دانش و فناوری


2 دقیقه پیش

گرفتن ویزای انگلیس در ایران

از زمانی که اخذ وقت سفارت انگلیس در تهران ممکن شد، بسیاری از مشکلات متقاضیان این ویزا نیز به فراموشی سپرده شد. اگر چه هنوز هم بعضی از متقاضیان این ویزا، به جهت تسریع مراحل ...
2 دقیقه پیش

دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSP

پروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ...

زندگینامه بنیامین فرانکلین مخترع برق‌گیر و عینک‌ دوکانونی



بنیامین فرانکلین,زندگینامه بنیامین فرانکلین,بنیامین فرانکلین مخترع برق‌گیر

زندگینامه بنیامین فرانکلین مخترع برق‌گیر و عینک‌ دوکانونی
بنیامین فرانکلین، نویسنده و ناشر، سیاست‌مدار، طبیعی‌دان و مخترع آمریکایی در تاریخ ۱۷ ژانویه ۱۷۰۶ میلادی در بوستون چشم به جهان گشود. او یکی از بنیانگذاران ایالات متحده آمریکا و مخترع برق‌گیر و عینک‌ دوکانونی بود.


دوران جوانی

بنیامین به عنوان دهمین پسر و پانزدهمین فرزند آقای فرانکلین که تولیدکننده صابون و شمع بود، در بوستون زاده شد. وی از اوان کودکی با اشتیاق و علاقه به مطالعه کتاب‌های علمی، مذهبی و ادبیات پرداخت و گنجینه‌ای از دانش و معلومات کسب کرد.

بنیامین مدتی در چاپ‌خانه برادر ناتنی خود، جیمز فرانکلین، به کارآموزی پرداخت و برای اولین بار در سال ۱۷۲۲ با نام مستعار در روزنامه برادرش چهارده مقاله طنزآمیز وکوتاه منتشر کرد.


آن روزنامه در همان سال بخاطر مقاله جنجال‌برانگیزی که به چاپ رساند توقیف و جیمز که سردبیر آن بود به یکماه زندان محکوم شد. از آن پس بنیامین مدیریت روزنامه را به عهده گرفت و به نشر آن همت گماشت. بنیامین فرانکلین در فیلادلفیا به صنعت چاپ روی آورد و کتاب‌های بی‌شماری را منتشر ساخت.

فعالیت‌های خستگی‌ناپذیر او در زمینه چاپ کتاب، وی را به عنوان ناشر صاحب‌نامی به اشتهار رسانید. فرانکلین در دوران زندگی به فعالیت‌های اجتماعی و خدمات عمومی و امدادرسانی همت گماشت و به عضویت در این مؤسسات پذیرفته شد.


او توجه خود را به خدمات شهری و رفاه عمومی مانند نظافت خیابان‌ها، روشنایی شهر، نظام تشکیلاتی مدارس، تأسیس آتش‌نشانی غیرانتفاعی، بیمارستان و اولین کتاب‌خانه عاریتی که در دنیا بی‌همتا بود، معطوف داشت. بنیامین فرانکلین در سال ۱۷۳۱ به عضویت در لژ فراماسونری پذیرفته شد و یک‌سال بعد به مقام دوم‌ناظر بزرگ منصوب شد.


سیزده اصول معرفتی بنیامین فرانکلین
بنیامین فرانکلین، نفس خویش را به مدد امساک و پرهیزگاری که از دوران شباب بدان خو گرفته بود، مهار کرد و به خلوص آن همت ورزید. او فهرستی شامل سیزده روش سودمند در زمینه آموزش اخلاق که در تمام طول زندگی بدان پای بند بود، به صورت زیر تنظیم کرد:
۱) خویشتن‌داری: شکم را تا مرز بلاهت شعور پر مکن و تا مرز بی‌خودی منوش.
۲) سکوت: سخنی بران که خود یا دیگران از آن سود گیرید؛ از سخنان بی‌ثمر پرهیز کن.
۳) نظم و انضباط: هرچیز را در جای خود قرارده و هرکاری را به وقت خود موقوف کن.
۴) عزم و اراده: آن‌چه را که باید به انجام رسد، بدان همت گمار و آن‌چه را که بدان اراده نموده‌ای بی‌وقفه و خلل به انجام رسان.


۵) قناعت: از خرج کردن برای خوش‌آمد دیگران یا خشنودی خویش بپرهیز و چیزی را ضایع مکن.
۶) سعی و کوشش: زمان را از دست مده، هرلحظه به کاری سودمند بپرداز، کارهای باطل را از خود دورکن.
۷) راستی و درستی: از فریب بپرهیز، اندیشه را به عصمت و حقیقت آراسته دار و به سخن خویش پای‌بند باش.
۸) عدالت: راضی به زیان دیگران مباش، مباد که بر کسان ستمی روا داری و آن ها را از خیری که بدان موظفی بی نصیب گردانی.


۹) اعتدال: از تندروی پرهیز کن؛ اهانت ناروا به دیگران که به گمان خویش خود نیز در خور آن نیستی، روا مدار.
۱۰) نظافت: ناپاکی را از تن و جامه و خانه خویش بزدا.
۱۱) آسایش خیال: آرام باش و از خرده گیری بپرهیز و از وقایع عادی و حوادث اجتناب ناپذیر روی درهم مکش.


۱۲) عفت: در ارضای میل جنسی اعتدال را رعایت کن؛ تنها به خاطر حفظ تندرستی و بقای نسل و نه تا مرز جنون و سستی، نزدیکی کن. در این راه از جرح عواطف و سلامت خود و دیگری خودداری کن و دغدغه خوش‌نامی خویشتن را به دل داشته باش.
۱۳) تواضع و فروتنی: از پیش‌کسوتان بزرگ مانند عیسی مسیح و سقراط تقلید کن.


فعالیت های سیاسی و علمی
بنیامین فرانکلین در سال ۱۷۴۸ موسسه انتشاراتی خود را ترک کرد و در سال ۱۷۵۰ به عضویت پارلمان پنسیلوانیا برگزیده شد. آثار منتشره فرانکلین در این دوران تأثیر بسزایی در تشکیلات آموزشی پنسیلوانیا داشت و با انتشار کتاب «پیشنهادی چند در باب آموزش و پرورش جوانان پنسیلوانیا»، در احداث آکادمی فیلادلفیا که بعدها به نام دانشگاه پنسیلوانیا خوانده شد، مفید افتاد.


برنامه پیشنهادی فرانکلین علوم قدیمی و مسلط آن دوران را محدود و دانش جدید را شامل زبان انگلیسی، زبان‌های زنده خارجی، ریاضیات و علوم طبیعی جایگزین کرد. فرانکلین در سال های ۱۷۵۱ تا ۱۷۶۴ به تناوب معاونت وزارت پست را به عهده داشت. وی در سال ۱۷۵۲ دستگاه برق گیر را اختراع کرد.


وی در مجموع پانزده‌سال به عنوان نماینده پنسیلوانیا، جورجیا، نیوجرسی، و ماساچوست در انگلستان اقامت گزید. بنیامین فرانکلین در یکی از سفرهای خود از انگلیس به آمریکا در توقف کوتاهی که نصیبش شد، «انجمن فلسفی آمریکا» را تأسیس کرد. او در سال ۱۷۷۵ انگلیس را به مقصد آمریکا ترک گفت و در همان سال به عضویت کنگره آمریکا درآمد و پس از مدتی به کمیته تنظیم «بیانیه استقلال ایالات متحده آمریکا» دعوت شد.

به خاطر افکار درخشان و آزادیخواهی او و همچنین در پیوند با اختراع برق گیر، در باره او چنین گفته‌اند:
«او برق را از پهنه آسمان و شمشیر را از دست ستمکاران برگرفت.»


فرانکلین به اتفاق ۵۴ نفر از مقامات برجستهٔ سیزده ایالت دیگر، بیانیه استقلال را در ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ میلادی امضا کرد و یک‌سال بعد از طرف کنگره به عنوان نماینده سیزده ایالات مستقل آمریکا به فرانسه رفت و در آن جا به عنوان سیاستمداری بزرگ اشتهار یافت. او در پاریس به عضویت لژ فراماسونری فرانسه در آمد و ولتر نیز از او پیروی کرد. فرانکلین از سال ۱۷۷۹ تا ۱۷۸۲ به مقام ریاست آن لژ برگزیده شد.


آثار بنیامین فرانکلین
فرانکلین در تمام دوران زندگی به انتشار رسالات، مقالات و پند و اندرز در هر زمینه و هر مقوله‌ای پرداخت. زندگی‌نامه خود را که در سال ۱۷۷۱ آغاز کرده بود، همچنان ناتمام ماند. او با بیشتر بزرگان عهد خویش مکاتبه داشت و نامه‌های بی‌شماری از وی به یادگار مانده است.


پایان زندگی
بنیامین فرانکلین در سال ۱۷۸۶ به آمریکا بازگشت و به عنوان ریاست عالی اجرایی شورای پنسیلوانیا و در سال ۱۷۸۷ به مقام دبیرکل جامعه ضد برده‌داری برگزیده شد. او در ۱۷ آوریل ۱۷۹۰ میلادی در سن هشتاد و چهار‌سالگی در پنسیلوانیا درگذشت.

 

هنگامی که بیست و سه‌سال بیشتر نداشت، شرحی به مضمون زیر برای مقبره خود نوشت:
«این جا آرامگاه بنیامین فرانکلین ناشر است که برای تغذیه کرم‌ها، مانند جلدی از کتابی کهن که نبشته‌هایش پراکنده و بی‌نام و عاری از تذهیب، اما بی خللی که بر محتوای آن آید، به خاک سپرده‌اند. باشد تا به باور خویش به شیوه‌ای نو و آراسته، به ویراستاری خود نویسنده تجدیدچاپ گردد.»
منبع :fa.wikipedia.org


ویدیو مرتبط :
مخترع برق

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زندگینامه الكساندرگراهام بل،مخترع تلفن



 

 

گراهام بل

 


3 مارس مصادف با تولد الكساندر گراهام بل، مخترع اسكاتلندی تلفن بود. شاید اگر یك روز تلفن خونمون قطع بشه، تازه پی به وجود پراهمیت این وسیله می‌بریم. تا اسم گراهام بل می‌آید، من یاد كارتونی می‌افتم كه زمان كودكی از تلویزیون درباره زندگینامه بل پخش می‌شد.

 

در 3 مارس 1847 در ادینبورگ اسكاتلند كودكی به دنیا آمد كه بعدها نامش همواره با یك كلمه عجین شد. تلفن!

 

خیلی فكر می كردند شاید قسمت است كه پسران خانواده پروفسور الكساندر ملویل بل همگی بر اثر سل بمیرند ولی گراهام عمرش به دنیا بود. گراهام كوچولو از سن 10 سالگی شروع به ایراد گرفتن از اسمش كرد. شاید او هم یك اسم سه قسمتی دوست داشت چرا كه در 11 سالگی پدرش را راضی كرد كه نام او را الكساندر گراهام نام نهد. اما تا آخر عمر همه او را با نام الك می شناختند.

 

شاید اگر John Herdman آنها را نصیحت نمی كرد كه به كارهای مفید پبردازند ما امروز تلفن نداشتیم. بل كوچك بعد از توبیخ شدن توسط همسایه خودشان ، جان ، به فكر كمك كردن به او افتاد. آن زمان جان در فكر پیدا كردن راهی برای تسهیل آسیاب كردن گندم بود. كلید در دستان كودك كنجكاو قصه ما بود. الكساندر یك ماشین ساخت كه به وسیله پدال ، گندم را آسیاب می كرد. كار در كارگاه كوچكی كه جان راه انداخته بود آغاز شد

 

الكساندر استعدادهای دیگری هم داشت. او به سرعت خود را در زمینه هنر و شعر نشان داد. با تشویق های مادر و آموزشهای غیر رسمی او سریعا الكساندر به استادی در خانواده بل تبدیل شد. دیگر همه او را به نام پیانیست خانواده بل می شناختند. به همین خاطر اكساندر روز به روز به مادر خود وابسته تر می شد. هر روز بیشتر از روز قبل!

 

 

گراهام بل

 

 

مادر ناشنوا می شود

از سن 12 سالگی مادر الكساندر رو به ناشنوایی گذارد. هر روز بر میزان ناشنوایی مادر اضافه می شد. الكساندر بسیار از این واقعه تحت تاثیر قرار گرفت. مادر برای او ارزش بسیار بالایی داشت. بل كوچك شروع به یادگرفتن یك زبان انگشتی كرد كه باعث شد بتواند صحبتها را به مادر انتقال دهد. كم كم او موفق شد یك نوع تكنیك خاص ایجاد كند كه با صداهای خاصی را به راحتی به مادر مفاهیم را منتقل كند. كم كم علاقه به مادر ، الكساندر را به یك مبحث علاقه مند كرد. صدا شناسی!

 

كلا باید خانواده بل را خانواده سخنوران دانست. پدربزرگ و عمو پدر همه از اساتید سخنوری بریتانیا بودند. پدر رساله ای درباره اصئل سخن با كرو لالها نوشت كه در زمان خود یك رساله انقلابی بود. چه كسی می توانست بهتر از الكساندر نشان دهنده عملی بودن این رساله باشد؟ لب خوانی آموزش داده شده در این كتاب به الكساندر هم یاد داده شد و هر جا كه الكساندر قدرت خود را در لب خوانی به نمایش می گذارد همه در بهت و حیرت فرو می رفتند. لب خوانی زبانی مانند سانسكریت باعث جاودانگی لب خوانی شد!

 

 

دستگاهی كه صدا تولید می كرد

بعد از تحصیلات در كالج بود كه اكساندر یك چیز عجیب شنید. شخصی به نام بارون ولفگانگ فون كمپلن دستگاهی برای شبیه سازی صدای انسان ساخته است. الكساندر جوان سریعا كتابی از فون كمپلن را یافت و دست به ترجمه آلمانی به انگلیسی كتاب زد. بعد از ترجمه بسیار سخت كتاب آنها شروع به ساخت دستگاه كردند. در این قضیه برادر بزرگتر الكساندر یعنی ملویل هم به او كمك می كرد. قسمتهایی مانند نای، گلو، شش و لب به سختی ساخته شد اما هنوز یك مشكل برای دریافت جایزه ای كه پدر تعیین كرده بود وجود داشت. پدرشان گفته بود یك جایزه بزرگ برای آنها تدارك دیده است كه اگر بتوانند چنین كاری را بكنند به آنها خواهد داد. ساختن جمجمه ای كه بتواند حتی چند كلمه صدا را تولید كند بسیار طاقتفرسا بود. آنها بعد از هزاران بار تلاش توانست جمله "How are you grandma?" را بیان كنند. البته نتیجه یك ذره اشكال داشت. شاید اگر كسی جمله "Ow ah oo ga ma ma." را می شنید اصلا متوجه منظور نمی شد اما این برای اكساندر 19 ساله تازه شروع راه بود!

 

 

خانواده ای كه نابود شد

در 1865 وقتی خانواده به لندن مهاجرت كرد الكساندر به دفتر كارش رفت و تمام مدت را بر روی آزمایشهای خود كار كرد. تمام پاییز و زمستان او بر روی پروژه هایش كار می كرد و همینطور سلامتی اش رو به تحلیل می رفت. از آن طرف برادر كوچكش ادوارد با درد سل دست و پنجه نرم می كرد. الكساندر سال بعد كاملا حالش خوب شد ولی همیشه شانس با انسان یار نیست. ادوارد آنقدر خوش شانس نبود.

 

در سال 1867 بل به خانه بازگشت و بر روی امتحانات مدرك دانشگاهیش كار كرد. زمانی كه به خانه بازگشت برادر بزرگترش ملویل ازدواج كرده بود و مستقل شد. در سال 1870 ملویل هم به دست سل به برادرش ادوارد پیوست.

 

در همان سال الكساندر با بیوه ملویل و والدینش به كانادا مهاجرت كرد. در یك زمین 10.5 هكتاری كه در كانادا خریدند یك مزرعه ساختند. در مزرعه یك جایی هم ساخته شد. یك كارگاه برای آزمایشهایی برای كار با ناشنوایان.

 

او پیانویی طراحی كرد كه می توانست موزیكش را به وسیله الكتریسیته منتقل كند.او سعی كرد وسیله ای بسازد كه نه تنها نتهای موسیقی،بلكه كلمه های سخنرانی را نیز ارسال كند. اما داستان اصلی از سال 1874 شروع شد. در تابستان بل كار خود را بر روی ساخت صدانگار شروع كرد. صدا نگار صدای برخورد یك ضربه را كه برای آزمایش به یك شیشه زده می شد را توسط یك قلم بر روی یك ورقه ثبت كند. این كار با یك سری از اشكال نشان داده می شد ( مسلما همه ما چنین چیزهایی دیده ایم). در آن سال خطوط تلگراف با یك ترافیك عجیب دست به گریبان بود. باید راه دیگری پیدا می شد.

 

 

داستان شروع یك دوران

الكساندر یك شب تا دیر وقت مشغول كار بود كه ناگهان یك باتری واژگون می‌شود و اسید سولفوریك آن روی لباسهای او می‌ریزد. بل با عصبانیت معاونش را صدا می‌كند در حالیكه او در كارگاه زیر شیروانی بود و در وضع عادی صدا به او نمی‌رسید، ولی وجود یك سیم تلگراف كه از كارگاه زیر شیروانی تا داخل اطاق خواب بل در طبقه پایین امتداد داشت باعث شد كه معاونش صدای او را بشنود. این سیم برای انتقال اصوات نتهای پیانو توسط الكساندر ساخته شده بود. توماس واتسون معاون بل بعد از تقریبا 40 سال این حادثه را اینطور بازگو می‌كند. برعكس اولین پیام تلگرافی مورس كه با جمله مقدس آنچه خدا اراده كرده است، شروع شد.

 

 

اولین تلفن ساخت گراهام بل

اولین پیام تلفنی بل با این جمله آقای واتسون بیا اینجا با تو كار دارم آغاز گردید. شاید اگر گراهام بل می‌دانست كه در آستانه یك اختراع بزرگی است اولین پیام خود را با یك جمله جالبی شروع می‌كرد. آن جمله تاریخی البته اولین جمله كامل بود كه از طریق سیم ارسال شده بود.

"Mr Watson - Come here - I want to see you"

 

داستان بل ادامه دارد. در ادامه این داستان بارها شاهد اختراعهای جالبی از بل خواهیم بود. اتفاقاتی كه دیگر برای الكساندر عجیب نبود. او در 29 سالگی تلفن را اختراع كرده بود و دیگر اختراع كردن به جزئی از روحیه او تبدیل شده بود.