متفرقه
2 دقیقه پیش | با زخم های زندگی چه کنیم؟در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ... |
2 دقیقه پیش | نظر آیتالله محقق داماد درمورد سید حسنآیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ... |
کلمه غریب شماره 6
وَ فِى حَدِیثِهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: إِنَّ الرَّجُلَ إِذا کانَ لَهُ الدَّیْنُ الظَّنُونُ یَجِبُ عَلَیْهِ أَنْ یُزَکِّیَهُ لِما مَضى إِذا قَبَضَهُ. -فَالظَّنُونُ الَّذِى لا یَعْلَمُ صاحِبُهُ أَیَقْبِضُهُ مِنَ الَّذِى هُوَ عَلَیْهِ أَمْ لا، فَکَأَنَّهُ الَّذِى یَظُنُّ بِهِ فَمَرَّةً یَرْجُوهُ وَ مَرَّةً لا یَرْجُوهُ، وَ هُوَ مِنْ أَفْصَحِ الْکَلامِ، وَ کَذلِکَ کُلُّ أَمْرٍ تَطْلُبُهُ وَ لا تَدْرِى عَلى أَىِّ شَىْءٍ أَنْتَ مِنْهُ فَهُوَ ظَنُونٌ، وَ عَلى ذلِکِ قَوْلُ الْأَعْشى: ما یُجْعَلُ الْجُدَّ الظَّنُونُ الَّذِى جُنِّبَ صَوْبَ اللَّجِبِ الْماطِرِ مِثْلَ الْفُراتِىِّ إِذا ما طَما یَقْذِفُ بِالْبُوصِىِّ وَ الْماهِرِ وَ الْجُدُّ: الْبِئْرُ الْعادِیَةُ فِى الصَّحْراءِ، وَ الظَّنُونُ: الَّتِى لا یُعْلَمُ هَلْ فِیها ماءٌ أَمْ لا.- |
ترجمه دشتی |
روایتی دیگر از امام (ع) ضرورت پرداخت زکات هرگاه انسان طلبی دارد که نمیداند وصول میشود یا نه، پس از دریافت آن واجب است زکات آن را برای سالی که گذشته، بپردازد. (بنابراین (دین ظنون) آن است که طلبکار نمیداند آیا میتواند از بدهکار وصول کند یا نه؟ گویا طلبکار در حال ظن و گمان است. گاهی امید دارد که بتواند آن را بستاند، و گاهی نه این از فصیحترین سخنان است همچنین هر کاری که طالب آن هستی و نمیدانی در چه موضعی نسبت به آن خواهی بود، آن را (ظنون) گویند، و گفته اعشی شاعر عرب از همین باب است، آنجا که میگوید: (چاهی که معلوم نیست آب دارد یا نه، و از محلی که بارانگیر باشد دور است، نمیشود آن را همچون فرات، که پر از آب است، و کشتی و شناگر ماهر را از پا در میآورد، قرار داد.) (جد) چاه قدیمی بیابانی را گویند، و ظنون آن است که معلوم نیست آب دارد یا نه) |
ترجمه فیض الاسلام |
در گفتار آن حضرت علیهالسلام است (در زکات وام): هر گاه مردی را بستانکاری باشد که نداند وام را (از بدهکار) میستاند یا نه اگر آن را گرفت برای سالی که بر آن گذشته بر او واجب است که زکات آن را (به مستحق آن) بدهد (ظاهر این فرمایش مخالف فتوای فقها است که میگویند: زکوه وام به وامدهنده واجب نیست هر چند بداند که آن وام را دریافت مینماید چه جای آنکه در گمان باشد، و بعضی فرمودهاند: این در صورتی است که تاخیر در گرفتن از طرف وامدهنده باشد یعنی خود نستاند و دو دل باشد در گرفتن و نگرفتن که اگر بگیرد زکوه سال گذشته بر او واجب میباشد، و این قول خلاف مشهور بلکه خلاف اجماع متاخرین است چنانکه مرحوم شیخ محمد حسن رحمهالله در کتاب جواهر الکلام فرموده و مرحوم حاج آقا رضا همدانی (قدس سره) در کتاب مصباح الفقیه فرمایش او را تائید نموده، و سیدرضی علیهالرحمه فرماید:) دین ظنون دین و وامی است که بستانکار نمیداند آن را از بدهکار میگیرد یا نمیگیرد، مانند آنکه بستانکار در گمان است گاهی به رسیدن آن امید دارد و گاهی نومید است و آن از فصیحترین و رساترین سخن است (به مقصود) و همچنین هر چه را که تو بطلبی و ندانی آن را به دست میآوری یا نه آن ظنون است، و بر این معنی است گفتار اعشی (از شعرای به نام زمان جاهلیت که عرب به شعرا تغنی مینموده که سرود میخوانده): یعنی قرار نمیشود داد چاهی را که گمان میرود آب دارد یا نه و دور است از آمدن باران صدادار ریزان بمانند آب فرات هنگام طغیان که (به سبب بسیاری آب و موجهای پی در پی) کشتی و شناور ماهر را از پا در آورد (این بیان مانند مثل است برای برابر نبودن بخیل و زفت با کریم و بخشنده) و جد به معنی چاه کهنه است در بیابان و ظنون چاهی است که دانسته نشود آب دارد یا نه. |
ترجمه سید جعفر شهیدی |
(و در حدیث آن حضرت است:) چون کسی بر کسی وا میدارد ظنون (یعنی نداند آن را خواهد ستد یا نه) ، پس از ستدن باید زکات گذشته آن را بدهد. (پس ظنون مالی است بر عهده وامدار که وامده نمیداند آن را از وی خواهد ستد یا نه. گویی بدان گمان دارد، گاه امید ستدن و گاه نومید از گرفتن، و این از فصیحترین سخنهاست و همچنین هر چیز که در پی آنی و رسیدن یا نرسیدن بدان را ندانی ظنون بود و از این معنی است گفته اعشی: چاهی که گمان آب بدان برند در بیابان، و دور است از ریزش باران خروشان به رودی نماند که چون پر شد کشتی و شناور ماهر را از این سو بدان سو راند. و جد چاه است و ظنون چاهی است که ندانند در آن آب است یا نه.) |
ویدیو مرتبط :
رباعیات مولانا شماره 100 با عنوان : یاران غریب
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
کلمه غریب شماره 9
وَ فِى حَدِیثِهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: کُنّا إِذَا احْمَرَّ البَأْسُ اتَّقَیْنا بِرَسُولِ اللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ، فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ. -وَ مَعْنى ذلِکَ أَنَّهُ إِذا عَظُمَ الْخَوْفُ مِنَ الْعَدُوِّ وَ اشْتَدَّ عِضاضُ الْحَرْبِ فَزِعَ الْمُسْلِمُونَ إِلى قِتالِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ بِنَفْسِهِ، فَیُنْزِلُ اللَّهُ تَعالَى النَّصْرَ عَلَیْهِمْ بِهِ، وَ یَأَمَنُونَ مِما کانُوا یَخافُونَهُ بِمَکانِهِ. وَ قَوْلُهُ إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ کِنایَةٌ عَنِ اشْتِدادِ الْأَمْرِ، وَ قَدْ قِیلَ فِى ذلِکَ أَقْوالٌ أَحْسَنُها: أَنَّهُ شَبَّهَ حَمْىَ الْحَرْبِ بِالنَّارِ الَّتِى تَجْمَعُ الْحَرارَةَ وَ الْحُمْرَةَ بِفِعْلِها وَ لَوْنِها، وَ مِمَّا یُقَوِّى ذلِکَ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ، وَ قَدْ رَأى مُجْتَلَدَ النَّاسِ یَوْمَ حُنَیْنٍ وَ هِىَ حَرْبُ هَوازِنَ. الْأنَ حَمِىَ الْوَطِیسُ، وَ الْوَطِیسُ، مُسْتَوْقَدُ النَّارِ فَشَبَّهَ رَسُولُ اللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ، عَلَیْهِ وَ الِهِ، مَا اسْتَحَرَّ مِنْ جِلادِ الْقَوْمِ بِاحْتِدامِ النَّارِ وَ شِدَّةِ الْتِهابِها. انْقَضى هذَا الْفَصْلُ، وَ رَجَعْنا إِلى سَنَنِ الْغَرَضِ الْأَوَّلِ فِى هذَا الْبابِ.- |
ترجمه دشتی |
روایتی دیگر از امام (ع) جهاد و شجاعت پیامبر (ع) هرگاه آتش جنگ شعله میکشید، ما به رسول خدا (ص) پناه میبردیم، که در آن لحظه کسی از ما همانند پیامبر (ص) به دشمن نزدیکتر نبود. (وقتی ترس از دشمن بزرگ مینمود، و جنگ به گونهای میشد که گویا جنگجویان را میخواهد در کام خود فرو برد، مسلمانان به پیامبر پناهنده میشدند، تا رسول خدا شخصا به نبرد پردازد، و خداوند به وسیله او نصرت و پیروزی را بر آنان نازل فرماید، و در سایه آن حضرت ایمن گردند، اما جمله (اذا احمر الباس) کنایه از شدت کارزار است. در این باره سخنان متعددی گفته شده که بهترین آنها اینکه امام داغی جنگ را به شعلههای سوزان آتش تشبیه کرده است، و از چیزهایی که این نظر را تقویت میکند، سخن پیامبر در جنگ حنین است، هنگامی که نبرد سخت شد و شمشیر زدن مردم را در جنگ (هوازن) مشاهده کرد فرمود: (الان حمی الوطیس) اکنون تنور جنگ داغ شد، (وطیس) تنور آتش است، بنابراین رسول خدا (ص) داغی و گرمی جنگ را به افروختگی و شدت شعلهوری آتش تشبیه فرموده است). |
ترجمه فیض الاسلام |
در گفتار آن حضرت علیهالسلام است (در شجاعت و دلاوری رسول اکرم صلی الله علیه و آله که مانند آن در نامه نهم گذشت): ما بودیم هنگامی که خوف و ترس سرخ میشد (کازار سخت میگشت) خود را به وسیله رسول خدا- صلی الله علیه و آله- نگاهداری مینمودیم، و هیچیک از ما از آن حضرت به دشمن نزدیکتر نبود (سیدرضی رحمهالله فرماید:) و معنی این سخن آن است که چون ترس از دشمن بسیار میشد و گزیدن جنگ سخت میگشت مسلمانان به جانبی که شخص رسول خدا- صلی الله علیه و آله- کارزار مینمود میگریختند، و خدایتعالی به برکت آن حضرت به ایشان کمک میفرستاد و آنها هم به وسیله آن بزرگوار از آنچه ترس داشتند آسوده میشدند. و فرمایش آن حضرت: اذا احمر الباس یعنی هنگامی که خوف و ترس سرخ میشد، کنایه است از سختی کارزار، و در آن چند قول گفته شده است نیکوترین آنها آن است که گرم شدن جنگ را تشبیه و مانند نموده به آتشی که گرمی و سرخی را به عمل و رنگش جمع نماید (سوزان باشد و افروخته) و این قول را کمک میکند فرمایش رسول خدا- صلی الله علیه و آله- وقتی که شمشیر زدن مردم را در جنگ حنین (موضعی بین طائف و مکه) دید و آن جنگ هوازن (قبیلهای از قیس) بود: ال ان حمی الوطیس یعنی اکنون تنور جنگ گرم شد، و وطیس جای افروختن آتش است، رسول خدا- صلی الله علیه و آله- گرم شدن کارزار آنها را به افروختن آتش و زبانه کشیدن آن مانند نموده است. این فصل پایان یافت، و ما به روش اول خود در این باب (که مقصود بیان سخنان امام علیهالسلام بوده نه تفسیر کلمات آن حضرت) باز گشتیم. |
ترجمه سید جعفر شهیدی |
(و در حدیث آن حضرت است که:) چون کارزار دشوار میشد، ما خود را به رسول خدا (ص) نگاه میداشتیم چنانکه هیچیک ما از وی به دشمن نزدیکتر نبود. (و معنی آن این است که چون بیم از دشمن بسیار میبود و اژدهای جنگ دهان میگشود، مسلمانان به رسول خدا پناه میبردند و از او میخواستند تا خود دست به جنگ بگشاید، این هنگام به برکت پیامبر، خدا پیروزی بر آنان میفرستاد و بیمی را که داشتند با رسول میگشاد). (و گفته آن حضرت اذا احمر الباس: کنایت از سختی کارزار است و در معنی این جمله سخنانی گفتهاند، نیکوترین آن اینکه: امام گرمی کارزار را به گرمی آتش همانند کرده است که گرمی و سرخی را در اثر و رنگ خود فراهم دارد، و آنچه این معنی را تقویت میکند سخن رسول خداست (ص) که چون در روز حنین کارزار مردم را دید، و آن نبرد هوازن بود، فرمود: حمی الوطیس و طیس، افروختنگاه آتش است. رسول خدا (ص) گرمی نبرد مردمان را به گرمی آتش و سختی سوزش آن همانند کرد.) |