ستاره‌های تکنولوژی از کجا شروع کردند؟

اخبارفرهنگی - ستاره‌های تکنولوژی از کجا شروع کردند؟

هرکدام از ما کارمان را بالاخره از جایی آغاز می‌کنیم؛ این موضوع حتی برای افراد بزرگ و شناخته شده هم صدق می‌کند. در واقع همه بزرگان و فعالان شناخته شده عرصه تکنولوژی کارشان را با برنامه‌نویسی و کارهای مهندسی آغاز نکرده‌اند.

بسیاری از مدیران معروف دنیای تکنولوژی با کارهایی ساده و دور از انتظار اولین درآمدزایی را تجربه کرده‌اند تا درنهایت در مسیر موفقیت قرار گرفته‌اند. در همین راستا مجله بیزینس اینسایدر به‌تازگی فهرستی منتشر کرده است که نشان می‌دهد اولین مشاغل معروف‌ترین مدیران تکنولوژی در حال حاضر، چه بوده است. در اینجا می‌توانید این فهرست جالب را بخوانید:

ماریسا مایر مدیرعامل Yahoo: مهارت‌های رهبری مایر شاید به زمانی برمی‌گردد که او قبل از رفتن به گوگل و کار در آنجا، در دانشگاه استنفورد علوم کامپیوتری تدریس می‌کرد.

او زمانی که به گوگل رفت هم همچنان در سال‌های اول به تدریس در دانشگاه استنفورد ادامه می‌داد. «اریک رابرتز» یکی از استادان مایر در استنفورد در این مورد می‌گوید: «او به طرز عجیبی در کار تدریس خوب بود.» به این ترتیب بود که بلافاصله بعد از فارغ التحصیلی مایر به‌عنوان یکی از اولین کارمندان شرکت گوگل استخدام شد.

جانی آیو طراح ارشد اپل: قبل از آنکه جانی آیو در سال 1992 به اپل بپیوندد، در یک استارت آپ لندنی به نام Tangerine کار می‌کرد. او پس از مدتی از کار در این شرکت خسته شد و تصمیم گرفت از آنجا بیرون بیاید، اما قبل از آن او طبق قراردادی برای یکی از مشتریان شرکتTangerine به نام Ideal Standard یک توالت طراحی کرد.

این توالت طراحی بسیار متفاوتی داشت، اما وقتی آیو آن را رونمایی کرد به‌خاطر هزینه ساخت زیادش مورد انتقاد قرار گرفت.

سرگی برین یکی از موسسان گوگل: قبل از آنکه برین همراه با پیج بخواهد گوگل را که حالا یکی از مهم‌ترین شرکت‌های تکنولوژی جهان است تاسیس کند، در یک شرکت تحقیقاتی به نام Wolfram Research کار می‌کرد.

و در آنجا کار کدنویسی انجام می‌داد.

تیم کوک مدیرعامل اپل: شاید یکی از جالب‌ترین موضوعاتی که در کتاب «اپل بعد از استیو جابز» نوشته «یوکاری‌ایواتانی» آورده شده، مربوط به اولین کار درآمدزای تیم کوک است. او کارش را با تحویل روزنامه به در خانه‌ها در آلاباما آغاز کرد و بعد از آن در دفتر پست این شهر هم کار کرد.

سپس به یک کارخانه تولید آلومینیوم در ویرجینیا رفت. اولین شغل او در صنعت تکنولوژی زمانی بود که در شرکت IBM به مدت 12 سال کار کرد، قبل از آنکه به اپل بیاید.

جف بزوس مدیرعامل Amazon: او در نوجوانی مدتی در رستوران‌های زنجیره‌ای مــک دونالـد کــار می‌کرد. مدتی بعد او همراه با یکی از همکلاسی‌هایش اقدام به برگزاری یک اردوی تابستانی برای کودکان با نام «رویا» کرد.

آنها برای ثبت‌نام هر کودک 600 دلار دریافت می‌کردند، اما تنها توانستند 6 کودک دانش‌آموز را ثبت‌نام کنند. اولین تجربه کاری او در دنیای حرفه‌ای بعد از فارغ‌التحصیلی‌اش از دانشگاه با درجه کارشناسی علوم کامپیوتر بود. او توانست به یک استارت آپ محلی به نام Fitel راه پیدا کند که در زمینه تجارت بین‌المللی فعالیت می‌کرد.

بیل گیتس موسس مایکروسافت: او همان‌طور که انتظار می‌رود کارش را به‌عنوان یک برنامه‌نویس آغاز کرد. بیل‌گیتس دانشگاه هاروارد را ترک کرد تا مایکروسافت را تاسیس کند.

با این حال اما جالب است بدانید که او در دوران دبیرستان به‌عنوان یک برنامه‌نویس کامپیوتری در شرکت TRW کار می‌کرد.

شریل سندبرگ مدیر ارشد عملیات Facebook: «لری‌سامرز» استاد سندبرگ و مشاور او برای پایان نامه‌اش در سال 1991 و بعد از فارغ التحصیلی او را برای همکاری در بانک جهانی استخدام کرد. بعد از آن سندبرگ به هندوستان سفر کرد تا در پروژه‌ای که برای توقف گسترش بیماری جذام در این کشور انجام می‌شد، شرکت کند.

بعد از کار در بانک جهانی، سندبرگ به خزانه‌داری کاخ سفید رفت و در آنجا در زمان ریاست جمهوری کلینتون مدیر منابع انسانی شد.
 
جف وینر مدیرعامل LinkedIn: وینر در سال 1994 درست دو سال قبل از آنکه دانشگاه را ترک کند، به شرکت برادران وارنر پیوست. او همیشه به جایگاه‌های بهتری فکر می‌کرد و شاید به همین دلیل هم بود که زمانی برای برادران وارنر گزارشی نوشت و در آن به راه‌هایی برای ارتقای عملکرد آنلاین آنها اشاره کرد.

به این ترتیب بود که او ناگهان یکی از معاونان ارشد شرکت برادران وارنر شد و بعدها به LinkedIn پیوست.

استیو بالمر مدیرعامل سابق مایکروسافت: او بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه هــاروارد، در شــرکتProctor & Gamble استخدام شد تا به فروش یک دستگاه خودکار دسر ساز کمک کند. بعد از آن بالمر به فروش دستگاهی دیگر از این شرکت برای تولید کیک اسنکی کمک کرد.

هر چند اولین تجارب کاری بالمر هیچ ارتباطی با ادامه راهش در عرصه تکنولوژی ندارد، اما نشان می‌دهد که او از ابتدا استعداد زیادی برای فروش محصولات مختلف داشته است.

اریک اشمیت مدیر اجرایی گوگل: او به‌عنوان اولین تجربه کاری وارد شرکت Zilog شد و در آنجا به‌صورت تمام‌وقت کار می‌کرد. این شرکت در زمینه طراحی و ساخت قطعات الکترونیکی فعــالیت می‌کرد. درواقــع بعضی از تراشه‌های قدیمی این شرکت در کنسول‌های بازی مانند Nintendo Game Boy و Sega Genesis به‌کار برده شده بود.

او سابقه کار در شرکت‌های دیگری مانند Sun Microsystems و Xerox را هم داشته است.

اخبارفرهنگی - تابناک

 

ویدیو مرتبط :
شروع به کار سالاد گجت - تکنولوژی به زبان تصویر

---

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

این ستاره های هالیوودی از صفر شروع کرده اند!

برخی از بزرگترین و موفق ترین ستاره های هالیوودی آغازی فقیرانه داشته اند. شما در این لیست با ستاره هایی مواجه می شوید که در ماشین زندگی کرده اند، لباس ساخته شده از گونی سیب زمینی به تن کرده اند،یا برای حمایت از خانواده شان کار سرایداری انجام داده اند، ولی اکنون به لطف استعدادهایشان و شاید هم در نتیجه بازی سرنوشت در ناز و نعمت زندگی می کنند.

پدر و مادر «لئوناردو دی کاپریو» زمانی که او تنها یک سال داشت از یکدیگر جدا شدند و او بیشتر در لس آنجلس همراه با مادرش زندگی می کرد. او در محله ای نامناسب زندگی می کرد و شاهد جنایات، سوءاستفاده از مواد مخدر، فحشا و خشونت موجود در آن منطقه بود. این هنرپیشه قدرتمند و محبوب  فوریه 2014 در مصاحبه با «لس آنجلس تایمز» گفته بود: «من در فقر شدید بزرگ شدم».

 

«هیلاری سوانک»، هنرپیشه اسکاری فیلم های «پسرها گریه نمی کنند» و «دختر میلیون دلاری»، در کودکی در یک ایستگاه خانه های متحرک در واشینگتن زندگی می کرد. زمانی که او پانزده سال داشت پدر و مادرش از هم جدا شدند و هیلاری و مادرش به لس آنجلس مهاجرت کردند. آنها تا زمانی که مادرش بتواند پول لازم برای اجاره کردن یک خانه را پس انداز کند در ماشین زندگی می کردند.

 

 
پدر و مادر «دمی مور» زمانی که او هنوز به دنیا نیامده بود از یکدیگر جدا شدند و مادر و ناپدری الکلی اش او را در یک تریلر پارک در نیو مکزیکو بزرگ کردند. او تا 14 سالگی بیش از 30 بار جابجا شده بود و در 16 سالگی از مدرسه اخراج شد. سپس به لوس آنجلس رفت تا به دنیای نمایش وارد شود  و موفقیت های پیاپی و جوایز بسیاری به دست بیاورد.

 

«جی زی»، رپر معروف و همسر بیانسه، با نام شناسنامه ای «شاون کارتر»، در بروکلین در یک پناهگاه  افراد بی خانمان مملو از مواد مخدر بزرگ شد. او همراه با مادر و سه خواهر و برادرش برای امرار معاش خود سختی های زیادی را تحمل می کردند. این ستاره هیپ هاپ کراک و کوکائین می فروخته و سه بار نیز مورد تیراندازی قرار گرفته است. او برای فرار از جهنمی که هر روز در آن زندگی می کرد به موسیقی روی آورد. او این روزها در لیست پولدارترین ستاره های هیپ هاپ جهان قرار دارد.

 

«سارا جسیکا پارکر» یکی از هشت فرزند خانواده ای بسیار فقیر در سینسیناتی اوهایو بود. این ستاره سریال «Sex and the City » سال 2000  در مصاحبه ای به روزنامه «نیویورک تایمز» گفته بود:« من می دانستم که با بقیه بچه ها که غذا می خریدند یا از خانه غذا می آوردند فرق دارم. این یک جور داغ ننگ بود. من تنها کسی نبودم که ناهار مجانی می گرفتم، اما خوب می دانید چه می گویم». او اضافه کرد: « کودکی من مثل داستان های دیکنز بود. یادم است که فقیر بودیم و راهی برای مخفی کردن آن نداشتیم. گاهی اوقات برق نداشتیم،گاهی کریسمس و گاهی جشن تولد نداشتیم، تلفنمان به خاطر بدهی قطع می شد، و ما همه آنقدر بزرگ شده بودیم که متوجه این مسائل بشویم و تلاش پدر و مادرمان برای جمع کردن پول را ببینیم».

 

 
«شانیا تواین»، خواننده محبوب سبک کانتری، کودکی سختی را در اونتاریو کانادا پشت سر گذاشته است. خانواده او آنقر فقیر بودند که حتی غذای کافی برای خوردن نداشتند. حتی برای همراه با مادر و 4 خواهر و برادرش در پناهگاه ویژه افراد بی خانمان زندگی می کردند. گاهی تنها چیزی که برای خوردن داشتند نان و خردل بود و اغلب توانایی خریدن ناهار در مدرسه را نداشتند. او جزئیات مربوط به کودکی خود را در خاطرات خود با عنوان «از این لحظه به بعد» نوشته است.

 

«اوپرا وینفری» را حتما می شناسید. این ستاره دنیای شو که این روزها درآمدی نجومی دارد، از زمان تولدش پدر و مادرش را در کنار خود نداشت، پدری در کار نبود و مادرش نوجوانی خدمتکار بود که شش سال اول عمرش او را به تنهایی نزد مادربزرگ مادری اش گذاشت. اوپرا در فقری اسفبار زندگی می کرد. بچه های دیگر لباس های او را که حتی گاهی از گونی سیب زمینی درست شده بود را مورد تمسخر قرار می دادند.

 

 
«جیم کری»، کمدین بی نظیر سینما، در اونتاریو کانادا به دنیا آمد، او در برنامه « Inside The Actor's Studio » درباره گذشته خود گفت: «پدر من یک موزیسین با درآمدی ثابت برای حمایت از فرزندانش بود، ولی زمانی که شغلش را از دست داد ما از طبقه متوسط رو به پائین به طبقه فقیر تنزل کردیم. زمانی که شغلش را از دست داد همه چیز از هم فروپاشید، ما در یک ون زندگی می کردیم. من در 15 سالگی مدرسه را ترک کردم و شغل سرایداری را شروع کردم تا بتوانم به خانواده ام کمک کنم».

 

«امینم » و مادرش مدت زیادی به طور مداوم در حال جابجایی بودند زیرا مادرش نمی توانست در یک کار باقی بماند. آنها نهایتا در یکی از محله های بد دیترویت ساکن شدند، جایی که امینم اغلب توسط بچه های محله و همکلاسی هایش مورد ضرب و شتم قرار می گرفت. اما نمی توان انکار کرد که بخشی از موفقیت امروز خود را مدیون گذشته خویش است، چرا که درونمایه بسیاری از اشعار موفق خود را از گذشته اش الهام گرفته است.

 

 
«جاستین بیبر»  در اونتاریو کانادا به دنیا آمد و مادرش برای اینکه بتواند زندگی او را تامین کند در شغل های متفاوتی به کار مشغول بود. او در خانواده ای با درآمد اندک بزرگ شد. این ستاره جوان موسیقی پاپ در مصاحبه ای در سال 2013 گفت: « من پول نداشتن را تجربه کرده ام و در فقر بزرگ شدم. من ارزش پول را می دانم. وقتی که با مادرم به رستوران می رفتم مجبور بودم به منو نگاه کنم و آب سفارش بدهم، چرا که نوشیدنی های دیگر خیلی گران بودند. من و مادرم یک غذا را با همدیگر تقسیم می کردیم، چونکه پول کافی برای خریدن دو غذا را نداشتیم».

 

 
شیا لابوف در منطقه اکو پارک لوس آنجلس در فقر مطلق بزرگ شد و یکی از تنها کودکان سفید پوست این منطقه بود. این هنرپیشه در مصاحبه ای که سال 2010 با مجله «دیتیلز» داشت گفت: «من حس خیلی بدی نسبت به خودم داشتم. بیشتر اوقات تنها بودم. این خیلی روی آدم اثر می گذارد». او اضافه کرد:« هیچ وقت هیچ کدام از دوستانم به اندازه من فقیر نبودند. یک بار عمویم می خواست من را به فرزند خواندگی بپذیرد، چون والدینم پول کافی برای نگهداری از من را نداشتند و مغرورتر از آن بودند که بخواهند به دنبال غذای رایگان و یا اعانه بروند».

 

 
شان دیدی در یک نوانخانه در هارلم نیویورک به دنیا آمد. پدر مواد فروش او زمانی که دیدی تنها 3 سال داشت مورد تیراندازی قرار گرفت و مرد. این ستاره هیپ هاپ در سال 2006 در برنامه اوپرا گفت:« پدر من یک کلاهبردار بود که مواد مخدر می فروخت. در زمان او این تنها راه برای خروج از هارلم بود- یا باید مواد فروش میشدی و یا بسکتبالیست. در هارلم همه نام خانوادگی من را می شناختند. به من می گفتند که ما پدرت را می شناختیم. عموهایم نیز مواد فروش بودند».

 

 اخبار فرهنگی - برترین ها