سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

اعتیاد چندش آور این دختر جوان!


رسانه‌های آمریکا از اعتیاد عجیب یک دختر 19 ساله ساکن نیویورک به خوردن مواد داخل "مام رولت" خبر دادند.

ایسنا: رسانه‌های آمریکا از اعتیاد عجیب یک دختر 19 ساله ساکن نیویورک به خوردن مواد داخل "مام رولت" خبر دادند.

این دختر نوجوان که "نیکل" نام دارد به دلیل داشتن این اعتیاد استثنایی، مجبور است هر روز مقداری از این مواد را بخورد.

نیکل می‌گوید: زمانی که کودک خردسالی بودم گاهی اوقات از طعم این مواد لذت می بردم و اکنون متوجه شده‌ام که به عجیب‌ترین نوع اعتیاد بر روی زمین دچار شده‌ام و نمی‌توانم از این عادت غیرعادی دست بکشم.

نیکل می گوید که از دو سال پیش تاکنون این عادت، وی را مجبور کرده که هر روز حداقل نیمی از مواد داخل یک «مام‌ رولت» را بخورد که در ماه حدود 15 عدد «مام رولت» کامل را شامل می شود. پزشکان نسبت به سلامت این دختر نوجوان ابراز نگرانی کرده‌اند.

اعتیاد چندش آور این دختر جوان!

وی در خصوص شیوه اعتیاد خود تصریح می کند: مغزم به من دستور می دهد که "باید این ماده را بخوری". یک بار سعی کردم که این عادت را ترک کنم، اما یک هفته بیشتر دوام نیاوردم و واقعا بیمار شدم و سردردهای شدیدی گرفتم.

وی می افزاید: وقتی متوجه می شوم که «مام رولت» تمام شده است، بسیار مضطرب و پریشان می شوم و دیوانه‌وار پرخاش می‌کنم و بدون آن، واقعا شخص دیگری می‌شوم.

پزشکی که نیکل را معاینه کرده می گوید: هرچند مام رولت‌ها ترکیبی از روغن و واکس هستند؛ اما ماده اصلی تشکیل دهنده آنها که آلومینیوم است، می تواند موجب زوال عقل، صرع و یا حتی مرگ شود.


ویدیو مرتبط :
دختر جوان و اعتیاد به مواد مخدر و عواقب آن..

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دختر جوان مطلقه اسیر فساد و اعتیاد


من بعد از مدتی به طور غیابی طلاق گرفتم و این بار با جوانی آشنا شدم که خیلی ساده و زودباور بود. متاسفانه این جوان ساده لوح را برای این که تحت کنترل خودم در بیاورم به دام موادمخدر انداختم و تا مدتی خرج و مخارج زندگی و هزینه های تهیه مواد از طریق او جور شد.

خراسان: در منجلاب فساد و اعتیاد غوطه ور شده ام و برای این که بچه هایم قربانی کارهای خطایم نشوند آن ها را به یکی از مراکز نگهداری کودکان بدسرپرست تحویل داده ام.

من در مدت کوتاهی به این ریخت و قیافه درآمده ام و حالا دیگر مردان بوالهوس نیز نگاهم نمی کنند و...

«شیوا» در بیان قصه تلخ زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت: ۱۷ ساله بودم که عاشق پسری جوان شدم و هرچه خانواده ام گفتند این آدم  اهل زندگی نیست به حرف های آن ها توجهی نکردم و با این عشق احساسی خودم را بیچاره و بدبخت کردم.

من برای رسیدن به مرد رویاهایم دست به خودکشی زدم و اگر تنها چند دقیقه خانواده ام مرا دیرتر به بیمارستان رسانده بودند جانم را از دست می دادم. پدر و مادرم که واقعا نگرانم بودند در آن شرایط از ترس آبرویشان با ازدواج من موافقت کردند و پا به خانه مردی گذاشتم که فاسد و بوالهوس بود و به موادمخدر اعتیاد داشت.

زن ۲۴ ساله افزود: من از این زندگی خیری ندیدم و پس از آن که خام وعده های یکی از دوستان شوهرم که برای استعمال موادمخدر به خانه ما رفت و آمد داشت شدم از همسرم طلاق گرفتم و با این جوان ازدواج کردم. اما این مرد نیز از شوهر قبلی ام بدتر از آب درآمد. او مرا به دام موادمخدر و اعتیاد انداخت و سپس رهایم کرد و به دنبال کارهای زشت خودش رفت.

من بعد از مدتی به طور غیابی طلاق گرفتم و این بار با جوانی آشنا شدم که خیلی ساده و زودباور بود. متاسفانه این جوان ساده لوح را برای این که تحت کنترل خودم در بیاورم به دام موادمخدر انداختم و تا مدتی خرج و مخارج زندگی و هزینه های تهیه مواد از طریق او جور شد.

من و این پسر جوان به طور کاملا مخفیانه و پنهانی با هم ازدواج کردیم. اما پس از چند ماه او با موتورسیکلت تصادف کرد و چون کلاه ایمنی به سر نداشت به علت ضربه وارد شده به سرش جان باخت. بعد از مرگ این مرد فهمیدم باردار هستم و با شرمندگی به خانه خاله ام رفتم.

من تا زمان وضع حمل درآن جا بودم و سپس نوزاد سه ماهه و فرزندی که از شوهر اولم داشتم به مرکز نگهداری کودکان بدسرپرست سپردم و خودم به معتادی ولگرد تبدیل شدم که دیگر برایم مهم نبود چه کار می کنم، کجا می روم و ... .

زن جوان اشک هایش را پاک کرد و گفت: من در خانواده ای بزرگ شدم که پدر و مادرم بین پسر و دختر خیلی فرق می گذاشتند. همین باورهای نادرست بود که باعث شد حس خود کم بینی در وجودم عمیق شود و فریب چرب زبانی های خیابانی را بخورم.
 
منبع: تابناک