متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

این 12 نفر با مردم و نظام جمهوری اسلامی چه خواهند کرد؟!



اخبار,اخبار انتخابات ,شورای نگهبان

اگر یک مشارکت 70 الی 80 درصدی در انتخابات صورت گیرد و نمایندگان مردم با آرای بالایی به مجلس بروند و مثلاً نماینده اول تهران به جای 800 هزار رأی با 2 میلیون رأی به مجلس برود، آنچه حاصل خواهد شد، فراتر از برنده شدن این شخص و آن جناح، افزایش مشروعیت جهانی جمهوری اسلامی و قدرت ملی است.

 اجرای برجام، که هنوز در گام های نخستین آن هستیم، فصل جدیدی را در تاریخ معاصر ایران رقم زده است و اگر مخالفان این توافق تاریخی، در کارشکنی هایشان موفق نشوند، تحولات بسیار ارجمندی در انتظار ایران، منطقه و جهان خواهد بود.

درباره ایران، آنچه بسیار مورد تأکید قرار می گیرد، آثار مثبت اقتصادی برجام، از  جمله رفع تحریم ها و گشوده شدن درهای اقتصاد ایران به روی جامعه جهانی است.


این، هر چند دستاورد بسیار بسیار بزرگی است، اما بزرگ و راهبردی تر از آن، اعاده "مشروعیت جهانی ایران" است که در طول سال های گذشته، با برخی ندانم کاری ها از داخل و عداوت ها از خارج، به شدت آسیب دیده بود.

واقعیت این است که شأن کشوری با چنین عظمت، تاریخ و تمدنی، بسیار بالاتر از آن است که نزد افکار عمومی جهان در ردیف کشورهای دست چندم جهان قرار گیرند و مثلاً نام ایران را در کنار سودان و سومالی و لیبی و نظایر آنها قرار گیرد. البته هر کدام از این کشورها و ملت هایشان، محترم هستند ولی قاعده عقلی و تاریخی این است که هر کسی باید در جای خود باشد که بحث در این باره را به مجالی دیگر وامی گذاریم.

حرکت ایران به سمت جایگاه واقعی خود در مناسبات جهانی، به حدی مهم و راهبردی است که نگرانی وزیر خارجه سابق اسرائیل را نیز در پی داشته است. این سخن تزیپی لیونی را بخوانید: "ایران در حال بازگرداندن مشروعیت جهانی خود است، این در حالی است که اسرائیل در حال از دست دادن مشروعیت خود است."
بدیهی است هر چه جایگاه جهانی یک کشور بالاتر باشد،همه مؤلفه های قدرت آن کشور نیز از اقتصاد و فرهنگ گرفته تا سیاست و نظامیگری، تقویت خواهند شد و این، مهم ترین عامل شادمانی ایرانیان میهن دوست و اصلی ترین دلیل ناراحتی دشمنان یا رقبای ایران از "برجام" است.

در این میان، اتفاق بسیار مهمی در شرف وقوع است که می تواندنقش کاتالیزور را ایفا و روند رو به رشد مذکور را تسریع کند یا برعکس، در حکم سنگی باشد که در مسیر حرکت جدید ملت ایران قرار می گیرد و آن "انتخابات هفتم اسفند" است.

این دوره از انتخابات، به دلیل همزمانی با شرایط جدید ایران ، بسیار مهم تر از اکثر دوره های قبلی است و عامل مهمی که تعیین می کند انتخابات هفتم اسفند، همراستا با افزایش مشروعیت جهانی و ارتقای قدرت ملی عمل می کند یا برعکس آن، میزان مشارکت مردم ایران است.

از همین روست که رهبر انقلاب با تأکید ویژه بر مشارکت حداکثری در انتخابات هفتم اسفند تصریح کردند که این انتخابات متعلق به ملت و ایران و نظام است و بر همین مبنا، خواستار حضور کسانی که حتی رهبری و نظام را هم قبول ندارند در انتخابات شدند.


ایشان ادبیات مشابهی را نیز در آستانه انتخابات 24 خرداد 92 بیان داشتند که نتیجه "حضور اثربخش مردم" نیز شکست تندروها و پیروزی جریانی بود که بیش از سایر رقبا، مطالبات عمومی را نمایندگی می کرد.

عامل بسیار مهم در میزان مشارکت نیز، بالا بودن تعداد گزینه هایی است که مردم می توانند به عنوان نمایندگان خود در مجلسین شورا و خبرگان، داشته باشند. هر چه شورای نگهبان در تأیید صلاحیت ها ، مدبرانه تر عمل کند، به همان میزان ، تعداد گزینه های پیش روی ملت بیشتر می شود و مشارکت بالاتر می رود.

با این اوصاف، ثمره سال ها مقاومت و رنج مردم ایران در پرونده هسته ای و تحریم ها، اینک در دستان شورای نگهبان است.

 

اگر یک مشارکت 70 الی 80 درصدی در انتخابات صورت گیرد و نمایندگان مردم با آرای بالایی به مجلس بروند و مثلاً نماینده اول تهران به جای 800 هزار رأی با 2 میلیون رأی به مجلس برود، آنچه حاصل خواهد شد، فراتر از برنده شدن این شخص و آن جناح، افزایش مشروعیت جهانی جمهوری اسلامی و قدرت ملی است.

حال باید دید آیا شورای نگهبان، با نادیده گرفتن منافع جناح های خاص، زمینه مشارکت بالای مردم و تقویت جمهوری اسلامی را فراهم خواهد ساخت یا به اشتباه استراتژیک هیأت های نظارت در رد صلاحیت های گسترده دامن می زند و نظام را با یک مشارکت حداقلی، تنها می گذارد؟!


اخبار انتخابات  مجلس- عصر ایران 


ویدیو مرتبط :
نظام جمهوری اسلامی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

عمر سیاسی محمود احمدی نژاد در نظام جمهوری اسلامی ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 به پایان می رسد



 اخبار سیاسی,محمود احمدی نژاد,سیاست محمود احمدی نژاد,تاسیس حزب سوی احمدی نژاد,میرحسین موسوی

 

آینده سیاسی احمدی نژاد ازدید زیبا كلام

صادق زیباکلام گفت: عمر سیاسی محمود احمدی نژاد در نظام جمهوری اسلامی ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 به پایان می رسد

 

عصر ایران، صادق زیباکلام معتقد است عمر سیاسی محمود احمدی نژاد در نظام جمهوری اسلامی ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 به پایان می رسد. او در تحلیل آینده سیاسی احمدی نژاد، احتمال شکل گیری ائتلاف احمدی نژاد و هاشمی را به شدت رد می کند و امکان تاسیس حزب از سوی احمدی نژاد و یا ریاست وی بر مجلس دهم را نیز منتفی می داند. در این گفتگو، آینده سیاسی احمدی نژاد از زوایای گوناگون بررسی شده است.

در سال 1390 حوادثی رخ داد که به خروج محمود احمدی نژاد از کانون قدرت نظام سیاسی ایران منجر شد. به نظر شما، این امر چه تاثیری در آینده سیاسی احمدی نژاد خواهد داشت؟

حوادثی که در اردیبهشت ماه سال 90 رخ داد، یعنی عزل و نصب وزیر اطلاعات و قهر یازده روزه احمدی نژاد، هنوز برای من معماست. من نمی دانم احمدی نژاد با چه فکری به آن خانه نشینی یازده روزه رفت. او در آن یازده روز به نحو محسوسی جایگاهش را از دست داد و هیچ نفعی نصیبش نشد.

 

اگر احمدی نژاد بی دردسر می پذیرفت که مصلحی وزیر اطلاعات بماند، او هم اکنون نیز قدرت زیادی داشت. ما نباید فراموش کنیم که احمدی نژاد تا پیش از آن ماجرا، قدرت بسیار زیادی داشت. آن قهر یازده روزه، نتایجی فاجعه بار برای احمدی نژاد داشت.

بنابراین جا دارد که این سوال را از احمدی نژاد بپرسیم که چرا آن کار را انجام دادی؟! شاید احمدی نژاد فکر می کرد که اگر قهر کند، خیلی ها به طرفداری او به خیابان ها می ریزند و همان حوادث پس از 22 خرداد 88 رخ می داد. شاید فکر می کرد اقشار و لایه های حزب اللهی و محروم جامعه از او حمایت می کنند.

 

البته موقعیت احمدی نژاد پیش از اردیبهشت ماه سال 90 تا حدی متزلزل شده بود. یعنی شاید احمدی نژاد برای جلوگیری از ادامه روند تزلزل موقعیتش خواست حركتی كرده باشد.

نه، من اصلاً با شما هم عقیده نیستم. مشکل رحیم مشایی همیشه وجود داشت. اگر یادمان باشد، مدتی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88، احمدی نژاد محسنی اژه ای را از کار برکنار کرد و آب هم از آب تکان نخورد. محسنی اژه ای سال ها مستقیماً با حکم ولی فقیه قاضی شرع بود. برکناری او قدرت زیادی می خواست و احمدی نژاد این کار را انجام داد.

ولی روند حوادث از اواخر سال 89 به گونه ای بود که احمدی نژاد خودش در آغاز سال 90 فهمیده بود که به تدریج آن جایگاه قبلی را از دست می دهد.

 

این حرف از یک جهت درست است. یعنی به واسطه حضور رحیم مشایی و بعضی از موضع گیری های خود احمدی نژاد، اصطکاک هایی بین احمدی نژاد و کانون های قدرت وجود داشت ولی احمدی نژاد در اردیبهشت پارسال هنوز 90 درصد قدرتش را در اختیار داشت.

بالاخره نفرمودید که خروج احمدی نژاد از کانون قدرت، چه پیامدهایی برای خود او می تواند داشته باشد.

در آن یازده روز، به نظر من، قدرت احمدی نژاد به سی چهل درصد افت کرد. بعد از آن هم این روند نزولی ادامه داشت. یعنی این طور نبوده که آب رفته به جوی بازگردد. حالا سوال اساسی این است که آینده احمدی نژاد چه می شود؟ آیا نظام در برابر احمدی نژاد می ایستد و قصه بنی صدر تکرار می شود یا اینکه احمدی نژاد می پذیرد که دیگر جایگاهی ندارد و باید قدرت و موقعیت سابقش را واگذار کند؟

 

احمدی نژاد قطعاً می داند که اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، قدرت و نفوذش در این نظام حتی از خاتمی هم کمتر می شود. برای اینکه نظام تصمیم گرفت که خاتمی را به کل کنار نگذارد و حتی عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام به خاتمی پیشنهاد شد؛ اگر چه خاتمی آن سمت را نپذیرفت.

اما با این روندی که ما شاهدش هستیم، من فکر می کنم که احمدی نژاد پس از پایان ریاست جمهوری اش حتی ممکن است از عضویت در دانشگاه علم و صنعت هم كنار گذاشته شود! و یا اجباراً بازنشسته شود!

به نظر شما ممکن است احمدی نژاد در یک سال و نیم آینده عزل شود؟

مشکل فقط این نیست که احمدی نژاد از تیر ماه 92 دیگر هیچ سمتی نخواهد داشت. مشکل عمیق تر از این حرفهاست. ظاهراً بسیاری از نزدیکان و اطرافیان احمدی نژاد پرونده های جدی ای در قوه قضاییه دارند.

یعنی با تیم سیاسی او تسویه حساب می شود؟

بله. من فکر می کنم چنین روندی آغاز خواهد شد.

اگر احمدی نژاد یک سال و نیم آینده را بدون مشکل تراشی سپری کند، فکر نمی کنید چنین تسویه حسابی هم منتفی شود؟

نظام با خود احمدی نژاد کاری نخواهد داشت ولی قطعاً به سراغ اطرافیان احمدی نژاد می رود تا به همه نشان دهد با کسی تعارف ندارد و در پی اجرای عدالت است.

نفرمودید در چه صورت ممکن است خود احمدی نژاد عزل شود؟

اگر با همین وضع پیش برویم، بعد از انتخابات ریاست جمهوری آینده، برای خود احمدی نژاد مشکلی پیش نمی آید. حداکثر ممکن است در دانشگاه علم و صنعت اجباراً بازنشسته شود. اما احمدی نژاد کمابیش این چیزها را حدس می زند.

بنابراین سوال این است که آیا او تسلیم شده و چنین آینده ای را قبول کرده یا اینکه در پی تمهید شرایطی است که بتواند وارد یک معامله شود. من فکر می کنم احمدی نژاد به دنبال چنین فرمولی خواهد رفت.

معامله بر سر چه چیزی؟

معامله بر سر مصونیت اطرافیانش و حفظ جایگاهی برای خودش. یعنی اینکه همه چیز را از دست ندهد.        

یعنی احمدی نژاد قید مطالبات حداکثری اش را می زند و به حداقل ها رضایت می دهد؟ یعنی مثل هاشمی که با تیمش در مجمع تشخیص مصلحت نظام است، او هم با تیمش به گوشه ای از نظام برود؟

بله، تقریباً. و من فکر می کنم احمدی نژاد کارت هایی هم برای بازی کردن دارد. ظاهراً بزرگترین کارتش هم این است که در یک سال و نیم جنجال آفرینی هزینه دار نكند. یعنی نظام از احمدی نژاد انتظار دارد که این زمان باقی مانده را هم به آرامی سپری کند تا کار به استیضاح و برکناری احمدی نژاد نکشد.

 

به هر حال مشخص است که نظام نمی خواهد احمدی نژاد به سرنوشت بنی صدر دچار شود. هر چند که در رویارویی همه جانبه نظام و احمدی نژاد، نظام برنده می شود و احمدی نژاد در این نزاع قدرتی ندارد، اما اصولگرایان نمی خواهند چنین تقابلی شکل بگیرد. بنابراین سقوط احمدی نژاد، سقوط سیاسی و اخلاقی اصولگرایان است.

اصولگرایان تا اردیبهشت امسال درد و بلای احمدی نژاد را می کوبیدند بر سر خاتمی و هاشمی و اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها. حالا اگر احمدی نژاد یکباره عزل شود و اصولگرایان رای به بی کفایتی سیاسی او بدهند، این برای اصولگرایان خیلی گران تمام می شود.

اما اینکه چنین اتفاقی می افتد یا نه، تا حد زیادی در گرو عملکرد خود احمدی نژاد است. این احمدی نژاد است که می تواند کار را به رویارویی همه جانبه بکشاند و یا دم فروبندد و اجازه دهد این یک سال و اندی هم بگذرد.

اگر احمدی نژاد با همین رویه ای که در آخرین جلسه سوال از رئیس جمهور در پیش گرفت، پیش برود، اصولگرایان او را تحمل می کنند؟

احمدی نژاد در جلسه سوال از رئیس جمهور ، مجلس را به سخره گرفت ولی این کارها به نظر من، برای اصولگرایان قابل تحمل است.

یعنی اصولگرایان این ضرر حداقلی را می پذیرند؟

بله. به هر حال احمدی نژاد از این ضرر و زیان ها وارد خواهد کرد. اما اگر احمدی نژاد کار را به رویارویی با نظام نرساند، این یک امتیاز برای او خواهد بود.     

به نظر شما ، سناریوی پوتین – مدودف دیگر منتفی شده است؟

بله، آن سناریو الان دیگر منتفی است. این سناریو قبلاً به صورت جدی مطرح بود ولی واقعه اردیبهشت 90 این سناریو را منتفی کرد. یعنی اصولگرایان دیگر به هیچ وجه اجازه اجرای چنین سناریویی را نخواهند داد.

ولی به هر حال خود احمدی نژاد احتمالاً کاندیدایی برای انتخابات ریاست جمهوری آتی دارد. آیا خود او هم دیگر به اجرای این سناریو فکر نمی کند؟

خود احمدی نژاد قطعاً این سناریو را در سر می پروراند ولی الان دیگر خود او هم می داند که این سناریو قابل اجرا نیست.

احتمال دارد احمدی نژاد در یک سال آینده، به سمت ائتلاف با هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان برود؟

نه، این ائلاف غیرممکن است.

چرا؟

برای اینکه نه هاشمی احمدی نژاد را قبول می کند ، نه اصلاح طلبان.

ولی انگار احمدی نژاد مستقیم و غیرمستقیم پیغام هایی برای هاشمی فرستاده است.

احمدی نژاد دو هزار پیغام و پسغام هم برای هاشمی فرستد بی فایده است. احمدی نژاد حاضر نشد حکم ریاست فرهاد دانشجو بر دانشگاه آزاد را امضا کند. خیلی ها معتقدند که این کار او، در واقع پیامی بود برای هاشمی. برخی هم معتقدند که معرفی جاسبی از سوی احمدی نژاد برای عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، پیام دیگری برای هاشمی بود.

ولی هاشمی نشان داده که اهل سازش و ائتلاف است. هاشمی در انتخابات مجلس ششم در برابر اصلاح طلبان بود و در انتخابات سال 88 در کنار آنها.

برای اینکه اصلاح طلبان پایگاه اجتماعی گسترده دارند که بخشی از آن پایگاه با پایگاه اجتماعی هاشمی مشترک است.

الان هم احمدی نژاد در تلاش است تا اقشار و طبقات مدرن جامعه ایران را با شعارهای ملی گرایانه اش جذب کند؟

این کار نشدنی است. هاشمی رفسنجانی می توانست با اصلاح طلبان بر روی یک پلت فرم سیاسی به توافق برسد زیرا پایگاه اجتماعی مشترک داشتند.

بهترین گواه این مدعا، همان ده میلیون رای هاشمی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 84 است. اما اصلاح طلبان و هاشمی، به هیچ وجه پایگاه اجتماعی مشترک با احمدی نژاد ندارند. پایگاه اجتماعی عمده احمدی نژاد، اقشار و لایه های روستایی و کم در آمد است که به دلیل هزینه های مالی ای که احمدی نژاد صرف آنها کرده است، حامی او هستند.

حالا اگر سید حسن خمینی کاندیدای مورد حمایت هاشمی و اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 باشد. هاشمی و اصلاح طلبان نیروهای اجتماعی شان را به نفع سید حسن بسیج کنند و احمدی نژاد هم به آنها بگوید روستاییان و طبقات محروم شهری را به نفع سید حسن خمینی بسیج می کند. آیا در این صورت ائتلاف با احمدی نژاد به نفع هاشمی نیست؟

نه، نه! چنین ائتلافی نه از سوی هاشمی صورت می گیرد و نه از سوی اصلاح طلبان. به نظر من، احمدی نژاد همین امروز هم اگر کاندیدای ریاست جمهوری شود، بین ده تا پانزده میلیون رای خواهد داشت. یعنی همین طبقات و اقشار محروم و روستایی، به او رای می دهند. اما هاشمی رفسنجانی به چنین ائتلافی تن نخواهد داد زیرا این ائتلاف، در حقیقت هاشمی را مستقیماً در برابر رهبری قرار می دهد.

هاشمی هیچ اعتقادی به تقابل با رهبری ندارد. او در گذشته این کار را نکرده و در آینده هم چنین نخواهد کرد. هاشمی معتقد است رهبری به عنوان ولی فقیه و عمود خیمه نظام باید حفظ و تقویت شود. بنابراین هاشمی به چنین ائتلافی که در برابر کاندیدای مد نظر رهبری قرار می گیرد، روی خوش نشان نمی دهد.

 

مگر سال 88 هاشمی از میرحسین موسوی حمایت نکرد؟

حمایت از کاندیدای مد نظر احمدی نژاد با حمایت از میرحسین موسوی فرق دارد. برای اینکه ائتلاف با احمدی نژاد، معنایش ائتلاف نیروهای اجتماعی هاشمی و اصلاح طلبان با نیروهای اجتماعی احمدی نژاد است و این معنایی جز تقابل آشکار با رهبری ندارد. هاشمی چنین کاری نخواهد کرد. اصلاح طلبان هم چنین نمی کنند زیرا آنها اساساً هیچ وجه اشتراک سیاسی و فکری ای با احمدی نژاد ندارند.

 

احتمال دارد احمدی نژاد پس از پایان دوران ریاست جمهوری اش از کشور خارج شود؟

فکر نمی کنم احمدی نژاد چنین کاری بکند.

ممکن است احمدی نژاد پس از اتمام ریاست جمهوری اش حزب تاسیس کند؟

احمدی نژاد رویه کار تشکیلاتی و حزبی و سازمان یافته را ندارد. او در این هفت سال نشان داده است که فقط می تواند فعالیت سیاسی توده انگیزانه داشته باشد.

نمی توان یک حزب فراگیر توده ای بزند؟

تاسیس حزب فراگیر توده ای با جلب حمایت توده ها فرق می کند. حزب به هر حال مستلزم کار تشکیلاتی است که این کار اصلاً با سلول های بدن احمدی نژاد سنخیت ندارد! احمدی نژاد عادت دارد بگوید و دیگران در برابرش انقیاد و  حرف شنوی داشته باشند.

چقدر محتمل می دانید احمدی نژاد در انتخابات مجلس دهم شرکت کند؟

ممکن است احمدی نژاد چنین کاری بکند و اگر کاندیدای نمایندگی مجلس شود، قطعاً رای هم خواهد آورد.

یعنی ممکن است احمدی نژاد در اواسط دهه 1390 رئیس مجلس ایران باشد؟

نه، برای اینکه کار کردن در مجلس، شما باید اهل بده بستان و فراکسیون باشید. یعنی باید کار تشکیلاتی بکنید و احمدی نژاد نمی تواند چنین کاری بکند.

حالا فارغ از اینکه او می تواند یا نمی تواند چنین کاری کند، اصلاً اجازه داده می شود که او رئیس مجلس شود؟

به فرض که چنین اجازه ای هم داده شود و نمایندگان مجلس دهم احمدی نژاد را به عنوان رئیس مجلس انتخاب کنند، باز هم احمدی نژاد نمی تواند رئیس مجلس باشد؛ چرا که شیوه کار احمدی نژاد این است که من می گویم و شما گوش کنید! احمدی نژاد نه می تواند کار حزبی بکند و نه می تواند رئیس مجلس باشد؛ زیرا همه این ها لازمه اش کار توانایی کاز سازمانی است.

با این حساب به نظر شما، عمر سیاسی احمدی نژاد در جمهوری اسلامی تمام شده است؟

بله، عمر سیاسی احمدی نژاد را باید تمام شده دانست. اگر در این یک سال و اندی، اتفاق خاصی نیفتد، احمدی نژاد تا یکی دو سال پس از ریاست جمهوری اش، به عنوان چهره ای محبوب که  برای توده های محروم و پابرهنه ها و روستاییان کار کرد و به دهاتشان رفت و برای آنها لوله کشی آب کرد و به آنها یارانه داد، در خاطره آنها باقی می ماند.

شما احمدی نژاد را یک سیاستمدار باهوش می دانید؟

احمدی نژاد آدم باهوشی است اما لازمه کار سیاسی، فقط هوش بالا نیست بلکه شما باید ویژگی های دیگری هم داشته باشید که به نظر من احمدی نژاد آن ویژگی ها را ندارد.

 

آیا احمدی نژاد که با این هوشش از استانداری اردبیل به ریاست جمهوری رسیده است، نمی تواند راهی برای برون رفت از شرایط نامطلوب کنونی اش پیدا کند تا عمر سیاسی اش به پایان نرسد؟

اینکه احمدی نژاد از استانداری اردبیل به ریاست جمهوری رسید، تا حدی محصول توانایی و استعداد و هوش ذاتی این آدم بوده است. اما علاوه بر این، روند تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه و بویژه ظهور احمدی نژاد در زمان مناسب نیز در این برآمدن نقش موثر داشت.

اصولگرایان در سال 84 برای زدن هاشمی و اصلاح طلبان به کسی چون احمدی نژاد نیاز داشتند. اصولگرایان به توده انگیزی احمدی نژاد نیاز داشتند و همین نیازاصولگرایان به ابزاری برای کوبیدن هاشمی و اصلاح طلبان، موجب شد که احمدی نژاد بشود احمدی نژاد.

 

ممكن ست پس از مرداد ماه 92 عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام به احمدی نژاد پیشنهاد شود ؟

به نظر من حوصله رفتن به مجمع و بحث کردن با دیگران را ندارد؛ چون احمدی نژاد روشش این است که بگوید و دیگران اجرا کنند./فردانیوز