ورزشی


2 دقیقه پیش

پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016

سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکن‌های یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ...
2 دقیقه پیش

عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016

در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ...

راز مرگ «تختی» ۴۸ ساله شد



هفدهمین روز از ماه زمستان هرسال، یادآور مرگ اسطوره و جهان پهلوانی است که مدال را فدای جوانمردی کرد تا نامش همیشه در قلب ایرانیان زنده بماند؛ مردی که راز مرگش ۴۸ ساله شده است. 

 اخبار,اخبارورزشی,غلامرضا تختی

مدال‌های رنگارنگ در کنار افتادگی و مردم‌داری هرچند عاملی برای محبوبیت یک ورزشکار است اما چند اتفاق مهم باعث شد تا «غلامرضا»ی تشک کشتی، جهان پهلوان «تختی» قلب مردم ایران شود؛ آنهم درحالیکه در حدود نیم قرن است، از واقعیت به خاطره تبدیل شده است.

تختی در فینال مسابقات جهانی حاضر نشد برای کسب مدال طلا حریف مصدومش را به زمین بزند و به جای گرفتن یک نشان زرین، نام خود را در میان مردم ایران و حتی جامعه جهانی کشتی جاودانه کرد. او با حرکت «پوریای ولی» گونه‌اش، ثابت کرد به جای قهرمانی، می‌توان پهلوان شد. سپس در حادثه زلزله بوئین‌زهرا، کاری کرد تا شایسته کسب عنوان کم نظیر «جهان پهلوان»ی در ایران زمین باشد.

قهرمان میادین نفس‌گیر کشتی و پهلوان دل مردم، اما در ساعات پایانی ۱۷ دی‌ماه سال ۱۳۴۶ دارفانی را وداع گفت، درحالیکه دلایل مرگش همچنان راز بزرگی برای هوادارانش است. در این سال‌ها عده‌ای معتقدند او خودکشی کرده ولی سکوت نزدیکان و داستان‌هایی که بعد از آن نیمه شب تلخ مطرح شد، هنوز پرونده این تراژدی دردناک را مفتوح نگه داشته است.

نخستین طلایی تاریخ المپیک کشورمان، در ۳۷ سال و اندی از عمرش، که روزهای شیرین و تلخی را برای مردم ایران رقم زد، در زندگی‌ حرفه‌ای و خصوصی سکانس‌های ویژه‌ای داشت که باعث شهرت و زنده ماندن نامش در این سال‌ها شده است.

هیچ چیز نمی‌تواند مرا خوشحال کند؛ پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق... نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمده‌اند، احساس شرمندگی می‌کنم» این بخشی از صحبت‌های جهان پهلوان غلامرضا تختی در هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در میان خیل عظیم مردمی بود که برای بدرقه‌‌اش به فرودگاه رفته بودند.

فرزند پنجم «رجب خان» یخ فروش که روز پنجم شهریورماه سال ۱۳۰۹ در خانواده‌ای متوسط در محله‌ خانی آباد تهران به دنیا آمد، به خاطر مشکلات مالی تنها ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری درس خواند. در حاشیه جنگ جهانی دوم و برای تامین معاش به خوزستان رفت با روزی ۷-۸ تومن مزد اما به خاطر علاقه به کشتی، سال ۱۳۲۹ به باشگاه پولاد رفت.

مرحوم «حسین رضی‌زاده» استعدادش را کشف کرد و با حضور در تیم ارتش در ایام سربازی، مسیر پیشرفت را ادامه داد. هرچند در نخستین رقابت بین‌المللی - مسابقه‌ بزرگ ورزشی فرانسه - ضربه فنی شد اما تمرین‌هایش را به شکل جدی ادامه داد و سرانجام در سال ۱۳۳۰ در وزن ششم (۷۹ کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد. در رقابتهای قهرمانی جهان (هلسینکی - ۱۹۵۱) با ۲۱ سال، نایب قهرمان جهان شد، مسابقه‌ای که آغاز  ۱۵ سال افتخار آفرینی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی توسط تختی بود.

در بازی‌های المپیک ۱۹۵۶ - ملبورن که آذرماه سال ۱۳۳۵ برگزار شد، تختی در وزن هفتم (۸۷ کیلوگرم) رقبایی از شوروی، آمریکا، ژاپن، آفریقای جنوبی، کانادا و استرالیا را شکست داد و نخستین طلای تاریخ کاروان ورزشی ایران را درحالیکه بالاتر از نمایندگان آمریکا و شوروی ایستاد، برگردن آویخت. او در اسفندماه همان سال با غلبه بر حسین نوری به مقام پهلوانی ایران رسید ئ در سال‌های ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ نیز این عنوان را تکرار کرد.

تختی از لحاظ تعداد مدال جهانی و المپیک (۷ مدال) و استمرار مدال آوری (۱۱ سال) در تاریخ ورزش ایران رکورددار است، همچنین نخستین کشتی گیر ایرانی است که موفق شد در سه وزن ۷۹، ۸۷ و ۹۷ کلیوگرم صاحب مدال‌های جهانی و المپیک شود.

در تاریخ ایران قهرمانانی بودند که درعرصه‌های مختلف ورزشی افتخارات بزرگی را رقم زدند اما غلامرضا تختی در عمر کوتاهش تعبیر واقعی جمله «پهلوانی از قهرمانی مهمتر است» بود؛ مردی که امروز نه تنها به خاطر مدال‌هایی که گرفت بلکه بخاطر نشان‌ها و افتخاراتی که از دست داد، محبوب شده است.

نخستین از خودگذشتی تختی به بازی‌های المپیک ۱۹۶۰ باز می‌گردد؛ جائیکه پرچمداری کاروان ایران را به جعفر سلماسی نخستین مدال‌آور تاریخ ورزش ایران سپرد. سلماسی این اتفاق را چنین تشریح کرد: «در روز افتتاحییه المپیک ۱۹۶۰ - رم، رئیس تربیت بدنی وقت، برای رژه رفتن پرچم ایران را به دست تختی داد ولی او به طرف من آمد و گفت برداشتن پرچم ایران حق شما است چون اولین قهرمان المپیک هستید. اصرارها و درخواست‌های من هم باعث انصراف تختی نشد تا من با پرچم ایران، جلوی کاروان رژه برم؛ اتفاقی که هیچگاه فراموش نخواهد شد...»

آنچه اما شهرت تختی را جهانی کرد، حرکت جوانمردانه‌اش در رقابت با الکساندر مدوید بود، داستانی که شنیدنش از زبان بزرگترین کشتی‌گیر قرن بیستم جذابیت‌ بیشتری دارد: «در جریان مسابقات جهانی تولیدو، زانویم ضربه خورد. پزشک تیم باند زانویم را باز کرده و مشغول تزریق مسکن بود که تختی از آنجا گذشت و همه چیز را دید. یکی از مربیان به من گفت: بیا! او متوجه شده و در مسابقه به پای مصدوم تو می‌پیچید اما تختی اصلا به پای مجروحم دست نزد. با اینکه هفت سال از من پیرتر بود ولی تا آخر کشتی مردانه جنگید، هرگز به حیله و نیرنگ متوسل نشد و به گرفتن مدال نقره به جای طلا رضایت داد.»

احترام به پیشکسوت دیگر خصیصه مهم جهان پهلوان کشی ایران بود، سنتی پسندیده که رعایت آن توسط تختی را می‌توان در کلام «احمد وفادار» یکی از پهلوانان نامی ایران جستجو کرد: «یادم نمی‌رود شبی را که همراه غلامرضا به یکی از زورخانه‌های تهران رفتیم. به او پیشنهاد دادند تا میانداری کند اما او قبول نکرد و گفت: جایی که وفادار هست، این کار را نمی‌کنم. حتی در پایان مراسم پیشنهاد اهدای جوایز را رد کرد و این کار را هم به من سپرد».

به جرات می‌توان گفت نام زلزله بوئین‌زهرا با تختی عجین شده زیرا او با کاری که بعد از آن حادثه دردناک در سال ۱۳۴۱ انجام داد، به خیلی‌ها این درس را آموخت در چنین روزهایی باید در کنار مردم باشند. تختی پس از ناامیدی از دستگاه‌های دولتی، آستین همت را بالا زد و برای جمع آوری کمک‌های مردمی، از خیابان ولیعصر و دو راهی یوسف‌آباد با چند وانت تا ایستگاه راه‌آهن پیاده رفت. مردمی که از حرکتش خبردار شدند، از دور و نزدیک خودشان را به این کاروان نزدیک کرده و چون مطمئن بودند پول و وسائل به دست زلزله‌زده‌ها می‌رسد، در حد توان‌شان کمک می‌کردند؛ اتفاقی که تختی را جاودانه‌تر کرد.

ساعت ۸ شب، هتل آتلانتیک تهران؛ غلامرضا تختی از اتاقش بیرن می‌آید، درخواست قلم و کاغذ می‌کند و بدون صرف شام به اتاقش باز می‌گردد. همه فکر می‌کنند خوابیده است اما ساعت ۷ صبح زری امیری که برایش صبحانه می‌برد، متوجه صورت باد کرده، کبود شده و خونی که از گوشه لبانش روی متکا ریخته می‌شود. مدیر هتل پس از اطلاع از این موضوع با مراکز درمانی تماس می‌گیرد و ساعت ۸:۳۰ دقیقه پیکرش از هتل خارج می‌شد.

آن زمان داستان مرگ تختی خیلی ساده نقل شد؛ خودکشی چهار روز بعد از حضور در هتل و آنهم به دلیل ناراحتی‌های روحی و مشکلات مالی. خیلی‌ها این داستان را باور کردند ولی بسیاری از مردم همچنان از قتل این چهره محبوب به دست نیروهای ساواک سخن می‌گویند زیرا قبول قتل نفس از سوی فردی مردم‌دار و مذهبی بسیار سخت است.

تختی در آبان‌ماه سال ۱۳۴۵ با شهلا توکلی ازدواج کرد و ۴ ماه و ۶ روز بعد از تولد پسرش به نام بابک، دار فانی را وداع گفت؛ درحالیکه به گفته عوامل حکومتی به خاطر محرومیت از حضور در ورزش، ناکامی در المپیک ۱۹۶۴ و مشکلات خانوادگی دست به خودکشی زده اما این پرونده همچنان در دل مردم مفتوح است زیرا زوایای پنهان و سوالات بی‌جوابی دارد.

«امروز شنبه شانزدهم دیماه است. هنوز تصمیم قطعی نگرفته‌ام. به بابک می‌اندیشم… به زندگی‌ام می‌اندیشم که پس از مرگم تباه می‌شود… بابک بی پدر می‌شود… نمی دانم چه کنم… احساس می‌کنم چند ساعت بیشتر به آخر عمرم نمانده…  مرگ به طرف من می‌آید... چشم‌هایم سیاهی می‌رود، دیگر نمی‌توانم بنویسم. دست‌هایم خشکیده و می‌لرزد.» اینها هم بخشی از آخرین دست‌نوشته‌های غلامرضا تختی است که در هتل آتلانتیک پیدا و در روزنامه کیهان به چاپ رسید.

این نوشته‌ها هم نتوانست خودکشی تختی را قطعی کند؛ آنهم به چند دلیل. نزدیکی هتل آتلانیک به یکی از مراکز ساواک، سوراخی که در پشت سرش در غسالخانه دیده شد، ترس حکومت از محبوبیت تختی و حمایتش از مخالفان رژیم و اعتقادات مذهبی‌ جهان پهلوان؛ مواردی که شک و شبهه‌های بزرگی در پرونده مرگ «غلامرضا» ایجاد کرد.

نایب حسینی یکی از دوستان تختی می‌گوید: «وقتی به غسالخانه رسیدم، دیدم پشت گردن و سرش سوراخ است. از دکتر طباطبایی رئیس وقت پزشکی قانونی پرسیدم این سوراخ چیست؟ او سکوت کرد». دلالباشی از کارکنان سالن‌های کشتی با صراحت اعلام کرد: «به محض اینکه تمرین تمام می‌شد، تختی نماز را شروع می‌کرد. او بیش از حضور در هر مسابقه‌ای به زیارت امام رضا (ع) می‌رفت...». مسائلی که می‌تواند خط بطلانی روی بحث خودکشی مرحوم تختی بکشد.

امروز چهل و هشتمین سالگرد درگذشت غلامرضا تختی در ابن بابویه برگزار می‌شود اما هنوز خیلی‌ها بر این باورند که «غلامرضا را غلامرضا کشت». غلامرضا پهلوی برادر شاه ملعون که در آن زمان رئیس کمیته ملی المپیک ایران بود. بعد از اینکه در تالار وحدت و در جشن تقدیر از کوهنوردان، تختی بیش از او تشویق شد، با ناراحتی سالن را ترک و کینه بزرگی از او بر دل گرفت...

 اخبار ورزشی  -  مهر


ویدیو مرتبط :
‫سال روز مرگ جهان پهلوان تختی‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ابهام در راز 2 ساله مرگ خانم معلم



راز مرگ خانم معلم پس از گذشت دو سال در هاله‌ای از ابهام است. پسر این زن در اصفهان با مدارکی ادعا دارد پزشک معالج مقصر بوده است اما هنوز کارشناسان این ادعا را نپذیرفته‌اند.

به گزارش ایران، 17 فروردین ماه سال 92 بود که خانم معلمی راهی مدرسه شد تا مراسم جشن روز مادر را در کنار همکاران و دانش‌آموزان دبستانی‌اش برگزار کند.

دانش‌آموزان در صف ایستاده بودند و به صحبت‌های معلم خود گوش می‌دادند که ناگهان حادثه‌ای رخ داد و زن 62 ساله روی زمین افتاد. همه ترسیده بودند و هیچ‌کس نمی‌دانست چه بر سر معلم زبان آمده است.

با بروز این حادثه بلافاصله تکنیسین‌های اورژانس در محل حاضر شدند و آناهید گراگوسیان را برای درمان به بیمارستان شریعتی اصفهان بردند. پس از بررسی پزشکان علت این حادثه را خونریزی آنوریسم در مغز تشخیص دادند و وی را برای ادامه درمان به بیمارستانی در اصفهان انتقال دادند و وی تحت عمل جراحی قرار گرفت اما حال این زن هر روز بدتر شد و به همین خاطر بعد از گذشت کمتر از یک ماه خانم معلم به بیمارستان ایرانمهر تهران منتقل شد و بار دیگر وی تحت عمل جراحی قرار گرفت و در کمال ناباوری مشخص شد به دلیل قصور پزشکان در جراحی نخست که در اصفهان انجام شده بود مشکلات دیگری را برای زن به وجود آورده و سرانجام این عامل منجر به مرگ زن اصفهانی شد.

شکایت از پزشک اصفهانی
پسر جوانی در حالی که آشفتگی در چهره‌اش موج می‌زد راهی مجتمع قضایی 22 بهمن اصفهان شد و از پزشک معالج مادرش شکایت کرد.

این مرد سیاهپوش در تشریح جزئیات این ماجرا به قاضی شعبه سوم بازپرسی گفت: اواخر فروردین ماه سال 92 بود که مادرم به دلیل خونریزی آنوریسم در مغز تحت عمل جراحی قرار گرفت. به دستور پزشک مادرم برای عمل جراحی، یک کلیپسس دائم، دو کلیپس موقت و یک پرده مغزی خریدم تا جراحی انجام شود. حدود یک هفته پس از انجام عمل مادرم از  بیمارستانی در اصفهان مرخص شد اما ساعت 8 شب همان روز به دلیل افت هشیاری بار دیگر راهی بیمارستان شد و مشخص شد دوباره دچار خونریزی آنوریسم شده و به همین خاطر مستقیماً به آی‌سی‌یو انتقال یافت اما هرلحظه حال مادرم بدتر شد و پس از 25 روز با معرفی نامه دکترش برای عمل کوییلینگ از  بیمارستانی در اصفهان ترخیص و با آمبولانس ویژه به بیمارستان ایرانمهر تهران منتقل شد.

وی ادامه داد: پس از بستری شدن روز 31 اردیبهشت سال92بعد از 2ساعت مادرم به کما فرو رفت و بعد از یک هفته با انجام بررسی‌های درمانی تحت عمل جراحی کوییلینگ (coiling) قرار گرفت و در کمال ناباوری دریافتیم در عمل اولی که در اصفهان انجام شده بود آنوریسم کلیپس نشده و همین امر منجر به خونریزی مجدد و بروز مشکلات بعدی شد تا اینکه مادرم درگذشت. با اظهارات پسر سیاهپوش پرونده برای رسیدگی به نظام پزشکی اصفهان ارسال شد.

بنابر نظریه کارشناسی هیأت بدوی انتظامی شعبه یک مشخص شد پزشک معالج کوتاهی در خصوص بیمار نکرده است و پس از جراحی و استفاده از کلیپسس به دلیل امکانپذیر نبودن ادامه درمان بیمار را به تهران فرستاده و پزشک هیچگاه درمان را قطع نکرده است.

همچنین در مورد کلیپسس‌ها طبق نظریه کارشناسان از نوع موقتی بوده و مصرف آن مورد تأیید است که قابلیت ماندگاری در مغز ندارد به همین خاطر سیر تشخیص و درمان براساس موازین علمی انجام شده و قصوری متوجه پزشک معالج نیست.

تجدیدنظر اول
براساس مفاد پرونده متخصص جراحی مغز و اعصاب اصفهان بر مبنای شکایت پسر بیمار به اتهام قصور پزشکی تحت تعقیب انتظامی دادسرای نظام پزشکی شهرستان اصفهان قرار گرفت و پس از صدور منع تعقیب و اعتراض به آن و ارسال پرونده به هیأت بدوی انتظامی همان شهرستان و انجام رسیدگی و جلب نظر کارشناس و رأی این هیأت مبنی بر تأیید، قرار منع تعقیب صادر شد که این رأی مورد اعتراض شاکی قرار گرفت و پرونده جهت رسیدگی به تجدیدنظر خواهی ارسال شد و کارشناسان پس از بررسی با توجه به اینکه آنوریسم در سینوس کاورنوس بوده که امکان کلیپس کردن آن وجود نداشته و فقط قسمتی از آنوریسم که بیرون سینوس بوده بای پلار شده است و همچنین کلیپس استفاده شده موقت بوده و قابلیت استفاده مجدد را نداشته است و از آنجایی که اقدامات، پزشکی و علمی بود ضمن رد اعتراض تجدید نظرخواه رأی هیأت بدوی بر برائت پزشک معالج صورت گرفت.

این درحالی بود که با اعتراض خانواده قربانی یک کمیسیون 3 نفره تشکیل شد که همه پزشک معالج را بی‌گناه دانستند و اعلام کردند همه اقدامات انجام شده در بیمارستانی در اصفهان منطبق با موازین علمی بوده و قصوری در ارتباط با عملکرد پزشک و سایر اعضای تیم درمانی محرز نیست. همچنین طبق نظر کمیسیون 5 نفره نیز اعلام شد بیمار مبتلا به اتساع دیواره عروقی آنوریسم در ناحیه شاخه شریان کاروتید داخلی بوده و روز 17 فروردین ماه سال 92 به علت پارگی آنوریسم و خونریزی ناشی از آن در بیمارستان شریعتی بستری و روز 19 همان ماه به  بیمارستانی در اصفهان منتقل شد که روز 27 از سوی پزشک تحت عمل جراحی قرار گرفت. همچنین بیمار 5 اردیبهشت ماه پس از ترخیص دچار خونریزی مغزی مجدد شد و روز 30 جهت انجام اقدام درمانی از طریق داخل عروقی به بیمارستان ایرانمهر تهران اعزام شده که بلافاصله پس از رسیدن دچار افت ناگهانی هشیاری ناشی از خونریزی مغزی بار سوم شد و افت شدید عملکرد مغزی پیدا کرد.

همچنین بر طبق نظریه کارشناسان جراح معالج روز 28 فروردین از روش کلیپس کردن با 3 کلیپس موقت استفاده کرد که به علت موقعیت خاص آنوریسم گذاشتن کلیپس دایم امکان پذیر نشد و لذا نتیجه درمانی لازم به دست نیامد و همچنین همه اقدامات درمانی به عمل آمده نیز مطابق با اصول علمی و امکانات موجود بوده و قصوری از جانب هیچ یک از کادر درمانی که مؤثر در عوارض حاصل باشند احراز نشد.

نتیجه کمیسیون 7نفره نیز چنین بود که با توجه به پرونده بالینی بیمارستان شریعتی و  بیمارستانی در اصفهان و آنژیو گرافی‌های ارائه شده عمل جراحی انجام شده اندیکاسیون داشته و تکنیک عمل جراحی با توجه به محل و نوع آنوریسم عروقی مغزی طبق موازین علمی بوده است همچنین لازم به ذکر است که خونریزی مجدد از محل این آنوریسم مغزی از عوارض غیرقابل پیش‌بینی این نوع ضایعه است.

ابهامات باقیمانده
پسر بازمانده با مراجعه به دادسرا به دادیار پرونده گفت: با وجود تشکیل کمیسیون‌های پزشکی همچنان ابهاماتی در پرونده وجود دارد که متأسفانه به آنها هیچ توجهی نشده است. وی گفت: آنژیوگرافی قبل از عمل جهت تشخیص محل و اندازه آنوریسم و تعیین روش درمان انجام می‌گیرد در این صورت اگر پزشک معالج تشخیص داده که آنوریسم خارج سینوس کاورنوس بوده و اقدام به عمل جراحی کرده است نگذاشتن کلیپس دایم هیچ توجیهی ندارد و اگر بنابر اظهارات دادگاه تجدیدنظر نظام پزشکی اصفهان آنوریسم داخل سینوس کاورنوس بوده که البته نبوده و با توجه به آنژیوگرافی قبل از عمل و تشخیص پزشک معالج در تهران آنوریسم خارج سینوس کاورنوس بوده پزشک معالج نباید اقدام به بازکردن مغز بیمار می‌کرد. پس در هردوحالت قصور دکتر یا در لحاظ تشخیص اشتباه کرده یا در درمان اشتباه شده که غیرقابل توجیه است. همچنین طبق نظریه کارشناسان در نتیجه کمیسیون 5نفره پزشک قانونی اصفهان پس از عمل جراحی اول نتیجه درمانی حاصل نشد و خانواده درجریان قرار نگرفتند و هیچگونه اطلاع‌رسانی در خصوص عدم کارگذاشتن کلیپس دایم انجام نشده. پس از بررسی‌های ما متوجه این مسأله شدیم. همچنین با وجود عمل جراحی ناموفق چرا بدون هیچ اقدام درمانی پیشگیرانه مادرم از بیمارستان مرخص شد؟

این مرد جوان در ادامه اظهار کرد: چرا پس از بستری شدن مجدد مادرم بازهم به ما اطلاع ندادند تا سریعتر اقدامات درمانی از سوی ما انجام شود و از آسیب شدید جسمی و فلج شدنش جلوگیری کنیم؟ متأسفانه پس از عمل جراحی ناموفق و عدم کارگذاشتن کلیپس دایم در مغز، کلیپس خریداری شده از سوی ما به خانواده برگردانده نشد و همین عامل به منزله استفاده شدن آن است که ما را دچار ابهام کرد.

وی در ادامه گفت: به چه دلیل مادرم با معرفی نامه حاوی اطلاعات پزشکی دروغ و غیرواقعی جهت درمان به تهران منتقل شد. مادرم در مدت 25 روز در وضعیت هیدروسفال شدید مغزی در آی‌سی‌یو بستری بوده و در بدترین شرایط جسمی و مغزی در صبح روز 31 اردیبهشت با هشیاری 15/5 تحویل بیمارستان ایرانمهر تهران داده شد و به مدت 6 روز در کما به سر برد و در عصر همان روز با نامه پزشک معالج با هشیاری 15/14 به تهران اعزام شد و بستری شدن وی در بخش عمومی بلامانع ذکر شد؟ اگر حال مادرم آنقدر خوب بود که بستری شدنش بلامانع بود پس چرا 25 روز در آی‌سی‌یو بیمارستان الزهرای اصفهان نگه داشته شد.

این پسر ماتم زده افزود: مادرم بدون هماهنگی با یک متخصص و جراح مغز و اعصاب و تنها با معرفی‌نامه یک دکتر که آنژیوگرافیست هستند نه جراح مغز و اعصاب به تهران منتقل شد. بنابراین اگر پزشک معالج هیدروسفالی شدید مغز بیمار را تشخیص نداده بود این امر قصور پزشکی محسوب می‌شود و اگر تشخیص داده و جهت درمان سریع آن با هیچ جراح مغز و اعصابی در زمان اعزام بیمار به تهران به عمل نیاورده باز هم کوتاهی و بی‌توجهی پزشک معالج واضح است. تشخیص نادرست - عمل جراحی نادرست - کتمان حقیقت و عدم اطلاع‌رسانی به خانواده بیمار - اقدام نکردن جهت درمان هیدروسفالی شدید مغز-تاخیر در اعزام بیمار به تهران همه اینها مواردی است که به نظر می‌رسد از دید کارشناسان دور مانده باشد.

 بنابراین گزارش، با بیان این ابهامات از سوی پسر قربانی پرونده جهت رسیدگی و رأی نهایی به دادگستری اصفهان شعبه نیک بخت منتقل شد تا با تعیین شعبه، قاضی رأی نهایی را صادر کند.
 
اخبار حوادث - ایران