ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
جای خالی نوروزی را در تمرین دیدم نتوانستم جلوی اشک هایم را بگیرم / هانا روی تابوت نشسته بود و فکر می کرد همه چیز بازی است
اولین روزی که پرسپولیس بدون هادی نوروزی تمرین کرد، صحنهای منتشر شد که برانکو ایوانکوویچ در حال اشک ریختن بود و تلاش میکرد از ریزش اشکهای خود جلوگیری کند، تلاشی که فایدهای نداشت...
برانکو درباره خلا نوروزی و شرایط پرسپولیس صحبت های زیر را مطرح کرد:
* در اینکه شما مثل ایرانیها خیلی زود احساساتی میشوید، شکی نیست اما حتی با اینکه میدانیم مردم کرواسی مثل ایرانیها احساسی هستند، باز هم اشک ریختن شما در اولین تمرین بدون نوروزی جالب بود... در عکس هم معلوم است که خیلی تلاش کردهاید جلوی گریه خودتان را بگیرید...
- نه، نمیخواستم جلوی گریهام را بگیرم، دستمال کاغذی همراهم نبود که اشکم را پاک کنم.
* شما که از لحظه شنیدن خبر کنار خانواده نوروزی بودید، در مراسم وداع در آزادی و تشییع جنازه بابل و خاکسپاری در کپورچال حضور داشتید و به نظر میرسید گریههایتان را کردهاید.
- بله، صبح پنجشنبهای که هادی درگذشت، خبر شوکهکننده فوت نوروزی مثل آوار روی سر من خراب شد. انگار پای کوهی ایستاده بودم و آن کوه روی سرم ریخته است. خیلی به هم ریختم... از درون فرو ریختم.
* حس آدمی را داشتید که عزیزی را از دست میدهد؟
- حس؟ چرا حس؟ من دقیقاً آن روز آدمی بودم که یک عزیزش را از دست داده است. هادی واقعاً برای من عزیز بود.
* سر تمرین یاد هادی افتادید و...
- ببینید... میخواهم اعتراف کنم تا لحظهای که سوت به دست نگرفتم و پرسپولیس را بدون هادی تمرین ندادم، نبود او را درک نکرده بودم. ما روزهای قبلش در مراسم بودیم. به هر کسی میرسیدیم یا به ما تسلیت میگفت یا ما به او تسلیت میگفتیم... همه به هم دلداری میدادیم، همدردی میکردیم و همین باعث تسکین دردمان میشد اما آن روز به زندگی عادی برگشتیم. به عکس هادی ادای احترام کردیم و وارد زمین شدیم.
سوت را که دستم گرفتم و تمرین شروع شد، یک دفعه نگاه کردم و دیدم در صف اول جای هادی خالی است. رضا (نورمحمدی) بود، محسن (بنگر) بود ولی هادی نبود. نتوانستم خودم را کنترل کنم. با خودم گفتم یعنی چی تا تمرین قبل هادی با ما بود، او کنار من حضور داشت، حالا قرار نیست باشد؟ حال بدی داشتم، سوت را به همکارم دادم و اندکی از جمع فاصله گرفتم.
* که گریههایتان را کسی نبیند؟!
- که کمی آرام شوم. دقایقی قبل خودم به بچهها گفتم با غمی که در دل داریم، کنار بیاییم و به زمین برویم تا برای شادی روح کاپیتان بهترین نمایش را ارائه بدهیم اما حالا خودم نمیتوانستم با این غم کنار بیایم. اگر آن لحظه در جمع میماندم، میزدم زیر گریه و بچهها هم تمرین را تعطیل میکردند و گریه میکردند. همین شد که کمی فاصله گرفتم.
* شما را درک میکنیم، ما هم هنوز باورمان نمیشود دیگر هادی را نبینیم و صدای او را نشنویم.
- واقعاً سخت است. جای خالی هادی احساس میشود... فقدان او غم بزرگی است ولی چارهای نیست و باید کنار بیاییم و باید سرنوشت را بپذیریم.
* هادی بازیکن بااخلاقی بود و درگذشت او هم یک اتفاق اخلاقی جالب را رقم زد و باعث اتحاد هواداران دو تیم شد...
- کم و بیش در جریان این اتحاد هستم. شنیدم در فضای مجازی هواداران دو تیم با احترام از هم یاد میکردند و هواداران استقلال با هواداران تیم ما همدردی میکردند.
* البته حرفهای بازیکنان پرسپولیس هم تأثیر داشت. مثلاً محسن بنگر که گفت معرفتی مقابل استقلالیها کم آوردیم.
- این حرف را یک ورزشکار حرفهای میزند. یک ورزشکار حرفهای برای رقیب احترام قائل است. اصلاً زیباترین بخش فوتبال همین است... رقابت داخل زمین و رفاقت بیرون زمین.
* الان خوشبختانه این شرایط ایجاد شده؟
- خیلی عالی است و امیدوارم پایدار باشد. فوتبالدوستان باید به این نکته توجه کنند که بازیکنان استقلال و پرسپولیس با هم دوست هستند. آنها در زمین تلاش میکنند دوستان خود که پیراهن تیم حریف را پوشیدهاند، شکست بدهند ولی وقتی به تیم ملی میروند، دست در دست هم برای سربلندی کشورشان تلاش میکنند.
من در روزهایی که همه عزادار هادی بودیم صحنههای جالبی دیدم. عاشقان فوتبال فقدان هادی را احساس میکردند، آنها بدون توجه به رنگها در مراسم یک کاپیتان خوشاخلاق شرکت میکردند. هر کس هادی را میشناخت، چه استقلالی بود و چه پرسپولیسی دلش به درد میآمد... من امیدوارم خانوادهاش در آرامش باشند.
* ما هم امیدواریم پرسپولیسیها شرایطی را به وجود بیاورند که پسرش هانی جای هادی را بگیرد...
- قطعاً باشگاه شرایطی را به وجود میآورد که خانوادهاش اذیت نشوند. باید از همسر و اعضای خانواده نوروزی حمایت شود، دوست دارم پسرش بزرگ شود و آرزوهای نیمهتمام هادی را به سرانجام برساند اما دلم برای دختر هادی هم میسوزد، او خیلی کوچک است (رضا چلنگر به ما توضیح میدهد برانکو خودش هم یک دختر و یک پسر دارد و...)
در مراسم، هانا روی تابوت پدرش نشسته بود و اصلاً نمیدانست چه اتفاقی افتاده، شما اگر دنیا را از زاویه دید یک بچه چند ماهه نگاه کنید، متوجه میشوید این کودک فکر میکرده همه مردم در حال انجام یک بازی هستند. او بزرگ میشود و این هم غمانگیزترین بخش ماجراست. (برانکو تمایلی به ادامه این بحث ندارد. ابتدای مصاحبه قبراق به نظر میرسید اما حرف زدن درباره هادی داغش را تازه کرده و ناچار میشویم بحث را عوض کنیم.)
* بازی تیم ملی را دیدید؟
- بله و حتماً سهشنبه هم بازی ایران و ژاپن را از نزدیک میبینم.
* بازی ایران- عمان چطور بود؟
- از من نخواهید درباره تیمهای دیگر حرف بزنم. این جزو وظایف من نیست. اگر مفسر یا روزنامهنگار بودم، نظرم را حتماً بیپرده میگفتم اما الان مربی تیم دیگری هستم و حق ندارم درباره تیم ملی حرف بزنم. خواهش میکنم از این بخش عبور کنید.
* اتفاقاً در کلاسهای مربیگری هم توصیه میشود هیچ وقت درباره همکار خود حرف نزنید، مگر اینکه از او تعریف یا حمایت کنید...
- من به این قاعده وفادارم. همیشه بهتر است شما درباره تیم خودتان حرف بزنید.
* ولی به هر حال مردم دوست دارند نظر شما را درباره تیم ملی بدانند.
- تنها حرفی که میتوانم بزنم چند جمله است، صبور باشید و اجازه بدهید این تیم چهره واقعیاش را به نمایش بگذارد. این تیم تغییراتی داشته و در حال شکلگیری است و زمان میبرد شکل واقعیاش را پیدا کند...
بهترین تایم هم برای تغییر شکل همین بازیهای مرحله مقدماتی انتخابی جام جهانی و جام ملتهاست. شما نمیتوانید در بازیهای حساس، نیروی جدید و شیوه جدید محک بزنید. وقتش همین مقطع است.
* حرفتان درست اما خیلیها معتقدند باید عمان را میبردیم؟
- من هم مثل سایرین انتظار برد داشتم اما چون شرایط داخلی تیم را نمیدانم، نمیتوانم حرف بزنم. من نمیدانم سرمربی و همکارانش چه نقشهای را ترسیم کردهاند و بهتر است از بیرون تماشاگر باشم تا مفسر...
* احساس میشود چون خودتان سرمربی تیم ملی بودهاید، کروش را درک میکنید؟
- من همه مربیان را درک میکنم چون همه مثل هم هستیم. سرنوشت ما به یک سانتیمتر بالا و پایین یا چپ و راست بستگی دارد. اگر توپ برود داخل دروازه، ما معجزهگر و قهرمان ملی میشویم و اگر توپ گل نشود، ما به دردنخور هستیم و باید برکنار شویم. به هر حال این هم شغل ماست و باید با آن کنار بیاییم.
اخبار ورزشی - خبر ورزشی
ویدیو مرتبط :
دیدم آقا آمد کنار تابوت
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
عمران زاده:رحمتی در خندوانه آواز می خواند اشک مردم در می آمد/مرا به خاطر دیوانهبازیهایم دوست دارند
خبرورزشی نوشت: حنیف عمرانزاده عصر دیروز ساعتی مهمان روزنامه خبرورزشی بود. مدافع شوخطبع استقلال در کل جوان خوشذات و جذابی است. با حنیف گپ و گفتی زدیم که میخوانید.
حالا دیگر جزو قدیمیهای استقلال هستی. روزهای تلخ و شیرینی را با این تیم تجربه كردهای. احساست نسبت به تیمی كه قرار است وارد لیگ پانزدهم شود، چیست؟
تجربهام فعلاً قویتر از احساسم است. باید شروع خوبی داشته باشیم تا در پایان لیگ خوشحال باشیم. متأسفانه به دلیل مشكلات، دیر استارت زدیم و داریم با تمام توان تلاشمان را میكنیم تا خودمان را به استاندارد لازم برای شروع لیگ برسانیم. از نظر احساسی از اعماق وجودم دوست دارم استقلال قهرمان لیگ پانزدهم شود.
بازیكنان جذب شده كیفیت لازم را برای كمك به استقلال دارند؟
با بازگشت سیدمهدی رحمتی دیگر دل من به عنوان مدافع و حتی سایر بچهها در درون دروازه قرص است. بقیه بچهها هم بازیكنان خوبی هستند، به عنوان مثال روزبه چشمی واقعاً جوان توانمندی است كه از نظر شخصیتی هم دوست داشتنی و قابل احترام است. جابر انصاری هم 2 روز قبل در بازی با استقلال خوزستان نشان داد فوروارد خوبی است و در مورد بقیه باید صبر كنم لیگ شروع شود و نظر بدهم اما امیدوارم همه نفرات بتوانند به استقلال عزیز كمك كنند.
رفاقت تو با مهدی رحمتی مثل گذشتههاست؟
هم رفیق هستیم، هم پسر بزرگش هستم، هم بزرگتر من است و هم با ایشان به دلیل صمیمیت شوخی دارم. در حرف پسرش هستم اما متأسفانه ارثیه نمیبرم. حیف كه از ارثیه درست و حسابی محرومم!
رحمتی در برنامه خندوانه حاضر نشد آواز بخواند و پسرش گفت در اتومبیل آواز میخواند. برای تو آواز خوانده؟
هركس در خلوت خودش یا حتی در حمام آواز میخواند، دلیل نمیشود در تلویزیون هم آواز بخواند. صدای سیدمهدی در بعضی آوازها حشرات را فراری میدهد و كار خوبی كرد در خندوانه آواز نخواند چون اشك ملت درمیآمد و اسمش میشد برنامه گریهوانه! اصولاً هم برای من، علی و عطا چند دقیقهای با آهنگی كه داخل اتومبیل پخش میشود، همخوانی میكند، من هم صدای آهنگ را زیاد میكنم تا صدای گوشخراش سیدمهدی در آهنگ گم شود! در اردوها هم بارها پتو را كشیدهام روی سرم! نه به خاطر آواز بلكه به خاطر نصیحت.
نصیحت چی؟
به سیدمهدی میگویم آقا نصیحت! اینقدر مرا نصیحت میكرد كه به خودم شك میكردم! 3 ساعت میگفت باید اینجوری زندگی كنی، فلان كار را انجام ندهی، مهمانی نروی، شام سنگین نخوری، مسواك بزنی و حرفهایی كه به بچه 3 ساله میزنند! این حرفها را 10 دفعه به من میگفت. باور كنید بارها از اردو تلفن منزل را گرفتم و مادرم گوشی را برداشت و از ایشان سؤال كردم مادرجان كجا هستی؟ و مادرم میگفت حنیف سرت به دیوار خورده؟ من تهران منزل تو هستم. بقیه اعضای خانواده شمال هستند. این چه سؤالی است كه میپرسی و میگفتم مادرجان بیا به این مهدی رحمتی بگو كه اینقدر به من گیر میدهد. خواستم شما به او بگویی تهران هستی. آقا طوری مرا نصیحت میكند كه انگار هر روز مهمانی برگزار میكنم! البته این را میدانم صحبتهای آقا نصیحت از سر دوست داشتن و حساسیت است وگرنه توی دلش میگفت به من چه حنیف چهكار میكند یا نمیكند؟!
خیلی از بازیكنان میگویند گلرها، دنیای دیگری دارند. تو چه نظری داری؟
من خودم هم دنیای دیگری دارم (خنده) ولی دروازهبانها چون روزی دو ساعت تمرین دارند و زیاد زمین میخورند و فشار روحی زیادی در طول مسابقه تحمل میكنند، ناخواسته تحت تأثیر قرار میگیرند.
در مورد رحمتی هم این عقیده را داری؟
مهدی یك روز در هفته را خوشحال است. خداوكیلی نه اینكه رفیقم باشد اما بین گلرهایی كه دیدهام اگر 3 نفرشان آدم خوب و نرمالی باشند، یك نفرشان رحمتی است وگرنه گلر دیدهام با صفر بازی ملی 10 برابر مهدی رحمتی ادعا داشته.
نمیخواهی اسم ببری؟
مگر دنبال داستان هستم؟! اسم ببرم، هم برای خودم زشت است، هم سوژه میشود برای طرف كه 10 تا مصاحبه علیه بازیكن استقلال انجام بدهد و اسم در كند!
به عنوان یك مازندرانی، سریال پایتخت را میدیدی؟
شدیداً به این سریال علاقهمند بوده و هستم. واقعاً عالی بود. باور كنید خیلیها در آن ساعت ماهواره را خاموش میكردند. من خودم ماهواره ندارم چون از ماهواره خوشم نمیآید و اكثر اوقات شبكه طبرستان را میبینم. در این نسل احترام به بزرگترها خیلی كمرنگ شده است و باید در سریالهای دیگر همچون پایتخت نشان بدهند احترام به پدر و مادر چقدر ارزشمند است. باور بفرمایید احترام به پدر و مادر عبادتی بزرگ به شمار میرود. در همین پایتخت دیدید چقدر برای باباپنجعلی احترام قائل میشوند. هستند جوانانی كه اگر پدر یا مادرشان یك روز به سرنوشت باباپنجعلی نوعی دچار شوند، او را به خانه سالمندان تبعید میكنند. دنیا گرد است، هركس به پدر و مادرش كملطفی كند، 10 برابر آن را در پیری از بچههای خودش خواهد دید.
تو شوخطبع هستی. در خودت میبینی سریال طنز بازی كنی؟
من همین هستم، بازیگری نمیكنم. یكی میگفت فوتبالیها تو را به خاطر دیوانهبازیهایت دوست دارند. پاسخ دادم من نقش بازی نمیكنم. اگر فكر میكنید كارهایم دیوانهبازی است و برای مردم جذاب است، باشد، پس قبول میكنم مرا به خاطر دیوانهبازیهایم دوست دارند اما خداوكیلی هیچوقت دنبال خودشیرینی و نقش بازی كردن نبودهام. یكپنجم كارهایی كه در دهه 80 یا زمان بازی در پاس همدان انجام میدادم را دیگر انجام نمیدهم. سن كه بالا میرود، تب و تاب آدم كم میشود.
احساس پیری میكنی؟
از نظر سنی جوان هستم اما تفكراتم به آدم 30 ساله نزدیك است تا جوان 20 ساله كه به اصطلاح كلهاش بوی قورمهسبزی میدهد.
پس چرا در این سن و سال آخر دربی با مشت به صورت سوشا مكانی زدی؟
من از تیم ملی جوانان با سوشا همبازی و رفیق بودهام. آخر بازی چشم هوادار ما خیس بود و ما هم از ناراحتی و شرمندگی حس و حال بدی داشتیم. دیدم سوشا 6 را به سمت هواداران ما نشان میدهد، به او گفتم این كارها را نكن. او هم خوشحال بود و زد به شوخی و مشتش را سمت من گرفت كه مثلاً دیدی تو را شكست دادم یا مثلاً تیمتان را بردیم. من هم واقعاً حالم بد بود و آن حركت نادرست را انجام دادم. خودم بابتش پشیمان شدم و از همه عذرخواهی كردم، حتی آقای صفایی پدر همسرم یك هفته از من شدیداً دلخور بود.
پدر همسرت پرسپولیسی است؟
پرسپولیسی بود اما مدتهاست استقلالی شده. ایشان بابت حركت نادرست من ناراحت بود و انتظار نداشت من چنین حركتی را انجام بدهم. میگفت توی خیابان هم نباید با كسی درگیر شوی چه رسد وسط زمین فوتبال.
همسرت هم پرسپولیسی بود؟
ایشان اصلاً فوتبالی نبود و اكنون به خاطر من به تیم استقلال علاقه دارد.
یك جوری صحبت میكنی كه انگار از همسرت میترسی.
قیافه من به ترس نمیخورد اما شدیداً برایش احترام قائل هستم.
كی مراسم ازدواجت برگزار میشود؟
انشاءا... چند ماه دیگر، یعنی منتظرم دست و بالم كمی بازتر شود.
مگر از استقلال پول نگرفتهای؟
چرا! به اصطلاح قبلاً چالهاش كنده شده بود و 30 درصدی كه برای لیگ پانزدهم گرفتم، باید جای دیگری پرداخت میكردم. حدود 500 میلیون بابت فصلهای گذشته طلب دارم اما یك 20 درصد زمان مدیریت آقای فتحا... زاده و یك 20 درصد زمان آقای افشارزاده كل تیم جریمه شدند. باید حساب كتاب كنیم. اینجوری جلو برویم، احتمالاً باید یك مبلغی هم از جیب به باشگاه بدهیم. (خنده)
برای مراسم ازدواجت، قلعهنویی را دعوت میكنی؟
چرا كه نه؟!
مظلومی و رحمتی هم كه هستند!
همه مربیان و دوستان همبازیام هستند.
برخورد آنها با یكدیگر جالب خواهد بود.
ببینید همه ما جزو خانواده استقلال هستیم. دلخوری میان ما باشد، برطرف میشود. به اصطلاح گوشت هم را بخوریم، استخوان هم را دور نمیریزیم. عروسی حنیف جای دوستی و شادی است و این دوستان كه همگی بزرگتر من هستند، برایم قابل احترام هستند.
راستی جاسم كرار به اصطلاح گوشتتلخ چطور با تو اینقدر صمیمی است كه با تو شوخی هم دارد؟
كرار لِم خودش را دارد و جوان خوبی است. آمده مثل مكویان در غربت تا پول دربیاورد. اینكه سر وقت پولش را میخواهد، زیادهخواهی نیست. ما چون به این مسائل عادت كردهایم، فكر میكنیم بازیكنان خارجی دارند حرف زور میزنند در حالی كه واقعاً حرف منطقی و مشروع درباره دریافت دستمزدشان میزنند. كرار از قدیم با من خیلی صمیمی است، حتی پارسال در حضور آقارضای عنایتی به من میگفت كاپیتان حنیف اجازه هست بروم اتاقم؟! چون با عنایتی هم صمیمی بود، مثلاً سر به سرش میگذاشت. درواقع جاسم با چند نفر رابطه گرمی دارد. امسال هم از باشگاه خواهش میكنیم مطالبات او را بدهد تا بدون دغدغه برای استقلال فوتبال بازی كند چون فوتبالیست توانمندی است كه خیلی به ریتم هجومی تیم كمك میكند.
امسال دنبال جبران دو شكست لیگ چهاردهم مقابل پرسپولیس خواهید بود؟
بله و به امید خدا رفت و برگشت بتوانیم برنده شویم.
فرق مظلومی با بقیه مربیانی كه دیدهای، برای بازی با پرسپولیس چیست؟
به دلیل حساسیت دربی، مربیان میگویند اول گل نخوریم، دوم سعی كنیم گل بزنیم. پرویزخان سر بازی دربی با روحیهای خاص میآید و 3 تا فوروارد میگذارد در تیم و میگوید اولویت تیم ما حمله و گل زدن است. بعد از گل اول اگر بخواهید دفاع كنید، گل تساوی را میخورید پس باید دنبال گل دوم باشید.
صحبت خاصی مانده؟
از مسئولان محترم فدراسیون فوتبال خواهش میكنم محرومیت مرا تعلیق كنند. همچنین محرومیت یكجلسهای هرایر مكویان را ببخشند چون او داشت صادقی و عالیشاه را جدا میكرد و مستحق تشویق بود نه محرومیت.
اخبار ورزشی - خبر ورزشی