سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

طنز؛ دورش رو بزن، وسطش بذار بمونه!


وحید میرزایی در وبسایت چیزنا نوشت:

ما یه سری مکان‌ها و شغل‌ها تو کشورمون داریم که می‌شه گفت مقیاس کوچکی از کل جامعه هستند. یعنی اگه یه نفر بخواد ظرف نیم ساعت بفهمه شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور در چه وضعیتیه، کافیه بره همچین جاهایی. یکی از این مکان‌ها آرایشگاه و شغل آرایشگریه. خود آرایشگر‌ها هم یه تیپ آدم‌های جالب و خاصی هستند. اینا زاویه دیدشون نسبت به آدم‌هایی که روی صندلی جلوی آینه می‌شینند و کله رو می‌دن دستشون، یه نگاه از بالای عجیبیه. پوتین‌طور. تو حرفه‌شون هم همین نگاه رو دارند. طوری که وقتی برای اصلاح سر می‌ری پیششون، شما هر مدلی بگی کوتاه کنند، اونا به هر حال کار خودشون رو می‌کنند. هر جور که دلشون بخواد و حس بهتری از ما بهشون دست بده، اصلاح می‌کنند. واسه همین من هر وقت می‌رم آرایشگاه دیگه انرژی برای توضیح اینکه کجاش رو بزن، کجاش رو نزن، مصرف نمی‌کنم. اصلاً بار آخری که رفتم آرایشگاه دیگه منتظر نموندم آرایشگر ازم سؤال کنه: «چطوری کوتاه کنم؟» بهش گفتم:

من: دوست عزیز چه مدلی مد نظرته واسه موهام؟ چی بهم میاد؟ همونجوری کوتاه کن.

آرایشگر: آلمانی. دورش رو می‌زنم، روش رو می‌ذارم بمونه.

من: عالیه. واقعاً عاشق سلیقتم. سی سال همینجوری داری می‌زنی. فقط ببخشیدا، شرمنده دخالت می‌کنم، جسارتاً دیگه خیلی هم دورش رو نزن. دفعه پیش شبیه رهبر کره شمالی- کیم جون اون- شدم.

آرایشگر (با عصبانیت): نمی‌خواد نظر بدی. ببند دهنت رو. من خودم می‌دونم چطور کوتاه کنم. اصلاً کی به تو گفت حرف بزنی؟ بیار بالا اون سرت رو.

آخرشم طوری اون فرچه رو کشید رو سر و صورتم و به آینه نگاه کرد و گفت: «خوب شد آقا؟» انگار واقعاً خوب شده. لامصب کله من رو کردی شبیه گلدون. شکل هندسی که نگفتم درست کن، موهام رو اصلاح کن.

بعد دیدید چطور اون وسط مو کوتاه کردن، یهو کانال تلویزیون رو پشت سر هم عوض می‌کنند؟ به هر شبکه‌ای هم که می‌رسند شروع می‌کنند به فحش دادن و اینکه «همشون از دم دروغ می‌گن.» حالا اینجاش رو خیلی بیراه نمی‌گند اما به جرأت می‌شه گفت تو زمینه تحلیل‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به راننده تاکسی‌ها تنه می‌زنند. واقعیت اینه که جمله معروف «سگ زرد برادر شغاله» رو هم آرایشگر‌ها وارد ادبیات سیاسیمون کردند. خلاصه یه جورایی صادق زیباکلام هر محله‌ای، آرایشگرهای اون محلند.

بلااستثنا هم یه مرغ عشق دارند که یکی از مشتری‌ها از هند براشون آورده. از اون‌ نژاد مرغ عشق، فقط همون یکی تو ایرانه. یه نفرم اومده ۳۰۰ میلیون بخره ندادند بهش. یه چندتا بنگاه معاملاتی آشنا هم می‌شناسند که «اگه زود‌تر بهشون گفته بودی دنبال خونه می‌گردی مثل پلنگ برات پیدا می‌کردند. مفت.» همیشه هم یه شاگرد آرایشگر هست که تو تمام بحث‌ها در جواب «مگه نه پسر؟» جواب «آره» بده و تأییدشون کنه.

خلاصه اینجوری. البته همیشه استثنا هم وجود داره. مثلا پژمان جان آرایشگر محله ما که همیشه می‌رم پیشش. پژمان جان مخلصم. مدیونی اگه فکر کنی منظورم تو بودی. ناراحت نشی‌ها.


ویدیو مرتبط :
زور بزن تخم بذار- تو میتونی کلاه قرمزی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

طنز/ وینستون قرمز و سیاست بزن در رو!



اخبار,اخبار اجتماعی,وینستون قرمز

مهدی استاداحمد درباره مضرات سیگاری شدن و نشدن در ویژه نامه روزنامه اعتماد شعر طنزی منتشر کرد.

در آن غروب بهاری، حدود ساعت شش-هفت
کنار دکه‌ی سیگار رسیدی و نرسیدم

به جیب خویش که بردی تو دست، بنده رسیدم
دو نخ وینستون قرمز خریدی و نخریدم

به سمت بنده یکی را گرفتی و نگرفتم
و لب به شکل تمسخر گزیدی و نگزیدم

قدم زدیم و رسیدیم به بوستان بزرگی
تو روی صندلی پارک لمیدی و نلمیدم

گرفتی از کسی آتش که فندکی به تو دادش
بدون وقفه دو نخ را کشیدی و نکشیدم

در آخر نخ دوم رسید مادرت از راه
تو مثل گربه پریدی دویدی و ندویدم

شدم اسیر و گرفتار به دست آن زن غدار
که هیچ شیر و پلنگی چنان درنده ندیدم

چه بازوان قطوری چه دست‌های ستبری
عجب سبیل کلفتی، بدا به بخت پلیدم

کشید گوش مرا و مرا کشیده‌ چنان زد
که هیچ‌کس نچشیده کشیده‌ای که چشیدم

به سبزه‌ها گره‌ام زد، لگد به خاصره‌ام زد
بروسلی ‌وَش، جکی‌ چان‌ سان، مچاله کرد و لهیدم

چه سال‌ها که گذشتند از آن غروب بهاری
که از پک تو به سیگار من تکیده پکیدم

گذشت کودکی اما هنوز قصه همان است
تو هر خلاف که کردی منِ پکیده تکیدم

خلاف کردی و خوردی، زدی و بستی و بردی
از ارتقای عدالت ولی همیشه زدی دم

شده قلنبه تو جیبت، تو باد کرده حسابت
شدی به یمن تورم تو چاق و من ترکیدم


اخبار اجتماعی - اعتماد