شاید اولین و تاثیرگذارترین تصویری که از یک بازی میبینیم، طرح روی جلد آن بازی باشد. تصویر روی جلد میتواند هویت و شخصیت بازی را به مخاطب نشان بدهد. با ما همراه باشید تا نگاهی به زیباترین جلدهای تاریخ بازیهای ویدیویی داشته باشیم.
وبسایت زومجی: شاید اولین و تاثیرگذارترین تصویری که از یک بازی میبینیم، طرح روی جلد آن بازی باشد. تصویر روی جلد میتواند هویت و شخصیت بازی را به مخاطب نشان بدهد. با ما همراه باشید تا نگاهی به زیباترین جلدهای تاریخ بازیهای ویدیویی داشته باشیم.
طرح روی جلد بازیها اهمیت بسیار زیادی در موفقیت تجاری آنها دارد. اگر سازندگان یک بازی میخواهند اثرشان پرفروش باشد، باید تصویری را برای جلد آن انتخاب کنند که درون قفسه فروشگاهها بدرخشد و نگاه مشتریان را به سمت خود جلب کند. جلد بازی باید حاوی عناصر خلاقانه و متفاوت باشد تا بیننده را وادار به درنگ و تامل کند. چنین جلدی بدون شک چشمگیر و تاثیرگذار است، اما لزوما نمیتوانیم آن را یک جلد عالی بنامیم. طرح روی جلد یک بازی علاوه بر اینکه میبایست زیبا و بدیع باشد، باید بتواند حس و حال بازی را نیز به مخاطب منتقل کند.
بازیهای خوب زیادی وجود دارند که از یک تصویر بد به عنوان طرح روی جلدشان استفاده شده است؛ عکس این قضیه نیز بارها اتفاق افتاده، بنابراین ارتباط منطقی و همیشگی بین کیفیت یک بازی و زیبایی جلد آن وجود ندارد. البته شاید در گذشته سازندگان و ناشران بازیها توجه زیادی به جلد محصولشان نداشتند، اما حالا اوضاع کاملا فرق کرده و کمتر میبینیم که یک بازی بزرگ با جلدی معمولی و بیکیفیت عرضه شود؛ اتفاقا همین موضوع انتخاب بهترین جلد بازی ها را تا حد زیادی دشوار میکند.
در ادامه قصد داریم به معرفی ۲۵ جلد برتر در تاریخ بازیهای ویدیویی بپردازیم. ما این ۲۵ طرح را از میان دهها و صدها تصویری که بررسی شدهاند انتخاب کردهایم و اعتراف میکنیم که سلیقه شخصی نیز در این امر کاملا تاثیرگذار بوده است. زیبایی کلی طرح، ارتباط با حال و هوای بازی و جلوهگری تصویر از جمله مهمترین عواملی هستند که در انتخاب این جلدها آنها را مدنظر داشتیم. با زومجی و بهترین جلدهای بازی همراه باشید.
۲۵. Fallout 3بازیهای مجموعه Fallout دنیایی آخرالزمانی را به تصویر میکشند که به خاطر وقوع انفجارهای هستهای به کلی نابود شده و موجودات جهشیافته در گوشه و کنار محیطهای آن پرسه میزنند. Fallout 3 یکی از تاریکترین شمارههای این مجموعه است و این موضوع را میتوان با نگاه کردن به جلد بازی نیز متوجه شد. این تصویر «زره قدرت» را نشان میدهد که یکی از مشخصههای اصلی مجموعه Fallout است. برای پیدا کردن و پوشیدن این زره سنگین باید سختیها و مرارتهای فراوانی را تحمل کنید.
۲۴. Crysis«لباس یک فرد نشاندهنده شخصیت او است»؛ احتمالا هیچکس به اندازه قهرمان بازی Crysis به این جمله اعتقاد ندارد. تاثیری که این لباس روی گیمپلی و حتی داستان بازیهای این مجموعه دارد غیر قابل انکار است، بنابراین استفاده از آن به عنوان طرح روی جلد اولین بازی از سری Crysis کاملا منطقی به نظر میرسد. این تصویر که رنگبندی زیبا و مناسب با فضای بازی دارد، شخصیت اصلی را با ژستی فوقالعاده جذاب نشان میدهد. یکی از زیباترین لوگوهای الکترونیک آرتز نیز در این جلد دیده میشود.
۲۳. Red Dead RedemptionRead Dead Redemption یکی از موفقترین بازیهای کمپانی راکاستار است. این بازی المانهای دنیای باز را از دیگر مجموعه این کمپانی یعنی Grand Theft Auto قرض گرفته و فضا و اتمسفر غرب وحشی را به آن افزوده است. ظاهر قهرمان بازی بلافاصله آدم را به یاد شخصیتهای اصلی در فیلمهای وسترن کلاسیک میاندازد. پسزمینه سرخ این جلد یادآوری خون و خشونتی است که به منزله تار و پود فلسفه غرب وحشی (و به طور مشخص امریکا) هستند. یک جلد ساده و پر از معنی.
۲۲. OkamiOkami ریشه در تاریخ کلاسیک ژاپن و اساطیر و افسانههای فولکلور این کشور دارد. این بازی داستان نجات پیدا کردن زمین از تاریکی به وسیله الهه خورشید یعنی «آماتراسو» که خود را به شکل یک گرگ سفید درآورده است روایت میکند. برای طراحی جلد این بازی از تکنیکهای نقاشی ژاپنی با ظرافت و زیبایی تمام استفاده شده است. دایره قرمزرنگی که در این تصویر میبینیم نماد خورشید تابان و نشانهای از پرچم کشور ژاپن است و حتی نام بازی نیز بیشباهت به حروف ژاپنی نیست.
۲۱. L. A. Noireاگر در دنیای بازیها فقط یک بازی وجود داشته باشد که بتوان جلد آن را با پوستر یک فیلم هالیوودی اشتباه گرفت، به احتمال قوی آن بازی L. A. Noire نام دارد. «کول فلپس» قهرمان این بازی که تصویرش را روی جلد میبینید شبیه هنرپیشه فیلمهای کاراگاهی کلاسیک است. البته شباهت به سینما تنها به جلد L. A. Noire خلاصه نمیشود، بلکه روند این بازی نیز به شدت سینمایی است و تکیه زیادی روی داستان دارد. رنگهای قرمز و آبی تداعی کننده آژیر پلیس هستند و تمهای اصلی بازی یعنی قتل و عشق را نشان میدهند.
۲۰. Dark Soulsجلد نسخه اصلی بازی Dark Souls با اسم این بازی همخوانی کامل دارد. شخصیت اصلی بازی به سمت گروهی از جنگجویان که ظاهری شبیه ارواح دارند در حرکت است. آیا او به سوی رستگاری قدم برمیدارد یا به کام مرگ فرستاده میشود؟ از زره و شمشیرش پیداست که آسایش و خوشبختی در انتظارش نخواهد بود. در واقع جلد بازی Dark Souls سختی فلاکتبار این بازی را به خوبی بیان کرده است. تنها نگاه حریص و طعنهآمیز ارواح به شخصیت اصلی گویای همه چیز است.
۱۹. God of War IIIبازیهای سری God of War علاوه بر اینکه جزء بهترینها در سبک بزنبکش (Hack & Slash) محسوب میشوند، همواره جلدهای زیبایی هم داشتهاند. یکی از هنرمندانهترین طرحهای روی جلد این مجموعه متعلق به بازی God of War III است. نگاه نافذ «کریتوس» در این تصویر بیننده را مات و مبهوت میکند. خشونت مهارنشدنی کریتوس و حس قدرتمند انتقام در چشمانش شعله میکشند و در همان لحظه اول به مخاطب میگویند که در این بازی چیزی جز خشم و خونریزی انتظارش را نمیکشند.
۱۸. Super Mario Galaxy 2مجموعه Super Mario از دیرباز با دنیاهای رنگارنگ و جذابش شناخته میشود. قابلیت سفر بین سیارات مختلف یعنی اینکه محیطهای Super Mario Galaxy 2 حتی از بازیهای قبلی این مجموعه نیز متنوعتر هستند. شخصیت «یوشی» نقش بسیار پررنگی در گیمپلی این بازی ایفا میکند، به همین دلیل تصویر او را حتی بزرگتر از «ماریو» میبینیم. رنگهای شاد و زندهای که در جلد Super Mario Galaxy 2 استفاده شدهاند از همان ابتدا توجه مخاطب را جلب میکنند.
۱۷. Dead Spaceپس از دیدن یک دست قطع شده که در فضا معلق است، اولین حسی که به سراغ انسان میآید چیزی نیست جز وحشت. اینکه مخاطب نمیبیند چه کسی این دست را قطع کرده است، تصویر را اسرارآمیزتر جلوه میدهد. جلد بازی Dead Space حاکی از تجربهای تاریک و بیرحمانه است که بازیکنها در سفینه فضایی «ایشیمورا» و راهروهای هراسانگیزش تجربه میکنند. قطع کردن اعضای دشمنان یکی از ویژگیهای اصلی گیمپلی Dead Space که جلد بازی هم به طور غیرمستقیم به آن اشاره میکند.
۱۶. Resistance 3جلد بازی Resistance 3 بسیار ساده و در عین حال بسیار پرمفهوم است. این تصویر که بیشباهت به اعلامیهها و پوسترهای جنگی نیست، اسکلت جمجمه یکی از دشمنان فضایی بازی را نشان میدهد که در قسمت دهانش دورنمای شهر نیویورک دیده میشود. این طرح به قدری زیبا و زیرکانه ساخته شده که به تنهایی میتواند انگیزه لازم برای خرید بازی را در مخاطب ایجاد کند. هیچ تصویری را سراغ نداریم که توانسته باشد به زیبایی جلد Resistance 3 تسلط بیگانگان فضایی بر ایالات متحده را نشانمان بدهد.
۱۵. Left 4 Deadتلاش برای بقا و زنده ماندن اصلیترین مزمون بازی تیراندازی اولشخص Left 4 Dead است. در این بازی چهار قهرمان باید با لشکری از زامبیها مواجه شوند و با همکاری یکدیگر برای نجات جانشان تلاش کنند. تصویر روی جلد این بازی به طرز جالبی بیانکننده تم اصلی آن است؛ یک دست که ظاهرا یکی از انگشتانش به وسیله زامبیها خورده شده در این تصویر دیده میشود. چهار انگشت دیگر نیز یادآور چهار قهرمان بازی هستند که باید درد و رنج زیادی را متحمل شوند.
۱۴. Heavy Rainبازی Heavy Rain داستان شخصیتهای مختلفی را روایت میکند که به واسطه یک سری قتلهای زنجیرهای به یکدیگر مرتبط میشوند. تمام این قتلها را یک نفر مرتکب شده که در رسانهها با لقب «قاتل اوریگامی» شناخته میشود. او عادت دارد در کنار تمام مقتولین یک اوریگامی به شکل پرنده (یا اشکال دیگر) بگذارد، اما کسی هدفش از این کار را نمیداند. جلد بازی Heavy Rain این اوریگامی را با لکهای خون بر گوشهاش و زیر «باران شدید» به نمایش میگذارد.
۱۳. Doomفقط طراحی زیبای لوگوی DOOM کافی است تا جلد این بازی لیاقت قرار گرفتن در فهرست ما را داشته باشد؛ البته این جلد حرفهای خیلی بیشتری برای گفتن دارد. شخصیت اصلی بازی با بدن تنومندش در جهنم با گروهی از شیاطین مبارزه میکند. کافی است به دشمنی که در گوشه پایین تصویر به شما چشم دوخته است نگاه کنید تا متوجه وخامت اوضاع شوید. بازی Doom در سال ۱۹۹۳ با یک گرافیک انقلابی، یک گیمپلی جذاب و یک جلد تاثیرگذار منتشر شد.
۱۲. Metal Gear Solid 4شاید «اسنیک پیر» در Metal Gear Solid 4 به اندازه نسخه جوانترش نیرومند و چالاک نباشد، اما حداقل روی جلد این بازی جذابتر از همیشه به نظر میرسد. در طراحی زیبای این جلد، اسنیک را با چهره مصمم و خونسردش میبینیم که انگار با چشم الکترونیکی خود (یکی از ابزارهای جدید و تاثیرگذار او در بازی) به ما خیره شده است. چه کسی میتواند در برابر این نگاه پرجذبه مقاومت نماید و دستش را برای برداشتن جعبه بازی از قفسه فروشگاه دراز نکند؟ اسنیک مثل همیشه در سایه است، اما همه جا را زیر نظر دارد.
۱۱. Assassin’s Creed IIIشاید Assassin’s Creed III بهترین بازی این سری نباشد، اما تصویر مقابل را میتوان به عنوان زیباترین جلد مجموعه معرفی کرد. بازیهای قبلی Assassin’s Creed از یک زمینه سفید و تصویر شخصیت اصلی از فاصله نزدیک برای طرح روی جلد استفاده میکردند و سعی داشتند تا ویژگیهای مخفیکاری این مجموعه را نشان بدهند، اما جلد Assassin’s Creed III کاملا به اکشن میپردازد. در این تصویر میبینیم که «کانر» قصد دارد تبرش را روی سر یک سرباز انگلیسی فرود بیاورد. کشتن آدمبدهای تاریخی یکی از لذتبخشترین ویژگیهای سری Assassin’s Creed است.
۱۰. Limboجلد سیاه و سفید بازی Limbo یک شاهکار است. این جلد نهتنها مخاطب را با محیطهای بازی آشنا میکند بلکه سوالات زیادی را در ذهن او برمیانگیزد: این پسربچه کیست و به تنهایی در جنگل چه کار میکند؟ پدر و مادرش کجا هستند؟ او به سوی چه چیزی در حرکت است؟ خیلی جالب است که یک تصویر بدون رنگبندی و طرحهای پیچیده میتواند چنین سولاتی را برای بیننده به وجود آورد. جلد Limbo درست مانند بازی اصلی ثابت میکند که برای ساخت یک شاهکار هیچ نیازی به خلق جلوههای بصری پیشرفته و پرزرق و برق نیست.
۹. Diablo IIIوقتی صحبت از طراحی هنری در دنیای بازیها میشود، یکی از نامهایی که به ذهن میآید بلیزارد است. تیم طراحان این شرکت برای بازی Diablo III سنگ تمام گذاشتهاند و با خلق تصویر روبرو، یکی از هنرمندانهترین جلدهای بازی طی سالیان اخیر را معرفی کردهاند. Diablo یک کلمه اسپانیایی به معنی شیطان است و طرح روی جلد Diablo III را میتوان تجسم کاملی از شیطان نامید. از کنار ریزهکاریهای لوگوی بازی و همچنین هارمونی رنگهای استفاده شده در این جلد نباید به راحتی گذشت.
۸. Grand Theft Auto IVمگر میشود فهرستی از بهترین جلدهای بازی تهیه کرد و نامی از مجموعه GTA نبرد؟ از سال ۲۰۰۱ که بازی GTA III منتشر شد، چهارچوب کلی جلد بازیهای این مجموعه همواره ثابت مانده است؛ تعدادی تصویر که مانند کاشیهای نامرتب کنار هم قرار میگیرند و لوگوی بازی که در مرکز جلد خودنمایی میکند. انتخاب کردن یکی از جلدهای GTA کار سختی است، اما به نظر ما طرح بازی GTA IV از بقیه زیباتر است. هر یک از تصاویر این جلد، گوشهای از قصه دنیای پهناور «لیبرتی سیتی» را روایت میکنند.
۷. Halo 4مایکروسافت یک راه بسیار جالب برای رونمایی از جلد بازی Halo 4 در پیش گرفت. این شرکت تصویر روبرو را به ۳۲ قطعه تقسیم کرد و آنها را به شکل پازل برای ۳۲ نفر از بهترین طرفداران بازی فرستاد. این افراد میبایست قطعات جلد Halo 4 را کنار هم قرار میدادند تا تصویر نهایی ساخته شود. در این طرح «مستر چیف» ظاهرا به زانو درآمده است و این موضوع نشان میدهد که او ماموریت سخت و خطرناکی را به انجام میرساند، اما همچنان نگاهش به جلو است و به پیروزی امید دارد.
۶. Sleeping Dogsشلوغ بودن طرح روی جلد معمولا از دید هنری یک نکته منفی به حساب میآید، چون حواس بیننده را پرت میکند و نمیگذارد نگاه او روی بخش اصلی تصویر متمرکز شود. این قضیه در مورد بازی Sleeping Dogs کاملا متفاوت است. به هر قسمتی از شلوغیهای این جلد که نگاه کنید یک سوژه جالب پیدا خواهید کرد. Sleeping Dogs اولین بازی دنیای باز تبهکاری با ویژگیهای شرقی است؛ رنگهای قرمز و زردی که جلد سیاه و سفید این بازی را از خشکی درآوردهاند نیز ریشه در فرهنگ کشورهای آسیای شرقی دارند.
۵. Uncharted 2: Among Thievesتمام نسخههای مجموعه Uncharted از طراحی جلد زیبا و هنرمندانه بهرهمند هستند، اما در Among Thieves، موقعیت خطرناک «نیتن دریک» و تلاش او برای زنده ماندن، به بهترین شکل ممکن روی جلد بازی نشان داده میشود. گیمپلی بازیهای Uncharted به جز جنبه تیراندازی، روی سکوبازی و بالا رفتن از صخرهها و ساختمانها تمرکز دارد؛ علاوه بر این در Among Thieves شاهد صحنههای سینمایی نفسگیر زیادی هستیم. این دو ویژگی در تصویر مقابل به خوبی نمایش داده شدهاند.
۴. ICOاگر از علاقهمندان به نقاشیهای کلاسیک باشید، با یک نگاه به تصویر روی جلد بازی Ico متوجه شباهت زیاد آن با نقاشی معروف «نوستالژی بیکران» اثر جورجیو د کیریکو خواهید شد. کیریکو در عصری زندگی میکرد که تئوریهای روانکاوی بسیار مورد توجه بودند. همین موضوع باعث شد تا او تصمیم بگیرد رویاهایش را روی بوم نقاشی به تصویر بکشد. در پایان بازی Ico این سوال که آیا «یوردا» زنده است یا با «ایکو» سفر کرده، بیجواب میماند. شاید برای رسیدن به پاسخ باید به جلد بازی رجوع کنیم؛ شاید همه چیز یک رویا بوده باشد.
۳. Borderlandsاز آنجا که بازی Borderlands در سال ۲۰۰۹ تقریبا به طور همزمان با بازیهای Call of Duty: Modern Warfare 2 و Halo 3: ODST منتشر شد، سازندگان آن میبایست با هر روشی که شده توجه طرفداران سبک تیراندازی اولشخص را جلب میکردند. آنها تصمیم گرفتند این کار را با طراحی یک جلد تودلبرو برای Borderlands انجام دهند. تصویر روی جلد این بازی نشان میدهد که دشمنان شما آمادهاند تا مغزتان را بترکانند! استفاده از تکنیک سلشید در طراحی جلد Borderlands یک نکته هوشمندانه برای معرفی ویژگیهای گرافیکی این بازی است.
۲. Bioshockطرح روی جلد بازی Bioshock اتمسفر بینظیر این بازی را به تصویر میکشد. در این جلد یک دختربچه با چشمانی نورانی را میبینیم که سُرنگی ترسناک را در دست دارد. در کنار او یک موجود غولپیکر با لباس غواصی و یک مته بزرگ در دست دیده میشود. این دو که «خواهر کوچولو» و «بابا بزرگه» نام دارند، از جمله مشخصههای اصلی Bioshock و شهر زیرآبی «رپچر» هستند و در طول بازی بارها با شما درگیر میشوند. یکی از ویژگیهای برجسته جلد Bioshock مربوط به لوگوی زیبای این بازی است که طراحی بسیار مبتکرانه و هدفمندی دارد.
۱. Shadow of the Colossusدر Shadow of the Colossus بازیکنها هدایت یک پسر جوان را به عهده میگیرند و با غولهایی که از نظر جثه واقعا غول هستند مبارزه میکنند. مهمترین ویژگی این بازی عظمت دشمنانش است که به زیبایی در تصویر روی جلد آن نشان داده میشود. یک «کلوسوس» تنومند که با نگاهی خیره به قهرمان بازی و اسبش چشم دوخته است. احتمالا کسی که اولین بار این تصویر را ببیند از خود میپرسد که چگونه باید این موجود چندده متری را از پا درآورد؟
این تصاویر بهترین جلدهایی هستند که تا کنون پشت جعبه یک بازی دیدهایم. قطعا سلیقه شما میتواند متفاوت از مال ما باشد؛ بنابراین بد نیست (اتفاقا خیلی هم خوب است) اگر شما نیز جلدهای مورد علاقه خودتان را به فهرست ما اضافه کنید.
ویدیو مرتبط :
►باروح و روان آدم بازی میکنه!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
این فیلمها با اعصاب و روانتان بازی میکنند!
اخبار فرهنگی - این فیلمها با اعصاب و روانتان بازی میکنند!
بعضی از بهترین فیلم هایی که تابحال دیده ایم روال معمول فیلم ها را طی نمی کنند و آنقدر تأثیرشان روی بیننده عجیب است که به همین خاطر معروف می شوند. در اینجا به 10 فیلم مشهوری که چنین تأثیری روی بیننده دارند اشاره کرده ایم.
بعضی از بهترین فیلم هایی که تابحال دیده ایم روال معمول فیلم ها را طی نمی کنند و آنقدر تأثیرشان روی بیننده عجیب است که به همین خاطر معروف می شوند. فیلم "روانی" اثر آلفرد هیچکاک یادتان هست؟ منظورمان فیلم هایی است که با تماشای آنها ناگهان پیش خود فکر می کنید: "اینی که الان نشون داد چی بود؟" این فیلم ها با اعصاب و روان بیننده بازی می کنند و حداقل چند روزی ذهن او را مشغول می کنند. در اینجا به 10 فیلم مشهوری که چنین تأثیری روی بیننده دارند اشاره کرده ایم. اگر آنها را تماشا کرده باشید هنوز هم یادتان می آید که دفعه اولی که آنها را دیدید چقدر مات و مبهوت مانده بودید و هزار و یک سوال ذهنتان را مشغول کرده بود!
"اقتباس" (Adaptation) (2002)
این فیلم که تا حدودی بر اساس کتاب "دزد ارکیده" اثر سوزان اورلئان و توسط اسپایک جونز ساخته شده است، دومین همکاری جونز با چارلی کافمن فیلمنامه نویس پس از فیلم "جان مالکوویچ بودن" (Being John Malkovich) است. این فیلم تقلای کافمن با اقتباس از اثر اورلئان برای ساختن فیلم است. ولی این تقلا کاملاً منجر به چیز دیگری می شود. در واقع آنقدر از مسیر خارج می شود که برادر دوقلوی کافمن هم وارد کار فیلمنامه نویسی می شود و حتی نامش جزو فیلمنامه نویسان در تیتراژ فیلم قرار می گیرد و یک نامزدی واقعی برای جایزه اسکار برای این فیلم بدست می آورد.
"جان مالکوویچ بودن" (Being John Malkovich) (1999)
این فیلم هم مانند "اقتباس" توسط اسپایک جونز کارگردانی شده و فیلمنامه اش را چارلی کافمن نوشته است. این فیلم هم ذهن انسان را به شدت درگیر می کند. ستاره فیلم "روابط خطرناک" (Dangerous Liaisons) نقش خودش را بازی می کند و جان کیوساک هم نقش عروسک گردانی را بازی می کند که پورتالی برای ورود به ذهن این بازیگر می یابد. ولی این نقطه شروع این فیلم سینمایی است و کار به جایی می رسد که معلوم می شود کیوساک درون مالکوویچ زندگی می کند و او را تبدیل به یکی از بزرگترین عروسک گردانان دنیا می کند.
"قوی سیاه" (Black Swan) (2010)
دارن آرونوفسکی کارگردان با این فیلم که از داستانی کلاسیک الهام گرفته شده ذهنتان را زیر و رو می کند. داستان درباره بالرین جوانی (با بازی ناتالی پورتمن) است که زندگی اش را فدای نقش رویاهایش می کند. آیا قرار است تغییر شکل او در پایان فیلم را جدی بگیریم؟ چه کسی می داند؟ و اصلاً چه اهمیتی دارد؟ "قوی سیاه" داستانی قابل تحمل و درگیر کننده درباره مرز بین دیوانگی و هنر دارد.
"دانی دارکو" (Donnie Darko) (2001)
"دانی دارکو" شاید خیلی چیزها باشد، ولی ابتدائاً یک فیلم درباره سفر در زمان است و داستانی پیچیده دارد که نقدهای متفاوتی درباره آن شده است و فقط نقد یک بخش از آن چیزی را مشخص تر نمی کند. ولی وقتی ذهنتان روی ریتم آن قفل شد، مثل مدیتیشن نیرومندی در مورد زمان، مرگ و فداکاری های جاودانه، خودش را فاش می کند. باید زمان بگذارید و خودتان را بدست فیلم بسپارید تا بتوانید عمیق تر در مورد آن نتیجه گیری کنید.
"باشگاه مشت زنی" (Fight Club) (1999)
دیوید فینچر هم مانند کارگردانان دیگر این لیست به ندرت خودش را دست قوانین عادی و رایج می دهد. او بهترین فیلمش را از رمان پوچ گرای چاک پائولانیک درباره تقلای یک مرد با خودش اقتباس کرده است. برد پیت و ادوارد نورتون نیز شخصیت های دوگانه ای هستند که در کانون داستان قرار دارند و بدین ترتیب شاهکاری تصویری خلق شده که ذهنتان را در هر مرحله از فیلم درگیر می کند. مانند فیلم های دیگر این لیست، نقدها و بررسی های مختلفی در مورد این فیلم شده است.
"تلقین" یا "سرآغاز" (Inception) (2010)
شاید این فیلم پیچیده ترین فیلم لیست ما باشد. و صادقانه بگوئیم که بسیاری از فیلم های این لیست از این لحاظ به پای آن نمی رسند. داستان این فیلم درباره تیمی از افراد است که به خواب دیگران رخنه می کنند و با جستجوی عمیق ضمیر ناخودآگاه آنها اطلاعاتی بدست می آورند. تا ابد می توان درباره این فیلم بحث کرد.
"مومنتو" (Memento) (2000)
کریستوفر نولان که دو فیلم روانی کننده دیگر – "تلقین" و "پرستیژ" – را ساخته با این فیلم نئو نوآر درباره مردی که حافظه کوتاه مدت خود را از دست داده، بسیار مشهور شد. او سرنخ های مربوط به قتل همسرش را روی بدنش خالکوبی کرده تا آنها را فراموش نکند. خودتان بقیه ماجرا را با تماشای فیلم کشف کنید.
"جاده مالهالند" (Mulholland Drive) (2001)
دیوید لینچ با پروژه های عجیب کاملاً آشنا است. او در این فیلم که یکی از بهترین فیلم هایش است و شاید تحت تأثیر فیلم "پرسونا" ساخته اینگمار برگمن بوده، داستان یک هنرپیشه و یک زن را روایت می کند که به تدریج نقش ها و شخصیت هایشان جابجا می شود.
"پرسونا" (Persona) (1966)
پدر همه فیلم های روانی کننده این فیلم است که در سال 1966 و توسط اینگمار برگمن کارگردان سوئدی ساخته شده است. داستان آن بدین شرح است که یک هنرپیشه زن وسط اجرای نقش ناگهان لال می شود و برای استراحت و بهبود به ویلایی ساحلی فرستاده می شود و پرستار او زنی است که مدام در حال حرف زدن است و ساکت نمی شود. در پایان این فیلم تاریک و پیچیده، این دو زن نقش عوض می کنند.
"حس ششم" (The Sixth Sense) (1999)
بزرگترین پیچیدگی این فیلم این است که شخصیت بروس ویلیس در این فیلم در واقع مرده است و شاید جذابیت بینظیر این فیلم در همین نکته مخفی باشد و باعث شده باشد که این فیلم روانی کننده در 15 سال گذشته موفقیت و اهمیت زیادی بدست آورده باشد. در واقع هر بار که این فیلم را تماشا می کنید، نوعی غم و اندوه در آن کشف می کنیم که عمیق تر و عمیق تر می شود. این فیلم یکی از فیلم های اوریجینال و تأثیرگذار در تاریخ فیلم سازی است.
اخبار فرهنگی - برترین ها