متفرقه
2 دقیقه پیش | با زخم های زندگی چه کنیم؟در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ... |
2 دقیقه پیش | نظر آیتالله محقق داماد درمورد سید حسنآیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ... |
حکمت شماره 142
وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ یَعِظَهُ: لا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْاخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ، وَ یُرَجِّى التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ، یَقُولُ فِى الدُّنْیا بِقَوْلِ الزّاهِدِینَ، وَ یَعْمَلُ فِیها بِعَمَلِ الرَّاغِبِینَ، إِنْ أُعْطِىَ مِنْها لَمْ یَشْبَعْ، وَ إِنْ مُنِعَ مِنْها لَمْ یَقْنَعْ، یَعْجِزُ عَنْ شُکْرِ ما أُوتِىَ، وَ یَبْتَغِى الزِّیادَةَ فِیما بَقِىَ. یَنْهى وَ لا یَنْتَهِى، وَ یَأْمُرُ بِما لا یَأْتِى، یُحِبُّ الصَّالِحِینَ وَ لا یَعْمَلُ عَمَلَهُمْ، وَ یُبْغِضُ الْمُذْنِبِینَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ، یَکْرَهُ الْمَوْتَ لِکَثْرَةِ ذُنُوبِهِ، وَ یُقِیمُ عَلى ما یَکْرَهُ الْمَوْتَ لَهُ، إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نادِماً، وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لاهِیاً، یُعْجِبُ بِنَفْسِهِ إِذا عُوفِىَ، وَ یَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِىَ، إِنَّ أَصابَهُ بَلاءٌ دَعا مُضْطَرّاً، وَ إِنْ نالَهُ رَخاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً، تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلى ما یَظُنُّ، وَ لا یَغْلِبُها عَلى ما یَسْتَیْقِنُ، یَخافُ عَلى غَیْرِهِ بِأَدْنى مِنْ ذَنْبِهِ، وَ یَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَکْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ، إِنِ اسْتَغْنى بَطِرَ وَ فُتِنَ، وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنَطَ وَ وَهَنَ، یُقَصِّرُ إِذا عَمِلَ، وَ یُبالِغُ إِذا سَأَلَ، إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِیَةَ، وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ، وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انفَرَجَ عَنْ شَرائِطِ الْمِلَّةِ. یَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لا یَعْتَبِرُ، وَ یُبالِغُ فِى الْمَوْعِظَةِ وَ لا یَتَّعِظُ، فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلّ، وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ، یُنافِسُ فِیما یَفْنى، وَ یُسامِحُ فِیما یَبْقى، یَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً، یَخْشَى الْمَوْتَ وَ لا یُبادِرُ الْفَوْتَ، یَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِیَةِ غَیْرِهِ ما یَسْتَقِلُّ أَکْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ، وَ یَسْتَکْثِرُ مِنْ طاعَتِهِ ما یَحْقِرُهُ مِنْ طاعَةِ غَیْرِهِ. فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طاعِنٌ، وَ لِنَفْسِهِ مُداهِنٌ، اللَّغْوُ مَعَ الْأَغْنِیاءِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الذِّکْرِ مَعَ الْفُقَراءِ، یَحْکُمُ عَلى غَیْرِهِ لِنَفْسِهِ، وَ لا یَحْکُمُ عَلَیْها لِغَیْرِهِ، یُرْشِدُ غَیْرَهُ وَ یُغْوِى نَفْسَهُ، فَهُوَ یُطاعُ وَ یَعْصِى، وَ یَسْتَوْفِى وَ لا یُوفِى، وَ یَخْشَى الْخَلْقَ فِى غَیْرِ رَبِّهِ، وَ لا یَخْشى رَبَّهُ فِى خَلْقِهِ. قالَ السَّید الشَریف: وَ لَوْ لَمْ یَکُن فِى هذَا الْکِتابِ إِلّا هذَا الْکَلامُ لَکَفى بِهِ مَوْعِظَةً ناجِعَةً، وَ حِکْمَةً بالِغَةً، وَ بَصِیرَةً لِمُبْصِرٍ، وَ عِبْرَةً لِناظِرٍ مُفَکِّرٍ. |
ترجمه دشتی |
و درود خدا بر او فرمود: (مردی از امام درخواست اندرز کرد) از کسانی مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است، و توبه را با آرزوهای دراز به تاخیر میاندازد، در دنیا چونان زاهدان سخن میگوید، اما در رفتار همانند دنیاپرستان است، اگر نعمتها به او برسد سیر نمیشود، و در محرومیت قناعت ندارد، از آنچه به او رسید شکرگزار نیست، و از آنچه مانده زیادهطلب است، پرهیز میدهد اما خود پروا ندارد، به فرمانبرداری امر میکند اما خود فرمان نمیبرد، نیکوکاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد، گناهکاران را دشمن دارد اما خود یکی از گناهکاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمیدارد، اما در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت پافشاری دارد، اگر بیمار شود پشیمان میشود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانیهاست. در سلامت مغرور و در گرفتاری ناامید است اگر مصیبتی به او رسد به زاری خدا را میخواند اگر به گشایش دست یافت مغرورانه از خدا روی برمیگرداند، نفس به نیروی گمان ناروا بر او چیرگی دارد، و او با قدرت یقین بر نفس چیره نمیگردد، برای دیگران که گناهی کمتر از او دارند نگران است و بیش از آنچه که عمل کرده امیدوار است، اگر بینیا ز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهیدست گردد، مایوس و سست شود. چون کار کند در آن کوتاهی ورزد، و چون چیزی خواهد زیادهروی نماید، چون در برابر شهوت قرار گیرد گناه را برگزیده، توبه را به تاخیر اندازد، و چون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزیند، عبرتآموزی را طرح میکند اما خود عبرت نمیگیرد، در پند دادن مبالغه میکند اما خود پندپذیر نمیباشد، سخن بسیار میگوید، اما کردار خوب او اندک است. برای دنیا زودگذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاویدان آسان میگذرد، سود را زیان، و زیان را سود میپندارد، از مرگ هراسناک است اما فرصت را از دست میدهد، گناه دیگری را بزرگ میشمارد، اما گناهان بزرگ خود را کوچک میپندارد، طاعت دیگران را کوچک و طاعت خود را بزرگ میداند، مردم را سرزنش میکند، اما خود را نکوهش نکرده با خود ریاکارانه برخورد میکند، خوشگذرانی با سرمایهداران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زیان دیگران حکم میکند اما هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حکم نخواهد کرد، دیگران را هدایت اما خود را گمراه میکند، دیگران از او اطاعت میکنند، و او مخالفت میورزد، حق خود را به تمام میگیرد اما حق دیگران را به کمال نمیدهد، از غیر خدا میترسد اما از پروردگار خود نمیترسد. (اگر در نهجالبلاغه نبود جز این حکمت، برای اندرزدادن کافی بود این سخن، حکمتی رسا، و عامل بینایی انسان آگاه، و عبرتآموز صاحب اندیشه است) |
ترجمه فیض الاسلام |
امام علیهالسلام به مردی که از آن حضرت درخواست پند و اندرز نمود (در نکوهش خوهای ناشایسته) فرمود: مباش کسی که بیعمل و کردار (عبادت و بندگی) به آخرت امیدوار است، و با امید دراز توبه و بازگشت (از معصیت و نافرمانی) را پس میاندازد، در (باره) دنیا گفتارش گفتار پارسایان و رفتارش رفتار خواستاران است، اگر از (کالای) دنیا به او داده شود سیر نگردد، و اگر به او نرسد قناعت نکند (به بهره خود خرسند نماند) ناتوان است از سپاسگزاری آنچه (نعمتهائیکه) به او داده شده است و میجوید زیادی را در آنچه نرسیده (به او داده نشده، از کار ناشایسته دیگران را) باز میدارد و خود (از آنچه نهی مینماید) دست بر نمیدارد) و فرمان میدهد به آنچه خود به جا نمیآورد، نیکوکاران را دوست دارد و کردارشان را انجام نمیدهد، و گناهکار را دشمن دارد و خود یکی از آنها است، از جهت زیادی گناهان از مرگ کراهت داشته بدش میآید و ایستادگی میکند بر آنچه (گناهانی که) سبب کراهت از مرگ شده، اگر بیمار شود (از بد رفتاریش) پشیمان گردد و چون تندرستی یابد آسوده و غافل ماند، هر گاه (از بیماری) آسایش بیند خودپسند شود و چون گرفتار گردد نومید و پژمرده شود، اگر بلاء و سختی برایش آید با نگرانی دعاء و زاری نماید، و چون راحتی و خوشی به او دست دهد از غرور و فریب (به کالای دنیا از خدا) دوری گزیند، نفس (اماره) بر او مسلط است به آنچه (آمرزش گناهان که) گمان دارد، و مسلط نیست به آنچه (مرگ و عذاب جاوید که) باور دارد، بر دیگری به گناه به کمتر از گناه خود میترسد (طاعت خویش را بزرگ میپندارد) چون به توانگری رسد شاد شده در فتنه و گمراهی افتد (پی هم گناه میکند) و چون تنگدست گردد (از رحمت خدا) نومید شده و (در عبادت و بندگی) سستی نماید، و اگر طاعت و بندگی کند کوتاهی نماید (درست انجام ندهد) و چون درخواست کند (از خدا حاجت طلبد) اصرار و کوشش دارد، اگر به او شهوت و خواهشی (آسایش و خوشی) رو آورد نافرمانی پیش گرفته توبه و بازگشت را پشت سر اندازد، و اگر به او اندوهی برسد از دستورهای دین (شکیبائی و بردباری و پناه به خدا بردن به هنگام سختی) دوری گزیند (برای مردم) عبرت و پند گرفتن از دیگران را بیان میکند و خود عبرت نمیگیرد، و در اندرز دادن میکوشد و خود پندپذیر نیست، پس او به گفتار میاندازد و عمل و کردارش اندک است، در آنچه (دنیا و کالای آن که) فانی و نابود گردد کوشش مینماید و در آنچه (آخرت و آنچه در آن است که) باقی و جاوید است سهلانگاری میکند، غنیمت و سود (معصیت و نافرمانی) غنیمت و سود، از مرگ ترسان است و پیش از اینکه فرصت از دست برود (به اعمال صالحه و کردار خداپسند) نمیشتابد، بزرگ میشمارد از نافرمانی دیگری معصیتی را که بزرگتر از آن را از خود خرد میپندارد، و از بندگی خویش بسیار میشمارد طاعتی را که از دیگری اندک داند، پس او به مردم سختگیر است و به خود سهلانگار، بیهودهگوئی با توانگران را بیشتر دوست دارد از یاد خدا با تنگدستان، برای سود خود به زیان دیگری حکم میکند (اگر چه نادرست باشد) و برای سود دیگری به زیان خود حکم نمیکند (اگر چه درست باشد) دیگری را راهنمائی مینماید و خود را گمراه میسازد پس از او پیروی میکنند و خود معصیت مینماید، و (حق خود را) تمام میستاند و (حق دیگری را) تمام نمیدهد، و از مردم میترسد نه در راه پروردگارش (از ترس آنان کاری را انجام میدهد که خداپسند نیست) و در کار مردم از پروردگارش نمیترسد (به آنان زیان میرساند و از خدا بیمی ندارد. سیدرضی علیهالرحمه فرماید:) اگر در کتاب نهجالبلاغه جز این فرمایش نبود همان برای پند سودمند و حکمت رسا و بینائی بینا و عبرت و پند اندیشه کننده بس بود. |
ترجمه سید جعفر شهیدی |
(و به مردی که از او خواست تا پندش دهد فرمود:) از آنان مباش که به آخرت امیدوار است بی آنکه کاری سازد، و به آرزوی دراز توبه را واپس اندازد. درباره دنیا چون زاهدان سخن گوید، و در کار دنیا راه جویندگان دنیا را پوید. اگر از دنیا بدو دهند سیر نشود، و اگر از آن بازش دارند خرسند نگردد. در سپاس آنچه بدان دادهاند ناتوان است، و از آنچه مانده فزونی را خواهان. از کار بد باز میدارد، و خود باز نمیایستد، و بدانچه خود نمیکند فرمان میدهد. نیکوان را دوست میدارد، و کار او کار آنان نیست و گناهکاران را دشمن میدارد، و خود از آنان یکی است. مرگ را خوش نمیدارد، چون گناهانش بسیار است و بدانچه به خاطر آن از مردن میترسد در کارست. اگر بیمار شود پیوسته در پشیمانی است، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانی. چون عافیت یابد به خود بالان است، و چون گرفتار بلا شود نومید و نالان. اگر بلایی بدو رسد، به زاری خدا را خواند، و اگر امیدی یابد مغرور روی برگرداند. در آنچه درباره آن به گمان است، هوای نفس خویش را به فرمان است، و درباره آنچه یقین دارد در چیرگی بر نفس ناتوان. از کمتر گناه خود بر دیگری ترسان است، و بیشتر از پاداش کرده او رابرای خود بیوسان. اگر بینیاز شود سرمست گردد و مغرور، و اگر مستمند شود مایوس و سست و رنجور، چون کار کند در کار کوتاه است و چون بخواهد بسیار خواه است. چون شهوت بر او دست یابد گناه را مقدم سازد، و توبه را واپس اندازد و چون رنجی بدو رسد از راه شرع و ملت برون تازد. آنچه را مایه عبرت است وصف کند و خود عبرت نگیرد، و در اندرز دادن مبالغه کند و خود اندرز نپذیرد. در گفتن، بسیار گفتار، و در عمل اندک کردار در آنچه ناماندنی است خود را بر دیگری پیش دارد، و آنچه را ماندنی است آسان شمارد. غنیمت را غرامت پندارد و غرامت را غنیمت انگارد. از مرگ بیم دارد و فرصت را وامیگذارد. گناه جز خود را بزرگ میانگارد و بیشتر از آن را که خود کرده، خرد به حساب میآرد، و از طاعت خود آن را بسیار میداند که مانندش را از جز خود ناچیز میپندارد. پس او بر مردم طعنه زند و با خود کار به ریا و خیانت کند با توانگران به بازی نشستن را دوست تر دارد تا با مستمندان در یاد خدا پیوستن. به سود خود بر دیگری حکم کند و برای دیگری به زیان خود رای ندهد، و دیگران را راه نماید و خود را گمراه نماید. پس فرمان او را میبرند و او نافرمانی میکند. و حق خود را به کمال میستاند و حق دیگری را به کمال نمیدهد. از مردم میترسد، نه در راه طاعت خدا و از خدا نمیترسد در راه طاعت بندهها. (و اگر در این کتاب جز این گفتار نبود، برای اندرز بجا و حکمت رسا، و بینایی بیننده و پند دادن نگرنده اندیشنده بس مینمود.) |
ویدیو مرتبط :
ناروتو قسمت 142 - Naruto 142
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
حکمت شماره 40
وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ لِبَعْضِ أَصْحابِهِ فِى عِلَّةٍ اعْتَلَّها: جَعَلَ اللَّهُ ما کانَ مِنْ شَکْواکَ حَطّاً لِسَیِّئاتِکَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لا أَجْرَ فِیهِ، وَ لکِنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئاتِ وَ یَحُتُّها حَتّ الْأَوْراقِ، وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِى الْقَوْلِ بِاللِّسانِ، وَ الْعَمَلِ بِالْأَیْدِى وَ الْأَقْدامِ، وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ یُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّیَّةِ وَ السَّرِیرَةِ الصّالِحَةِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ الْجَنَةُ. وَ أَقُولُ: صَدَقَ عَلَیْهِ السَّلامُ إِنَّ الْمَرَضَ لا أَجْرَ فِیهِ، لِأَنَّهُ مِنْ قَبِیلِ ما یُسْتَحَقُّ عَلَیْهِ الْعِوَضُ لِأَنَّ الْعِوَضَ یُسْتَحَقُّ عَلى ما کانَ فِى مُقابَلَةِ فِعْلِ اللَّهِ تَعالى بِالعَبْدِ مِنَ الالامِ وَ الْأَمْراضِ وَ ما یَجْرِى مَجْرى ذلِکَ، وَ الْأَجْرُ وَ الثَّوابُ یُسْتَحَقَّانِ عَلى ما کانَ فِى مُقابَلَةِ فِعْلِ الْعَبْدِ فَبَیْنَهُما فَرْقٌ قَدْ بَیَّنَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ کَما یَقْتَضِیهِ عِلْمُهُ الثَّاقِبُ، وَ رَأْیُهُ الصّآئِبُ. |
ترجمه دشتی |
و به یکی از یارانش که بیمار بود فرمود: خدا! آنچه را که از درد بیماری شکایت داری موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بیماری پاداشی نیست اما گناهان را از بین میبرد، و آنها را چونان برگ پاییزی میریزاند، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دستها و قدمهاست، و خدای سبحان به خاطر نیت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد. |
ترجمه فیض الاسلام |
امام علیهالسلام به یکی از اصحابش هنگامی که او بیمار شده بود (درباره این که بیماری سبب آمرزش گناهان میشود) فرموده است: خداوند بیماری تو را (سبب) برطرف شدن گناهانت قرار داده، پس بیماری را پاداشی نیست، بلکه (چون شخص را شکسته و ناتوان مینماید و انسان در چنین حالتی به سوی پروردگارش توبه و بازگشت کرده از معصیت و نافرمانیش پشیمان و تبرک آن تصمیم میگیرد سبب شده که) گناهان را از بین میبرد، و آنها را مانند ریختن برگها (از درخت) میریزد، و مزد و پاداش در گفتار به زبان و کردار به دستها و پاها است (و بیماری نه از گفتار و نه از کردار است) و خداوند سبحان به سبب پاکی نیت و شایستگی باطن هر که را از بندگانش بخواهد به بهشت داخل میگرداند (پس اگر کسی در بیماری شکیبا و دارای باطن نیکو و دل پاک باشد ممکن است خداوند بدون عمل دست و پا او را بیامرزد. سیدرضی (علیهالرحمه) فرماید:) میگویم: امام علیهالسلام راست فرموده که بیماری را پاداشی نیست، زیرا بیماری از قبیل چیزی است که سزاوار عوض میشود چون عوض در برابر فعل خدایتعالی از دردها و بیماریها و مانند آن به بنده است، و مزد و پاداش در برابر فعل بنده میباشد، پس بین عوض و پاداش امتیازی است که امام علیهالسلام به مقتضی علم نافذ و رای رسای خود بیان فرموده است. |
ترجمه سید جعفر شهیدی |
(و به یکی از یاران خود فرمود هنگامی که او از بیماری شکوه نمود.) خدا آنچه را از آن شکایت داری موجب کاستن گناهانت گرداند، چه در بیماری مزدی نیست، لیکن گناهان را میکاهد و میپیراید چون پیراستن برگ درختان، و مزد در گفتارست به زبان، و کردار با گامها و دستان، و خدای سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت در آورد. (و میگویم، امام علیهالسلام راست گفت که در بیماری مزد نیست، چه بیماری از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتی است که از جانب خدا بر بنده آید، چون دردها و بیماریها و مانند آن، و مزد و پاداش در مقابل کاری است که بنده کند، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رای رسای او اقتضا کند آن را بیان فرمود.) |