اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
ابهامات پرونده پیچیده قتل لیلا به روایت وکیل متهم
اردیبهشت سال 74 دختری به نام «لیلا فتحی» كه از بندرعباس به خانه خواهر خود در سنقر رفته بود در ارتفاعات روستای سهنله به قتل رسید و پس از آن سه نفر به اسامی هادی، محمدصفر و حسن به اتهام قتل و تجاوز بازداشت شدند.
هادی متهم ردیف اول این پرونده در بازداشتگاه خودكشی كرد، محمدصفر اردیبهشت سال 86 بهدار آویخته شد و متهم ردیف سوم نیز اكنون به مرگ محكوم شده است. این در حالی است كه محمدصفر پیش از مرگ بارها تاكید كرده بود بیگناه است و «حسن-ح» نیز اكنون همین ادعا را دارد.
در گفتوگو با «حسن تردست»-وكیل مدافع حسن-به بررسی این پرونده پرداختهایم. تردست پیش از اینكه وارد حرفه وكالت شود سالها قاضی كیفری بود و به پروندههای قتل رسیدگی میكرد.
17 سال از زمان تشكیل این پرونده میگذرد، چرا رسیدگی طولانی شده است؟
این پرونده سرنوشت عجیبی دارد، بیش از 17 سال پیش در روستای سهنله در بخش سنقر دختر نوجوانی كه از بندرعباس به خانه خواهرش میهمانی رفته بود در روز حادثه به كوه رفت تا سبزی كوهی بچیند. در آن روز جوانی در كوه به او تجاوز و بعد وی را با پرت كردن از كوه به قتل رساند. 19 روز بعد از قتل متهم اصلی پرونده بازداشت شد اما در پی برخی اتفاقات تعداد متهمان پرونده از یك به پنج نفر افزایش یافت. افرادی كه در مراحل بعدی پرونده دستگیر شدند صرفا به دلیل حضور همزمانشان در كوه به دخالت در این قتل متهم شدند.
در ادامه دو نفر از متهمان تبرئه شدند و تعداد متهمان باقیمانده در پرونده به سه نفر رسید كه گفته شد اتهام محمدصفر و حسن با قسامه ثابت میشود. پس از آن پرونده قتل به تهران احاله شد و دو دادگاه این دو متهم را تبرئه كردند و این در حالی بود كه متهم اول خودكشی كرد. هادی كه در تعدادی از اعترافاتش به دست داشتن دیگر متهمان در ماجرا اعتراف كرده بود قبل از خودكشی گفت همه حرفهایش دروغ و او در قتل تنها بوده است.
بعد از احاله پرونده به تهران برای دو متهم دیگر جلسه قسامه تشكیل شد كه در دو شعبه 2 و 20 هر دو متهم تبرئه و آزاد شدند. پس از آن موكل من در محل زندگیاش تهدید به قتل شد به همین دلیل متواری شد و پس از مدتی دیوان عالی كشور حكم تبرئه دو متهم را نقض كرد. پس از آن دو متهم احضار شدند و حسن كه همچنان فراری بود دستگیر نشد اما دیگر متهم پرونده در سال 74 بر اثر جوسازیهای مادر مقتول بار دیگر بازداشت و پرونده به شعبه 5 دادگاه بعثت تهران فرستاده شد.
در این مرحله برخلاف قانون، اولیای دم با آنكه موفق نشدند 50 نفر را برای اجرای مراسم قسامه بیاورند، در نهایت حكم قصاص برای دو متهم دیگر پرونده صادر و در حالی كه موكل من همچنان فراری بود پرونده برای اجرای حكم قصاص به شعبه اجرای احكام دادسرای جنایی فرستاده شد. از طرفی زمانی كه حكم برای استیذان به حوزه ریاست قوه قضاییه رفت كارشناس حوزه ریاست وقت قوه قضاییه نواقص موجود را مورد تاكید قرار داد اما بالاخره محمدصفر اعدام شد اما موكل من همچنان فراری بود.
در نهایت پس از گذشت حدود شش سال از اعدام دومین متهم پرونده حسن بهدلیل ازدواج و اینكه زندگی جدیدی را شروع كرده و نامش در دفتر ثبت اسناد ثبت شده بود، در اسفند سال گذشته شناسایی و دستگیر شد. پس از آن من به عنوان وكیل وارد پرونده شدم و با توجه به اینكه او به طور غیابی به قصاص محكوم شده بود تقاضای واخواهی را مطرح و لایحه 32 صفحهای خود را تنظیم كردم و به دیوانعالی كشور فرستادم و دیوان نیز پرونده را به دادگاه فرستاد و چون حكم غیابی صادر شده بود قاضی دادگاه واخواهی ما را پذیرفت و قرار شد رسیدگی مجدد صورت بگیرد.
در پی این اقدام بود كه مادر مقتول بار دیگر كفنپوش این بار مقابل دیوان عالی كشور رفت. در دور جدید رسیدگی نیز 50 نفر در دادگاه حاضر شدند و قسم خوردند موكل من قاتل است. این در حالی است كه چهار، پنج نفر از افرادی كه قسم خوردند از بستگان نسبی نبودند و در واقع نسبتی با خانواده آنها نداشتند. از طرفی تعدادی از آنها حتی نتوانستند متهم را شناسایی كنند و برخی نیز حتی نام مقتول را به درستی نمیدانستند. به همین دلیل بار دیگر من به روند رسیدگی اعتراض كردم، اما این بار نیز مادر مقتول جوسازی كرد. به هر ترتیب رییس دادگاه بار دیگر به گناهكار بودن موكل من رای داد.
این در حالی است كه این با نظر اولیه او تعارض داشت و اگر او به قصاص موكل من باور داشت نباید اعتراض من را میپذیرفت و اگر حكم قصاص را قبول داشت باید تقاضای ما در مورد واخواهی را رد میكرد. به هر حال با این حكم رای قطعی شده و به اجرای احكام دادسرای جنایی رفته است.
دلیل صدور حكم اعدام برای موكل شما چیست، قتل یا تجاوز؟
یكی از نكات سوالبرانگیز دیگری كه وجود دارد همین است كه محمدصفر و موكل من در همان 17 سال پیش و در مراحل اولیه رسیدگی از تجاوز تبرئه شدند، بنابراین آنها انگیزهای برای انجام قتل نداشتند و ضرورتی ندارد اتهام آنها با قسامه ثابت شود، تبرئه این دو متهم نیز موردی است كه هم شعب دادگاه آن را پذیرفتهاند و هم دیوان عالی كشور.
با توجه به اینكه حكم قصاص صادر شده است اولیای دم برای اجرای حكم حسن باید تفاضل دیه را بپردازند، آیا این كار انجام شده است؟
بر فرض هم كه موكل من قاتل است باید مابهالتفاوت دیه پرداخته شود و این نكته دیگری است كه در حكم به آن اشارهای نشده و از این بابت هم به حكم نقص وارد است. چون در این پرونده سه نفر قرار است قصاص شوند علاوه بر نصف دیه باید یكسوم دیه را نیز بپردازند. در اعدام محمدصفر هم اشكال عمدهای كه وجود داشت این بود كه دیه قانونی پرداخت نشد و مبلغی كمتر از دیه به خانواده او پرداخت شد.
زمان اجرای حكم محمدصفر اولیایدم مقتول اعلام كردند تمول كافی برای پرداخت تفاضل دیه ندارند و بیتالمال این مبلغ را پرداخت كرد. آیا پرداخت این نوع دیه از بیتالمال قانونی است؟
در قانون نه پرداخت دیه به متهم پیشبینی شده و نه پرداخت دیه به اولیای دم.
شما برای اثبات بیگناهی موكلتان چه كار كردید؟
من در این پرونده دیناری برای نجات موكلم نگرفتهام و بدون دریافت حقالوكاله این حرفها را میزنم و از این ناراحت هستم كه یك جوان بیگناه در آستانه اعدام قرار دارد. من دلایلی را برای اثبات بیگناهی حسن در لایحه 32صفحهای به دادگاه ارایه كردهام ضمن اینكه متهم اصلی پرونده كه پس از 19 روز دستگیر شد چهار یا پنج مرتبه اقرار كرده بود قتل و تجاوز را به تنهایی مرتكب شده است. همچنین از دیگر موارد اشکال میتوان به سن مقتول اشاره كرد كه در پرونده 9 سال ذكر شده است در حالی كه بر اساس شناسنامه در زمان كشته شدن 15 سال داشته است.
ویدیو مرتبط :
شهادت دوربینهای مداربسته پلیس علیه ادعای دروغین متهم پرونده قتل بنیتا
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
پرونده قتل دخترتوسط پسرموردعلاقه اش پیچیده ترشد/وکیل پسر:پدر و مادر مقتول عوض شده اند!
این پسر ١٨ساله پیش از این اعتراف کرده بود دختر مورد علاقهاش را با میله بارفیکس به قتل رسانده، اما وقتی پای میز محاکمه رفت، مدعی شد این دختر به دلیل پرتشدن از بالای پلهها جانش را از دست داده است.
در جلسه گذشته زمانی که متهم در جایگاه حاضر شد، گفت: دختر جوان به خانه من آمد تا همدیگر را ببینیم، من هم قبول کردم. وقتی داشت میرفت ما خداحافظی کردیم و من در را بستم. بعد با صدای مهیبی که شنیدم در را باز کردم و دیدم که او از بالای پلهها به پایین پرت شده و جانش را از دست داده است. چون پدرومادرم گفته بودند که حق ندارم دختر مورد علاقهام را به خانه بیاورم از ترس آنها جسد را داخل چمدانی گذاشتم و در سطل زباله عمومی انداختم.
این گفتهها با سؤالات متعدد قضات روبهرو شد؛ از جمله اینکه وقتی آسانسور در ساختمان بوده مگر ممکن است دختر جوان از پلهها برای پایینرفتن استفاده کند و دوم اینکه چرا کسی از همسایهها صدای پرتشدن او را نشنیده و کسی اثری از خون در آنجا ندیده است، ضمن اینکه چرا متهم به اورژانس زنگ نزد. سپس ادامه رسیدگی به جلسه بعد موکول شد
روز گذشته دومین جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. اولیایدم یکبار دیگر درخواست قصاص را مطرح کردند و سپس وکیل آنها در جایگاه حاضر شد. او دلایلش را برای متهمکردن پسر جوان مطرح کرد و گفت: اگر دختر جوان از پلهها پرت شده چرا کسی صدایی نشنیده است، ضمن اینکه متهم قبلا گفته بود با میله بارفیکس به سر مقتول ضربه زده است که آزمایشات دیانای نشان میدهد لکههای خون پیداشده روی میله بارفیکس هم متعلق به دختر جوان است
براساس اعترافات متهم، او ٢٥ کیسه روی سر مقتول کشیده و بعد جسدش را در چمدان گذاشته؛ چطور ممکن است کسی زنده از این وضعیت بیرون بیاید. وقتی نوبت به متهم رسید او یکبار دیگر اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: من از ترس خانوادهام موضوع را به اورژانس خبر ندادم. وقتی دیدم دختر جوان جانش را از دست داده است و کاری از دستم برنمیآید جسد را داخل چمدان گذاشتم. من قبول دارم اشتباه کردم اما او را نکشتم. او درباره میله بارفیکس خونی هم گفت: زمانی که دختر را بلند کردم و به خانه آوردم، دستم خونی شد و با همان دست خونی میله بارفیکس را گرفتم و گوشهای گذاشتم که خون از همانجا روی میله باقی ماند.
سپس وکیل متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: زمانی که کمیسیون پزشکی قانونی تشکیل شد زن و مرد دیگری به جای پدر و مادر متهم در کمیسیون حاضر شدند و به سؤالات پاسخ دادند که ما پیگیر این موضوع هستیم و باید بدانیم چه اتفاقی افتاده است اما جدای از این موضوع نامههایی که این دختر نوشته، نشان میدهد او به متهم علاقه داشته و کینهای بین این دو نفر نبوده است. از همه مهمتر اینکه متهم زمان قتل کمتر از ١٨ سال داشته و ما درخواست اعمال ماده ٩١ را که مخصوص نوجوانان است، برای متهم داریم. با پایان جلسه رسیدگی، قضات وارد شور شدند.
اخبار حوادث - شرق