متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

حکمت شماره 118



متن عربی حکمت نهج البلاغه

وَ قَدْ تَبِعَ جِنازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا یَضْحَکُ، فَقالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: ‏کَأَنّ‏ ‏الْمَوْتَ‏ ‏فِیها ‏عَلى ‏غَیْرِنا ‏کُتِبَ‏، ‏و ‏کَأَنّ‏ ‏الْحَقّ‏ ‏فِیها ‏عَلى ‏غَیْرِنا ‏وَجَبَ‏، ‏و ‏کَأَنّ‏ ‏الَّذِى‏ ‏نَرى ‏مِنَ‏ ‏الْأَمْواتِ‏ ‏‏سَفْرٌ‏ ‏عَمَّا ‏قَلِیلٍ‏ ‏إِلَیْنا ‏راجِعُونَ‏! ‏‏نُبَوِّؤُهُمْ‏‏ ‏‏أَجْداثَهُمْ‏‏، ‏و ‏نَأْکُلُ‏ ‏‏تُراثَهُمْ‏‏ ‏‏کَأَنَّا‏ ‏‏مُخَلَّدُونَ‏‏ ‏‏بَعْدَهُمْ‏‏. ‏‏نَسِینا‏ ‏کُلّ‏ ‏واعِظٍ ‏و ‏واعِظَةٍ، ‏و ‏رُمِینا ‏بِکُلّ‏ ‏‏جائِحَةٍ‏! ‏طُوبى ‏لِمَنْ‏ ‏ذَلّ‏ ‏فِى‏ ‏نَفْسِهِ‏، ‏وَ ‏طابَ‏ ‏کَسْبُهُ‏، ‏وَ ‏صَلَحَتْ‏ ‏سَرِیرَتُهُ‏، ‏وَ ‏حَسُنَتْ‏ ‏‏خَلِیقَتُهُ‏‏، ‏وَ ‏أَنْفَقَ‏ ‏الْفَضْلَ‏ ‏مِنْ‏ ‏مالِهِ‏، ‏وَ ‏أَمْسَکَ‏ ‏الْفَضْلَ‏ ‏مِنْ‏ ‏لِسانِهِ‏، ‏وَ ‏عَزَلَ‏ ‏عَنِ‏ ‏النَّاسِ‏ ‏شَرَّهُ‏، ‏وَ ‏وَسِعَتْهُ‏ ‏السُّنَّةُ، ‏وَ ‏لَمْ‏ ‏یُنسَبْ‏ ‏إِلى ‏‏بِدْعَةٍ‏. أَقُولُ: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَنْسُبُ هذَا الْکَلامَ إِلى رَسُولِ اللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ، وَ کَذلِکَ الَّذِى قَبْلَهُ.

ترجمه فارسی حکمت نهج البلاغه

ترجمه دشتی

و درود خدا بر او فرمود: (در پی جنازه‏ای می‏رفت و شنید که مردی می‏خندد) گویی مرگ بر غیر ما نوشته شد، و حق جز بر ما واجب گردید، و گویا این مردگان مسافرانی هستند که به زودی باز می‏گردند، در حالی که بدنهایشان را به گورها می‏سپاریم، و میراثشان را می‏خوریم. گویا ما پس از مرگ آنان جاودانه‏ایم! آیا چنین است؟ که اندرز هر پنددهنده‏ای از زن و مرد را فراموش می‏کنیم؟ و خود را نشانه تیرهای بلا و آفات قرار دادیم؟ و درود خدا بر او فرمود: خوشا بحال آن کس که خود را کوچک شمرد، و کسب و کار او پاکیزه است، و جانش پاک، و اخلاقش نیکوست، که مازاد بر مصرف زندگی را در راه خدا بخشش کند، و زبان را از زیاده‏گویی باز دارد و آزار او به مردم نرسد، و سنت پیامبر (ص) او را کفایت کرده، بدعتی در دین خدا نمی‏گذارد. (برخی حکمت 123 و 122 را از پیامبر (ص) نقل کرده‏اند)

ترجمه فیض الاسلام

امام علیه‏السلام پی جنازه‏ای (که به گورستان می‏بردند) می‏رفت شنید که مردی می‏خندد، پس (در ترغیب به خوهای پسندیده) فرمود: گویا مردن در دنیا بر غیر ما نوشته شده، و گویا حق (مرگ) در دنیا بر غیر ما لازم گشته، و گویا مرده‏هائی که می‏بینیم (هر روز می‏روند) مسافرینی هستند که به زودی به سوی ما بر می‏گردند! ایشان را در قبرهاشان می‏گذاریم، و دارائیشان را می‏خوریم، مانند آنکه ما پس از آنها جاوید خواهیم ماند که پنددهنده‏ها (زن و مرد از مردگان) را فراموش کردیم، و به هر آفت و زیانی گرفتار شدیم، خوشا کسی که نفسش رام گشت (فروتنی پیشه نمود) و عمل کردارش پاک و شایسته، و نیتش (اعتقاداتش) پسندیده، و خویش نیکو بود، و فزونی از مال و دارائیش را (در راه خدا به مستمندان) انفاق نمود، و پرگوئی را از زبانش نگاهداشت (بیجا نگفت) و بدیش را از مردم دور گردانید (آزار نرسانید) و سنت (روش پیغمبر اکرم) بر او سخت نیامد، و به بدعت نسبت داده نشد (سیدرضی علیه‏الرحمه فرماید:) می‏گویم: بعضی از مردم این سخن و همچنین سخن پیش از آن را به رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت می‏دهند.

ترجمه سید جعفر شهیدی

(و در پی جنازه‏ای می‏رفت، شنید مردی می‏خندد فرمود:) گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند، و گویی آنچه از مردگان می‏بینیم مسافرانند که به زودی نزد ما باز می‏آیند، و آنان را در گورهاشان جای می‏دهیم و میراثشان را می‏خوریم، پنداری ما از پس آنان جاودان به سر می‏بریم. سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش می‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت می‏شویم. (و فرمود:) خوشا آن که خود را خوار انگاشت، و کسبی پاکیزه داشت، و نهادش را از بدی بپرداخت، و خوی خود را نیکو ساخت و زیادت مالش را بخشید و زبان را از فزون گویی در کشید، و شر خود را به مردم نرساند و سنت او را کافی بود، و خود را به بدعت منسوب نگرداند. (می‏گویم بعضی این فقره و آن را که پیش از آن است به رسول خدا (ص) نسبت داده‏اند.)


ویدیو مرتبط :
رباعیات مولانا شماره 118 با عنوان : رفتم به میان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

حکمت شماره 40



متن عربی حکمت نهج البلاغه
وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ لِبَعْضِ أَصْحابِهِ فِى عِلَّةٍ اعْتَلَّها: جَعَلَ اللَّهُ ما کانَ مِنْ شَکْواکَ حَطّاً لِسَیِّئاتِکَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لا أَجْرَ فِیهِ، وَ لکِنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئاتِ وَ یَحُتُّها ‏حَتّ‏ ‏الْأَوْراقِ‏، وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِى الْقَوْلِ بِاللِّسانِ، وَ الْعَمَلِ بِالْأَیْدِى وَ الْأَقْدامِ، وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ یُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّیَّةِ وَ السَّرِیرَةِ الصّالِحَةِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ الْجَنَةُ. وَ أَقُولُ: صَدَقَ عَلَیْهِ السَّلامُ إِنَّ الْمَرَضَ لا أَجْرَ فِیهِ، لِأَنَّهُ مِنْ قَبِیلِ ما یُسْتَحَقُّ عَلَیْهِ الْعِوَضُ لِأَنَّ الْعِوَضَ یُسْتَحَقُّ عَلى ما کانَ فِى مُقابَلَةِ فِعْلِ اللَّهِ تَعالى بِالعَبْدِ مِنَ الالامِ وَ الْأَمْراضِ وَ ما یَجْرِى مَجْرى ذلِکَ، وَ الْأَجْرُ وَ الثَّوابُ یُسْتَحَقَّانِ عَلى ما کانَ فِى مُقابَلَةِ فِعْلِ الْعَبْدِ فَبَیْنَهُما فَرْقٌ قَدْ بَیَّنَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ کَما یَقْتَضِیهِ عِلْمُهُ الثَّاقِبُ، وَ رَأْیُهُ الصّآئِبُ.
ترجمه فارسی حکمت نهج البلاغه

ترجمه دشتی


و به یکی از یارانش که بیمار بود فرمود: خدا! آنچه را که از درد بیماری شکایت داری موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بیماری پاداشی نیست اما گناهان را از بین می‏برد، و آنها را چونان برگ پاییزی می‏ریزاند، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دستها و قدمهاست، و خدای سبحان به خاطر نیت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.

ترجمه فیض الاسلام

امام علیه‏السلام به یکی از اصحابش هنگامی که او بیمار شده بود (درباره این که بیماری سبب آمرزش گناهان می‏شود) فرموده است: خداوند بیماری تو را (سبب) برطرف شدن گناهانت قرار داده، پس بیماری را پاداشی نیست، بلکه (چون شخص را شکسته و ناتوان می‏نماید و انسان در چنین حالتی به سوی پروردگارش توبه و بازگشت کرده از معصیت و نافرمانیش پشیمان و تبرک آن تصمیم می‏گیرد سبب شده که) گناهان را از بین می‏برد، و آنها را مانند ریختن برگها (از درخت) می‏ریزد، و مزد و پاداش در گفتار به زبان و کردار به دستها و پاها است (و بیماری نه از گفتار و نه از کردار است) و خداوند سبحان به سبب پاکی نیت و شایستگی باطن هر که را از بندگانش بخواهد به بهشت داخل می‏گرداند (پس اگر کسی در بیماری شکیبا و دارای باطن نیکو و دل پاک باشد ممکن است خداوند بدون عمل دست و پا او را بیامرزد. سیدرضی (علیه‏الرحمه) فرماید:) می‏گویم: امام علیه‏السلام راست فرموده که بیماری را پاداشی نیست، زیرا بیماری از قبیل چیزی است که سزاوار عوض می‏شود چون عوض در برابر فعل خدایتعالی از دردها و بیماریها و مانند آن به بنده است، و مزد و پاداش در برابر فعل بنده می‏باشد، پس بین عوض و پاداش امتیازی است که امام علیه‏السلام به مقتضی علم نافذ و رای رسای خود بیان فرموده است.

ترجمه سید جعفر شهیدی


(و به یکی از یاران خود فرمود هنگامی که او از بیماری شکوه نمود.) خدا آنچه را از آن شکایت داری موجب کاستن گناهانت گرداند، چه در بیماری مزدی نیست، لیکن گناهان را می‏کاهد و می‏پیراید چون پیراستن برگ درختان، و مزد در گفتارست به زبان، و کردار با گامها و دستان، و خدای سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت در آورد. (و می‏گویم، امام علیه‏السلام راست گفت که در بیماری مزد نیست، چه بیماری از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتی است که از جانب خدا بر بنده آید، چون دردها و بیماریها و مانند آن، و مزد و پاداش در مقابل کاری است که بنده کند، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رای رسای او اقتضا کند آن را بیان فرمود.)