متفرقه
2 دقیقه پیش | با زخم های زندگی چه کنیم؟در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ... |
2 دقیقه پیش | نظر آیتالله محقق داماد درمورد سید حسنآیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ... |
در پاسخ نامه معاویه افشای چهره بنیامیه و فضائل اهل بیت (ع)
در پاسخ نامه معاویه افشای چهره بنیامیه و فضائل اهل بیت (ع) معاویه! اینکه خواستی شام را به تو واگذارم، همانا من چیزی را که دیروز از تو باز داشتم، امروز به تو نخواهم بخشید، و اما سخن تو که جنگ، عرب را جز اندکی، بکام خویش فرو برده است، آگاه باش، آن کس که بر حق بود، جایگاهش بهشت، و آنکه بر راه باطل بود در آتش است. اما اینکه ادعای تساوی در جنگ و نفرات جهادگر کردهای، بدان، که رشد تو در شک به درجه کمال من در یقین نرسیده است، و اهل شام بر دنیا حریصتر از اهل عراق به آخرت نیستند. فضائل عترت پیامبر (ص) و اینکه ادعا کردی ما همه فرزندان (عبدمناف) هستیم، آری چنین است، اما جد شما (امیه) چونان جد ما (هاشم) و (حرب) همانند (عبدالمطلب) و (ابوسفیان) مانند (ابوطالب) نخواهند بود، هرگز ارزش مهاجران چون اسیران آزادشده نیست، و حلالزاده همانند حرامزاده نمیباشد، و آنکه بر حق است با آنکه بر باطل است را نمیتوان مقایسه کرد، و مومن چون مفسد نخواهد بود، و چه زشتند آنان که پدران گذشته خود را در ورود به آتش پیروی کنند. از همه که بگذریم، فضیلت نبوت در اختیار ماست که با آن عزیزان را ذلیل، و خوارشدگان را بزرگ کردیم، و آنگاه که خداوند امت عرب را فوج فوج به دین اسلام درآورد، و این امت در برابر دین یا از روی اختیار یا اجبار تسلیم شد، شما خاندان ابوسفیان، یا برای دنیا و یا از روی ترس در دین اسلام وارد شدید، و این هنگامی بود که نخستین اسلامآورندگان بر همه پیشی گرفتند، و مهاجران نخستین ارزش خود را باز یافتند، پس ای معاویه شیطان را از خویش بهرهمند، و او را بر جان خویش راه مده. با درود. |
( وَ مِنْ کِتابٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ ) إِلى مُعاوِیَةَ جَواباً عَنْ کِتابٍ مِنْهُ إِلَیْهِ: وَ أَمَّا طَلَبُکَ إِلَىَّ الشَّامَ، فَإِنِّى لَمْ أَکُنْ لَأُعْطِیَکَ الْیَوْمَ ما مَنَعْتُکَ أَمْسِ وَ أَمَّا قَوْلُکَ إِنّ الْحَرْبَ قَدْ أَکَلَتِ الْعَرَبَ إِلّا حُشاشاتِ أَنْفُسٍ بَقِیَتْ أَلا وَ مَنْ أَکَلَهُ الْحَقّ فَإِلَى الْجَنَّةِ، وَ مَنْ أَکَلَهُ الْباطِلُ فَإِلَى النَّارِ. وَ أَمَّا اسْتِواؤُنا فِى الْحَرْبِ وَ الرِّجالِ فَلَسْتَ بِأَمْضى عَلَى الشَّکِّ مِنِّى عَلَى الْیَقِینِ، وَ لَیْسَ أَهْلُ الشَّامِ بِأَحْرَصَ عَلَى الدُّنْیا مِنْ أَهْلِ الْعِراقِ عَلَى الاخِرَةِ. وَ أَمَّا قَوْلُکَ إِنَّا بَنُو عَبْدِ مَنافٍ فَکَذلِکَ نَحْنُ، وَ لکِنْ لَیْسَ أُمَیَّةُ کَهاشِمٍ، وَ لا حَرْبٌ کَعَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَ لا أَبُوسُفْیانَ کَأَبِى طالِبٍ، وَ لَا الْمُهاجِرُ کَالطَّلِیق، وَ لَا الصَّرِیحُ کَاللَّصِیق، وَ لَا الْمُحِقُّ کَالْمُبْطِلِ، وَ لَا الْمُؤْمِنُ کَالْمُدْغِلِ، وَ لَبِئْسَ الْخَلَفُ خَلَفٌ یَتْبَعُ سَلَفاً هَوى فِى نارِ جَهَنَّمَ. وَ فِى أَیْدِینا بَعْدُ فَضْلُ النُّبُوَّةِ الَّتِى أَذْلَلْنا بِهَا الْعَزِیزَ، وَ نَعَشْنا بِها الذَّلِیلَ، وَ لَمّآ أَدْخَلَ اللَّهُ الْعَرَبَ فِى دِیِنِهِ أَفْواجاً، وَ أَسْلَمَتْ لَهُ هذِهِ الْأُمَّةُ طَوْعاً وَ کَرْهاً کُنْتُمْ مِمَّنْ دَخَلَ فِى الدِّینِ إِمَّا رَغْبَةً وَ إِمَّا رَهْبَةً عَلى حِینَ فازَ أَهْلُ السَّبْقِ بِسَبْقِهِمْ، وَ ذَهَبَ الْمُهاجِرُونَ الْأَوَّلُونَ بِفَضْلِهِمْ، فَلا تَجْعَلَنَّ لِلشَّیْطانِ فِیکَ نَصِیباً، وَ لا عَلى نَفْسِکَ سَبِیلًا، وَ السَّلامُ. |
ویدیو مرتبط :
افشای چهره معاویه - ترجمه نامه 10 از نهج البلاغه
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
نامه در پاسخ معاویه افشای ادعاهای دروغین معاویه
در پاسخ معاویه افشای ادعاهای دروغین معاویه پس از یاد خدا و درود! نامه شما رسید، که در آن نوشتید، خداوند محمد (ص) را برای دینش برگزید، و با یارانش او را تایید کرد، راستی روزگار چه چیزهای شگفتی از تو بر ما آشکار کرده است! تو میخواهی ما را از آن چه خداوند به ما عنایت فرمود، آگاه کنی؟ و از نعمت وجود پیامبر باخبرمان سازی؟ داستان تو کسی را ماند که خرما به سرزمین پرخرمای (هجر) برد. یا استاد خود را به مسابقه دعوت کند، و پنداشتی که برترین انسانها در اسلام فلان کس، و فلان شخص است؟ چیزی را آوردهای که اگر اثبات شود هیچ ارتباطی به تو ندارد، و اگر دروغ هم باشد به تو مربوط نمیشود، تو را با انسانهای برتر و غیر برتر، سیاستمدار و غیر سیاستمدار چه کار است؟ اسیران آزاده و فرزندشان را چه رسد به امتیازات میان مهاجران نخستین، و ترتیب درجات، و شناسایی منزلت و مقام آنان! هرگز! خود را در چیزی قرار میدهی که از آن بیگانهای، حال کار بدینجا کشید که محکوم حاکم باشد؟ ای مرد چرا بر سر جایت نمینشینی؟ و کوتاهی کردنهایت را بیاد نمیآوری؟ و به منزلت عقب ماندهات باز نمیگردی؟ برتری ضعیفان، و پیروزی پیروزمندان در اسلام با تو چه ارتباطی دارد؟ تو همواره در بیابان گمراهی سرگردان، و از راه راست رویگردانی. فضائل بنیهاشم آیا نمیبینی؟ (آنچه میگویم برای آگاهاندن تو نیست، بلکه برای یادآوری نعمتهای خدا میگویم)، جمعی از مهاجر و انصار در راه خدا به شهادت رسیدند؟ و هر کدام دارای فضیلتی بودند؟ اما آنگاه که شهید ما (حمزه) شربت شهادت نوشید، او را سیدالشهداء خواندند، و پیامبر (ص) در نماز بر پیکر او بجای پنج تکبیر، هفتاد تکبیر گفت، آیا نمیبینی؟ گروهی که دستشان در جهاد قطع شد، و هر کدام فضیلتی داشتند، اما چون بر یکی از ما ضربتی وارد شد و دستش قطع گردید، طیارش خواندند؟ که با دو بال در آسمان بهشت پرواز میکند! و اگر خدا نهی نمیفرمود که مرد خود را بستاید، فضائل فراوانی را برمیشمردم، که دلهای آگاه مومنان آن را شناخته، و گوشهای شنوندگان با آن آشناست. فضائل بنیهاشم و رسوایی بنیامیه معاویه! دست از این ادعاها بردار، که تیرت به خطا رفته است، همانا ما، دست پرورده و ساخته پروردگار خویشیم، و مردم تربیت شدگان و پروردههای مایند، اینکه با شما طرح خویشاوندی ریختم. ما از طائفه شما همسر گرفتیم، و شما از طایفه ما همسر انتخاب کردید، و برابر با شما رفتار کردیم، عزت گذشته، و فضیلت پیشین را از ما باز نمیدارد، شما چگونه با ما برابرید که پیامبر (ص) از ماست، و دروغگوی رسوا از شما، حمزه شیر خدا (اسدالله) از ماست، و ابوسفیان، (اسدالاحلاف) از شما، دو سید جوانان اهل بهشت از ما، و کودکان در آتش افکندهشده از شما، و بهترین زنان جهان از ما، و زن هیزمکش دوزخیان از شما، از ما این همه فضیلتها و از شما آن همه رسواییهاست. اسلام ما را همه شنیده، و شرافت ما را همه دیدهاند، و کتاب خدا برای ما فراهم آورد آنچه را به ما نرسید ه که خدای سبحان فرمود: (خویشاوندان، بعضی سزاوارترند بر بعض دیگر در کتاب خدا.) و خدای سبحان فرمود: (شایستهترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی دارند، و این پیامبر و آنان که ایمان آوردند و خدا ولی مومنان است.) پس ما یک بار به خاطر خویشاوندی با پیامبر (ص) و بار دیگر به خاطر اطاعت از خدا، به خلافت سزاوارتریم، و آنگاه که مهاجرین در روز سقیفه با انصار گفتگو و اختلاف داشتند، تنها با ذکر خویشاوندی با پیامبر (ص) بر آنان پیروز گردیدند، اگر این دلیل برتری است پس حق با ماست نه با شما، و اگر دلیل دیگری داشتند ادعای انصار بجای خود باقی است، معاویه تو پنداری که بر تمام خلفا حسد ورزیدهام؟ و بر همه آنها شوراندهام؟ اگر چنینشده باشد جنایتی بر تو نرفته که از تو عذرخواهی کنم. سوگند بخدا! خواستی نکوهش کنی، اما ستودی، خواستی رسوا سازی که خود را رسوا کردهای، مسلمان را چه باک که مظلوم واقع شود، مادام که در دین خود تردید نداشته، و در یقین خود شک نکند، این دلیل را آوردهام حتی برای غیر تو که پند گیرند، و آن را کوتاه آوردم به مقداری که از خاطرم گذشت. سپس کار مرا با عثمان بیاد آوردی، تو باید پاسخ دهی که از خویشاوندان او میباشی، راستی کدام یک از ما دشمنیاش با عثمان بیشتر بود؟ و راه را برای کشندگانش فراهم آورد؟ آن کس که به او یاری رساند، و از او خواست بجایش بنشیند، و به کار مردم رسد؟ یا آنکه از او یاری خواست و دریغ کرد؟ و به انتظار نشست تا مرگش فرارسد؟ نه، هرگز، بخدا سوگند. (خداوند بازدارندگان از جنگ را در میان شما میشناسد، و آنان را که برادران خود را به سوی خویش میخوانند، و جز لحظههای کوتاهی در نبرد حاضر نمیشوند.) من ادعا ندارم که درمورد بدعتهای عثمان، بر او عیب نمیگرفتم، نکوهش میکردم و از آن عذرخواه نیستم، اگر گناه من ارشاد و هدایت اوست، بسیارند کسانی که ملامت شوند و بیگناهند. و بسیارند ناصحانی که در پند و اندرز دادن مورد تهمت قرار گیرند. (من قصدی جز اصلاح تا نهایت توانایی خود ندارم، و موفقیت من تنها به لطف خداست، و توفیقات را جز از خدا نمیخواهم، بر او توکل میکنم و به سوی او باز میگردم.) پاسخ به تهدید نظامی در نامهات نوشتهای که نزد تو برای من و یاران من چیزی جز شمشیر نیست! در اوج گریه انسان را به خنده وامیداری! فرزندان عبدالمطلب را در کجا دیدی که پشت به دشمن کنند؟ و از شمشیر بهراسند؟ پس (کمی صبر کن که هماورد تو به میدان آید.) آن را که میجویی به زودی تو را پیدا خواهد کرد، و آنچه را که از آن میگریزی در نزدیکی خود خواهی یافت، و من در میان سپاهی بزرگ، از مهاجران و انصار و تابعان، به سرعت به سوی تو خواهم آمد، لشکریانی که جمعشان به هم فشرده، و به هنگام حرکت، غبار آسمان را تیره و تار میکنند، کسانی که لباس شهادت بر تن، و ملاقات دوست داشتنی آنان ملاقات با پروردگار است، همراه آنان فرزندانی از دلاوران بدر، و شمشیرهای هاشمیان که خوب میدانی لبه تیز آن بر پیکر برادر و دایی و جد و خاندانت چه کرد، میآیند (و آن عذاب از ستمگران چندان دور نیست.) |
( وَ مِنْ کِتابٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ ) إِلى مُعاوِیَةَ جَواباً وَ هُوَ مِنْ مَحاسِنِ الْکُتُبِ: أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ أَتانِى کِتابُکَ تَذْکُرُ فِیهِ اصْطِفاءَ اللَّهِ مُحَمَّداً -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- لِدِینِهِ وَ تَأْیِیدَهُ إِیَّاهُ بِمَنْ أَیَّدَهُ مِنْ أَصْحابِهِ، فَلَقَدْ خَبَأَ لَنَا الدَّهْرُ مِنْکَ عَجَباً، إِذْ طَفِقْتَ تُخْبِرُنا بِبَلاءِ اللَّهِ تَعالى عِنْدَنا، وَ نِعْمَتِهِ عَلَیْنا فِى نَبِیِّنا، فَکُنْتَ فِى ذلِکَ کَناقِلِ التَّمْرِ إِلى هَجَرَ وَ داعِى مُسدِّدِهِ إِلَى النِّضالِ، وَ زَعَمْتَ أَنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ فِى الْإِسْلامِ فُلانٌ وَ فُلانٌ، فَذَکَرتَ أَمْراً إِنْ تَمّ اعْتَزَلَکَ کُلُّهُ، وَ إِنْ نَقَصَ لَمْ یَلْحَقْکَ ثَلْمُهُ، وَ ما أَنْتَ وَ الْفاضِلَ وَ الْمَفْضُولَ، وَ السّائِسَ وَ الْمَسُوسَ، وَ ما لِلطُّلَقاءِ وَ أَبْناءِ الطُّلَقاءِ، وَ التَّمْیِیزَ بَیْنَ الْمُهاجِرِینَ الْأَوَّلِینَ، وَ تَرْتِیبَ دَرَجاتِهِمْ، وَ تَعْرِیفَ طَبَقاتِهِمْ، هَیْهاتَ! لَقَدْ حَنّ قِدْحٌ لَیْسَ مِنْها، وَ طَفِقَ یَحْکُمُ فِیها مَنْ عَلَیْهِ الْحُکْمُ لَها. أَلا تَرْبَعُ أیُّهَا الْإِنسانُ عَلى ظَلْعِکَ؟ وَ تَعْرِفُ قُصُورَ ذَرْعِکَ، وَ تَتَأَخَّرُ حَیْثُ أَخَّرَکَ الْقَدَرُ! فَما عَلَیْکَ غَلَبَةُ الْمَغْلُوبِ، وَ لا لَکَ ظَفَرُ الظَّافِرِ! وَ إِنَّکَ لَذَهَّابٌ فِى التِّیهِ، رَوَّاغٌ عَنِ الْقَصْدِ، أَلا تَرى -غَیْرَ مُخْبِرٍ لَکَ، وَ لکِنْ بِنِعْمَةِ اللَّهِ أُحَدِّثُ- أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِى سَبِیلِ اللَّهِ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنصارِ وَ لِکُلٍّ فَضْلٌ، حَتّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِیدُنا قِیلَ: سَیِّدُالشُّهَداءِ، وَ خَصَّهُ رَسُولُ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- بِسَبْعِینَ تَکْبِیرَةً عِندَ صَلاتِهِ عَلَیْهِ؟ أَوَ لا تَرى أَنَّ قَوْماً قُطِّعَتْ أَیْدِیهِمْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَ لِکُلٍّ فَضْلٌ! حَتّى إِذا فُعِلَ بِواحِدِنا کَما فُعِلَ بِواحِدِهِمْ قِیلَ: الطَّیّارُ فِى الْجَنَّةِ، وَ ذُوالْجَناحَیْنِ؟ وَ لَوْلا ما نَهَى اللَّهُ عَنْهُ مِنْ تَزْکِیَةِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ لَذَکَرَ ذاکِرٌ فَضائِلَ جَمَّةً، تَعْرِفُها قُلُوبُ الْمُؤْمِنِینَ، وَ لا تَمُجُّها اذانُ السَّامِعِینَ. فَدَعْ عَنْکَ مَنْ مالَتْ بِهِ الرَّمِیَّةُ، فَإِنَّا صَنائِعُ رَبِّنا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنائِعُ لَنا، لَمْ یَمْنَعْنا قَدِیمُ عِزِّنا وَ عادِىّ طَوْلِنا عَلى قَوْمِکَ أَنْ خَلَطْناکُمْ بِأَنْفُسِنا فَنَکَحْنا وَ أَنْکَحْنا فِعْلَ الْأَکْفاءِ، وَ لَسْتُمْ هُناکَ! وَ أَنّى یَکُونُ ذلِکَ کَذلِکَ. وَ مِنَّا النَّبِىُّ وَ مِنکُمُ الْمُکَذِّبُ؟ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ، وَ مِنکُمْ أَسَدُ الْأَحْلافِ، وَ مِنَّا سَیِّدا شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ مِنکُم صِبْیَةُ النَّارِ، وَ مِنَّا خَیْرُ نِساءِ الْعالَمِینَ، وَ مِنکُمْ حَمَّالَةُ الْحَطَبِ؟ فِى کَثِیرٍ مِمَّا لَنا وَ عَلَیْکُمْ. فَإِسْلامُنا ما قَدْ سُمِعَ، وَ جاهِلِیَّتُنا لا تُدْفَعُ، وَ کِتابُ اللَّهِ یَجْمَعُ لَنا ما شَذَّ عَنَّا وَ هُوَ قَوْلُهُ سُبْحانَهُ: و أُولُواْ الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِى کِتابِ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ تَعالى: إِنّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِىّ وَ الَّذِینَ امَنُوا، وَ اللَّهُ وَلِىّ الْمُؤْمِنِینَ فَنَحْنُ مَرَّةً أَوْلى بِالْقَرابَةِ، وَ تارَةً أَوْلى بِالطَّاعَةِ. وَ لَمَّا احْتَجَّ الْمُهاجِرُونَ عَلَى الْأَنْصارِ یَوْمَ السَّقِیفَةِ بِرَسُولِ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- فَلَجُوا عَلَیْهِمْ، فَإِنْ یَکُنِ الْفَلَجُ بِهِ فَالْحَقُّ لَنا دُونَکُمْ، وَ إِنْ یَکُنْ بِغَیْرِهِ فَالْأَنْصارُ عَلى دَعْواهُمْ! وَ زَعَمْتَ أَنِّى لِکُلِّ الْخُلَفاءِ حَسَدْتُ، وَ عَلى کُلِّهِمْ بَغَیْتُ! فَإِنْ یَکُنْ ذلِکَ کَذلِکَ فَلَیْسَ الْجِنایَةُ عَلَیْکَ فَیَکُونَ الْعُذْرُ إِلَیْکَ. وَ تِلْکَ شَکاةٌ ظاهِرٌ عَنکِ عارُها وَ قُلْتَ: إِنِّى کُنتُ أُقادُ کَما یُقادُ الْجَمَلُ الْمَخْشُوشُ حَتّى أُبایِعَ، وَ لَعَمْرُ اللَّهِ لَقَدْ أَرَدْتَ أَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ، وَ أَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ! وَ ما عَلَى الْمُسْلِمِ مِنْ غَضاضَةٍ فِى أَنْ یَکُونَ مَظْلُوماً ما لَمْ یَکُنْ شاکّاً فِى دِینِهِ، وَ لا مُرْتاباً بِیَقِینِهِ، وَ هذِهِ حُجَّتِى إِلى غَیْرِکَ قَصْدُها، وَ لکِنِّى أَطْلَقْتُ لَکَ مِنْها بِقَدْرِ ما سَنَحَ مِنْ ذِکْرِها. ثُمَّ ذَکَرْتَ ما کانَ مِنْ أَمْرِى وَ أَمْرِ عُثْمانَ، فَلَکَ أَنْ تُجابَ عَنْ هذِهِ لِرَحِمِکَ مِنْهُ، فَأَیُّنا کانَ أَعْدى لَهُ، وَ أَهْدى إِلى مَقاتِلِهِ، أَمَنْ بَذَلَ لَهُ نُصْرَتَهُ فَاسْتَقْعَدَهُ وَ اسْتَکَفَّهُ؟ أَم مَنِ اسْتَنْصَرَهُ فَتَراخى عَنْهُ وَ بَثّ الْمَنُونَ إِلَیْهِ حَتّى أَتى قَدَرُهُ عَلَیْهِ؟! کَلَّا وَ اللَّهِ: لَقَدْ عَلِمَ اللَّهُ الْمُعَوِّقِینَ مِنکُمْ و الْقائِلِینَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمّ إِلَیْنا و لا یَأْتُونَ الْبَأسَ إِلَّا قَلِیلًا. وَ ما کُنْتُ لِأَعْتَذِرَ مِنْ أَنِّى کُنْتُ أَنْقِمُ عَلَیْهِ أَحْداثاً، فَإِنْ کانَ الذَّنْبُ إِلَیْهِ إِرْشادِى وَ هِدایَتِى لَهُ، فَرُبّ مَلُومٍ لا ذَنْبَ لَهُ. وَ قَدْ یَسْتَفِیدُ الظِّنَّةَ الْمُتَنَصِّحُ وَ ما أَرَدْتُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِیقِى إلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ. وَ ذَکَرْتَ أَنَّهُ لَیْسَ لِى وَ لِأَصْحابِى عِنْدَکَ إِلَّا السَّیْفُ، فَلَقَدْ أَضْحَکْتَ بَعْدَ اسْتِعْبارٍ! مَتى أَلْفَیْتَ بَنِى عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عَنِ الْأَعْداءِ ناکِلِینَ، وَ بِالسُّیُوفِ مُخَوَّفِینَ. لَبِّثْ قَلِیلًا یَلْحَقُ الْهَیْجا حَمَلْ فَسَیَطْلُبُکَ مَنْ تَطْلُبُ، وَ یَقْرُبُ مِنْکَ ما تَسْتَبْعِدُ، وَ أَنَا مُرْقِلٌ نَحْوَکَ فِى جَحْفَلٍ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنصارِ وَ التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، شَدِیدٍ زِحامُهُمْ، ساطِعٍ قَتامُهُمْ، مُتَسَرْبِلِینَ سِرْبالَ الْمَوْتِ، أَحَبُّ اللِّقاءِ إِلَیْهِمْ لِقاءُ رَبِّهِمْ، قَدْ صَحِبَتْهُمْ ذُرّیَّةٌ بَدْرِیَّةٌ، وَ سُیُوفٌ هاشِمِیَّةٌ، قَدْ عَرَفْتَ مَواقِعَ نِصالِها فِى أَخِیکَ وَ خالِکَ وَ جَدِّکَ وَ أَهْلِکَ وَ ما هِىَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ. |