکه مطالعه کردم و قرآن را خواندم و اسناد را نگاه کردم و تاریخ را خواندم و همان شکل محفوظ است. همان سخنرانیهایی که پیش از انقلاب میکردم، بعد از انقلاب هم میگفتم.

 

قبل از انقلاب در یک ماه رمضان در مسجدی در بازار درباره عدالت اجتماعی صحبت کردم که درباره همان موضوع به تناسب با مسایل روز چندین خطبه در نماز جمعه خواندم. مطالبش یادداشت شده بود و داشتم که از بیشتر مطالب پیش از انقلاب فرق نمیکرد.
 
*  در مورد چند سال اخیر چطور؟ مثلاً می گویند شما پس از انتخابات 84 دچار تغییرات جدی شدید و این روند همچنان ادامه دارد.
تفکراتم همین است. در مجلس که بودم، همه میدانند که دو طرف را حفظ میکردم و بلکه سه طرف را. هم نهضت آزادیها بودند که آنها را حفظ میکردم و هم محافظه کارها و چپگراها بودند که با همه کار میکردم و مشکلی نداشتم و فراجناحی عمل میکردم.

 

در ریاست جمهوری هم همین کار را کردم. کابینهی من معتدلترین کابینه هاست که حداقل نصف - نصف از دو جناح بود و بعضیها هم مستقل بودند. بعد از دوره ریاست جمهوری، در انتخابات دوم خرداد، بی طرف بیطرف کار کردم و فقط انتخابات را سالم برگزار کردم.

 

شبهه دخالت دیگران بود که من جلوی آن را گرفتم و سالم برگزار کردم. البته یک جناح خوشش نمیآمد. ولی من برای برگزاری سالم انتخابات کمک کردم. بعد بعضی از تندروها از جناح رادیکال که مسایل خاصی با من داشتند، شروع به تخریب کردند. ولی الان همانها برگشتند و عوض شدند. محافظهکارها هم از این طرف افتادند.

 

اینها میگفتند که: مخالف هاشمی مخالف رهبر است» که الان اینگونه حرف میزنند. اینها عوض شدند و من عوض نشدم. یعنی نظر آنها نسبت به ما عوض شده است. تفکرات من مال 50 سال قبل است و هنوز محفوظ است. منتها متناسب با زمان اصلاح میشود.

*   آن ایامی که حضرت‌عالی ردّ صلاحیت شدید، گفتند به خاطر کهولت سن بوده است. اما فیلمی از شما دیدم که حضرت‌عالی روزانه دقایق طولانی را روی تردمیل می‌دوید. سئوالم این است که ورزش روزانه شما چگونه است؟ آیا کاملاً منظم و مرتب است؟
● بله، از قبل ورزش می‌کردم و در سالهای اخیر هم من به توصیه‌ی پزشکان هفته‌ای دو بار به شنا می‌روم که کافی نیست.

 

دو، سه روز هم در حیاط خانه، زمانی که هوا مساعد باشد، حدود نیم ساعت می‌دوم که نزدیک دو کیلومتر می‌شود.

 

امّا اگر سرما و یا گرما زیاد باشد، روی تردمیل در داخل اتاق این کار را می‌کنم و همان مقدار راه می‌روم که شیب هم دارد و بهتر است.

*  برنامه‌ی کوه هم دارید؟
● نه، سال‌هاست که به کوه نمی‌روم. قبلاً مرتب به کوه می‌رفتم و خیلی طولانی هم می‌رفتیم. یک بار از قله توچال که می‌خواستیم برگردیم، از همان راه معمولی نیامدیم و گفتیم از طرف شرق برویم که سر از کاشانک در می‌آورد.

 

به منطقه‌ای صخره‌ای برخورد کردیم که خیلی سخت بود و می‌بایست یک متر یا دو متر خودمان را به پایین می‌رساندیم.

 

خیلی خسته شدیم. وقتی به جایی رسیدیم که درخت بود، استراحتی کردیم. بعد از استراحت خواستم که راه بروم، به قول قدیمی‌ها، دیدم زانو می‌زنم.

 

در نوجوانی که در روستا بودم، بسیار می‌شنیدم که می‌گفتند: فلانی زانو می‌زند. آن موقع نمی‌فهمیدم "زانو می‌زند" یعنی چه.

 

چون هیچ وقت به خاطر توانی که داشتیم، حال و روز افراد بزرگتر را درک نمی‌کردیم که در راه رفتن زانو می‌زدند.

 

اما این بار وقتی خواستم راه بروم و خودمان را به شهر برسانیم، متوجه شدم که راه رفتن سخت شده است.

 

در آنجا یک نفر افغانی را دیدیم که با حیوان برای باغی که آن بالا بود، نان می‌برد. از او خواهش کردیم که ما را برگرداند. سوار حیوان شدیم و کم کم پایین آمدیم. بعد از آن کم می‌روم.

اخبار سیاسی - بهار


ویدیو مرتبط :
شوخی ضرغامی با احمدی نژاد

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مطهری:سال 84 به احمدی نژاد رای دادم/ موسوی متاثر از شریعتی و پیمان بود



علی مطهر,برنامه شناسنامه,اخبار انتخاباتی

علی مطهری در برنامه «شناسنامه»:

سال 84 به احمدی نژاد رای دادم/ موسوی متاثر از شریعتی و پیمان بود

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: آقای هاشمی فرد انتقاد پذیری بودند اما چون فضا برای انتقاد صریح از مسولین عالی کشور فراهم نبود، شاید ایشان هم از انتقاد علنی دلگیر می‌شدند.

به گزارش خبرگزاری فارس، برنامه شناسنامه این هفته میزبان علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود؛ در این برنامه که عصر امروز (جمعه) از شبکه سوم سیما با اجرای امیر‌حسین رنجبران پخش شد، علی مطهری صحبت‌های جالبی در مورد مسائل مختلف عنوان کرد.

علی مطهری در پاسخ به این سوال که ساعت 20/22 دقیقه یازدهم اردیبهشت 58 کجا بودید، اظهارداشت: آن موقع من در منزل بودم و خبر ترور پدر را از طریق تلفن شنیدیم. البته دکتر صحابی در تماس تلفنی که داشتند، به مادرم گفته بودند امشب آقای مطهری در منزل ما می‌مانند و به خانه نمی‌آیند. چون هفته قبل از این ماجرا، شهید قرنی ترور شده بود و گروه فرقان هم اعلام کرده بود که بعد از شهید قرنی، ما دو روحانی دیگر را ترور خواهیم کرد، مادر متوجه شدند که حتماً اتفاقی افتاده است

«همان موقع مادر به آقای صحابی گفتند اگر اتفاقی افتاده به ما بگویید، آقای صحابی گفتند به ایشان تیراندازی شده اما تیر به کتف ایشان خورده و مشکل خاصی نیست و در بیمارستان ترفه بستری هستند.»

وی ادامه داد: همان لحظه ما سوار ماشین شدیم و به سرعت خودمان را به بیمارستان رساندیم؛ آنجا ما را به داخل راه ندادند، دم در بیمارستان نشسته بودیم که خانواده آقای صحابی آمدند و به ما تسلیت گفتند و تازه آنجا بود که ما متوجه شدیم پدر شهید شده‌اند. البته بنا بود آن شب من خودم ایشان را به منزل دکتر صحابی برسانم اما چون یکی دیگر از اعضای حاضر در آن جلسه، ماشین داشتند، آمدند و پدر را بردند.

مطهری در ادامه برنامه با بیان اینکه از سن 6 سالگی متوجه فعالیت‌های سیاسی پدر شدم، گفت: 15 خرداد 42 را به خوبی یادم هست که آن شب شهید مطهری دستگیر و روانه زندان شدند و همراه با تعدادی دیگر از روحانیون در زندان بودند. روز آزادی ایشان را هم درست به خاطر دارم که وقتی از زندان آزاد شدند، اهالی محل به خوشحالی فریاد می‌زدند که آقای مطهری آزاد شدند و به سمت منزل حرکت کردند، مردم گروه گروه به دیدار ایشان می‌آمدند و به ایشان خوش آمد می‌گفتند. در هر صورت از همان روزها من متوجه بودم که پدر در کار سیاست هستند.

نماینده مردم تهران در مجلس در ادامه برنامه افزود: ما در خیلی از سخنرانی‌های ایشان در حسینیه ارشاد و دانشگاه‌های مختلف در کنار پدر بودیم. در خیلی از جلسات مهم و ملاقات‌ها هم من همراه ایشان بودم.  مخصوصاً بعد از سن 18 سالگی که گواهینامه رانندگی هم گرفته بودم و علاقه زیادی به رانندگی داشتم، علی‌رغم اینکه ایشان راننده داشتند، اگر در منزل بودم خودم ایشان را می‌رساندم و همراه ایشان بودم.

وی اضافه کرد: از زمان شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی که نهضت وارد دوره جدیدی شد، من دانشجوی دانشکده فنی تبریز بودم و از آنجایی که آن روزها خیلی از ترم‌ها به دلایل مختلف تعطیل و منحل می‌شد خیلی از اوقات در تهران بودم و پدر را همراهی می‌کردم.

فرزند شهید مطهری در ادامه برنامه و در مورد مسائل مربوط به حسینیه ارشاد هم اظهارداشت: حسینیه ارشاد در سال 46 تاسیس شد که شهید مطهری موسس اصلی آنجا بود و مرحوم محمد همایون که کارخانه‌دار متدینی بود، به عنوان سرمایه گذار این حسینیه دست به کار خیر زد.

مطهری با بیان اینکه آقای ناصر میناچی هم پدرم را همراهی می‌کرد، گفت: به هرحال حسینیه تاسیس شد و با فعالیت‌های خوبی که داشت، اثرات خوبی روی نسل جوان و تحصیل کرده گذاشت. بعد از حدود دوسال شهید مطهری، مرحوم دکتر شریعتی را هم همراه با پدرشان به حسینیه ارشاد دعوت کردند. حسینیه فضای خوبی پیدا کرده بود و نسل جوان، قشر روشنفکر و دانشجو و همچنین توده مردم استقبال خوبی از برنامه‌های آن داشتند. البته در این بین مسائلی هم پیش می آمد. گاهی نکته هایی در نطق های دکتر شریعتی وجود داشت که بعضی علما نسبت به آن اعتراض داشتند.

وی افزود: دکتر شریعتی گاهی، یک قولی را مطابق با نقل اهل سنت بیان می‌کردند که این موضوع باعث اعتراض برخی از علما می‌شد. در آن روزها هم شهید مطهری را به عنوان مسئول می‌شناختند و معمولاً تذکرهای شهید مطهری مورد پذیرش دکتر شریعتی قرار می‌گرفت؛ اما کم کم حالت هیجانی و احساسی پیش آمد. عده ای بودند که به دکتر توصیه می کردند حرفت را پس نگیر و عذرخواهی نکن، تو با این کارت باعث پایین آمدن جایگاهت می شوی!

نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: افرادی که این مسائل را به دکتر شریعتی بیان می کردند،کسانی بودند که رابطه خوبی با روحانیت نداشتند که بعدها با نام‌هایی نظیر ملی مذهبی شناخته می‌شدند. به هرحال برخی از مراجع و روحانیان اعتراضی نسبت به این مسائل داشتند و شهید مطهری هم سعی می‌کردند این مسائل حل شود. البته ایشان هم به بعضی از مسائل انتقاد داشتند اما معتقد بودند در مجموع نقاط مثبت دکتر شریعی بیشتر است و ایشان عامل خوبی است برای اینکه نسل جوان را به سمت اسلام جذب کنیم.

مطهری با بیان اینکه بعدها در نوع مدیریت حسینیه ارشاد مشکل ایجاد شد و دیگر مشکلی با دکتر شریعتی وجود نداشت، گفت: مشکل با یکی از اعضای هیات مدیره حسینیه بود که کارهای خودسرانه ای می‌کرد. مثلاً یک بار با تلویزیون شاه در مورد حسینیه مصاحبه کرده بود و نسبت به دولتی شدن حسینیه چندان بی میل نبود. یا مثلاً کلاس‌هایی برای دانشجویان در حسینیه گذاشته بودند که علی رغم تذکر شهید مطهری مبنی بر جدا بودن کلاس پسرها و دخترها، این موضوع رعایت نمی‌شد.

وی اضافه کرد: در هر صورت شهید مطهری احساس کردند مدیریت حسینیه از دست ایشان در حال خارج شدن است و این درحالی بود که مردم و علما ایشان را مسول کارهای مربوط به حسینیه ارشاد می دانستند. لذا ایشان تهدید به استعفاء کردند و در نهایت با یک سری شروط فعالیت های خود را در حسینیه ادامه دادند.

فرزند شهید مطهری اظهار داشت: در نهایت و در سال 49 شهید مطهری با اینکه امید زیادی به حسینیه ارشاد داشتند و به دنبال کارهای علمی، فرهنگی و تعلیماتی بودند، از عضویت هیات مدیره حسینیه ارشاد استعفا دادند. یکی از نقاط اختلاف این مسائل بود که آنها به دنبال شور و هیجان و جنجال بودند که کارهای احساسی انجام شود اما شهید مطهری معتقد بودند که باید کار بنیادی انجام شود و برای کارهای احساسی دیر نیست و به موقع خودش انجام می‌شود. یک سال بعد از استعفای شهید مطهری، ساواک به دلیل برخی تند رو‌ ها حسینیه ارشاد را تعطیل کرد و امید ایشان را نا امید کرد. آن دوره، دوره تلخی برای شهید مطهری بود و از این قضیه آزار روحی دیدند.

علی مطهری در ادامه برنامه در مورد رابطه شهید مطهری با دولت موقت هم یادآور شد: من فکر می‌کنم انتخاب و معرفی مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت به امام، یک تدبیر حکیمانه از سوی شهید مطهری بود و به نظر انتخاب خوب و درستی هم بود. من معتقدم سران انقلاب به گونه‌ای آمریکا را فریب دادند.

«آمریکا به این وسیله خیلی زود از حمایت رژیم شاه دست برداشت و احساس کرد کسانی دولت آینده را تشکیل می دهند که باغرب رابطه معقولی خواهند داشت. به همین دلیل هم بود که انقلاب ما با کمترین تلفات به پیروزی رسید. به نظرم اگر این تدبیر نبود، انقلاب با این سرعت به پیروزی نمی رسید. نظر شهید مطهری در مورد مهندس بازرگان هم این بود که ایشان یک روشنفکر ِ صادق هستند، یعنی عقایدی که دارد (اگرچه خیلی از افکار او با معارف اسلام تطابق کامل نداشت) را از روی تفکر و تعقل و حقیقت جویی به دست آورده و نیرنگ و نفاقی در او نیست. شخص شهید مطهری انتقادات تند و اساسی درباره برخی نظریات مهندس بازرگان که به توحید و معاد و نوبت می پرداخت، داشتند. این انتقادات خیلی صریح بیان می شد و در عین حال دوستی آن ها پابرجا بود. این حاکی از نوع نگاه شهید مطهری بود. ایشان معتقد بودند باید از  کسانی که به دنبال حقیقت هستند اما به هردلیلی به یک تفکر خاصی می رسند و به طور کامل حقیقت را درک نمی کنند، استقبال کنیم و با آن ها رفتار خوبی داشته باشیم. اما آنهایی که اهل نفاق و نیرنگ هستند و از اسلام و قرآن و نهج البلاغه استفاده ابزاری می کنند، باید رفتار تندی داشت. ایشان به همین دلیل رفتار تندی با گروه هایی مانند مجاهدین خلق و گروه فرقان داشت و به هیچ وجه راضی به این موضوع نبود که این گروه ها حتی یک لحظه وارد رهبری نهضت اسلامی شوند.»

وی ادامه داد: این نگاه باید برای امروز ما هم درس باشد. کسانی که از روی حقیقت جویی به یک سری نتایج رسیده اند و صرفاً با آن ها اختلاف علمی داریم، باید با رفتار خوب ما روبه رو شوند و در مقابل نباید به نفاق و نیرنگ روی خوش نشان دهیم.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در مورد گلایه استاد مطهری از مهندس بازرگان هم خاطرنشان کرد: روز آخر حیات پدر، سر سفره ناهار همراه با آقای لاریجانی خدمت ایشان بودیم. آنجا من گفتم آقای بازرگان در مصاحبه‌های اخیر خود به نوعی نسبت به امام با کنایه صحبت کرده که ایشان جویای اصل صحبت آقای بازرگان شدند. من جمله ایشان را بیان کردم که استاد مطهری فرمودند خودت شنیدی یا از دیگران به گوشت رسیده؟ گفتم خودم شنیده ام! ایشان در جواب فرمودند امام هم زیاد از دست ایشان راضی نیست و ما تصمیم داریم ظرف 2-3 روز آینده ایشان را برکنار کنیم و یک دولت انقلابی را روی کار بیاوریم. به همین دلیل من فکر می کنم اگر عمر شهید مطهری به دنیا بود، مسائل به شکل دیگری رقم می خورد.»

علی مطهری در ادامه برنامه گفت: استاد مطهری عادت نداشتند که مسائلی که در جلسه های مختلف پیش می آمد را بیان کنند و حتی نسبت به افرادی که نسبت به ایشان بدی کرده بودند هم حرفی نمی زدند. شهید مطهری کلاً انسان کم حرفی بودند و بیشتر وقت خود را به تفکر اختصاص می دادند. حتی سر سفره غذا هم ایشان در حال تفکر بودند و در فضای مطالعه قرار داشتند.

وی در مورد رابطه شهید مطهری و امام یادآور شد: شهید مطهری دوازده سال شاگرد امام بودند. امام گاهی به حجره شهید مطهری رفت و آمد می کردند و برخی از درس های خود را در حجره ایشان برگزا می کردند. من فکر می کنم غیر از علاقه قلبی که در اثر دوازده سال شاگردی شهید مطهری برای امام ایجاد شده بود، جنبه معنوی شهید مطهری برای امام خیلی ارزش داشت. امام می دانست که شهید مطهری آدم مذهبی است و از نوجوانی اهل تهذب و نماز شب بوده!

این نماینده مجلس در ادامه برنامه در پاسخ به این سوال مجری که چه شباهت‌هایی بین شهید مطهری و رهبر انقلاب می بینید، گفت:« فکر می کنم از نظر ارتباط با نسل جوان، امام احساس می کردند آیت الله خامنه ای شبیه به شهید مطهری هستند و می توانند برای دانشجویان مفید باشند. به هرحال ارتباطی که رهبری قبل از انقلاب در مشهد با جوان ها داشتند و همینطور اقبال قشر دانشجو به آثار ایشان باعث شده بود که امام به شناخت خوبی از آیت الله خامنه ای برسند و رهبر انقلاب را به عنوان جانشین شهید مطهری در دانشگاه ها معرفی کنند.»

مطهری در بخش دیگری از گفت‌وگوی تلویزیونی خود با برنامه شناسنامه، در مورد اینکه کدام یک از برادران مطهری به استاد شبیه‌تر هستند، یادآور شد: فکر می‌کنم هیچ یک از ما به طور کامل به استاد شبیه نیستیم و هر کدام از ما یک بخشی از چهره ایشان را به ارث برده‌ایم اما در مجموع محمد‌آقا که هشت سال از من کوچک‌تر هستند و علاوه بر روحانی بودن، مهندس الکتریک هم هستند و دکتری فلسفه دین از دانشگاه تورنتو کانادا را هم دارند، به استاد مطهری شباهت بیشتری دارند.

وی در مورد رابطه خانوادگی با علی لاریجانی هم گفت: علی آقا داماد سوم خانواده ما هستند. آقای لاریجانی سال 56 به خواستگاری آمدند و کارها خیلی سریع انجام شد. پدر ایشان از مراجع بودند و هر دو خانواده نسبت به هم شناخت خوبی داشتند. استاد مطهری بین دامادها تبعیضی قائل نبودند. البته داماد بزرگ ما شاید یک مقدار به استاد نزدیک بودند.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به اینکه با توجه به خدماتی که شهید مطهری در انقلاب داشته، آیا شما و خانواده مطهری از انقلاب توقع خاصی دارید، گفت: فکر می‌کنم هیچ وقت، هیچ کس نباید توقعی از انقلاب داشته باشد. ما همه به انقلاب بدهکار هستیم. اوایل انقلاب این جمله خیلی تکرار می‌شد که نباید بگوییم انقلاب برای ما چه کار کرد، بلکه باید بگوییم ما برای انقلاب چه کار کردیم؟ در مقابل فداکاری هایی که در طول این سی و چند سال، از قبل از پیروزی انقلاب تا امروز صورت گرفته، نباید هیچ توقعی از انقلاب داشته باشیم و هر مقدار که ما فداکاری داشته باشیم، چون در راه اسلام است، باز هم کم است.

مطهری در مورد اینکه آیا در جبهه های جنگ هم حضور داشتید، گفت: اینکه به عنوان رزمنده در جبهه‌ها حضور داشته باشم، باید بگویم خیر. اما گاهی به عنوان سخنران و بازدید کننده در جبهه‌ها بودم. علت اصلی اینکه به عنوان رزمنده و مجاهد در جبهه‌ها حضور نداشتم هم مشغولیتی بود که در مورد آثار استاد مطهری داشتم. در آن روزها حس می‌کردم این کار برای من واجب‌تر و لازم‌تر است. البته کسی که در جبهه شرکت نکرده، از یک کمالی محروم شده! به قول شهید مطهری هر کمالی از راه خودش به دست می آید و کمال ِ مجاهدت اسلام و سربازی دین، جز با جهاد به دست نمی آید.

وی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود، تصریح کرد: اگر می‌گوییم شهید مطهری، آرام بود مقصود این است که ایشان با تفکر و اندیشه پیش می‌رفتند. ایشان در طول نهضت اسلامی به این موضوع توجه ویژه داشتند که نهضت به چه سمتی درحال حرکت است. لذا گاهی فعالیت‌های عملی ایشان کاسته و بر فعالیت‌های ایدئولوژیک ایشان افزوده می‌شد اما جایی که را مشخص بود و معلوم بود که داریم در یک مسیر درست حرکت می‌کنیم، ایشان بعضاً کارهای تندی هم انجام می‌دادند.

فزند شهید مطهری با تایید این صحبت که اکثر بمب‌های خبری و حواشی مجلس طی دو دوره گذشته، به نوعی با وی مرتبط بوده اظهار داشت: وقتی فردی در جایگاه نمایندگی قرار می گیرد، وظایف ویژه‌ای دارد که باید آن‌ها را به درستی انجام دهد؛ قطعاً باید یک تفاوتی بین استاد دانشگاه و نماینده مجلس وجود داشته باشد.

مطهری اضافه کرد: در عالم سیاست هم برخورد و بگو مگو وجود دارد. یکی از وظایف هر نماینده، نظارت بر اجرای درست قانون است، وقتی ما می‌بینیم در جایی قانون به درستی اجرا نمی‌شود و یا مجری اعلام می‌کند من قانون را اجرا نمی‌کنم، سکوت جایز نیست و گاهی ایراد کردن نطق حماسی هم لازم است.

مطهری افزود: ممکن است گاهی کارها در ظاهر با نطق‌های نماینده‌های مجلس خراب‌تر شود اما از نگاه بالاتر کارها درست‌تر می‌شود مثلاً ما گاهی یک وزیر را برای نقض قانون و قانون ستیزی، استیضاح می‌کنیم درست است که ما می دانیم ممکن است با برکناری این وزیر، یک انسان ضعیف‌تر به وزرات برسد اما این که احترام به قانون در کشور نهادینه شود، مساله مهمی است.

وی در مورد چگونگی ورودش به عالم سیاست هم گفت: من از دوره سازندگی اظهار نظرها و مقاله‌هایی در باب مسائل سیاسی و اجتماعی داشتم. در دوران اصلاحات این موضوع به اوج خود رسید به طوری که بعید می‌دانم کسی به اندازه من در آن دوره به آقای خاتمی و دولت اصلاحات انتقاد کرده باشد بعد از مدتی من احساس کردم بدون داشتن یک جایگاه قانونی و به شکل انفرادی، حرف ما تاثیر چندانی ندارد. به همین دلیل به فکر مساله نمایندگی افتادم.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: آن موقع من توجهی به دسته‌بندی‌های سیاسی نداشتم. در آن دوره آقای مصلحی مسول ستاد بزرگداشت شهید مطهری بود و ما در آن جا با هم همکار بودیم. به ایشان گفتم که تصمیم به نمایندگی دارم، به آقای محصولی هم این موضوع را در میان گذاشتم و در نهایت دوستان از طرف خودشان اسم من را در لیست کاندیداهای دولت قرار دادند اما برای من این موضوع زیاد مهم نبود و فکر می‌کنم اگر در گروه‌های دیگر هم بودم، باز همین اتفاق می‌افتاد.

مطهری با بیان اینکه با شخص آقای احمدی‌نژاد برای کاندیدای مجلس شدن صحبتی نداشتم، افزود: البته در دوره‌ای که ایشان شهردار بودند، گاهی خودشان من را می‌خواستند و مشورت‌هایی با بنده انجام می‌دادند و ارتباط خوبی با ایشان داشتیم.

وی در بخش دیگری از برنامه با بیان اینکه دسته‌بندی اصلاح‌طلب و اصولگرا را قبول ندارم، گفت: این دیوار کشی بین اصولگرا و اصلاح طلب را قبول ندارم اما بنده فکر می کنم از نظر معنای لغوی، هم اصولگرا هستم و هم اصلاح‌طلب.

این نماینده مجلس در ادامه برنامه در مورد اینکه آیا خودتان را آقازاده می‌دانید یا نه، گفت: امروز آقازاده معنای منفی پیدا کرده و به این معناست که کسی از جایگاه پدرش سوء استفاده و رانت‌خواری کرده باشد. من همیشه سعی کرده ام که هیچ ارتباطی بین شخصیت واقعی خودم و شخصیت ناشی از انتصاب به پدر ایجاد نکنم.

مطهری در پاسخ به این سوال مجری که پرسید سیاست را تا کجا ادامه خواهید داد و آیا هدف گذاری خاصی دارید، گفت: تا جایی که لازم باشد! گاهی که از آینده انقلاب نگران می‌شویم حس می‌کنیم باید در صحنه حضور داشته باشیم اما اگر انقلاب به نقطه‌ای برسد که احساس کنیم دیگر نگرانی وجود ندارد، بنده شاید ترجیح بدهم که به همان کارهای علمی بپردازم.

وی در پاسخ به این سوال که چرا احساس تکلیف نکردید و برای انتخابات ریاست جمهوری نامزد نشدید هم اینگونه پاسخ داد: خیلی از گروه ها و افراد من را برای انتخابات دعوت کردند اما من فکر می کنم تجربه کافی برای ورود به این عرصه را ندارم.

فرزند شهید مطهری ادامه داد: فکر می‌کنم اگر تکثر ناشی از اندیشه و فکر و نه ناشی از حب و بغض و نفاق باشد، چیز بدی نیست و نباید از تکثر آراء و اندیشه ها هراس داشته باشیم.

مطهری در ادامه برنامه در پاسخ به این سوال که در چه مواردی با دولت فعلی هم فکر نیستید، هم پاسخ داد: من از سال 85 به نگاه فرهنگی این دولت انتقاد داشته و دارم. یک سال بعد از روی کار آمدن این دولت، احساس کردم نگاه فرهنگی دولت آنطور که ما فکر می‌کردیم نیست و به دوره اصلاحات شباهت داردبنابراین از همان روزها گاهی حضوری و گاهی به صورت عمومی تذکراتی را به دولت گوشزد کردیم و از طرف دیگر از نظر کم توجهی به قانون به دولت انتقاد دارم چرا که گاهی قانون مورد اعتنا قرار نمی‌گیرد و یا قانون را آنطوری که خودشان دوست دارند اجرا می‌کنند که این موضوع مورد نقد ماست.

وی در مورد کارهای مورد تایید دولت هم گفت: رسیدگی به نقاط دور افتاده و محرومان، ساده زیستی و نوع برخوردی که دولت با دنیای غرب دارد، قابل تحسین است. صلابتی که دولت در مواجهه با آمریکا، اسرائیل و دنیای غرب دارد موردی است که قابل ستایش است.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی افزود: من هم با آقای احمدی‌نژاد و هم با آقای مشایی به صورت مستقیم و خصوصی گفت‌و گو داشته‌ام اما احساس کردم این دوستان به افکار خودشان اعتقاد دارند و بعید است که بتوان در آن ها تغییر روش ایجاد کرد.

مطهری در مورد انتقادات خود به دولت سازندگی و اصلاحات هم یادآور شد: در دوره سازندگی، فضای انتقاد زیاد باز نبود و کمتر کسی جرات می‌کرد نسبت به رئیس جمهوری انتقادی داشته باشد البته آقای هاشمی فرد انتقاد پذیری بودند و مخصوصاً به صورت خصوصی انتقادات را به خوبی می‌پذیرفتند. اما چون فضا برای انتقاد صریح از مسولین عالی کشور فراهم نبود، شاید ایشان هم از انتقاد علنی دلگیر می‌شدند. این انتقاد به دولت سازندگی وجود داشت و شاید همین فضا باعث شد که از دولت آقای خاتمی استقبال شود. در دروه اصلاحات فضا باز شد و به راحتی می‌شد از رئیس‌جمهور انتقاد کرد؛ رئیس جمهور انتقاد پذیر بود اما در حوزه فرهنگ مشکلاتی در نگاه‌های فرهنگی وجود داشت که به شخصه مقالات و اظهار نظرهای زیادی در این مورد داشتم.

وی در ادامه برنامه در مورد رای خود در سال 84 هم گفت: سال 84 بنده به آقای احمدی نژاد رای دادم. البته دلیل رای ندادنم به آقای هاشمی این بود که بنده خودم به ایشان توصیه کرده بودم که کاندید نشوند. دلیلم هم همان تز شهید مطهری بود که می‌فرمودند روحانیون پست‌های دولتی را اشغال نکنند، مگر به ضرورت و اضظرار!»

فرزند شهید مطهری در مورد دلیل رای ندادن به میرحسین موسوی در انتخابات سال 88 هم اظهار داشت: قبل از انتخابات 88 مصاحبه‌ای با روزنامه اعتماد ملی داشتم که در آن مصاحبه گفتم بین آقای احمدی‌نژاد و آقای موسوی اگر قرار باشد به یک نفر رای بدهم، به آقای احمدی‌نژاد رای خواهم داد. در هر صورت من آقای مهندس موسوی را یک مقدار روشنفکر میدانم و فکر می‌کنم ایشان متاثر از آثار دکتر شریعتی و دکتر پیمان هستند و شاید یک نگاه روشنفکرانه به روحانیت داشته باشند.

مطهری در پایان برنامه در مورد انتخابات ریاست جمهوری یازدهم هم گفت: من معتقدم که اگر کاندیداهای استخوان دار و با تجربه باید بتوانند وارد صحنه شوند و اصلاح طلبان هم حضور فعالی در انتخابات داشته باشند، به طور ناخودآگاه شور و هیجان خوبی در مورد انتخابات یازدهم ریاست جمهوری ایجاد خواهد شد. اگر کاندیداهایی در صحنه باشند که در چهارچوب قانون اساسی خواستار تغییر وضع موجود باشند و در طرف مقابل نامزدهایی حضور داشته باشند که حفظ وضعیت فعلی را خواستار باشند، شور و هیجان خوبی در کشور ایجاد می‌شود و در نتیجه مشارکت مردم خیلی بالا خواهد بود.

وی افزود: خواص باید طوری عمل کنند که فضا زیاد پر تنش نشود. از طرف دیگر نباید افراد را تخریب کنند و برای رسیدن به قدرت از هر وسیله‌ای استفاده نکنند. مهم‌ترین کاری که خواص در مدت باقی مانده به انتخابات باید انجام دهند، آگاهی بخشی به مردم است.