ورزشی


2 دقیقه پیش

پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016

سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکن‌های یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ...
2 دقیقه پیش

عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016

در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ...

یادداشت ویژه : تریلوژی پایان ، فینال کیف



یادداشت ویژه : تریلوژی پایان ، فینال کیف

نتیجه هر چه باشد برگی از تاریخ ورق خواهد خورد و یک دروازه بان جام را بر دستانش به آسمان خواهد فرستاد، دروازه بانی که شاید این جام آخرین افتخار ملی اش باشد.

 

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

سایت گل -  فینال عصر یکشنبه کیف( یکشنبه 11/04/1391 ساعت  23:15) ، پایان خوش یک تریلوژی است بر نسل طلائی اسپانیا .نسلی که افتخار و اتحاد را در هم آمیخت .

شاید هم پایانی است بر آرزوهای بر نتافته چهل و چهار ساله آتزوری  که نسل امروزش دیگر آخرین جشن اروپایی شان را در خاطر کوتاه تاریخی خود بیاد نمی آورد .

شاید هم نتیجه هر چه باشد برگی از تاریخ ورق خواهد خورد و یک دروازه بان جام را بر دستانش به آسمان خواهد فرستاد، دروازه بانی که شاید این جام آخرین افتخار ملی اش باشد.

 

اسپانیا ، دل بوسکه ،ژابی ، ژاوی ، ب ، و  و چند حرف دیگر

آنها همچنان یک نگاه حداکثری به توپ دارند .در این نوع نگاه توپ نه فقط وسیله ایی برای رسیدن به هدف  که خود جزیی از هدف است .اما این نوع نگاه ، ستایش شده خیلی ها دیگر نیست .لاروخا مدتهاست که زیبا بازی نمیکند .جام جهانی قبل تمام بازیها را با برد ناپلئونی و اختلاف یک گل به پایان رساند .یورو قبلی را با چاشنی شانس در ضربات پنالتی از چنگ همین ایتالیا گریخت ،در همین جام در دیدار قبل اگر شانس و اقبال مددکار آنها نبود ، میشد که بدست پرتغالیها حذف شوند .یک حساب سر انگشتی نشان میدهد اگر اتفاقات فوتبال بشکل دیگری رقم میخورد ، اکنون نسل طلائی اسپانیا دستشان از همیشه خالی تر بود .

 

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

حالا صدای منتقدان خاموش دل بوسکه و اسپانیا بیشتر به گوش میرسد. خیلی ها اعتقاد دارند دل بوسکه در این چند سال نتوانسته از پتانسیل و ظرفیت بالای ستاره های اسپانیا همه استفاده لازم را برده و یک فوتبال تماشایی با برد قاطع را برای تیم کشورش رقم زند آنها دل بوسکه را یک پیر محتاط میدانند که بیشتر قرار است نقش ریش سفید ، کدخدا و پدر را برای تیم بازی کرده و سایه ایی از اتحاد بر سر تیم ایجاد کند اضافه میکنند درحالیکه  این بازیکنان طلائی نیاز به یک مربی جوان ، خوش فکر ، جاه طلب و ماجراجو داشت تا مثل آوار بر سر حریف خراب شود فوتبال یک گله  دل بوسکه نفس تیم را گرفته و آنها را بزدل و محافظه کار بار آورده است...

 

گروه دیگری اعتقاد دارند منحنی فوتبال اسپانیا در چند سال اخیر با منحنی بارسا و ستاره هایش نسبت مستقیم داشته .هر وقت آنها در اوج بودند اسپانیا هم و بر عکس .اما انتقادات به دل بوسکه از زمان چینش نفرات برای یورو و شکل گیری استایل تیمی تشدید پیدا کرد.اسپانیا با بکارگیری تیکی تاکای کاتالانی قرار بود کپی برابر اصلی از بارسا باشد اما شتر مرغی شد که نه شتر بود و نه مرغ .جمعی شد از چند دفاع و چند هافبک .

 

خبری از دو وینگر چپ و راستی که بارسا برای استفاده از همه نقاط زمین و باز کردن لایه های دفاعی حریف روی خط استفاده میکرد نبود( در همین بازی آخر وقتی در سی دقیقه وقت اضافه اسپانیا از دو بال خسوس و پدرو در طرفین استفاده کرد شکل تهاجمی تیم بهتر شد) قرار بود .اربلوا نقش دنی الوس را بازی کند .هرچه ژاوی تیم خودی ومقابل را به سمت چپ شیفت میداد و پاس ها را در فضای خالی راست برای اربلوا میفرستاد اما  ....این کجا و آن کجا.

 

سیستمی که در ذهن دل بوسکه بود ۴-۲-۳-۱ است که در آن ژاوی مثلا پست ده را بازی میکند  ژاوی سن و سالش گذشته ، تحرکش کم شده و ساکن بازی میکند .ژاوی در بازی با پرتغال عملا چسبیده و نزدیک به دو هافبک دفاعی تیم -ژابی و بوسکتس - حرکت میکرد گپ بین این سه  هافبک  وسه بازیکن جلویی اسپانیا را هافبک های پرتغال کاملا پر کرده بودند .

نگردو کاملا از جریان بازی خارج شده بود .اینستا و( فابرگاس بعد از ورودش به زمین ) با پر کردن این فضا میآمدند عقب میگرفتند ، میدادند و دومرتبه میگرفتند .ژاوی در بارسا هم عقب و ساکن بازی میکند و توان حمل توپ بشکل عمودی را ندارد اما در آنجا اولا تیم با یک هافبک دفاعی بازی میکند ثانیا سه هافبک تیم بشکل هرم معکوس در زمین قرار میگیرند و مهم تر از همه در آنجا مسی با سرعت و قدرت حمل توپش فضای یک چهارم ، یک سوم و یک چهارم میانی و دفاعی حریف را پر میکند .

 

نکته بعد نقش ژابی در تیم است .ژابی در رئال در نقش یک هافبک دفاعی  با توجه به سن و سالش نه در نقش یک توپگیر که بیشتر در نقش یک طراح که از عقب زمین با پاس های طولی مستقیم و قطری بلندش دو بال تند و تیز تیم --رونالدو و دی ماریا ---را صاحب توپ و موقعیت میکرد ، شناخته شده ، در تیم دل بوسکه که نه بالی دارد و نه سرعت بالایی در نزد بازیکنان جلویی برای استفاده از پاس های پشت دفاع ، نقش ژابی محدود به چند پاس کوتاه ساده شده.

 

نکته دیگر اینکه دل بوسکه برای پست شماره نه ، در حالیکه همه تیمها حداکثر دو نفر را در تیم خود دارند ، او چهار نفر را با خود به جام آورده .نگردو ، یورنته ،تورس و فابرگاس .نگردو که اصلا در مسابقات تدارکاتی و بازیهای جام در ترکیب تیم قرار نگرفته بود به یکباره در حساس ترین بازی تورنمنت در ترکیب قرار گرفت عدم هماهنگی با یاران کناری اش در تیم کاملا مشهود بود.

گفته میشد  نگردو بدلیل آشنایی بازی با خسوس در سویا که با هم کار ترکیبی را انجام میدهند در لیست مسافران قرار گرفته اما نکته جالب این بود که  در بازی پرتغال ، دل بوسکه ، نگردو را از زمین بیرون آورد چند دقیقه بعد خسوس را وارد زمین کرد و از این دو در کنار هم استفاده نکرد .

یورنته هم که تاکنون برای تیم به میدان نرفته و شانس اینکه در فینال هم به میدان رود کم است .بجای یکی از این دو میتوانست یک بال سرعتی را به تیم اضافه کند که مانند دقایق پایانی بازی پرتغال قاتق نانش باشد و نه قاتل جان ضمن اینکه اسپانیا سرعت تیمی پائینی هم دارد.

تیم کنونی کلش روی کاکل اینیستا میچرخد اگر روزش بودکه خوب اگر نه که دلشان را بدست تقدیر و حوادث و اشتباهات حریف میسپارند و بس .به هر حال آنها در آستانه فتح یک سه گانه تاریخی هستند .

سه گانه ایی که میتواند پایان خوشی برای این نسل طلایی داشته باشد..شاید قلب مهربان دل بوسکه باعث شود خودش و تیمش تاریخ ساز شوند چه .فوتبال هم مثل زندگی خیلی جاها به قلب آدمها نگاه میکند نه به عملکردشان در میدان مبارزه  .

 

ایتالیا ، فوتبال ، عشق ، پاستا و دیگر هیچ

 

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب


ایتالیا را در این جام اگر بخواهیم در یک جمله کوتاه معرفی کنیم باید گفت سنت ایتالیایی +خرده مدرن اروپایی .سنت شان نه بخاطر دفاع معروفشان که بیشتر به دلیل حیله گری شان در فوتبال است .

مکار ترین تیم تاریخ فوتبال که استاد نتیجه گیری هستند.روح ویتوریو پوزو و انزو بیرزوت بر فراز آسمان کیف به پرواز درآمده .اگر رستاخیز مردگان میشد و بیرزوت جایی در وی .ای .پی ورزشگاه کیف مینشست ، احتمالا این تیم را در قامت تیم سال ۸۲ خود میدید که نم نمک بالا آمد و به یکباره --بنویسید پائلو روسی بخوانید ماریو بالوتلی --در هیبت سوپر استار و قهرمانش ظاهر شد.

مشکل این است اگر آنها را در دور مقدماتی حذف کردید که فبها وگرنه بعد از آن باید به ضرب ، ضربات پنالتی و وقت اضافه و کلی دنگ و فنگ دیگر از میدان بدرشان کنید که در بعد ملی و نه باشگاهی جان سخت و چغر هستند اما به عبارتی باید گفت ایتالیا مهد فوتبال است اگر همه مردم برزیل عاشق فوتبال هستند اما در مقابل ایتالیایهای خوش مشرب و شیرین سخن  همه کارشناس و مفسر که جناب پراندلی باید از تفسیرهایشان کمی بیاموزد اگر انگلیس سازنده فوتبال بوده اما  تاکتیک ها ، زیر و بم ها ، چم و خم ها ، دوز و کلک های فوتبال همه از ایتالیا آمده .

در روزگار فوتبال مدرن ۴-۲-۳-۱ و ۴-۳-۳ ،چنان از آستین شان ۳-۵-۲ زهوار دررفته و ۴-۴-۲ از مد افتاده را بیرون میآورند، دستی به سرو رویش میکشند و به خوردتان میدهند که نمیفهمی از کجا نوش جان کرده ایی .بیچاره آلمان های رو راست و ساده دل دو روز است دارند فکر میکنند از کجا خورده اند ، هنوز نفهمید اند .

یواخیم لوی ساده دل با آوردن تونی کروس و چسباندنش به پیرلو فکر کرد سورپرایز رو کرده اما هنوز سی ثانیه از بازی نگذشته بود که  پیرلو و مربی و کل تیم فهمید. یک اشاره از پرااندلی ، یک ابرو از پیرلو و یک چشمک از ده روسی کافی بود تا تاکتیک تیم عوض شود .دقایق اولیه توپها به پیرلو نمیرسید .پیرلو فقط خودش را در زمین جا به جا میکرد و تونی کروس را مانند یک آواره سرگردان اینطرف و آنطرف بدنبال خود میکشید .تونی کروس که دید چیزی از این آدم عایدش نمیشود و بقولی جان به عزرائیل نمیدهد رفت راست و اوزیل برگشت سر جایش .پیرلو روباه تا سایه کروس را دور دید کیه لینی نفوذ کرده از چپ را راه انداخت و... باقی ماجرای گل اول .

لا مصب ها در زمین مسابقه با هم حرف هم نمیزنند فقط ایما است و اشاره .نکند  حریف ایتالیا یی بداند .محال است در بازی به آنها رودست بزنی و غافلگیر شان کنی .فکرتان را میخوانند و فکرشان را نمیخوانی.هیچ بازیکنی در جهان ذهنیت بازیکن ایتالیا را در میدان مسابقه ندارد چون از کودکی اینطور پرورش میابند .مربیان آلمانی یا هلندی از سنین پایه ،آموزش های عملی اولیه فوتبال را به شکل آکادمیک به بچه ها یاد میدهند و کم حرف میزنند اما مربیان ایتالیایی بدلیل حراف بودنشان با بازیکن زیاد صحبت میکنند این میشود که آنها با ذهنیت قوی رشد میکنند و پخته میشوند .

اضافه کنید فرهنگ حیله گری که در خونشان است بازیکن بیست ساله شان مثل سی ساله در زمین عمل میکند.هیچوقت بهترین تیم تاریخ در رده ملی نداشته اند اما با همین تیمهای متوسط و نصف و نیمه شان بهترین نتایج را در تورنمنت ها گرفته اند اما حالا در فینال به پست بد تیمی خورده اند چون در کلک و حقه اسپانیا هم دست کمی ازآنها  ندارد .خوراک اصلی ایتالیا در تورنمنت ها ، آلمان های صاف و صادق هست که همیشه سرشان را کلاه گذاشته  و دست خالی روانه خانه شان کرده اند اما یک توصیه به اسپانیا.

مانند المانها زیاد روی پیرلو زوم نکنید که از اصل خودتان دور شوید گرچه بزرگترین نقطه قوت اسپانیا در چند سال اخیر این بوده که همیشه به فلسفه و سبک خودشان (مانند بارسا ) وفادار بودند و از آن فاصله نگرفته اند.

پیرلو از عقب بازی میکند وظیفه طراحی ،پشتیبانی و تدارکات را دارد و در حکم دیده بان تیم است در جنگ هم زدن پشتیبانی ، تدارکات و دیده بان ها کمی سخت تر از خط مقدم است .پیرلو نه یار گیری که باید کنترل و به نقاط کور زمین هدایت شود   

 

آلمان ، مرا به خانه ام ببر

 

 

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

شیک ترین  (نه بهترین ) تیم آلمان بعد از جنگ جهانی دوم حذف شد .حیف !

وقتی بعد از جنگ جهانی دوم سپ هربرگر چند تا جوان را از زیر خرابه های آلمان با خود جمع کرد و به سوئیس برد کمتر کسی فکر میکرد این تیم چیزی شود  بخصوص که دور مقدماتی هم شکست سنگینی را از مجارستن متقبل شد اما وقتی کم کم پرچم ها بالا رفت و حس ناسیونالیستی و غرور از دست رفته ملی در آلمانها گل کرد و یادشان آمد برای خودشان ملتی هستند ، رفتند و رفتند تا فینال مسابقات تا در آنجا بهترین تیم تاریخ مجارستان را شکست بدهند و جام را به آلمان بیاورند .

سالها گذشت تا دست بر قضا آلمان میزبان مسابقات شد .در دور مقدماتی وقتی در مقابل نیم پاره شرقی خود قرار گرفتند ، شرقی ها که از آنسوی دیوار برلین می آمدند چنان از همسایه خود خشمگین بودند که آنها را در نزد چشمان هوادارانشان .شکست دادند .اما روی نیمکت آلمان پیر کار کشته ایی بنام هلموت شوئن قرار داشت که با ستارگانی همچون بکن بائر و گرد مولر ودر کنار آن با برجسته کردن روحیه ناسیونالیستی ، تیم را آرام آرام بالا کشید.تیم رفت و رفت تا نیمه نهایی رو در روی بهترین تیم تاریخ لهستان با ستارگانی همچون یان توماژوفسکی ، دینا، ژرماخ و لاتو ( رئیس فدراسیون فعلی لهستان ) قرار گرفت .

در آن عصر بارانی تابستان ، بارش باران به مدد یاران بکن بائر آمد تا گل اوورات آنها را از باتلاق فرانگفورت نجات دهد دیداری که در آن لهستان مستحق شکست نبود در فینال مسابقات جایی که در آن بهترین تیم تاریخ هلند ، رینوس میشل ،کرویف و یارانش مغلوب تیز هوشی شوئن و گرد مولر شدند. باز هم سالها گذشت تا در زمانه ایی که دیوار برلین در حال فرو ریختن بود به رهبری مردی بنام بکن بائر بازیکن آنروز و مربی امروز و ماتیوسی  که درآن بازیها پست هافبک میانی را تعریفی دوباره کرد ، در سرزمین ایتالیا ،دوباره بعد از چهار سال کشمکش در فینال روبروی بهترین تیم تاریخ آرژانتین (با اغماض )-مارادونا و یارانش -قرار گرفت و آن پنالتی دریاد ماندنی برمه  که گوچه آه  هر چه کش آورد نتوانست به توپ برسد آنروز هم ژرمن ها سرمست از فروپاشیدن دیوار ها یکبار دیگر غرور ملی خود را به رخ دنیا کشیدند .

اما اینبار شیک ترین تیم آلمان این غرور و حس ناسیونالیستی را با خودش به همراه نیاورده بود در وقت سرود ملی زمانی که یازده ایتالیایی به همراه بالوتلی با خشم و غرور سرود خود را فریاد میزدند در آنسوی خط دورگه های خاموش حس رخوت را به تیم انتقال میدادند .حتی زمانی که دو گل عقب افتادند اگر آلمان ، آلمان همیشگی بود قادر به جبران بود اما روحیه مبارزه طلبی و جنگجویی در تیم دیده نمیشد از طرف دیگر از چند روز قبل که پروژه ایتالیا هراسی در اردوی آلمان کلید خورده بود ، لو را وادار به انجام بزرگترین اشتباه مربی گری اش کرد .

لو که در این چهار سال کاملترین و دینامیکترین ۴-۲-۳-۱ دنیا را به همراه رئال مادرید ارائه کرده بود در بزنگاه سرنوشت برای از کار انداختن پیرلو دست به ترکیب تیمش زد و با بازی دادن به تونی کروس که سایه به سایه پیرلو حرکت میکرد عملا تیمش را از وینگر راست  محروم کرد و این یعنی رشته شدن بافته های چهار ساله و دور شدن از فلسفه و مرام تیمی که چهار سال برایش زحمت کشیده بود .

لو مجبور شد در زمان حمله خدیرا و بو تنگ  را از راست رو به جلو فرا خواند اما نه بواتنگ قادر به پیشروی و پیروزی در نبردهای یک به یک در مقابل کیه لینی بود و هم اینکه متمایل شدن خدیرا به راست ، وسط زمین آلمان را خالی  و محل جولانگاه هافبک های ایتالیا کرد شواینی دفرمه هم قادر به یارایی تیمش نبود .هر دو گل را آلمان از فضای خالی راست و وسط خورد .اگر لو  بجای فرستادن توپ های بلند بی فایده به عمق با دو بال کلاسیک از دو طرف به دفاع ایتالیا فشار میآورد ، آن دفاع بازشدنی بود .

لو در حساسترین لحظه مربی گری اش کم آورد .لو اگر چه مربی خوبی است و فوتبال را خوب میفهمد اما المانها به یک مربی شجاع تر ،کاریزماتیک تر و پراگماتیک تر مانند یورگن کلوپ نیاز دارند تا شور و هیجان و احساس را به نیمکت آنها منتقل کرده و دو و سه سالهای اخیرشان را تبدیل به یک کند از نسل شواینی و لام گذشت اما باید نسل اوزیل و خدیرا و کروس و مولر و جوانان دورتموندی جامی را برای آلمان به ارمغان آورند

 

تابستان بی انتها

قصه این جام و تابستان بی انتهای ما هم به آخر رسید همین دیروز بود که در حال شمارش روزشمار جام بودیم و دلمان تاپ تاپ بازی روسیه و چک را میزد..روزها شب شد و شب روز  چقدر زود گذشت. اما در فوتبال دیدن بعضی ها یمان مانند روسیه بودند .بکوب روزهای اول جام را مشغول دیدن و خواندن بودیم .

از تفسیرهای قبل از بازی و بعد از بازی گرفته تا تحلیل های روزنامه ها و سایت های مختلف داخلی و خارجی اما بعد از چند روز یکدفه کم آوردیم  و بریدیم یا با دیدن بازیهای اول ، فوتبالها به دلمان نچسبید و مثل روزهای اول پیگیرنبودیم .بعضی یمان مانند آلمان بودیم خیلی خوب جلو آمدیم اما در حساس ترین بازی چرت مان گرفت و خواب رفتیم وقتی بیدار شدیم که کار از کار گذشته بود و داور سوت پایان را زده بود بعضی یمان مثل ایتالیا بودیم آرام آرام نگاه میکردیم .

 

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

از صبح به فکر شب و بازیهای امشب نبودیم  .شب که میشد کارهایمان را انجام میدادیم و سر ساعت بازی سراغ تلویزیون میرفتیم کاری به تفسیرقبل و بعد و ورفتن با کامپیوتر هم نداشتیم بلافاصله خواب میرفتیم و انرژیمان را برای فردا ذخیره میکردیم اما از طرف دیگر مدل های دیدنمان هم با هم فرق داشت بعضی  یمان تنهایی میدیدم که کسی مزاحمان نشود تا با دقت نگاه کنیم و گوش دهیم تا چیزی یاد بگیریم بعد از بازی هم میخواندیم و مینوشتیم .بعضی یمان با دوست و آشنا ، فامیل و در و همسایه تماشا کردیم .کری خواندیم و بعد از گلها از سر و کول هم بالا رفتیم و در سر و کله هم زدیم بعضی یمان در مکان های عمومی ، رستوران و بار و پارک با جمع زیادی از آدمها نگاه میکردیم که حسابی حال میداد یا در سایت های اجتماعی عضوشدیم و در این دو جا .دوستان زیادی پیدا کردیم شماره دادیم و شماره گرفتیم .ای دی دادیم و ای دی گرفتیم .اد شدیم و اد کردیم .مسیج و اس ام اس دادیم و گرفتیم  اما  گروه آخری هم داشتیم آنهائیکه گرفتار درس ومشق بودند یا گرفتاریهای زمانه و مشکلات زندگی فرصت تماشای یک مسابقه فوتبال را از آنها گرفته بود شاید در میان همین گروه بعضی از ما با دیدن فوتبال برای نود دقیقه هم سعی میکرد همه مشکلات  را فراموش کنیم و با این رویای بی انتها خودمان و قلبمان را التیام بخشیم با زخمهایی که از این روزگار نامروت بر دل و جانمان باقی مانده .فوتبالی ها دوره های مختلف زند گی شان را با همین جامهای جهانی ، جام ملتهای اروپا ، جام ملتهای آسیا و ... بیاد میآورند .

 

سالهای دیگر که جستجو میکنیم نوجوانی ، جوانی یا میانسالگی مان را از از پس خاطرات و سالهای از دست رفته زندگی ،  بیاد می آوریم  روزهایی را که دیگر تکرار نخواهد شد.

افسوس میخوریم و حسرتی که گر میگیرد و جانمان را آتش میزند بیاد می آوریم همه چیز را همه کس را ، من و ما را با زخمی  بر تن ، با زخمی بر دل

گل


ویدیو مرتبط :
۲ - تریلوژی معصومیت

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

یادداشت ویژه:چگونه مقابل کره‌ بازی کنیم؟



 

 

 

یادداشت ویژه:چگونه مقابل کره‌ بازی کنیم؟

 

زیبائی در نتیجه است؟ یا زیبائی در بازی تهاجمی است؟ در اینجا نویسنده باید خالی از محافظه‌کاری بگوید:«نه، زیبائی و اصولا فضیلت،در انعطاف است. انعطاف نشان دادن براساس شرایط. مقابل تیمی که با توپ قوی‌تر است، «دفاع جانانه» چه زیباست،چنانکه حمله به تیم ضعیف‌تر یا خواباندن مچ حریفی هم‌سطح در نمایشی متعادل.در اتوبان خلوت،زیباست 160 تا پُر کردن اما رانندگی با همین استیل در جاده چالوس،اعلام جدائی از زندگی و دنیاست.»

فرزاد حبیب‌اللهی

1-فوتبال واکنشی چیست؟ وقتی حریف در تملک توپ،سرعت گردش توپ در مناطق مختلف و سرعت جابجائی بازیکنان که روی هم مفهوم دینامیسم بازی را می‌سازد،از شما قوی‌تر است،یعنی «کنش‌گرا» بازی می‌کند؛بهتر است شما رو به بازی واکنشی بیاورید.به این مفهوم که وارد رقابتی که در آن ضعیف‌تر هستید،نشوید و از در دیگری وارد مجادله فنی شوید.می‌توان بازی کنشی را تعبیر به «بازی با مهره سفید» و بازی واکنشی را به «بازی با مهره سیاه» تشبیه کرد. کنش مهره سفید،واکنش مهره سیاه.

2-کره‌جنوبی در مالکیت توپ،تقسیم فضا هنگام تملک توپ،سرعت جابجائی‌ بازیکنانش و طراحی خط به خط و تدریجی، از ایران بهتر است. فشار روانی برای صعود نیز بیشتر روی آنهاست که شش ماه پیش در جام جهانی،در حد تیم‌های کلاس اول جهان ظاهر شدند. مقابل چنین تیمی عقب نشستن و رو آوردن به دفاع متراکم،نه تنها ایرادی ندارد که رویکردی منطقی است. اما چگونه دفاع کردن و چگونه واکنشی بازی کردن،تعیین کننده خواهد بود.

3-الگوی دفاعی ایران(طرح کمی که نشان‌گر تعداد نیروهای مشارکت کننده در فاز دفاع است) باید شامل 10 نفر باشد،یعنی همه بازیکنان منهای مهاجم مرکزی که احتمالا انصاری‌فرد باشد. به خصوص سپرهای راست و چپ خط سوم،حتما باید زمانی که توپ در منطقه سازمانی‌شان گردش دارد،تا محوطه جریمه خودی عقب‌نشینی کنند. چرا؟ کره از چپ و راست عالی طراحی می‌کند. دفاع راست و چپ‌شان اغلب به کمک سپر پیش رو می‌روند و در این مواقع اگر برتری عددی داشته باشند،معادل «عبور» است.برای کاهش احتمال عبور،رضائی لازم است گاهی تا پشت دفاع راست ایران را پوشش بدهد و از آن سو شجاعی(خلعتبری) باید این کار را انجام بدهد تا در کناره‌ها برتری عددی به کره‌ای ها ندهیم و در طراحی‌شان خلل ایجاد کنیم.

4-چگونه پرس کنیم و از کجا پرس را شروع کنیم؟  کره‌ای ها مثل ما ضعف بازیسازی از عقب ندارند که اگر پرس سنگین از جلو بزنیم،سریع دفاع وسط‌‌‌ شان زیر توپ بزند و اوت دستی نصیب‌مان شود. آنها بازیسازی ایستگاه به ایستگاه را خوب بلدند. پس بهتر است دعوا را از عقب زمین شروع کنیم.یعنی آنها وارد زمین ما شوند و نزدیک به یک سوم دفاعی‌مان،پرس توپ را شروع کنیم. چون حالا فضاها کوچک‌تر شده و می‌توان بازیکن خارج شده از پرس را پوشش داد و پرس را دوباره به سرعت شکل داد.آندرانیک و پژمان نوری(بسته به موقعیت مکانی) روی بازیکن صاحب توپ فشار می‌آورند و نکونام فضا را پرس می‌کند. ما در چپ مثلث دفاعی‌مان با حضور نوری و شجاعی(خلعتبری) و دفاع چپ‌مان(احتمالا حاج‌صفی) شکل می‌گیرد،با حمایت نکونام. و در راست هم مثلثی داریم با حضور دفاع راست(احتمالا نصرتی)،آندرانیک و غلام‌رضائی با حمایت نکونام. حرکات ترکیبی در عمق را نیز با مثلث نکونام،آندو،نوری و با حمایت یکی از دو سپر کناری کنترل می‌کنیم. ما در واقع «توپ‌گرا» و «بافاصله» دفاع خواهیم کرد،نه نفر به نفر. در این شرایط ممکن است زمان زیادی از بازی اطراف محوطه جریمه ما بگذرد اما برتری عددی در مناطق مختلف به کره نخواهد رسید و درنتیجه طراحی حمله آنها دچار مشکل خواهد شد.

5-برای اجرای این طرح دفاعی،اتفاقا بهترین سیستم 1-3-2-4 یا 1-4-1-4 است که ایران هم توان اجرای آنها را دارد. چه مهمترین نکته پوشش فضاهای کناری در فاز دفاع،با مثلث‌های ساخته شده از دفاع کناری،یکی از هافبک‌های میانی و سپر کناری است. این طرح دفاعی‌ای است که در سطح اول فوتبال اروپا مقابل بارسا و تیم ملی اسپانیا زیاد اجرا می‌شود.حتی اینتر و چلسی و منچستریونایتد هم در سه فصل اخیر لیگ قهرمانان با این طرح دفاعی در نیوکمپ بازی کردند:«شروع پرس و درگیری از عقب زمین، ساخت مثلث در کانال‌های کناری و مربع در کانال‌های میانی و استفاده از سیستم 1-3-2-4 با گرایش دفاعی(تاکید روی ترکیب وصفی «گرایش دفاعی» به این جهت است که برخی یک سیستم را هجومی می‌نامند و یک سیستم دیگر را دفاعی، درحالی که نفرات و پلان بازی،گرایش سیستمی را تعیین می‌کند.)

6-این طرح اما هنوز کامل نیست.در بازی کنشی،فوتبال «از حمله به دفاع» بازی می‌شود.حالت غالب بازی(در نتیجه صفر-صفر) اینگونه است که توپ مال کره است و ما عقب نشسته‌ایم. در این حالت آنها در ناخودآگاه‌شان جائی برای سازماندهی دفاعی در صورت از دست دادن توپ باز کرده‌اند و تیم ایران در ناخودآگاه جمعی خود،به فکر سازماندهی هجومی در صورت تصاحب توپ است.پس ما که مجری فوتبال واکنشی باشیم،«از دفاع به حمله» برنامه‌ریزی شده‌ایم و از دفاع به حمله قرار است بازی کنیم. برای اجرای مناسب این سبک بازی،چه چیزی نیاز داریم؟

7-مهمتر از هر چیز،«سرعت انتقال.» می‌توان اهمیت بسته و باز شدن تیم را در دو فاز دفاع و حمله در این فرم بازی،به حرکت «آکاردئون» تشبیه کرد. ایران چند ثانیه پس از تصاحب توپ،باید سپرهای کناری‌اش را حتی جلوتر از انصاری‌فرد ببیند. در این شرایط نیاز داریم به پاس‌‌های 3 یا 5 امتیازی. یعنی ارسال پاس‌های طولی و کلیدی،به این هدف که پیش از کامل شدن بازگشت کره به فاز دفاع،به مرحله زدن ضربه آخر برسیم. استاد صدور این پاس‌ها محمد نوری است که در فاز دفاع ضعیف‌تر از نوری و آندو است و احتمالا به همین دلیل باید روی نیمکت بنشیند. پس سپرهای خط سوم ایران در فاز حمله نیز مهمترین عناصر اجرائی هستند. طبق قواعد،احتمال تعویض‌شان تا دقیقه 70 نیز زیاد است چه انرژی‌ای که باید در این فرم بازی صرف کنند،به مهره‌های «زودانقباض» تبدیل‌شان خواهد کرد،مثل آنچه در بازیهای سطح اول اروپا می‌بینید.

8-  آکاردئون ایران باید پس از تصاحب توپ،سریع باز شود و با پاس های طولی،انصاری‌فرد یا یکی از دو سپر کناری را صاحب توپ کنیم. چگونه: اگر توپ را در سمت راست تصاحب می‌کنیم،یعنی رضائی عقب کشیده اما در آن جناح شجاعی(خلعتبری) بالاتر ایستاده و آماده استارت زدن و ورود به زمین کره با دریافت پاس است.در واقع یا پاس اول «قطری» خواهد بود،یا برای انصاری‌فرد. در مرحله بعد باید «همگرا» حمله کنیم. یعنی چون تعداد نفرات‌‌مان در حمله کم است،نزدیک به هم باشیم و به عمق بزنیم.

9-خطر این فرم بازی،بیش از آنکه عقب نشستن و فشار حریف باشد،احتمال خوردن «حمله سریع» است. حمله سریع یعنی تیم حمله‌کننده در زمین حریف توپ را از دست بدهد اما در همان نیمه زمین توپ را پس بگیرد و با چند پاس کوتاه،فرصت زدن ضربه نهائی را ایجاد کند. در واقع اگر ما در خنثی کردن موج اول حمله کره موفق عمل کنیم و توپ‌گیری کنیم،اما بعد پاس اول برای طراحی حمله را نادرست بدهیم،در خطر بزرگی قرار خواهیم گرفت،چه پس از دریافت توپ،تیم‌مان آماده سازماندهی هجومی شده و «تمرکز-استقرار»مان دیگر قابل مقایسه با زمانی که برای مقابله با موج اول حمله کره دفاع می‌کردیم،نیست. پس ما باید حتما پاس اول و دوم را درست بدهیم و توپ را به زمین کره برسانیم و اگر قرار به توپ لو دادن است،آنجا خراب کنیم تا زمان سازماندهی دوباره دفاع را داشته باشیم و با موج اول حمله مواجه شویم،نه با حمله سریع و موج دوم و سوم.

10- تمام این نکات و «ساختمان فرم بازی با مهره سیاه» باید در تمرینات امروز و فردای تیم‌ملی دربیاید. اگر دربیاید،آن وقت تازه باید در فاز اجرا دارای تمرکز،ضریب اشتباهات پائین و خوش‌شانسی باشیم. در این صورت می‌توانیم روی سرنوشت‌ساز شدن ضربات شروع مجدد نیز حساب کنیم. راستی اگر ایران گل اول را بخورد و زود هم بخورد،چه؟ مربیگری خاصه در این شب‌های بزرگ،چه کار سختی است... دو جلسه تمرین سخت و سنگین مانده و افشین قطبی باید دو پلان متفاوت را طراحی و اجرا کند. داشتن دو مهاجم بلندزن این فایده را دارد که برای جبران عقب‌ماندگی میتوان روی استفاده همزمان‌شان حساب کرد. پلان اول اما احتمالا همان فوتبال واکنشی و آکاردئونی خواهد بود.

11-زیبائی در نتیجه است؟ یا زیبائی در بازی تهاجمی است؟ در اینجا نویسنده باید خالی از محافظه‌کاری بگوید:«نه، زیبائی و اصولا فضیلت،در انعطاف است. انعطاف نشان دادن براساس شرایط. مقابل تیمی که با توپ قوی‌تر است، «دفاع جانانه» چه زیباست،چنانکه حمله به تیم ضعیف‌تر یا خواباندن مچ حریفی هم‌سطح در نمایشی متعادل.در اتوبان خلوت،زیباست 160 تا پُر کردن اما رانندگی با همین شرایط در جاده چالوس،اعلام جدائی از زندگی و دنیاست.» ایران امروز باید انعطافی برگرفته از اندیشه را بروز دهد. تنها تیم 9 امتیازی مرحله گروهی،احتمالا بازی واکنشی را انتخاب خواهد کرد. چه ببازد،چه ببرد،باید با ایده بازی کند.زیبا دفاع کند و زیبا و با ایده حمله‌ور شود.