مذهبی
2 دقیقه پیش | دعای مشلول همراه ترجمهدعای مشلول همراه ترجمه موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ... |
2 دقیقه پیش | رمزی برای استجابت دعایکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ... |
نکته ای کلیدی برای شادی همیشگی!
بیش از چند صد آیه از قرآن كریم، مردم مسلمان را به ایمان و راستی و درست كاری دعوت میكند و به آنها میگوید: اگر در این دنیا روی حساب زندگی كردید؛ با عدالت، با پاكی و درستی، با ایمان صحیح، آن وقت به شما بهشت میدهیم.
مگر صدها آیه قرآن، مردم با ایمان را به بهشت وعده و نوید نمیدهد؟ خوب، بهشت چیست؟
چه كسی میتواند درباره اسلام بگوید که اسلام، دین غم و اندوه و گریه و زاری و بینشاطی است؟ در حالی كه قرآن با صراحت میگوید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خَالِصَةً یوْمَ الْقِیامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ».( سوره اعراف/32) اصلاً درست به عكس است؛ اسلام، دین نشاط است.
این آیه که از محكمات قرآن و صریح میباشد ـ در سالهای آخر بعثت، و حتی در سالهای آخر هجرت نازل شده است و می فرماید: ای پیغمبر! در برابر كسانی كه بسیاری از مواهب زندگی را تحریم میكنند، اعلام كن و بگو چه كسی زینت و آرایش و زیباییهایی را كه خداوند از درون طبیعت برای بندگانش بیرون كشیده، حرام كرده است؟ چه كسی روزیهای پاك، مواهب پاك، مواهبی را كه انسان از آنها لذت مشروع و صحیح میبرد، حرام كرده است؟
بگو این مواهب، این روزیهای پاك، این زیباییها، برای مردم با ایمان، هم در همین زندگی دنیا است و هم در زندگانی جاوید و آخرت؛ اما با یك تفاوت و آن تفاوت، این است كه در این دنیا، زیباییها با زشتیها آمیخته و آلوده است؛ شادیها به غم آلوده و آمیخته است؛ ولی در دنیای دیگر، در روز رستاخیز، این زیباییها و این مواهب پاك، برای مردم با ایمان به صورت خالص وجود دارد.
اگر انسان بخواهد به عنوان جهانبینی اسلامی بگوید اسلام در زمینه لذت و نشاط در زندگی چه نظری دارد و این آیه قرآن كریم را جلوی خود بگذارد، چه میفهمد؟ میفهمد اسلام اصولاً به بهرهمند شدن از زیباییها، مواهب زندگی و عوامل نشاط آور اهمیت میدهد.
طبیعی است كه خداوند در این دنیا، نشاط و شادی را با غم، همراه قرار داده است. نشاط و شادی خالص در دسترس هیچ كس نیست؛ ولی در حدودی كه قوانین و حق و عدالت اجازه میدهد، مردم با ایمان از آن بهرهمند شوند و مال آنها است: «قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا».( همان)
ولی به شما مردمی كه علاقه به نشاط دارید میگوییم كه اگر نشاط خالص در زندگی دنیا میسر نیست، در روز رستاخیز نزد خدا مردم با ایمان و پاك عمل به این آرزوی دیرین میرسند، به شرط ایمان و نیکوکاری. آیا با چنین مطلبی میتوان گفت كه اسلام، نشاط را بیارزش تلقی كرده است؟
در آیات، روایات و سیره معصومین(علیهم السلام) به بحث نشاط و شادی پرداخته شده است.
مثلاً در آیه 58 سوره یونس میفرماید: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُون»: «بگو به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند كه از آنچه گردآورى كردهاند بهتر است» و یا در روایات آمده که حضرت رسول (صلی الله و علیه و آله) با مردم شوخی و مزاح میفرمودند.
مثلاً شوخی حضرت با پیرزنی که نزد ایشان آمده بود و فرمودند پیرزنان به بهشت نمیروند. آن پیرزن ناراحت و گریان شد. بعد حضرت فرمودند: جوان میشود و وارد بهشت میشود، و یا قضیه خرما خوردن حضرت با حضرت امیر(علیه السلام) و یا روایات متعددی که در مورد مطلوبیت شادی آمده و شادی را از ویژگیهای مۆمن ذکر کرده است.
در وسائل الشیعه به نقل از کافی آمده است: «ما من مۆمن الا وفیه دعابه...»: «هیچ مۆمنی نیست مگر این که در او شوخی وجود دارد.»(حر عاملى، ج12: ص112) و یا روایات ادخال سرور در قلب مۆمن که حضرت رسول(صلی الله و علیه و آله) میفرمایند: «من سر مۆمنا فقد سرنی و من سرنی فقد سر الله عزّوجل»: «هرکس مۆمنی را شاد کند مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد کند خداوند عزوجل را شاد کرده است.» (حر عاملى، 1367، ج16: 349)
حال با این وجود همه روایات و آیات، باز جای تعجب است که عدهای دین اسلام را دین غم معرفی میکنند.
بیش از چند صد آیه از قرآن كریم، مردم مسلمان را به ایمان و راستی و درستكاری دعوت میكند و به آنها میگوید: اگر در این دنیا روی حساب زندگی كردید؛ با عدالت، پاكی، درستی و ایمان صحیح، آن وقت به شما بهشت میدهیم. مگر صدها آیه قرآن، مردم با ایمان را به بهشت وعده و نوید نمیدهد؟ خوب، بهشت چیست؟
تابلویی كه قرآن از بهشت ترسیم میكند، یك زندگی سراسر نشاط و بهرهمندی از تمام زیباییهای خالص و پاك را نشان میدهد. مگر تابلویی كه قرآن از بهشت ترسیم میكند، غیر از این است؟
باغهای زیبای با صفا، پر از انواع میوهها و گلها، بر بستر آن باغ، جویهای روان، آبهای زلال روان، بهترین آبهای آشامیدنی، بهترین همسران، بهترین پذیرایی كنندگان، بهترین تختها برای آرمیدن و آسایش كردن، زیباترین بسترها از نرمترین و چشم گیرترین پارچهها... «فِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْینُ»؛( سوره زخرف/71) آنچه چشمها از دیدنش لذت میبرد و آنچه دل اشتها میکند.
آیا مذهبی كه به مردم با ایمان و درستكار میگوید سرانجام پاداش شما در دنیای جاوید، چنین زندگانی است، میتواند مذهبی ضد نشاط باشد؟ همین مذهب و كتاب است كه میگوید این بهرهمندیها در این زندگی دنیا هم، برای مردم با ایمان هست؛ گرچه خالص نیست و مثل همه چیزهای دیگر، به طور طبیعی به ناكامیها آغشته است.
با چه جرأتی قرنها به مسلمانها، بینشاطی در زندگی را تلقین کردهاند؟
از بزرگترین امتیازات اسلام این است كه بگوییم دین فطرت است؛ فطرت یعنی چه؟
ارتباط فطرت را با نشاط، در این گفتاری كه از مولای متقیان امیر مۆمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه نقل شده است، بیان میكنیم.
مولا روزی به خانه یكی از دوستانش قدم نهاد. دید خانه وسیعی دارد. به او فرمود: «هان! در این دنیا، در چنین خانه وسیعی میخواهی چه كنی؟ آیا در روز قیامت به این خانه محتاجتر نبودی؟»
اول، امام این مطلب را میگوید؛ بعد برای اینكه آن فرد اشتباه نكند، میفرماید: «اشتباه نكن! تو با داشتن همین خانه وسیع میتوانی در همین دنیا آن را برای آخرت به كار بگیری.
در آن از مهمانان پذیرایی كنی، صله رحم كنی، این خانه را پایگاه اجتماعات، برای تلاش در راه حق و عدالت قرار بدهی.»
دوست امام علی علیه السلام دید كه نه، مطلب این نیست که امام میخواهد به او ترك دنیا را تلقین بكند؛ بلكه میخواهد بگوید یادت باشد كه خانه فقط برای كامروایی نیست، چیزهای دیگر هم باید باشد. لذا عرض كرد: «یا علی، پس از تو خواهش میكنم این برادر من را نصیحت كن». امام فرمود: «موضوع چیست؟» عرض كرد: «برادرم لباسهای پشمینه میپوشد. خانه را رها كرده، رفته در یك گوشهای و میگوید من باید عبادت كنم. نه به زنش میرسد، نه به فرزندش».
امام فرمود: «به او بگو نزد من بیاید». وقتی آمد، امام با تندی به او فرمود: «تو چه خیال میكنی؟ چه گمانی درباره خدا میبری؟ آیا فكر میكنی كه خدا این همه مواهب را در این دنیا آفریده و حلال كرده، ولی بعد از آفریدن و حلال كردن، دلش میخواهد ما به آنها پشت پا بزنیم؟ این كار، معنی دارد؟»
از آنجا كه روی مسلمانها، همیشه با پیشوایان دین باز بوده و در آن زمان، این گونه رو دربایستیهای موهومی كه الان در جامعه ما حكم فرماست نبود، این مردِ مسلمان حقیقت طلب عرض كرد: «یا امیرالمۆمنین! اگر این طور است، پس شما چرا اینگونه زندگی میكنید؟ لباس شما از من خیلی خشنتر و سادهتر است، خوراك شما از من خیلی سادهتر است، بیاعتناییات به مواهب زندگی از من خیلی بیشتر است...»
مولا فرمود: «مطلب بر تو اشتباه نشود. حساب من از حساب تو جداست. من زمامدار امت اسلام هستم. «اِنّ الله تعالی فرض علی ائمة العدل، اَن یقدّروا أنفسهم بضعفة الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره؛( نهجالبلاغه، ص243) خدا بر زمامداران امت اسلام واجب كرده است كه زندگیشان همسطح بینواترین مسلمانان باشد. مبادا بینوایی، مسلمانی را از راه به در كند. من برحسب این وظیفه، بیاعتنایی میكنم؛ اما تو كه مقام زمامداری امت را نداری؟
سخن آخر
از مجموع مباحثی که از صاحبنظران اسلامی در زمینه نشاط و شادی مطرح می شود، بر میآید که ماهیت شادی از نظر صاحبنظران اسلامی همان بحث رضا است که ما در معارف دینی خود به آن میپردازیم و از ملزومات دین ما و ایمان به خداوند است که حقیقت آن در این آیه متبلور شده که: «لِكَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» (سوره حدید/آیه 23)
منابع:
گفتاری از آیتالله شهید بهشتی رحمه الله؛ مجله نور
سایت صدیق
پرسمان
ویدیو مرتبط :
چند نکته کلیدی برای موفقیت
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
هفده نکته کلیدی تربیت
1- حقوق و توانایی شما تا هنگامی كه كودكان آمادگی برای تصمیم گیری در زمینه زندگی شان را ندارند، از آنها بیشتر است و برعهده شماست. بنابراین شیوه چگونگی تصمیم گرفتن را شما با اعمال و رفتار خویش به آنها خواهید آموخت. در این باره دقیق باشید.
۲- شما باید همواره رفتاری یكنواخت و بدون تزلزل داشته باشید.
بچه ها در برابر والدینی كه دائم حرف و عمل و رفتارشان را عوض می كنند، قضاوتی منفی خواهند داشت و سعی خواهند كرد كه با رفتار خود واكنشهای آنها را كنترل كنند.
۳- اداره رفتار، كنش و واكنشهای خود راكاملاً در دست و كنترل خویش داشته و اجازه ندهید به اصطلاح در چاله آنها بیفتید.
۴- وقتی از درستی عمل و حرف خویش اطمینان كامل دارید، احساس گناه یا پشیمانی از تصمیم گیری یا عمل خود نداشته باشید. همچنین یا حرفی را نزنید و یا در صورتی كه پس از بررسی های لازم و مطالعه كافی مطمئن شدید كه باید آن حرف را بزنید چون به درستی اش ایمان دارید، پای حرف خود بایستید.
۵- با بچه های خود به هیچ وجه به اصطلاح، «یكی به دو» و بگو مگو نكنید. این نیز از آن چاله هایی است كه برنده آن طرف مقابل یعنی بچه ها خواهند بود.
۶- برای كار خوبشان به آنها جایزه بدهید، ولی هرگز جایزه بزرگی را برای كار كوچك به فرزندتان ندهید چرا كه این نوعی باج دادن و رشوه دادن است و بچه ها نیز به سرعت آن را می فهمند.
۷- رفتارهای قابل جایزه دادن و یا قابل ستایش مرتب می تواند روی بدهد؛ شما می توانید كاری، وظیفه ای و مسؤولیتی به فرزند خود بسپارید كه او از عهده اش بر می آید؛ آنگاه به ستایش عملكردش بپردازید.
۸- فراموش نشود كه جایزه دادن نباید دائماً و همیشگی باشد چون ارزش خود را از دست می دهد اما بدانید كه جایزه دادن به طور كلی محرك بسیار خوبی است و باعث تكرار اعمال خوب و شایسته می شود. در بقیه موارد حتماً باید با «ستایش كردن» به او جایزه بدهید و نه الزاماً با خرید یك چیز گران قیمت.
۹- پیامدی كه برای رفتار نامناسب فرزندتان به او داده یا برایش در نظر می گیرد كاملاً باید بدون ابراز خشم، عصبانیت، داد و فریاد و یا چهره برافروخته و غضبناك باشد. با نشان دادن این واكنشها، فرزند شما در هر سنی كه هست به سرعت متوجه می شود كه بر اعمال و رفتار خود كنترل ندارید. بنابراین اعتقاد و اعتمادش به شما و عملكردتان سلب شده و رفتار نامناسب و بد را از نو تكرار خواهد كرد.
۱۰- باید همواره و بخصوص در زمان رفتار تنبیهی به او بفهمانید و عملاً خودش را مثل همیشه دوست دارید ولی آن رفتار بخصوصش را دوست نداشته اید؛ مثلاً اگر به دلیل رفتار ناپسندش می خواهید او را از تماشای تلویزیون محروم كنید حتماً بگویید: «خیلی متأسفم كه نمی توانم بگذارم تلویزیون ببینی».
۱۱- در فرصتهای مناسب و در زمانهای خوب با همان مهربانی به او بگویید كه چه اعمال و رفتاری از او را نمی پسندید و كدام ها را درست و پسندیده می دانید؛ آنگاه از خودش بخواهید كه در باره تغییر رفتار ناپسندش چه پیشنهادی دارد و چطور می تواند این كار رابكند.
۱۲- هر وقت كار خوبی كردی، به اصطلاح سر بزنگاه آنجا باشید و رضایتمندی كامل خود را نشان دهید. یادتان باشد كه این كار را باید «جانشین» اینكه هر وقت «كار بدی كرد» مچش را می گیرد، بكنید.
۱۳- شما الگوی كاملی برای بچه ها هستید؛ بنابراین هر لحظه و هر زمان مواظب اعمال، رفتار و گفتار و عقاید خود باشید. آنها هر چه بشوند نتیجه ای مستقیم از رفتار و كردار خود شما خواهند بود و در این باره مسؤولیت، كاملاً با شماست و نه هیچ كس دیگر، حتی خودش.
۱۴- انتظار و رفتار خود را متناسب با سن بچه ها تنظیم و تثبیت كنید. از نوجوان خود باید انتظاری متفاوت و احترامی متناسب با سن و شأن او نشان دهید، اگر چه این احترام باید به بچه های كوچكتر هم تسری یابد.
۱۵- وقتی متوجه شدید كه فرزندتان برای جلب توجه شما و به اصطلاح دریافت توجه مفنی دارد كارنامناسب یا حركت نادرستی می كند، در آن لحظه به هیچ وجه به او توجه نكنید و بی اعتنا بمانید؛ اما مراقب باشید كه به محض نشان دادن رفتاری مثبت، صد درصد به او محبت و توجه كنید.
۱۶- بسیاری از والدین تصور می كنند كه به دلیل رفتار نامناسب بچه هاست كه كنترل خود را از دست داده و به اصطلاح از كوره در رفته اند؛ این تلقی اشتباهی است چرا كه در واقع به این دلیل عصبانی شده اید كه كنترلی بر رفتار خود ندارید و سر رشته عملكردتان در دست خودتان نیست. در مواقع عصبانیت كاملاً دوستانه و بدون ابراز خشم و عصبانیت ظاهری، محل را ترك كنید (بلافاصله)، نوشیدنی خنكی بیاشامید، نفس عمیق بكشید، و با خودتان صحبت كنید كه چگونه می توانید ناراحتی و خشم و عصبانیت خویش را نشان ندهید. این یك اصل كلی و نسبتاً دائمی است كه: اگر كنترل خود را در دست خود نداشته باشید فرزندتان به سرعت كنترل رفتار شما را به دست خواهد گرفت و از این بازی ناخوشایند و عصبانی و برافروخته كردن شما لذت خواهد برد. بنابراین مرتب سعی خواهد كرد شما را در این چاله بیندازد تا بالاخره جابزنید.
۱۷- تغییر رویه فرزند شما، با تغییر رفتارهای شما - به شیوه هایی كه در فوق گفته شد- به تدریج صورت گرفته و آنها نیز تغییر خواهند كرد اما این روندی یك شبه نیست و احتیاج به صبر، حوصله، گذرزمان و داشتن نقشه و برنامه از سوی شما دارد. جلسات خانوادگی داشته باشید و با همدیگر مدام گفت وگو كنید. در كلاسهای مؤثر سازی والدین حضور یابید و روشهای جدید تربیتی را بیاموزید.
منبع:vista.ir