سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

تصاویری تامل برانگیز از بی‌خانمان ها


هر کسی می خواهد یک عکاس باشد. درهای قلب خود را باز کن. این چنین ممکن است به ارزوی خود برسی.

 صبح بخیر: من روزانه در سیلی از ایمیل ها غرق می شوم. "از چه دوربینی استفاده می کنید؟"، "چگونه پس زمینه سیاه و سفید را در تصاویر خود به دست آورید ؟"، "آیا شما من را به عنوان دستیار خود استخدام می کنید؟" اینها فقط کمی از این نقل و قول ها هستند. سوالات متفاوت هستند، اما همه  انها حول یک موضوع اصلی در گردش اند ... آنها "موفقیت" آشکار تصاویر من را ببینید و مصمم به تجربه یک قطعه از آن برای خود هستند. من آنها را سرزنش نمی کنم. من دقیقا هفت سال پیش مثل انها بودم. ذهن من غرق در تصاویر بود. در طول زندگی من این اولین شادیم در هنر بود. این سفر قول داده شده و ماجراجویی هیجان انگیزی بود و چه کسی می دانست، شاید امیخته از برخی موفقیت ها و بد نامی ها باشد. با نگاه کردن به گذشته، من می خواستم با سوال از عکاسان دیگر که در ان زمان کار هایشان را تحسین می کردم دنبال راه های میان بر بگردم، این ها همان سوال های مشابهی است که حالا از من پرسیده می شود. من شیفته رویای "عکاس بودن" بودم و لذا می خواستم به این موفقیت سریع برسم. 

با نگاه به گذشته هیچ کدام از ان چیز ها دیگر برایم مهم نیستند. مطمئنا، توانایی های فنی بسیار اساسی در هر حرفه وجود دارد، اما انها بدون شور و شوق بی معنی هستند. شما نمی توانید ان را اموزش دهید. زندگی "اتفاق می افتد" و شما از طریق تجربیات ان بسیاری از چیز ها را کسب می کنید. عشق برای من اتفاق افتاد. در آن زمان، عشق برای همه چیز من انگیزه بود. دویدن به سوی واتیکان برای خریدن یک تسبیح برای مادر در حال مرگ او! من حس ایمان و دلسوزی او را برای یک بخت بی فروغ، احساس می کردم. بدون ان که بدانم، من قطعه ای از او را گرفتم. انها تا این روز ها همراه من باقی مانده اند. بنابراین هنگامی که شما یک تصویر لی جفریس (Lee Jeffries) را می بینید. این یک سند از زندگی یک فرد بی خانمان نیست. این خیلی بیشتر از آن است. این گواهی و مدرک متافیزیکی از انسانیت، ایمان و معنویت است. این از عشق و ارتباط با یک انسان دیگر حاصل شده است، که من در او و افراد بی خانمان دیگر مشاهده کردم.

هر کسی می خواهد یک عکاس باشد. درهای قلب خود را باز کن. این چنین ممکن است به ارزوی خود برسی.

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم

من با تبدیل شدن به یک بی خانمان از انها عکس گرفتم


ویدیو مرتبط :
صحبت های تامل برانگیز یک جانباز

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تصاویری تامل برانگیز از یك مدرسه عشایری


در حد فاصل شوشتر و دزفول خیمه‌ای کوچک در دل دشت با پرچم سه رنگ کشورمان رخ در رخ خورشید بر پا بود.

بهارنیوز: در حد فاصل شوشتر و دزفول خیمه‌ای کوچک در دل دشت با پرچم سه رنگ کشورمان رخ در رخ خورشید بر پا بود. بر خلاف دبستان‌های معمول درشهر و روستا ؛اینجا خبری از ساختمان، دفاتر اداری،سرویس‌های بهداشتی،وسایل سرمایشی و گرمایشی و...نبود تا چشم کار می‌کرد بیابان بود و بیابان،و دشت مهربان طبیعت آغوش خود را برای بچه‌ها باز کرده بود و دانش آموزان دبستان امام مهدی (عج) را برای یادگیری و کسب علم و دانش پذیرفته بود،توصیف فضای مدارس سیار و معلمان دلسوز عشایر کاری بس سخت و دشوار است.
    
    
 
معلمان عشایری انسان‌های فداکار و بی توقعی هستند که ازجوانی و جان خویش برای آموزش و تعلیم و تعلم فرزندان عشایر محروم مایه می‌گذارند؛آنان به معنای کلمه، به شغل معلمی عشق می‌ورزند و همین امر است، که معلمان عشایر را در مواجهه با زندگی سخت و طاقت فرسا و در شرایط نامساعد جوی از قبیل باد و باران و طوفان و دیگر محرومیت‌های رفاهی وفرهنگی،در دل کوه‌ها و دره‌های گاه صعب العبور و در دورافتاده ترین مناطق، باحداقل حقوق و مزایا؛همچنان به آنها نیرو و انگیزه می‌دهد تا هر روز مشتاق تر و پر انرژی تر از قبل در کلاس درس حاضر باشند.



موسوی معلم این دبستان در خصوص شرایط تعلیم و تربیت در این دبستان می‌گوید:بازگشایی مدارس عشایری به خاطر شرایط ویژه کوچ با مدارس عادی،متفاوت است اما آموزگاران عشایری خوزستان از یکم مهر برای حضور به موقع در کلاس آماده اند و در هر منطقه که ایل عشایر از کوچ برگشته است، بلافاصله دانش آموز،معلم خود را در کلاس حاضر دیده است. البته در مدارس عشایری،حضور دانش آموز به تشکیل و شروع کلاس‌ها رسمیت می‌بخشد و تا زمانی که مرحله کوچ به پایان نرسیده باشد معمولا دبستان دایر نمی‌شود.



دانش آموزان این دبستان 12 نفر پسر و دختر، پایه اول تا ششم را باید در همین مدرسه سپری کنند اما به نظر می‌رسد پایه ششم که یادگار وزیرآموزش و پرورش دولت دهم است، برای تدریس برخی از دروس مانند «کار و فناوری» به تجهیزات خاص مانند«رایانه» نیاز است، اما چگونه می‌توان در زیر چادر عشایری رایانه هم داشت، بعضی از معلمان عشایری معتقدند که دانش آموز عشایر با تمام تلاش و کوشش‌هایی که معلمان عشایرمی نمایند؛در مقایسه با دانش آموزان شهر و روستا به علت فقدان امکانات مدرن و نیمه مدرن از سواد پائین تری برخوردارند و بی شک دانش آموز پایه ششم عشایر با مشکلات متعددی وارد مقطع بعدی تحصیل خواهد شد.



و سخن آخر اینکه، مدارس عشایری که کل امکانات آن یک تخته چادر، شش عدد میز و نیمکت و یک عدد تخته سیاه است ؛در مقایسه با مدارس عادی، محروم است محروم است محروم است و اگر عشق و ایثار و ازخودگذشتگی معلمان شجاع و دلسوز عشایر نباشد...عكس‌ه و گزارش: جهانگیر تركستانی- شوشتر