متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

خطبه غراء



ترجمه فارسی نهج البلاغه
خطبه غراء
شناخت صفات الهی
ستایش خداوندی را سزاست، که به قدرت، والا و برتر، و با عطا و بخشش نعمتها به پدیده‏ها نزدیک است، اوست بخشنده تمام نعمتها، و دفع‏کننده تمام بلاها و گرفتاریها، او را می‏ستایم در برابر مهربانیها و نعمتهای فراگیرش، به او ایمان می‏آورم چون مبدا هستی و آغازکننده خلقت آشکار است، از او هدایت می‏طلبم چون راهنمای نزدیک است، و از او یاری می‏طلبم که توانا و پیروز است، و به او توکل می‏کنم چون تنها یاور و کفایت‏کننده است و گواهی می‏دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده اوست، او را فرستاده تا فرمانهای خدا را اجرا کند و بر مردم حجت را تمام کرده، آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند.
سفارش به پرهیزکاری
سفارش می‏کنم شما بندگان خدا را به تقوای الهی، که برای بیداری شما مثلهای پندآموز آورده، و سرآمد زندگانی شما را معین فرمود، و لباسهای رنگارنگ بر شما پوشانده، و زندگی پر وسعت به شما بخشید، و با حسابگری دقیق خود، بر شما مسلط است. در برابر کارهای نیکو، به شما پاداش می‏دهد، و با نعمتهای گسترده و بخششهای بی‏حساب، شما را گرامی داشته است، و با اعزام پیامبران و دستورات روشن، از مخالفت با فرمانش شما را برحذر داشته است، تعداد شما را می‏داند، و چند روزی جهت آزمایش و عبرت برای شما مقرر داشته، که در این دنیا آزمایش می‏گردید، و برابر اعمال خود محاسبه می‏شوید
دنیاشناسی
آب دنیای حرام همواره تیره، و گل‏آلود است، منظره‏ای دلفریب و سرانجامی خطرناک دارد، فریبنده و زیباست اما دوامی ندارد، نوری است در حال غروب کردن، سایه‏ای است نابود شدنی، ستونی است در حال خراب شدن، آن هنگام که نفرت دارندگان به آن دل بستند و بیگانگان به آن اطمینان نمودند، چونان اسب چموش پاها را بلند کرده، سوار را بر زمین می‏کوبد، و با دامهای خود آنها را گرفتار می‏کند، و تیرهای خود را سوی آنان پرتاپ می‏نماید، طناب مرگ به گردن انسان می‏افکند، به سوی گور تنگ و جایگاه وحشتناک می‏کشاند تا در قبر، محل زندگی خویش، بهشت یا دوزخ را بنگرد، و پاداش اعمال خود را مشاهده کند. و همچنان آیندگان بدنبال رفتگان خود گام می‏نهند، نه مرگ از نابودی انسان دست می‏کشد! و نه مردم از گناه فاصله می‏گیرند!! که تا پایان زندگی و سرمنزل فنا و نیستی آزادانه به پیش می‏تازند.
وصف رستاخیز
تا آنجا که امور زندگانی پیاپی بگذرد، و روزگاران سپری شود، و رستاخیز برپا گردد، در آن زمان، انسانها را از شکاف گورها، و لانه‏های پرندگان، و خانه درندگان، و میدانهای جنگ، بیرون می‏آورد که با شتاب به سوی فرمان پروردگار می‏روند، و به صورت دسته‏هایی خاموش، و صفهای آرام و ایستاده حاضر می‏شوند، چشم بیننده خدا آنها را می‏نگرد، و صدای فرشتگان به گوش آنها می‏رسد، لباس نیاز و فروتنی پوشیده درهای حیله و فریب بسته‏شده، آرزوها قطع گردیده است. دلها آرام، صداها آهسته، عرق از گونه‏ها چنان جاری است که امکان حرف زدن نمی‏باشد، اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته، بانگی رعدآسا و گوش خراش، همه را لرزانده، به سوی پیشگاه عدالت، برای دریافت کیفر و پاداش می‏کشاند
وصف احوال بندگان خدا
بندگانی که با دست قدرتمند خدا آفریده شدند، و بی‏اراده خویش پدید آمده، پرورش یافتند، سپس در گهواره گور آرمیده متلاشی می‏گردند، و روزی به تنهایی سر از قبر برمی‏آورند، و برای گرفتن پاداش به دقت حسابرسی می‏گردند، در این چند روزه دنیا مهلت داده شدند تا در راه صحیح قدم بردارند، راه نجات نشان داده‏شده تا رضایت خدا را بجویند، تاریکیهای شک و تردید از آنها برداشته شد، و آنها را آزاد گذاشته‏اند تا برای مسابقه در نیکوکاریها خود را آماده سازند، تا فکر و اندیشه خود را بکار گیرند و در شناخت نور الهی در زندگانی دنیا تلاش کنند
مثلهای پندآموز (سمبلهای تقوی)
وه! چه مثالهای بجا، و پندهای رسایی وجود دارد، اگر در دلهای پاک بنشیند، و در گوشهای شنوا جای گیرد، و با اندیشه‏های مصمم و عقلهای با تدبیر برخورد کند. پس از خدا چونان کسی پروا کنید که سخن حق را شنیده و فروتنی کرد، گناه کرد و اعتراف نمود، ترسید و به اعمال نیکو پرداخت، پرهیز نمود و پیش تاخت، یقین پیدا کرد و نیکوکار شد، پند داده شد و آن را بگوش جان خرید، او را ترساندند و نافرمانی نکرد، به او اخطار شد و به خدا روی آورد، پاسخ مثبت داد و نیایش و زاری کرد، بازگشت و توبه نمود، در پی راهنمایان الهی رفت و پیروی کرد، راه نشانش دادند و شناخت، شتابان به سوی حق حرکت کرده و از نافرمانیها گریخت، سود طاعت را ذخیره کرد، و باطن را پاکیزه نگاه داشت، آخرت را آبادان و زاد و توشه برای روز حرکت، هنگام حاجت و جایگاه نیازمندی، آماده ساخت، و آن را برای اقامتگاه خویش، پیشاپیش فرستاد. ای بندگان خدا! برای هماهنگی با اهداف آفرینش خود، از خدا پروا کنید، و آنچنان که شما را پرهیز داد از مخالفت و نافرمانی خدا بترسید، تا استحقاق وعده‏های خدا را پیدا کنید، و از بیم روز قیامت بر کنار باشید.
خدا گوشهایی برای پند گرفتن از شنیدنیها، و چشمهایی برای کنار زدن تاریکیها، به شما بخشیده است، و هر عضوی از بدن را اجزا متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در ترکیب ظاهری صورتها و دوران عمر با هم سازگار باشند، با بدنهایی که منافع خود را تامین می‏کنند، و قلبهایی که روزی را به سراسر بدن با فشار می‏رسانند، و از نعمتهای شکوهمند خدا برخوردارند، و در برابر نعمتها شکرگزارند، و از سلامت خدادادی بهره‏مندند. مدت زندگی هر یک شماها را مقدر فرمود، و از شما پوشیده داشت، و از آثار گذشتگان عبرتهای پندآموز برای شما ذخیره کرد، لذتهایی که از دنیا چشیدند، و خوشیها و زندگی راحتی که پیش از مرگ داشتند، سرانجام دست مرگ گریبان آنها را گرفت و میان آنها و آرزوهایشان جدائی افکند، آنها که در روز سلامت چیزی برای خود ذخیره نکردند، و در روزگاران خوش زندگی عبرت نگرفتند. آیا خوشیهای جوانی را جز ناتوانی پیری در انتظار است؟ و آیا سلامت و تندرستی را جز حوادث بلا و بیماری در راه است؟ و آیا آنان که زنده‏اند جز فنا و نیستی را انتظار دارند؟ با اینکه هنگام جدائی و تپش دلها نزدیک است که سوزش درد را چشیده، و شربت غصه را نوشیده، و فریاد یاری خواستن برداشته، و از فرزندان و خویشاوندان خود، درخواست کمک کرده است. آیا خویشاوندان! می‏توانند مرگ را از او دفع کنند؟ و آیا گریه و زاری آنها نفعی برای او دارد؟
عبرت از مرگ
او را در سرزمین مردگان می‏گذارند، و در تنگنای قبر تنها خواهد ماند، حشرات درون زمین، پوستش را می‏شکافند، و خشت و خاک گور بدن او را می‏پوساند، تندبادهای سخت آثار او را نابود می‏کند، و گذشت شب و روز، نشانه‏های او را از میان برمی‏دارد، بدنها پس از آن همه طراوت متلاشی می‏گردند، و استخوانها بعد از آنهمه سختی و مقاومت، پوسیده می‏شوند و ارواح در گرو سنگینی بار گناهانند، و در آنجاست که به اسرار پنهان یقین می‏کنند، اما نه بر اعمال درستشان چیزی اضافه می‏شود و نه از اعمال زشت می‏توانند توبه کنند. آیا شما فرزندان و پدران و خویشاوندان همان مردم نیستید؟ که بر جای پای آنها قدم گذاشته‏اید؟ و از راهی که رفتند می‏روید؟ و روش آنها را دنبال می‏کنید؟ اما افسوس که دلها سخت‏شده، پند نمی‏پذیرد، و از رشد و کمال بازمانده، و راهی که نباید برود می‏رود، گویا آنها هدف پندها و اندرزها نیستند و نجات و رستگاری را در به دست آوردن دنیا می‏دانند بدانید که باید از صراط عبور کنید، گذرگاهی که عبور کردن از آن خطرناک است، با لغزشهای پرت‏کننده، و پرتگاههای وحشت‏زا، و ترسهای پیاپی،
معرفی الگوهای پرهیزکاری
از خدا چون خردمندی بترسید که دل را به تفکر مشغول داشته، و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته، و شب زنده‏داری خواب از چشم او ربوده، و به امید ثواب گرمی روز را با تشنگی گذرانده، با پارسایی شهوت را کشته، و نام خدا زبانش را همواره به حرکت درآورده، ترس از خدا را برای ایمن ماندن در قیامت پیش فرستاده، از تمام راهها جز راه حق چشم پوشیده، بهترین راهی که انسان را به حق می‏رساند می‏پیماید، چیزی او را مغرور نساخته، و مشکلات و شبهات او را نابینا نمی‏سازد، مژده بهشت، و زندگی کردن در آسایش و نعمت سرای جاویدان و ایمن‏ترین روزها، او را خشنود ساخته است. با بهترین روش از گذرگاه دنیا عبور کرده، توشه آخرت را پیش فرستاده، و از ترس قیامت در انجام اعمال صالح پیش قدم‏شده است، ایام زندگی را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده، و در فراهم آوردن خشنودی خدا با رغبت تلاش کرده، از زشتیها فرار کرده، امروز رعایت زندگی فردا نموده، و هم‏اکنون آینده خود را دیده است. پس بهشت برای پاداش نیکوکاران سزاوار و جهنم برای کیفر بدکاران مناسب است، و خدا برای انتقام گرفتن از ستمگران کفایت می‏کند، و قرآن برای حجت آوردن و دشمنی کردن، کافی است.
هشدار از دشمنی شیطان
سفارش می‏کنم شما را به پروا داشتن از خدا، خدایی که با ترساندنهای مکرر، راه عذر را بر شما بست، و با دلیل و برهان روشن، حجت را تمام کرد، و شما را پرهیز داد از دشمنی شیطانی که پنهان در سینه‏ها راه می‏یابد، و آهسته در گوشها راز می‏گوید، گمراه و پست است، وعده‏های دروغین داده، در آرزوی آنها به انتظار می‏گذارد، زشتیهای گناهان را زینت می‏دهد، گناهان بزرگ را کوچک می‏شمارد، و آرام آرام دوستان خود را فریب داده، راه رستگاری را بر روی دربند شدگانش می‏بندد، و در روز قیامت آنچه را که زینت داده انکار می‏کند، و آنچه را که آسان نموده، بزرگ می‏شمارد، و از آن چه که پیروان خود را ایمن داشته بود سخت می‏ترساند.
شگفتیهای آفرینش انسان
مگر انسان، همان نطفه و خون نیم‏بند نیست؟ که خدا او را در تاریکیهای رحم و غلافهای تو در تو، پدید آورد؟ تا به صورت جنین درآمد، سپس کودکی شیرخوار شد، بزرگتر و بزرگترشده تا نوجوانی رسیده گردید، سپس او را دلی فراگیر، و زبانی گویا، و چشمی بینا عطا فرمود تا عبرتها را درک کند، و از بدیها بپرهیزد، و آنگاه که جوانی در حد کمال رسید، بر پای خویش استوار ماند، گردنکشی آغاز کرد، و روی از خدا بگرداند، و در بیراهه گام نهاد، در هواپرستی غرق شد، و برای به دست آوردن لذتهای دنیا تلاش فراوان کرد، و سرمست شادمانی دنیا شد، هرگز نمی‏پندارد مصیبتی پیش آید! و بر اساس تقوی فروتنی ندارد، ناگهان سرمست و مغرور در این آزمایش چند روزه، مرگ او را می‏رباید، او را که در دل بدبختیها، اندکی زندگی نموده، و آنچه را که از دست داده عوضی به دست نیاورده است، و آنچه از واجبات را که ترک کرد، قضایش به جا نیاورده، که درد مرگ او را فرا گرفت، روزها در حیرت و سرگردانی، و شبها با بیداری و نگرانی می‏گذارند.
عبرت از مرگ
هر روز به سختی درد می‏کشد، و هر شب رنج و بیماری به سراغش می‏رود، در میان برادری غمخوار، و پدری مهربان و ناله‏کننده‏ای بی‏طاقت و بر سینه کوبنده‏ای گریان افتاده است، اما او در حالت بیهوشی و سکرات مرگ، و غم و اندوه بسیار، و ناله دردناک، و درد جان کندن، با انتظاری رنج‏آور، دست به گریبان است، پس از مرگ او را مایوس‏وار در کفن پیچانده، در حالی که تسلیم و آرام است، برمی‏دارند، و بر تابوت می‏گذراند. خسته و لاغر به سفر آخرت می‏رود، که فرزندان و برادران او را بدوش کشیده تا سرمنزل غربت، آنجا که دیگر او را نمی‏بینند، و آنجا که جایگاه وحشت است، پیش می‏برند. اما هنگامی که تشییع‏کنندگان بروند و مصیبت‏زدگان باز گردند، در گودال قبر نشانده، برای پرستش حیرت‏آور، و امتحان لغزش‏زا، زمزمه غم‏آلود دارد. و بزرگترین بلای آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و برافروختگی شعله‏ها و نعره‏های آتش است، که نه یک لحظه آرام گیرد تا استراحت کند، و نه آرامشی وجود داد که از درد او بکاهد، و نه قدرتی که مانع کیفر او شود، نه مرگی که او را از این همه ناراحتی برهاند، و نه خوابی که اندوهش را برطرف سازد، در میان انواع مرگها و ساعتها مجازات گوناگون گرفتار است، به خدا پناه می‏بریم.
پندآموزی از گذشتگان
ای بندگان خدا! کجا هستند آنان که سالیان طولانی در نعمتهای خدا عمر گذراندند؟ از آفات و بلاها دورشان داشتند اما فراموش کردند، زمان طولانی آنها را مهلت دادند، نعمتهای فراوان بخشیدند، از عذاب دردناک پرهیزشان دادند، و وعده‏هایی بزرگ از بهشت جاویدان به آنها دادند. ای مردم! از گناهانی که شما را به هلاکت افکند، از عیبهایی که خشم خدا را در پی دارد، بپرهیزید. دارندگان چشمهای بینا، و گوشهای شنوا، و سلامت و کالای دنیا! آیا گریزگاهی هست؟ یا رهایی و جای امنی، پناهگاهی و جای فراری هست؟ آیا بازگشتی برای جبران وجود دارد؟ نه چنین است؟ پس کی باز می‏گردید؟ به کدام سو می‏روید؟ و به چه چیز مغرور می‏شوید؟ همانا بهره هر کدام شما از زمین به اندازه طول و عرض قامت شماست! آنگونه که خاک‏آلود بر آن خفته باشد. ای بندگان خدا! هم‏اکنون به اعمال نیکو پردازید، تا ریسمانهای مرگ بر گلوی شما سخت‏نشده، و روح شما برای کسب کمالات آزاد است، و بدنها راحت، و در حالتی قرار دارید که می‏توانید مشکلات یکدیگر را حل کنید. هنوز مهلت دارید، و جای تصمیم و توبه و بازگشت از گناه باقی مانده است. عمل کنید پیش از آنکه در شدت تنگنای وحشت و ترس و نابودی قرار گیرید، پیش از آنکه مرگ در انتظار مانده، فرا رسد، و دست قدرتمند خدای توانا شما را برگیرد. (وقتی که امام این خطبه را ایراد فرمود، بدنها به لرزه درآمد، اشکها سرازیر و دلها ترسان شد، که جمعی آن را غراء نامیدند)
متن عربی نهج البلاغه


ویدیو مرتبط :
خطبه التی سبب السجن شیخ خالد الراشد(خطبه ای که باعث زند

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

خطبه اشباح



ترجمه فارسی نهج البلاغه
خطبه اشباح
(خطبه اشباح)
(مسعده بن صدقه از امام صادق (ع) نقل کرد، روزی در مسجد کوفه شخصی به علی (ع) گفت خدا را آنگونه توصیف کن که گویا با چشم سر او را دیده‏ایم، امام به خطابه برخاست، مسجد پر از مردم شد، در حالی که خشمناک بود و رنگ صورت امام تغییر کرده بود فرمود)
خداشناسی
ستایش خدایی را که نبخشیدن بر مال او نیفزاید، و بخشش او را فقیر نسازد، زیرا هر بخشنده‏ای جز او، اموالش کاهش یابد، و جز او هر کس از بخشش دست کشد مورد نکوهش قرار گیرد، اوست بخشنده انواع نعمتها و بهره‏های فزاینده و تقسیم‏کننده روزی پدیده‏ها، مخلوقات همه جیره‏خوار سفره اویند، که روزی همه را تضمین، و اندازه‏اش را تعیین فرمود، به مشتاقان خویش و خواستاران آنچه در نزد اوست راه و روشن را نشان داد، سخاوت او در آنجا که از او بخواهند، از آنجا که از او درخواست نکنند، بیشتر نیست. خدا اولی است که آغاز ندارد، تا بیش از او چیزی بوده باشد، و آخری است که پایان ندارد تا چیزی پس از او وجود داشته باشد، مردمک چشمها را از مشاهده خود باز داشته است، زمان بر او نمی‏گذرد تا دچار دگرگونی گردد، و در مکانی قرار ندارد تا پندار جابجایی نسبت به او روا باشد. اگر آنچه از درون معادن کوهها بیرون می‏آید، و یا آنچه از لبان پر از خنده صدفهای دریا خارج می‏شود، از نقره‏های خالص، و طلاهای ناب، درهای غلطان، و مرجانهای دست‏چپن، همه را ببخشد، در سخاوت او کمتر اثری نخواهد گذاشت، و گستردگی نعمتهایش را پایان نخواهد داد، در پیش او آنقدر از نعمتها وجود دارد که هر چه انسانها درخواست کنند تمامی نپذیرد، چون او بخشنده‏ای است که درخواست نیازمندان چشمه جود او را نمی‏خشکاند، و اصرار و درخواستهای پیاپی او را به بخل ورزیدن نمی‏کشاند.
صفات خدا در قرآن
ای پرسش‏کننده، درست بنگر، آنچه را که قرآن از صفات خدا بیان می‏دارد، به آن اعتماد کن، و از نور هدایتش بهره گیر، و آنچه را که شیطان تو را به دانستن آن وامیدارد، که کتاب خدا آن را بر تو واجب نکرده، و در سنت پیامبر (ص) و امامان هدایتگر (ع) نیامده، رها کن و علم آن را به خدا واگذار، که این نهایت حق پروردگار بر تو است. بدان، آنها که در علم دین استوارند، خدا آنها را از فرو رفتن در آنچه که بر آنها پوشیده است و تفسیر آن را نمی‏دانند، و از فرو رفتن در اسرار نهان بی‏نیاز ساخته است، و آنان را از این رو که به عجز و ناتوانی خود در برابر غیب و آنچه که تفسیر آن را نمی‏دانند اعتراف می‏کنند، ستایش فرمود، و ترک ژرف‏نگری آنان در آنچه که خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است. پس به همین مقدار بسنده کن! و خدا را با میزان عقل خود ارزیابی مکن، تا از تباه‏شدگان نباشی. اوست خدای توانایی که اگر وهم و خیال انسانها بخواهد برای درک اندازه قدرتش تلاش کند، و افکار بلند و دور از وسوسه‏های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را درنوردد، و قلبهای سراسر عشق مشتاقان، برای درک کیفیت صفات او کوشش نماید، و عقلها با تلاش وصف‏ناپذیر از راههای بسیار ظریف و باریک بخواهند ذات او را درک کنند، دست قدرت بر سینه همه نواخته باز گرداند، در حالی که در تاریکیهای غیب برای رهایی خود به خدای سبحان پناه می‏برند، و با ناامیدی، و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز می‏گردند، که با فکر و عقل نارسای بشری نمی‏توان او را درک کرد، و اندازه جلال و عزت او در قلب اندیشمندان راه نمی‏یابد. خدایی که پدیدها را از هیچ آفرید، نمونه‏ای در آفرینش نداشت تا از آن استفاده کند، و یا نقشه‏ای از آفریننده‏ای پیش از خود، که از آن در آفریدن موجودات بهره گیرد و نمونه‏های فراوان از ملکوت قدرت خویش، و شگفتیهای آثار رحمت خود، که همه با زبان گویا به وجود پروردگار گواهی می‏دهند، به ما نشان داده که بی‏اختیار به معرفت و شناخت خود دعوت می‏فرماید. در آنچه آفریده آثار صنعت و نشانه‏های حکمت او پدیدار است، که هر یک از پدیده‏ها حجت و برهانی بر وجود او می‏باشند. گرچه برخی مخلوقات، به ظاهر ساکت ولی بر تدبیر خداوندی گویا، و نشانه‏های روشنی بر قدرت و حکمت اویند! خداوندا! گواهی می‏دهم، آن کس که تو را به اعضای گوناگون پدیده‏ها و مفاصل به هم پیوسته که به فرمان حکیمانه تو در لابلای عضلات پدید آمده، تشبیه می‏کند، هرگز در ژرفای ضمیر خود تو را نشناخته، و قلب او با یقین انس نگرفته است، و نمی‏داند که هرگز برای تو همانندی نیست و گویا بیزاری پیروان گمراه از رهبران فاسد خود را نشنیده‏اند که می‏گویند: (به خدا سوگند ما در گمراهی آشکار بودیم که شما را با خدای جهانیان مساوی پنداشتیم) دروغ گفتند مشرکان که تو را بابتهای خود همانند پنداشتند، و با وهم و خیال خود گفتند، پیکری چون بتهای ما دارد، و با پندار نادرست تو را تجزیه کرده، و با اعضا گوناگون مخلوقات تشبیه نمودند خدایا! گواهی می‏دهم آنان که تو را با چیزی از آفریده‏های تو مساوی شمارند از تو روی برتافته، و آنکه از تو روی‏گردان شود بر اساس آیات محکم قرآن، و شهادت براهین روشن تو، کافر است. تو همان خدای نامحدود هستی که در اندیشه‏ها نگنجی تا چگونگی ذات تو را درک نمایند، و در خیال و وهم نیایی تا تو را محدود و دارای حالات گوناگون پندارند.
وصف پروردگار در آفرینش موجودات گوناگون
آنچه را آفرید با اندازه‏گیری دقیقی استوار نمود، و با لطف و مهربانی نظمشان داد، و به خوبی تدبیر کرد، هر پدیده را برای همان جهت که آفریده شد به حرکت درآورد، چنانکه نه از حد و مرز خویش تجاوز کند و نه در رسیدن به مراحل رشد خود کوتاهی نماید، و این حرکت حساب‏شده را بدون دشواری به سامان رساند تا بر اساس اراده الهی زندگی کند، پس چگونه ممکن است سرپیچی کند؟ در حالی که همه موجودات از اراده خدا سرچشمه می‏گیرد، خدایی که پدیدآورنده موجودات گوناگون است، بدون احتیاج به اندیشه و فکری که به آن روی آورد، یا غریزه‏ای که در درون پنهان داشته باشد. او بدون تجربه از حوادث گذشته، و بدون شریکی که در ایجاد امور شگفت‏انگیز یاریش کند، موجودات را آفرید، پس آفرینش آن کامل گشت و به عبادت و اطاعت پروردگارش پرداخت دعوت او را پذیرفت و در برابر فرمان الهی سستی و درنگ نکرد و در اجرای فرمان الهی توقف نپذیرفت پس کجیهای هر چیزی را راست، و مرزهای هر یک را روشن ساخت، و با قدرت خداوندی بین اشیاء متضاد هماهنگی ایجاد کرد، و وسایل ارتباط آنان را فراهم ساخت، و موجودات را از نظر حدود، اندازه، و غرائز، و شکلها، و قالبها، و هیئتهای گوناگون، تقسیم و استوار فرمود، و با حکمت و تدبیر خویش هر یکی را به سرشتی که خود خواست درآورد.
چگونگی آفرینش آسمانها
فضای باز و پستی و بلندی و فاصله‏های وسیع آسمانها را بدون اینکه به چیزی تکیه کند، نظام بخشید، و شکافهای آن را به هم آورد، و هر یک را با آنچه که تناسب داشت و جفت بود پیوند داد، و دشواری فرود آمدن و برخاستن را آسان کرد، بر فرشتگانی که فرمان او را به خلق رسانند یا اعمال بندگان را بالا برند. در حالی که آسمان به صورت دود و بخار بود به آن فرمان داد، پس رابطه‏های آن را برقرار ساخت، سپس آنها را از هم جدا نمود و بین آنها فاصله انداخت، و بر هر راهی و شکافی از آسمان، نگهبانی از شهابهای روشن گماشت، و با دست قدرت آنها را از حرکت ناموزون در فضا نگهداشت، و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسلیم باشند و آفتاب را نشانه روشنی‏بخش روز، و ماه را، با نوری کمرنگ برای تاریکی شبها قرار داد، و آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد، و حرکت آن دو را دقیق اندازه‏گیری نمود تا در درجات تعیین‏شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد، و قابل تشخیص شود، و با رفت و آمد آنها شماره سالها، و اندازه‏گیری زمان ممکن باشد، پس در فضای هر آسمان فلک آن را آفرید، و زینتی از گوهرهای تابنده و ستارگان درخشنده بیاراست، و آنان را که خواستند اسرار آسمانها را دزدانه دریابند، با شهابهای سوزان تیرباران کرد، و تمامی ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بی‏قرار، فرودآینده و بالارونده، و نگران‏کننده و شادی‏آفرین را، تسلیم اوامر خود فرمود.
ویژگیهای فرشتگان
سپس، خداوند سبحان برای سکونت بخشیدن در آسمانها، و آباد ساختن بالاترین قسمت از ملکوت خویش، فرشتگانی شگفت آفرید، و تمام شکافها و راههای گشاده آسمانها را با فرشتگان پر کرد، و فاصله جو آسمان را از آنها گستراند، که هم‏اکنون صدای تسبیح آنها فضای آسمانها را پر کرده، در بارگاه قدس، درون پرده‏های حجاب، صحنه‏های مجد و عظمت پروردگار، طنین‏انداز است در ماورای آنها زلزله‏هایی است که گوشها را کر می‏کند و شعاعهای خیره‏کننده نور، که چشمها را از دیدن باز می‏دارد، و ناچار خیره بر جای خویش می‏ماند. خدا فرشتگانی را در صورتهای مختلف و اندازه‏های گوناگون آفرید، و بال و پرهایی برای آنها قرار داد، آنها که همواره در تسبیح جلال و عزت پروردگار بسر می‏برند. و چیزی از شگفتیهای آفرینش پدیده‏ها را به خود نسبت نمی‏دهند و در آنچه از آفرینش پدیده‏ها که خاص خداست، ادعایی ندارند. (بلکه بندگانی بزرگوارند، که در سخن گفتن از او پیشی نمی‏گیرند و به فرمان الهی عمل می‏کنند) خدا فرشتگان را امین وحی خود قرار داده، و برای رساندن پیمان امر و نهی خود به پیامبران، از آنها استفاده کرد، و روانه زمین نمود، آنها را از تردید شبهات مصونیت بخشید، که هیچکدام از فرشتگان از راه رضای حق منحرف نمی‏گردند. آنها را از یاری خویش بهرمند ساخت، و دلهایشان را در پوششی از تواضع و فروتنی و خشوع و آرامش درآورد، درهای آسمان را بر رویشان گشود تا خدا را به بزرگی بستایند، و برای آنها نشانه‏های روشن قرار داد تا به توحید او بال گشایند سنگینیهای گناهان هرگز آنها را در انجام وظیفه دلسرد نساخت، و گذشت شب و روز آنها را به سوی مرگ سوق نداد، تیرهای شک و تردید خلل در ایمانشان ایجاد نکرد، و شک و گمان در پایگاه یقین آنها راه نیافت، و آتش کینه در دلهایشان شعله‏ور نگردید، حیرت و سرگردانی آنها را از ایمانی که دارند و آنچه از هیبت و جلال خداوندی که در دل نهادند جدا نساخت، وسوسه‏ها در آنها راه نیافته، تا شک و تردید بر آنها تسلط یابد.
اقسام فرشتگان
گروهی از فرشتگان در آفرینش ابرهای پرآب، و در آفرینش کوههای عظیم و سربلند، و خلقت ظلمت و تاریکیها نقش دارند، و گروهی دیگر، قدمهایشان تا ژرفای زمین پایین رفته، و چونان پرچمهای سفیدی دل فضا را شکافته‏اند، و در زیر آن بادهایی است که به نرمی حرکت کرده و در مرزهای مشخصی نگاهش می‏دارد.
صفات والای فرشتگان
اشتغال به عبادت پروردگار، فرشتگان را از دیگر کارها باز داشته، و حقیقت ایمان میان آنها و معرفت حق، پیوند لازم ایجاد کرد، نعمت یقین آنها را شیدای حق گردانید که به غیر خدا هیچ علاقه‏ای ندارند، شیرینی معرفت خدا را چشیده و از جام محبت پروردگار سیراب شدند، ترس و خوف الهی در ژرفای جان فرشتگان راه یافته، و از فراوانی عبادت قامتشان خمیده و شوق و رغبت فراوان، از زاری و گریه‏شان نکاسته است. مقام والای فرشتگان، از خشوع و فروتنی آنان کم نکرد، و غرور و خودبینی دامنگیرشان نگردید، تا اعمال نیکوی گذشته را شماره کنند، و سهمی از بزرگی و بزرگواری برای خود تصور نمایند. گذشت زمان آنان را از انجام وظائف پیاپی نرنجانده و از شوق و رغبتشان نکاسته تا از پروردگار خویش ناامید گردند، از مناجاتهای طولانی، خسته‏نشده، و اشتغال به غیر خدا آنها را تحت تسلط خود درنیاورده است، و از فریاد استغاثه و زاری آنها فروکش نکرده و در مقام عبادت و نیایش دوش بدوش هم همواره ایستاده‏اند، راحت طلبی آنها را به کوتاهی در انجام دستوراتش وادار نساخته، و کودنی و غفلت و فراموشی بر تلاش و کوشش و عزم راسخ فرشتگان راه نمی‏یابد، و فریبهای شهوت، همتهای بلندشان را تیرباران نمی‏کند. فرشتگان، ایمان به خدای صاحب عرش را ذخیره روز بینوای خود قرار داده و آن هنگام که خلق به غیر خدا را پایان نمی‏دهند، و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهی و اطاعت پروردگار سست نمی‏کنند، آنچه آنان را شیفته طاعت خدا کرده بذر محبت است که در دل می‏پرورانند، و هیچگاه دل از بیم و امید او برنمی‏دارند، عوامل ترس آنها را از مسئولیت باز نمی‏دارد تا در انجام وظیفه سستی ورزند، طمعها به آنان شبیخون نزده تا تلاش دنیا را بر کار آخرت مقدم دارند، اعمال گذشته خود را بزرگ نمی‏شمارند، و اگر بزرگ بشمارند امیدوارند، و امید بیش از حد نمی‏گذارد تا از پروردگار ترسی در دل داشته باشند.
پاک بودن فرشتگان از رذایل اخلاقی
فرشتگان درباره پروردگار خویش به جهت وسوسه‏های شیطانی اختلاف نکرده‏اند، و برخوردهای بد با هم نداشته و راه جدایی نگیرند، کینه‏ها و حسادتها در دلشان راه نداشته و عوامل شک و تردید و خواهشهای نفسانی، آنها را از هم جدا نساخته، و افکار گوناگون آنان را به تفرقه نکشانده است. فرشتگان بندگان ایمانند، و طوق بندگی به گردن افکنده و هیچگاه با شک و تردید و سستی، آن را بر زمین نمی‏گذارند، در تمام آسمانها جای پوستین خالی نمی‏توان یافت مگر آنکه فرشته‏ای به سجده افتاده، یا در کار و تلاش است، طاعت فراوان آنها بر یقین و معرفتشان نسبت به پروردگار می‏افزاید، و عزت خداوند عظمت او را در قلبشان بیشتر می‏نماید.
چگونگی آفرینش زمین
زمین را بر موجهای پرخروش، و دریاهای مواج فرو نشاند، موجهایی که بالای آن به هم می‏خورد و در تلاطمی سخت هر یک، دیگری را واپس می‏زد، چونان شتران نر مست، فریادکنان و کف بر لب، به هر سوی روان بود سپس قسمتهای سرکش آب از سنگینی زمین فرو نشست و هیجان آنها بر اثر تماس با سینه زمین آرام گرفت. زیرا زمین با پشت بر آن می‏غلطید و آنهمه سر و صدای امواج ساکن و آرام‏شده، چون اسب افسارشده رام گردید. خشکیهای زمین در دل امواج، گسترده، و آب را از کبر و غرور و سرکشی و خروش باز داشت، و از شدت حرکتش کاسته شد، و بعد از آنهمه حرکتهای تند ساکت شد، و پس از آنهمه خروش و سرکشی متکبرانه به جای خویش ایستاد پس هنگامی که هیجان آب در اطراف زمین فرو نشست و کوههای سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل نمود، چشمه‏های آب از فراز کوهها بیرون آورد و آبها را در شکاف بیابانها و زمینهای هموار روان کرد، و حرکت زمین را با صخره‏های عظیم و قله کوههای بلند نظم داد، و زمین به جهت نفوذ کوهها در سطح آن، و فرو رفتن ریشه کوهها در شکافهای آن و سوار شدن بر پشت دشتها و صحراها، از لرزش و اضطراب باز ایستاد.
نقش پدیده‏های جوی در زمین
و بین زمین و جو فاصله افکند، و وزش بادها را برای ساکنان آن آماده ساخت، تمام نیازمندیها و وسائل زندگی را برای اهل زمین استخراج و مهیا فرمود، سپس هیچ جا از بلندیهای زمین را که آب چشمه‏ها و جدول نهرها به آن راه ندارد وانگذاشت، بلکه ابرهایی را آفرید تا قسمتهای مرده آن احیا شود، و گیاهان رنگارنگ برویند. قطعات بزرگ و پراکنده ابرها را به هم پیوست تا سخت به حرکت درآمدند، و با به هم خوردن ابرها، برقها درخشیدن گرفت، اما از درخشندگی ابرهای سفید کوه‏پیکر، و متراکم چیزی کاسته نشد ابرها را پی در پی فرستاد تا زمین را احاطه کردند، و بادها شیر باران را از ابرها دوشیدند، و بشدت به زمین فرو ریختند، ابرها پایین آمده سینه بر زمین ساییدند، و آنچه بر پشت داشتند فرو ریختند که در بخشهای بی‏گیاه زمین انواع گیاهان روییدن گرفت، و در دامن کوهها، سبزه‏ها پدید آمد.
زیباییهای زمین
پس زمین به وسیله باغهای زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرده، و با لباس نازک گلبرگها که بر خود پوشید، هر بیننده‏ای را به شگفتی وامی‏دارد. با زینت و زیوری که از گلوبند گلهای گوناگون، خود را آراسته، هر بیننده‏ای را به وجد می‏آورد، که فرآورده‏های نباتی را، توشه و غذای انسان، و روزی حیوانات قرار داده است، در گوشه و کنار آن دره‏های عمیق آفرید، و راهها و نشانه‏ها برای آنان که بخواهند از جاده‏های وسیع آن عبور کنند، تعیین کرد.
داستان زندگی آغازین آدم (ع) و اعزام پیامبران (ص)
هنگامی که خدا زمین را آماده زندگی انسان ساخت و فرمان خود را صادر فرمود، آدم (ع) را از میان مخلوقاتش برگزید، و او را نخستین و برترین مخلوق خود در زمین قرار داد، ابتدا آدم را در بهشت جای داده و خوراکیهای گوارا بدو بخشید، و از آنچه که او را منع کرد پرهیز داد، و آگاهش ساخت که اقدام بر آن نافرمانی بوده و مقام و ارزش او را به خطر خواهد افکند. اما آدم (ع) از آنچه نهی شد، اقدام کرد و علم خداوند درباره او تحقق یافت، تا آنکه پس از توبه، او را از بهشت به سوی زمین فرستاد، تا با نسل خود زمین را آباد کند، و بدین وسیله حجت را بر بندگان تمام کرد، و پس از وفات آدم (ع) زمین را از حجت خالی نگذاشت و میان فرزندان آدم (ع) و خود، پیوند شناسایی برقرار فرمود، و قرن به قرن، حجتها و دلیلها را بر زبان پیامبران آسمانی برگزیده و حاملان رسالت خویش جاری ساخت، تا اینکه سلسله انبیا توسط پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) به اتمام رسید و بیان احکام و انذار و بشارت الهی به سرمنزل نهایی راه یافت.
آفرینش امکانات زندگی
روزی انسانها را اندازه‏گیری و مقدر فرمود، گاهی کم و زمانی زیاد، و به تنگی و وسعت، به گونه‏ای عادلانه تقسیم کرد تا هر کس را که بخواهد با تنگی روزی یا وسعت آن بیازماید، و با شکر و صبر، غنی و فقیر را مورد آزمایش قرار دهد. سپس روزی گسترده را با فقر و بیچارگی درآمیخت، و تندرستی را با حوادث دردناک پیوند داد، دوران شادی و سرور را با غصه و اندوه نزدیک ساخت، اجل و سرآمد زندگی را مشخص کرد، آن را گاهی طولانی و زمانی کوتاه قرار داد، مقدم یا موخر داشت، و برای مرگ، اسباب و وسائلی فراهم ساخت، و با مرگ، رشته‏های زندگی را در هم پیچید و پیوندهای خویشاوندی را از هم گسست تا آزمایش گردند.
تعریف علم خداوند
خداوند از اسرار پنهانی مردم، و از نجوای آنان که آهسته سخن می‏گویند، و از آنچه که در فکرها به واسطه گمان خطور می‏کند، و تصمیمهایی که به یقین می‏پیوندد، و از نگاههای رمزی چشم که از لابلای پلکها خارج می‏گردد، آگاه است، خدا از آنچه در مخفی‏گاههای دلها قرار دارد، و از اموری که پشت پرده غیب پنهان است، و آنچه را که پرده‏های گوش مخفیانه می‏شنود، و از اندرون لانه‏های تابستانی مورچگان، و خانه‏های زمستانی حشرات، از آهنگ اندوهبار زنان غمدیده و صدای آهسته قدمها، آگاهی دارد. خدای سبحان! از جایگاه پرورش میوه در درون پرده‏های شکوفه‏ها، و از مخفیگاه غارهای حیوانات وحشی در دل کوهها، و اعماق دره‏ها، از نهانگاه پشه‏ها بین ساقه‏ها و پوست درختان، از محل پیوستگی برگها به شاخسارها، و از جایگاه به هم آمیخته شدن نطفه‏ها در پشت پدران، آگاه است. خدا از آنچه پرده ابر را به وجود می‏آورد و به هم می‏پیوندد، و از قطرات بارانی که از ابرهای متراکم می‏بارند، و از آنچه که گردبادها از روی زمین برمی‏دارند، و بارانها با سیلاب آن را فرو می‏نشانند و نابود می‏کنند، از ریشه گیاهان زمین که میان انبوه شن و ماسه پنهان‏شده است، از لانه پرندگانی که در قله بلند کوهها جای گرفتند، و از نغمه‏های مرغان در آشیانه‏های تاریک، از لولوهایی که در دل صدفها پنهان است، و امواج دریاهایی که آنها را در دامن خویش پروراندند آگاهی دارد. خدا از آنچه که تاریکی شب آن را فرا گرفته، و یا نور خورشید بر آن تافته، و آنچه تاریکیها و امواج نور، پیاپی آن را در بر می‏گیرد، از اثر هر قدمی، از احساس هر حرکتی، و آهنگ هر سختی، و جنبش هر لبی، و مکان هر موجود زنده‏ای، و وزن هر ذره‏ای، و ناله هر صاحب اندوهی اطلاع دارد خدا هر آنچه از میوه شاخسار درختان، و برگهایی که روی زمین ریخته، و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنین که به شکل پاره‏ای گوشت است، و پرورش‏دهنده انسان و نطفه آگاهی دارد. و برای این همه آگاهی، هیچ گونه زحمت و دشواری برای او وجود ندارد، و برای نگهداری این همه از مخلوقات رنگارنگ که پدید آورده دچار نگرانی نمی‏شود، و در تدبیر امور مخلوقات، سستی و ملالی در او راه نمی‏یابد، بلکه علم پروردگار در آنها نفوذ یافته، و همه آنها را شماره کرده است، و عدالتش همه را در بر گرفته و با کوتاهی کردن مخلوقات در ستایش او، باز فضل و کرمش تداوم یافته است.
نیایش امیرالمومنین (ع)
خدایا! تویی سزاوار ستایشهای نیکو، و بسیار و بی‏شمار تو را ستودن، اگر تو را آرزو کنند پس بهترین آرزویی، و اگر به تو امید بندند پس بهترین امیدی. خدایا! درهای نعمت بر من گشودی که زبان به مدح غیر تو نگشایم، و بر این نعمتها غیر از تو را ستایش نکنم، و زبان را در مدح آنان که آرزوها را قطع می‏کنند و مورد اعتماد نیستند باز نخواهم کرد، خداوندا! هر ثناگویی از سوی ستایش‏شده پاداشی دارد، به تو امیدوارم که مرا به سوی ذخائر رحمت و گنجهای آمرزش آشنا کردی. خدایا! این بنده توست که تو را یگانه می‏خواند، و توحید و یگانگی تو را سزاست، و جز تو کسی را سزاوار این ستایشها نمی‏داند خدایا! مرا به درگاه تو نیازی است که جز فضل تو جبران نکند، و آن نیازمندی را جز عطا و بخشش تو به توانگری مبدل نگرداند، پس در این مقام رضای خود را به ما عطا فرما، و دست نیاز ما را از دامن غیر خود کوتاه گردان که (تو بر هر چیزی توانایی).
متن عربی نهج البلاغه