مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

امام حسین (ع) از دیدگاه دكتر شریعتی



امام حسین,زندگینامه امام حسین

 

دكترعلى‏ شریعتى متفكر و اندیشمندى بود كه در یك دوره تاریخى، تأثیر فزاینده‏اى بر روى نهضت اسلامى گذاشت. شهید دكتر بهشتى با اشاره بدین موضوع، حق مطلب را ادا میكند: «دكتر در طول چند سال حساس، هیجان مؤثرى در جوّ اسلامى و انقلاب اسلامى به وجود آورد و در جذب نیروهاى جوان درس خوانده و پر شور و پر احساس به سوى اسلام اصیل، نقش سازنده‏اى داشت و دل‏هاى زیادى را با انقلاب اسلامى همراه كرد. این انقلاب و جامعه باید قدردان این نقش مؤثر باشد.»

 

( آثار دكتر شریعتى از فراز و فرودهاى بسیارى برخوردار است؛ برخى آثار وى همچون «اسلام‏شناسى متعهد با مخاطب‏هاى آشنا» و «تشیع علوى، تشیع صفوى» داراى ضعف‏هاى ساختارى و اساسى میباشد، و برخى از آثار وى از جمله «علی علیه السلام»، «فاطمه، فاطمه است» و «نیایش» را باید در رده كتاب هاى خوب و تأثیرگذار وى محسوب كرد. برخى از سخنرانی‏ها و نوشته‏  اى دكتر شریعتى در مورد شهادت امام حسین علیه السلام و حادثه كربلا، از جمله آثار خوب وى به شمار مى ‏رود. در این نوشتار سعى خواهیم نمود به حدّ وسع خود، دیدگاه دكتر شریعتى را در این موارد به تصویر كشیم:

شهادت حسین‏ علیه السلام‏

"شهادت حسینى كشته شدن مردى است كه خود براى كشته شدن خویش قیام كرده است... امام حسین‏علیه السلام از مقوله دیگرى است؛ او نیامده است كه دشمن را با زور شمشیر بشكند و خود پیروز شود، و بعد موفق نشده و یا در یك تصادف یا ترور توسط وحشى، كشته شده باشد. این‏ طور نیست، او در حالى كه مى توانسته است در خانه‏ اش بنشیند و زنده بماند، به پا خاسته و آگاهانه به استقبال مردن شتافته و در آن لحظه، مرگ و نفى خویشتن را انتخاب كرده است...

 

امام حسین‏ علیه السلام یك شهید است كه حتى پیش از كشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلكه در درون خانه خویش، از آن لحظه كه به دعوت ولید - حاكم مدینه - كه از او بیعت مطالبه مى ‏كرد، «نه» گفت، این، «نه» طرد و نفى چیزى بود كه در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است." سمبل شهادت حسینى در این تعریف، تنها سلاح پیروز است. البته شهادت حسینى شرایط ویژه خود را مى ‏طلبد. وقتى ظلم، انحطاط و انحراف همه گیر مى ‏شود و ارزش‏هاى والاى اسلامى مسخ مى‏ گردد و موعظه‏ ها بر گوش‏هاى سنگین كارگر نمى ‏افتد.

 

حسین با همه دانایى به عدم توانایى خود در پیروزى ظاهرى بر دشمن، علناً به پیشواز مرگ می‏رود و با انتخاب شهادت، بزرگترین كارى را كه مى ‏شد كرد، انجام مى ‏دهد. ثمره شهادت امام حسین‏ علیه السلام آگاهى و بازگشت مردم به هویّت اصیل اسلامى و زدن داغ رسوایى كُشتن فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بر پیشانى كریه حكومت یزید است. در شهادت حسینى، وظیفه اولیه اسلامى براى یارى دین خدا، شهادت است؛ در این جا مجاهد فى‏ سبیل ‏الله با شهادت خود، دین خدا را یارى مى ‏كند. شهادت عمار یاسر نیز از این قبیل است؛ لیكن انعكاس شهادت اباعبدالله الحسین ‏علیه السلام به دلایلى گسترده و خارج از ظرف زمان است.

 

در شهادت حسینى، شهید با خوب مردن پیروز مى ‏شود و در شهادت حمزه ‏اى، با خوب كشتن. در شهادت حسینى، شهید با شكست ظاهرى از دشمن پیروز مى ‏شود و در شهادت حمزه ‏اى، شهید با پیروزى بر دشمن. در شهادت حسینى، وظیفه اولیه شهید، شهادت است و در شهادت حمزه‏اى، وظیفه اولیه شهید، مجاهدت و تلاش براى شكست دشمن است.

 

امام حسین علیه السلام

تأثیر اباعبدالله الحسین‏ علیه السلام بر روى اندیشه‏ هاى دكتر شریعتى و خلق روح حماسى و نگاه حسینى وى، در همه آثارش به وضوح دیده مى ‏شود. بازتاب حماسه حسینى در جولان فكر و روحیه وى بسیار گسترده، شورانگیز و عمیق مى ‏باشد؛ به طورى كه بسیارى از جریانات سیاسى و اجتماعى و رویدادهاى تاریخى را با رویكرد به «حادثه كربلا» تحلیل و ارزیابى مى ‏كند. پرداختن به عاشوراى حسینى از منظر دكتر شریعتى بیشتر انعكاس یك قریحه قوى، احساس شورانگیز و ترجمان روح حماسى و بى‏ تاب اوست. این بخش در زوایاى مختلفى قابل مدح است، كه اختصاراً به چند مورد از آن مى ‏پردازیم:

 

الف) شرایط نهضت امام حسین ‏علیه السلام‏

"شكل مبارزه‏اى كه حسین انتخاب كرده، قابل فهمیدن نیست مگر این كه اوضاع و شرایطى كه حسین در آن شرایط، قیام خاصّ خودش را آغاز كرد، فهمیده بشود... اكنون حسین مسئول نگاهبانى انقلابى است كه آخرین پایگاه‏هاى مقاومتش از دست رفته است و از قدرت جدش و پدر و برادرش، یعنى حكومت اسلام و جبهه حقیقت و عدالت، یك شمشیر برایش نمانده و حتى یك سرباز! سال‏هایى است كه بنى‏ امیه همه پایگاه‏هاى اجتماعى را فتح كرده است." اسلام در این زمان، چون پوستین وارونه شده است؛ ارزش‏هاى اسلامى رنگ باخته و دین با حاكمیت افراد فاسد و غاصب، رو به انحطاط و انحراف مى ‏رود.

 

امام حسین‏ علیه السلام در چنین شرایطى براى اصلاح دین جدش قیام مى ‏كند؛ از یك سو، نیرویى براى تغییر وضع موجود ندارد و از دیگر سو، در سكوت خود مشعل امیدى نمى ‏بیند. بنابراین، با تنهاترین و برنده‏ترین سلاح، سلاح شهادت، به رویارویى با یزید، مظهر باطل مى ‏شتابد و با شهادت خویش بر آنها پیروز مى ‏شود. این كه حسین فریاد مى ‏زند - پس از این كه همه عزیزانش را در خون مى ‏بیند و جز دشمن كینه توز و غارتگر در برابرش نمى ‏بیند - فریاد مى ‏زند كه: «آیا كسى هست كه مرا یارى كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ینصرنى؟»؛ مگر نمى ‏داند كه كسى نیست كه او را یارى كند و انتقام گیرد؟ این «سؤال»، سؤال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان میكند و دعوت شهادت او را به همه كسانى كه براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مى ‏نماید.

 

ب) بایستن و نتوانستن

"فتواى حسین این است: آرى! در نتوانستن نیز بایستن هست؛ براى او زندگى، عقیده و جهاد است. بنابراین، اگر او زنده است و به دلیل این كه زنده است، مسئولیت جهاد در راه عقیده را دارد. انسان زنده، مسئول است و نه فقط انسان توانا. و از حسین، زنده ‏تر كیست؟ در تاریخ ما، كیست كه به اندازه او حق داشته باشد كه زندگى كند؟ و شایسته باشد كه زنده بماند؟

 

نفس انسان بودن، آگاه بودن، ایمان داشتن، زندگى كردن، آدمى را مسئول جهاد میكند و حسین مَثَلِ اعلاى انسانیت زنده، عاشق و آگاه است. توانستن یا نتوانستن، ضعف یا قدرت، تنهایى یا جمعیت، فقط شكل انجام رسالت و چگونگى تحقق مسئولیت را تعیین مى ‏كند نه وجود آن را." «بایستن» یعنى براى انجام دادن وظیفه مسئولیت دینى و شرعى، تلاش نمودن و تا حد توان براى پیشبرد آن، به تناسب زمان و شرایط، اقدام كردن.

گویاترین كلام براى اداى این مفهوم، فرمایش حضرت امام‏ قدس سره است؛ ایشان در پیامى فرمودند: "ما مأمور به اداى تكلیف و وظیفه‏ایم، نه مأمور به نتیجه." هر مسلمانى در هر شرایطى، وظیفه ‏اى دارد كه باید بدان عمل نماید؛ لیكن اقتضاى زمان، شكل انجام وظیفه را به تناسب خود، دستخوش تغییر مى ‏سازد. عمل به وظیفه در بستر زمانى خاص، «جهاد» و در شرایطى «فقه» و در برهه‏اى «پرداختن به مسایل علمى» است؛ لیكن آنچه با تحول زمان دگرگون نمى ‏شود، اصل اداى تكلیف و انجام وظیفه است.

 

ج) هنر خوب مردن‏

"او (امام حسین‏ علیه السلام) فرزند خانواده ‏اى است كه هنر خوب مردن را در مكتب حیات، خوب آموخته است... آموزگار بزرگ شهادت اكنون برخاسته است تا به همه آنها كه جهاد را تنها در توانستن مى ‏فهمند و به همه آنها كه پیروزى بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد كه شهادت نه یك باختن، كه یك انتخاب است؛ انتخابى كه در آن، مجاهد با قربانى كردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز مى ‏شود و حسین «وارث آدم» - كه به بنیآدم زیستن داد - و «وارث پیامبران بزرگ» - كه به انسان چگونه باید زیست را آموختند - اكنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم چگونه باید مردن را بیاموزند."

 

شهادت، هنر مردان خداست؛ چنان كه خوب زیستن و خوب زندگى كردن، هنر مردان الهى مى ‏باشد. خوب مردن نیز هنرى است كه در درجه اول، شهدا آن را به ارث مى ‏برند. شهدا شمع‏ هاى فروزانى هستند كه با نثار هستى و وجود خود در محضر حق تعالى، پیروز مى ‏شوند. سیدالشهداء سمبل و الگوى خوب مردن (شهادت) در همه اعصار است. مقتدایان امام حسین‏ علیه السلام كسانى هستند كه از مایه جان خویش در راه خدا نثار می‏كنند و به راستى حسین آموزگار بزرگ شهادت است كه هنر خوب مردن را در جان بیتاب انسان‏هاى عاشق، تزریق می كند.

 

د) آثار شهادت امام حسین‏ علیه السلام‏

"برخى درباره آثار شهادت حسینى تردید كردند! و آن را قیامى خوانده ‏اند كه شكست خورده است؛ شگفتا! كدام جهاد و كدام جنگِ پیروزى بوده است كه دامنه فتوحاتش در سطح جامعه در عمق اندیشه و احساس و در طول زمان و ادوار تاریخ، این همه گسترده و عمیق و بارآور باشد؟... حسین با شهادت «ید بیضاء» كرد، از خون شهیدان «دم مسیحائى» ساخت كه كور را بینا مى ‏كند و مرده را حیات میبخشد... اما نه تنها در عصر خویش و در سرزمین خویش، كه «شهادت» جنگ نیست، رسالت است؛ سلاح نیست، پیام است؛ كلمه‏اى است كه با خون تلفظ مى ‏شود." تأثیر حادثه كربلا، هم در بستر زمان خود و هم در طول تاریخ، عمیق و فراگیر بوده است.

 

نهضت‏ هایى كه با فاصله كمى با الهام ‏گیرى از قیام خونین كربلا شكفتند - مانند قیام توابین و ابومسلم خراسانى - و جان‏ هاى مردمى كه از ترنم خون‏هاى گرم شهیدان كربلا زندگى یافتند، معدود نیستند؛ انقلاب اسلامى شاهد و مثالى زنده در عصر حاضر است كه هم در شروع نهضت، پیروزى انقلاب، ثبات نظام و ادامه آن تا هم اكنون همواره زیر درخشش پرتو عشق به اباعبدالله الحسین‏ علیه السلام جریان یافته است. به راستى كدامین عشق و ایمان جوشان براى پیشبرد انقلاب اسلامى مى ‏توانست به اندازه عشق و ایمان حسینى مؤثر باشد؟

 

ه) زندگانی جاوید

"آنها كه تن به هر ذلتى مى ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا كسانى كه سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب كرده ‏اند - در حالى كه صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود - توجیه و تأویل نكرده ‏اند و مرده‏ اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها كه براى ماندن‏شان تن به ذلت و پستى، رها كردن حسین و تحمل كردن یزید دادند، كدام هنوز زنده ‏اند؟

 

هر كس زنده بودن را فقط در یك لَشِ متحرك نمى ‏بیند، زنده بودن و شاهد بودن حسین را با همه وجودش مى ‏بیند، حس مى ‏كند و مرگ كسانى را كه به ذلت‏ها تن داده ‏اند تا زنده بمانند، مى ‏بیند." شهدا زنده ‏اند و سیدالشهداء زنده ‏ترین شهید تاریخ است. نام او، یاد او، خاطره او و داستان شگرف كربلاى او، همه و همه در طول تاریخ براى همه نسل‏ها نیروبخش، حیات آفرین، امیدزا و انقلاب گستر است. به راستى كدامین ملت را مى ‏توان سراغ گرفت كه با روح و خون حسین همگرایى كنند و به افتخار یكى از دو پیروزى نرسند؟ خون حسین، مایه حیات‏ بخشى است كه در گذر زمان بر كالبد ملت‏ها دمیده مى ‏شود و آنها را به زندگى فرا مى ‏خواند و حسین ‏علیه السلام زنده جاویدى است كه هر سال، دوباره شهید مى ‏شود و همگان را به یارى جبهه حق زمان خود، دعوت مى ‏كند.

 

و) ساعات آخر شهادت‏

"عصر عاشورا، امام حسین‏ علیه السلام با آن دقت نظافت مى ‏كند، با آن دقت آرایش مى ‏كند، بهترین لباس‏هایش را مى ‏پوشد و بهترین عطرهایش را مى ‏زند، در اوج خون و در اوج مرگ و در اوج نابودىِ همه كسانش و در آستانه رفتن خودش، هر ساعتى كه مى ‏گذشت و شهدا هم بر هم انباشته مى‏ شدند، چهره او گلگون‏ تر و برافروخته ‏تر و قلبش بیشتر به تپش مى ‏آمد، كه مى ‏دانست فاصله حضور، اندك است؛ چه «شهادت» حضور نیز هست." حضور شایسته در محضر خدا، آرزوى سرشار از اشتیاقى است كه مردان خدا همواره براى آن، لحظه شمارى مى ‏كنند و شهادت، شایسته ‏ترین وسیله حضور در پیشگاه الهى است. آرایش با دقّت امام ‏حسین‏ علیه السلام در عصر عاشورا نیز به خاطر شایسته‏ ترین حضورى است كه یك امام مى ‏تواند در محضر الهى داشته باشد.

 

ز ) مسئولیت ما

"این كه حسین فریاد مى ‏زند - پس از این كه همه عزیزانش را در خون مى ‏بیند و جز دشمن كینه توز و غارتگر در برابرش نمى ‏بیند - فریاد مى ‏زند كه: «آیا كسى هست كه مرا یارى كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ینصرنى؟»؛ مگر نمى ‏داند كه كسى نیست كه او را یارى كند و انتقام گیرد؟ این «سؤال»، سؤال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان میكند و دعوت شهادت او را به همه كسانى كه براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مى ‏نماید

." امام حسین‏ علیه السلام مظهر و سمبل حق است كه در همه عصرها، چون نمادى زنده و خروشان، ظهور پیدا مى ‏كند و همه كسانى را كه از پاسدارى حقیقت زمان خود طفره مى روند، به یارى مى ‏طلبد و در واقع یارى طلبیدن امامِ عشق در كربلا، انعكاس موج اندیشه اسلامى براى كمك به حق در همه زمان‏ هاست. «هل من ناصر ینصرنى»، یعنى آیا كمك كننده ‏اى هست كه حق را یارى كند؟

 

حضرت زینب‏ علیها السلام‏

نمى ‏توان از كربلاى حسین نوشت و در آن، از كار بزرگ زینبى یادى نكرد؛ چرا كه حادثه كربلا با نقش مكمّل و بى ‏بدیل حضرت زینب‏ علیها السلام كامل مى ‏شود.

 

مرحوم شریعتى در این مورد مى ‏گوید: "رسالت پیام از امروز عصر، آغاز مى ‏شود. این رسالت بر دوش‌هاى ظریف یك زن، «زینب» - زنى كه مردانگى در ركاب او جوانمردى آموخته است و رسالت زینب دشوارتر و سنگین‏تر از رسالت برادرش. آنهایى كه گستاخى آن را دارند كه مرگ خویش را انتخاب كنند، تنها به یك انتخاب بزرگ دست زده‏اند؛ اما كار آنها كه از آن پس زنده میمانند، دشوار است و سنگین. و زینب مانده است، كاروان اسیران در پی‏اش، و صف‌هاى دشمن تا افق در پیش راهش، و رسالت رساندن پیام برادر بر دوشش. وارد شهر میشود، از صحنه بر میگردد. آن باغ‏هاى سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پیراهنش بوى گل‌هاى سرخ به مشام می‏رسد. وارد شهر جنایت، پایتخت قدرت، پایتخت ستم و جلادى شده است؛ آرام و پیروز، سراپا افتخار؛ بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فریاد مى ‏زند: «سپاس خداوند را كه این همه كرامت و این همه عزت به خاندان ما عطا كرد، افتخار نبوت، افتخار شهادت...»

 

اگر زینب پیام كربلا را به تاریخ باز نگوید، كربلا در تاریخ مى ‏ماند." بدون شك حضور حضرت زینب ‏علیهاالسلام در كربلا به عنوان پیام رسان شهیدان، حیاتى ‏ترین عنصر در ماندگارى «حماسه حسینى» است. اگر زینب نبود، كربلا در كربلا مى‏ ماند و حماسه درخشان حسینى اسیر حصار زمان خود مى ‏شد. حضرت زینب ‏علیها السلام خود سرود حماسه ‏اى بود كه درخشید و حماسه سترگ كربلا را در همه زمان‏ها سارى و جارى ساخت.

 

پی نوشت ها:

1. دكتر شریعتى جستجوگرى در مسیر شدن، آیةالله دكتر بهشتى، ص 108، چاپ دوم.

2. حسین وارث آدم، مجموعه آثار 19، صص 216، 222 و 223.

3. همان، ص 136.

4. همان، صص 166 و 167.

5. صحیفه امام، ج 21، ص 284.

6. حسین وارث آدم، ص 171.

7. همان، صص 187 و 188.

8. همان، صص 203 و 204.

9. همان، ص 195.

10. همان، ص 203.


ویدیو مرتبط :
تفاوت حجاب و چادر از دیدگاه دكتر شریعتی...

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آزادی از دیدگاه امام حسین(ع)



امام حسین,زندگینامه امام حسین

 

خداوند انسان را موجودی مختار و آزاد آفریده است و هرگز پذیرش حکومت غیرالهی و غیر دینی را اجازه
امام حسین
نداده است؛ زیرا حاکمیت غیرالهی موجب سلب آزادی و مسئولیت می شود: «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حراً».
همچنین این آزادی در همه ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تجلی می یابد؛ افزون بر آنکه امام حسین(ع) که خود مظهر آزادگی و حریت است، از آزادی تعریف خاصی ارائه نکرده اند؛ اما شاخص های آزادی که ایشان تدوین نموده اند، جامع ترین و گویاترین است که بر اساس آنها می توان مفهوم آزادی و آزادگی را درک نمود.
1. آزادی به معنای نفی سازش با ظلم
فلسفه نهضت عاشورا با نفی حکومت جور و ستم، گره خورده است؛ چه اینکه امام حسین(ع) هر زمان که فرصت می یافت و مردم را نسبت به حکومت جبار و ظالم بنی امیه آگاه می نمود و آزادگی انسان را در پناه عدالت و حکومت عادل می یافت. امام حسین(ع) در پاسخ به «عمر أطرف» که او را دعوت به صلح و سازش با طغیانگر وقت، یزید می نمود، چنین فرمودند: «جد بزرگوارم رسول خدا (ص) به کشته شدنم خبر داده، به خدا قسم هرگز از خویشتن پستی و ذلت نشان نمی دهم".
حضرت(ع) در مدینه پس از گفتگوی طولانی با برادر خود، محمد حنیفه فرمودند: «برادرم اگر بر روی زمین هیچ پناهگاه و امیدگاهی هم نباشد، باز هرگز با یزید بیعت نمی کنم.»
امام(ع) در پاسخ قیس ابن اشعث که او را به بیعت با یزید دعوت می کرد، چنین می فرماید : «نه! هرگز! قسم به خداوند متعال دستم را همانند فرد ذلیل به دست آنان نخواهم داد و همانند بردگان راه فرار پیش نمی گیرم. پناه و مأمن من تنها خداوند متعال است.»
امام حسین(ع) نه تنها زندگی تحت لوای حکومت ظالم را روا نمی دارد، بلکه در چنین نظامی برای مۆمنان آرزوی مرگ می کند. ایشان می فرماید:
می بینید حوادث روزگار بر ما وارد شده است، چهره دنیا دگرگون گشته و رو به زشتی نهاده است و نیکی ها و فضائل روز به روز از دنیا رخت بر می بندند از خوبی ها جز ته مانده اندکی باقی مانده است؛ چراگاه زندگی همچون مرتعی وحشت انگیز شده است. مگر نمی بینید که به حق رفتار نمی شود و از باطل جلوگیری به عمل نمی آید. با چنین اوضاع و در چنین شرایطی افراد با ایمان حق دارند مرگ و ملاقات پروردگار خویشتن را آرزو نمایند.
 
2. آزادی به معنای نفی ذلت
مهم ترین شعار آزادی خواهی نهضت عاشورا، نفی ذلت بوده است؛ چه اینکه انسان آزاد هرگز زیر بار ذلت نمی رود و از همین روست که امام حسین(ع) می فرماید : «هیهات منّا الذّله».
آزادیخواهی با ذلت، متضاد یکدیگر هستند و قبول یکی نفی دیگری را به همراه دارد. اگر انسان ذلت را از خود دور کند، به سوی آزادی و آزادیخواهی حرکت می کند. امام(ع) در کلماتی قصار می فرماید : «موت فی عزا خیر من حیوه فی ذّل»: مرگ با عزت بهتر است از زندگی با ذلت.
زندگی تحت لوای ستمگران و ستمگران عین ذلت می باشد و در این حالت، مرگ سرخ رسیدن به سعادت است. ایشان می فرمایند :«انی لا اری الموت الاسعاده، و الحیاه مع الظالمین الا برما»: مرگ را چیزی جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمکاران را جز رنج و ملال نمی دانم.

3. آزادی به معنای عزت
معنای لغوی عزت، عبارت است از : دوست داشتنی، نیرومندی، توانایی، شریف و بزرگوار که یکی از اسامی خداوند متعال است.
از نظر اصطلاحی، این واژه به کسانی اطلاق می شود که دارای ویژگی های روحی خاص و بلندی هستند. کسانی که از حیثیت و آبروی بلندی نزد دیگران برخوردار هستند و دست تکدی و التماس و خواهش نزد هرکس و ناکس دراز نمی کنند، عزیز خوانده می شوند. عزیز نامیده شدن خداوند به خاطر بی نیازی و غنای حضرتش از خلق و احتیاج موجودات و ممکنات به ذات لایزالش می باشد. در روایات اسلامی، عزت که مترادف افتخار، سربلندی عظمت و مجد آدمی است، به شدت مورد اهتمام و تأکید قرار گرفته است و معصومین (علیهم السلام) آن را به عنوان یک ویژگی مثبت و تجلیل انگیز از ما خواسته اند. امام علی(ع) در موارد زیادی، به عزت نفس و گرامی داشتن گوهر وجود انسانی و پرهیز از مذلت و خوار کردن وجود سفارش کرده اند و چنین می فرمایند : به جز از خدای سبحان چیزی نخواهید؛ زیرا اگر به شما بدهد، شما را گرامی داشته و اگر ندهد ذخیره ی آخرت تان خواهد کرد.»
از نظر امام حسین(ع) انسان آزاد، کسی است که زندگی او همواره با عزت باشد؛ بر همین اساس سیدالشهداء محور تلاش جوانمردانه خود و اصحابش در کربلا را بر نیل به عزت و تن ندادن به ذلت قرار می دهد؛ زیرا آن حضرت می داند آن که عزیز است، استوار و شکست ناپذیراست و آن که ترس از رفتن و میل به ماندن ندارد، سربلند است؛ در واقع نهضت حسینی، سرمشقی روشن است برای همه آنان که درس عزت، آزادی و سربلندی می جویند.
 رابطه بین عزت و آزادی یک رابطه دو طرفه است؛ به بیان دیگر از نظر امام حسین(ع) انسان آزاد، زندگی با عزت و شرافتمندانه دارد و فردی که با عزت زندگی می کند، مسیر تکامل و پیشرفت را طی می نمایند.
از نظر امام حسین(ع) انسان آزاد، کسی است که زندگی او همواره با عزت باشد.

4. آزادی به معنای نفی دنیا طلبی
بر اساس اندیشه های امام حسین(ع) یکی دیگر از شاخص های آزادی، عدم توجه به متعلقات و امیال دنیوی است. ایشان می فرمایند:
مردم برده ی دنیایند و از دین تنها اسمی بر سر زبان ها دارند و تا هنگامی که زندگی خوشی داشته باشند، به گرد دین می گردند؛ اما اگر با پیشامد ناگواری امتحان شوند، دینداران رو به اقلیت خواهند رفت.
انسانی که خود را برده و بنده ی دنیا می کند، در حقیقت آزاد نیست، بلکه به نوعی طوق بندگی را به گردن خود آویخته است. امام حسین(ع) با آن بینش عمیق که برخاسته از روح بلند و فداکار اوست، به این مهم تذکر می دهند و می فرمایند:
بندگان خدا! از خدا بترسید و از دنیا حذر نمایید اگر بنا بود این دنیا برای کسی باقی بماند و یا کسی برای این دنیا باقی بماند، پیامبران الهی برای بقاء سزاوارتر از همه کس بودند؛ ولی خداوند دنیا را به منظور امتحان آفریده است و ساکنان آن را نیز برای فنا خلق فرموده است؛ پس از دنیا توشه برگیرید که بهترین توشه ها تقواست و از خدا بترسید که رستگار گردید.
توجه به دنیا و دنیا طلبی، انسان را خوار و زبون می کند؛ بر همین اساس اولیا و مۆمنان، آزادترین افراد بشر می باشند. امام(ع) در این باره می فرمایند:
آنچه در روی کره زمین بر آن آفتاب می تابد، از شرق تا مغرب از دریا تا صحرا، از کوه تا جلگه، همه و همه در نظر فردی که از اولیاء خداست و اهل معرفت خدا می باشد، همچون سایه ای زودگذر و بی ارزش است که صلاحیت دلبستگی ندارد. آیا آزاد مردی نیست که همت کند این ته مانده ی بی ارزش دنیا را برای اهل خود واگذارد؟... خود را به دنیای پست نفروشید. آگاه باشید که چیزی جز بهشت نمی تواند بهای شما باشد و هر کس دل به دنیا بندد و در پیشگاه الهی به همین دنیا راضی گردد، به چیزی پست راضی گشته است.

 نتیجه
با بررسی و تحقیق در اندیشه های امام حسین(ع) پیرامون آزادی می توان چنین برداشت کرد: اگر چه امام(ع) از آزادی تعریف خاصی ارائه نکرده اند؛ اما مۆلفه هایی را که برای رسیدن به یک آزادی واقعی، یعنی حریت نیاز، است به خوبی و به نحو جامع تدوین کرده اند؛ ایشان نه تنها مۆلفه های آزادی را بیان فرموده اند، بلکه به صورت عملی ازابتدای حرکت به سمت کربلا و تا شهادت نمونه ی عینی یک انسان آزادیخواه را نشان داده اند.

منبع:tebyan.net