متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

حيض و احكام آن



حیض و  احکام  آن

 

سئوال 1_ حيض چيست؟

جواب ـ حيض خوني است كه غالباً در هر ماه چند روزي از رحم خارج مي شود و زن را در اين هنگام حايض مي گويند.



س 2_ خون حيض چه مشخصاتي دارد؟

ج ـ خون حيض در بيشتر اوقات غليظ ، گرم و رنگ آن سياه يا سرخ است و با فشار و كمي سوزش بيرون مي آيد.



س 3_
يائسگي چيست؟

ج ـ يعني خون حيض نمي بينند.



س 4_ سن يائسگي در زنان چند است؟

ج ـ
زنهاي سيده بعد از تمام شدن شصت سال يائسه مي شوند و زنهايي كه سيده نيستند بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مي شوند.



س 5_ وظيفه زني كه شك دارد يائسه شده يا نه چيست؟

ج ـ اگر خوني ببيند و نداند حيض است يا نه بايد بنا بگذارد كه يائسه نشده است.



س 6_ حكم خوني كه دختر پيش از نه سالگي و زن بعد از يائسگي مي بيند چيست؟

ج ـ حيض نيست.



س 7_ آيا زن حامله و زني كه بچه شير مي دهد خون حيض مي بيند؟

ج ـ
ممكن است حيض ببيند.



س 8_ حكم خوني كه دختر كمتر از نه سال مي بيند چيست؟

ج ـ
دختري كه نمي داند نه سال اش تمام شده يا نه اگر خوني ببيند كه نشانه هاي حيض را نداشته باشد حيض نيست و اگر نشانه هاي حيض را داشته باشد حيض است و معلوم مي شود نه سال او تمام شده است.



س 9_ مدت حيض چند روز است؟

ج ـ
مدت حيض نبايد كمتر از سه روز بيشتر از ده روز باشد و اگر مختصري از سه روز كمتر باشد حيض نيست.


س 10_ سه روز اول حيض چگونه بايد باشد؟

ج ـ لازم است سه روز اول حيض پشت سر هم باشد.



س 11_ اگر دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره روز خون ببيند آيا حائض است؟

ج ـ بنا بر اقوي حيض نيست.



س 12_ زني دو روز خون مي بيند و يك روز پاك مي شود چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ بنا بر احتياط مستحب تروك حايض و اعمال مستحاضه جمع كند.



س 13_ آيا لازم است در تمام سه روز خون بيرون بيايد؟

ج ـ لازم نيست در تمام سه روز خون بيايد بلكه اگر داخل فرج يا رحم خون باشد كافي است.



س 14_ چنانچه در بين سه روز مختصري بقدري كه بگويند در تمام سه روز فرج يا رحم خون بوده پاك شود آيا حايض است؟

ج ـ چنانچه در بين سه روز مختصري پاك شود و مدت پاك شدن به قدري كم باشد كه بگويند در تمام سه روز در فرج يا رحم خون بوده حيض است. زيرا مسامحه عرضي در تطبيق حكم شرعي اعتبار دارد.



س 15_ در چه وقتي خون نبايد قطع شود؟

ج ـ بايد شب دوم و سوم خون قطع نشود.

 

 

 

س 16_ چه موقع لازم نيست خون ببيند؟

ج ـ لازم نيست شب اول و شب چهارم خون ببيند.



س 17_
در چه موقعي خون حيض است؟

ج ـ
اگر از اذان صبح روز اول تا غروب روز سوم پشت سر هم خون بيايد يا در وسط روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و شب دوم و سوم و چهارم خون قطع نشود حيض است.



س 18_ تكليف زنهايي كه بعد از سه روز نيز خون مي بينند چيست؟

ج ـ اگر سه روز پشت سر هم خون ببيند و پاك شود چنانچه دوباره خون و مجموع روزهايي كه خون ديده و در وسط پاك بوده روي هم از ده روز بيشتر نشود روزهايي كه در وسط پاك بوده نيز حيض است.


س 19_ اگر زني خوني ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون دمل و زخم است يا خون حيض چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ در صورتي كه به حيض بودن آن اطمينان پيدا كند بايد آن را حيض قرار دهد.



س 20_
تكليف زني كه خوني ببيند و نداند خون زخم است يا حيض چيست؟

ج ـ بنا بر احتياط بايد عبادتهاي خود را بجا آورد و كارهايي را كه بر حائض حرام است ترك كند.

 

 

س 21_ وظيفه زني كه در حيض و استحاضه بودن خون شك دارد چيست؟


ج ـ اگر خوني ببيند و شك كند خون حيض است يا استحاضه چنانچه شرايط حيض را داشته باشد بايد حيض قرار دهد.



س 22_ اگر زني خوني ببيند و نداند كه خون حيض است يا بكارت چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ
اگر خوني ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت بايد خود را وارسي كند يعني مقداري پنبه به داخل فرج نمايد و كمي صبر كند بعد بيرون آورد. پس اگر اطراف آن آلوده باشد خون بكارت است و اگر به همه آن رسيده حيض مي باشد البته اين در صورتي است كه خون بكارت زياد نباشد كه با حيض اشتباه شود.



س 23_
حكم سه روز خوني كه بعد از سه روز اول مي بينيد چيست؟

ج ـ اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد سه روز خون ببيند خون دوم حيض است و خون اول اگر چه در روزهاي عادتش باشد حيض نيست.



س 24_ چند چيز بر حائض حرام است؟

ج ـ بر حائض سه چيز حرام است.



س 25_ مورد اول كه بر حائض حرام است چه مي باشد؟

ج ـ عبادتهايي كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود ولي بجا آوردن عبادتهايي كه وضو غسل و تيمم براي آن لازم نيست مانند نماز ميت اشكال ندارد.



س 26_ مورد دوم كه بر حائض حرام است كدام مي باشد؟

ج ـ تمام چيزهايي كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.



س 27_ مورد سومي كه بر حائض حرام مي باشد كدام است؟

ج ـ
جماع كردن در فرج كه هم براي مرد حرام است و هم براي زن اگر چه به مقدار ختنه گاه داخل شود و مني هم نيايد بلكه بنا بر احتياط واجب مقدار كمتر از ختنه گاه نيز داخل نكند و در دبر زن حايض نيز وطي ننمايد ولي ساير استمتاعات مانند بوسيدن و ملاعبه مانعي ندارد.



س 28_ آيا جماع كردن در روزهايي كه حيض زن قطعي نيست اشكال دارد؟

ج ـ
جماع كردن در روزهايي كه حيض زن قطعي نيست ولي شرعاً بايد براي خود حيض قراردهد حرام است پس زني كه بيشتر از ده روز خون مي بيند و بايد به دستوري كه بعد گفته مي شود روزهاي عادت خويشان خودرا حيض قرار دهد شوهرش نمي تواند در آن روزها با او نزديكي نمايد.



س 29_ اگر شماره روزهاي حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اول با زن خود در قُبُل جماع كند چقدر بايد كفاره دهد؟


ج ـ
بنا بر احتياط مستحب هيجده نخود طلا بدهد.



س 30_ اگر در قسمت دوم با زن خود جماع كند چقدر بايد كفاره دهد؟

ج ـ نُه نخود طلا.

 

 

 

س 31_ اگر در قسمت سوم با زن خود جماع نمايد كفاره اش چه مقدار است؟

ج ـ
چهار نخود و نيم.



س 32_ توضيح موارد كفاره چيست؟

ج ـ مثلاً زني كه شش روز خون حيض مي بيند اگر شوهرش در شب يا روز اول يا دوم با او جماع كند بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و يا چهارم نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم, چهارنخود و نيم.



س 33_ آيا وطي در دبر زن حايض نيز كفاره دارد؟

ج ـ بنا بر احتياط براي وطي در دبر زن حائض نيز كفاره بدهد.



س 34_ اگر ندانسته با زن حائض خود نزديكي كند آيا بايد كفاره بپردازد؟

ج ـ اگر مرد بداند كه زن در حال حيض است و با او نزديكي نمايد بنا بر احتياط مستحب بايد كفاره بدهد اما اگر نداند و نزديكي كند كفاره ندارد.


س 35_ آيا كفاره بايد هيجده نخود طلاي سكه دار باشد؟

ج ـ
واجب نيست كفاره هيجده نخود طلاي سكه دار باشد بلكه دادن قيمت آن كافي است.



س 36_ قيمت كفاره چگونه بايد محاسبه شود؟

ج ـ
اگر قيمت طلا در وقتي كه جماع كرده با وقتي كه مي خواهد به فقير بدهد فرق كرده باشد قيمت پرداخت معتبر است.



س 37_ كفاره كسي كه هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم با زن خود جماع كند چگونه محاسبه مي شود؟

ج ـ هر سه كفاره را كه روي هم سي و يك نخود و نيم طلا مي شود بدهد.



س 38_ اگر مردي با زن خود در حال حيض جماع كند و كفاره بدهد و براي بار دوم نيز جماع كند آيا بايد كفاره بدهد؟

ج ـ اگر انسان بعد از آنكه در حال حيض جماع كرده و كفاره آن را داده دوباره جماع كند دوباره كفاره بدهد.


س 39_ وظيفه مردي كه در حال جماع متوجه حيض همسرش شود چيست؟

ج ـ اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بنا بر احتياط مستحب كفاره بدهد.



س 40_ اگر مرد با زن حائض زنا كند آيا كفاره بر او لازم است؟

ج ـ بنا بر احتياط مستحب كفاره بدهد.

 

 

س 41_ اگرمردي با زن حائض نامحرمي به گمان اينكه عيال اوست جماع كند آيا بايد كفاره بدهد؟

ج ـ بنا بر احتياط مستحب كفاره بدهد.



س 42_ وظيفه كسي كه نمي تواند كفاره بدهد چيست؟

ج ـ كسي كه نمي تواند كفاره بدهد اگر در وقت تعلّق كفّاره متمكن نبوده بايد استغفار كند.



س 43_ اگر متمكن بوده و بعد از دادن كفاره عاجز شده چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ هر وقت توانست بايد كفاره بدهد.



س 44_ آيا مي توان زن در حال حيض را طلاق داد؟

ج ـ طلاق دادن زن در حال حيض به صورتي كه در احكام گفته خواهد شد باطل است؟



س 45_ اگر زن بگويد در حال حيضم يا از حيض پاك شده ام، آيا مي توان به گفته او اعتماد كرد؟

ج ـ
بايد حرف او را قبول كرد در صورتي كه ندانيم دروغ مي گويد.

 

 

 

 

س 46_ اگر زني در حال نماز حايض شد نماز او چه حكمي پيدا مي كند؟

ج ـ نماز او باطل است.



س 47_ اگر زن در بين نماز شك كند حايض شده يا نه حكم نماز او چه مي باشد؟

ج ـ نماز او صحيح است.



س 48_ اگر زن بعد از نماز بفهمد در بين نماز حائض شده بوده نمازش چه حكمي پيدا مي كند؟

ج ـ نمازي كه خوانده باطل است.



س 49_ بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد چه وظيفه اي بر دوش اوست؟

ج ـ واجب است براي نماز و عبادتهاي ديگري كه بايد با وضو يا غسل بجا آورده شود غسل كند.



س 50_ دستور غسل حيض چگونه است؟

ج ـ دستور غسل مانند غسل جنابت است اما بايد براي نماز وضو نيز بگيرد قبل از غسل حيض يا بعد از آن.



س 51_ بعد از آن كه زن از خون حيض پاك شد آيا بدون اينكه غسل كند مي توان او را طلاق داد؟

ج ـ بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد اگر چه غسل نكرده باشد طلاق او صحيح است.



س 52_ آيا شوهرش مي تواند با او جماع كند؟

ج ـ شوهرش نيز مي تواند با او جماع كند ولي بنا بر احتياط موكّد پيش از جماع موضع را بشويد.



س 53_ اگر زن از حيض پاك شد آيا مي توان كارهايي را كه بدون وضو انجام نمي گيرد انجام دهد؟

ج ـ بنا بر احتياط مستحب پيش از غسل از جماع خودداري نمايد اما ديگر كارهايي كه در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس‌خط قرآن با وضو تا غسل نكند بر اوحلال نمي شود.



س 54_ اگر حائض براي وضو و غسل آب كافي نيافت چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ اگر آب براي وضو و غسل كافي نباشد و به اندازه اي باشد كه بتواند يا غسل كند يا وضو بگيرد بنا بر احتياط واجب غسل كند و بدل از وضو تيمم نمايد.



س 55_ اگر آب فقط به اندازه وضو بود تكليف حائض چيست؟

ج ـ بايد وضو بگيرد و عوض از غسل تيمم نمايد.



س 56_ اگر نه براي غسل و نه براي وضو آب داشت چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ اگر براي هيچ يك از آنها آب ندارد بايد دو تيمم كند: يكي بدل از غسل و ديگري بدل از وضو.



س 57_
آيا نماز هاي يوميه اي را كه حايض نخوانده قضا دارد؟

ج ـ نمازهاي يوميه اي كه زن در حال حيض نخوانده قضا ندارد.



س 58_
آيا روزه هايي را كه نگرفته قضا دارد؟

ج ـ روزه هاي واجب را بايد قضا نمايد.



س 59_ زني كه هنوز حيض نشده و احتمال مي دهد به زودي حايض شود براي انجام نماز چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ هر گاه وقت نماز داخل شود و بداند اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مي شود بايد فوراً نماز بخواند.



س 60_ آيا زن حايض نمازي را كه به تأخير انداخته بايد قضا كند؟

ج ـ اگر زن حائض نماز را تأخير بيندازد و از اول وقت به اندازه خواندن يك نماز بگذرد و حايض شود قضاي آن نماز بر او واجب است.

 

 

 

 

س 61_ در چه صورتي قضاي نماز با تأخير افتاده شده واجب مي شود؟

ج ـ مثلاً زني كه مسافر نيست اگر در اول ظهر نماز نخواند قضاي آن در صورتي واجب مي شود كه به مقدار خواندن چهار ركعت نماز به دستوري كه گفته شد از اول ظهر بگذرد و حايض شود و براي كسي كه مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت كافي است.



س 62_
زني كه در آخر وقت از حيض پاك شده چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاك شود و به اندازه غسل و وضو و ديگر مقدمات نماز مانند تهيه كردن لباس يا آب كشيدن آن و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر از يك ركعت وقت داشته باشد بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاي آن را بجا آورد. هم چنين اگر فقط براي يك ركعت با وضو و غسل وقت دارد بايد نماز را بخواند و اگر نخواند قضا نمايد.



س 63_ اگر حايض براي غسل و وضو وقت ندارد اما مي تواند تيمم كند نسبت به انجام نماز چه تكليفي دارد؟

ج ـ مي تواند با تيمم آن نماز را بخواند.



س 64_
آيا نماز مذكور در سئوال 63 بر زن حايض واجب است؟

ج ـ آن نماز بر او واجب است.



س 65_ اگر گذشته از تنگي وقت آب برايش ضرر داشت چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ اگر گذشته از تنگي وقت تكليفش تيمم است مثلاً آب براي او ضرر دارد بايد تيمم كند و آن نماز را بخواند.



س 66_ اگر حايض شك كرد كه براي نماز وقت دارد يا نه چه كاري بايد انجام دهد؟

ج ـ بايد نماز را بخواند.



س 67_ وظيفه حايضي كه شك كرده به اندازه تهيه مقدمات و خواندن نماز وقت ندارد ولي بعد معلوم شد كه وقت داشته چه مي باشد؟

ج ـ اگر به خيال اينكه به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يك ركعت وقت ندارد نماز بخواند و بعد بفهمد وقت داشته بايد قضا آن نماز را بجا آورد.



س 68_
چه چيزهايي بر زن حايض مستحب است؟

ج ـ مستحب است زن حايض در وقت نماز خودرا از خون پاك نمايد. پنبه و دستمال را عوض كند وضو بگيرد و اگر نمي تواند وضو بگيرد به رجاء مطلوبيت تيمم نمايد و در جاي نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر دعا و صلوات شود.



س 69_
چه چيزهايي براي مكروه كراهت دارد؟

ج ـ خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جايي از بدن به مابين خطهاي قرآن خضاب كردن به حنا و مانند آن براي حايض مكروه است.

 

 



اقسام حايض



س 70_
زنهاي حايض چند دسته اند؟

ج ـ زنهاي حايض شش قسم هستند.



س 71_ اولين دسته از زنهاي حايض كدام است؟

ج ـ صاحب عادت وقتيه و عدديه.



س 72_ دومين دسته از زنهاي حايض را چه مي گويند؟

ج ـ
صاحب عادت وقتيه.



س 73_ سومين دسته از زنهاي حايض كدام است؟

ج ـ صاحب عادت عدديه.



س 74_
دسته چهارم از زنهاي حايض را چه ناميده اند؟

ج ـ مضطربه مي گويند.



س 75_
به دسته پنجم از زنهاي حايض چه گفته مي شود؟

ج ـ مبتدئه مي گويند.



س 76_ به دسته ششم از زنهاي حايض چه گفته مي شود؟

ج ـ ناسيه مي گويند.

 


ویدیو مرتبط :
آموزش احكام-تقلید

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

معناى احكام و اقسام آن



معنای احکام


دستورهاى عملى اسلام كه وظيفه انسان ها را نسبت به كارهايى كه بايد انجام دهند و يا از آن دورى كنند، مشخص مى كند، احكام گويند.

 

اقسام احکام


احكامى كه وظيفه مكلّفان را معلوم مى كند، پنج قسم است :

واجب ، حرام ، مستحب ، مكروه ، مباح

 

واجب : كارى است كه انجام دادن آن لازم است و ترك آن عقاب دارد، مانند نماز و روزه .

 

 

احکام بانوان

 

 

حرام : كارى است كه ترك آن لازم و انجام دادنش عقاب دارد،مانند دروغ و ظلم .

 

مستحب : به كارى مى گويند كه انجام دادنش بهتر است و ثواب دارد، مانند صدقه دادن .

 

مكروه : كارى است كه ترك آن نيكو مى باشد، ولى انجام دادنش عقاب ندارد، مانند فوت كردن به غذا و خوردن غذاى داغ .

 

مباح : به كارى گويند كه انجام دادن و ترك آن مساوى است ، نه عقاب دارد و نه ثواب ، مانند راه رفتن و نشستن .

 

احتياط مستحب : احتياطى است غير فتواى فقيه ، و رعايت آن واجب نيست .

 

احتياط واجب : امرى است كه مطابق احتياط بوده ولى فقيه در آن فتوا نداده است ، در چنين مواردى مقلّد مى تواند به فتواى مجتهد ديگر كه در رتبه بعد قرار دارد (فالا علم ) عمل كند.

 

احوط: منطبق با احتياط.

 

اظهر: ظاهرتر و روشن تر، از فتواست و مقلّد بايد طبق آن عمل كند.

 

آغاز عبادت


بلوغ

در آغاز جوانى هر فردى تحولى بزرگ در او رخ مى دهد. قواى جسمى و روحى اش شكوفا مى شود، عشق و اميد در او موج مى زند. احساس مى كند شخصيتى پيدا كرده ، ديگر تابع اين و آن نيست . مى خواهد خودش مستقل باشد، خودش ‍ تصميم بگيرد، يعنى ديگر او ((بالغ )) شده ، ولى چه كند، نمى داند از ميان هزاران راهى كه در پيش چشمان او رخ مى نمايد كدام را انتخاب كند. مى خواهد سعادت ابدى را تحصيل كند. احساس مى كند به رهنمايى آگاه و دلسوز نياز دارد. پيك الهى را مى بيند كه با نامه اى آسمانى به سويش آمده دست او را مى بوسد و نامه اش را مى گشايد، همه چيز در آن هست ، ديگر جايى براى نگرانى باقى نمانده ، راه از چاه و حق از باطل برايش روشن شده است و به شكرانه اين كه خدا تاج عزّت بر سر او نهاده است ((جشن تكليف )) مى گيرد، يعنى از اين به بعد ((مكلّف )) شده است و نسبت به احكام وظيفه دارد.

 

عبادت

 

علائم بلوغ


بعضى پس از چند ماه كه از بلوغشان گذشته تازه متوجه مى شوند كه بالغ بوده اند و در اين مدت وظايف خود را انجام نداده اند.

 

تشخيص اين مساءله آسان است ولى بياييد كمى دقت كنيم ، بلوغ سه نشانه دارد اگر يكى از آنها در دختر ديده شود بالغ شده است .

 

1 - سن بلوغ

باز هم توجه داشته باشيم كه سن بلوغ بر اساس سال قمرى است .

سن بلوغ در دختران تمام شدن نُه سال قمرى است .

سال قمرى ده روز و هجده ساعت از سال شمسى كمتر است .

حالا بياييد 96 روز و 18 ساعت را از 9 سال شمسى كم كنيم تا سن بلوغ دختران بر اساس سال شمسى به دست آيد.

 

استفتاء

سن بلوغ دختر تمام شدن نُه سال قمرى است ، ولى تكاليفى كه قدرت بر انجام آن نداشته باشد، مثل روزه ، از جهت عدم قدرت ساقط است . ولى اگر مى تواند در همان رمضان بطور منفصل (مثلا يك روز در ميان )  انجام دهد و به وظيفه اش عمل كند.

 

2 - روئيدن مو :

يكى ديگر از علايم بلوغ روئيدن ((مو)) در زير شكم است .

 

3 - عادت ماهانه

از نشانه هاى مهم بلوغ در دختران افزايش طول قد، بزرگ شدن پستانها و لگن خاصره است و سرانجام عادت ماهانه است . همه اين نشانه ها دليل بر آن است كه دختر نوجوان قادر به توليد مثل است و عادت ماهانه پايان رشد سريع بدنى دختران را اعلام مى دارد.

 

نگاهى به دوران پيش از بلوغ


وقتى انسان به حد تكليف رسيد بايد نظرى به دوران قبل از بلوغ خود بيندازد تا اگر وظيفه اى از دوران پيش از بلوغ بر عهده وى آمده آن را انجام دهد.

 

به چند نمونه توجه كنيد:

خمس : اگر بچه خردسالى سرمايه اى داشته باشد و از آن منافعى به دست آيد، بنابر احتياط مستحب بعد از آن كه بالغ شد بايد خمسش را بدهد.

 

جبران حقوق مردم : اگر بدون رضايت صاحب مال ، در مال او تصرف كند يا چيزى از اموال او را از بين ببرد و يا چيزى از اموال ديگران را بردارد، پس از آن كه بالغ شد بايد خسارتش را بپردازد و يا صاحب آن را راضى كند ( اگر ولّى شخص نابالغ صاحب مال را راضى نكرده باشد).

 

دختر پس از بلوغ مى تواند در اموال خود تصرف كند، ولى اگر به حدى از رشد نرسيده كه بتواند سود و زيان خود را بسنجد، هنوز حق تصرف در اموال خود را ندارد و مسؤ وليت اموال او با پدر و پدر بزرگ (پدرى ) اوست .

 

اجتهاد و تقليد


دين اسلام بر اساس اعتقادات صحيح و حق و دستوراتى براى انجام دادن و ترك كردن چيزهايى در زمينه هاى گوناگون ، بنا شده است .

 

در اعتقادات ، تقليد جايز نيست . در اعمال و دستورهاى غير اعتقادى ، امّا ضرورى دين ، هم تقليد لازم نيست ، ولى در غير ضروريات اگر شخص مجتهد باشد، يعنى ، بتواند از روى دلايل شرعى وظيفه خود را تشخيص دهد، بايد طبق نظريه خود عمل كند. در غير اين صورت ، عقل براى او دو راه معين كرده است :

 

الف ) تقليد: يعنى بر طبق فتاواى مجتهدى كه واجد شرائط است ، عمل كند.

 

ب ) احتياط: يعنى با توجه به نظر تمامى و يا گروهى از مجتهدان ، آنچه را مطابق احتياط مى بيند، عمل كند.

 

چرا در مسائل دينى بايد تقليد كنيم


انسان هنگامى كه چشم به اين جهان مى گشايد چيزى نمى داند، ناچار بايد از تجارب و از اندوخته هاى علمى ديگران بهره مند شود، زيرا پيمودن راه پر پيچ و خم زندگى نياز به علم و دانش است .

 

اساساً زندگى روى دو پايه محكم استوار است : ((دانستن )) و ((عمل كردن ))

 

بر مبناى همين اصل نخستين است كه انسان زندگى را آغاز مى كند، و سپس با كمك غرايز راه و رسم زندگى را آموخته و درِ كمال و سعادت به روى او باز مى شود و آن غريزه ((تقليد)) است كه با منطق صحيح عقل و فطرت همراه است .

 

بر اساس همين منطق و فطرت است كه ما در زندگى روزمره براى ساختن عمارت به معمار و بنّاء، و در دوختن لباس به خياط، و هنگام بيمارى به طبيب مراجعه مى كنيم .

 

به هر حال عقل و فطرت ما را در هر رشته اى به كارشناس و متخصص آن ارجاع مى دهد.

 

همچنين بر اساس همين منطق است كه در تعليمات دينى و قوانين الهى مردم به پيروى از فقهايى كه در تشخيص احكام الهى مهارت دارند، رهنمون مى شوند، فقهايى كه ساليان طولانى با استعداد سرشار خود در راه علم و دانش قدم برداشته ، و به مقام شامخ اجتهاد رسيده اند و مى توانند قوانين الهى را از مدارك اصلى آن استخراج و استنباط كنند در دسترس مردم قرار دهند.

 

فقهايى كه رهبران و راهنمايان دينى مردم هستند و از طرف پيشوايان الهى اسلام اين مقام بزرگ به آنها اعطاء شده است تا افراد را در تمام شئون دينى رهبرى كنند.

 

شرائط مرجع تقليد


مساله 1 :

مجتهدى كه انسان از او تقليد مى كند بايد داراى چنين شرايطى باشد:


مرد باشد، عاقل باشد، شيعه دوازده امامى باشد، حلال زاده باشد، آزاد باشد، زنده باشد، عادل باشد، و بنابر اظهر از مجتهدان ديگر اعلم باشد و مجتهد اعلم كسى است كه در استخراج احكام (از منابع آن ) از مجتهدان ديگر استادتر باشد.

راه هاى شناخت مجتهد اعلم

 

مساءله 2 :

مجتهد و اعلم را از سه راه مى توان شناخت :


الف ) خود انسان يقين كند، مثل اينكه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.

 

ب ) آن كه دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند، به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر، با گفته آنان مخالفت نكنند،

 

ج ) آن كه عده اى از اهل علم كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفته آنان اطمينان پيدا مى شود، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند. بلكه از هر راهى كه انسان ، اطمينان به اعلم بودن كسى پيدا كند، بنابر اظهر مى تواند به همان اكتفا كند.

 

مساءله 3 :

اگر شناختن اعلم ، مشكل باشد و انسان ، گمان به اعلم بودن كسى دارد، در صورتى كه گمان او به حدّ اطمينان برسد، بايد از او تقليد كند، بلكه اگر اطمينان براى او حاصل نشد، ترجيح كسى كه فقط به اعلم بودن او گمان دارد يا احتمال مى دهد، بعيد نيست .

 

ولى بهتر اين است كه در اين صورت ، به قول كسى عمل كند كه موافق احتياط باشد. و اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگرانند، و با يكديگر مساوى باشند، بايد از يكى از آنان تقليد كند.

 


راه هاى بدست آوردن فتواى مجتهد

 

مساءله 4 :

راه هاى به دست آوردن فتواى مجتهد، عبارت است از:


الف ) شنيدن از خود مجتهد

 

ب ) شنيدن از دو نفر عادل كه فتواى مجتهد را نقل كنند

 

ج ) شنيدن از كسى كه مورد اطمينان ، و راستگو است

 

د) ديدن در رساله مجتهد در صورتى كه به درستى آن رساله اطمينان داشته باشد،بنابر احوط

 

مساءله 5 :

اگر مجتهد اعلم در مساءله اى فتوا دهد، كسى كه از او تقليد مى كند، نمى تواند در آن مساءله ، به فتواى مجتهد ديگر عمل كند،ولى اگر مجتهد او فتوا ندهد و بفرمايد:((احتياط آن است كه فلان طور عمل شود.)) مثلا بفرمايد: ((احتياط آن است كه در سه مرتبه تسبيحات اربعه (سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر) بگويند)) ، بايد مقلد به اين احتياط - كه احتياط واجب مى گويند- عمل كند و سه مرتبه بگويد و يا بنابر احتياط واجب ، از مجتهدى كه علم او از مجتهد اعلم كمتر و از مجتهدهاى ديگر بيشتر و يا مساوى است ، عمل كند، پس اگر او يك مرتبه گفتن را كافى بداند، مى تواند يك مرتبه بگويد.

 

مساءله 6 :

اگر مجتهد اعلم بعد از آن كه در مساءله اى فتوا داده ، احتياط كند و مثلاً بفرمايد: ((ظرف نجس را اگر يك مرتبه در آب كر بشويند، پاك مى شود، اگر چه احتياط آن است كه سه مرتبه بشويند)) مقلّد او نمى تواند در آن مساءله ، به فتواى مجتهد ديگر عمل كند، بلكه بايد يا به فتوا عمل كند، يا به احتياط بعد از فتوا- كه آن را احتياط مستحب مى گويند- عمل كند.

 

مساءله 7 :

فقها، براى تقليد ابتدايى ، زنده بودن مجتهد را شرط مى دانند، امّا اگر مرجع تقليد انسان از دنيا رفت ، در اين كه ((آيا مى تواند بر تقليد او باقى بماند يا به مجتهد زنده مراجعه كند؟)) مورد اختلاف است . پس اگر كسى در اين مساءله ، مجتهد بود، طبق نظر خودش عمل مى كند و گر نه طبق نظر مجتهد زنده اعلم عمل مى كند.


مساءله 8 :

مسائلى را كه انسان غالباً به آنها احتياج دارد، واجب است ياد بگيرد


مساءله 9 :

اگر مكلف مدتى اعمال خود را بدون تقليد انجام دهد، در صورتى اعمال او صحيح است كه بفهمد به وظيفه واقعى خود عمل كرده است و يا عمل او با فتواى مجتهدى كه وظيفه اش تقليد از او بوده ، يا با فتواى مجتهدى كه فعلاً بايد از او تقليد كند، مطابق باشد و عباداتى را كه قبلاً انجام داده ، با قصد قربت انجام داده باشد.