ورزشی


2 دقیقه پیش

پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016

سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکن‌های یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ...
2 دقیقه پیش

عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016

در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ...

مربیانی برای نوزایی



اخبار,اخبار ورزشی,چهارمربی برتر
نگاهی به مردانی که یک رشته ورزشی را متحول کردند

وقتی رسول خادم هدایت مشترک فدراسیون و تیم ملی کشتی را در دست گرفت، ناگهان گروهی بی‌توجه و بدون آن‌که بخواهند مصادیق این مدیریت را مورد توجه قرار دهند، به واژگان دهان پرکن کلیشه‌ای رو آورده و از معایب این مدیریت حرف زدند، آنها از یاد برده بودند که این مرد، این قهرمان قدیمی المپیک یک ابرمرد ورزشی است که خارق عادت در تاریخ ورزش ایران و دنیا بوده است،

مردی که در دوران قهرمانی خود اولین کشتی‌گیر ایران بود که از مسابقات آسیایی 1990 پکن تا جهانی 1991 وارناو در فاصله زمانی یک سال 14 کیلو به وزن بالاتر صعود کرد و سپس دو سال بعد به اوزان 90 و 100 رفت و سال 1998 و در جهانی تهران پا به فوق سنگین گذاشت، او برای ایران از 68 کیلوگرم تا 125 کیلو مدال گرفت و افتخار کسب و فداکاری کرد، مردی که برای قدرتمندی ایران و ایرانی بارها از خود گذشت تا موفقیت تیمی نصیب ورزش ایران شود.

او برای موفقیت تیم ملی در سال 1998 به یک وزن بالاتر رفت تا عباس جدیدی در وزن پایین تر مدال بگیرد در حالی که سال 1993 همین عباس جدیدی که دوپینگ کرده بود، اگر وزن 90 را برای رسول خادم خالی می‌کرد، امروز در فهرست افتخارات رسول خادم یک مدال دیگر وجود داشت. رسول که سه بار در سه فینال جهانی و المپیک اسطوره روس یعنی خادارتسف را شکست داده بود، می‌توانست تا پنج سال دیگر قهرمانی‌ها را تکرار کند. اگر خادم ایران وایرانی نبود، امروز خادارتسف شاید رکورد کسب مدال طلا را از مدوید و کارولین ربوده بود. در این فهرست با مردانی که در عرصه ورزشی خود رنسانس ورزشی خلق کرده‌اند، بیشتر آشنا می‌شویم.

رسول خادم / انتظار 48 ساله
بزرگمردی که در این مقال از او حرف زدیم، با هدایت خود در سال 2013 ایران را در مسابقات کشتی جهان قهرمان کرد. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق کشور‌های مختلفی عنوان قهرمانی جهان را از این کشور ربوده بودند. ایران هم سال‌های 1998 و 2002 قهرمانی جهان را دو بار در خانه برد، اما این قهرمانی فرق می‌کرد، چراکه برای اولین بار از زمان مورد اشاره در خارج خاک ایران قهرمان شدیم؛ جایی که امتیاز تماشاگر فراوان و پرشور ایرانی را نداشتیم و الطاف احتمالی داوری هم شامل حالمان نمی‌شد، کاری که از سال 1965 یعنی 48 سال قبل موفق به انجام دادن آن نبودیم. سال گذشته تیم کشتی آزاد ما در خاک آمریکا قهرمان جام جهانی شد، اما از آنجا که حفظ قهرمانی از خلق اولیه‌اش سخت‌تر است و البته به این دلیل که در مسابقات امسال کشورهای رقیب با تیم‌هایی بهتر و نفرات شایسته‌تر پای به روی تشک گشوده بودند، قهرمانی اخیر ارزشی مضاعف و حرف از اعتبار رسول خادم برای این سرفرازی داشت. قبل از آن‌که رسول به کشتی برگردد، کشتی آزاد ما چنان زیر سایه کشتی فرنگی قرار گرفته بود که خروجش سخت و بعید به نظر می‌رسید، ضمن این‌که در این دوران حضور قهرمانانه رسول بر صدر مصطبه کشتی، تیم ملی فرنگی ما هم قهرمانی را در مسابقات جهانی، برای اولین بار در طول تاریخش تجربه کرد. به عبارتی با رسول خادم تیم‌های کشتی آزاد و فرنگی قهرمان جهان شد و در مسابقات جام جهانی همچنان که دیدیم به اوج و اعتبار رسید و در خاک آمریکا بهترین‌های دنیا را هم از سد راه برداشت. در ترکیب تیم خادم جوانانی را دیدیم که می‌توانند در آینده افتخارآفرین باشند.

ایوانف / سفره 18 ساله
ایوانف، معمار وزنه‌برداری نوین ماست. وزنه‌برداری مملکتی که روزگاری نامجو‌ها و نصیری‌ها را داشت و با آنها در بزرگ‌ترین میادین جهانی و بین‌المللی سرفراز بود، سال 1986 در بازی‌های آسیایی به‌طور کامل ورشکسته شد و فقط دو برنز گرفت که هر دو مدال را هم دوپینگ برنزداران از ماگرفت، از آن پس برای بازگشت وزنه‌برداری به سطح بالا تلاش بسیار شد، اما راهی برای خروج از بن‌بست نبود. در این سال‌ها گهگاه مردانی چون میرمحمود حاکم‌زاده و مظفر اجلی بارقه‌ای از امید در دل‌ها کاشتند، اما یا ستارگانی گذرا در این دوران رشد می‌کردند یا دوپینگ دامن وزنه‌برداری را آلوده می‌کرد، تا این‌که علیشاه مرادی، رئیس فدراسیون وزنه‌برداری شد و ایوانف را آورد و مربی بلغار نسلی تازه را مدیریت کرد. نسلی که شاهین نصیری‌نیا، حسین رضازاده، حسین توکلی، کورش باقری، برادران پانزوان و... افرادش بودند، نسل آینده پشت این نسل قدر آمد و اگر پایه محکم دست‌ساز ایوانف 15 سال قبل نبود، امروز شاید اثری از کیانوش رستمی‌ها، بهداد سلیمی‌ها و... در این رشته کهن و دوست‌داشتنی ایران نبود. مهم‌ترین اتهامی که درباره ایوانف برزبان جاری بود، دوپینگ بود که آن را از ابزار موفقیت ایوانف عنوان می‌کردند، اما ایوانف جدا از داستان دوپینگ این باور را در ورزش وزنه‌برداری ایران تقویت کرد که می‌توان قهرمان جهان شد و در المپیک باز هم مدال گرفت.

محمد بناء / اعجاز در لندن
بنا سال 1983 در مسابقات جهانی، برای ایران مدال نقره گرفت. او سال‌ها بعد تاثیر‌گذاری را در کشتی فرنگی که از سال 1986 همزمان با مرگ وزنه‌برداری مرده بود، آغاز کرد. با حضور بنا بود که مدال‌آوری برای ایران در کشتی فرنگی، محدود به تک ستارگانی مدال‌آور مثل رضا سیم‌خواه و رنگرز نبود و کشتی فرنگی زایا شد و با سوریان، نوروزی، عبدولی، علی‌اکبری، نعمت‌پور، قاسم رضایی و... در جهانی و المپیک طلا گرفتند، البته دوپینگ در سال‌های اخیر دامنگیر فرنگی کارها شده است، اما نه به اندازه‌ای که این ورزش عزیز برای ایران در المپیک 2012 را محو کند.

ایران در المپیک لندن سه طلا در کشتی فرنگی گرفت. رکوردی که بنا خالق آن بود و بس! زمانی هم گئورکی ورشنین برای کشتی فرنگی ما تلاشی وافر کرد و با حضورش سری در سرها درآوردیم، اما بیداری فرنگی‌کارها در سال‌های ابتدایی دهه 70 پیش نیامد که نیامد.

خولیو ولاسکو / مال خودمان شد
باورش سخت بود؛ روزی که مسابقات والیبال را در دهه 90 می‌دیدیم و چهره خولیورا در حال هدایت ایتالیایی‌ها با زورزی، برناردی، آناستازی و... می‌دیدیم سقف آسمان را در والیبال هم حس می‌کردیم و هم باورش می‌داشتیم تا این‌که والیبال با یک عزم عمومی رشد کرد. اگر یزدانی خرم و داورزنی و مرحوم معدنی و... در بیداری والیبال تاثیر کردند، اما کسی که نسل بیدار والیبال مارا به سقف رساند و برایمان باور برد برابر ایتالیا و آمریکا و برزیل را ممکن ساخت خولیو ولاسکویی بود که سعید معروف و محمد موسوی و دیگران را در دنیای والیبال مثل دسپاینه کوبایی و فومین روس ودال زاتوی برزیلی پر‌اعتبار کرد. درواقع مقدمات این بزرگی از 15 سال قبل استارت خورده بود، اما ولاسکوی بزرگ که آرژانتینی‌الاصل بود، برای ورود والیبال ایران به دنیای بزرگ تازه‌اش نقشی در حد اعلا داشت، ولاسکو حیات والیبال را عملی کرد. با این حال او یک مردبزرگ بود که البته معجزه‌گر نبود که اگر بود وقتی به درخواست هموطنانش به کشورش رفت تا برروند پیشرفت والیبال کشورش تاثیر‌گذاری کند، نتوانست چنان کند که با ایران محقق و عملی شده بود.

برانکو / هدیه با شماره 17
بازگشت برانکو به فوتبال ما با تیم پرسپولیس نغمه‌ای خوشایند را رقم زد، شاید برانکو به اندازه ولاسکو و ایوانف و خادم و بنا، به ورزش مورد اشاره‌اش، فوتبال کمک نکرد، اما به فوتبال ما مصادیقی هدیه داد که قبلا از تملک آن بی‌بهره بودیم. او در فوتبال ما، ثبات را هدیه و نتایج پرنوسان را خاتمه داد و امیدها را برای رسیدن به خواست‌های فوتبال ملی رقم زد. با برانکو، در بازی‌های بوسان قهرمان شدیم و به جام جهانی صعود کردیم و در جام ملت‌ها بدون شکست، قهرمانی را از دست دادیم. با حضور او باور کردیم حتی در واپسین دقایق بازی می‌توان برنده شد و به اهداف فوتبال ایرانی دست یافت. مهم‌ترین ثمره حضور برانکو در فوتبال ما این بود که دیگر برابر نتایج ناهنجار غافلگیر نشدیم و مهم‌تر از همه این‌که در میانه سال 2006 میلادی تا رتبه 17 رنکینگ فیفا صعود کردیم.

در فوتبال ما محمد مایلی‌کهن در سال 1996 وقتی هدایت تیم ملی را پذیرفت تجربه جذاب 70 پله صعود در رنکینگ را برایمان تحفه آورد تا ای‌اف‌سی رسما او را مصداق رنسانس در فوتبال ایران لقب دهد و البته رایکوف که با آوردن نسلی جدید به فوتبال دهه 50 ما خدمت کرده و کی‌روش که از یک نسل پرسن و سال و رو به موت، نسلی جدید و مدعی برای فوتبالمان ساخت، همه از ارکان صعود ورزش ما در سایه و کنف حضور مردانی بودند که تخصص این کار را داشتند یا با علاقه و اعتبارشان چنان کردند که فوتبال ما از یادشان نبرد.

تقدیر از دیگران
مربیان رنسانس ورزش ایران فقط این چهار یا پنج نفر نیستند و بدون تردید مربیان زیادی داریم که در ورزش ایران تاثیرگذار بوده‌اند. به‌طور مثال زمانی که ایران در تکواندوی آسیا، قدرت را از دست‌ چشم بادامی‌های کره‌جنوبی با حس مالکیتی که در این ورزش سنتی خود داشتند، خارج می‌کرد حسن ذوالقدر، مربی افتخارآفرین تکواندوست یا پس از او رضا مهماندوست که این روزها توانمندی‌های فنی خود را در خارج از ایران به نمایش گذاشته است. در کاراته مربیان داخلی زحمات بسیاری کشیدند تا این ورزش در قسمت مردان و زنان برای ورزش ایران مدال آور باشد.از خولیو ولاسکوی آرژانتینی نوشتیم، اما نباید ایوان بوگاینکوف مرد چشم تیله‌ای روس را فراموش کنیم که والیبال ایران در رده‌های سنی مدیون سختگیری‌های او برای ساماندهی والیبال در گروه‌های سنی و اجرای مهارت‌های این ورزش به‌طور دقیق و اصولی بود. در بین مربیان خارجی بسکتبال نیز، رایکو ترومن ایران را قهرمان آسیا کرد و برای دومین بار در تاریخ به المپیک فرستاد. کاری که سال‌ها پیش مربیان ایرانی زحمت پرورش استعدادها را بر عهده داشتند در دوره رایکو نتیجه داد و این مربی تاثیرگذار آن روزها با مدیریت نسل طلایی توانست طلای بسکتبال آسیا را برگردن مردان جوان و پرتوان ایران بیندازد. موفقیت‌های احسان حدادی با مربیان خارجی در خارج از مرزها قابل انکار نیست و تاثیری که آنها روی متر‌های رکورد حدادی داشتند آن هم با گذر احسان از اردوهای سخت و طاقت‌فرسا در ایران و خارج از مرزها. همیشه پای مربیان ایرانی در موفقیت‌های ورزش ایران و آنچه رنسانس این ورزش‌ها خوانده می‌شود، در میان است اما خارجی‌های تاثیرگذار را نباید فراموش کرد. ایرانی‌ها مانند مرحوم پرویزدهداری در دهه 60 بانی تحول در فوتبال ایران با تیشه زدن به ریشه بازیکن سالاری بود. مردی که به جای 14 فوتبالیست مستعفی ملی با تعدادی از جوانان وقت، پایه تیمی اثرگذار را در آینده گذاشت. یا قهرمانی اخیر ایران در جام‌جهانی کشتی که نشان‌دهنده ثبات و کارایی ده‌ها مربی از جمله مربیان جویباری است که قهرمانان را یکی بعد از دیگری در عرصه رقابت‌های جهانی معرفی می‌کنند. این‌ها بخش کوچکی از اثرگذاری مربیان در ورزش است که با وجود همه مشکلات و تنگناها قهرمان می‌سازند و تیم‌ها را در آسیا و جهان پرآوازه می‌کنند. بنابراین مربیان عصر رنسانس ورزش ما کم نیستند، فقط باید جور دیگر دید.

 

 

اخبار ورزشی - جام جم


ویدیو مرتبط :
شبیه سازی مبارزه خیابانی2(کار در خاک)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مربیانی که دشمن بازیکن سالاری هستند



 

 

مربیانی که دشمن بازیکن سالاری هستند

 

درکشور ما پدیده بازیکن‌سالاری در حال حاضر دشمنان زیادی دارد. این شما و این هم تعداد از دشمنان درجه یک بازیکن سالاری وطنی.

به نقل از تماشاگر، مربیانی هستند که دشمن بازیکن سالاری اند، از مربیان سنتی گرفته تا مربیان با دیسپلین و مربیان بداخلاق و ستاد منشور اخلاق و مدیرانی که قصد درآمدزایی از راه جریمه را دارند! این دشمنی‌ها اما سبب نشده ستاره‌های میلیاردی این فوتبال با مشکل چندانی مواجه شوند و نیازی به تغییر چندانی در روش زندگی و فوتبال و اخلاق‌شان حس کنند!

* علی پروین:

روی حرف علی پروین بازیکن در پرسپولیس آنقدر حساب می‌شد تا او خیلی زود در کنار بازی سمت سرمربیگری قرمزهای پایتخت را از آن خود کند. روش پروین اما با مربیان پیشین 180 درجه فرق می‌کرد! در تیم او ستاره‌سالاری معنایی نداشت و معمولاً ستاره‌ها در رختکن تاوان اشتباهات درون زمین‌شان را می‌دانند و جملاتی می‌شنیدند که جرأت اشتباه مجدد را از آنها می‌گرفت! ستاره‌هایی مانند مجتبی محرمی و کریم باوی و ... شاید قربانی سیستم ضدستاره مربیگری پروین شدند. (امیدوارم پروین آن 2 نفر را بعد از عادل سراغ ما نفرستد!)

* ناصر حجازی:

ناصر حجازی به عنوان یک دروازه‌بان بزرگ تأثیر زیادی روی تیم می‌گذاشت اما تأثیرات او تنها به همین حوزه محدود نمی‌شد و حرف او در تاج سابق خریداران زیادی داشت. به همین جهت ناصرخان هم دریافت که شخصیت کاریزماتیک لازم برای مربیگری را دارد. حجازی سرمربی اما هیچ گاه با ستاره‌های تیمش مدارا نکرد و شاید ستاره‌‌سالار نبودن و عدم بها دادن زیاد به ستاره‌ها در 2 مقطع او را دچار مشکل کرد. یک بار آن توطئه دیدار با سایپا و یک بار در لیگ هفتم که این اتفاقات هر دو بار منجر به کنار رفتن او از نیمکت تیم آبی شد.

* امیر قلعه‌نویی:

جمله تندی که می‌گویند قلعه‌نویی در زمان بازی به سرمربی وقت استقلال گفته و اخراج شدن را را محتمل دانسته شاید اگر بازیکنی امروز به خود او بگوید بی‌درنگ از باشگاه اخراج شود! بیشترین مشکل قلعه‌نویی روی نیمکت استقلال با مجتبی جباری بود که با توجه به روحیات خود جباری اتفاق عجیبی نیست!‌ امیر اما در سپاهان خیلی زود با عمادرضا و بعد با جعفرپور، بنگر و کامیان دچار کنتاکت شد و سپس در همان هفته‌های ابتدایی حضور در تراکتور با کیانی مشکل پیدا کرد تا ثابت کند از دشمنان درجه یک بازیکن‌سالاری است.

* علی دایی:

علی دایی سرمربی بدون شک نمی‌تواند علی دایی بازیکن را در تیمش تحمل کند! دایی دیسیپلین و نظم خاصی را در روشن سرمربیگری‌اش پیاده کرده و شاید این نظم در کنار بدبینی ذاتی او باعث شده تا ستاره‌های تیم‌های او مجال چندانی برای عرض‌اندام نیابند و او دشمن بزرگ بازیکن‌سالاری لقب بگیرد. شیث رضایی و ستار زارع آخرین بازیکنانی هستند که توسط علی دایی از پرسپولیس و راه‌آهن کنار گذاشته شدند.

* مرحوم دهداری:

ورود دهداری به نیمکت تیم‌ملی همزمان با کنار رفتن ستاره‌های بزرگ این تیم شد. او اما تلاش چندانی برای باز گرداندن آنها نکرد و به جای درخواست از ستاره‌های سن و سال‌دارش سراغ جوانان رفت و توانست با آنها دست به کارهای بزرگ بزند و با کشف جواد زرینچه و نادر محمدخانی و احمد عابدزاده و صمد مرفاوی آینده تیم‌ملی را نیز تضمین کند. او همچنین از بازیکنانش انتظار رعایت ویژگی‌های اخلاقی خاصی را داشت.

* مربیان مکتب پاس:

مکتب فوتبال پاس بیش از فوتبال، عشق و اخلاق را به بازیکنانش می‌آموخت و به آنها یاد می‌داد چگونه به پیراهن‌شان تعصب داشته باشند. این مکتب طبیعتاَ مخالف بازیکن‌سالاری بود و مربیانی هم که از آن مکتب آمدند ضد بازیکن‌سالاری بودند. مردانی مثل حسن حبیب، اصغر شرفی، حشمت مهاجرانی، حسین فرکی و ...

* بلاژویچ:

بسیاری از فوتبالدوستان مهم‌ترین ویژگی دوران مربیگری پیرمرد دوست داشتنی کروات در تیم‌ملی را شکستن انحصار لیست تیم‌ملی از بازیکنان تیم‌های محبوب پایتخت می‌دانند. این عمل بلاژ بیشتر به این خاطر بود ک او نمی‌توانست بازیکنان بی‌نظم و پرحاشیه را در تیم‌ملی تحمل کند. از داود فنایی گرفته تا خداداد عزیزی جایی در تیم‌ملی بلاژ نداشتند. چیرو اما همواره در برابر عصیانگری‌های یک ستاره سکوت می‌کرد. او شیفته بازی علی کریمی بود و معتقد بود این بازیکن وقتی در زمین فوق‌العاده است که عصبانی باشد!

* لوکا بوناچیچ:

در فوتبال ایران نباید از لوکا انتظار موفقیت داشت. ستاره‌های این فوتبال نازپرورده‌تر از آن هستند که زیر بار قوانین خشک لوکا بروند. بازیکنان ایرانی که لوکا کار کرده‌اند او را به یک دیکتاتور تشبیه می‌کنند که تنها به یک تیم فکر می‌کند و ستاره‌ها به تنهایی برایش هیچ اهمیتی ندارند. لوکا در 2 مقطع سرمربیگری در سپاهان و در مدت حضورش در کرمان بارها با ستاره‌های سپاهان و مس به مشکل خورد و حتی تعدادی از آنها را از تیم اخراج کرد.