متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

فروع دین و یا شاخه های دین چیست؟



فروع دین,فروع دین,اصول و فروع دین

 

 

بر اساس مذهب شیعه که بنیانگذار آن شخص رسول اکرم (ص) می باشد فروع دین ده مورد می باشد. یعنی درخت اسلام ۵ ریشه دارد و ۱۰ شاخه ، این ده شاخه عبارتند از:

 

۱- نماز ۲- روزه ۳- زکات ۴- خمس ۵- حج ۶- جهاد ۷- امر به معروف ۸- نهی از منکر ۹- تولی ۱۰- تبری

 

این ده مورد که از آنها به عنوان فروع الدین یاد می شود همان احکام و دستورات عملی می باشند. اگر فرد یا افرادی نماز نخوانده ، روزه نگرفته و هیچ کدام از اینها را انجام ندهند می توانیم با قاطعیت بگوییم اعتقاد به یگانگی خدا و شاهد بودن او بر اعمال و رفتارها و اعتقاد به وجود روزی به نام قیامت نداشته و یا این اعتقاد بسیار ضعیف می باشد و در مقابل افرادی که در انجام فروع الدین تلاش نموده و به آنها را به صورت تکلیف برای خود می دانند ، اعتقادی قوی و راسخ دارند. اکنون با توجه به مقدماتی که گفته شد به چند نکته در این رابطه اشاره می شود.

 

۱- اصول عقاید یا همان ریشه های اصلی دین در انسانها ، باید بر اساس تحقیق و پژوهش و مطالعه شکل بگیرد و چون پدر و مادر ما به خدای یگانه اعتقاد داشتند و پیامبر اسلام و ائمه اطهار را قبول داشته اند دلیل خوبی نبوده که ما نیز باید معتقد باشیم و بر هر فرد مسلمان واجب است تا در رابطه با آن پنج مورد بررسی نموده و با اطمینان کافی به آنها ایمان آورد و در غیر این صورت تفاوت زیادی با کسانی که بت پرست بوده اند نکرده و چنانچه در جواب پیامبر اسلام  می گفتند ما را از دین پدرانمان بر حذر ندار و قرآن کریم از این استدلال به عنوان جاهلیت یاد می کند.

 

۲- سوالاتی که در شب اول قبر پرسیده می شود تماما بر اساس پنج اصل و یا همان اصول عقاید می باشد و این اهمیت آنها را بیشتر می رساند. سوال از پروردگار، پیغمبر و امام، همگی از شاخه های اصول الدین می باشند.

 

۳- برای رسیدن به جواب برخی از سوالات می توان از اهل علم و دانشمندان دینی بهره برد تا با خدای خود و خالق هستی بیشتر آشنا شویم، راهنمایان او و کار ایشان را بهتر بشناسیم و جانشینان پیامبر اعظم و اهداف آنها را شناسایی کرده ، بهشت ، قیامت و منازل سخت و هول ناک جهنم را درک کرده و در نتیجه به سعادت ابدی نائل گردیم.

 

۴- احکام یا دستورات عملی . یا همان ده شاخه که به نام فروع الدین است ، از آیات قرآن کریم و روایات رسیده از امامان معصوم استخراج می شوند. جهت فهم بهتر    می توان گفت برای شناخت تکلیف هر مسلمان در برابر نماز ، روزه، خمس و غیره لازم است تا فردی که آشنا به آیات و روایات می باشد احکام الهی را از لابلای منابع دینی در آورده که به هر کدام از این احکام، فتوی گفته می شود. چگونگی نماز خواندن ، روزه گرفتن و مسائل مربوط به آن را مجتهد و یا همان عالم دینی مسلط بر قرآن و روایات و برخی علوم دیگر از منابع مربوطه استخراج کرده و در کتابهایی به نام رساله های عملیه و یا همان رساله نوشته و در اختیار مردم قرار می دهد تا ایشان تکلیف خود را در برابر چگونگی انجام این ده مورد بدانند و به خطا نروند.

 

۵-استخراج احکام الهی کار بسیار دشواری بوده و به آن سادگی و راحتی که عده ای تصور می کنند نمی باشد. به طور مثال برای آنکه بدانیم وضو گرفتن چگونه بوده و چگونه نماز بخوانیم لازم است تا شما بر چندین علم خاص حوزوی مسلط گردیده که به عنوان مثال می توان این علوم را نام برد. تفسیر آیات قرآن کریم و تسلط بر آیات شریفه، علم رجال ( در شناخت راویان احادیث از زمان امام معصوم تا کنون) ، علم درایه، علم اصول فقه، علم قواعد فقه، آشنایی کامل و تسلط بر ادبیات عرب، علم حدیث شناسی و … . کسانی که علاقمند هستند تا تخصص فقهی  بگیرند نیاز است تا سالیان مدیدی در حوزه های علمیه تحت نظر اساتید زبر دست تعلیم دیده تا بتوانند جزئیات آن ده شاخه دین یا همان فروع الدین را در آورده و به عموم مسلمین عرضه دارند. جا دارد تا در این جا شبهه یا سوال مغرضانه ای را که دشمنان اسلام وارد    می کنند را پاسخ دهیم.

 

در شبکه های ماهواره ای و در غیر آن اعلام  می دارند که (( مگر مردم ایران میمون هستند که بیایند در دین خود از عده ای روحانی به نام مراجع ، ‌تقلید کنند. قرآن را می خوانیم و تکلیف خود را می فهمیم)). در پاسخ این عده کوردل که حتی قرآن را هم قبول ندارند و در جای خود به کتاب الهی هم دهان کجی می کنند و هدفی جز انحراف جوانان مسلمان و شیعه ندارند باید گفت : قرآن کریم ، کتاب قانون اسلام و بشریت است و به بیان کلی مسائل پرداخته و راه و رسم انسان به سوی خدا را مشخص کرده و تنها در برخی موارد که خیلی ضروری بوده است به جزئیات پرداخته است. هر قانونی محتاج مفسر و قانون مداران خود است که جزئیات آنرا گفته تا عموم مردم که علم آن را ندارند بهره برند. با توجه به حدیث ثقلین ائمه علیهم السلام تفسیر کنندگان و بیانگران قرآن بوده و با عنایت به آن حدیث ، قرآن و اهل بیت از یکدیگر جدا نمی شوند و اگر این دو را از هم تفکیک نمودیم به دردی مبتلا خواهیم شد که خوارج در عصر امیرالمومنین علی علیه السلام دچار گردیدند و قرآن ناطق که وجود نازنین ایشان بود را با تکه های پاره ای از قرآن نیرنگ عمر و عاص عوض نمودند و آن شد که در تاریخ خوانده ایم .

 

هر گاه فردی بیمار گردد حاضر نمی شود خود را تحت نظر درمان یک قصاب یا مهندس یا هر رشته کاری دیگر قرار دهد زیرا ایشان علم پزشکی نداشته و نمی توانند وی را درمان کرده و لازم است تا ما نیز در هر موضوعی سعی کنیم به سراغ متخصص و کارشناسان خبره آن علم برویم و ضروری است تا در امر دین و آنچه مربوط به خدا ، دنیا و آخرتمان می شود به سراغ اهل علم دین رفته اما متاسفانه در سالهای اخیر با توجه به انبوه تبلیغات مسموم دشمنان اسلام سعی نموده اند جوانان ما را از اهل علم و دانشمندان دینی دور نموده که اگر چنین شود به اهداف شوم خود رسیده و به راحتی می توانند ایشان را گمراه نموده و آنچه را دوست دارند القاء نمایند. پس اصول الدین پنج تاست :

 

( توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد )

 

فروع الدین ده تاست: ( نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی و تبری )

 

نکته آخر آنکه دین اسلام دستور نمی دهد که همه مقلد بمانند بلکه اسلام دینی پویا و به روز است که در تمام ابعاد بشری حرف برای زدن داشته لکن دستور می دهد در اصول الدین احدی حق ندارد از کسی تقلید کند و در فروع الدین اگر فرد خود به علوم فقهی و دینی مسلط گردیده بر اساس استنباط های علمی خود ، احکام را انجام دهد و در غیر این صورت می تواند از فقیه عالم به نام مرجع تقلید بهره برد زیرا لازمه عالم دینی شدن سالها درس خواندن و مطالعه کردن بوده و بسیاری از مردم علاقه ندارند و همانطوری که عده ای با نام پزشک و متخصص در علوم بدنی وجود دارند  عده ای این کار را در علوم دینی کرده تا دیگران استفاده نمایند .

 

امام باقر علیه السلام فرمودند:« بنای اسلام بر پنج چیز است؛ نماز، زکات، حج، روزه و ولایت» . زراره که از شاگردان ایشان بود پرسید:«کدام یک مهمتر است؟»  حضرت فرمودند:« ولایت از همه مهمتر است زیرا ولایت کلید سایرین است و والی نقش رهبری و هدایت مردم را بر عهده دارد.

 

خوارج که در تاریخ اسلام از ایشان به بدی یاد گردیده و آنها را انسانهایی نادان ، متعصب و جاهل می داند ، اکثرا حافظان و قاریان قرآن بودند اما بدلیل عدم شناخت امام زمان خود و خارج شدن از تحت رهبری ایشان به ورطه کفر گرفتار شده و در برابر امیر المومنین ایستاده تا به دست ایشان در جنگ نهروان نابود شدند. در شب عاشورا نیز عده زیادی از لشکریان یزید تا صبح به عبادت پرداختند و برای رضای خدا خون فرزند رسولش را مباح ساخته و ریختند. امامت و شناخت امام از مهمترین این اصول می باشد . عدم شناخت آن انسان را در برابر امام زمانش قرار می دهد و چه بسا نشناختن امام عصر موجب رفتاری شود که از خوارج سر زد و در عصر ظهور ایشان خدا ی ناکرده از دشمنان ایشان محسوب گردیم.

 

شناخت امام زمان علیه السلام از وظایف هر فردی از اهل اسلام می باشد و بر اساس روایت وارده از رسول مکرم اسلام این امر از هر مورد دیگری واجبتر شمرده شده است. ایشان فرمودند:« من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة» هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد ، هرگاه بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است. امروز از هر زمان دیگری ضروری تر است تا با وجود آخرین حجت الهی در زمین آشنا شویم و زمینه آشنایی خانواده، دوستان و تمام کسانی را که دوستشان داریم را فراهم نموده و کوچک ترین کم کاری در این راه بزرگ ترین آسیب ها بر پیکر جامعه نه ایرانی بلکه بشری وارد خواهد ساخت.

 

طبق روایات معصومین علیهم السلام، مهدی موعود (عج) به عنوان آخرین ذخیره الهی ، منتظر است تا ما شیعیان جهان یک پارچه و دسته جمعی به سوی حضرت حق رفته و ظهورش را از خدای متعال درخواست نماییم و زمینه ظهور ایشان را ایجاد کنیم چرا که غیبت ایشان از باب غفلت ما می باشد و ظهور حضرتش نه کام مسلمان را بلکه کام عالم هستی و تمامی مردم جهان و بشریت را شیرین خواهد نمود و او امامی است که خواهد آمد. شناخت دشمنان حضرت و شناساندن آنها به جامعه بشری نیز از وظایف دیگر شیعیان محسوب می گردد. صهیونیست، بابیت، بهائیت، وهابیت و صوفی گری و اسلام بن لادنی همگی از مواردی است که مردم جهان و آزاد مردان را نسبت به این دین الهی بدبین نموده و امید با تلاش فرهنگی همه جوانان و دلسوختگان اسلام و اهل بیت، شاهد روزی باشیم که دنیا را خالی از این فرقه ها و ادیان دروغین ببینیم.

 


منبع:paranddownload.com


ویدیو مرتبط :
چرا شیعه امامت را جزء اصول دین می داند نه فروع دین؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

فروع دین یکی از اصول عقاید اسلام



قبل از ورود به بخش دوم تعاليم عاليه اسلام، لازم است بدانيم كه اصول عقايد اسلام، ارتباط به فكر و انديشه انسان دارد، لذا بايد اعتقاد به آن از روى دليل و اجتهاد باشد، امّا فروع دين كه دامنه وسيع آن، همه جزئيّات و كليّات زندگى، حركات و سكنات انسان، از قبل از تولّد تا بعد از وفات را در برمى گيرد و انسان - غالباً - نمى رسد در همه آنها اجتهاد كند، مى تواند در آن از مجتهد جامع الشرايطى تقليد نمايد.

 

از آنجا كه فروع دين اسلام بسيار است، ما تنها به ده مورد مهم و معروف آن اشاره نموده، سپس به بيان بعضى ديگر كه احتياج به كمى توضيح دارد مى پردازيم:

 

 

فروع دين اسلام بسيار است و ما به ذكر ده‏تاى آن مى‏پردازيم:


1 ـ نماز.

 

2 ـ روزه.

 

3 ـ خمس.

 

4 ـ زكات.

 

5 ـ حج.

 

6 ـ جهاد.

 

7 ـ امر به معروف.

 

8 ـ نهى از منكر.

 

9 ـ تولى.

 

10 ـ تبرى.

 

بايد دانست كه احكام و دستورات ديگرى مانند خريد و فروش، ازدواج، قصاص، ديات، قضاوت و... از فروع دين است.

 


اول: نماز

 

نماز بر دو قسم است: واجب و مستحب:

 

نماز واجب:


نمازهاى واجب بر چند قسم است كه مهمترين آنها نمازهاى شبانه روزى است.

در شبانه روز واجب است پنج مرتبه نماز بخوانيم:

 

1 ـ نماز صبح، و آن دو ركعت است كه وقتش از طلوع فجر تا طلوع آفتاب مى‏باشد.

 

2 ـ نماز ظهر، و آن چهار ركعت است.

 

3 ـ نماز عصر، و آن چهار ركعت است. (وقت اين دو نماز از اول ظهر تا غروب آفتاب است).

 

4 ـ نماز مغرب، و آن سه ركعت است.

 

5 ـ نماز عشاء، و آن چهار ركعت است. (وقت اين دو نماز از اول مغرب تا نيمه شب شرعى است).

اين طريق نماز خواندن براى كسى است كه مسافر نيست ولى شخص مسافر بايستى نمازهاى چهار ركعتى خود: (ظهر، عصر، عشاء) را مانند نماز صبح دو ركعتى بخواند.

 

نماز مستحب:


نمازهاى مستحبى، زياد است و مهمترين آنها نافله‏هاى شبانه روزى است بدين طريق:

 

1 ـ نافله صبح دو ركعت و وقت خواندن آن پيش از نماز صبح است.

 

2 ـ نافله ظهر، هشت ركعت است و بايد دو ركعت دو ركعت خوانده شود و وقت آن قبل از ظهر است.

 

3 ـ نافله عصر، هشت ركعت است كه بايد قبل از عصر و دو ركعت دو ركعت خواند.

 

4 ـ نافله مغرب چهار ركعت است كه بعد از مغرب دو ركعت دو ركعت بايد خواند.

 

5 ـ نافله عشاء دو ركعت است كه بعد از نماز عشاء نشسته خوانده مى‏شود.

 

6 ـ نافله شب، يازده ركعت است، كه دو ركعت دو ركعت بايد خواند. و ركعت يازدهمى را تنها بجا آورد و وقت آن از نيمه شب تا اذان صبح است تمام اين نافله‏ها را بايستى مانند نماز صبح بجا آورد بجز اينكه در نيت باهم فرق دارند.

 

 

دوم: روزه

 

بر هر فرد مكلف واجب است كه: در ماه مبارك رمضان اگر مريض يا مسافر يا حائض يا معذور بعذر ديگرى نباشد روزه بگيرد، روز عبارت است از اينكه انسان پيش از اذان صبح نيت كند كه: فردا روزه مى‏گيرم قربة الى الله، و از اول شفق تا مغرب شرعى از مفطراتى كه روزه را باطل مى‏كند دورى نمايد: و مفطرات نه چيز است:


1 ـ خوردن و آشاميدن.

 

2 ـ جماع.

 

3 ـ استمناء.

 

4 ـ اماله نمودن با چيز روان.

 

5 ـ رساندن غبار غليظ به حلق.

 

6 ـ باقى ماندن بر جنابت تا طلوع شفق.

 

7 ـ فروبردن سر بزير آب.

 

8 ـ دروغ بستن به خدا و پيامبر و امام(ع).

 

9 ـ قى عمدى.

 

رمضان

 

چند مسأله:


1 ـ اول ماه رمضان و اول ماه شوال، به يكى از سه چيز ثابت مى‏گردد:

 

ألف ـ ديدن ماه.

ب ـ دو نفر شاهد عادل شهادت دهند كه: ماه را ديده‏اند.

ت ـ حاكم شرع حكم دهد كه: ماه ديده شده.

 

2 ـ كسى كه در ماه رمضان روزه خود را عمدا بشكند براى كفاره آن يكى از اين سه كار را بايد بجا آورد:

 

ألف ـ يا شصت روز روزه بگيرد.

ب ـ يا شصت فقير را سير كند.

ت ـ يا بنده مؤمنى را آزاد كند.

 

3 ـ بر هر مكلفى كه مى‏تواند، واجب است در روز عيد فطر براى خود و هركه نان خور او است براى هريك نفر مقدار تقريبا سه كيلو گرم گندم، يا جو يا ذرت، بعنوان (زكات فطره) بپردازد و نيز مى‏تواند قيمت هريك را حساب كرده به فقرا رد كند.

 

4 ـ مستحب است در روز عيد فطر (نماز عيد) خوانده شود. (در اين مسأله اختلاف است).

 


سوم: خمس

 

خمس عبارت است از يك پنجم مال كه در اين هفت چيز واجب مى‏شود:

 

1 ـ سودى كه از راه: تجارت، كشاورزى، اجاره مستغلات و هرنوع كسب مشروع بدست مىآيد، كه پس از گذراندن مخارج ساليانه بايد خمس آنچه پس انداز مى‏شود پرداخت گردد.

 

2 ـ معادن طلا، نقره، نفت، نمك، آهن و مانند آن.

 

3 ـ گنج، هركس گنجى را يافت خمس آن با شرايطش واجب مى‏شود.

 

4 ـ مال حلال مخلوط به حرام، در صورتى كه مقدار حرام و صاحب آن را نداند.

 

5 ـ آنچه از جواهرات دريا بوسيله فرورفتن در آب (غواصى) بدست آورند، مانند صدف و مرجان و...

 

6 ـ غنيمت جنگى كه در حال جنگ و يا دفاع از كفار بدست مى‏آيد.

 

7 ـ زمينى كه كافر ذمى از مسلمان بخرد يا بنحو ديگر به كافر منتقل شود.

 

خمس بدو قسمت تقسيم مى‏گردد:


1 ـ نصف آن براى سادات فقير كه نمى‏توانند كسب كنند.

 

2 ـ نصف ديگر آن، به مجتهد عادل داده مى‏شود كه در راه مصارف اسلامى مصرف كند.

 

 

چهارم: زكات

 

زكات بر نه چيز واجب است:


1 ـ خرما.

 

2 ـ كشمش.

 

3 ـ گندم.

 

4 ـ جو.

 

5 ـ شتر.

 

6 ـ گوسفند.

 

7 ـ گاو.

 

8 ـ طلا.

 

9 ـ نقره.


و زكات مال التجاره مستحب است. زكات در هشت مورد به مصرف مى‏رسد:


1 ـ فقير.

 

2 ـ مسكين، و آن كسى است كه از فقير سخت‏تر مى‏گذراند.

 

3 ـ مأمورين وصول زكات.

 

4 ـ كافرانى كه اگر زكات به آنها داده شود به اسلام مايل شوند.

 

5 ـ در راه آزاد كردن بردگان.

 

6 ـ بدهكارى كه نمى‏تواند وام خود را بپردازد.

 

7 ـ (سبيل الله) مانند ساختن مسجد و پل و هركارى كه براى مسلمانان نفع عمومى دارد.

 

8 ـ (ابن السبيل): مسافرى كه در سفر مانده است، گرچه در شهر خودش ثروتمند است.

 

اگر مردم اين دو حق واجب: (خمس و زكات) را بپردازند بر روى زمين مستمندى باقى نمى‏ماند و مصالح اسلامى تعطيل نمى‏گرديد، همانطورى كه تاريخ مسلمانان صدر اسلام كه بقوانين اسلام عزيز رفتار مى‏كردند شاهد زنده‏اى برگفتار ماست.

 

 

پنجم: حج

 

يكى از اركان اسلام حج است و بر هر فرد مكلفى كه قدرت داشته باشد، واجب است در مدت عمر يك بار براى انجام مراسم حج به مكه (خانه خدا) برود.

 

مراسم حج بر دو قسم است:

 

قسم اول: عمره، و آن عبارت است از:

 

1 ـ احرام، يعنى: لباسهاى خود را در آورده و دو جامه كه به آن احرام مى‏گويند بپوشد.

 

2 ـ طواف عمره، يعنى: هفت بار اطراف خانه كعبه بگردد.

 

3 ـ نماز طواف عمره، يعنى: دو ركعت نماز مانند نماز صبح به نيت طواف عمره بخواند.

 

4 ـ سعى بين صفا و مروه، يعنى: هفت مرتبه مسافت بين صفا و مروه را بپيمايد (صفا و مروه دو كوه‏اند).

تقصير، يعنى: مقدارى ناخن يا موى خود را بچيند.

 

کعبه

 

قسم دوم: حج و اعمال آن بدين ترتيب است:


1 ـ احرام.

 

2 ـ توقف در عرفات كه آن موضعى است در نزديكى مكه.

 

3 ـ توقف در مشعر كه آن موضعى است در نزديكى مكه.

 

4 ـ رفتن به منى، براى انجام اعمال سه گانه:

 

ألف ـ (رمى جمره) پرتاب كردن سنك بسوى پاره‏اى ازكوه.

ب ـ قربانى كردن گوسفندى يا شترى يا گاوى.

ت ـ تراشيدن سر.

 

 

5 ـ طواف زيارت، يعنى: اطراف خانه كعبه طواف نمودن.

 

6 ـ نماز طواف حج، يعنى: دو ركعت نماز به نيت طواف حج بجا آورد.

 

7 ـ سعى بين صفا و مروه، يعنى هفت مرتبه مسافت بين كوه صفا و مروه را بپيمايد.

 

8 ـ طواف نساء، يعنى: هفت مرتبه اطراف خانه كعبه طواف كند.

 

9 ـ نماز طواف نساء، يعنى دو ركعت نماز مانند نماز صبح به نيت طواف نساء بجا آورد.

 

10 ـ بيتوته در منى، و رمى جمره در آنجا.

 

 

ششم: جهاد

 

جهاد از امورى است كه بر مسلمانان واجب شده و معنى آن جنگيدن براى پيشرفت اسلام است، با چند دسته جهاد واجب است:

 

1 ـ با كفار و يا بت پرستان، يا منكرين خداوند و مانند آن، ولى جنگ با آنان صرفا به خاطر فتح و پيروزى نيست، بلكه به خاطر گسترش عدالت و دادگرى در ميان مردم، و نجات زيردستان از چنگال ستمگران و اجراى دستورات عاليه اسلام و احكام الهى است، بنا بر اين تا آنجائى كه ممكن است دامنه جنگ وسعت نمى‏يابد، و هرچه زودتر به خونريزى خاتمه داده مى‏شود به همين جهت مى‏بينيم كه در تمام جنگهاى پيغمبر(ص) با اينكه متجاوز از هشتاد جنگ بود، به شهادت تاريخ مجموع تعداد كشته‏شدگان از مسلمانان و مشركين بيش از يكهزار و چهارصد نفر نبوده است.

 

در جنگ با كفار، چنانچه طرف مقابل اسلام از اهل كتاب، مانند يهود و نصارى باشد، آنان را به انتخاب يكى از اين سه راه مختار مى‏نمايند.

 

اول: اسلام بياورند.

 

دوم: جزيه بپردازند، بدين معنى كه طبق قرارداد بايد ساليانه مقدارى از مال خود را به حكومت اسلام بپردازند، تا در راه مصالح عمومى مصرف گردد و در اين صورت مى‏توانند با آزادى عقيده در سايه حمايت اسلام بزندگى خود ادامه دهند.

 

سوم: جنگيدن.

 

اما كفارى كه اهل كتاب نيستند، آنان را به انتخاب يكى از دو راه مختار مى‏سازند:

 

الف ـ اسلام بياورند.

ب ـ براى جنگ آماده شوند.

 

2 ـ اهل ذمه در صورتى كه از شروط مقرره سرپيچى كنند، مسلمانان براى سركوبىشان با آنان مى‏جنگند، مگر آنكه باز به پيمان خود برگردند و يا مسلمان شوند.

 

3 ـ مسلمانانى كه بر پيشواى اسلام بشورند: آنان كسانى هستند كه از دستورات اسلام سرباز زنند بايد با اينان جنگيدتا از راهى كه رفته‏اند برگشته، و به موازين اسلام رفتار نمايند.

 

 

هفتم: امر به معروف

 

امر به معروف از فروع مهم اسلام است، (معروف) آن است كه اسلام بدان امر نموده، و انجام آن را واجب گردانيده مانند نماز، روزه، پرداخت حقوق مستمندان و رعايت قوانين مهم اسلامى...

 

يا آنكه اسلام بدان امر نموده ولى انجامش را واجب نكرده است، مانند، اطعام مستمندان و پذيرائى از ميهمان و اخلاق نيكو و تعليم بى‏سوادان و مانند اينها...

بنابر اين امر نمودن به قسم اول واجب و به قسم دوم مستحب است:

 

امر به معروف داراى چهار شرط است:


1 ـ امركننده بايستى اول خودش خوب و بد را تميز دهد سپس امر و نهى نمايد.

 

2 ـ احتمال تاثير بدهد.

 

3 ـ در صورتى كه طرف در عمل زشت خود اصرار ورزد.

 

4 ـ از امر به معروف زيان قابل توجهى روى ندهد.

 

 

هشتم: نهى از منكر

 

و آن نيز از فروع مهم اسلام است: مسلمانان به جهاتى چند بر ملتهاى ديگر برترى دارند، مهمترين سبب اين برترى اجراى وظيفه امر به معروف و نهى از منكر است كه خداوند متعال مى‏فرمايد: (شما مسلمانان از ميان مردم بهترين ملت‏هائيد، براى آنكه به كار نيك امر و از رفتار ناشايست نهى مى‏نمائيد(4).

 

(منكر): آن است كه اسلام ما را از آن باز داشته است مانند شراب، قمار، ربا، زنا، خوردن مال مردم بدون رضايت و مانند اينها يا آنكه اسلام آنرا مكروه دانسته است، مانند ياوه‏گوئى خوابيدن بين طلوعين و مانند آن...

 

نهى از آنچه در اول گفتيم واجب و از مكروهات مستحب است.

 

شرايط چهارگانه كه در امر بمعروف گفته شد در نهى از منكر نيز رعايت مى‏گردد. نهى از منكر داراى مراتبى است:

 

1 ـ نهى قلبى، به اينكه قلبا از وقوع منكر بىزار باشد.

 

2 ـ نهى باصورت، مانند روگردانيدن از بجاآورنده منكر.

 

3 ـ نهى زبانى، با پند و اندرز، تا برسد به سرزنش و پرخاش.

 

4 ـ نهى با دست، مانند زدن، تا آنگاه كه زيان قابل توجهى پديد نيايد.

 

امر به معروف و نهى از منكر، دو دستور واجب و در نهايت اهميت است، تا آنجا كه پيغمبر اسلام(ص) فرمودند:

 

(تمامى كارهاى نيك در برابر جهاد در راه خدا مانند قطره ايست، نسبت به دريا و همه كارهاى نيكو و جهاد در برابر امر به معروف و نهى از منكر مانند قطره‏اى است در مقابل دريائى بى‏كران).

 

ولى متأسفانه كمتر كسانى هستند كه به اين دو واجب عمل كنند، حضرت باقر(ع) فرموده است:

 

(در آخرالزمان مردمى هستند كه امر به معروف و نهى از منكر را واجب نمى‏شمارند، مگر آنجا كه براى آنان زيانى در كار نيست و پيوسته، براى خود وقت گذرانى و عذرتراشى مى‏كنند، اينجا است كه خداوند آنان را مورد خشم خود قرار خواهد داد).

 


نهم و دهم: تولى و تبرى

 

تولى، يعنى: دوستى خدا و پيامبران و امامان عليهم‏ السلام. تبرى، يعنى: بيزارى از دشمنان خدا و دشمنان پيامبران و امامان عليهم‏ السلام.

 

براى اينكه: اگر كسى شخصى را دوست داشته باشد از او پيروى مى‏كند و اگر كسى با شخصى دشمن باشد از او دورى مى‏نمايد، بنا براين دوستى خدا و اولياء خدا سبب مى‏گردد كه براى نظم دنيا و پاداش آخرت از آنان پيروى نمائيم.