ورزشی


2 دقیقه پیش

پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016

سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکن‌های یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ...
2 دقیقه پیش

عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016

در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ...

مرور خاطرات بازیکن ایرانی که به خاطر ستاره سابق چلسی ضربه خورد



اخبار,خبر های ورزشی,حسین کعبی

حسین کعبی روزی در لستر سیتی بازی می کرد، تیمی که حالا صدرنشین فوتبال جزیره است.

به گزارش خبرآنلاین؛ حسین کعبی یک فصل در لیگ دسته اول بازیکن لستر سیتی بود؛ باشگاهی که این روزها در صدر جدول لیگ برتر قرار دارد. همین اتفاق بهانه ای است تا با حسین درباره لستر حرف بزنیم و خاطراتی که از این باشگاه دارد.


حسین لسترسیتی این روزها در لیگ برتر صدرنشین است و همه را غافلگیر کرده است. تو سابقه بازی در این تیم را داری. نظرت درباره موفقیت این تیم چیست؟
لستر تیمی است که معمولا وقتی به لیگ برتر برمی گردد، دوام نمی آورد و زود به دسته دوم سقوط می کند. من بعد از جدایی از لستر همیشه نتایج این تیم را دنبال کردم و معمولا چنین شرایطی داشت.

 

امسال باشگاه رانیری را آورد که مربی شناخته شده است. او در تیم موناکو در فرانسه موفق بود. لستر بازیکن شناخته شده و اسمی ندارد ولی در عوض یک مربی بسیار بزرگ دارد. رانیری انرژی زیادی به تیمش داده و این را می شود از نتایج لستر فهمید.

 

انگار برای آنها چلسی، منچسترسیتی، آرسنال و منچستر تیم های کوچکی هستند. فرق ندارد جلوی لیورپول بازی می کند یا استوک سیتی. تیم اصلا استرس ندارد. بازی آخر تیم جلوی منچستر سیتی را دیدید؟ فوق العاده بودند.


فکر می کنی این تیم قهرمان شود؟
در انگلیس قهرمانی واقعا سخت است. الان به جدول نگاه کنید. تیم ها اختلافی ندارند. یکی از حسن های لیگ برتر جزیره این است که تا روز آخر نمی دانید کدام تیم قهرمان می شود. امسال هم به نظرم شرایط اینطور خواهد بود.

 

تو یک سال در لسترسیتی بودی. از این باشگاه و طرفدارانش حرف می زنی.
هواداران لستر بسیار متعصب هستند. در شهر لستر فقط همین یک تیم وجود دارد. مردم هم از بازی ها به شدت استقبال می کنند. در همان لیگ دسته یک، صندلی خالی در ورزشگاه پیدا نمی شد. اتفاقا با دوستانم در انگلیس چند روز قبل حرف می زدم که بحث لستر هم شد. می گفتند باشگاه به خاطر بازی های خوبش حتی طرفدارانی خارج از شهر پیدا کرده است.

این به خاطر فوتبال زیبایی است که تیم ارایه می دهد. درباره باشگاه هم خب من در باشگاه منچستر یا رئال نبودم که بدانم شرایط آنها چطور است ولی لستر که باشگاه کوچکی به حساب می آید، 13 زمین تمرینی داشت. قضای باشگاه بی نظیر بود. همه جور امکانات وجود داشت. ما برای هر نوع تمرینی امکانات داشتیم.


چرا تو نتوانستی در یک فصلی که کنار این تیم بودی، بازی کنی؟
مربی تیم که من را خواست، خیلی به بازی ام علاقه داشت. از روز اول می گفت کاش itc ات زود برسد و بازی کنی. آن موقع پرسپولیس کمی دیرتر اقدام کرد و کارت بازی ام دیر صادر شد. در 4،5 هفته اول همه چیز خوب بود و حتی من برای تیم بازی کردم ولی اتفاقات بدی در باشگاه افتاد.

 

مدیرعامل باشگاه بر سر جذب یک بازیکن نامی که 35 ساله بود و در چلسی بازی کرده بود، با مربی به مشکل خورد و این مسئله منجر به جدایی مربی ما شد. تا آن موقع در صدر بودیم. چون مربی بازیکن را نگرفت، مشکل پیدا کردند و رفت. در واقع من به خاطر این اختلافات ضربه خوردم.

 

بعد از آن دیگر مشکلات زیاد شد. مربی جدید که آمد بازیکنی را بازی می داد که می شناخت. من هم بازیکن آسیایی بودم و شناختی نداشتند. بعد از آن دیگر نتوانستم ادامه دهم و به ایران برگشتم. تصمیم خوبی بود چون توانستم با پرسپولیس به قهرمانی برسم.


شاید بهتر بود در اروپا بمانی...
من نباید رویا پردازی می کردم. با جثه ای که من داشتم بازی در انگلیس سخت بود. نه اینکه نمی توانستم ولی شما نگاه کنید سبک بازی در انگلیس چطور است. فیزیکی و روی هوا.

اخبار ورزشی  - خبر آنلاین


ویدیو مرتبط :
اخراج بازیکن به خاطر درگیری با بازیکن هم تیمی!!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

خواستگاری دیوید بکام خجالتی در فاصله دو نیمه از ویکتوریا آدامز/ گفت روی زمین زانو بزن و این جملات را تکرار کن/ مرور خاطرات دومین بازیکن برتر سال 1999



خواستگاری دیوید بکام,خواستگاری دیوید بکام خجالتی در فاصله دو نیمه از ویکتوریا آدامز

 خواستگاری دیوید بکام خجالتی در فاصله دو نیمه از ویکتوریا آدامز/ گفت روی زمین زانو بزن و این جملات را تکرار کن/ مرور خاطرات دومین بازیکن برتر سال 1999

یک بار از سرآلکس فرگوسن، پرافتخار ترین مربی تاریخ معاصر فوتبال درباره خانم آدامز پرسیدند و او در جواب گفت: «اگر اسلحه یی با تنها دو گلوله داشته باشم، اولی را به سمت ونگر و دیگری را به سوی ویکتوریا شلیک می کنم. آدامز، بکام را نابود کرد.»

«دنیای من، دیوید بکام» عنوان کتابی است که در آن دیوید بکام داستان زندگی خودش را روایت کرده است. شاید با تورق این کتاب و کنکاش در زندگی این فوتبالیست بتوان به ابعاد کمتر شناخته شده این شخصیت جنجالی پی برد. مرتضی یاسری نیا با بازخوانی و یادآوری بخش های مهم کتاب زندگینامه دومین بازیکن برتر سال 1999 جهان، به شخصیت شناسی دیوید بکام پرداخته است که بخش‌های برگزیده را به نقل از «اعتماد» در ادامه می‌خوانید:

آن دیوار بلند بی اعتمادی
بکام در مقدمه کتاب «دنیای من، دیوید بکام» حوادث رخ داده در جام جهانی 1998 را دلیل تکامل شخصیتی خود می پندارد. او که آن زمان سال های ابتدایی دهه سوم زندگی خود را پشت سر می گذاشت، پس از اخراج در بازی مرحله یک هشتم نهایی این رقابت ها مقابل آرژانتین مورد غضب میلیون ها انگلیسی قرار گرفت و آنقدر به قول معروف پوست کلفت شد که دیگر به خاطر یک نیمکت نشینی ساده جمله مورد تمسخر رسانه های جزیره را تکرار نکند. بکس پس از عدم حضور در بازی اول سه شیرها در جام 1998 مقابل تونس از دل شکستگی و پس گرفتن علاقه اش به گلن هادل، سرمربی وقت تیم ملی انگلیس که تا آن مقطع یکی از اسطوره هایش بود، گفت. دیوار بی اعتمادی از همان روزها مرتفع تر شد. برای پی بردن به تاریخ احداث این دیوار باید به کمی عقب تر بازگردیم: زمانی بکس از فرط بی توجهی پدری عشق فوتبال و مادری خانه دار در 14 سالگی به فکر جدایی از والدینش افتاد. ماجراهای او در خانه های مجردی از اخراج های متعدد به دلیل اشتباهات دوستان هم اتاقی اش گرفته تا نخستین تجربه نوشیدن مشروبات الکلی داستان هزارو یک شب است. بکس درپس تمام این ماجراها به همه سوءظن داشت تا اینکه یک اتفاق بعد دیگر شخصیت او را نمایان ساخت: خجالتی بودن!

خواستگاری
بین دو نیمه یکی از بازی های منچستر یونایتد در لیگ برتر انگلیس، گروه موسیقی اسپایس گرلز و شخص ویکتوریا آدامز (خواننده کاملامتوسط گروه) در جایگاه ویژه آماده خوشامدگویی به بازیکنان میزبان می شوند. بکام با خجالت تمام بلافاصله پس از احوالپرسی از جمع فرار می کند. ضعف او مقابل ویکتوریا در این جملات کلیدی کتاب رخ می نماید: «وقتی در رستوران ازاو خواستگاری کردم، گفت روی زمین زانو بزن و این جملاتی که الان گفتی را تکرار کن. من این کار را انجام دادم. او نپذیرفت و گفت این حرکت را تکرار کن. دوباره زانو زدم و او پیشنهاد مرا قبول کرد.» این پذیرفتن همانا و داستان های هزارو یک شب متعاقب همان. شخصیت نه چندان قدرتمند بکام زیر سایه اقتدار همسر انحصارطلب او پنهان ماند و شماره هفت سابق من یو به هر سو که ویکتوریا خواست کشیده شد. یک بار از سرآلکس فرگوسن، پرافتخار ترین مربی تاریخ معاصر فوتبال درباره خانم آدامز پرسیدند و او در جواب گفت: «اگر اسلحه یی با تنها دو گلوله داشته باشم، اولی را به سمت ونگر و دیگری را به سوی ویکتوریا شلیک می کنم. آدامز، بکام را نابود کرد.» خجالتی بودن و وابستگی به نخستین انسان قابل اعتماد زندگی تا حدود زیادی زندگی دیوید را زیر سوال برد. چند سال قبل یک روانشناس گفت از نوع لبخند زدن دیوید و ویکتوریا و با تحقیق درباره این ژانر ژست گرفتن، متوجه شده این زوج برخلاف آنچه ادعا می کنند، اصلااز بودن در کنار هم لذت نمی برند. این هم از نتایج تفکر غالب (ویکتوریا)- مغلوب (دیوید) در زندگی مشترک!

تا ابد حرفه یی
شاید برای موخره این مطلب نتوان سوژه یی بهتر از خصوصیت انکارناپذیر بکس یافت. بکام عصیانگر سال 1998، بکام طلایی سال 1999، بکام ابرو شکافته، بکام ناکام یورو 2004 و این بکام خوشحال در امریکا، همیشه حرفه یی بوده است. اگر نبود پس از تحویل بازوبند کاپیتانی، برای دعوت شدن به تیم ملی اعلام نمی کرد حاضر است جلوی کاپلو زانو بزند. اگر حرفه یی نبود در این سن و سال، آن هم در محیط پررخوت فوتبال امریکا اعلام نمی کرد هنوز مایل به بازی در تیم ملی انگلیس است. مانیفست او در کتاب زندگینامه اش گویای همه تعاریف بالاست: در زندگی هیچ چیز بهتر از این نیست که از حیطه مورد علاقه ات پول دربیاوری. تا آنجا که به زندگی بکام مربوط می شود، این جمله یکی از شخصیت های کتاب «خداحافظ گاری کوپر» کوچک ترین کاربردی ندارد: «همین که مزه زندگی زیر زبانت مزه کرد، فاتحه عصیان خوانده می شود.» بکام به شهادت کتاب زندگینامه اش بارها و بار ها مزه خوشی زندگی را چشید اما عصیان دوست داشتنی قهرمانان شکستنی و البته دوست داشتنی عصر ما را حفظ کرد: چه با آن لگد شوم سال 1998 و چه با این روحیه مثال زدنی در سال های پایانی دوران حرفه یی.

منبع:inn.ir