متفرقه
2 دقیقه پیش | با زخم های زندگی چه کنیم؟در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ... |
2 دقیقه پیش | نظر آیتالله محقق داماد درمورد سید حسنآیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ... |
در توحید الهی
در توحید الهی خداشناسی سپاس خداوندی را سزاست که آفریننده بندگان، و گستراننده زمین، و جاریکننده آب در زمینهای پست، و رویاننده گیاه در کوهها و تپههای بلند میباشد، نه اول او را آغازی و نه ازلی بودن او را پایانی است، آغاز هر چیزی و جاویدان است، و پایدار و ماندگار بدون مدت و زمان است، پیشانی بندگان برابر عظمت او به خاک افتاده، و لبها در اعتراف به یگانگی او در حرکتند. به هنگام آفرینش، برای هر پدیدهای حد و مرزی قرار داد، تا برای وجود بینهایت او همانندی نباشد، گمانها خدا را به اندازهها و حرکتها و اندامها و آلتها نمیتوانند اندازهگیری نمایند. نمیتوان گفت: خدا از کی بود؟ و تا کی خواهد بود؟ وجود آشکاری است که نمیتوان پرسید: از چیست؟ و حقیقت پنهانی است که نمیتوان پرسید؟ در کجاست؟ نه جسم است که او را نهایتی باشد، و نه پوشیدهای که چیزی او را در بر گرفته باشد، به موجودات آنقدر نزدیک نیست که به آنها چسبیده، و آنقدر دور نیست که جدا و بریده باشد. بر خداوند، خیره نگریستن بندگان، و بازگشتن لفظی به زبان، نزدیک شدن به تپهای، گام برداشتن در تاریکی شب، راه رفتن در مهتاب که نور میافشاند، و درخشش خورشیدی که پس ماه طلوع میکند، و با طلوع و غروبش، و آمدن شب و روز، چرخ زمان میگردد و تاریخ ورق میخورد، همه و همه پنهان نیست خدا پیش از هر نهایت و مدت، و فراتر از هرگونه حساب و شمارش است، خدا والاتر از آنچه میباشد که عقلهای عاجز تشبیهکنندگان تصور میکند، از صفات پدیدهها و اندازهها و قطرها که برای موجودات مادی پندارند، و جایگاههایی که برای آن در نظر میگیرند، زیرا حد و مرز و اندازه، شایسته پدیدههاست و به غیر خدا تعلق دارد. وصف آفرینش پدیدهها را از موادی ازلی و ابدی نیافرید، بلکه آنها را از نیستی به هستی آورد، و برای هر پدیدهای حد و مرزی تعیین فرمود، و آنها را به نیکوترین صورت زیبا، صورتگری نمود، چیزی از فرمان او سرپیچی نمیکند، و خدا از اطاعت چیزی سود نمیبرد، علم او به مردگانی که رفتند. چونان آگاهی او به زندگانی است که هستند، و علم او به آسمانهای بالا چونان علم او به زمینهای زیرین است. شگفتی آفرینش انسان ای انسان! ای آفریده راست قامت، ای پدیده نگاهداریشده در تاریکیهای رحمهای مادران، قرار دادهشده در پردههای تو در تو، آغاز آفرینش تو از گل و لای بود، و سپس در جایگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخص و سرآمدی تعیینشده و آنگاه که در شکم مادرت حرکت میکردی، نه دعوتی را میتوانستی پاسخ گویی، و نه صدایی را میشنیدی. سپس از قرارگاهت بیرون کردند و به خانهای آوردند که آن را ندیده بودی و راههای سودش را نمیدانستی، پس چه کسی تو را در مکیدن شیر، از پستان مادر هدایت کرد؟ و به هنگام نیاز جایگاههای طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟ هرگز، آن کس که در توصیف پدیدهای با شکل و اندازه و ابزار مشخص درمانده باشد، بدون تردید از وصف پروردگارش ناتوانتر، و از شناخت خدا با حد و مرز پدیدهها دورتر است. |
( وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ: ) الْحَمْدُ لِلَّهِ خالِقِ الْعِبادِ، وَ ساطِحِ الْمِهادِ، وَ مُسِیلِ الْوِهادِ، وَ مُخْصِبِ النِّجادِ، لَیْسَ لِأَوَّلِیَّتِهِ ابْتِداءٌ، وَ لا لِأَزَلِیَّتِهِ، انقِضاءٌ، هُوَ الْأَوَّلُ لَمْ یَزَلْ، وَ الْباقِى بِلا أَجَلٍ، خَرَّتْ لَهُ الْجِباهُ، وَ وَحَّدَتْهُ الشِّفاهُ، حَدَّ الْأَشْیاءَ عِنْدَ خَلْقِهِ لَها إِبانَةً لَهُ مِنْ شَبَهِها، لا تُقَدِّرُهُ الْأَوْهامُ بِالْحُدُودِ وَ الْحَرَکاتِ، وَ لا بِالْجَوارِحِ وَ الْأَدَواتِ. لا یُقالُ لَهُ: مَتى؟ وَ لا یُضْرَبُ لَهُ أَمَدٌ بِحَتّى، الظّاهِرُ لا یُقالُ: مِمَّا، وَ الْباطِنُ لا یُقالُ: فِیما، لا شَبَحٌ فَیُتَقَصّى، وَ لا مَحْجُوبٌ فَیُحْوى، لَمْ یَقْرُبْ مِنَ الْأَشْیاءِ بِالْتِصاقٍ، وَ لَمْ یَبْعُدْ عَنْها بِافْتِراقٍ، وَ لا یَخْفى عَلَیْهِ مِنْ عِبادِهِ شُخُوصُ لَحْظَةٍ وَ لا کُرُورُ لَفْظَةٍ، وَ لَا ازْدِلافُ رَبْوَةٍ، وَ لَا انْبِساطُ خُطْوَةٍ فِى لَیْلٍ داجٍ، وَ لا غَسَقٍ ساجٍ. یَتَفَیَّأُ عَلَیْهِ الْقَمَرُ الْمُنِیرُ، وَ تَعْقُبُهُ الشَّمْسُ ذاتُ النُّورِ فِى الْأُفُولِ وَ الْکُرُورِ، وَ تَقَلُّبِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ، مِنْ إِقْبالِ لَیْلٍ مُقْبِلٍ، وَ إِدْبارِ نَهارٍ مُدْبِرٍ، قَبْلَ کُلِّ غایَةٍ وَ مُدَّةٍ، وَ کُلِّ إِحْصاءٍ وَ عِدَّةٍ، تَعالى عَمّا یَنْحَلُهُ الْمُحَدِّدُونَ مِنْ صِفاتِ الْأَقْدارِ، وَ نِهایاتِ الْأَقْطارِ، وَ تَأَثُّلِ الْمَساکِنِ، وَ تَمَکُّنِ الْأَماکِنِ. فَالْحَدُّ لِخَلْقِهِ مَضْرُوبٌ، وَ إِلى غَیْرِهِ مَنسُوبٌ. لَمْ یَخْلُقِ الْأَشْیاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِیَّةٍ، وَ لا مِنْ أَوائِلَ أَبَدِیَّةٍ، بَلْ خَلَقَ ما خَلَقَ فَأَقامَ حَدَّهُ، وَ صَوَّرَ ما صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ، لَیْسَ لِشَىْءٍ مِنْهُ امْتِناعٌ، وَ لا لَهُ بِطاعَةِ شَىْءٍ انْتِفاعٌ، عِلْمُهُ بِالْأَمْواتِ الْماضِینَ کَعِلْمِهِ بِالْأَحْیاءِ الْباقِینَ، وَ عِلْمُهُ بِما فِى السَّمواتِ الْعُلى کَعِلْمِهِ بِما فِى الْأَرَضِینَ السُّفْلى. مِنْها: أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِىّ، وَ الْمُنْشَأُ الْمَرْعِىّ فِى ظُلُماتِ الاَرْحامِ وَ مُضاعَفاتِ الاَسْتارِ، بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ، وَ وُضِعْتَ فِى قَرارٍ مَکِینٍ إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ، وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ، تَمُورُ فِى بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً، لا تُحِیرُ دُعاءً، وَ لا تَسْمَعُ نِداءً، ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلى دارٍ لَمْ تَشْهَدْها، وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنافِعِها. فَمَنْ هَداکَ لِاجْتِرارِ الغِذاءِ مِنْ ثَدْى أُمِّکَ؟ وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحاجَةِ مَواضِعَ طَلَبِکَ وَ إِرادَتِکَ هَیْهاتَ! إِنَّ مَنْ یَعْجِزُ عَنْ صِفاتِ ذِى الْهَیْئَةِ وَ الاَدَواتِ فَهُوَ عَنْ صِفاتِ خالِقِهِ أَعْجَزُ، وَ مِنْ تَناوُلِهِ بِحُدُودِ الْمَخْلُوقِینَ أَبْعَدُ. |
ویدیو مرتبط :
قرائتی / توحید، قلعه محکم الهی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
توحید الهی و یاد یاران شهید در صفین
توحید الهی (از نوف بکالی نقل شد که امیر مومنان علی (ع) در شهر کوفه بر روی تخته سنگی که جعده بن هیبره برای او نصب کرد ایستاد و این سخنرانی را ایراد کرد، در حالی که پیراهنی خشن از پشم بر تن داشت و شمشیری یا بندی از لیف خرما به گردن آویخته و بر پاهای مبارکش، کفشی از لیف خرما داشت و اثر سجده در پیشانی او پیدا بود). ستایش پروردگار سبحان ستایش خداوندی را سزاست که سرانجام خلقت، و پایان کارها به او باز میگردد، خدا را بر احسان بزرگش، و برهان آشکار، و فراوانی فضل و آنچه بدان بر ما منت نهاده است میستایم، ستایشی که حق او را اداء کند، و شکر شایسته او را بجا آورد، به ثواب الهی ما را نزدیک گرداند و موجب فراوانی نیکی و احسان او گردد. از خدا یاری میطلبیم، یاری خواستن کسی که به فضل او امیدوار، و به بخشش او آرزومند، و به دفع زیانش مطمئن، و به قدرت او معترف، و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد. به او ایمان میآوریم، ایمان کسی که با یقین به او امیدوار، و با اعتقاد خالص به او توجه دارد، و با ایمانی پاک در برابرش کرنش میکند، و با اخلاص به یگانگی او اعتقاد دارد، و با ستایش فراوان خدا را بزرگ میشمارد، و با رغبت و تلاش به او پناهنده میشود. راههای خداشناسی خدا از کسی متولد نشد تا در عزت و توانایی دارای شریک باشد، و فرزندی ندارد تا وارث او باشد، وقت و زمان از او پیشی نگرفت، و زیادی و نقصان در او راه ندارد، خدا با نشانههای تدبیر استوار، و خواستههای حکیمانه در خلق نظام احسن، در برابر غفلتها، آشکارا جلوه کرده است. از نشانههای آفرینش او، خلقت آسمانهای پابرجا بدون ستون و تکیهگاه است، آسمانها را به اطاعت خویش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت کردند، اگر اقرار آسمانها به پروردگاری او، و اعترافشان در اطاعت و فرمانبرداری از او نبود، هرگز آسمانها را محل عرش خویش و جایگاه فرشتگان، و بالا رفتن سخنان پاک و اعمال نیک و صالح بندگانش قرار نمیداد. ستارگان را نشانههای هدایتگر بیابانماندگان سرگردان قرار داد تا به وسیله آنها راهنمایی شوند، ستارگانی که پردههای تاریک شب مانع نورافشانی آنها نمیگردد، و نمیتواند از نورافشانی و تلالو ماه در دل آسمان جلوگیری کند، پس پاک است خدایی که پوشیده نیست بر او سیاهی تیره و تار، بر روی ناهمواریهای زمین، و قلههای کوتاه و بلند کوهها، و نه غرش رعد در کرانه آسمان، و نه درخشش برق در لابلای ابرها، و نه وزش بادهای تند و طوفان، و نه ریزش برگها بر اثر بارش باران، و نه محل سقوط قطرات باران، و نه مسیر کشیده شدن دانهها به وسیله مورچگان، و نه غذاهای کوچک نادیدنی پشهها، و نه آنچه که در شکم حیوانات ماده در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است) خداشناسی حمد و سپاس خداوندی را سزاست که همواره وجود داشت، پیش از آنکه کرسی یا عرش، آسمان یا زمین، جن یا انس، پدید آیند، خداوندی که ذات او را فکرها و عقلهای ژرفاندیش نتوانند بشناسند، و با نیروی اندیشه اندازهای برای او نتوانند تصور کنند، هیچ سوالکنندهای او را به خود مشغول نسازد، و فراوانی عطا و بخشش از دارایی او نکاهد، برای دیدن به چشم مادی نیاز ندارد، و در مکانی محدود نمیشود. همسر و همتایی ندارد، و با تمرین و تجربه نمیآفریند، و با حواس درک نشود، و با مردم مقایسه نگردد، خدایی که بدون اعضاء و جوارح و زبان و کام با حضرت موسی (ع) سخن گفت و آیات بزرگش را به او شناساند. ای کسی که برای توصیف کردن پروردگارت به زحمت افتادهای، اگر راست میگویی جبرئیل و میکاییل و لشکرهای فرشتگان مقرب را وصف کن، که در بارگاه قدس الهی سر فرود آوردهاند، و عقلهایشان در درک خدا، سرگردان و درمانده است، تو چیزی رامی توانی با صفات آن درک کنی که دارای شکل و اعضا و جوارح باشد، دارایی عمر محدود و اجل معین باشد. پس جز الله خدایی نیست که هر تاریکی را به نور خود روشن کرد، و هر چه را جز به نور او روشن بود به تاریکی کشاند. سفارش به تقوی و پندپذیری از تاریخ ای بندگان خدا! شما را به پرهیزکاری و ترس از خدایی سفارش میکنم که شما را جامهها پوشانید، و وسائل زندگی شما را فراهم کرد، اگر راهی برای زندگی جاودانه وجود میداشت، یا از مرگ گریزی بود، حتما سلیمان بن داوود (ع) چنین میکرد، او که خداوند حکومت بر جن و انس را همراه با نبوت و مقام بلند قرب و منزلت، در اختیارش قرار داد اما آنگاه که پیمانه عمرش لبریز و روزی او تمام شد، تیرهای مرگ از کمانهای نیستی بر او باریدن گرفت، و خانه و دیار از او خالی گشت، خانههای او بیصاحب ماند، و دیگران آنها را به ارث بردند. مردم! برای شما در تاریخ گذشته درسهای عبرت فراوان وجود دارد، کجایند عمالقه و فرزندانشان؟ (پادشاهان عرب در یمن و حجاز) کجایند فرعونها و فرزندانشان؟ کجایند مردم شهر رس (درخت پرستانی که طولانی حکومت کردند) آنها که پیامبران خدا را کشتند، و چراغ نورانی سنت آنها را خاموش کردند، و راه و رسم ستمگران و جباران را زنده ساختند. کجایند آنها که با لشکرهای انبوه حرکت کردند؟ و هزاران تن را شکست دادند، سپاهیان فراوانی گرد آوردند، و شهرها ساختند؟ وصف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زره دانش بر تن دارد، و با تمامی آداب، و با توجه و معرفت کامل آن را فرا گرفته، حکمت گمشده اوست که همواره در جستجوی آن میباشد، و نیاز اوست که در به دست آوردنش میپرسد. در آن هنگام که اسلام غروب میکند و چونان شتری در راه مانده بر زمین میماند، و سینه به زمین میچسباند او پنهان خواهد شد (دوران غیبت صغری و کبری) او باقیمانده حجتهای الهی است، و جانشینان پیامبران. پند و اندرز یاران ای مردم! من پند و اندرزهایی که پیامبران در میان امتهای خود داشتند در میان شما نشر دادم، و وظائفی را که امامان پیامبران گذشته در میان مردم خود بانجام رساندند، تحقق بخشیدم، با تازیانه شما را ادب کردم نپذیرفتید، به راه راست نرفتید، و با هشدارهای فراوان شما را خواندم ولی جمع نشدید. شما را بخدا! آیا منتظرید رهبری جز من با شما همراهی کند؟ و راه حق را به شما نشان دهد؟ آگاه باشید! آنچه از دنیا روی آورده بود پشت کرد و آنچه پشت کرده بود روی آورد و بندگان نیکوکار خدا آماه کوچ کردن شدند، و دنیای اندک و فانی را با آخرت جاویدان تعویض نمودند. یاد یاران شهید آری! آن دسته از برادرانی که در جنگ صفین خونشان ریخت، هیچ زیانی نکردهاند گرچه امروز نیستند تا خوراکشان غم و غصه و نوشیدنی آنها خونابه دل باشد، بخدا سوگند! آنها خدا را ملاقات کردند، که پاداش آنها را داد و پس از دوران ترس آنها را در سرای امن خود جایگزین فرمود کجا هستند برادران من؟ که بر راه حق رفتند، و با حق درگذشتند کجاست عمار؟ و کجاست پسر تیهان؟ (مالک بن تیهان انصاری) و کجاست ذوالشهادتین؟ (خزیمه بن ثابت که پیامبر شهادت او را دو شهادت دانست) و کجایند همانند آنان از برادرانشان که پیمان جانبازی بستند، و سرهایشان را برای ستمگران فرستادند؟ (پس دست به ریش مبارک گرفت و زمانی طولانی گریست و فرمود) دریغا! از برادرانم که قرآن را خواندند، و بر اساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهی اندیشه نموده و آنها را برپا داشتند، سنتهای الهی را زنده و بدعتها را نابود کردند، دعوت جهاد را پذیرفته و به رهبر خود اطمینان داشته و از او پیروی نمودند. جهاد! جهاد! بندگان خدا! من امروز لشکر آماده میکنم، کسی که میخواهد به سوی خدا رود همراه ما خارج شود. (نوف گفت: برای حسین (ع) ده هزار سپاه، و برای قیس بن سعد ده هزار سپاه، و برای ابوایوب ده هزار سپاه قرار داد، و برای دیگر فرماندهان نیز سپاهی معین کرد، و آماده بازگشت به صفین بود که قبل از جمعه ابنملجم ملعون به امام ضربت زد، و لشکریان بخانهها بازگشتند، و ما چون گوسفندانی بودیم که شبان خود را از دست داده که گرگها از هر سو برای آنان دهان گشوده بودند) |