دانش و فناوری
2 دقیقه پیش | گرفتن ویزای انگلیس در ایراناز زمانی که اخذ وقت سفارت انگلیس در تهران ممکن شد، بسیاری از مشکلات متقاضیان این ویزا نیز به فراموشی سپرده شد. اگر چه هنوز هم بعضی از متقاضیان این ویزا، به جهت تسریع مراحل ... |
2 دقیقه پیش | دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSPپروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ... |
سلطان امواج دنیا کیست؟
مانورهای دریایی نشان بارزی از توانمندی کشورها در دریاست. آمریکا در این زمینه پیشتاز بود اما این برتری به چالش کشیده شده است. مفهوم «توان دریایی» تاریخچهای گسترده دارد و به قرن 19 بازمیگردد
نیروی دریایی آمریکا
توانمندی دریایی هم از جنبه دشوار آن یعنی نیروی نظامی در دریا و هم از جنبه نرم آن یعنی تجارت و بهرهبرداری از منابع اقیانوسی اهمیتی حیاتی دارد. در زمان حاضر ارقام و اطلاعات به صورت دیجیتالی منتقل میشوند و مردم نیز از طریق هوایی مسافرت میکنند. اما حجم بزرگی از کالاهای فیزیکی یعنی 90 درصد از حجم و وزن تجارت جهانی از طریق دریا جابهجا میشود. اما آزادی و قابلیت ارتباط دریایی چندان هم امری بدیهی نیست. ارتباطات دریایی بر اساس نظام قانونمند بینالمللی است که همه کشورها به خاطر حفظ منافع خود به آن تن میدهند اما در دهههای اخیر فقط آمریکا و متحدانش ابزارهای لازم را برای حفظ و اجرای این نظام دارا بودهاند.
از زمان جنگ جهانی دوم، قدرت هژمونی آمریکا برای حفظ دسترسی به آبهای جهانی فقط یکبار و آن هم به صورت کوتاه به چالش کشیده شده است. در دهه 1970 اتحاد جماهیر شوروی نیروی دریایی بسیار بزرگی تشکیل داد اما هزینه این کار آنقدر زیاد بود که برخی مورخان آن را یکی از عوامل سقوط شوروی در دو دهه بعد میدانند. پس از پایان جنگ سرد بخش بزرگی از ناوگان پرهزینه در پایگاههای قطبی رها شدند تا زنگ بزنند.
نیروی دریایی چین
اکنون شاید اوضاع رو به تغییر باشد. در هفتم اکتبر روسیه 26 موشک کروز را از ناوهای خود در دریای خزر به سمت اهدافی در سوریه شلیک کرد. ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری در پیامی تبلیغاتی اعلام کرد: «تاکنون متخصصان فرض میکردند روسیه چنین توانی را دارد اما این نشانهای بود تا برای اولین بار آنها واقعاً درک کنند این توانمندی وجود دارد.» برنامهریزان نظامی غربی اکنون قانع شدهاند که روسیه میتواند از میان آبهای سرزمین خود کل اروپا را با موشکهای ارتفاع پایین هدف گیرد.
اما چین رقیب دریایی بسیار بزرگتری است. این کشور کار خود را به تدریج آغاز کرد اما توانست گاردساحلی خود را به نیرویی قدرتمند در دریاهای نزدیک تبدیل کند که از اولین مجمعالجزایر نزدیک گرفته تا ژاپن و فیلیپین را تحت نظارت خود دارد. این نیرو باز هم رو به رشد و تحول است و جاهطلبیهای بیشتری در سر دارد. در دهه گذشته عملیات نیروی دریایی ارتش آزاد چین (PLAN) تناوب و ویژگیهای فنی بیشتری پیدا کرد. علاوه بر ماموریتهای مقابله با دزدان دریایی در اقیانوس هند، چین تمرینهای نظامی دریایی را مسافتها دورتر در غرب اقیانوس آرام انجام میدهد. چند ماه پیش و در جریان تمرین نظامی مشترک روسیه و چین چند کشتی نیروی دریایی چین به جزایر الوشن در شمال اقیانوس آرام نزدیک شدند.
هدف دریاست
در ماه می چین اطلاعیهای نظامی صادر کرد مبنی بر آنکه محافظت از دریاهای آزاد به نقش دفاعی نیروی دریایی ارتش آزاد چین اضافه میشود. راهبردی که قبلاً بر کنترل دریای محلی تاکید میکرد اکنون بر توسعه تاثیر اقتصادی و دیپلماتیک چین تمرکز کرده است. اولویتی که چین در گذشته به نیروی زمینی میداد به انتهای خود رسید.
نیروی دریایی روسیه
ذهنیت گذشته در مورد برتری زمین نسبت به دریا را باید کنار گذاشت و بر مدیریت دریاها و اقیانوسها و محافظت از حقوق و منافع دریایی تمرکز کرد. لازم است چین نیروی دریایی مدرنی بسازد که ساختار آن با امنیت ملی کشور متناسب باشد. تایوان در کانون توجه قرار دارد. چین درصدد است نهتنها ابزار لازم برای بازپسگیری این استان خود را حتی از طریق نظامی به دست آورد، بلکه حامی اصلی تایوان یعنی آمریکا را نیز دور کند. چین هرگز حقارت خود را در سال 1996 از یاد نمیبرد. در آن زمان آمریکا دو گروه ناو هواپیمابر را به تنگه تایوان ارسال کرد تا مانع آزمایشهای موشکی چین شود که با هدف ترساندن دولت تایوان طراحی شده بودند. وزیر دفاع آن موقع آمریکا، ویلیام پری با غرور اعلام کرد اگر چه چین قدرت نظامی بزرگی است، اما ایالات متحده قویترین نیروی نظامی در غرب اقیانوس آرام به شمار میرود.
چین مصمم است توازن قوا را بر هم زند. این کشور سرمایهگذاریهای سنگینی را در موشکهای ضدناو و مستقر در ساحل، زیردریاییها و هواپیماهای مدرن شناسایی و جنگی متعلق به نیروی دریایی انجام داد تا آمریکا را از اولین زنجیره جزایر و سپس دومین زنجیره دور کند. همچنین، چین تلاش میکند این توانایی را به دست آورد تا در گلوگاههای دسترسی به اقیانوس هند که محل عبور واردات نفت این کشور است، به گشتزنی بپردازد. حدود 40 درصد از واردات نفت چین از تنگه هرمز و بیش از 80 درصد از واردات دیگر آن از تنگه مالاکا عبور میکند. اهداف دیگری که چین در پی آنهاست عبارتند از: محافظت از راههای دریایی که از نظر اقتصادی اهمیت دارند، اعلام حضور پرقدرت در دریاهای جنوب و شرق چین و توانایی مداخله در هر جایی که حضور رو به گسترش آن از نظر سرمایهگذاری یا انسانی به خطر بیفتد.
نیروی دریایی آمریکا
در ماه آگوست پنتاگون راهبرد جدید امنیت دریایی آسیا-اقیانوسیه را معرفی کرد. این راهبرد بر سه هدف تاکید دارد: محافظت از آزادی دریاها، جلوگیری از تنشها و جنگ، و تقویت پایبندی به استانداردها و قوانین بینالمللی. پنتاگون اعلام کرد آمریکا برنامه زمانی توازن مجدد منابع خود را از طریق استقرار 60 درصد از نیروی دریایی و هوایی در منطقه آسیا-اقیانوسیه تا سال 2020 رعایت میکند. این هدف در سال 2012 تدوین شده بود. رای ماباس وزیر نیروی دریایی از کنگره درخواست کرد بودجه آنها را در سال مالی آینده هشت درصد افزایش دهد و به 161 میلیارد دلار برساند. او قصد دارد ناوگان نیروی دریایی را از 273 کشتی به 300 کشتی ارتقا دهد. برخی جمهوریخواهان عقیده دارند 350 رقم مناسبتری است.
آیا آمریکا حق دارد نگران باشد؟ نحوه تبدیل چین به یک نیروی دریایی جهانی با آنچه در دوران توسعه دریایی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد، متفاوت است. سوای از ناوگان قدرتمند زیردریاییهای شوروی که هدف اصلی آن حملات هستهای راهبردی و جلوگیری از حرکت نیروهای آمریکایی در اقیانوس آرام برای کمکرسانی به متحدان اروپاییاش بود، نیروی دریایی شوروی عمدتاً قصد داشت جایگاه ابرقدرتی خود را به رخ بکشد و با اعلام حضور در سراسر جهان متحدان را تحت تاثیر قرار دهد و دشمنان را عقب براند.
بازیهای قدرت
این مسائل برای چین نیز اهمیت دارد. یکی از عناصر اصلی آن چیزی که رئیسجمهور شی «رویای چینی» میخواند، تحول این کشور به یک قدرت نظامی است که بتواند در صحنه جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد. تمرین کشتیهای بزرگ جنگی یا ورود آنها به بندری در فاصله بسیار دور میتواند ابزاری برای تاثیر و قدرتنمایی باشد. قابل درک است که کشوری با اندازه، قدمت و توانایی اقتصادی چین خواهان چنین ابهتی باشد. علاوه بر این چین مایل است دشمن احتمالی خود یعنی آمریکا را از عملیات آزادانه در نزدیکی سواحل چین بازدارد.
نیروی دریایی چین
رفتار چین و موقعیت جغرافیایی آن باعث نگرانی کشورهایی شده است که برای حفظ نظم بینالمللی و رعایت مقررات و آزادی دریاها به آمریکا اتکا دارند. اقیانوس هند، دریای چین جنوبی و دریای چین شرقی، مسیرهای عبور مهمی برای اقتصاد جهانی هستند. هشت بندر از 10 بندر بزرگ باربری جهان در این منطقه قرار دارند. دوسوم از محموله نفت جهان در مسیر خود به اقیانوس آرام از میان اقیانوس هند میگذرد و هر روز 15 میلیون بشکه نفت از تنگه مالاکا عبور میکند. حدود 30 درصد از تجارت دریایی از عرض دریای چین جنوبی میگذرد که 2 /1 تریلیون دلار آن به مقصد آمریکاست.
این دریا بیش از 10 درصد تولید شیلات جهان را به خود اختصاص داده است و گمان میرود ذخایر نفت و گاز در زیر بستر آن قرار داشته باشد. بیشتر این ذخایر موضوع مناقشهاند و چین بزرگترین و پرخاشگرترین مدعی آنهاست. دولت پکن در دریای چین جنوبی بر سر جزایر پاراسل با تایوان و ویتنام، جزایر اسپارتلی با تایوان، فیلیپین، مالزی و برونئی و بر سر جزایر شاول با فیلیپین و تایوان اختلاف دارد. چین ادعای مالکیت 90 درصد از دریای چین جنوبی را مطرح کرده است. این ادعا مبهم است و معلوم نیست صرفاً جزایر و صخرههای مرجانی را دربر میگیرد یا فقط آبهای این محدوده را. در دریای چین شرقی نیز بر سر جزایر سنکاکو با ژاپن اختلاف نظر دارد و هر دو کشور به طور منظم گارد ساحلی خود را به منطقه اعزام میکنند.
آمریکا هیچگونه موضعگیری در این زمینه ندارد و اصرار میکند مناقشات باید از طریق میانجیگری بینالمللی و نه از راه زور حل شوند. ادعاهای مربوط به مالکیت نیز باید بر مبنای وضعیت طبیعی سرزمین باشد. اما چین از توان دریایی خود برای ارعاب، گشتزنیهای خصمانه، ورود به آبهای مرزی دیگر مدعیان، و اخیراً ساخت جزیرههای مصنوعی در مناطقی که قبلاً زیر آب رفتهاند، استفاده میکند. هر چند طبق کنوانسیون سازمان ملل در مورد قانون دریاها، مناطق زیرآبرفته شامل قانون 12 مایل آبهای ساحلی نمیشوند. چین در این جزایر مصنوعی تجهیزات پیشرفته استراق سمع کار گذاشته و در حال ساخت باند و آشیانه هواپیماست. بدان معنا که قرار است از آنها برای مقاصد نظامی استفاده کند.
نیروی دریایی روسیه
چین اولین کشوری نیست که در منطقه به ساخت و ساز روی آورده است. اما ظرف دو سال توانست بیش از 20 برابر بیشتر از آنچه رقبا ظرف 40 سال ساختهاند، جزایر مصنوعی بسازد. خنثیسازی توان پایگاههای چین برای آمریکا کاری ساده است اما این پایگاهها به چین امکان میدهند توان نظامی خود را در مناطقی دورتر به نمایش گذارد. تعجبی ندارد که سوزان رایس مشاور امنیت ملی آمریکا به تازگی اعلام کرد که نیروهای آمریکایی میتوانند در هر منطقهای که قانون بینالمللی اجازه میدهد در دریا و هوا حضور داشته باشند و به اجرای عملیات بپردازند.
او وعده داد گشتهای «آزادی رفت و آمد دریایی» دوباره برقرار شوند. اسناد پنتاگون بیان میکند نیروی دریایی ارتش آزاد چین هماکنون 300 ناو جنگی، زیردریایی، کشتیهای دومنظوره و قایق گشتی دارد. این عدد در کشورهای اندونزی، ژاپن، مالزی، فیلیپین و ویتنام روی هم رفته به 200 میرسد و بسیاری از امکانات آنها قدیمی و دارای توان کمتری است. این برتری در تعداد کشتیهای اعمال قوانین دریایی نیز مشهود است: چین 205 کشتی در مقایسه با 147 کشتی این پنج کشور دارد و اغلب از آنها برای اثبات ادعای قلمرو خود بهره میبرد، در حالی که کشتیهای جنگی در افقی دورتر به کمین نشستهاند. با وجود اینکه بیشتر کشورهایی که با چین اختلاف دارند در حال خرید یا ساخت کشتیهای جدید هستند، شکاف میان آنها و چین روز به روز بیشتر میشود.
در افق
بنابراین اگر چین بخواهد میتواند مقررات و هنجارهای حاکم بر مرزهای دریایی، آزادی رفت و آمد و حل صلحآمیز مناقشات را مورد تهدید قرار دهد. آیا آمریکا برای رویارویی با چنین چالشی آمادگی دارد؟ آنهایی که فکر میکنند عقبنشینی آمریکا غیرقابل اجتناب است اشتباه میکنند. کل بودجه رسمی دفاعی چین در حال رشد است اما باز هم حتی به اندازه بودجه نیروی دریایی آمریکا نمیرسد. آمریکا 10 ناو بسیار بزرگ هستهای هواپیمابر دارد که یکی از آنها به طور دائمی در ژاپن مستقر است. چین فقط یک ناو بزرگ دارد که یادگار دوران شوروی است و دو ناو دیگر نیز در دست ساخت دارد. هر سه کشتی رادارگریز آمریکایی که جزو پیشرفتهترین کشتیهای جنگی جهان هستند به زودی به همراه کشتیها و هواپیماهای جدید در منطقه آسیا-اقیانوسیه مستقر میشوند. متخصصان نظامی چین عقیده دارند نیروی دریایی ارتش آزاد چین به 30 سال زمان نیاز دارد تا بتواند خود را با توان نیروی دریایی آمریکا مقایسه کند.
نیروی دریایی آمریکا
نیروی دریایی هند نیز متحدی قدرتمند است. با افزایش نگرانیهای مربوط به چین، این کشور با نیروهای دریایی غرب همکاری کرد و رتبه توانایی خود را بالا برد. هر سال تمرین نظامی مشترکی در مالابار با آمریکا انجام میگرفت که اکنون کشتیهایی از استرالیا و سنگاپور به آن پیوستهاند و امسال برای اولین بار ژاپن نیز در آن شرکت کرد. دولت تازه قدرت گرفته نارندرا مودی قصد دارد شمار ناوگان نیروی دریایی هند را تا سال 2027 به 200 برساند که سه گروه ناو هواپیمابر و چند زیردریایی هستهای از جمله آنها هستند.
نیروی دریایی روسیه
رسیدن به نیروی دریایی ارتش آزاد چین غیرممکن است اما نیروی دریایی هند مصمم است نگذارد اقیانوس هند به یک دریاچه چینی تبدیل شود. استراتژیستهای هندی از مدتها قبل بر این باور بودند که چین در حال ایجاد شبکهای از تسهیلات بندری غیرنظامی و تجهیز زیرساختارهای ساحلی است تا بتواند توانایی کشتیهای خود را تقویت کند تا آنها در آبهایی به عملیات بپردازند که هند را جزو قلمرو خود میداند. هماکنون چین بارها زیردریاییهای اتمی خود را به اقیانوس هند میفرستد.
چین به همان اندازه دیگر کشورها از قدرت هژمونی آمریکا در برقراری آرامش و صلح در منطقه آسیا-اقیانوسیه بهرهمند شده است. این آرامش به رشد چشمگیر اقتصاد چین کمک کرده است. اما به نظر میرسد چین مصمم است این نظم را به چالش بکشد. قابل درک است که چین بخواهد عملیات آمریکا در نزدیکی ساحل خود را پرخطر سازد و برای کشوری که به دنبال نوع جدیدی از روابط ابرقدرتهاست، اتکا به آمریکا به عنوان پلیس دریایی امری تحقیرآمیز خواهد بود. از طرف دیگر در هیچ سناریویی به جز جنگ نمیتوان آمریکا و متحدانش را متهم کرد که قصد دارند مسیرهای ارتباط دریایی را که شاهرگ تجارت چین و جهان هستند مسدود سازند. اما اگر به هر دلیل جنگی رخ دهد -مثلاً چین به تایوان حمله کند- چین باید توان آمریکا برای کمکرسانی به تایوان را از بین ببرد یا حداقل آن را به تاخیر اندازد اما تاثیر معکوس این راهبرد میتواند آن باشد که با توسعه نیروی دریایی که تهدیدکننده همسایگان است، چین این کشورها را بیش از پیش به آغوش آمریکا هل میدهد.
نیروی دریایی چین
هیچ اشکالی ندارد که چین با توجه به جایگاه و تصویر خود نیروی دریایی قدرتمندی داشته باشد به ویژه اگر آن را به جای نقض قوانین در جهت تقویت مقررات بینالمللی به کار گیرد. این نگرانی وجود دارد که چین خود نداند چه کاری میخواهد انجام دهد و اینکه نتواند در مقابل وسوسه استفاده از آن برای اهدافی فراتر از نمایش قدرت و پیامرسانی دیپلماسی مقاومت کند و آن را ابزاری برای ارعاب و زورگویی بداند. همانطور که آلفرد تایلور ماهان میگفت «تاریخ توان دریایی همواره (هرچند نه صرفاً) بازگوکننده رقابت ملتها، دشمنی دوجانبه و خشونتهایی است که به جنگ ختم شدهاند». دلیلی ندارد که چنین وضعیتی برقرار شود، اما آمریکا باید برای بدترین حالت آماده باشد.
ویدیو مرتبط :
سلطان جنگل کیست ؟
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
سلطان ارتباطات دنیا کدام کشور است؟
وضعیت اینترنت 6کشور/
سلطان ارتباطات دنیا کدام کشور است/ آلمان دارای سریع ترین ارتباطات موبایل
سرعت اینترنت در یک سال گذشته در سطح جهان بیش از ۲۵ درصد رشد داشته است و کره جنوبی همچنان با میانگین سرعت 15.7 مگابیت بر ثانیه، سلطان ارتباطات دنیا است.
به گزارش خبرگزاری مهر، سرعت اینترنت و ارتباطات باند پهن دنیا، به طور پیوسته در حال افزایش است. طبق آمار هم اکنون میانگین جهانی اینترنت پرسرعت، 2.6 مگابیت بر ثانیه است که در مقایسه با 2.3 مگابیت سه ماهه گذشته رشد مناسبی را نشان می دهد.
ایالات متحده هم با اینکه نتوانسته رتبه ای بهتر از دوازدهم را از آن خود کند، با رسیدن به میانگین 6.7 مگابیت بر ثانیه، رشد ۲۹ درصدی را نسبت به سال گذشته و رشد ۱۷ درصدی را نسبت به سه ماهه آخر ۲۰۱۱ نشان می دهد.
افزایش تعداد کابران اینترنت با سرعت و پهنای باند بالا هم نسبت به سال قبل کاملا محسوس بوده است. هم اکنون در کره جنوبی بیش از ۵۳ درصد کاربران از اینترنت پرسرعت بهره می برند. این میزان در ژاپن ۳۷ و در هنگ کنگ ۲۸ درصد است. در لاتویا ۲۶ و در هلند ۲۴ درصد مردم اینترنت پرسرعت دارند. طبق آمار بدست آمده طی مدت یکسال ۱۲۵ کشور سرعت اینترنت خود را افزایش داده اند و در ۱۰ کشور کاهش سرعت وجود داشته است. البته در عرصه ارتباطات موبایل کشور آلمان دارای سریع ترین شبکه موبایل (با سرعت ۶ مگابیت در ثانیه) است. بیش از ۶۵ اپراتور در دنیا سرعت بیش از یک مگابیت بر ثانیه را عرضه می کنند و تنها سه اپراتور سرعت اینترنتی کمتر از ۵۰۰ کیلوبیت بر ثانیه دارند. در مجموع می توان گفت سرعت اینترنت در دنیا رشد 25 درصدی داشته است./مهر