مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

زندگینامه ابوذر غفاری



ابوذر غفاری,زندگینامه ابوذر غفاری

زندگینامه ابوذر غفاری
در ابتدای سخن و قبل از بیان اهمیت موضوع، اشاره به این نكته ضروریست كه علاوه بر مشخص بودن اصحاب نزدیك  پیامبر اكرم (ص)، در روایاتی (از منابع سنی) صراحتاً از برخی اصحاب، با عنوان دوستان پیامبر (ص) نام برده شده است: «رفقای رسول خدا(ص) دوازده نفرند؛ ابوبكر، عمر، علی (ع)، حمزه، جعفر، ابوذر، مقداد، سلمان، خدیجه، ابن مسعود، عمار یاسر، بلال بن ریاح.»

 

همچنین در تأكید بر علو شخصیتی برخی از آنان آمده است كه: ترمذی ما را حدیث كرد كه رسول خدا فرمود:« پروردگار مرا به دوست داشتن چهار تن امر كرده است، علی(ع) یكی از آنهاست و ابوذر و مقداد وسلمان را هم؛ و خبر داده كه خود نیز آنها را دوست دارد.»


جالب توجه است كه پس از رحلت پیامبر اكرم (ص)، از بین این اصحاب، دو نفر از آنان در پی خلافت راهی را بر می گزینند كه بقیه مخالف بوده، و از امام علی (ع) حمایت می نمایند لذا علاوه بر اینكه اینان از اصحاب بزرگ پیامبر (ص) بوده و در كنار حضرتش زیسته اند پس از ایشان نیز در كنار امام علی (ع) ماندند و بر عملی شدن خواستهای پیامبر(ص) تأكید داشتند كه به عنوان شیعیان اولیه شناخته شده اند.

 

همچنین ثبات شخصیتی و معروفیت دیانت و نقش آنان به حدی بوده كه علی رغم دشمنی بنی امیه و بنی عباس كه سالها حاكمیت را در دست داشتند و از هیچ ترفندی برای خدشه دار نمودن چهره آنان كوتاهی نكردند با چنین وضعیتی، ثبات دینی آنان به حدی قوی بود كه ماندگاری و درخشش شخصیتی آنان حفظ شد، خصوصاً ابوذر كه مستقیماً با شخص معاویه و دستگاه تبلیغاتی او نیز در می افتد.

 

چگونگی گرایش به اسلام
نامش جُندب بن جُناده، و از قبیله بنی غفار بود. قبل از رسالت پیامبر اكرم (ص)، در دوره جاهلی، ترك بت پرستی نمود. خدا را پرستش می كرد و می گفت خدایی جز خدای یگانه نیست. ابوذر خود گفته است؛ من سه سال پیش از آنكه به حضور رسول خدا(ص) برسم نماز می خواندم و در علت بی اعتقادیش به «فلس»، بت قبیله، گفته اند كه روزی دید كه سگ قبیله، خود را به كنار «فلس» رسانده و بت را آلوده نمود در حالی كه بت از خود هیچ واكنشی نشان نداد.

 

به هر صورت وقتی كه به ابوذر خبر رسید كه مردی در مكه مبعوث شده و می گوید كه پیامبر خدای یكتاست روح دردمند و جستجوگرش بی صبرانه بدنبال دست یابی به واقعیت امید می بندد. برادرش اُنیس كه خبر از دعوت جدید پیامبر (ص) را آورده، می گوید او مردی است كه راست می گوید در حالی كه قریش برایش چهره عبوس كرده اند.

 

بدنبال این خبر ابوذر راهی مكه شده به حضور پیامبر اكرم (ص) مشرف و اسلام را بر می گزیند. ایشان را از پیشگامان غیر قریش، و چهارمین یا پنجمین مسلمانی دانسته اند كه به اسلام گروید.


ابوذر صحابی بزرگ پیامبر (ص)
علاقه به حقیقت، صداقت و روشن ضمیری بی نظیر ابوذر غفاری، ایشان را به یكی از اصحاب بزرگ پیامبر اكرم (ص) تبدیل نموده، عنصر لیاقت، روشن ضمیری، خوش طینتی، و … هر چه بود از ابوذر مسلمانی دگرگونه و متمایز با دیگران می سازد.

 

پاكی و تشنگی خاصش به حقیقت جویی، باعث می گردد كه باران رحمت دیانت اسلام را كه توسط پیامبر (ص) بر انسانها عرضه می شد با صداقت تمام پذیرا شده، در مقاطع مختلف ایفای نقش كند. ابوذر بعد از اینكه مسلمان شد تا پس از جنگ بدر و احد در میان قوم خویش مقیم بود سپس به مدینه به حضور پیامبر اكرم (ص) رسید حضرت رسول (ص) در برخی از غزوات ایشان را در مدینه جانشین خود می نمود از جمله به هنگام غزوه ذات الرقاع و غزوه بنی المصطلق (المریسیع) جانشین حضرتش بود.

 

در فتح مكه پرچم بنی غفار را داشت. در جنگ تبوك ابوذر از سپاه اسلام عقب افتاد وقتی كه رسید پیامبر اكرم (ص) فرمود: «آفرین بر ابوذر كه تنها راه می رود و تنها می میرد و تنها برانگیخته می شود. مثل این بود كه یكی از عزیزان خانواده ام از من بازمانده و نرسیده است.» همچنین در فضیلتش می فرماید: «آسمان بر سر مردی راستگوتر از ابوذر سایه نیفكنده است و زمین راستگوتر از او را برپشت خود نداشته است.»


«ابوذر می گفت: روز قیامت مجلس من از همه شما به رسول خدا (ص) نزدیكتر است و این به آن جهت است كه از آن حضرت كه درود و سلام خدا بر او باد شنیدم كه می فرمود: نزدیك ترین شما روز قیامت به من كسی است كه از دنیا همانگونه بیرون رود كه در زمان رحلت من بوده است و بخدا سوگند هیچ كس از شما نیست مگر آنكه به چیزی از دنیا دست یازیده است جزمن.»

 

شخصیت استثنایی ابوذر به حدی می رسد كه از سوی جبرئیل به پیامبر خدا (ص) ندا می رسد كه: سوگند به كسی كه ترا به حق به پیامبری برانگیخته است او در ملكوت آسمانها از زمین مشهورتر است به پارسایی و پرهیزكاریش در این جهان فانی.

 

براستی كه تعمق و تفكر در خصیصه های شخصیتی ابوذر، در دنیای خودخواهیها و مكرها، این كلام الهی را به خاطر می آورد كه به پیامبر(ص) وحی شده: «وَ ِاذ قال ربك للملئكه انی جاعل‘’ فی الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفك الدماء ونحن نسج بحمدك ونقدس لك قال انی اعلم مالا تعلمون»

(سوره بقره آیه 30، چون پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمین خلیفه ای می آفرینم، گفتند: آیا كسی را می آ فرینی كه در آنجا فساد كند و خونها بریزد، و حال آنكه ما به ستایش تو تسبیح می گوییم و تو را تقدیس می كنیم؟ گفت: من آن دانم كه شما نمی دانید.)


از خصوصیات دیگر ابوذر فزونی علم و دانش و دیانت بود كه امام علی(ع) در موردش فرمود:«انباشته از علمی شد كه از كشیدن آن ناتوان ماند بسیار سختگیر و آزمند بود، سختگیر به از دست دادن دین خود و آزمند نسبت به كسب علم» چنانچه ابوذر، خود نیز می گفت:«پس از ترك محضر رسول خدا (ص) چنان شد كه اگر پرنده ای در آسمان بال می زد، از آن حالت دانشی را به خاطر می آوردیم و بهرة علمی می بردیم».

 

بدین ترتیب شخصیتی آگاه باوفا، الگوی دینداری، ثبات و پایداری، و شخصیتی بی نظیر برای جهان اسلام شكل می گیرد چنانچه یكی از شخصیتهای مهم شیعی چون مالك اشتر با ابوذر مصاحبت داشته و از علم او نیز بهره مند شده است.» مهمتر اینكه منزلت و اعتبار ابوذر نزد پیامبر (ص) بیش از دیگر اصحاب بود چرا كه براساس شناختی كه از ایشان داشتند تنها وی را لایق می داند كه وظیفه بسیار خطیر دفاع از حق را برعهده اش قرار داده، پیمان گرفت كه در راه خدا از سرزنشِ سرزنش كننده ها نهراسد و حق را بگوید هر چند تلخ باشد.

 

ایشان نیز، پس از رحلت نبی اكرم (ص) در عملی كردن این پیمان به خوبی عمل نمود و در حمایت از امام علی (ع) و اصول اسلامی، با تكیه بر آیات قرآن همه سختی ها را به جان خرید و در برابر خود خواهان قدرت طلب و بی عدالتی ها و نابهنجاریهای اجتماعی ایستاد تا آنجا كه هیچ ترفندی برای همراه نمودنش كارساز نشد و «نه ای» كه در برابر معاویه و دستگاه حاكمة او گفت چنان با اصالت، زیبا، انسانی و محكم بود كه او را به ربذه كشاند ابوذر رنج آن را به جان پذیرا شد چرا كه «نه» او، از جنس همان «نه ای» بود كه خداوند متعال به پیامبر اكرم (ص) آموخت «لااله الاالله» لایی كه پرچمدارش پیامبر (ص)، و مظهر عدالتش، روح بزرگ و باشگوه امام علی (ع) بود و منادی اش ابوذر!


ابوذر حامی و صحابی امام علی(ع)
ابوعمرو كندی می گوید روزی نزد علی (ع) بودیم مردم گفتند برای ما از اصحاب خود چیزی بگو، فرمود: از كدام یك از اصحابم؟ گفتند از اصحاب محمد (ص) گفت: همه اصحاب محمد (ص) اصحاب من هستند، از كدام یك می پرسید؟… گفتند: از ابوذر چیزی بگو، گفت: ابوذر فراوان سؤال می كرد، گاه رسول الله (ص) به او پاسخ می داد و گاه پاسخ نمی داد.

 

ابوذر در دینش آزمند بود و به فراگرفتن علم حریص، آن قدر علم آموخت كه پیمانة علمش پرشد آن گونه كه از تحمل آن عاجز آمد. پس با توجه به اینكه ابوذر دانشمندترین اصحاب پیامبر(ص) بود به عنوان بزرگترین صحابی و حامی امام علی (ع) نیز ایفای نقش نموده، بیان می داشت كه رسول الله (ص) می فرمود:«هركس از من جدا شود از خدا جدا شده و هركس از علی (ع) جدا شود از من جدا شده!»

 

لذا پس از حادثه سقیفه همراه مقداد، سلمان فارسی، عباده بن صامت، ابوالهثیم بن التیهان و حذیفه و عمار، تلاش می نمایند كه انحراف حاصل شده در امر خلافت را به صلاح آورند و در اعتراض به واقعه سقیفه می گوید: ای گروه مهاجر و انصار شما و بستگان شما می دانید كه رسول خدا (ص) فرمود: امر خلافت پس از من از آن علی (ع) است ولی شما فرمایش رسول خدا (ص) را دور انداخته، به دست فراموشی سپردید پیرو دنیا شدید و آخرت را رها كردید آری به بهره و میوه آن دست یافتید و پوسته آن را رها كردید و حال آنكه اگر این كار را در خاندان پیامبرتان قرار می دادید حتی دو تن هم با شما اختلاف نمی كردند.


همچنین با صدای رسا فریاد برمی آورد: من جندب بن جناده یار و صحابی رسول خدا (ص)، هر كس مرا نمی شناسد بشناسد. من از رسول خدا (ص) شنیدم كه فرمود: «مثلُ اهل بیتی كمثل سفینه نوح من ركبها نجی و من تخلف عنها غرق».

«مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است هر کس سوار آن شود نجات یابد و هر کس مخالفت کند غرق می گردد».

 

به هر حال ابوذر در شرایط مختلف به عنوان مسلمانی ثابت قدم و بی نظیر، شیعه بودن را به تصویر می كشد و مرز میان دیانت زنده واصیل با كاركردهای واقعی، و دینداری خود خواهانه، منحط و دروغین را تفكیك می نماید و خدمت بزرگی به دنیای اسلام نمود چرا كه دو تیپ و دوگونه مسلمان را در درون اصحاب پیامبر (ص) از هم متمایز و مشخص كرد یك طرف چهره عملیِ ابوذر بودن، و دیگر، فرزند دنیا بودن، طلحه شدن، زبیرشدن و معاویه بودن.


آن هنگامی كه اصحاب ضعیف و دون پایه، به فزونی قدرت و مجلل نمودن هر چه بیشتر زندگی روی آورده و حركت به سوی كاخها، زندگی روزمره شان شد و با سرعتی بدور از انتظار به سمت و سوی شكل دهی جامعه طبقاتی گام بر داشتند ابوذر سیمای پایبندی به پیامبر (ص) و مسلمان واقعی بودن را به نمایش می گذارد.

 

این چنین شدن را در مكتب قرآنی پیامبر(ص): «و ما الحیوه الدنیا الا لعب ولهو وللدار الاخره خیر للذین یتقون افلا تعقلون » (سوره انعام آیه 32، و زندگی دنیا چیزی جز بازیچه و لهو نیست و پرهیزكاران را سرای آخرت بهتر است. آیا به عقل نمی یابید؟) و در كنار شخصیت بی نظیری چون امام علی (ع) می آموزد كه می فرمود: «چهارپایان در بند شكمند، و درندگان در پی تجاوز به هم، مؤمنان فروتنند، مؤمنان مهربانند، مؤمنان ترسان، آنرا كه تقوا فراز برده فرو میارید، و آن را كه دنیا بالا برده بلند مشمارید».

 

نهایتاً در طی مسیر شرافت و انسانیت به مرتبتی صعود می نماید كه امام علی (ع) می فرمایند: «امروز هیچ كس جز ابوذر و خودم باقی نمانده است كه در راه خدا از سرزنشِ سرزنش كننده نترسد!»


ابوذر و خلفا:
پس از فروكش نمودن اعتراضات، به حادثه سقیفه و بیعت امام علی (ع)، ابوذر نیز بدون اینكه در موضع اعتراض آمیز خود باقی بماند به فعالیتهای اجتماعی همراه دیگر مسلمانان پرداخت ولی بر خلاف دیگر شیعیان كه معمولاً پست هایی را داشتند (از جمله عمار كه یكی از كارگزاران عمر بود) ابوذر پستی را نپذیرفت و وقتی كه به او می گفتند: ای ابوذر آیا تو هم چون ابوهریره كه حاكم بحرین است پستی را نمی پذیری؟ در پاسخ می گفت: مگر چه می خواهم مرا هر روز مقداری آب یا شیر و مقداری نان كافی است.

 

این شیوه رفتاری در حالی است كه ابوذر در زمان پیامبر (ص) بارها جانشین آن حضرت شده بود گویا با چنین رفتاری در نظر داشت كه قدرت طلبی را ناچیز و مطرود جلوه داده، عملاً نشان دهد كه حكومت موضوعیتی ندارد، تنها هدف، دیانتی است كه عنصر نمادینش نیز عدالت می باشد، لذا علی رغم اینكه حاكمان سقیفه با ترفند خلافت را در دست گرفته بودند چون بطور تقریبی و در حد توان شیخین، عدالت و اصول اسلامی جریان داشت و جامعه در وضعیتی قابل قبول بود ایشان نیز انتقادی نداشت اما چون عثمان به خلافت نشست و ثروت اندوزی و بی عدالتی حاكم شد وضعیت ابوذر نیز دگرگونه گردیده به فردی معترض و ناآرام تغییر موضع داد. این عكس العمل عمق و اهمیت كاركرد عدالت و ارزش واهمیت انسان، از نگاه ابوذر را می رساند.


اعثم كوفی می نویسد: ابوذر در اعتراض به عثمان می گفت:«تو بر سیرت و سنت ابوبكر و عمر برو تا فارغ باشی و كسی انكار نكند… عثمان گفت: تو را با این سخن چه كار؟ ابوذر گفت: من خودم را گناهی نمی دانم مگر امر به معروف و نهی از منكر».

 

همچنین هنگامی كه عثمان در مدینه عمار را كتك كاری می نماید ابوذر كه آن هنگام در شام بود زبان به نكوهش عثمان می گشاید بطوری كه عرصه را بر معاویه چنان تنگ می كند كه به عثمان می نویسد: «ابوذر ولایت شام را بر تو تباه كرد و دلهای مردمان را از دوستی تو بگردانید» به این ترتیب ابوذر در دوره خلفا، دو روش متفاوت را در پیش می گیرد در دوره خلیفه اول و دوم كه دین به ابزار دست قدرت و ثروت تبدیل نشده، بلكه براین دو برتری دارد همراهی آرام است اما وقتی كه ثروت و قدرت به عنوان نماد خودخواهی انسان می خواهد دین را نیز به ابزار دست خود تبدیل كند و مثلث خطرناك خودخواهی مطلق را تشكیل داده، اسلام پیامبر را تحقیر نماید ابوذر به بزرگترین منتقد عثمان (حاكمیت زر و زور) مبدل می گردد و همین خصیصه است كه شیعه را در طول تاریخ همواره انقلابی نگهداشته است.

منبع:tarikheslam.com


ویدیو مرتبط :
سخنرانی استاد پردل ابوذر غفاری ازدهانش در رفت به برادرش

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زندگینامه محمد غفاری " کمال الملک "



 

زندگینامه,کمال الملک

 

محمد غفاری، ملقب به کمال الملک، نقاش شهیر ایرانی در سال 1224 در کاشان به دنیا آمد و تعدادی از اعضای خانواده اش اهل هنر و نقاشی بودند.درچند ماهگی اورابه”کلده”دهی بسیار سرسبز وخوش آب و هوا در نزدیکی کاشان بردند.طبع حساس ودل نازک محمد در روستای سرسبز که شکوه کوهستانش چشم را خیره میکرد پرورش می یافت وقلب او مالامال از عشقی سرشار به طبیعت می شد . از تنور تکه ذغالی بر می داشت و روی دیوارها ،ورقهای حساب و کتاب پدر ،زین اسب ها و گاهی دور از چشم پدر و مادرش بر روی دیوار سفید شده با گچ اتاق نقاشی می کرد .نقشهای مختلفی می زد و بیشتر درخت صنوبر را می کشید که روی تپه کنار نهر روییده بود .محمد با آن سن کم از ده بیرون می رفت .کنار آن صنوبر می نشست و ساعتها به آن خیره می شد ،به رنگها و برگهای مختلفی که پیدا می کرد ،به پوسته ضخیم و قهوه ای آن و به تصویر مواج درخت که بر سطح زلال نهر می افتاد ،بعد سر می چرخاند و کوه را که می دید دلش از هیبتش می لرزید ، به هیجان می آمد و چنان محو شکوه آن می شد که صدای مادرش را نمی شنید . محمد ...محمد جان ....کجایی؟ چرا جواب نمی دهی ؟ مادر می دانست که پسرش مثل همیشه کنار درخت صنوبر محو تماشای طبیعت است . « خدای نکرده اگر اتفاق بیفتد ...آن وقت من چه بکنم؟» و محمد هربار به جای اینکه پاسخی به مادر بدهد ، از کشف تزه ای که کرده بود سخنمی گفت و خشم مادر به مباهاتی شیرین مبدل می شد .یکبار عاب بزرگی را کشف کرده بود که بر فراز کوه پرواز می کرد ، اوج می گرفت و یکباره به شتاب و بی آنکه بال بزند بسوی زمین تن رها می کرد و فرود می آمد .محمد اگر در خانواده ای معمولی بدنیا آمده بود ، بی شک بخاطر نقاشی در دفتر حساب و کتاب پدرش تنبیه می شد . اما پدر دست نوازش بر سر او کشیده و با دادن یک دسته کاغذ و مداد خوب او را تشویق می کرد .در خانواده او هنر و بخصوص نقاشی از اهمیت ممتازی برخوردار بود .

 

تابلوهای او آنقدر جذاب بودند که بیننده ای را به تحسین وا می داشت .پدر محمد هم در کشیدن منظره و نقاشی و چاپ سنگی استاد بود و بهمین علت استعداد محمد را به سرعت تشخیص داد و او را برای جدی گرفتن نقاشی ،تشویق و راهنمایی کرد . پدرش نقاشی های او را با دقت بررسی می کرد و هرجا که لازم بود ، نکته ای را به او می آموخت و راهنماییش می کرد .آموزشهای پدر متناسب با رشد محمد تنظیم می شد . پدر وقتی مطمئن شد که نقاشی جزئی از وجود پسرش شده و تا پایان عمر نمی توانددل از آن بکند ، نکاتی را به او گوشزد می کرد که تا پایان عمر آویزه گوش محمد شد :

 

« محمد جان اگر می خواهی نقاش خوبی شوی ، باید مداوم کار کنی و تا می توانی طرح بزنی و نقاشی بکشی » عمویش صنیع الملک از نقاشان بنام عصر خود بود.

 

کمال الملک در نوجوانی به تهران رفت و در سالهای اقامتش در تهران به سفارش ناصر الدین شاه چندین تابلو کشید. او چند سالی را در اروپا گذراند و نزد تعدادی از نقاشان اروپایی تحصیل کرد و در موزه های مختلف اروپا به مطالعه آثار نقاشان بزرگ اروپا پرداخت.

 

کمال الملک در بازگشت به ایران مدرسه "صنایع مستظرفه" را تاسیس کرد و مدیریت آن را عهده دار شد.

 

او در سال ۱۳۰۷ به حسین آباد نیشابور رفت و دوازده سال آخر عمر خود را در این روستا در انزوا گذراند و در سال ۱۳۱۹ خورشیدی، در سن ۹۵ سالگی درگذشت.

 

زندگینامه,کمال الملک

 

مقبره کمال الملک در کنار آرامگاه شیخ فرید الدین عطار نیشابوری قرار دارد. از او آثار مشهوری مانند تالار آینه کاخ گلستان به جای مانده است.

 

محمد غفاری (کمال الملک) از هنرمندان بنام عصر قاجار است که ظهور او در عرصه نگارگری با ابداعات و نوآوری‌های او در سبک و روش، فصل تازه ای را در بخش هنرهای تجسمی ایران گشود. وی با کشیدن تابلو تالار آیینه از سوی ناصر الدین شاه به کمال الملک ملقب شد.

 

آرامگاه کمال الملک در جوار آرامگاه عطار نیشابوری و در میان باغی در حومه شهر نیشابور واقع است و در سمت غرب آرامگاه خیام و به فاصله دو کیلومتری از آن واقع است. طراح این بنای یادبود هوشنگ سیحون است.

 

این بنا در نقشه از دو مدول (پیمون) مربعی شکل تشکیل شده است و مستطیلی با تناسب 1 بر 2 را می‌سازند. اضلاع مربع در نما با یک قوس نیم دایره خود نمایی می کنند؛ حجم بنا از قوس‌هایی متقاطع که بر روی اقطار مربع زده شده اند پدید آمده که این فوسهای متقاطع، "تاق‌های چهاربخش" را که در معماری سنتی ایران بسیار دیده شده اند را تداعی می کنند و احتمالا منبع الهام طراح نیز بوده است. طراح با بهره‌گیری خلاقانه از قوس و با پیچشی که در ایده کلی آن ایجاد کرده، به نتیجه‌ای ظاهرا متفاوت با هندسه ای پیچیده دست یافته است. این طرح مبتکرانه به مدد سازه پوسته‌ای بتنی اجرا شده است.

 

در بنای یادبود کمال الملک دو نوع قوس به شرح زیر دیده می شود.

 

شش قوس نیم دایره نما که نسبت دهانه به ارتفاع آنها 1 به 2/1 است، چهار قوس متقاطع که بر روی اقطار دیده می شوند.... لازم به ذکر است که در پایین قوس‌های اصلی نما از روبرو دو قوس کوتاه‌تر نیز وجود دارند که در واقع تلاقی قوس‌های متقاطع هستند. شاید بتوان گفت حجم کلی بنا از پوسته‌ای سه بعدی در فضا حاصل آمده است که در یک حرکت نرم دو نوع قوس یاد شده را به هم پیوند می دهند.

 

این قوسها و پوشش آنها در بالا، اشکال هندسی مخروطی شکلی را بوجود آورده‌اند که ابتکاری هندسی بوده، اوج خلاقیت معماری را در بهره‌گیری از عناصر معماری سنتی ایران در ترکیبی جدید و موزون نشان می‌دهد. در این بنا نیز همانند آرامگاه خیام هندسه نقشی شایان توجه دارد و پیوند عمیق این بنا را با نظام معماری ایرانی برقرار کرده است.

 

تزیینات استفاده شده برای آرامگاه کمال الملک کاشی معرق است که نقوش آنها بسیار هنرمندانه بر روی سطوح منحنی نما بکار گرفته شده‌اند و به سمت خط تقارن قوس‌ها این نقوش کوچک و کوچکتر می‌شوند. به گفته طراح، کاشی معرق، معماری کاشان یعنی محل زادگاه کمال الملک را یادآور می شود.

 

فرم کلی بنا و تزیینات و همچنین رنگ کاشی ها، هارمونی بس عجیب با بنای مجاور یعنی آرامگاه عطار دارد، بطوریکه شاید بازدید کننده در بدو ورود به باغ و در نگاه اول آندو را دو جزء از یک بنا درک کند!

 

سنگ مزار کمال الملک همچون سایر سنگ‌های مزاری که سیحون در آرامگاه ظهیرالدوله تهران طراحی کرده است، یکپارچه از سنگ گرانیت و با بافت خشن بوده، در قسمت بالای سنگ که مرتفع و زاویه دار تراشیده شده است، نقش برجسته‌ای از کمال الملک توسط شاگرد ایشان مرحوم استاد ابوالحسن صدیقی حجاری گردیده است.

 

زندگینامه,کمال الملک

 

فهرست آثار

 

آثار کمال‌الملک از سال 1290خ تا زمانی که چشمش آسیب دید:

 

1- مرد برهنه 2- دورنمای دماوند 3- دورنمای دیگری از دماوند 4- آخوند رمال 5- تصویر نیم‌تنه ناصرالدین‌شاه 6- تصویر مشهدی ناصر 7- زن پای چراغ 8- خانه سنگی 9- خانه دهاتی 10- دورنمای دیگری از باغ مهران 11- کپیه از تابلوی مزین‌الدوله (تابلو میوه) 12- سن ماتیو 13- کپیه تیسین 14- رمال بغدادی 15- تصویر عضدالملک 16- دورنمای مغانک 17- پیرمرد (ناتمام) 18- مصری 19- تصویر دیگر مصری 20- فانتن لاتور 21- کبک بی‌جان 22- تصویر نیم‌تنه اتابک 23- صورت جوانی کمال الملک 24- رمال 25- تصویر کمال‌الملک در حال تبسم 26- زرگر 27- صورت کمال‌الملک با کلاه 28- بن‌زور 29- پرتیه 30- صورت دیگری از کمال‌الملک با شنل 31- تصویر زن(مداد) 32- زری یراقی‌های جهود 33- صورت دیگری از جوانی کمال‌الملک 34- زنجیری 35- تصویر زن (که با همکاری گوردیجانی کشیده شده) 36- تصویر مرحوم ذکاء الملک 37- تصویر رامبراند 38- تصویر دیگری از کمال‌الملک 39- دورنمای چراغ‌برها 40- بازار مرغ فروش‌ها 41- صورت سردار اسعد 42- قالیچه صورت رامبراند 43- قالیچه صورت کمال الملک 44- قالیچه دورنمای منظره‌ای از شمیران 45- تصویر مرحوم حاج نصرالله تقوی 46- قالیچه دورنمای یاخچی‌آباد 47- کپیه رافائل 48- کپیه تابلوی دیگری از تیسین 49- کپیه ونوس 50- تصویر مظفرالدین شاه 51- تصویر احمد شاه 52- تصویر کمال‌الملک (آبرنگ) 53- تصویر مولانا (آبرنگ) 54- عرب خوابیده (آبرنگ) 55- حوض صاحبقرانیه 56- تکیه دولت 57- دورنمای پس قلعه 58- دورنمای زانوس 59- تالار آیینه 60- دورنمای لار 61- صورت ناصرالملک 62- تصویر پسر ناصرالملک 63- تصویر مشیرالدوله 64- تصویر وثوق‌الدوله 65- تصویر ضیع‌الدوله 66- پرنده الوان (آبرنگ) 67- دورنمای شهر از پشت‌بام صاحبقرانیه 68- دورنمای کوه شمیران از پشت‌بام مدرسه (ناتمام) 69- قالیچه منظره خیابان شمیران 70- زن 71- کپیه باسمه فرنگی (به دستور احمدشاه) 72- کپیه باسمه‌ای دیگر (به دستور احمدشاه) 73- نوازنده‌ها 74- تصویر ایستاده یکی از پیشخدمت‌های دربار 75- نیم‌تنه یکی از درباریان (آبرنگ) 76- بازار کربلا 77- منظره آبشار دوقلو 78- منظره حوض و فواره قصر گلستان 79- تصویر میرزاعلی‌اصغر خان اتابک (نیم تنه) 80- تصویر میرزا علی‌اصغرخان (تمام قد) 81- تصویر آقاعلی‌معین‌الحضور (آبرنگ)