سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
طنز؛ بازیکنِ بیادبِ موقشنگِ بیهنرِ فوتبال!
همسایهمان امروز خیلی عصبانی بود. طبق معمول دم آسانسور کمین کرده بود تا من را ببیند. گفت: مهندس ما داریم با نفتِ مملکت چه میکنیم؟ گفتم: اول این که باید بگویی....
گفت: وقتی آب نداریم چرا دولتها این قدر سد میسازند؟ گفتم: کشاورز چرا چاه عمیق میکند؟ گفت: چه ربطی داشت؟ گفتم: بالاشهری چرا توی خانهاش استخر و سونا و جکوزی دارد؟ گفت: داریم با خودمان چه میکنیم؟ گفتم: حالا واقعا اگر نفت بدهند جایش آب بگیرند خوب است. قبلا که نفت را بردهاند فروختهاند جایش به ملت لبخند نشان دادهاند.
گفت: با نفتمان چه میکنیم؟ گفتم: بازیکنِ بیادبِ موقشنگِ بیهنرِ فوتبال درست میکنیم. گفت: واقعا پولهایی که در فوتبال خرج میشود از نفت است؟ گفتم: هنوز در کشور به این مرحله نرسیدهایم که کسی ضرابخانه اختصاصی داشته باشد. گفت: اگر داشته باشد از پول نفت ضرب میکند؟ گفتم: خیر، اینجا دیگر بحث نفت مطرح نیست بحث معدن طلا مطرح است.
گفت: مهندس ما داریم با طلاهایمان چه میکنیم؟ گفتم: طلا پشتوانه نفت است. گفت: یعنی چه؟ گفتم: یعنی این که وقتی نفت تمام شد از طلا استفاده میکنیم. گفت: برای چه؟ گفتم: برای واردات آب مثلا. گفت: آخ. گفتم: چه شد؟ گفت: وقتی عصبی میشوم قلبم تیر میکشد. البته عیالم میگوید از پالم است ولی خودم فکر میکنم عصبی باشد. گفتم: خیلی مواظب خودتان باشید. گفت: سعی میکنم.
رضا ساکی
ویدیو مرتبط :
هنرِ سوت زدن
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
بازیکنِ بیادبِ موقشنگِ بیهنرِ فوتبال
اخبار ورزشی - (طنز) بازیکنِ بیادبِ موقشنگِ بیهنرِ فوتبال
همسایهمان امروز خیلی عصبانی بود. طبق معمول دم آسانسور کمین کرده بود تا من را ببیند. گفت: مهندس ما داریم با نفتِ مملکت چه میکنیم؟ گفتم: اول این که باید بگویی نفت دارد با ما چه میکند دوم این که نفت مگر مال مملکت است؟ گفت: پس مال کیست؟ گفتم: لابد مال آن کسی که میبَرد میفروشَدَش و پولش را میگذارد توی جیب خودش و رفقایش. همسایهمان گفت: ولی آیا این درست است که نفت بدهیم آب بگیریم؟ گفتم: درست است نفت بدهیم به جایش برنج مزخرف هندی بگیریم؟ گفت: از این بدتر میشود؟ گفتم: بدتر از این نیست که با ارزِ دارو، دستهبیل وارد کنیم. هست؟ گفت: حیف نیست که نفت را خام صادر میکنیم؟ گفتم: فروش نفت خام سود شخصی دارد اما اگر بخواهد تبدیل به مشتقات نفتی بشود سودش به ملت میرسد و از سهم دوستان کم میشود.
گفت: وقتی آب نداریم چرا دولتها این قدر سد میسازند؟ گفتم: کشاورز چرا چاه عمیق میکند؟ گفت: چه ربطی داشت؟ گفتم: بالاشهری چرا توی خانهاش استخر و سونا و جکوزی دارد؟ گفت: داریم با خودمان چه میکنیم؟ گفتم: حالا واقعا اگر نفت بدهند جایش آب بگیرند خوب است. قبلا که نفت را بردهاند فروختهاند جایش به ملت لبخند نشان دادهاند.
گفت: با نفتمان چه میکنیم؟ گفتم: بازیکنِ بیادبِ موقشنگِ بیهنرِ فوتبال درست میکنیم. گفت: واقعا پولهایی که در فوتبال خرج میشود از نفت است؟ گفتم: هنوز در کشور به این مرحله نرسیدهایم که کسی ضرابخانه اختصاصی داشته باشد. گفت: اگر داشته باشد از پول نفت ضرب میکند؟ گفتم: خیر، اینجا دیگر بحث نفت مطرح نیست بحث معدن طلا مطرح است.
گفت: مهندس ما داریم با طلاهایمان چه میکنیم؟ گفتم: طلا پشتوانه نفت است. گفت: یعنی چه؟ گفتم: یعنی این که وقتی نفت تمام شد از طلا استفاده میکنیم. گفت: برای چه؟ گفتم: برای واردات آب مثلا. گفت: آخ. گفتم: چه شد؟ گفت: وقتی عصبی میشوم قلبم تیر میکشد. البته عیالم میگوید از پالم است ولی خودم فکر میکنم عصبی باشد. گفتم: خیلی مواظب خودتان باشید. گفت: سعی میکنم.
اخبار ورزشی - رضا ساکی, ایسنا