متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

حکمت شماره 105



متن عربی حکمت نهج البلاغه

وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: لَقَدْ عُلِّقَ ‏بِنِیاطِ هذَا الْإِنْسانِ ‏بَضْعَةٌ ‏هِىَ‏ أَعْجَبُ ما فِیهِ وَ ‏ذلِکَ‏ الْقَلْبُ، وَ لَهُ مَوادُّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدادٌ مِنْ خِلافِها، فَإِنْ ‏سَنَحَ‏ ‏لَهُ‏ الرَّجاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَ إِنْ هاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ، وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ، وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ، وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضا نَسِىَ ‏التَّحَفُّظَ، وَ إِنْ ‏غالَهُ‏ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الحَذَرُ، وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْنُ اسْتَلَبَتْهُ ‏الْغِرَّةُ، وَ إِنْ أَصابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَ إِنْ ‏أَفادَ ‏مالًا أَطْغاهُ الْغِنى، وَ إِنْ عَضَّتْهُ ‏الْفاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاءُ، وَ إِنْ ‏جَهَدَهُ‏ الْجُوعُ قَعَدَتْ بِهِ الضَّعْفُ، وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ ‏کَظَّتْهُ‏ ‏الْبِطْنَةُ، فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ، وَ کُلُّ إِفْراطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

ترجمه فارسی حکمت نهج البلاغه

ترجمه دشتی

و درود خدا بر او فرمود: به رگهای درونی انسان پاره گوشتی آویخته که شگرف‏ترین اعضا درونی اوست، و آن قلب است، چیزهایی از حکمت، و چیزهایی متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نومیدی بر آن چیره شود، تاسف خوردن آن را از پای درآورد، اگر خشمناک شود کینه‏توزی آن فزونی یابد و آرام نگیرد، اگر به خشنودی دست یابد، خویشتن‏داری را از یاد برد، و اگر ترس آن فراگیرد پرهیز کردن آن را مشغول سازد. و اگر به گشایشی برسد، دچار غفلت زدگی شود، و اگر مالی به دست آورد، بی‏نیازی آن را به سرکشی کشاند، و اگر مصیبت ناگواری به آن رسد، بی‏صبری رسوایش کند، و اگر به تهیدستی مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگی بی‏تابش کند، ناتوانی آن را از پای درآورد، و اگر زیادی سیر شود، سیری آن را زیاد رساند، پس هرگونه کندروی برای آن زیانبار، و هر گونه تندروی برای آن فسادآفرین است.

ترجمه فیض الاسلام

امام علیه‏السلام (درباره قلب) فرموده است: برگی از (رگهای) این انسان پاره گوشتی آویخته شده که آن شگفترین چیزی است که در او است و آن قلب است که برای آن اوصاف پسندیده و صفات ناپسندیده‏ای است برخلاف آنها: اگر امید و آرزو به آن رو کند طمع و آز خوارش می‏گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آید حرص تباهش سازد، و اگر نومیدی به آن دست یابد حسرت و اندوه می‏کشدش، و اگر غضب و تندخوئی برای آن پیش آید خشم به آن سخت گیرد، و اگر رضا و خشنودی آن را همراه شود خودداری (از ناپسندیده‏ها) را فراموش نماید، و اگر ترس ناگهان آن را فرا گیرد دوری جستن (از کار) مشغولش سازد، و اگر ایمنی و آسودگی آن فزونی گیرد غفلت آن را می‏رباید، اگر به آن مصیبت و اندوه رخ دهد بی‏تابی رسوایش نماید، و اگر مالی بیابد توانگری یاغیش گرداند، و اگر به چیزی آن را بیازارد و بلاء و سختی گرفتارش کند، واگر گرسنگی بر آن سخت‏گیر و ناتوانی از پا در آوردش، و اگر سیری به آن بسیار گشته از حد بگذرد شکمپری به رنج اندازدش، پس هر کوتاهی از حد آن را زیان رساند، و هر بیشی در حد آن را تباه گرداند (بنابراین قلبی که اعتدال و میانه‏روی را از دست نداده به حکمت رفتار کند دارنده آن سود دنیا و آخرت را دریابد).

ترجمه سید جعفر شهیدی

(و فرمود:) به رگهای دل این آدمی گوشتپاره‏ای آویزان است که شگفت تر چیز که در اوست آن است، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایی مخالف آن پس اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد، حرص آن را تباه سازد، و اگر نومیدی بر آن دست یابد، دریغ آن را بکشد، و اگر خشمش بگیرد برآشوبد و آرام نپذیرد، اگر سعادت خرسندی‏اش نصیب شود، عنان خویشتنداری از دست بدهد، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد، پرهیزیدن او را مشغول گرداند، و اگر گشایشی در کارش پدید آید، غفلت او را برباید، و اگر مالی به دست آرد، توانگری وی را به سرکشی وادارد، و اگر مصیبتی بدو رسد ناشکیبایی رسوایش کند، و اگر به درویشی گرفتار شود، به بلا دچار شود، و اگر گرسنگی بی طاقتش گرداند، ناتوانی وی را از پای بنشاند، و اگر پر سیر گردد، پری شکم زیانش رساند. پس هر تقصیر، آن را زیان است، و گذراندن از هر حد موجب تباهی و تاوان.


ویدیو مرتبط :
رباعیات مولانا شماره 105 با عنوان : عشق است نجات

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

حکمت شماره 40



متن عربی حکمت نهج البلاغه
وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ لِبَعْضِ أَصْحابِهِ فِى عِلَّةٍ اعْتَلَّها: جَعَلَ اللَّهُ ما کانَ مِنْ شَکْواکَ حَطّاً لِسَیِّئاتِکَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لا أَجْرَ فِیهِ، وَ لکِنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئاتِ وَ یَحُتُّها ‏حَتّ‏ ‏الْأَوْراقِ‏، وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِى الْقَوْلِ بِاللِّسانِ، وَ الْعَمَلِ بِالْأَیْدِى وَ الْأَقْدامِ، وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ یُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّیَّةِ وَ السَّرِیرَةِ الصّالِحَةِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ الْجَنَةُ. وَ أَقُولُ: صَدَقَ عَلَیْهِ السَّلامُ إِنَّ الْمَرَضَ لا أَجْرَ فِیهِ، لِأَنَّهُ مِنْ قَبِیلِ ما یُسْتَحَقُّ عَلَیْهِ الْعِوَضُ لِأَنَّ الْعِوَضَ یُسْتَحَقُّ عَلى ما کانَ فِى مُقابَلَةِ فِعْلِ اللَّهِ تَعالى بِالعَبْدِ مِنَ الالامِ وَ الْأَمْراضِ وَ ما یَجْرِى مَجْرى ذلِکَ، وَ الْأَجْرُ وَ الثَّوابُ یُسْتَحَقَّانِ عَلى ما کانَ فِى مُقابَلَةِ فِعْلِ الْعَبْدِ فَبَیْنَهُما فَرْقٌ قَدْ بَیَّنَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ کَما یَقْتَضِیهِ عِلْمُهُ الثَّاقِبُ، وَ رَأْیُهُ الصّآئِبُ.
ترجمه فارسی حکمت نهج البلاغه

ترجمه دشتی


و به یکی از یارانش که بیمار بود فرمود: خدا! آنچه را که از درد بیماری شکایت داری موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بیماری پاداشی نیست اما گناهان را از بین می‏برد، و آنها را چونان برگ پاییزی می‏ریزاند، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دستها و قدمهاست، و خدای سبحان به خاطر نیت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.

ترجمه فیض الاسلام

امام علیه‏السلام به یکی از اصحابش هنگامی که او بیمار شده بود (درباره این که بیماری سبب آمرزش گناهان می‏شود) فرموده است: خداوند بیماری تو را (سبب) برطرف شدن گناهانت قرار داده، پس بیماری را پاداشی نیست، بلکه (چون شخص را شکسته و ناتوان می‏نماید و انسان در چنین حالتی به سوی پروردگارش توبه و بازگشت کرده از معصیت و نافرمانیش پشیمان و تبرک آن تصمیم می‏گیرد سبب شده که) گناهان را از بین می‏برد، و آنها را مانند ریختن برگها (از درخت) می‏ریزد، و مزد و پاداش در گفتار به زبان و کردار به دستها و پاها است (و بیماری نه از گفتار و نه از کردار است) و خداوند سبحان به سبب پاکی نیت و شایستگی باطن هر که را از بندگانش بخواهد به بهشت داخل می‏گرداند (پس اگر کسی در بیماری شکیبا و دارای باطن نیکو و دل پاک باشد ممکن است خداوند بدون عمل دست و پا او را بیامرزد. سیدرضی (علیه‏الرحمه) فرماید:) می‏گویم: امام علیه‏السلام راست فرموده که بیماری را پاداشی نیست، زیرا بیماری از قبیل چیزی است که سزاوار عوض می‏شود چون عوض در برابر فعل خدایتعالی از دردها و بیماریها و مانند آن به بنده است، و مزد و پاداش در برابر فعل بنده می‏باشد، پس بین عوض و پاداش امتیازی است که امام علیه‏السلام به مقتضی علم نافذ و رای رسای خود بیان فرموده است.

ترجمه سید جعفر شهیدی


(و به یکی از یاران خود فرمود هنگامی که او از بیماری شکوه نمود.) خدا آنچه را از آن شکایت داری موجب کاستن گناهانت گرداند، چه در بیماری مزدی نیست، لیکن گناهان را می‏کاهد و می‏پیراید چون پیراستن برگ درختان، و مزد در گفتارست به زبان، و کردار با گامها و دستان، و خدای سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت در آورد. (و می‏گویم، امام علیه‏السلام راست گفت که در بیماری مزد نیست، چه بیماری از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتی است که از جانب خدا بر بنده آید، چون دردها و بیماریها و مانند آن، و مزد و پاداش در مقابل کاری است که بنده کند، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رای رسای او اقتضا کند آن را بیان فرمود.)