متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

احكام طهارت



 

احکام طهارت

 

 

 

آب مطلق و مضاف

 

.سئوال1_ آب چند نوع است؟

 

جواب ـ آب دو نوع است: مطلق و مضاف.

 

 

س 2_ آب مضاف چه خصوصيتي دارد؟



ج ـ آب مضاف دو خصوصيت دارد:

 


الف) از چيزي گرفته شود مانند: آب هندوانه و { كليه آب ميوه ها}.



ب) آبي كه با گل { يا شكر چاي قهوه و ... } مخلوط گردد.

 



س 3_ آب مطلق چه آبي است؟



ج ـ آبي است كه هيچ كدام از خصوصيت و اوصاف آب مضاف را نداشته باشد.

 



س 4_ آب مطلق بر چند قسم است؟



ج ـ آب مطلق پنج قسم است: آب كُر _ آب قليل _ آب جاري _ آب باران _ آب چاه.



1_ آب کُر



س 1_ آب كُر چه خصوصياتي دارد؟



ج ـ آب كُر مقدار آبي است كه اگر در ظرفي كه طول و عرض و عمق آن هر يك 3 وجب است و يا ظرفي كه مجموعاً 27 وجب باشد بريزند آن ظرف پر شود.

 



س 2_ در چه صورت عين نجس يا چيزي كه نجس شده است آب كُر را نجس مي كند؟



ج ـ در صورتي كه عين نجس مانند بول يا خون يا چيزي كه نجس شده است مانند لباس نجس به آب كر برسد و آب بو، رنگ و يا مزه نجاست را بگيرد نجس مي شود.

 



س 3_ اگر عين نجس يا چيزي كه نجس است به آب كر برسد اما رنگ يا بو يا مزه آب را تغيير ندهد آيا نجس مي شود؟



ج ـ خير _ اگر تغيير نكند نجس نمي شود.

 



س 8_ آيا در صورت تغيير رنگ، بو و يا مزه آب به وسيله غير نجس آن آب نجس مي شود؟



ج ـ خير، اگر رنگ يا مزه و يا بوي آب كر بر اثر غير نجاست تغيير كند نجس نمي شود.



س 9_ حكم آبي كه بيشتر از كر است و عين نجس به آن رسيده چه مي باشد؟



ج ـ اگر عين نجس مانند خون به آبي كه بيشتر از كر باشد برسد و بو، رنگ و يا مزه قسمتي از آن را تغيير دهد چنانچه مقداري كه تغيير نكرده كمتر از كر باشد تمام آب نجس مي شود و اگر به اندازه و يا بيشتر از كر باشد فقط مقداري كه بو، رنگ و يا مزه آ ن تغيير كرده است نجس مي باشد.

 


س 10_ آب فواره در چه صورت مي تواند آب نجس را پاك كند؟



ج ـ در صورتي كه آب فواره متصل به كر باشد آب نجس را پاك مي كند.

 



س 11_
آيا آب فواره اي كه قطره قطره روي آب نجس مي ريزد موجب پاك شدن آن آب مي شود؟



ج ـ اگر قطره قطره روي آب نجس بريزد آن را پاك نمي كند. مگر چيزي را روي فواره بگيرند تا آب آن قبل از قطره قطره شدن به آب نجس متصل شود و بنا بر احتياط مستحب آب فواره با آب نجس مخلوط گردد.

 


س 12_ در چه صورتي آبي كه از شستن چيز نجس مي ريزد پاك است؟



ج ـ چيز نجس را زير شيري كه متصل به كر است بشويند آبي كه از آن مي ريزد اگر متصل به كر باشد و بو، رنگ و يا مزه نجاست را نگرفته باشد و عين نجاست نيز در آن نباشد پاك است.

 



س 13_ اگر مقداري از آب كر يخ ببندد و مقداري از آن يخ نبندد و در همين حال نجسي به آن برسد چه حكمي پيدا مي كند؟



ج ـ اگر مقداري از آب كر يخ ببندد و باقي آن به اندازه كر نباشد چنانچه نجاست به آن برسد نجس مي شود و هر مقدار از يخ نيز كه آب مي شود نجس است.

 


س 14_ اگر در قليل و كثير بودن آبي شك كرديم چه وظيفه اي داريم؟



ج ـ آبي كه به اندازه كر بوده اگر انسان شك كند كه از كر كمتر شده يا نه در حكم، آب كر است. يعني نجاست را پاك مي كند و اگر نجاستي به آن برسد نجس نمي شود و آبي كه كمتر از كر بوده و انسان شك دارد به مقدار كر شده يا نه حكم آب كر را ندارد و بنا بر احتياط لازم نيست در اين گونه موارد تفحص و تحقيق نمايد.

 



س 15_
كر بودن آب از چه راههايي ثابت مي شود؟



ج ـ از سه راه كر بودن آب ثابت مي شود كه به شرح ذيل مي باشد:



الف) خود انسان يقين كند كه آب به اندازه كر است.



ب) دو مرد عادل يا يك نفر خبر دهد كه اين آب مثلاًبه اندازه كر است.



ج) كسي كه آب در اختيار اوست بگويد كه آب به اندازه كر است. مثلاً حمامي بگويد آب حمام به اندازه كر است.

 

 

احکام طهارت

 

2_ آ ب قليل



س 16_آب قليل به چه آبي مي گويند؟



ج ـ آبي كه از كر كمتر باشد و از زمين بجوشد.



س 17_
اگر آب قليل بر چيز نجس بريزد و يا نجس به آب قليل برسد چه حكمي پيدا مي كند؟



ج ـ اگر آب قليل بر چيز نجس بريزد يا چيز نجس به آن برسد نجس مي شود.

 


س 18_ در صورتي كه آب قليل از بالا و با فشار بر چيز نجس بريزد، چه حكمي پيدا مي كند؟



ج ـ اگر از بالا و يا با فشار بر چيز نجس بريزد مقداري كه به آن چيز مي رسد نجس و بقيه آب پاك است.

 



س 19_ حكم آب قليلي كه براي برطرف كردن عين نجاست، روي چيز نجسي ريخته مي شود و از آن جدا مي گردد، چيست؟



ج ـ اين آب نجس است و بنا بر احتياط مستحب نيز بايد از آب قليلي كه بعد از برطرف شدن عين نجاست براي آب كشيدن چيز نجس روي آن مي ريزند و از آن جدا مي شود، اجتناب شود.

 



س 20_ آبي كه براي شستن مخرج بول و غايط به كار مي رود، با چه شرطي پاك است و چيزي را كه به آن برسد، نجس نمي كند؟



ج ـ آب مذكور با پنج شرط پاك است و اگر چيزي به آن برسد، نجس نمي شود: اول) بو يا رنگ و يا مزه نجاست نگرفته باشد. دوم) نجاستي از خارج به آن نرسيده باشد. سوم) نجاست ديگري مانند خون غير متعارف با بول و غايط بيرون نيامده باشد. چهارم) ذره هاي غايط در آب پيدا نباشد. پنجم) به اطراف مخرج بيشتر از مقدار معمول نجاست نرسيده باشد.

 



3_ آب جاري


س 21_ آب جاري به چه آبي مي گويند؟



ج ـ آب جاري به آبي مي گويند كه از زمين بجوشد و جريان داشته باشد. مانند آب چشمه و قنات.

 


س 22_ اگر آب جاري كمتر از كر بود چه حكمي پيدا مي كند؟



ج ـ آ ب جاري اگر چه كمتر از كر باشد چنانچه نجاست به آن برسد تا وقتي بو، رنگ و يا مزه آن بر اثر نجاست تغيير نكرده، پاك است.

 



س 23_ آب جاري در چه صورت نجس مي شود؟



ج ـ در صورتي كه نجاستي به آب جاري برسد و مقداري از آن بر اثر نجاست تغيير كند فقط همان مقدار نجس مي شود و قسمتي كه متصل به چشمه است اگر چه كمتر از كر باشد پاك است و آبهاي ديگر اگر چه به اندازه كر باشد و يا به سبب آبي كه تغيير نكرده به آب طرف چشمه متصل باشد پاك و گرنه نجس است.

 


س 24_
حكم آب چشمه اي كه جاري نيست چه مي باشد؟

ج ـ آب چشمه اي كه جاري نيست ولي طوري است كه از آن بردارند باز مي جوشد در حكم آب جاري مي باشد يعني اگر نجاست به آن برسد تا وقتي بو، رنگ و يا مزه آن بر اثر نجاست تغيير نكرده باشد پاك است.



س 25_ آب ايستاده و متصل به آب نهر چه حكمي دارد؟



ج ـ آبي كه كنار نهر ايستاده و متصل به آن مي باشد حكم آب جاري را دارد.



س 26_ حكم آب چشمه اي كه گاهي مي جوشد و گاهي خشك مي باشد چيست؟



ج ـ چشمه اي كه مثلاً در زمستان مي جوشد و در تابستان از جوشش مي افتد، فقط وقتي كه مي جوشد درحكم آب جاري است.

 


س 27_ آب حوض حمام در چه صورت پاك است؟



ج ـ آب حوض حمام اگر چه كمتر از كر باشد چنانچه به خزينه اي كه آب آن به اندازه كر است متصل باشد مانند آب جاري است.

 



س 28_
آب لوله هاي حمام و سا ختمانها كه از شيرها و دوشها مي ريزد چيست؟



ج ـ اگر متصل به كر باشد مانند شبكه هاي آبرساني در شهرها در حكم آب جاري است.

 



س 29_ آبي كه بر روي زمين جريان دارد و از زمين نمي جوشد چيست؟



ج ـ آبي كه بر زمين جريان دارد و از زمين نمي جوشد چنانچه كمتر از كر باشد و نجاست به آن برسد نجس مي شود.

 

 

 



4_ آب باران

 


احکام طهارت

 

 



س 30_ آب باران در چه صورت چيز نجس را كه در آن عين نجاست نيست پاك مي كند؟



ج ـ اگر بر چيز نجس كه عين نجاست در آن نيست يك مرتبه باران ببارد جايي كه باران به آن برسد پاك مي شود. ولي باريدن دو سه قطره فايده ندارد بلكه بايد طوري باشد كه بگويند: باران مي آيد و بنا بر احتياط مستحب باران مقداري باشد كه بر زمين سخت جاري شود.



س 31_ باران فرش لباس و مانند آن را چگونه پاك مي كند؟



ج ـ چنانچه با آب باران شسته شود فشار لازم نيست.

 



س 32_ اگر باران بر عين نجس ببارد چه حكمي پيدا مي كند؟



ج ـ اگر باران بر عين نجس ببارد و به جاي ديگر ترشح كند چنانچه عين نجاست همراه آن نباشد و بو يا رنگ و يا مزه نجاست نگرفته باشد پاك است. پس اگر باران بر خون ببارد و ترشح كند چنانچه ذره اي خون در آن باشد يا بو يا رنگ و يا مزه خون گرفته باشد نجس مي شود.

 



س 33_
سقف ساختمان يا روي بام كه عين نجاست دارد در صورت باريدن باران بر آن چه حكمي پيدا مي كند؟


ج ـ اگر بر سقف ساختمان يا روي بام عين نجاست باشد تا وقتي باران بر بام مي بارد آبي كه به چيز نجس رسيده و از سقف يا ناودان مي ريزد پاك است ولي بعد از قطع شدن باران اگر معلوم باشد آبي كه مي ريزد به چيز نجس رسيده است نجس مي باشد.

 



س 34_ آيا آب باران زمين نجس را پاك مي كند؟



ج ـ زمين نجسي كه باران بر آن ببارد پاك مي شود. اگر باران بر زمين جاري شود و به جاي نجسي كه زير سقف است برسد آن را نيز پاك مي كند.

 



س 35_
آيا خاك نجسي كه بر اثر باران گل شده پاك است؟



ج ـ بله خاك نجسي كه بر اثر باران گل شده است پاك مي باشد.



س 36_ حكم آ ب باراني كه در جايي جمع شده است چيست؟



ج ـ هر گاه آب باران در جايي جمع شود اگر چه كمتر از كر باشد چنانچه هنگامي كه باران مي آيد چيز نجسي را در آن بشويند و آب بو يا رنگ و يا مزه نجاست نگيرد آن نجس پاك مي شود.

 



س 37_ اگر بر فرش پاكي كه روي زمين نجس است باران ببارد چه حكمي پيدا مي كند؟



ج ـ اگر بر فرش پاكي كه روي زمين نجس است باران ببارد و بر زمين نجس جاري شود فرش نجس نمي شود و زمين نيز پاك مي گردد.

 



5_ آب چا ه



س 38_ حكم آب چاه چيست؟



ج ـ آب چاهي كه از زمين مي جوشد اگر چه كمتر از كر باشد، چنانچه نجاست به آن برسد تا وقتي بو يا رنگ و يا مزه آن بر اثر نجاست تغيير نكرده، پاك است ولي مستحب است پس از رسيدن بعضي از نجاستها به چاه به مقداري كه در الفقه بيان شده است از آب آن بكشند.

 



س 39_ آب چاهي كه نجاست در آن ريخته شده است چيست؟



ج ـ اگر نجاستي در چاه بريزد و بو يا رنگ و يا مزه آب را تغيير دهد چنانچه تغيير آب چاه از بين برود پاك مي شود اگر چه بنا براحتياط مستحب بايد با آبي كه از چاه مي جوشد مخلوط گردد.

 



س 40_ حكم آب باراني كه بعد از ايستادن باران در گودالي با آب ديگري جمع شود چيست؟



ج ـ اگر آب باران پس از ايستادن با آب ديگري در گودالي جمع شود و كمتر از كر باشد با رسيدن نجاست به آن نجس مي شود.

 



احكام آبـها



س 41_ حكم آب مضاف چيست؟



ج ـ آب مضاف چيز نجس را پاك نمي كند و وضو و غسل با آن باطل است.

 



س 42_ اگر نجاستي به آب مضاف برسد چه حكمي پيدا مي كند؟



ج ـ آب مضاف هر قدر زياد باشد ــ البته نه به اندازه چاههاي نفت و مانند آن ــ اگر ذره اي نجاست به آن برسد نجس مي شود.

 


س 43_ اگر آب مضاف از بالا روي نجس بريزد چه حكمي پيدا مي كند؟



ج ـ چنانچه از بالا روي نجس بريزد مقداري كه به چيز نجس رسيده، نجس و مقداري كه بالاتر از آن است پاك مي باشد. مثلاً اگر گلاب را از گلابدان روي دست نجس بريزند، آنچه به دست رسيده نجس و آنچه به دست نرسيده، پاك است و همچنين اگر مانند فواره با فشار از پايين به بالا برود، اگر نجاست به قسمت بالاي آب برسد، پايين آب نجس نمي شود.

 



س 44_ حكم آب مضافي كه نجس است و با آب كر مخلوط شده چيست؟



ج ـ اگر آب مضاف نجس طوري با آب كر يا جاري مخلوط شود كه ديگر بر آن آب مضاف نگويند پاك مي شود.



س 45_ آبي كه مطلق بوده و معلوم نيست مضاف شده يا نه چه حكمي پيدا مي كند؟



ج ـ در حكم آب مطلق است يعني چيز نجس را پاك مي كند و وضو و غسل نيز با آن صحيح است.

 


س 46_ آبي كه مضاف بوده و معلوم نيست مطلق شده يا نه چه حكمي دارد؟



ج ـ در حكم آب مضاف است يعني چيز نجس را پاك نمي كند و وضو و غسل نيز با آن باطل است.

 



س 47_
آبي را كه اصلاً نمي دانيم مضاف است يا مطلق چه حكمي پيدا مي كند؟



ج ـ آبي كه معلوم نيست مطلق است يا مضاف و معلوم نيست كه قبلاً مطلق بوده يا مضاف نجاست را پاك نمي كند. وضو و غسل نيز با آن باطل است ولي اگر به اندازه كر يا بيشتر با شد و نجاست به آن برسد به نجاست آن حكم نمي شود.

 



س 48_ اگر عين نجاست به آن برسد چه حكمي پيدا مي كند؟



ج ـ آبي كه عين نجاست مانند خون و بول به آن برسد و بو يا رنگ و يا مزه آن را تغيير دهد اگر چه كر يا جاري باشد نجس مي شود.

 


س 49_ اگر بو يا رنگ و يا مزه آب بر اثر نجاست بيرون از آن تغيير كرده چيست؟



ج ـ اگر بو يا رنگ و يا مزه آب بر اثر نجاستي كه بيرون از آن است عوض شود _مثلاًًًًً مرداري كه پهلوي آب است بوي آن را را تغيير دهد _ عدم نجاست آن است و رعايت احتياط لازم نمي باشد گر چه خوب است.

 


س 50_ حكم آبي كه عين نجاست در آن ريخته شده، اگر با كر يا جاري متصل شود چيست؟



ج ـ آبي كه عين نجاست مانند خون و بول در آن ريخته و بو يا رنگ و يا مزه آن را تغيير داده باشد چنانچه به آب كر يا جاري متصل شود و يا باران به آن ببارد يا باد باران را در آن بريزد و يا آب باران از ناودان در آن جاري شود و تغيير آن را از بين ببرد پاك مي شود.

 



س 51_ آيا آبي كه بعد از آب كشيدن چيز نجس در آب پاك از آن مي ريزد پاك است يا نجس؟



ج ـ اگر چيز نجسي را در آب كر يا جاري آب بكشند آبي كه بعد از بيرون آوردن ازآن مي ريزد پاك است.



س 52_حكم آبهايي كه قبلاً پاك يا نجس بوده و معلوم نيست نجس شده يا نه چه مي باشد؟

ج ـ آبي كه پاك بوده و معلوم نيست نجس شده يا نه پاك است و آبي كه نجس بوده و معلوم نيست پاك شده يا نه نجس است.

 



س 53_ نيم خورده حيوانات نجس و نيم خورده حيوانات حرام گوشت چه حكمي دارد؟



ج ـ نيم خورده سگ، خوك و كافر كه نجس هستند نجس و خوردن آن حرام است و نيم خورده حيوانات حرام گوشت پاك و خوردن آن مكروه مي باشد مگر نيم خورده گربه كه خوردن آن كراهت ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ویدیو مرتبط :
طهارت (۱۲) غایت طهارت از استاد علامۀ ذوالفنون

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

معناى احكام و اقسام آن



معنای احکام


دستورهاى عملى اسلام كه وظيفه انسان ها را نسبت به كارهايى كه بايد انجام دهند و يا از آن دورى كنند، مشخص مى كند، احكام گويند.

 

اقسام احکام


احكامى كه وظيفه مكلّفان را معلوم مى كند، پنج قسم است :

واجب ، حرام ، مستحب ، مكروه ، مباح

 

واجب : كارى است كه انجام دادن آن لازم است و ترك آن عقاب دارد، مانند نماز و روزه .

 

 

احکام بانوان

 

 

حرام : كارى است كه ترك آن لازم و انجام دادنش عقاب دارد،مانند دروغ و ظلم .

 

مستحب : به كارى مى گويند كه انجام دادنش بهتر است و ثواب دارد، مانند صدقه دادن .

 

مكروه : كارى است كه ترك آن نيكو مى باشد، ولى انجام دادنش عقاب ندارد، مانند فوت كردن به غذا و خوردن غذاى داغ .

 

مباح : به كارى گويند كه انجام دادن و ترك آن مساوى است ، نه عقاب دارد و نه ثواب ، مانند راه رفتن و نشستن .

 

احتياط مستحب : احتياطى است غير فتواى فقيه ، و رعايت آن واجب نيست .

 

احتياط واجب : امرى است كه مطابق احتياط بوده ولى فقيه در آن فتوا نداده است ، در چنين مواردى مقلّد مى تواند به فتواى مجتهد ديگر كه در رتبه بعد قرار دارد (فالا علم ) عمل كند.

 

احوط: منطبق با احتياط.

 

اظهر: ظاهرتر و روشن تر، از فتواست و مقلّد بايد طبق آن عمل كند.

 

آغاز عبادت


بلوغ

در آغاز جوانى هر فردى تحولى بزرگ در او رخ مى دهد. قواى جسمى و روحى اش شكوفا مى شود، عشق و اميد در او موج مى زند. احساس مى كند شخصيتى پيدا كرده ، ديگر تابع اين و آن نيست . مى خواهد خودش مستقل باشد، خودش ‍ تصميم بگيرد، يعنى ديگر او ((بالغ )) شده ، ولى چه كند، نمى داند از ميان هزاران راهى كه در پيش چشمان او رخ مى نمايد كدام را انتخاب كند. مى خواهد سعادت ابدى را تحصيل كند. احساس مى كند به رهنمايى آگاه و دلسوز نياز دارد. پيك الهى را مى بيند كه با نامه اى آسمانى به سويش آمده دست او را مى بوسد و نامه اش را مى گشايد، همه چيز در آن هست ، ديگر جايى براى نگرانى باقى نمانده ، راه از چاه و حق از باطل برايش روشن شده است و به شكرانه اين كه خدا تاج عزّت بر سر او نهاده است ((جشن تكليف )) مى گيرد، يعنى از اين به بعد ((مكلّف )) شده است و نسبت به احكام وظيفه دارد.

 

عبادت

 

علائم بلوغ


بعضى پس از چند ماه كه از بلوغشان گذشته تازه متوجه مى شوند كه بالغ بوده اند و در اين مدت وظايف خود را انجام نداده اند.

 

تشخيص اين مساءله آسان است ولى بياييد كمى دقت كنيم ، بلوغ سه نشانه دارد اگر يكى از آنها در دختر ديده شود بالغ شده است .

 

1 - سن بلوغ

باز هم توجه داشته باشيم كه سن بلوغ بر اساس سال قمرى است .

سن بلوغ در دختران تمام شدن نُه سال قمرى است .

سال قمرى ده روز و هجده ساعت از سال شمسى كمتر است .

حالا بياييد 96 روز و 18 ساعت را از 9 سال شمسى كم كنيم تا سن بلوغ دختران بر اساس سال شمسى به دست آيد.

 

استفتاء

سن بلوغ دختر تمام شدن نُه سال قمرى است ، ولى تكاليفى كه قدرت بر انجام آن نداشته باشد، مثل روزه ، از جهت عدم قدرت ساقط است . ولى اگر مى تواند در همان رمضان بطور منفصل (مثلا يك روز در ميان )  انجام دهد و به وظيفه اش عمل كند.

 

2 - روئيدن مو :

يكى ديگر از علايم بلوغ روئيدن ((مو)) در زير شكم است .

 

3 - عادت ماهانه

از نشانه هاى مهم بلوغ در دختران افزايش طول قد، بزرگ شدن پستانها و لگن خاصره است و سرانجام عادت ماهانه است . همه اين نشانه ها دليل بر آن است كه دختر نوجوان قادر به توليد مثل است و عادت ماهانه پايان رشد سريع بدنى دختران را اعلام مى دارد.

 

نگاهى به دوران پيش از بلوغ


وقتى انسان به حد تكليف رسيد بايد نظرى به دوران قبل از بلوغ خود بيندازد تا اگر وظيفه اى از دوران پيش از بلوغ بر عهده وى آمده آن را انجام دهد.

 

به چند نمونه توجه كنيد:

خمس : اگر بچه خردسالى سرمايه اى داشته باشد و از آن منافعى به دست آيد، بنابر احتياط مستحب بعد از آن كه بالغ شد بايد خمسش را بدهد.

 

جبران حقوق مردم : اگر بدون رضايت صاحب مال ، در مال او تصرف كند يا چيزى از اموال او را از بين ببرد و يا چيزى از اموال ديگران را بردارد، پس از آن كه بالغ شد بايد خسارتش را بپردازد و يا صاحب آن را راضى كند ( اگر ولّى شخص نابالغ صاحب مال را راضى نكرده باشد).

 

دختر پس از بلوغ مى تواند در اموال خود تصرف كند، ولى اگر به حدى از رشد نرسيده كه بتواند سود و زيان خود را بسنجد، هنوز حق تصرف در اموال خود را ندارد و مسؤ وليت اموال او با پدر و پدر بزرگ (پدرى ) اوست .

 

اجتهاد و تقليد


دين اسلام بر اساس اعتقادات صحيح و حق و دستوراتى براى انجام دادن و ترك كردن چيزهايى در زمينه هاى گوناگون ، بنا شده است .

 

در اعتقادات ، تقليد جايز نيست . در اعمال و دستورهاى غير اعتقادى ، امّا ضرورى دين ، هم تقليد لازم نيست ، ولى در غير ضروريات اگر شخص مجتهد باشد، يعنى ، بتواند از روى دلايل شرعى وظيفه خود را تشخيص دهد، بايد طبق نظريه خود عمل كند. در غير اين صورت ، عقل براى او دو راه معين كرده است :

 

الف ) تقليد: يعنى بر طبق فتاواى مجتهدى كه واجد شرائط است ، عمل كند.

 

ب ) احتياط: يعنى با توجه به نظر تمامى و يا گروهى از مجتهدان ، آنچه را مطابق احتياط مى بيند، عمل كند.

 

چرا در مسائل دينى بايد تقليد كنيم


انسان هنگامى كه چشم به اين جهان مى گشايد چيزى نمى داند، ناچار بايد از تجارب و از اندوخته هاى علمى ديگران بهره مند شود، زيرا پيمودن راه پر پيچ و خم زندگى نياز به علم و دانش است .

 

اساساً زندگى روى دو پايه محكم استوار است : ((دانستن )) و ((عمل كردن ))

 

بر مبناى همين اصل نخستين است كه انسان زندگى را آغاز مى كند، و سپس با كمك غرايز راه و رسم زندگى را آموخته و درِ كمال و سعادت به روى او باز مى شود و آن غريزه ((تقليد)) است كه با منطق صحيح عقل و فطرت همراه است .

 

بر اساس همين منطق و فطرت است كه ما در زندگى روزمره براى ساختن عمارت به معمار و بنّاء، و در دوختن لباس به خياط، و هنگام بيمارى به طبيب مراجعه مى كنيم .

 

به هر حال عقل و فطرت ما را در هر رشته اى به كارشناس و متخصص آن ارجاع مى دهد.

 

همچنين بر اساس همين منطق است كه در تعليمات دينى و قوانين الهى مردم به پيروى از فقهايى كه در تشخيص احكام الهى مهارت دارند، رهنمون مى شوند، فقهايى كه ساليان طولانى با استعداد سرشار خود در راه علم و دانش قدم برداشته ، و به مقام شامخ اجتهاد رسيده اند و مى توانند قوانين الهى را از مدارك اصلى آن استخراج و استنباط كنند در دسترس مردم قرار دهند.

 

فقهايى كه رهبران و راهنمايان دينى مردم هستند و از طرف پيشوايان الهى اسلام اين مقام بزرگ به آنها اعطاء شده است تا افراد را در تمام شئون دينى رهبرى كنند.

 

شرائط مرجع تقليد


مساله 1 :

مجتهدى كه انسان از او تقليد مى كند بايد داراى چنين شرايطى باشد:


مرد باشد، عاقل باشد، شيعه دوازده امامى باشد، حلال زاده باشد، آزاد باشد، زنده باشد، عادل باشد، و بنابر اظهر از مجتهدان ديگر اعلم باشد و مجتهد اعلم كسى است كه در استخراج احكام (از منابع آن ) از مجتهدان ديگر استادتر باشد.

راه هاى شناخت مجتهد اعلم

 

مساءله 2 :

مجتهد و اعلم را از سه راه مى توان شناخت :


الف ) خود انسان يقين كند، مثل اينكه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.

 

ب ) آن كه دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند، به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر، با گفته آنان مخالفت نكنند،

 

ج ) آن كه عده اى از اهل علم كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفته آنان اطمينان پيدا مى شود، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند. بلكه از هر راهى كه انسان ، اطمينان به اعلم بودن كسى پيدا كند، بنابر اظهر مى تواند به همان اكتفا كند.

 

مساءله 3 :

اگر شناختن اعلم ، مشكل باشد و انسان ، گمان به اعلم بودن كسى دارد، در صورتى كه گمان او به حدّ اطمينان برسد، بايد از او تقليد كند، بلكه اگر اطمينان براى او حاصل نشد، ترجيح كسى كه فقط به اعلم بودن او گمان دارد يا احتمال مى دهد، بعيد نيست .

 

ولى بهتر اين است كه در اين صورت ، به قول كسى عمل كند كه موافق احتياط باشد. و اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگرانند، و با يكديگر مساوى باشند، بايد از يكى از آنان تقليد كند.

 


راه هاى بدست آوردن فتواى مجتهد

 

مساءله 4 :

راه هاى به دست آوردن فتواى مجتهد، عبارت است از:


الف ) شنيدن از خود مجتهد

 

ب ) شنيدن از دو نفر عادل كه فتواى مجتهد را نقل كنند

 

ج ) شنيدن از كسى كه مورد اطمينان ، و راستگو است

 

د) ديدن در رساله مجتهد در صورتى كه به درستى آن رساله اطمينان داشته باشد،بنابر احوط

 

مساءله 5 :

اگر مجتهد اعلم در مساءله اى فتوا دهد، كسى كه از او تقليد مى كند، نمى تواند در آن مساءله ، به فتواى مجتهد ديگر عمل كند،ولى اگر مجتهد او فتوا ندهد و بفرمايد:((احتياط آن است كه فلان طور عمل شود.)) مثلا بفرمايد: ((احتياط آن است كه در سه مرتبه تسبيحات اربعه (سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر) بگويند)) ، بايد مقلد به اين احتياط - كه احتياط واجب مى گويند- عمل كند و سه مرتبه بگويد و يا بنابر احتياط واجب ، از مجتهدى كه علم او از مجتهد اعلم كمتر و از مجتهدهاى ديگر بيشتر و يا مساوى است ، عمل كند، پس اگر او يك مرتبه گفتن را كافى بداند، مى تواند يك مرتبه بگويد.

 

مساءله 6 :

اگر مجتهد اعلم بعد از آن كه در مساءله اى فتوا داده ، احتياط كند و مثلاً بفرمايد: ((ظرف نجس را اگر يك مرتبه در آب كر بشويند، پاك مى شود، اگر چه احتياط آن است كه سه مرتبه بشويند)) مقلّد او نمى تواند در آن مساءله ، به فتواى مجتهد ديگر عمل كند، بلكه بايد يا به فتوا عمل كند، يا به احتياط بعد از فتوا- كه آن را احتياط مستحب مى گويند- عمل كند.

 

مساءله 7 :

فقها، براى تقليد ابتدايى ، زنده بودن مجتهد را شرط مى دانند، امّا اگر مرجع تقليد انسان از دنيا رفت ، در اين كه ((آيا مى تواند بر تقليد او باقى بماند يا به مجتهد زنده مراجعه كند؟)) مورد اختلاف است . پس اگر كسى در اين مساءله ، مجتهد بود، طبق نظر خودش عمل مى كند و گر نه طبق نظر مجتهد زنده اعلم عمل مى كند.


مساءله 8 :

مسائلى را كه انسان غالباً به آنها احتياج دارد، واجب است ياد بگيرد


مساءله 9 :

اگر مكلف مدتى اعمال خود را بدون تقليد انجام دهد، در صورتى اعمال او صحيح است كه بفهمد به وظيفه واقعى خود عمل كرده است و يا عمل او با فتواى مجتهدى كه وظيفه اش تقليد از او بوده ، يا با فتواى مجتهدى كه فعلاً بايد از او تقليد كند، مطابق باشد و عباداتى را كه قبلاً انجام داده ، با قصد قربت انجام داده باشد.