مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

نظر اسلام درباره بیمه چیست؟



بیمه,بیمه چیست,بیمه جانی و مالی

 

نظر اسلام درباره بیمه چیست؟

نظر اسلام، راجع به مسئله بیمه (جانی و مالی) چیست؟

پاسخ اجمالی

بیمه، نوعى تعهّد و پیمان میان دو شخص حقیقى یا حقوقى است که به موجب آن یک طرف متعهّد مى ‌گردد در ازاى پرداخت مبلغى از سوى طرف دیگر، در صورت وقوع حادثه، همۀ خسارت وارده بر او یا بخشى از آن را جبران نماید.

بیمه انواع مختلف دارد که از نظر اسلام، تمام اقسام آن با مراعات شرایط خاص خود، صحیح می باشند.

پاسخ تفصیلی

در فقه، به مواردی بر می خوریم که صورت عقد بیمه را داشته است، از جمله آنها می توان به مسئله «ضمان جریره»[1] اشاره کرد که این قرارداد در دوران جاهلیت وجود داشت و اسلام نیز آن را به رسمیت شناخت.

در حقیقت «عقد ضمان جریره» نوعی بیمه است، امّا در بُعد کوچک که هر یک از طرفین، تحت شرایطى، غرامت جرایم یکدیگر را بر عهده مى‏ گیرند و در مقابل این تعهد، در شرایط خاصى، از یکدیگر ارث مى‏برند.[2]

در دوران ما که زندگى صنعتى، سوانح و آسیب ها و آفات و خطرات و نگرانی هایى را در مشاغل تجارى، کارگرى و ... پدید آورده است، با توجه به قوانین و مقررات اسلامى،‏ باید این نوع نگرانی ها برطرف شود و گاهى که بر اثر آتش سوزى مغازه و خانه، و یا کشتى تجارى تمامى اموال انسان از بین مى‏رود، با برنامه ریزى خاص خسارت او بر طرف گردد.

تعریف بیمه   

بیمه، نوعى تعهّد و پیمان میان دو شخص حقیقى یا حقوقى است که به موجب آن یک طرف متعهّد مى‌گردد در ازاى پرداخت مبلغى از سوى طرف دیگر، در صورت وقوع یا بروز حادثه، خسارت وارده بر او یا بخشى از آن را جبران نماید.

متعهّد را «بیمه‌گر»، طرف تعهّد را «بیمه گذار» و وجه پرداختى از سوى طرف تعهّد به متعهّد را «حقّ بیمه» یا «وجه بیمه» گویند. [3]

بیمه انواع مختلف دارد؛ مانند بیمۀ عمر، بیمۀ بهداشت و درمان، بیمۀ حوادث، بیمۀ بیکارى و بیمۀ شخص ثالث و... که در احکام، تفاوتى میان انواع بیمه نیست.[4]

حکم شرعی بیمه

مراجع عظام تقلید در این باره می گویند: گرچه بیمه عقد مستقلى است اما مى‌توان آن را در قالب عقود دیگر از قبیل صلح، اجرا نمود. این قرارداد از عقدهاى لازم به شمار مى‌رود و جز با رضایت طرفین قابل فسخ نیست.[5]

تمام اقسام بیمه با به کار بردن شرایط آن، صحیح است[6]، چه بیمۀ عمر باشد، یا بیمۀ کالاهاى تجارتى، یا عمارات یا کشتی ها و هواپیماها و یا بیمه کارمندان دولت یا مؤسسات، یا بیمۀ شهروندی و روستایی.[7]

شرایط بیمه

در بیمه، علاوه بر شرایطى که در سایر عقود مطرح است؛ از قبیل بلوغ، عقل، اختیار و غیر آنها، چند شرط دیگر معتبر است که عبارت اند از:

1. تعیین مورد بیمه؛ یعنی چه شخصی یا کالایی مورد بیمه قرار گرفته است.

2. مشخص کردن دو طرف عقد که اشخاص اند، یا مؤسسات و یا دولت.

3. تعیین مبلغى که باید پرداخت شود.

4. مشخص کردن اقساط و زمان پرداخت آن.

5. تعیین مدت بیمه.

6. مشخص کردن خطرهایى که موجب خسارت مى‌شود؛ مثل حریق، غرق، سرقت، وفات یا بیماری. البته مى‌ توان کلیۀ مواردی را که موجب خسارت مى‌شود، به عنوان موارد خسارت قرار داد.[8]

عقد بیمه به چند صورت اجرا می شود.

یک. آن که بیمه گذار بگوید: به عهدۀ من فلان مقدار که در فلان زمان، و ماهى فلان مقدار بدهم، در مقابل آن؛ خسارتى که به مغازۀ من مثلًا از ناحیۀ آتش سوزی یا دزدى وارد شد، جبران نمایى و طرف مقابل نیز قبول کند.

دو. بیمه گر بگوید جبران خسارتى که به مؤسسه شما وارد مى‌شود؛ مثلًا از ناحیۀ آتش سوزی یا دزدى، بر عهدۀ من است، و در برابر آن؛ فلان مقدار به من بدهى.

لازم به ذکر است که تمام قیودى که قبلا ذکر شد، باید در هر دو صورت، معلوم شود.[9]

 

[1]. ضمان جریره، قراردادى است میان دو نفر تحت شروط خاصى، مبنى بر این که اگر هر یک از آنها به طور خطا مرتکب جنایتى شود طرف مقابل آن را جبران کند.

[2]. ر.ک: مطهرى، مرتضى، فقه و حقوق (مجموعه آثار)، ج‌20، ص 383، قم - ایران، چاپ اول، بی تا.

[3]. هاشمى، سید محمود ، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام،  ج‌2، ص 213، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى ، قم، چاپ اول، 1426 ه‍ ق.

[4]. خمینى، سید روح اللّٰه، مترجم: اسلامى، على، تحریر الوسیلة، ج‌4، ص 449 ، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ 21، 1425 ق.

[5]. توضیح المسائل (محشى - امام خمینى)، ج2، ص 893.

[6] البته، به شرطی که رعایت دیگر قوانین شرعی و کشوری در آن شده باشد.

[7]. همان،ص792، م 2866.

[8]. همان، ص 792.

[9]. همان، ص 793، م 2865.

 

منبع:islamquest.net

 


ویدیو مرتبط :
نظر مردم کانادا درباره اسلام

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

از نظر اسلام ساده بودن مسجد بهتر است یا زینت دادن آن؟



مسجد,ساخت مسجد

 


آیا از نظر شرع مقدس اسلام، ساده بودن مسجد و بى زرق و برق بودن آن بهتر است یا آن که هر چند سال بر زینت مسجد افزوده شود و مساجد به شکل مکان هاى زینتى در آید؟
در آموزه های دینی از این که مساجد را شبیه عبادت گاه های یهودیان و مسیحیان تزیین کنند نهی شده است. رسول خدا (ص) در این باره می فرماید: "لَا تُزَخْرِفُوا مَسَاجِدَکُمْ کَمَا زَخْرَفْتِ الْیَهُودُ وَ النَّصَارَى بیَعَهُمْ"؛ زینت نکنید مسجدهایتان را، آن گونه که یهودیان و مسیحیان عبادت گاه های خود را زینت می کنند.[1]
در نقل اهل سنت نیز پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: ما ساء عمل قوم قطّ إلّا زخرفوا مساجدهم؛[2] چون عمل گروهى بد شود مساجد خویش را زینت کنند.
با نظر به روایاتی که درباره فضیلت مسجد و عبادت در آن و رعایت آداب و ... آمده است؛ در می یابیم که مسجد مکانی است که آدمی را به آخرت ترغیب کند و از دنیا و زینت های آن جدا کند و پرداختن به زینت ظاهری بیش از اندازه با این امر منافات دارد.
امام صادق (ع) می فرماید: سه چیز نزد خداوند شکایت می کنند: مسجد خراب که نماز گزار ندارد، دانشمندی که در میان نادانان زندگی می کند (زیرا از علم او بهره نمی برند) و  قرآنی که قرائت نمی شود و گرد و غبار روی آن را گرفته است.[3]
و در روایت دیگری رسول خدا (ص) فرمود: زمانی فرا رسد در آخر الزمان، که گروهی به مسجد می آیند پس دور هم جمع شوند و کلامشان درباره دنیا و دوستی دنیا است؛ همنشین با اینان نشوید و خداوند نیازی به عبادت آنان ندارد.[4]
بنابر این، آنچه که از منابع روایی فهمیده می شود، آبادی معنوی مساجد است و نه تزیین ظاهر آن. البته آن گونه هم مخروبه نباشد که با شأن و جایگاه مسجد سازگاری نداشته باشد.
این سؤال، پاسخ تفصیلی ندارد.
[1] محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 371، مؤسسة آل البیت، قم، 1408 ق.
[2] ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 6، ص 57، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلى بیضون‏، بیروت، 1419 ق.
[3] کافی، ج 2، ص 613، ح 3.
[4] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 5، ص 214، مؤسسة آل البیت، قم، 1409ق.

منبع:islamquest.net