دانش و فناوری


2 دقیقه پیش

گرفتن ویزای انگلیس در ایران

از زمانی که اخذ وقت سفارت انگلیس در تهران ممکن شد، بسیاری از مشکلات متقاضیان این ویزا نیز به فراموشی سپرده شد. اگر چه هنوز هم بعضی از متقاضیان این ویزا، به جهت تسریع مراحل ...
2 دقیقه پیش

دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSP

پروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ...

3 شخصیت علمی دانشگاه آکسفورد خواستار انجماد بدنشان شدند



دانشگاه آکسفورد ,  بیسبال , اخبار علمی و آموزشی

سه شخصیت آکادمیک از دانشگاه آکسفورد اعلام کردند که ماهانه حق بیمه ای گزاف پرداخت می کنند تا سر و یا کل بدنشان در آستانه مرگ منجمد شده تا اگر علم در آینده این امکان را فراهم کرد که آنها به زندگی بازگردند، آنها بتوانند از این فرصت استفاده کنند.

نیک بوستروم استاد فلسفه موسسه آینده بشریت در دانشگاه آکسفورد و دو محقق دیگر از این دانشگاه به نامهای اندرس ساندبرگ و استوارت آرمسترانگ ماهانه مبلغ گزاف 78 هزار دلار را به امید این که جامعه آینده از فناوری لازم برای احیا و بازگرداندن آنها به زندگی برخوردار باشد.

ارمسترانگ خواسته که تمام بدنش توسط موسسه " کرایانیکس" در میشیگان منجمد شود. همسر وی باردار است و قرار است و این زوج به زودی صاحب نخستین فرزند خود می شود، این درحالی است که ارمسترانگ به قدری نسبت به این ایده هیجان زده شده که می خواهد فرزند خود را در این موسسه ثبت نام کند.

همکاران وی گزینه ارزان تری را انتخاب کرده و خواستند که تنها سرشان، پس از اعلام مرگ، توسط بنیاد آلکور لایف اکستنشن در آریزونا منجمد شود. سر این افراد در مواد شیمیایی ضد فریز قرار گرفته و در نیتروژن مایع زیر دمای 196 درجه سانتیگراد نگاهداری می شود.

دانشمندان به طور کلی ایده انجماد برای انسان را تکذیب کرده و اظهار می دارند که این امر فراتر از تواناییهای فعلی ما است اما بوستروم استاد 40 ساله فلسفه دانشگاه آکسفورد که نامش در فهرست 100 متفکر جهان در مجله سیاست خارجی جای گرفته علاقمند به زندگی دوباره است.

موسسه آینده بشریت که وی ریاست آن را برعهده دارد بخشی از دانشکده مارتین آکسفورد است که در آن 300 شخصیت آکادمیک به موضوعاتی چون رشد جمعیت، عدم تساوی و تغییرات جوی می پردازند.

بنیاد آلکور درحال حاضر 117 نفر را منجمد کرده و 985 نفر دیگر در انتظار پیوستن به این فهرست هستند.

تد ویلیامز یکی از بزرگترین ستاره های بیسبال آمریکا که در سال 2002 درگذشت یکی از افرادی است این بنیاد جسد وی را منجمد کرده است.

منبع:mehrnews.com


ویدیو مرتبط :
بچه خرخون های دانشگاه آکسفورد!!!!!!!!!!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دانشگاهیان برگزار کنند: مجلس ختمی برای اعتبار علمی دانشگاه های کشور



 

دانشگاهیان برگزار کنند: مجلس ختمی برای اعتبار علمی دانشگاه های کشور

 

 

عصر ایران -جعفر محمدی - یکی از خاطرات دوران دانشجویی من، باز می گردد به سال 1377 ، زمانی که در دانشگاه شهید بهشتی تهران، در رشته حقوق تحصیل می کردم.

 

آن سال، طرحی در دست اجرا بود که به موجب آن، علاوه بر دانشجویانی که از طریق آزمون سراسری و بر اساس رتبه های کنکوری شان وارد دانشگاه می شدند، تعدادی دانشجو نیز نه بر مبنای رتبه و سطح علمی که با پرداخت پول می توانستند وارد دانشگاه شهید بهشتی شوند.

این موضوع برای دانشجویان دانشگاه بسیار گران آمد، کلاس هایشان را تعطیل کردند و در محوطه وسیع دانشگاه دست به راهپیمایی و تجمعات اعتراض آمیز زدند.

دانشجویان معترض می گفتند که این کار وجهه علمی و اعتبار دانشگاهی مثل دانشگاه شهید بهشتی را که از جمله مراکز آموزش عالی درجه یک کشور به شمار می رود، خدشه دار می سازد.

حق، البته با آنان بود؛ دانشگاه، علی القاعده محل تمرکز و تحصیل نخبگان یک جامعه است و این اصل درباره برخی دانشگاه های معتبر که تحصیل در آنها، آرزوی هر کسی است با قوت بیشتری صدق می کند.

هم از این روست که دانش آموختگان مراکز علمی معتبر، همواره به اینکه در فلان دانشگاه معتبر درس خوانده اند مباهات می کنند و جامعه نیز آنها و سطح علمی شان را معتبر می داند.

این نکته، البته مختص به ایران نیست و در همه جای دنیا، جاری و ساری است. به عنوان مثال کدام فرد فرانسوی است که در سوربون تحصیل کرده باشد ولی بدان افتخار نکند یا کسی که در دانشگاه ام.آی.تی آمریکا تحصیل کرده، قطعا در پروسه جذب در بازار کار، بیشتر مورد وثوق است تا کسی که در یک دانشگاه گمنام پاکستانی همان رشته را به پایان برده است.

یکی از علل اصلی اعتبار این قبیل دانشگاه ها نیز سختگیری آنها در گزینش دانشجویان است ؛آنها صرفا اشخاصی که دارای مراتب علمی و استعداد ویژه ای باشند را پذیرش می کنند و خدمات آموزشی ویژه خود را مصروف این قبیل افراد می نمایند.

هم از این روست که ورود به دانشگاه معتبری مانند "هاروارد" برای هر کسی به سادگی میسر نیست مگر اینکه شخص ثابت کند که شایستگی علمی حضور در این دانشگاه را دارد. چنین دانشگاهی برای حفظ اعتبار و حیثیت خود هم  که شده، هرگز درهایش را به روی کسانی  که فقط به صرف داشتن "حساب های بانکی فربه" می خواهند تحصیل کنند، باز نمی کند. این در حالی است که در همان آمریکا که چنین دانشگاه معتبری وجود دارد، صدها و هزاران دانشگاه، با منت و خواهش، از این و آن می خواهند که در ازای پرداخت پول، تحصیل کنند و به سادگی مدرک بگیرند ؛ ولی مدارک اینها کجا و مدرک هاروارد کجا؟!

بازمی گردیم به کشور خودمان؛ در ایران نیز در سطح و اندازه های علمی خودش، چنین وضعیتی وجود دارد و به عنوان مثال کسی که در دانشگاه صنعتی شریف توانسته است کارشناسی ارشد یک رشته مهندسی را اخذ کند، قطعا اعتبار بیشتری دارد نسبت به کسی که همان رشته را در یک دانشگاه گمنام و از نظر علمی سطح پایین به پایان رسانده است.

حال اگر بیاییم درهای این دانشگاه و نظایر آن را که صرفا بر روی شایستگان علمی باز است ، بر روی کسانی که نتوانسته اند در آزمون ها قبول شوند ولی پول دارند نیز بگشاییم، آیا در گذر زمان، اعتبار این مراکز رفته رفته کمرنگ تر نمی شود؟

آیا کسی که با تلاش و کوشش خود توانسته به حدی از بضاعت علمی برسد که بتواند در دانشگاه تهران، شهید بهشتی، تربیت مدرس، صنعتی شریف، علامه، دانشگاه تبریز، دانشگاه شیراز و نظایر اینها تحصیل کند، با فرد کم سوادی که پدرش پولدار است، همسان است که هر دو در کنار هم بنشینند و مدارک تحصیلی مراکز معتبر علمی کشور را کسب کنند؟!

اگر پول در بسیاری از جاها، حلال مشکلات است، آیا در عرصه علم نیز می تواند جایگزین دانش و تخصص شود؟

مصوبه اخیر نمایندگان مجلس شورای اسلامی که به دانشگاه ها اجازه می دهد از این پس دانشجوی پولی نیز بگیرند، آغاز روندی است که می تواند در گذر زمان، باقی مانده اعتبار علمی دانشگاه های کشور را نیز به باد بدهد و ارج و قرب دانشگاه ها را براندازد.

در واقع این طرح بدان معناست که "آی مردم بدانید که برای ورود به دانشگاه های معتبر کشور، نیازی ندارید درس بخوانید و سطح علمی تان به حدی باشد که در آزمون از رقبا پیشی بگیرید، همین اندازه که پول داشته باشید- یا پدر گرامی تان پول داشته باشد- کفایت می کند!

جالب اینجاست که مدافعان این طرح مدعی شده اند که چون بسیاری از جوانان برای تحصیل به خارج می روند و در آنجا با موضوعاتی مانند مسایل اخلاقی مواجه می شوند، بهتر است به دانشگاه های دولتی اجازه دهیم با دریافت پول، این افراد را جذب کنند!(به مشروح مذاکرات مجلس مراجعه کنید.)

این استدلال (!) در حالی مطرح است که هم اکنون ظرفیت های خالی متعددی در دانشگاه های غیرانتفاعی و نیز در مراکزی مانند پردیس های دانشگاه های معتبر کشور در مناطق آزاد وجود دارد که می توانند جذب کننده افرادی باشند که می خواهند در خارج از کشور تحصیل کنند.

وانگهی برای حل یک مشکل که نمی آیند وجهه و اعتبار دانشگاه های یک کشور را به باد دهند. این چه استدلال مضحکی است که ممکن است جوانان ما برای تحصیل در خارج از کشور دچار مشکلات اخلاقی و مالی و خانوادگی و ... شوند بنابراین بیاییم دانشگاه هایی که اعتبار و آبروی یک کشور هستند را پولی کنیم؟!

آقایان و خانم های نماینده ای که خلاقیت به خرج داده و چوب حراج زده اید به اعتبار علمی دانشگاه های کشور! بدانید که اگر خصوصی سازی و خودگردانی مالی در بسیاری از عرصه ها، جواب می دهد و نیاز است، در حوزه آموزش عالی، یک سهم مهلک است که ارزش علم را در حد سکه و اسکناس پایین می آورد و وای به حال مملکتی که در آن بتوان به ضرب و زور پول، نخبگان علمی و کم سوادان ثروتمند را کنار هم گذاشت و هم قدر و هم ارج ساخت!

واقعا این درد را باید با که گفت که در این مملکت، برای فلان فوتبالیست و تیم و سرمربی، هزینه های میلیاردی از بودجه عمومی مملکت و بیت المال می شود ولی وقتی نوبت به دانشگاه ها می رسد، تصویب می کنند که دانشگاه ها برای دخل و خرج شان، بروند دانشجوی پولی بگیرند و این در حالی است که دانشگاه های دولتی اساسا نباید مشکل مالی داشته باشند که بخواهند از طریق فروش صندلی های دانشگاه به ثروتمندان، کسب درآمد کنند و به زخم هایشان بزنند.

اگر این مصوبه، اجرایی شود، دانشگاهیان دانشگاه های معتبر کشور، باید مجلس ختمی برای اعتبار و وجهه و مراکز آموزش عالی برگزار کنند و غمگنانه شاهد شکوهی باشند که دارد از دست می رود.../عصر ایران