نمایش برچسب :

قصاید

آشنایی با بیدل دهلوی


آشنایی با بیدل دهلوی        ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل فرزند میرزا عبدالخالق در سال ۱۰۵۴ ه‍. ق. در پتنه در کشور هندوستان پای به عرصهٔ هستی نهاد. او شاعر پارسی‌گوی هندی است که از ترکان جغتائی برلاس بدخشان بود؛ اما در هند متولد شد و تربیت یافت و بیشتر عمر خود را در شاه جهان‌آباد دهلی بعزلت و آزادی زندگی کرد و با اندیشه‌های ژرف آثار منظوم و منثور خود را ایجاد نمود.     او در سال ۱۰۷۹ ه‍. ق. بخدمت محمدا ...

اشعار زیباو خواندنی رودکی


اشعار زیباو خواندنی رودکی    بوی جوی مولیان آید همی  بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی ریگ آموی و درشتی راه او زیر پایم پرنیان آید همی آب جیحون از نشاط روی دوست خنگ ما را تا میان آید همی ای بخارا! شاد باش و دیر زی میر زی تو شادمان آید همی میر ماه است و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همی میر سرو است و بخارا بوستان سرو سوی بوستان آید همی آفرین و مدح سود آید همی گر به گنج اندر زیا

مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب (مسعود سعد سلمان)


مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب (مسعود سعد سلمان)مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب ز بهر تیرگی شب مرا رفیق چراغ ز بهر روشنی دل مرا ندیم کتاب رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او ز زخم ناخن چون عنکبوت اسطرلاب دو دیده همچو دو ثقبه گشاده ام شب و روز ولیک بی خبر از آفتاب و از مهتاب حسام را که زند غم کنم ز روی سپر سؤال را که کند دل دهم به اشک جواب چو چوب عنابم چین برگرفته روی همه گرفته اشکم در دیده گونه عناب

تخت مرصع گرفت شاه ملمع بدن ( هلالی جغتایی)


تخت مرصع گرفت شاه ملمع بدن ( هلالی جغتایی)تخت مرصع گرفت شاه ملمع بدن جیب مرقع درید شاهد گل‌پیرهن ساغر سیمین شکست ساقی زرین قدح پیکر پروانه سوخت شمع زمرد لگن آتش موسی گرفت در کمر کوهسار شعله به گردون رساند آه دل کوهکن حضرت خضر فلک خلعت خضرا گرفت یافت به عمر دراز چشمهٔ ظلمت وطن شمع فلک را نشاند شعشعهٔ آفتاب شعله در انجم فگند مشعل آن انجمن ارقم طاق فلک شمع جهان‌تاب را تیغ زبان تیز کرد، گرم شد اندر سخن شعبده‌باز سپهر ز آتش پنهان ...
ویدیو مرتبط
الأهواز اونلاین

تا ز نور روی او گشته منور آفتاب (شاه نعمت‌الله ولی)


تا ز نور روی او گشته منور آفتاب (شاه نعمت‌الله ولی)اشعار زیبای شاه نعمت‌الله ولی   شاه نعمت‌الله ولی معروف به سید نورالدین شاه نعمت الله ولی ماهانی کرمانی (ولادت ۷۳۰ ــ وفات ۸۳۴)، شاعر و عارفِ ایرانی بود. سلسله نعمت‌اللهی منسوب به اوست.شاه نعمت الله از اقطاب و عرفای سدهٔ هشتم و نهم هجری است که طریقتی جدید در تصوف ایجاد کرد و پیروان سایر طریقت‌ها را نیز تحت تأثیر خود قرار داد.   تا ز نور روی او گشته منور آفتاب نور چشم عالمست و خوب ...

رو ای باد صبا ای پیک مشتاقان سوی گلشن (هاتف اصفهانی)


رو ای باد صبا ای پیک مشتاقان سوی گلشن (هاتف اصفهانی)شعرهای زیبا و عاشقانه هاتف اصفهانی   رو ای باد صبا ای پیک مشتاقان سوی گلشن عبیرآمیز گردان جیب و عنبربیز کن دامن نخست از گرد کلفت پیکر سیمین روحانی مصفا ساز در گلشن به آب چشمهٔ روشن به نازک تن بپوش آنگه حریر از لالهٔ حمرا به روی یکدگر چون شاهد گل هفت پیراهن ز رنگین لاله‌ها گلگون قصب درپوش بر پیکر ز گلگون غنچه‌ها رنگین حلی بر بند بر گردن گلاب تازه بر اندام ریز از شیشهٔ نرگس عبیر تر ...

امشب من و تو هردو (سلمان ساوجی )


امشب من و تو هردو (سلمان ساوجی )اشعار زیبا و عاشقانه سلمان ساوجی   خواجه جمال الدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد مشهور به سلمان ساوجی در دههٔ اول قرن هشتم هجری در ساوه متولد شد و در همانجا در سال ۷۷۸ هجری قمری دار فانی را وداع گفت. از وی علاوه بر دیوان قصاید و غزلیات و مقطعات، دو مثنوی به نام "جمشید و خورشید" و "فراقنامه" به جای مانده است.   امشب من و تو هردو، مستیم، ز می اما تو مست می حسنی، من، مست می سودا ا

دل به بوی وصل (سلمان ساوجی)


دل به بوی وصل (سلمان ساوجی)اشعار سلمان ساوجی, شعر و ترانه   خواجه جمال الدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد مشهور به سلمان ساوجی در دههٔ اول قرن هشتم هجری در ساوه متولد شد. دلشاد خاتون همسر شیخ حسن بزرگ نسبت به سلمان کمال توجه و محبت را داشت و تربیت فرزندش سلطان اویس را به او واگذار کرد. وی در اواخر عمر منزوی شد و به زادگاه خود بازگشت و در همانجا در سال ۷۷۸ هجری قمری دار فانی را وداع گفت. از وی علاوه بر دیوان قصاید ...

نوبهار و عشق و مستی (سلمان ساوجی)


نوبهار و عشق و مستی (سلمان ساوجی)غزلیات سلمان ساوجی   خواجه جمال الدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد مشهور به سلمان ساوجی در دههٔ اول قرن هشتم هجری در ساوه متولد شد. وی در اواخر عمر منزوی شد و به زادگاه خود بازگشت و در همانجا در سال ۷۷۸ هجری قمری دار فانی را وداع گفت. از وی علاوه بر دیوان قصاید و غزلیات و مقطعات، دو مثنوی به نام "جمشید و خورشید" و "فراقنامه" به جای مانده است.   نوبهار و عشق و مستی، خاصه در عهد شب